نویسنده: خورخه لارّاین
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمد منصور هاشمی
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمد منصور هاشمی
Pattern Variables
متغیرهای الگویی انواع جهتگیریها نسبت به کنش، نقشها یا روابط اجتماعیاند که چند گزینهی دوبخشی را برای معنادادن به یک وضعیت در اختیار میگذارند .(Parsons and Shils, 1962, pp. 76-7) ابتدا پارسونز (Parsons, 1951, pp. 58-67) با بسط و پردازش رهیافت سنخ آرمانی و بر این متغیرها را پیشنهاد کرد و این استدلال را پیش کشید که میتوان نقشها و کنشهای اجتماعی را بر اساس پنج بعد که هر یک گزینههای دوقطبی دارد، طبقهبندی کرد. این متغیرهای الگویی را میتوان برای مقایسهی فرهنگها یا خرده نظامها و گروههای درون هر جامعه به کار برد؛ ولی یکی از مهمترین و فراوانترین کاربردهای آن در توصیف ساختار اجتماعی سنخ آرمانی در جوامع «سنتی» و «مدرن» بوده است. خاصگرایی در مقابل عامگرایی یکی از این متغیرهای الگویی است. کنشهای خاص گرا برای کنشگران خاص و بر اساس وضعیت خاص آنها که قابل انتقال نیست (دوستی، روابط خانوادگی) به اجرا درمیآید. کنشهای عامگرا را میتوان در قبال مقولهی کلیتری از اشخاص انجام داد که بر اساس معیارهای عینی انجام میگیرد (رابطهی فروشنده- مشتری). دومین متغیر الگویی آمیختگی در برابر تمایز است. بعضی از روابط به لحاظ کارکردی آمیختهاند، به این معنا که مجموعهای از جنبههای نامتمایز را دربرمیگیرند (دوستی، نقشهای خانوادگی). بعضی از روابط نیز به لحاظ کارکردی مشخصترند یعنی محتوای آنها به روشنی قابل تعریف و مرزبندی است (نقشهای بوروکراتیک).سومین متغیر الگویی انتساب را در برابر اکتساب قرار میدهد. بعضی از نقشها اکتسابیاند و مقام و منزلت را بر اساس عملکرد ارائه میدهند. بعضی هم متصل به کنشگران هستند و مقام و منزلت را بر اساس ویژگیهای اجتماعی غیراکتسابی و ویژگیهای جسمانی و مادی (طبقه، جنس، سن، خانواده و از این قبیل) عرضه میکنند. چهارم، عاطفی بودن در برابر بیطرفی عاطفی. بعضی از نقشها رضایت فوری و بیدرنگ به همراه دارند که معمولاً در حین انجام فعالیتهای مورد انتظار در این نقشها به دست میآید، در حالی که در سایر نقشها، رضایت به تأخیر میافتد و آن نقش صرفاً وسیلهای برای هدف دیگر میشود. بالأخره، توجه به منافع جمعی در برابر توجه به منافع خصوصی است. بعضی از نقشها منحصراً متوجه منافع جمعی هستند (کارمندان دولتی)؛ بعضی هم شامل تعقیب منافع خصوصی هستند (انتروپرونرها). پارسونز مدعی است (1951, pp. 176-7) که نقشهای جامعهی سنتی معمولاً انتسابی، آمیخته، خاصگرا و عاطفی است. در جوامع صنعتی، برعکس، نقشهایی رواج دارد که مبتنی بر عملکرد، عامگرا، مشخص و متمایز و به لحاظ عاطفی خنثی است. گذار از جامعهی سنتی به جامعهی صنعتی، به طور کلی، به این معناست که حوزهی کاربرد نقشهای مختص به جوامع صنعتی رفتهرفته گسترش مییابد و حوزهی کاربرد نقشهای مختص به جوامع سنتی کمکم تحلیل میرود. پارسونز بعدها آخرین متغیر الگویی را حذف کرد و این احتمالاً به دلیل معضلاتی بوده است که در روشن کردن سمت و سوی آن داشته است. هوزلیتز ( 1965, p. 40,Hoselitz) این نکته را مطرح کرده است که در جوامع توسعه نیافته جهت گیریهای خودخواهانه در میان نخبههای حاکم رواج دارد، درحالی که در جوامع پیشرفته جهتگیری جمعی رایجتر است. اما با همین درجه از اطمینان میتوان گفت که جوامع توسعه نیافته معمولاً به منافع جمعی گرایش بیشتری دارند تا کنشگران جوامع صنعتی فردگرایی که در پی تأمین منافع خصوصی خود هستند.
منبع مقاله :
آوتوِیت، ویلیام، باتامور، تام؛ (1392)، فرهنگ علوم اجتماعی قرن بیستم، ترجمهی حسن چاوشیان، تهران: نشر نی، چاپ اول