سرکوب عشایر، نقشه دیرین استعمار
عشایر ایران یکی از پشتوانههای بزرگ کشور بودند، رضاخان مأمور بود، یکی از مأموریتهایش این بود که عشایر را از بین ببرد. نقشه بود؛ به اسم اینکه ما میخواهیم عشایر را شهری کنیم، آنهایی که در کوهستانها زندگی میکنند در شهر باشند و تخته قاپو(1) کنیم؛ اینها حتی حرف بود. اصل مطلب این بود که خارجیها با مطالعاتی که کرده بودند، چه مطالعاتی که در کشور ما، و تمام شهر در زمینها حالا ما ایران را میگوییم در زمینها معادن را بررسی کرده بودند. و آن وقتی که این وسایل نقلیه حالا نبود، اینها کارشناسانشان با شتر میآمدند و به این بیابانها، به این جاهایی که حتی آب و علف هم نبود، آنجاها میرفتند و نقشه برداری میکردند، و آن معادن زیرزمینی را با نقشههایی که کارشناسیها داشتند و با وسایلی که داشتند آنها را کشف میکردند میفهمیدند که چه دارد این کشور، اختصاص به ایران هم نداشت. جاهای دیگر هم، ممالک شرق همه، تحت نظرشان بود. و همین طور مطالعاتی در روحیه مردم اینجاها کرده بودند [چه] گروههایی هستند، عشایر باید چه طور جلویشان را گرفت؛ هر عشیره ای را چه جور میشود جلویش را گرفت که مبادا مخالف با چیزهای آنها، منافع آنها باشند؛ یا در شهرها باید چه کرد و چهاشخاصی و چه گروههایی را باید از آنها جلوگیری کرد و کنترل کرد و سرکوب کرد که همه مملکت آرام بشود، و آنها هر چه میخواهند ببرند.مقصد این بود که مملکت را از قوههایی که میتوانند این قدرتها جلوگیری کنند از منافع آنها؛ پاک کنند؛ آن قدرتها را سرکوب کنند. در مراکز آنکه ادراک کرده بودند قدرت روحانیین بود. و قبل از اینکه دانشگاه پیدا بشود، روحانیون را مورد نظر داشتند. بعد هم که دانشگاهها یک قدری زیاد شد و جمعیتشان زیاد شد، آنها هم تحت نظر درآمدند. اینها را به یک جور سرکوب کردند. و عشایر هم همین طور. چون آنها ادراک این را کرده بودند که این عشایر هستند که اگر یک وقت مثلاً قیام کنند، نمیگذارند اینها به منافعی که دارند برسند. عشایر را هم میخواستند از آن محالی که دارند اینها را کوچ بدهند به یک محل دیگر، از محلی که محل قدرتشان بود اینها را دور کنند. و کوچ هم دادند. زیادی از عشایر را از محل خودشان کوچ دادند به یک محلهای دیگر، و معلوم است که وقتی عشایر از آن محلهایی که آشنا بودند به وضعیت کوهستانهای محلی، دور بشوند و بروند به یک جای غربتی، اینها قدرتشان را از دست میدهند. نقشه هم همین بود که عشایر که میتوانند یک وقت قیام کنند برخلاف مصالح آنها، اینها را خلع سلاح بکنند. علاوه بر این، از محلهای خودشان دورشان کنند.(2)
سرکوب عشایر در راستای چپاولگریها
قدرتهای بزرگ از زمانی که رضاخان آمد به ایران و رضاخان را فرستادند برای ایران تا این زمانی که نهضت شما ملت اسلامی تحقق پیدا کرد، حسابهایی کرده بودند پیش خودشان و آن حسابهای روی موازین دنیا و مادیات بود. و بعضی حسابها را نکرده بودند؛ یعنی نمیتوانستند بعضی از مطالب را توجه پیدا کنند و حساب رویش بکنند. در زمان رضاخان کوششهای زیادی برای راه باز کردن به این ملتها و خصوصاً ایران، و برای ] راه باز کردن برای تحت سلطه قرار دادن ملت ما و چپاولگریهای بیحساب، راههای مختلفی را داشتند. یک راه این بود که عشایر این کشور را سرکوب کنند، و آنها را از حال عشایری بیرون بیاورند و به اصطلاح خودشان تخته قاپو کنند.(3) برای اینکه میدیدند که این عشایر برای ایران یک پشتوانه است. این عشایر مختلفی که در ایران هست، در همه جای ایران عشایر هستند، در خوزستان هست، در کردستان هست، در کرمانشاه هست، در فارس هست، در سیستان و بلوچستان و آذربایجان و همه جا از این عشایر زیاد هستند. و اینها یک پشتوانه ای بودند از برای ایران، و آنها کوشش داشتند به اینکه عشایر را سرکوب کنند، و لهذا همه عشایر را تقریباً سرکوب کردند به وسیله رضاخان. و حالا ما میفهمیم که عشایر چه نقشی دارند در ایران، در عین حالی که الآن بعض عشایر ایران وارد جنگ هستند، ولی این بعض عشایر کارهای شجاعانه میکنند. و عشایر دیگر از قبیل عشایر بختیاری، عشایر قشقایی فارس و عشایر امثال اینها، همه اینها به اسلام وفا دارند. و داوطلب اند از برای اینکه به جبههها بروند، و امید است که احتیاج نباشد به اینکه همه عشایر ایران وارد جبههها بشوند. و ما امروز میفهمیم که آنها به واسطه مطالعاتی که داشتند برای عشایر چه قدرتی قائل بودند. آنها ضربه ای از تنگستانی (4)ها خورده بودند و در صدد این بودند که عشایر را بکلی از بین ببرند. این یک نقشه ای بود که در آن وقت اینها کشیدند. چنانچه سرکوبی روحانیون نیز همان طور بود. آنها از روحانیون در طول تاریخ صدماتی دیده بودند. و خصوصاً انگلستان در باب قضیه قرارداد تنباکو (5) صدمه دیده بود. از این جهت یکی از نقشهها هم این بود که این قدرت را از ملت بگیرند و این را سرکوب کنند و ملت را از آنها و آنها را از ملت جدا کنند. و مسائل دیگری که در زمان رضاخان بود از قبیل این منع کردن به دستجاتی که در همه ایران در ماه محرم و صفر این دستجات بیرون میآمدند. این هم قدرتی بود و آن را هم ممنوع کردند در آن وقت و امثال اینها که زیاد است. تا نوبت رسید به پسر خلف (6) او که همان طور که او جنایتکار و خائن بود این از پدر در آن جهت جلو افتاد. و او هم آن کرد که شما همه میدانید و تفصیلش را لازم نیست عرض کنم، تا وقتی که انقلاب شد.(7)پینوشتها:
1. جلوگیری از کوچ سنتی عشایر و اسکان دادن آنها در یک نقطه.
2. صحیفه امام، ج 8، ص 442 تا 443.
3. جلوگیری از کوچ سنتی عشایر، و اسکان آنها در یک منطقه.
4. واقعه تنگستانی مربوط به مبارزه مردم تنگستان علیه استعمارگران انگلیسی به رهبری رئیس علی دلواری، در این حادثه به رغم شهادت گروه زیادی از مردم شجاع ولایت تنگستان، انگلیسیها از مقاومت مردم منطقه آگاه شدند و از زورگوییهای بعدی آنان کاسته شد.
5. اشاره به قرارداد ننگین ناصرالدین شاه قاجار با شرکت انگلیسی رژی است که امتیاز توتون و تنباکوی ایران در قبال رشوه نا چیزی به مدت 50 سال به انگلیسی واگذار شد. اما این قرارداد با فتوای مرحوم میرزای شیرازی ملغی شد.
6. محمد رضا پهلوی.
7. صحیفه امام، ج 13، ص 518 تا 520.
سعادتمند، رسول؛ (1390)، تاریخچه انقلاب اسلامی در کلام امام خمینی (ره)، قم: انتشارات تسنیم، چاپ سوم.