میراث فرهنگی، سرمایه‌های ماندگار

میراث فرهنگی و اسناد ملی سرمایه‌های گرانبهایی هستنند که بشر از اعصار گذشته از خود بر جای نهاده و در طول زمان سعی در حفظ و حراست آن نموده است تا این امانت به دست آیندگان سپرده شود. شاید در ذهن هر انسان جستجوگری این سوال نقش بسته باشد که میراث فرهنگی چیست و اسناد ملی یعنی چه؟ در پاسخ به این سوالات باید گفت که میراث فرهنگی به کلیه آثار مادی و معنوی گفته می‌شود
سه‌شنبه، 28 آبان 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
میراث فرهنگی، سرمایه‌های ماندگار
میراث فرهنگی، سرمایه‌های ماندگار
میراث فرهنگی، سرمایه‌های ماندگار

نویسنده: فریبرز ناطقی
متاسفانه مردم ما در گذشته و حال در حفظ و حراست از گنجینه غنی میراث فرهنگی کشور تلاش شایسته‌ای نکرده‌اند.
میراث فرهنگی و اسناد ملی سرمایه‌های گرانبهایی هستنند که بشر از اعصار گذشته از خود بر جای نهاده و در طول زمان سعی در حفظ و حراست آن نموده است تا این امانت به دست آیندگان سپرده شود. شاید در ذهن هر انسان جستجوگری این سوال نقش بسته باشد که میراث فرهنگی چیست و اسناد ملی یعنی چه؟
در پاسخ به این سوالات باید گفت که میراث فرهنگی به کلیه آثار مادی و معنوی گفته می‌شود که از گذشته‌های دور به دست ما رسیده است و بعضی از این آثار قدمتی به درازای عمر بشر دارند. به بیان دیگر میراث فرهنگی، هویت یک ملت در طول تاریخ پرفراز و نشیب آن است.
اسناد ملی نیز به مجموع آثاری (اوراق، عکس‌ها، میکروفیلم، نوار و...) گفته می‌شود که می‌تواند در تبیین پیشینه‌های تاریخی، فرهنگی و سیاسی... یک ملت موثر باشد و گوشه‌های تاریک و مبهم آن را برای محققین و پژوهشگران روشن نماید.
موضوع دیگری که مورد توجه قرارمی‌گیرد، ارزش مادی و معنوی اسناد و آثار تاریخی است. آثار بشری به دلیل قدمت و گاهی منحصر به فرد بودن، دارای ارزش مادی زیادی هستند. همین امر سبب شده است که همیشه افراد سودجو در پی دستیابی به این آثار باشند.
از سوی دیگر آثار و اسناد تاریخی از آن جهت که اطلاعات ذی‌قیمتی از نحوه زندگی مردم ادوار گذشته و آداب و رسوم، اعتقادات و فرهنگ آنان در اختیار پژوهندگان قرار می‌دهند، دارای ارزش فرهنگی بسیاری هستند. از این رو ملل مختلف برای حفظ این آثار از استهلاک و دستبرد اهتمام تام دارند.
کشور ایران که مهد تمدن‌های درخشان بشری است، با میراث فرهنگی دوران پیش از اسلام و دوران اسلامی به صورت موزه‌ای گرانقدر از آثار نفیس تاریخی درآمده است و کشفیات جدید باستان شناسی هر روز گوهری فروزان بر گنجینه ارزشمند آن می‌افزاید.
با مطالعه تاریخ ایران در می‌یابیم که متاسفانه ایرانیان در گذشته و حال در حفظ و نگهداری از این گنجینه بی‌نظیر تلاش شایسته‌ای را نشان نداده‌اند.بعضی از علل این بی‌توجهی را می‌توان در موارد ذیل جستجو کرد:

۱) موقعیت ایران:

موقعیت ارتباطی و استراتژیک ایران، زمینه را برای مهاجرت و تهاجم اقوام همسایه در طول تاریخ فراهم آورده است. این وضعیت سبب شد، فاتحانی که به شرق یا غرب لشکرکشی می‌کردند این سرزمین را لگدکوب سم ستوران خویش سازند و آثار تمدن مردم سختکوش آن را به نابودی بکشانند.به آتش کشیدن شدن تخت جمشید توسط اسکندر مقدونی و از بین رفتن کتابخانه‌ها و مراکز علمی ایرانیان متعلق به دوران اسلامی به وسیله مغول‌ها از نمونه‌های بارز این رفتار می‌باشند.

۲) گستره جغرافیایی ایران:

گستردگی این سرزمین و تنوع آب و هوایی حاصله از آن، عامل دیگری برای جلب اقوام و گروههای مختلف بود. این اقوام سالهای متمادی در ایران ساکن شدند و در جای جای آن آثاری از خود بر جای نهادند. گستردگی جغرافیایی این مناطق امکان مطالعه و نگهداری متمرکز از آنها را سلب کرده است. به جرات می‌توان گفت که امروزه قسمت اعظم این آثار همچون مرواریدی در دل صدف این خاک پربرکت پنهان است. با تمام تلاشهایی که کارشناسان سازمان میراث فرهنگی در کشف و ثبت و ضبط این آثار صورت داده‌اند تاکنون تعداد زیادی از آثار تاریخی به ثبت نرسیده است.

۳) تغییر سلسله‌ها و تحولات سیاسی:

حمله اقوام همسایه علاوه بر قتل و غارت اموال عمومی نتیجه دیگری در پی داشت. مهاجمان پس از فتح منطقه‌ای و ضمیمه کردن آن به قلمرو خود، سعی در محو آثار تمدن گذشته می‌کردند تا بدین وسیله سلطه خویش را در آن ناحیه پایدارتر کنند و به آن عینیت بیشتری بخشند. همچنین جنگ‌های خانمان سوز داخلی علاوه بر آثار تخریبی، باعث تضعیف ثبات سیاسی حکومت مرکزی می‌گشت وامکان توجه و رسیدگی به آثار باقیمانده را منتفی می‌ساخت.

۴) بی‌لیاقتی پادشاهان و سیاستهای استعماری:

در پی تحولات پس از رنسانس در اروپا و سفر سیاحان و مستشرقین به شرق و شرح دیده‌ها و شگفتی‌های آن، اشتیاق زیادی در اروپائیان برای آشنایی بیشتر با تمدن‌های شرقی به وجود آمد. از این سو جهالت بیش از حد پادشاهان قاجار در توجه به میراث فرهنگی نه تنها موجبات تخریب گسترده آنها را فراهم آورد بلکه با عقد قرادادهای ننگین حفاری به دست بیگانگان لطمات جبران ناپذیری بر آثار نفیس فرهنگی بازگذاشت. اولین اقدام برای کشف علمی در منطقه شوش در اوایل سال (۱۸۸۵م-۱۲۶۴ش) به عمل آمد. مهندس “دیولافوا”ی فرانسوی مامور مطالعه و حفاری در خرابه‌های تاریخی کیخسرو، داراب و شاهپور و اطراف شوشتر و دزفول شد. ناصرالدین شاه در حالی این اجازه را به دیولافوا داد که در مورد فایده مطالعه ابنیه خرابه ایران برای دولت فرانسه اظهار بی‌اطلاعی می‌کرد.در فصول ششم و هفتم قرارداد ایران و فرانسه آمده است: اشیای نفیسه از قبیل طلا و نقره و یا جواهر اگر پیدا شود، ملک مخصوص دولت علیه ایران خواهد بود. ولی چون مامورین فرانسه در اکتشاف آن زحمت کشیده‌اند، اگر بخواهند خریداری نمایند، دولت ایران نصفه آن را به قیمت عادله به آنها خواهد فروخت و نصف دیگر را هم در صورتی که دولت علیه خواسته باشد بفروشد،دولت فرانسه مقدم خواهد بود.”(۱)
به دنبال این سخاوتمندی‌های حماقت گونه پادشاهان قاجار، قراردادهای دیگر با فرانسویان بسته شد. در زمان مظفرالدین شاه امتیاز دیگری برای کاوش‌های باستان شناسی در سراسر خاک ایران به مدت نامحدود به دومورگان فرانسوی داده شد.
“او با عده زیادی کارگر که گاهی تعداد آنان به ۱۲۰۰ نفر می‌رسید به عملیات حفاری در ناحیه شوش ادامه داد و در حدود ۵۰۰۰ قطعه از آثار باستانی ایران را که در این مدت از زیر خاک بیرون آورده بود در ۱۸۳ صندوق جای داد و با خود به پاریس برد... بعدها آن اشیا و بقیه آثار مکشوفه در شوش را به موزه لوور پاریس بردند و در غرفه ایران جای دادند.”(۲)
پس از انقلاب مشروطه می‌رفت که جلوی این‌گونه اقدامات نابخردانه گرفته شود، اما این موضوع یک بار به صورت طرح به مجلس داده شد، که با دخالت و سماجت سفیر فرانسه در تهران، کار به جایی نرسید و این روند تا اوایل سال (۱۹۱۴ م - ۱۲۹۳ ش) یعنی شروع جنگ اول جهانی ادامه پیدا کرد. در سال ۱۳۰۹ ش نظامنامه‌ای برای حفظ آثار عتیقه تدوین گردید که تا حدودی موثر واقع شد ولی همچنان، هیئت‌های باستان‌شناسی خارجی تا سال ۱۳۳۲ ش به طور انحصاری امتیاز‌نامه‌ها را در اختیار داشتند. به طور مثال “حفظ آثار عتیقه و موزه‌داری در ایران به عهده افرادی نظیر “آندره گدار” فرانسوی بود که مسلما بیشتر از ایران منافع کشور خود را در نظر می‌گرفت.
در طی این مدت سه نفر ایرانی در رشته باستان‌شناسی و هنر ایران از دانشگاه‌های فرانسه دکترا گرفتند که به ترتیب مهدی بهرامی، عیسی بهنام و محسن مقدم بودند که تا زمان تصدی آندره گدار با تحقیر پیاپی وی رو‌به‌رو بودند.” (۳)
پس از کودتای مرداد ۱۳۳۲ و نفوذ چشمگیر آمریکایی‌ها درتمام عرصه‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور، راه برای ورود و فعالیت‌ هیئت‌های باستان‌شناسی آمریکایی باز شد. آمریکایی‌ها نیز از این فرصت استفاده کرده و به غارت آثار ملی مذهبی ایران مبادرت ورزیدند و از این رهگذر موزه‌های خود را مزین کردند.
با پیروزی انقلاب‌اسلامی در ایران و نظر به حفظ و حراست از میراث فرهنگی و همچنین لزوم جلوگیری از غارت و صدور این ذخایر به خارج از کشور، لایحه‌ای در تاریخ ۲۷/۲/۵۸ در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید. در همین راستا، سازمانی به نام “میراث فرهنگی کشور” به استناد قانون مصوب ۱۰/۱۱/۶۴ تشکیل شد که مهمترین وظایف آن “پژوهش، نظارت، حفظ واحیا و معرفی “(۴) آثار اسلامی ملی است.
همچنین قوه قضائیه در تکمیل قوانین مجازات اسلامی مصوب ۲/۳/۷۵ درباره تخریب اموال تاریخی - فرهنگی در ماده ۵۵۸ آورده است: “هر کس به تمام یا قسمتی از ابنیه، اماکن، محوطه‌ها و مجموعه‌های فرهنگی - تاریخی یا مذهبی که در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است، یا تزئینات، ملحقات، تاسیسات، اشیا و لوازم و خطوط و نقوش منصوب یا موجود در اماکن مذکور، که مستقلا نیز واجد حیثیت فرهنگی - تاریخی یا مذهبی باشد، خرابی وارد آورد،‌ علاوه بر جبران خسارات وارده به حبس از یک الی ده سال محکوم می‌شود.”(۵)
۵- برخورد سلیقه‌ای با آثار تاریخی: یکی از آفاتی که در دوران معاصر،‌ میراث فرهنگی ملت ما را تهدید می‌کند، کج‌اندیشی و برخورد سلیقه‌ای بعضی دست‌اندرکاران فرهنگی بوده است. در دوران پهلوی متاسفانه این دیدگاه مخرب باعث عدم توجه کافی به آثار ملی مذهبی دوران اسلامی در کشورمان شد. درحالی که در همان زمان به صوت اغراق‌آمیزی درباره پیشینه تاریخی قبل از اسلام تبلیغ می‌شد.
با پیروزی انقلاب اسلامی، امید آن می‌رفت که این تفکر یک سویه از نگرش فرهنگی دست‌اندرکاران رخت بربندد، ولی بودند اشخاصی که رویه‌ای مشابه پی گرفتند. این طرز تفکر حتی تا طرح حذف فیزیکی بعضی از آثار پیش رفت، ولی خوشبختانه دیری نپایید. نتایج شوم این پدیده را می‌توان در آثار به سرقت رفته از تخت جمشید و محراب‌های مساجد قرون اولیه اسلامی که امروزه در موزه‌های معروف جهان است، دید. آمار و ارقام نشان می‌دهد که در سال‌های پس از جنگ تحمیلی، مردم ما توجه بیشتری به آ‌ثار ملی مذهبی کشورشان داشته‌اند. به طوری که تعداد بازدیدکنندگان بناهای تاریخی در سال ۱۳۶۷ رقمی در حدود ۳۰۸/۴۵۹/۱ نفر و تعداد بازدیدکنندگان موزه‌ها و کاخ‌ موزه‌ها، ۴۱۷/۵۴۹/۱ نفر و در سال ۱۳۷۸ به ترتیب رقمی در حدود ۵۶۰/۶۰۶/۸ و ۹۶۴/۰۰۴/۴ نفر بوده است.(۶)
اگر چه این امر نسبت به سال‌های قبل امیدبخش است اما در مقایسه با دیگر کشورها رقم ناچیزی است.
باتوجه به لزوم آگاهی مردم و بخصوص نسل جوان با پیشنیه درخشان فرهنگی کشورمان، مسئولیت وسایل ارتباط جمعی و دست‌اندرکاران مربوطه سنگین‌ می‌گردد. دادن امکانات بیشتر به وزارتخانه‌ها و سازمان‌هایی نظیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش و سازمان میراث فرهنگی - می‌تواند در تقویت روحیه احترام به پیشینه‌های ملی مذهبی موثر باشد.
همچنین نباید از نقش رسانه‌های جمعی، مطبوعات، رادیو و تلویزیون و ... در آموزش صحیح عمومی و بالا بردن سطح آگاهی‌های آحاد مردم غافل شد، چرا که نقش اصلی در حفظ و حراست از آثار و اسناد ملی - مذهبی بر عهده آنان است.

پي نوشت :

۱- مرضیه یزدانی، “هیئت‌های باستان‌شناسی‌ در ایران”،‌ گنجینه‌ اسناد، سال ششم، بهار و تابستان ۱۳۷۵، شماره ۲۱ و ۲۲ صفحه ۹۶ و ۹۷
۲- علی‌اصغر شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، تهران، انتشارات مدبر، ۱۳۷۵، صفحه ۲۹۱
۳- مرضیه یزدانی، همانجا، صفحه ۹۹
۴- یونس صمدی رندی، مجموعه قوانین و مقررات،‌ آئین‌نامه‌ها، بخشنامه‌ها و معاهدات میراث فرهنگی کشور،‌ تهران، ۱۳۷۶، صفحه ۵
۵- یونس صمدی رندی، همانجا، صفحه ۱۳
۶- آمار رسمی، سازمان میراث فرهنگی کشور، شایان ذکر است که در فروردین ماه سال‌جاری (۱۳۷۹) تعداد بازدیدکنندگان بناهای تاریخی ۸۰۶/۷۴۳/۱ نفر بوده و موزه‌ها و کاخ‌ موزه‌ها ۹۷۲/۶۵۹ نفر بوده است.



منبع: روزنامه رسالت


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.