هیأتهای نمایندگی قبایل مختلف عرب برای اظهار اسلام، و اعلام انقیاد قبایل خویش، بیشتر در سال نهم هجرت و احیاناً پیش یا پس از آن به حضور حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شرفیاب میشدند و اسلام و انقیاد قبایل خود را به عرض میرساندند و مورد لطف و محبت شخص رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) واقع میشدند، و آن حضرت هدایا و جوایزی به آنان عنایت میکرد که برای نمونه چند مورد از نظرتان میگذرد:
1. هیأت نمایندگی ثَعْلَبه
در سال هشتم هجرت پس از بازگشت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از «جِعِّرانَه»، چهار نفر از «بنی ثعلبه» نزد رسول خدا آمدند و گفتند ما فرستادگان قبیله خود هستیم و همه اسلام آوردیم. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور داد از آنان پذیرایی کردند و پس از چند روز اقامت هنگامی که برای خداحافظی شرفیاب شدند، به بلال فرمود تا به آنان جایزه دهد و بلال به هر کدامشان پنج اوقیه (1) نقره جایزه داد و سپس به بلاد خویش برگشتند. (2)2. هیأت نمایندگی مُحارِب
این هیأت که ده مرد بودند، در سال دهم در حجةالوداع به حضرت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رسیدند و در سرای رَمْلِه، دختر حارث منزل داده شدند. بلال برای ایشان روز و شب غذا میبرد و اسلام آوردند و گفتند اسلام بنی محارب در عهده ما و در آن موسمها رسول خدا را دشمنی سرسختتر از آنان نبود. در میان این هیأت مردی از همان دشمنان سرسخت بود که چون رسول خدا او را شناخت، گفت: شکر خدا را که مرا زنده داشت تا به تو ایمان آورم. رسول خدا گفت: این دلها در دست خداست. رسول خدا آنان را نیز جایزه داد و بازگشتند. (3)3. هیأت نمایندگی جَعْدَةِ بنِ کَعْب
از بنی جعدة بن کعب «رَقّاد بن عمرو» نزد رسول خدا آمد و اسلام آورد و رسول خدا در «فَلْج» آب و زمینی به او داد و برای وی سندی نوشت که به گفته صاحب طبقات، نزد بنی جعده محفوظ بوده است. (4)4. هیأت نمایندگی قُشَیر بن کَعْب
پیش از حجةالوداع، و پس از غزوه «حنین» چند نفر از بنیقشیر از جمله ثور بن عروه بر رسول خدا وارد شدند و اسلام آوردند و رسول خدا به «ثور» قطعه زمینی بخشید و برای وی سندی نوشت. و نیز قرة بن هبیرة را جایزهای داد و بردی مرحمت فرمود و او را سرپرست زکاتهای قبیله قرار داد. (5)5. هیأت نمایندگی تَغْلِب
شانزده مردم تغلبی از مسلمانان و نصرانیانی که بر خود صلیب زرین آویخته بودند بر رسول خدا وارد شده و در خانه رمله، دختر حارث منزل کردند. رسول خدا با نصرانیان مصالحه کرد که بر دین خود باقی بمانند ولی فرزندان خود را به نصرانیت در نیاورند. مسلمانان را هم جوایزی عطا فرمود. (6)شرفیابیهای اهل یمن
6. هیأت نمایندگی طیّی
پانزده مرد از قبیله طی... برای دیدار رسول خدا به مدینه آمدند. سروری این گروه را زید الخیل بن مُهَلیِل که از بنی نبهان بود، به عهده داشت. رسول خدا در مسجد بود، اعضای هیأت شتران خود را در جلوی خان مسجد بسته و نزد حضرت آمدند. رسول خدا اسلام را بر ایشان عرضه داشت و چون اسلام آوردند به هر یک پنج اوقیه نقره جایزه داد و به زید الخیل دوازده و نیم اوقیه داد. رسول خدا درباره زید الخیل میفرمود: هیچ مردی از عرب نزد من به فضل یاد نشد جز این که او را کمتر از آن یافتم که میگفتند، مگر زید الخیل که او را بیش از آن یافتم که توصیف میکردند و او را زید الخیر نامید و سرزمین فید و زمینهای دیگری را برای ارتزاق به او واگذار کرد و در این باره به او نوشتهای هم داد. زید با قوم خود بازگشت و چون به جایی که به آن فَردَه میگفتند رسید، به تب مبتلا گشت و پس از سه روز در همان جا درگذشت. بعضی هم، مرگ او را در آخر خلافت عمر دانستهاند. (7)7. هیأت نمایندگی مُراد (8)
فَروَة بن مُسَیک مرادی، از ملوک کِنده جدا شد و بر رسول خدا وارد شد و از آن حضرت پیروی کرد و نزد سعد بن عباده منزل گزید و به فرا گرفتن قرآن و احکام اسلام پرداخت. رسول خدا او را دوازده اوقیه جایزه داد و بر شتری مرغوب سوار کرد و حلهای از بافته عمان بخشید و عامل خود بر قبیلههای: مراد، زبید و مَذجِح گردانید و خالد بن سعید بن العاص را همراه او برای دریافت صدقات (زکات) فرستاد و به او نوشتهای در اندازههای زکات داد. فروه همچنان عامل صدقات بود تا رسول خدا وفات یافت. (9)پینوشتها:
1. صاحب صحاح گوید: اوقیّه در حدیث و همچنین در گذشته چهل درهم بوده است. لیکن اکنون در متعارف مردم و اندازهگیری پزشکان وزن ده درهم و پنج دهم درهم است. ماده وقی به نقل از: دکتر آیتی، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تصحیح دکتر ابوالقاسم گرجی، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، سال 1361، ص 632.
2. واقدی محمد بن سعد، کاتب، الطبقات الکبری، دار بیروت، للطباعه و النشر، 1380 ه، 1960 م، ج 1، ص 298. دکتر آیتی، همان، ص 652.
3. الطبقات الکبری، همان، ص 299. دکتر آیتی، همان، ص 612.
4. الطبقات الکبری، همان، ص 303. دکتر آیتی، همان، ص 616.
5. الطبقات الکبری، همان، ص 303. دکتر آیتی، همان، ص 617.
6. الطبقات، همان، ص 316. تاریخ پیامبر، ص 631.
7. الطبقات الکبری، همان، ص 321. ابن هشام، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقاء ابراهیم الابیاری، عبدالحفیظ شلبی، بیروت، لبنان دار احیاء التراث العربی، ج 4، ص 224. ابن کثیر، البدایه و النهایه، بیروت، منشورات مکتبه المعارف، 1966 م، ج 5، ص 63. یاقوت حموی، معجم البلدان، دار بیروت، للطباعه و النشر، 1408 ه.، ج 4، ص 248. ماده فرده، ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، بیروت، لبنان، دار احیاء التراث العربی، ج 2، ص 241. زینی دحلان، السید احمد، السیره النبویه و الاثار المحمدیه در حاشیه السیره الحلبیه، بیروت، لبنان، دار احیاء التراث العربی، 1320 ه، ج 3، ص 23. بحارالانوار، ج 21، ص 364 به بعد. دکتر آیتی، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، ص 636. زمخشری، ربیع الابرار و نصوص الاخبار، تحقیق دکتر سلیم ننعیمی، دارالذخائر للمطبوعات، قم، ایران، 1410 ه. ق، ط 1، ج 1، ص 13. دمیری آن قسمت از سخنان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را که از او تمجید کرده است نقل کرده است، الدمیری، کمالالدین، محمد بن موسی حیاه الحیوان الکبری، قم، مطبقه امیر، ط 2، منشورات الرضی، قم. منشورات ناصرخسرو، تهران 1364 ه.ش، ج 1 ص 313.
8. قبیلهای است در یمن.
9. الطبقات الکبری، همان، ص 327. تاریخ پیامبر، ص 681. هیأتهای دیگری نیز خدمت آن حضرت شرفیاب میشدند و جوایزی دریافت میکردند که جهت اطلاع بیشتر به این کتب رجوع شود: السیره النبویه، ج 4، ص 222. البدایه و النهایه، ج 5، ص 48. الحلبی علی بن برهان الدین، من انسان العیون فی سیره الامین المأمون المعروف به السیره الحلبیه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1320 ه، ج 3، ص 239-211. تاریخ پیامبر اسلام، ص 316، 680، 679، 677، 672. الطبقات، همان، ج 1، ص 324، 323، 301. القسطلانی، الشیخ احمد بن محمد، المواهب اللدنیه بالمنح المحمدیه، شرح و تعلیق مأمون بن محیی الدین الجنّان، بیروت، لبنان، دار الکتب العلمیه، ط 1، 1416 ه، 1996 م، ج 1، ص 464، فی ذکر من و فد علیه.
درباره جوایزی که پیامبر به سفانه دختر حاتم طائی و برادر او عدی بن حاتم مرحمت فرمود به این منابع رجوع شود: ابن هشام، همان، ج 4، ص 227-225. البدایه و النهایه، همان، ص 63. سیره حلبیه، همان، ص 225. تاریخ پیامبر اسلام، ص 677-676، اعیان الشیعه، ج 1، ص 240 به بعد. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، منشورات دار صادر للطباعه و النشر، 1385 ه، ج 2، ص 285 به بعد.
علیدوست خراسانی، حجةالاسلام و المسلمین نورالله؛ (1391)، منابع مالی اهل بیت (علیهمالسلام)، تهران: دانشگاه امام صادق (علیهالسلام)، چاپ اول.