مراکز علمي و آموزشي و رابطه آنها با نهاد وقف

سنت حسنه‏ي وقف يکي از افتخارات مکتب اسلام و از اهرم‏هاي موثر اعتقادي و فرهنگي براي جبران نيازهاي مادي و معنوي جامعه است. از صدها سال پيش تا کنون واقفان خير انديش با اختصاص بخشي از اموال خود براي خدمت مستمر به جامعه، با روش پسنديده‏ي وقف که بارزترين و روشن‏ترين مصداق احساس، انفاق، صدقه‏ي جاريه، تعاون و باقيات صالحات است، منشاء خدمات فراوان علمي آموزشي فرهنگي و... در جامعه بوده‏اند. وجود صدها مدرسه، کتابخانه و... در سراسر کشورهاي
پنجشنبه، 30 آبان 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مراکز علمي و آموزشي و رابطه آنها با نهاد وقف
مراکز علمي و آموزشي و رابطه آنها با نهاد وقف
مراکز علمي و آموزشي و رابطه آنها با نهاد وقف

نويسنده: نادر پور ارشد

مقدمه

سنت حسنه‏ي وقف يکي از افتخارات مکتب اسلام و از اهرم‏هاي موثر اعتقادي و فرهنگي براي جبران نيازهاي مادي و معنوي جامعه است. از صدها سال پيش تا کنون واقفان خير انديش با اختصاص بخشي از اموال خود براي خدمت مستمر به جامعه، با روش پسنديده‏ي وقف که بارزترين و روشن‏ترين مصداق احساس، انفاق، صدقه‏ي جاريه، تعاون و باقيات صالحات است، منشاء خدمات فراوان علمي آموزشي فرهنگي و... در جامعه بوده‏اند. وجود صدها مدرسه، کتابخانه و... در سراسر کشورهاي اسلامي به ويژه ايران بهترين گواه و شاهد آن است. شواهد ديگري وجود دارد که بايد به وقف فراتر از اين نيز نگريسته شود و آن را تا سر حد يک نياز فطري انسان و جامعه انساني منزلت بخشيد. اين شواهد با استدلال منطقي قياسي مبتني بر گزاره‏هاي مقبول و مسلم و حتي بديهي استنباط مي‏شوند. اين مطلب خود خود نکته ساده‏اي نيست، زيرا مباحث وقف به شدت از آن تاثير گرفته است. اين مطلب يعني فطري بودن وقف و موقوفات شواهد چندي نيز دارد. از جمله اين شواهد عيني، رشد روز افزون بنيادهاي خيريه در کشورهاي غير مسلمانان است (1)و سرانجام اين که انسان به بينش جديدي دست يافته که وقف را فراتر و مفيدتر از رويکردهاي سنتي بنگرد. ملخص ساز و کار بينش جديدي که از آن ياد کرديم در شکل (نمودار) زير آمده است:
وقف و موقوفات علمي و آموزشي
توسعه علم و آموزش
توسعه انساني
توسعه جامعه
تحليل ساز و کار فوق در محورهاي زير خلاصه مي‏شود.
اولا - وقف ريشه در فطرت آدمي دارد، بنابراين پرداختن به آن، مانند ديگر مقوله‏هاي فطري انسان اهميت ويژه‏اي دارد. در واقع وقتي انسان به وقف مي‏پردازد، به خود پرداخته است. از اين ديدگاه پرداخت به وقف در رديف پرداخت به ساير نيازهاي معنوي انسان تلقي شده است؛ اگر چه نيازهاي ديگر مادي و معنوي انسان‏ها را رفع مي‏کند.
ثانيا - سيماي وقف در جامعه تکامل مي‏يابد و از اين رو يک نهاد اجتماعي داراي ساختار و کارکرد مي‏شود. روشن است ساختار و کارکردهاي اين نهاد بر ساختار و کارکردهاي نهادهاي ديگري چون نهاد علم، آموزش و... تأثير مي‏گذارد.
ثالثا - پديده و نهاد وقف محصول تعامل نيازهاي فطري و غير ذاتي فرد و جامعه است.
رابعا - نيازمندي غير فطري و اجتماعي خصيصه‏ي برجسته و عمده تعامل فرد و جامعه است ليکن خصيصه الزامي و انحصاري آن نيست.

فرضيات

آموزش و علم از جمله نهادهاي اجتماعي جامعه‏اند که نمي‏تواند متأثر از نهاد اجتماعي وقف نباشد. مقاله‏ي حاضر مي‏کوشد تا اين تأثير و تأثر را تبيين و تعريف کند. بديهي است نهاد آموزش و علم در هيأت سازمان‏ها و ارگان‏هايي چون مدارس، مساجد، دانشگاه‏ها و کتابخانه‏ها به ثمر مي‏نشيند که البته محصول کارکرد مطلوب اين نهادها توسعه‏ي انساني و محصول توسعه‏ي انساني ايجاد نهادهايي چون وقف (موقوفات) خواهد بود.

طرح مسأله

با اين توضيحات مقاله‏ي حاضر متکفل کشف و بيان رابطه‏ي نهاد وقف با علم و آموزش است. تا دريابد چگونه وقف منجر به توسعه يافتگي اين دو نهاد اجتماعي مي‏شود. علاوه بر اين ميزان کارآمدي و نا کارآمدي آن را تحليل کند.

اهميت و اهداف

تأثير سنت نبوي وقف در بر پايي و اداره‏ي صدها مدرسه علوم ديني در تاريخ پر افتخار اسلام از نظاميه‏ها گرفته تا فيضيه‏ها بر کسي پوشيده نيست. در سال‏هاي اخير نيز اقبال شايسته‏اي به وقف زمين و امکانات ديگر براي احداث و تجهيز مدارس جديد، دانشگاه‏ها، خوابگاه‏هاي دانشجويي و تأمين مخارج دانش آموزان و دانشجويان نيازمند به چشم مي‏خورد که بايد آثار اجتماعي فردي، معنوي و مادي آن بيش از پيش روشن شود. بر همين اساس يکي از روزهاي هفته وقف (هفته آخر ماه صفر) با عنوان وقف و خدمات علمي و آموزشي ناميده شده است. با اين حال نتايج و آثار وقف محدود به آثار و نتايج عيني و ملموس آن نيست. امروزه دنيا براي جوامع انساني مقوله‏هاي جديدي را مطرح مي‏کند. دقت در ماهيت اين مقوله‏ها نشان مي‏دهد که اين مقوله‏ها تازه نيستند يا حداقل براي جامعه‏ي ايران اسلامي تازگي ندارد. زيرا جامعه‏ي ايران اسلامي با برخورداري از دو فرهنگ غني ايراني و اسلامي داراي داشته‏ها و تجارب بسيار ارزنده‏اي است. توسعه از جمله ضرورت‏هاي جامعه‏ي انساني و از گفتمان‏هاي مطرح و غالب در جوامع است. اين مقوله حضور خود را در پرتو الگوها، هنجارها و ارزش‏هايي مي‏يابد که اتفاقا دقت در فرهنگ ايران اسلامي حضور ديرين داشته است. يکي از اين الگوها و ارزش‏ها «وقف» است.

وقف و موقوفات علمي و آموزشي

وقف از احکام مالي است. احکام مالي اسلام معمولا به واجب، مستحب، مباح، مکروه و حرام تقسيم مي‏شوند. وقف از احکام مستحب مالي است. وقف را از مصاديق انفاق مي‏دانند، در قرآن و روايات معصومين بر انفاق تأکيد بسيار شده است و معصومين نيز همواره بخشي از اموال خود را در قالب وقف انفاق مي‏کردند. ارکان وقف عبارتند از: واقف - موقوفه - موقوف عليه؛ که بر اساس ويژگي موقوف عليه به انواع زير تقسيم مي‏شود:
وقف خاص:
که وقف بر افراد محصور و مشخص است.
وقف عام:
1 - وقف بر افراد نامحصور ولي مشخص.
2 - وقف بر جهات خاص.
علاوه بر ارکان که در بالا ذکر شد وقف داراي اجزايي چون متولي و ناظر نيز هست. که البته خود ارکان و اجزا بايد داراي شرايط زير باشند:
وقف: بايد منجز باشد - دائم باشد - با قصد قربت باشد - نياز آن به صيغه و لفظ انشا محل بحث است.
موقوفه: بايد عين باشد - معين و معلوم باشد - با انتفاع از آن بقاء داشته باشد - موجود باشد - خروج آن از وقفيت امکان پذير است.
موقوف عليه: بايد وجود داشته باشد - جائز التصرف باشد - قابليت تملک داشته باشد.
متولي: که در وقف خاص معمولا متولي خود موقوف عليه است. در وقف عام معمولا واقف، متولي است و اگر وقفي فاقد متولي باشد و واقف هم متولي تعيين نکرده باشد و يا نحوه‏اي براي تعيين آن بيان نکرده باشد، توليت با سازمان اوقاف به نمايندگي از حاکم اسلامي يعني ولي فقيه خواهد بود.
آنچه تا کنون گفته شد کلياتي از وقف بود؛ ليکن در ذيل نکات قابل توجه و مرتبط با موضوع مقاله و مباحث بعدي بيان مي‏شود. اين نکات عبارت‏اند از: اينکه وقف مراکز علمي و آموزشي يا وقف بر دانش آموزان، دانشجويان و دانش پژوهان در قالب کدام يک از انواع وقف تحقق مي‏يابد؛ قبض آنها از سوي چه کسي يا مرجعي صورت مي‏گيرد، توليت آن‏ها چگونه است و سؤالاتي از اين قبيل.
حاصل استقرار در وقف مراکز علمي و آموزشي نشان مي‏دهد که وقف اين مراکز از نوع وقف بر جهت است. يعني موقوف عليه آن‏ها غير محصور و نامشخص است ولي جهت استفاده از منافع موقوفه معلوم و معين است و آن، جهت علم و آموزش است. به عنوان مثال چنانچه ساختمان و تجهيزات آموزشي آن با هم وقف شده باشند، وقف عام بر جهت بوده به اين منظور که از چنين ساختمان و امکاناتي فقط بايد در جهت علم و آموزش‏هاي علمي استفاده شود. در اينگونه موارد مهم نيست که چه کساني از اين مراکز علمي و آموزشي استفاده کنند. بنا به نظر علامه حلي در کتاب تبصرة المتعلمين باب وقف مقتضاي آيه 6 و 7 سوره ممتحنه (2) وقف و احسان و انفاق حتي بر کافري که با مسلمانان جنگ نداشته باشد صحيح است اگر چه مشرک باشد (3)در چنين حالتي ممکن است اين سؤال مطرح شود که فرق وقف بر جهت با وقف بر موقوف عليه غير محصور ولي معلوم و معين چيست؟ اين سؤال از آن جهت اهميت مي‏يابد که اين هر دو نوع که گفته شد وقف عام است. در وقف بر جهت موقوف عليهم يعني افرادي که مستحق استفاده هستند هيچ قيدي ندارند ليکن در وقف عام که وقف بر جهت نيست موقوف عليهم يعني افرادي که مستحق استفاده هستند هيچ قيدي ندارند ليکن در وقف عام که وقف بر جهت نيست موقوف عليهم يعني افرادي که مستحق استفاده هستند هيچ قيدي ندارند ليکن در وقف عام که وقف بر جهت نيست موقوف عليهم نا محصور ولي معلوم‏اند. علاوه بر اين براي مصرف منافع موقوفه هم مورد مشخصي شرط نمي‏شود بلکه کافي است که منافع موقوفه به دست موقوف عليهم نا محصور ولي معلوم و معين برسد. و خود آن‏ها تشخيص مي‏دهند که اين منافع را در چه جهتي مصرف کنند. در وقف بر جهت، جهت استفاده از منافع مشخص شده موقوف عليهم نمي‏توانند منافع را در جهات ديگري به کار گيرند. غير محصور بودن موقوف عليهم در وقف بر جهت متضمن نا معلوم بودن آن‏ها هم هست ولي در نوع ديگر وقف عام، جهت نا معلوم است اما موقوف عليهم معلوم‏اند اگر چه غير محصور هستند (4)در وقف عام بر جهت، متولي وظيفه‏ي بيشتري دارد زيرا مصرف منافع در جهت، اداره و نظارت بيشتري مي‏طلبد.علامه‏ي حلي در اين باره در تبصره چنين آورده است:
«اگر وقف بر اصحاب فنون و علوم کنند (وقف بر موقوف عليهم نا محصور ولي معلوم و معين) شامل کسي مي‏شود که صحت راي و عمل را خود بداند نه مقلد باشد. مثلا طبيب آن است که خود مرض را از علائم و امارات بشناسد و طريقه‏ي علاج از راي خود او باشد نه آنکه تشخيص مرض و راه علاج را از طبيب ديگر شنيده باشد و همچنين منجم و معمار و قاري و محدث بر استادان فن اطلاق مي‏شود چنان که کفشگر کسي است که اندازه کند و بدوزد نه دوخته‏ي ديگران را بفروشد و نقاش آن نيست که نقش کرده‏ي ديگران را معامله کند و هکذا فقيه کسي است که خود صحت آرا و عقايد و احکام را بداند نه آنکه نقل اقوال و فتاوي کند (5).
علامه‏ي حلي با مثال‏هاي بالا خواسته است معياري پيشرو و مترقي و تاثير گذار براي وقف بر جهت ارائه دهد. به عنوان مثال اگر مکاني با تجهيزات مناسب وقف فيزيکدانان شود، بايد ديد که منظور واقف از فيزيکدانان چه بوده و چه کسي را فيزيکدان دانسته است. چنانچه با قرائن و شواهد غرض واقف معلوم نشد، ناگزير بايد به عرف
متوسل شد و ديد که در عرف به چه کساني واژه فيزيکدان مي‏گويند. با اين حال علامه‏ي حلي در مثال‏هايي که ذکر کرده پيش از آنکه نظر بر غرض واقف و يا اطلاق عرف بر موقوف عليهم نا محصور ولي معلوم الوصف داشته باشند خود به ارائه نظر پرداخته و پس از معلوم کردن صنف و وصف موقوف عليهم نا محصور در مصداق يا مصاديق آن ترجيح داده‏اند که موقوف عليهم مستحق برخورداري از منافع موقوفه و را مبدعان و سر آمدان مصاديق موقوف عليهم بدانند. که البته اين نظر تا اندازه‏اي مترقي و از حيث اجتماعي منشأ اثر بيشتري خواهد شد.
حالت و فرض ديگر آن است که مکاني با تجهيزات مناسب وقف علم فيزيک شود. در اين صورت وقف، بر جهت بوده و بنابراين هر کسي که به نوعي با علم فيزيک سر و کار دارد استحقاق برخورداري از ان را خواهد داشت. ليکن با توجه به معياري که علامه‏ي حلي در فرض پيشين ارائه کرده‏اند، شايد بتوان محدوديتي نيز براي مصاديق موقوف عليهم در چنين فرضي در نظر گرفت.
در ادامه‏ي مقاله خواهيم ديد که هر دو گونه وقف عام و نيز وقف خاص در حالاتي که ناظر بر صرف منافع عين موقوفه در راه علم و آموزش است چگونه اين هر دو نهاد را توسعه بخشيده و به عنوان متغير چگونه ساير متغيرهاي وابسته را تحت تأثير قرار خواهد داد.

توسعه، علم و آموزش

توسعه از ديدگاه‏هاي مختلف و با توجه به گرايش‏ها و بينش‏هاي متفاوت فرهنگي، اقتصادي، فلسفي، علمي و... تبيين شده است. بنابراين تعيين تعريفي که مورد قبول همه صاحبنظران باشد، جدا دشوار است. زيرا توسعه فرايند پيچيده‏اي است که که ناظر بر بهبود همه جانبه‏ي زندگي انسان است. توسعه را بايد جرياناتي چند بعدي دانست که نيازمند تغييرات اساسي در ساخت اجتماعي طرز تلقي عامه‏ي مردم و نهادهاي ملي و نيز تسريع رشد اقتصادي، کاهش نابرابري و ريشه کن کردن فقر مطلق است (6)توسعه به معناي پيشرفت مستمر کل جامعه و نظام اجتماعي به سوي زندگي بهتر يا انساني‏تر است. توسعه چيزي بيش از نو سازي و رشد اقتصادي است و گذشته از بهبود سطح مادي زندگي، عدالت اجتماعي، آزادي‏هاي سياسي و بزرگداشت ارزش‏ها و سنت‏هاي بومي را نيز در بر مي‏گيرد. در فرايند توسعه استعدادهاي سازماندهي جامعه از هر جهت چه ازنظر اقتصادي و چه از نظر اجتماعي، فرهنگي و سياسي بارور و شکوفا مي‏شود(7). مفهوم توسعه فقط از دريچه‏ي محدود اقتصادي قابل تبيين نيست بلکه فرهنگ، اطلاعات و نوسازي جامعه در آن جايگاهي محوري دارد و منظور از توسعه گسترش توانايي‏ها، ظرفيت فکري، کيفيت دانش و مهارت‏هاي فني و خلاقيت و نوآوري، توانايي انسان‏ها براي حل مسائل اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي و بهره‏مندي از منابع، دستاوردهاي و امکانات جامع و بطور کلي بهبود شرايط زندگي مادي و معنوي براي همگان است (8)آنچه در همه‏ي تعريف‏هاي توسعه به نحوي مورد تاکيد قرار گرفته است، تغيير ساختارهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جامعه در جهت بهبود کيفيت زندگي انسان در ابعاد فردي اجتماعي، مادي و معنوي است اين بدان معناست که جوهر اساسي مفهوم توسعه فراگرد تغييرات پيچيده و چند وجهي در زندگي انسان است.

علم

امروزه در زبان پارسي و عربي کلمه‏ي علم به دو معناي متفاوت به کار برده مي‏شود و غفلت از اين دو نوع کاربرد اغلب اشتباهاتي را همراه داشته است.
1 - معناي اصلي و نخستين علم، دانستن در برابر ندانستن است. به همه‏ي دانستني‏ها صرف نظر از نوع آن‏ها علم مي‏گويند و عالم کسي است که جاهل نيست. مطابق اين معنا اخلاق، رياضيات، فقه، دستور، زبان، مذهب، زيست شناسي و نجوم همه علم‏اند. خداوند به اين معنا عالم است؛ يعني نسبت به هيچ امري جاهل نيست. محتواي قرآن به اين معنا علمي است که مجموعه‏اي از دانستني‏هاست و هر کس آنها را بداند عالم به قرآن است. همه‏ي فقها عالم‏اند و هر کس از خدا و صفات و افعال او آگاهي داشته باشد، نيز عالم است. گاهي در اين معنا علم در برابر جهل قرار مي‏گيرد. کلمه‏ي Knowledge انگليسي معادل اين معناي علم است.
2 - کلمه‏ي علم در معناي دوم منحصرا به دانستني‏هايي گفته مي‏شود که بر تجربه‏ي مستقيم حسي مبتني باشد. علم در اينجا در برابر جهل قرار نمي‏گيرد؛ بلکه در برابر جهل قرار نمي‏گيرد؛ بلکه در برابر همه‏ي دانستني‏هايي قرار مي‏گيرد که آزمون پذير نيستند - اخلاق (دانش خوبي‏ها و بدي‏ها)، متافيزيک (دانش احکام و عوارض مطلق هستي) عرفان (تجارب دروني و شخصي) منطق (ابزار هدايت فکري) فقه، اصول، بلاغت و... همه بيرون از علم به معناي دوم آن قرار مي‏گيرند. روشن است که علم در اين معنا بخشي از علم به معناي اول را تشکيل مي‏دهد. به سخن ديگر علم تجربي نوعي از دانستني‏هاي بسياري است که در اختيار بشر قرار مي‏گيرد.
رشد علم به معناي دوم از آغاز دوره‏ي رنسانس به بعد است. در حالي که علم به معناي مطلق آگاهي، تولدش با تولد بشر هم آغاز است. همه‏ي مدح و تحسيني که در معارف اسلامي درباره علم و عالم شده است و اصولا هر چه درباره‏ي علم و عالم و معنا و صفات و خواص و فضايل و رذايل آن‏ها گفته شده است همه ناظر به علم در برابر جهل است نه علم تجربي در برابر علم غير تجربي(9).
با توجه به تعريفي که از توسعه شد، نيز با توجه به ديرينگي نهاد وقف و نهاد علم و آموزش به نظر مي‏رسد که مقاله‏ي حاضر در جستجوي تأثير و ساز و کار نهاد وقف بر نهاد علم به معناي نخست و عام آن يعني دانش است.

آموزش

مجموعه‏ي فعاليت‏هاي هدفمندي است که در طي آن انسان با انسان يا انسان با محيط پيرامون خود و حتي انسان با خودش ارتباط برقرار مي‏کند. لازمه‏ي ارتباط احساس نياز (انگيزه) است. اين فعاليت‏ها که از آن ياد شد بسته به هدفي که دنبال مي‏کنند داراي مراحل و ادواري است (اهداف جزيي) که تحقق هدف در هر يک از مراحل به عوامل متعددي از جمله محيط آموزشي مناسب، وراثت و خود بستگي دارد.
نتيجه‏ي آموزش ايجاد تغيير در رفتار يا يادگيري يا دانش است و اين هر سه به تغيير در ساختارهاي فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و... خواهد انجاميد. از اين رو آموزش بستر توسعه است.
در جمهوري اسلامي ايران، دولت، طبق بند 3 اصل 3 قانون اساسي موظف به فراهم سازي محيط و امکانات آموزشي براي مردم است(10). نا گفته نماند که منظور از دولت در اينجا حکومت يعني هر سه قوه‏ي مقننه، مجريه و قضائيه است. با اين حال بنا به اخبار مندرج در مطبوعات همواره در ايران محيط و امکانات آموزشي موجود پاسخگوي نيازها و تقاضاها به ويژه در مناطق محروم نبوده و نيست. از سوي ديگر افراد مستعدي هستند که قادر به تأمين هزينه‏هاي آموزش نيستند.

توسعه‏ي علمي آموزشي

از توسعه‏ي علمي و آموزشي نيز مانند مفهوم توسعه تعريفي بي مجادله و قطعي ارائه نشده است. ليکن همه‏ي تعاريف در يک اشاره خلاصه مي‏شود و آن اشاره‏اي است به موجود بودن فضاهاي علمي و آموزشي به نحوي که از نظر کمي و کيفي بتواند پاسخگوي تقاضاها و نيازهاي روز باشد. اين فضا ممکن است در قالب شرايط فرهنگي، سياسي، اجتماعي و... و نمود يابد و نيز ممکن است در قالب اماکن و امکانات فيزيکي و مادي. در هر صورت مقاله‏ي حاضر تعامل نهاد وقف و موقوفه‏هاي علمي و آموزشي را با هر دوي اين فضاها مطالعه کرده است. اگر چه ناگفته نبايد گذاشت که در حواشي فضاي نخست نيز مطالبي گفته شده و اتخاذ نظر اخير به هيچ وجه از جنبه‏ي فضاي نخست و جايگاه آن در توسعه‏ي علمي و آموزشي نخواهد کاست.
اين دو فضا در کنار انسان بستر توسعه‏ي علمي و آموزشي را مي‏سازند. اما ساختن اين دو فضا در مرتبه‏ي نخست، چنان که قبلا نيز گفته شد؛ وظيفه‏ي حکومت است. اما حتي اگر حکومت به طور مستقيم و به نحو احسن اين وظيفه را انجام دهد - که البته بدون مشارکت مردم چنين توفيقي محال است - مي‏بايد در اين راستا جايي براي جولان ضررورت‏ها و الزام‏هاي فطري و انساني انسان باقي گذاشت و حکومت بايد جاي خالي چنين جولاني را حرمت بنهد.
در اين ميان نهاد نبوي وقف که امروزه در ديگر جاها به نام‏هايي چون بينادهاي خيريه خوانده مي‏شود، به ايفاي نقش پرداخته و با کارکردهاي خود هر دو نياز فوق را تامين و فرد و جامعه را شاداب مي‏کند.
موقوفات خصوصي و بنيادهاي وقفي کشورهاي اروپايي، به ويژه امريکاي شمالي از ابزارهاي رشد، توسعه و تحول فرهنگي اين کشورها است (11).
ميزان و تنوع امکانات مالي که از طريق بنيادهاي وقفي شخصي و خانوادگي و... در اختيار مؤسسات فرهنگي، آموزشي، مراکز پژوهشي، کتابخانه‏ها، موزه‏ها و نظاير آن‏ها قرار داده مي‏شود حيرت آور است. بنيادهاي وقفي جديد ابزاري هستند که به کمک آنها گرايش‏هاي واقف يا واقفين دست متوليان يا هيات‏هاي امناي موقوفات را در تشخيص و عمل به مقتضيات زمان باز مي‏گذارند تا هر گاه موضوع و يا مسأله‏ي جديدي پيش آيد و مرجع توجهي بدان نباشد در حل آن سعي و اهتمام ورزند. مثلا بنيادهاي وقفي و يا تک موقوفه‏هايي وجود دارد که پس از حل مسائل آموزشي به حل مسائل اکولوژيکي و به طور کلي زيست محيطي پرداخته‏اند. از اين رو افزايش تعداد بنيادها، تاسيس دانشگاه‏ها، ايجاد مدارس فني - مهندسي، راه اندازي آزمايشگاه‏هاي تحقيقاتي و بر پايي محافل و کانون‏هاي علمي براي بحث و چاره جويي در زمينه‏ي مسائل اجتماعي، اقتصادي، آموزشي در چهارچوب‏هاي محلي، منطقه‏اي، کشوري و بين المللي با کارشناسان زبده و امکانات مالي چشمگير است. نتيجه‏ي تحقيق نشان داده که رغبت و انگيزه‏ي شرکت‏ها و تراست‏هاي بزرگ ملي و چند مليتي با ميلياردها دلار سرمايه و هزاران کارگر براي تاسيس بنيادهاي وقفي به حدي روز افزون شده است که اعجاب بر انگيز است. نتايج مفيد همه‏ي اين‏ها در نهايت به جامعه‏ي آنها و به خود آنها بر مي‏گردد(12).
اماکن آموزشي به تنهايي و به خودي خود تبلور معناي توسعه‏ي علمي و آموزشي نيست. توسعه‏ي علمي و آموزشي مقيد به نتيجه است. به عبارتي نتيجه‏ي فراهم آمدن انسان در گرو محيطهاي علمي و آموزشي مي‏بايد ايجاد فناوري باشد. توسعه‏ي علمي و آموزشي زمينه ساز تولد و تبلور فناوري در جامعه است.
توسعه‏ي علمي و توسعه علمي ايران دو مقوله‏ي جداگانه‏اند که هر يک در جاي خود در خور مطالعه است. با وجود اين توسعه‏ي علمي ايراني مباحث نظري چنداني را نتوانسته به خود اختصاص دهد.
به نظر مي‏رسد هيأت دولت مطالعات تئوريک و کاربردي در اين زمينه انجام نداده است. تا آنجا که نياز آنها به طرحي براي توسعه‏ي علمي کشور محسوس است.
در سال 2000 تنها حدود 21 درصد جمعيت جهان در کشورهاي توسعه يافته زندگي مي‏کردند و اين در حالي است که اين کشورها حدود 80 درصد مجموع توليد جهاني را در اختيار دارند. کشورهاي کمتر توسعه يافته در چنين شرايطي بايد با فقر، بيکاري و اعتياد دست و پنجه نرم کنند و اگر براي توسعه‏ي علمي خود فکري نکنند هر روز با مشکلات جديدي مواجه خواهند بود.
زير بناي امنيت و اقتدار ملي کشورها در حال حاضر توسعه‏ي علمي است و جنگ کنوني در سطح جهاني جنگ اقتصادي و علمي است. در عصر کنوني با توجه به گسترش فناوري‏ها اگر بتوان به توسعه‏ي علمي دست يافت حراست از اصول و ارزش‏ها مقدور خواهد بود. سرنوشت و آينده کشورها ارتباط مستقيم با توسعه علمي دارد(13).

توسعه‏ي علمي و آموزشي و نقش پذيري‏هاي آن از وقف

توسعه‏ي علمي و آموزشي مؤلفه‏ي عمده‏ي توسعه انساني محسوب مي‏شود. گزارش‏هاي ملي توسعه‏ي انساني اين مفهوم را مورد تاييد قرار داده‏اند.
در همه‏ي گرايش‏ها، به آموزش و کسب دانش و زندگي متناسب با استانداردهاي قابل قبول و دسترسي به امکانات مادي و عمر طولاني همراه با سلامت به عنوان سه ظرفيت اساسي براي توسعه‏ي انساني توجه شده است. اگر چه قلمرو و توسعه انساني فراتر از اين موارد است(14).
از اين رو به راحتي مي‏توان تاثير و تاثر نهاد وقف و موقوفات علمي و آموزشي را با توسعه‏ي انساني به عنوان يک متغير وابسته مطالعه کرد. زيرا نتيجه‏ي موقوفات علمي و آموزشي ايجاد محيط مناسب آموزش و کسب دانش و نيز برخوردار سازي انسان‏ها از امکانات مادي با استاندارهاي قابل قبول است. البته نبايد فراموش کرد که اين امر نتيجه‏ي عيني و اثباتي و مستقيم وقف و موقوفات علمي و آموزشي است. از اين رو از نتايج غير مستقيم وقف و موقوفات علمي و آموزشي نبايد غافل بود. در ادامه‏ي مقاله درباره‏ي نتايج فوق به طور مشروح بحث خواهد شد. شايد به دليل پنهان بودن نتايج غير مستقيم وقف و موقوفات علمي و آموزشي تبيين آن نياز به بررسي بيشتر داشته باشد به ويژه اگر بنا باشد که رابطه‏ي آنها با توسعه‏ي علمي و آموزشي و توسعه‏ي انساني بررسي شود.
در ابتداي مقاله بر فطري بودن و تاثير وقف بر ويژگي‏هاي و نيازهاي فطري و اصيل انساني تاکيد شد. از سوي ديگر مي‏بينيم که توسعه نيز به اين نيازها تأکيد مي‏کند. آن چه مسلم است اين است که باور انسان‏ها، بهره‏وري، عزت نفس، توانمند سازي، احساس تعلق به جامعه، حقوق انسان‏ها، پويايي مناسبات فرهنگي، مشارکت و... از کارکردهاي فردي و رواني غير قابل انکار وقف است (15)اين در حالي است که همه‏ي اين کارکردها از شاخص و مولفه‏هاي غير مستقيم توسعه‏ي انساني و توسعه‏ي انساني نيز ذاتا مسبوق بر تحقق توسعه‏ي علمي و آموزشي جامعه است.
جالب است بدانيم حدود انتخاب انسان‏ها روز به روز گسترش مي‏يابد و به حوزه‏هاي مختلف زندگي بسط مي‏يابد. توجه به قابليت‏هاي انسان، باور انسان‏ها، ايجاد فرصت‏هاي اجتماعي و اقتصادي براي خلاق بودن، بهره‏وري، عزت نفس، توانمند سازي، احساس تعلق به جامعه، حقوق انسان‏ها، پويايي مناسبات فرهنگي، مشارکت سياسي و اجتماعي و... از جمله مهم‏ترين حوزه‏هايي است که در توسعه‏ي انساني ضرورت انتخاب بشر را تبيين مي‏کند (16)و اين همان مفهوم توسعه‏ي انساني است. کارکردهاي فردي و رواني وقف زمينه ساز شکل گيري شرايط انتخاب درانسان مي‏شود. «موقعيت انتخاب» حالتي است که حلقه‏ي اتصال کارکردهاي
فردي و رواني وقف با توسعه‏ي انساني (توسعه علمي و آموزشي) محسوب مي‏شود. اين کارکردها خود از ابتدا مولفه‏ي توسعه انساني محسوب نمي‏شوند بلکه از آن جهت که منجر به شکل گيري يکي از مؤلفه‏هاي جديد توسعه انساني يعني قدرت و موقعيت انتخاب مي‏شوند. مبنا و بستر توسعه انساني محسوب مي‏شوند.
علت اينکه وقف و موقوفات علمي را بيش از آنکه در ارتباط با توسعه‏ي علمي و آموزشي تحليل کنيم با توسعه‏ي انساني تحليل کرده‏ايم آن است که توسعه‏ي علمي و آموزشي به خودي خود هدف و مطلوب نيست بلکه در کنار هدف مطلوب‏تري چون توسعه‏ي انساني مطلوبيت مي‏يابد. اگر چه نبايد غافل بود که هر اندازه علم و آموزش توسعه يافته‏تر باشد، تحقق توسعه‏ي انساني هم به مراتب فراهم‏تر خواهد بود.
نقش‏هاي پنهان وقف‏هاي علمي و آموزشي در توسعه‏ي علمي و آموزشي مستقيما با روش کمي و عيني قابل اثبات نيستند.
بايد حوزه‏ي جديدي را براي ايفاي نقش پنهان وقف و موقوفه‏هاي علمي و آموزشي بگشاييم. اين حوزه‏ي جديد همان دوره‏ي حدود و کم و بيش ماشيني است که شامل تدريس و آموزش در مدارس و دانشکده‏هاست بلکه شامل همه‏ي عوامل موثر اجتماعي و شخصي است که عقايد و رفتار گروه‏ها و افراد جامعه را با نيرومندي تغيير مي‏دهد(17).
وقتي به قول دکتر حسابي، ايجاد يک خط بر روي کاغذ تأثيري بر جهان و جهانيان مي‏گذارد(18)و نيز يک سنگ کوچک در دل اقيانوس موج در مي‏اندازد، چگونه است که انشا و ايجاد وقف نتواند موج بر انگيزد. ضمن آنکه نظريه‏هاي جامعه شناختي تأثير و تأثر نهادهاي اجتماعي و تعامل آنها با يکديگر را تا به سر حد يک امر بديهي پذيرفته‏اند.
مطالعه‏ي آمار بنيادهاي خيريه در کشورهاي توسعه يافته از تعامل اين بينادها با توسعه‏ي علمي کشورها به روشني حکايت مي‏کند. تحليل اين آمارها نشانگر نقش بي چون و چراي بنيادهاي خيريه در توسعه‏ي علمي و آموزشي کشورهاست.
در پايان اين مختصر به ذکر آمار موقوفات يکي از استان‏هاي کشور مي‏پردازيم. در سايه‏ي اين آمار، تحليلي ارائه شده است که مباحث گذشته را تأييد مي‏کند.

تحليل آماري و نتيجه ‏گيري

دانشگاه‏هاي استان چهار محال و بختياري و ساير مراکز علمي و آموزشي آن اخيرا توسعه‏ي کمي و کيفي يافته‏اند. اين توسعه محصول سرمايه گذاري‏هاي دولتي است و موقوفات سهمي ناچيز در توسعه‏ي علمي و آموزشي اين استان داشته‏اند. از سويي ديگر چنين توسعه نيافتگي تاثير متقابل و غير قابل انکاري بر تعداد موقوفات اين استان به ويژه موقوفات علمي و آموزشي اين استان داشته است. به طوري که در طول سال‏هاي 1370 تا 1380 تنها يک مورد وقف در اين استان صورت گرفته است. اين در حالي است که در استان‏هاي ديگر به مراتب هر چه بر تعداد موقوفات علمي و آموزشي و معارف ديني افزوده شده بر تعداد موقوفات سال‏هاي بعد نيز افزوده مي‏شده است. اين مورد از آمار موقوفات استان اصفهان معلوم مي‏شود در استان چهار محال بختياري هم آن چنان که ديده شد، به همان اندازه که موقوفات علمي و آموزشي و معارف ديني کمتر بوده، به همان اندازه تعداد موقوفات سال‏هاي بعد تحت تاثير قرار گرفته است.
نکته‏ي ديگر آن که موقوفات علمي و آموزشي مقوله‏اي پيشرفته‏تر از ساير مقولات و جهات وقف بوده و لذا در دوران سنت فرهنگ ايران موقوفات عمدتا متاثر از فرهنگ سنتي بوده و نيازهاي آن را برطرف مي‏کرده‏اند.
به نظر مي‏رسد آگاهي مردم از اجر وقف و نيز خصيصه‏ي استراتژيک موقوفات علمي و آموزشي سبب افزايش موقوفات به ويژه افزايش موقوفات علمي و آموزشي خواهد شد.

پی نوشت:

1- رک: مؤمني، مصطفي، بنيادهاي وقفي در آلمان فدرال، فصلنامه ميراث جاويدان، شماره‏ي چهارم، زمستان 73، ص 94.
2- قرآن کريم، سوره‏ي ممتحنه، آيه 6 و 7.
3- علامه‏ي حلي، تبصرة المتعلمين، باب وقف.
4- رک: دکتر امامي، سيد حسن، حقوق مدني، دوره شش جلدي، جلد اول.
5- رک: علامه حلي، تبصرة المتعلمين، باب وقف.
6- سرکار آراني، محمد رضا، «مشارکت و توسعه انساني»، روزنامه اطلاعات، 9 اسفند 79، ص 12.
7- Baek, Louis.(1988) shifts in concepts and Goals of Development in UNESCO Goals of Development paris UNESCO.
8- تقي پور ظهير، علي، «نظام برنامه ريزي توسعه آموزش عالي، دانشگاه»، فصل نامه پژوهش و برنامه ريزي در آموزش عالي، موسسه پژوهش و برنامه ريزي آموزش عالي، ش 3، پاييز 1372.
9- سروش، عبدالکريم، علم چيست، فلسفه چيست؟، انتشارات موسسه فرهنگي صراط، چاپ 11، بهار 71، صص 11 و 12.
10- اصل سوم قانون اساسي: دولت جمهوري اسلامي ايران، موظف است براي نيل به اهداف مذکور در اصل دوم همه امکانات خود را براي امور زير بکار برد: 3... - 2.... - 1 - آموزش و پرورش تربيت بدني رايگان براي همه در تمام سطوح و تسهيل و تعميم آموزش عالي.
11- رک: مؤمني، مصطفي، بنيادهاي وقفي در آلمان فدرال، فصل نامه ميراث جاويدان، شماره چهارم، زمستان 73، ص 95.
12- رک: مؤمني، مصطفي، بنيادهاي وقفي در آلمان فدرال، فصل نامه ميراث جاويدان، شماره‏ي چهارم، زمستان 73، ص 95.
13- دکتر مضطر زاده، فتح الله، رئيس ارتباطات کنگره راهبردهاي توسعه علمي ايران، روزنامه اطلاعات، 2 / 2 / 80، ص 2.
14- دکتر سرکار آراني، محمد رضا، مشارکت و توسعه انساني، مجله اطلاعات سياسي، اقتصادي، شماره 160 - 159.
15- رک: فيض، عليرضا، وقف و انگيزه‏هاي آن، مجله ميراث جاويدان، ش 3، ص 34. هم‏چنين: معدن دار آراني، عباس، انگيزه‏ها و آثار رواني و تربيتي وقف، ش 7، ص 70.
16- Fukuda- parr- S. and Jolly, R. (2000). Aims and Scops of journal of Human Development, vol 1 No 1.
17- پروفسور سيدين، غ، مباني تربيت فرد و جامعه از ديدگاه اقبال، ترجمه محمد بقايي (ماکان)، انتشارات برگ، سال 72، ص 18.
18- عبارت منقول و مسموع منسوب به دکتر محمود حسابي.

منبع: ميراث جاويدان

تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
معنی اسم آدوین و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم آدوین و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
مظلومیتی که اشک خاخام یهودی را هم درآورد
play_arrow
مظلومیتی که اشک خاخام یهودی را هم درآورد
روایت اول | مراقبت از وحدت و انسجام ملی در رقابت‌های انتخاباتی
play_arrow
روایت اول | مراقبت از وحدت و انسجام ملی در رقابت‌های انتخاباتی
روایت اول | چشم طمع دشمن به تقابل‌های داخلی و فرقه فرقه شدن مردم است
play_arrow
روایت اول | چشم طمع دشمن به تقابل‌های داخلی و فرقه فرقه شدن مردم است
روایت اول | وحدت از اصول ماندگار امام خمینی(ره) است
play_arrow
روایت اول | وحدت از اصول ماندگار امام خمینی(ره) است
روایت اول | ضرورت حفظ وحدت و همبستگی و رعایت اخلاق برای یک انتخابات با شکوه
play_arrow
روایت اول | ضرورت حفظ وحدت و همبستگی و رعایت اخلاق برای یک انتخابات با شکوه
روایت اول | تشییع شهید رئیسی، نماد وحدت ملی در ابراز ارادت به خدمت‌گزاران ملت بود
play_arrow
روایت اول | تشییع شهید رئیسی، نماد وحدت ملی در ابراز ارادت به خدمت‌گزاران ملت بود
نمای ۳۶۰ درجه از لحظه ورود رهبر انقلاب
play_arrow
نمای ۳۶۰ درجه از لحظه ورود رهبر انقلاب
«پنجره»ای به مراسم سی و پنجمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی
play_arrow
«پنجره»ای به مراسم سی و پنجمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی
«پنجره»ای به لحظه ورود رهبر انقلاب به مراسم ارتحال امام خمینی
play_arrow
«پنجره»ای به لحظه ورود رهبر انقلاب به مراسم ارتحال امام خمینی
«پنجره»ای به حضور مردم در مراسم سخنرانی رهبر انقلاب در سالگرد ارتحال امام خمینی
play_arrow
«پنجره»ای به حضور مردم در مراسم سخنرانی رهبر انقلاب در سالگرد ارتحال امام خمینی
«خط دیدار» مراسم سی و پنجمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی
play_arrow
«خط دیدار» مراسم سی و پنجمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی
بیانات رهبر معظم انقلاب در سی و پنجمین سالگرد ارتحال امام خمینی
music_note
بیانات رهبر معظم انقلاب در سی و پنجمین سالگرد ارتحال امام خمینی
معنی اسم ادهم و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ادهم و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم رایان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم رایان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال