تربيت سياسي در پرتو انتظار با تأكيد بر آموزههاي قرآن كريم
چكيده:
مقدمه
مهدويت يكي از ويژگيهاي اساسي و شناسههاي مذهب تشيع در ميان مذاهب اسلامي است كه داراي انرژي متراكمي است كه اگر به خوبي شناخته و از آن بهرهبرداري شود رمز نجات انسان امروز از بن بستها و ناامنيها خواهد بود. اندیشه اين مسأله یکی از مترقیترین نظریات سیاست دینی است كه ريشه در جان و دل مؤمنان جهان دارد و گسترش آن باعث رشد و بالندگی هرچه بیشتر انسان و جامعه، در حوزه اندیشه، اجتماع و سیاست، و حفظ آن از فرو افتادن در فساد و تباهی است.
امروز انسان، مواجه است با ترس و لرزي كه بر تمام جهان سيطره پيدا كرده است. و بدين جهت در پي يافتن تكيهگاه محكمي براي خروج از اين دلهرهها، ناامنيها و ترسها است. قرن بيست و يكم به اعتقاد تحليل گران بزرگ دنيا، قرن دين و فرهنگ است. ساموئل هانتيگتون در اينباره مينويسد: «قرن بيستم قرن ايدهئولوژي و رقابت سوسياليسم، كمونيسم، ليبراليسم، اقتدارگرايي، فاشيسم و دموكراسي بود. البته هنور تمام نشده است، ولي دست كم در حال حاضر به پايان ايدهئولوژي رسيدهايم. سده بيستويكم لااقل در آغاز، قرن فرهنگ است، و تفاوتها و تعاملها و تعارضهاي فرهنگها با يكديگر در آن نقشهاي اصلي را ايفا ميكنند. ... ركن محوري فرهنگ، زبان و دين است.»[1]
و همو در جاي ديگر مينويسد:«قرن بیست و يكم به عنوان عصر مذهب در حال آغاز شدن است. مدل هاي سكولار غربي از سوي دولت به چالش كشيده شد و در حال كنار رفتن است. در ايران تلاشهاي شاه براي ايجاد يك دولت مدرنيته، سكولار و غربي، با انقلاب ايران با شكست مواجه شد...»[2]
هانتينگتون در ادامه به روند رو به افزايش مذهب و معنويت در روسيه، تركيه، هند، جهان عرب و نهايتآً اروپا و آمريكا ميپردازد. با اين حساب، مهدويت ميتواند چشم اندازي روشن به آينده انسان و جهان ارائه دهد و وحدت همگان را در بسط معنويت مهدوي با نگاه اميدوار به آينده ميسّر سازد و انسان را از بحران ناامني دروني و بيروني نجات دهد. آري ميتوان انسان را در پناه مكتب مهدويت طور ديگر و متفاوت از مكاتب مسلط بر جهان غرب معنا كرد كه اميد، حيات، زيبايي، عشق، شور و نشاط معنوي در زندگي او موج زند و چشم انداز زيبا و نويني از آينده انسان و جهان ارائه دهد.
مقوله مهدويت، از ظرفيت ها و استعدادهاي فراواني برخوردار است كه اگر خوب شناخته شود نقش تعيين كنندهاي را در حيات انسان خواهد داشت؛ متأسفانه كوتاهي در شناخت ابعاد اين آموزه بلند، زمينهساز عدم بهرهبرداري از آن شده و گاه منشاء خمودگي و ركود تلقي گرديده است. اما ميتوان با نگاه دقيق، عميق و سريع انديشمندان، به تيیين جنبههاي مختلف اين ظرفيت بزرگ پرداخت.
يكي از اين ظرفيتها، نقش انتظار در تربيت سياسي است. به اعتقاد دوست و دشمن، اگر تشيع تا به امروز حفظ شده است بخاطر دو مؤلفه عاشورا و انتظار بوده است.[3] اگر عاشورا و انتظار نبود امروز نامي هم از تشيع نبود. اما شيعه با تمسك به این دو عنصر پويا و نقش آفرين، توانست در ميان موانع و دشمنيهاي گسترده، حيات رو به گسترش خود را ادامه دهد تا آنجا كه در انقلاب اسلامي ايران به عنوان يك حقيقت بزرگ تجلي تام و تمام كند. اما متأسفانه به اين جنبه اثر گذار و نقش آفرين انتظار، كم توجهي شده است و حتي در نهادهاي آموزشي و تربيتي شيعه، هيچ استفادهاي از اين عنصر مهم در امر تربيت و جامعهپذيري جوانان نشده است و حتي يك درس يا يك سرفصل آموزشي هم به مسئله انتظار و مهدويت اختصاص داده نشده است كه مايه شرمندگي در محضر امام زمان(عج) است كه هر چه هست از بركت وجودي اوست. تأسیس دولت مهدوی نیازمند تحقق شرایطی است که از جمله آنها میتوان به آمادگی فرد و جامعه اشاره کرد. البته آمادگی، خود، نیازمند تربيت سياسي و اجتماعي است.
اين مقاله بر آن است تا با استفاده از آموزههاي قرآن كريم به بررسي و تبيين تربيت سياسي در پرتو ظرفيتهاي انتظار بپردازد و يك الگوي مناسبي را براي جامعه پذيري سياسي با محوريت انتظار موعود ارائه دهد.
مفهوم شناسي تربيت سياسي
تربيت: براي واژه «تربيت» معاني گوناگوني در فرهنگ لغات ذكر شده است كه از جمله آنها پرورانيدن، پرورش دادن، ياد دادن، بار آوردن است.[4] اما در اصطلاح، مكاتب و نگرشهاي فلسفي به گونههاي متفاوت به انسان و تربيت مينگرند و متناسب با مباني خود به تعريف و بيان هدفهاي تعليم و تربيت ميپردازند. لذا تعريفهاي زيادي براي تربيت ارائه شده است. اين تعريفها در عين تعدد، در اين نكته توافق دارند تربيت مجموعهاي از تدابير و روش هايي است كه براي به فعليت در آوردن و شكوفا ساختن استعدادهاي انسان است. راغب اصفهاني مينويسد:«الربّ في الاصل التربيه و هو انشاء الشي حالاً فحالاً الي حد التمام»[5].
استاد مطهري نيز در اين باره مينويسد: «تربيت عبارت است از پرورش دادن، يعنى استعدادهاى درونيى را كه بالقوه در يك شئ موجود است به فعليت در آوردن و پروردن. و لهذا تربيت فقط در مورد جاندارها يعنى گياه و حيوان و انسان صادق است.»[6]
سياست:
دكتر عالَم، در تعريف سياست مينويسد:«سياست رهبري صلح آميز يا غير صلح آميز روابط ميان افراد، گروهها و احزاب (نيروهاي اجتماعي) و كارهاي حكومتي در داخل يك كشور، و روابط ميان يك دولت با دولتهاي ديگر در عرصه جهاني است.»[7]
علامه محمدتقي جعفري سياست را چنين تعريف ميكنند:«سياست به معناى حقيقى آن، عبارت است از مديريت و توجيه و تنظيم زندگى اجتماعى انسانها، در مسير حيات معقول.»[8]
تربيت سياسي:
بنا بر نظر يكي از نويسندگان عرب، اهداف تربيت سياسي را چنين ميتوان بيان كرد: تربيت سياسي پروسهاي است که به ايجاد شخصيتي عقلاني، منتقد، توانا در گفتگوهاي سازنده و توانمد در عملکردهايي که به بهبود هر چه بيشتر وضعيت، ميانجامد؛ به این معنا تقويت بينش انسان به صورتي که اهل نظر بوده، توانايي تحصيل، کسب بينش سياسي(مستقل) را براي خود به ارمغان آورده كه هدف از آن، پرداختن به رشد و گسترش روز افزون بينش و ديدگاههايي است که در برگيرنده ارزشها، اعتقادات و جهتگيريها و عواطف سياسي ميباشد؛ بصورتي که شخص نسبت به موضگيريهاي سياسي، قضاياي محلي، منطقهاي و جهاني آگاه و مطلع باشد و همچنين بر مشارکت و فعاليت دقيق در صحنههاي سياسي و اجتماعي به طور کلي توانا باشد.
و نيز از اهداف آن تقويت بنيه مشارکت سياسي انسان به نحوي که قدرت و توانايي فعاليت و مشارکت سياسي را در جامعه با احساس مسئوليت و داشتن شوق و علاقه براي ايجاد تغير و تحول در تمام اشکال و عناوين موجود که بهايجاد تغيير و تحول بهتر بيانجامد، داشته باشد.[11] و از آنجا كه انسان داراي سه نيروي عقل، دل و جسم است؛ تربيت سياسي در سه محور اصلي تقسيم ميشود:
بر اين اساس تربيت سياسي يعني: رشد دانشها، نگرشها و مهارتهاي لازم براي حضور زنده و فعال شهروند مسلمان در عرصههاي سياسي ملي و جهاني.
يكي از نكات مهم در مقوله تربيت سياسي، ارتباط تنگاتنگ نوع تربيت سياسي با ايدئولوژي و بنیانهای نظری خاصی دارد. هر مكتب سياسي براساس اصول و مباني نظري خود هدفهاي ويژهاي را دنبال ميكند به همين منظور به لحاظ جنبه نظري و تدوين الگوي تربيت سياسي بايد ساختاري منطقي براي اين امر فراهم شود تا فرآيند تربيت سياسي نظام آموزشي بر مباني و اصول و روشهايي متكي گردد كه با اهداف تربيت سياسي سازگار باشد.
ارسطو ميگويد: «در ميان تمام چيزهايي كه بيان كردهام، آنچه بيشترين سهم را در دوام و قوام قوانين دارد، سازگاري آموزش و پرورش با نوع دولت است و اين چيزي است كه جهانيان از آن غافل هستند. بهترين قوانين نيز -حتي اگر توسط تمام افراد جامعه هم معتبر و مشروع دانسته شود- در صورتي ارزش و اعتبار خواهند داشت كه به وسيلة آموزش و پرورش به نسل جوان آموخته شوند و آموزش و پرورش نيز با قوانين مزبور تطابق داشته باشند.»[12]
به همين دليل الگوي تربيت سياسي براي مشاركت و حضور فعال در حكومت ديني يا براي تحقق حكومت ديني متفاوت از الگوهاي ديگر ميشود بدين منظور براي ارائه يك الگوي صحيح تربيت سياسي بايد به اصول معرفتشناختي، هستي شناسي و انسان شناسانه برآمده از متون و منابع ديني مراجعه كرد. از اين رو فرایند تربیت سیاسی برگرفته از متون دینی، سیاست های خاصی را بدنبال دارد. يعني تربيت سياسي در حكومت ديني نوعي تربيت ديني در بُعد سياسي آن محسوب ميشود.
مفهوم شناسي انتظار
«لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ»(انفال/8)
«أَنزَلَ مِنْ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَداً رَابِياً وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الأَمْثَالَ»(رعد/17)
«وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقاً»(اسراء/81)
«أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِباً فَإِنْ يَشَأْ اللَّهُ يَخْتِمْ عَلَى قَلْبِكَ وَيَمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ وَيُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ»(شوري/24)
خداوند مادر موسي(ع) را به انتظار وعدهي حق توصيه نمود.
«فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ (قصص/13)
و در سوره روم مؤمنين را به پيروزي وعده داده است: «بِنَصْرِ اللَّهِ يَنصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ. وَعْدَ اللَّهِ لا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ» (روم/5و6)
«فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لا يُوقِنُونَ (روم/60)
همچنين: «فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَالإِبْكَارِ»(55 غافر)
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِيماً»(فتح/29)
«لا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنْ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُوْلِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْراً عَظِيماً» (نسا/95)
«أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمْ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ»(بقره/214)
از اين آيات و آيات ديگر قرآن كريم روشن ميشود كه مقوله «انتظار» امري متداول بوده و خداوند متعال مؤمنين را براي تحقق وعدههايش و پيروزي حق، به انتظار و صبر فراخوانده است. از بررسي آيات قرآن كريم كه به انتظار پرداخته اين نكته استنباط ميشود: انتظار يك حالت رواني است كه نوعي آمادگي و زمينه ساز تحوّل در معرفت، احساس، رفتار و عمل آدمي ميشود، تا لايق رسيدن به يك نعمتي شود. آن كسي به انتظار وقوع امري مينشيند كه براي آن قدمي برداشته باشد و آن را طلب كند. انتظار زماني است كه انسان براي رسيدن به يك امر بكوشد و بدون كوشش براي رسيدن به مقصود، وصول ميسّر نخواهد بود.
پس فرهنگ انتظار در درون خود تغير و تحوّل را به همراه دارد. از این رو آرمانهاي بزرگ و فتح قله های بلند، همتهاي بزرگ و خستگي ناپذير را مي طلبد. نمونه اين انتظار ها و آمادگيها در سيره انبيا و اولياي الهي تحقق يافته است كه همگي در انتظار تحقق وعدههاي الهي و سعادت بشر بوده و در اين راه از هيچ كوششي دريغ نداشته اند. هر قدر كه انتظار، شديدتر باشد، آمادگي و مهيّا شدن قوي تر خواهد بود. پس انتظار، آماده باش و تحصيل آمادگيهاي لازم است براي آن چه مورد نظر است. انتظار مسئوليت هر فرد در برابر خود و جامعه، آماده باش در سايه تغيير و تحوّل، صبر و استقامت، و تعهد و تحرّك است. آية الله سيد رضا صدر مينويسد:«مقصود از انتظار، آمادگى است و آن دو مرتبه دارد: نخستين مرتبه آن، انتظار روحى است و خوشدل بودن براى تحقق اميد در آينده، و آن عبارت است از آمادگى براى قبول دعوت و زدودن مقاومت روحى براى رسيدن كسى كه انتظار آمدنش هست. دومين مرتبه آن، انتظار عملى است كه اضافه بر انتظار روحى است.»[13]
براساس روايات صاده از معصومين، انتظار شيعيان براي ظهور مهدي موعود(عج) از مصاديق تام آيات انتظار است و در تفسير آياتي از قرآن كريم مؤمنين را به انتظار آمدن منجي بشريت سفارش نموده اند. كه از جمله آن، آيات ذيل است:«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمْ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمْ الْفَاسِقُونَ» (نور/55)
انتظار مهدي موعود(عج) در نزد شيعيان يكي از بهترين و بزرگترين انتظارهاي آدمي بر روي كره خاكي است كه در متن جريان زندگي منتظران حضور دارد و منشأ آگاهي و هوشياري و بيداري دائمي آنها است. خاصیت انتظار سازنده و اصیل، تنظیم فکر، روحیه است که انسان را براساس طرح و برنامه به حركت و عمل در ميآورد.
استاد شهيد مطهري در اينباره مىفرمايد:«انتظار فرج و آرزو و اميد و دل بستن به آینده دو گونه است: انتظارى كه سازنده و نگهدارنده است، تعهدآور است، نيروآفرين و تحركبخش است؛ بهگونهاى كه مىتواند نوعى عبادت و حق پرستى شمرده مىشود. و انتظارى كه گناه است، ويرانگر است، اسارت بخش است، فلج كننده است و نوعى «اباحيگرى» بايد محسوب گردد.اين دو نوع انتظار فرج، معلول دو نوع برداشت از ظهور عظيم مهدى موعود عليهالسلام است و اين دو نوع برداشت به نوبه خود از دو نوع بينش درباره تحولات و انقلابات تاريخى ناشى مىشود.»[14]
اهميت تربيت سیاسی در قرآن كريم
قرآن كريم با ذكر ويژگيهاي بنيادين فطرت، كرامت، حرّيت و اختيار در انسان، به عنصر تربيت انسان توجه ويژهاي نموده و وظيفه مهم انبياي الهي را تربيت و هدايت انسانها معرفي نموده است: «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمْ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ»(جمعه/2) از منظر قرآن كريم انسان موجودي تربيت پذير، آزاد و مختار است و بواسطه این ویژگی ها، گروهي با اختيار خويش فوق فرشتگان و مسجود ملائك ميشوند.(مؤمنون/24؛ اعراف/11) و برخي تا دون حيوان سقوط ميكند.(اعراف/179)
از ديدگاه قرآن كريم وقتي به ملت و جامعهاي خير يا شري ميرسد كه افراد آن جامعه خود خواهان آن نعمت و سعادت يا شر و ضلالت باشند. «انَّ الله لا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ؛(رعد/11) همانا خداوند حال هيچ قومي را تغيير نخواهد داد تا زمانيكه خود آن قوم حالشان را تغيير دهند.» و خداوند متعال هيچ نعمت و سعادتي را از هيچ ملت و جامعهاي نميستاند مگر آنكه آنان در حفظ و حراست آن كوتاهي كنند: «ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ»(انفال/53) بر اساس اين سنت الهي، حكومت عدل اسلامي زماني محقق ميشود كه مردم خود براي بدست آوردن آن تلاش نمايند و چنين نخواهد بود كه خداوند بدون عمل و خواست مردم براي آنان حكومت تشكيل ميدهد. بنابراين، حكومت اسلاميهيچ گاه بدون خواست و اراده مردم متحقّق نميشود.
قرآن ميفرمايد: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ» يعني مؤمنان واقعي كساني هستند كه گذشته از ايمان به خدا و پيامبر، در مسائل اجتماعي نيز رهبران الهي خود را رها نكنند.[15] بنابراين براي تحقق حكومت جهاني عدالت، انسان بايد بكوشد و كوشش انسان نتيجه نوع تربيت اوست.
اگر انسان و افراد جامعه از تربيت والاي اجتماعي و سياسي برخوردار باشند و شخصيت آنها بنا بر اقتضائات جامعه، متناسب با فرهنگ سياسي و اجتماعيِ پيشرفت و تعالي شكل گرفته باشد مسير بالندگي جامعه هموار خواهد بود، و زمينههاي لازم براي تحقق وعدههاي خداوند مهيا خواهد شد.
تربيت سياسي و انتظار
از مجموع آيات ذكر شده و روايات وارده، استفاده ميشود كه انتظار تنها يك حالت رواني نيست بلكه احوالِ روحيِ جريان يافتهاي است كه همراه با تغيير و تحوّل به اقدام و عمل مي انجامد. از این رو در روایات آن را افضل اعمال نه افضل حالات بر شمرده اند.[17] اگر قبلاً انسان خودش را برای همراهی با "ولی خدا" آماده نکرده باشد، و اهل سرعت و سبقت نیود، عقب خواهند ماند. اهل البیت(ع) به ما دستور داده اند مهیای ظهور باشید، چون ظهور دفعتاً واقع می شود، اصحاب امام زمان به علت آمادگی قبلی، به محض شنیدن ندای حضرت، همگی در مکه جمع میشوند.
امام صادق (ع) در روايتي، مفاسد آخر الزمان را كه برخي جنبه سياسي اجتماعي دارد بيان فرموده و در پايان با تأكيد بر خود سازي و تربيت اخلاقي و سياسي خطاب به راوي فرمودند:«در چنين موقعي مواظب خود باش. نجات را از خداوند بخواه... بايد به سوي رحمت حق بشتابي تا از كيفري كه آنها به واسطه سرپيچي از فرمان خدا ميبينند، بيرون آيي. بدان كه خداوند پاداش نيكوكاران را ضايع نميگرداند و ان رحمة الله قريب من المحسنين»[18]
از ديگر شواهد كه بر ضرورت آمادگي و تربيت پيش از ظهور دلالت دارد رواياتي است كه به حركتهاي اصلاح گرانه مؤمنان اشاره دارد و آن را زمينه ظهور دانستهاند: رسول خدا(ص) «مردمي از مشرق زمين قيام ميكنند و زمينه را براي قيام حضرت مهدي(عج) فراهم ميسازند.»[19] نيز ميفرمايد: «پرچمهاي سياهي از سمت مشرق خواهد آمد كه دلهاي آنان همانند پارههاي آهن است؛ پس هر كس از حركت آنان آگاهي يافت، به سوي آنان برود و با آنان بيعت كند؛ هر چند لازم باشد كه بر روي يخ حركت كند.»[20]
در اين روايات به روشني از بر پايي قيامها و حركت هاي سياسي و اجتماعي در آستانه ظهور موعود خبر داده شده است كه نشان از آمادگي و تربيت سياسي مؤمنان منتظر دارد. آيا اين مؤمنان جز با تربيت قبلي و آمادگي لازم و بينش سياسي بدين نحو شدهاند كه دلهايشان همچون آهن محكم و استوار گشته و از هيچ مشكلي ترس به خود راه نميدهند كه امام باقر(ع) به حضور در جمع آنها افتخار ميكند.[21]
بنابراین.انتظار سازنده و پويا در تربيت فردي و اجتماعي انسان بسيار تأثرگذار است چون اين تغيير و تحوّل مستلزم تربيت انسان براي اقدام و عمل است. آيت الله مكارم شيرازي مينويسد:«مساله انتظار حكومت حق و عدالت «مهدى» و قيام مصلح جهانى، در واقع مركب از دو عنصر است: عنصر نفى و عنصر اثبات. عنصر نفى، همان بيگانگى از وضع موجود و عنصر اثبات، خواهان وضع بهتر است. اگر اين دو جنبه، در روح انسان، به صورت ريشه دار حلول كند، سرچشمه دو رشته اعمال دامنه دار خواهد شد.
اين دو رشته اعمال، عبارت است از ترك هر گونه همكارى و هماهنگى با عوامل ظلم و فساد و حتى مبارزه و درگيرى با آنان، از يك سو و خودسازى و خودباورى و جلب آمادگى جسمى و روحى، مادى و معنوى، براى شكل گرفتن آن حكومت واحد جهانى، از سوى ديگر... هر دو قسمت، كاملا سازنده و عامل تحرك، آگاهى و بيدارى است»[22]
بدون تردید ارتباط مستقیم مباحث مهدویت را با زندگی امروز جامعه اسلامی نمیتوان نادیده گرفت. «به رغم اهمیت ذاتی مسئله مهدویت و منجی موعود برای تمامی ادیان آسمانی، پیگیری انتزاعی- آرمانی مباحث مهدویت فارغ از وضعیت حال جامعهاسلامی، ما را به آرمانگرایی و جستوجوی آیندهای آرمانی دچار خواهد کرد، بیآنکه با محکزدن زندگی امروز با سیمای آینده، ما را درجهت اصلاح امروز و آماده شدن برای فردا یاری رساند.
سیمای منتظر واقعی چنین عصری، نه تقاعد و غرقشدن درآینده و فراموشی وضعیت حال خویش، بلکه بسط انتظار به زندگی کنونی است تا با آماده شدن و دعوت انسانها بدان آرمان، تلاش کند با ساختن جامعه و اصلاح آن زمینه ظهور را فراهم سازد.»[23] از اين رو در پيرامون رابطه تربيت سياسي و آمادگي برآمده از انتظار، جهت اصلاح امروز جامعه اسلامي و زمينه سازي ظهور از دو منظر ميتوان به آن پرداخت:
منظر اول: بررسي ظرفيتهاي مقوله انتظار در تربيت سياسي و جامعه پذيري انسان؛
منظر دوم: ضرورت و راهكارهاي تربيت سياسي منتظران براي زمينه سازي ظهور.
آيات قرآن كريم سه نوع تحول و اقدام را نتيجه و ضروي انتظار براي تحقق وعدههاي الهي بيان نموده و مؤمنين و منتظران را به تربيت و تخلّق به آنها سفارش مينمايد:
الف: تربيت سياسي در حوزه دانش و بينش
در طول تاریخ مسئله اساسی و مهم در جریان مبارزه حق و باطل، کمبود معرفت و بصیرت بوده است به همین خاطر قرآن کریم به مسئله معرفت و بینش تأکید فراوان نموده است و اساس کار دین را بر معرفت بنا نموده است.اگر انسانی نفهمد تنها راه سعادت، راه "ولی خدا" است در شبهات و فتنه ها غرق می شود. از جمله عوامل بازمانی از جبهه حق و همراهی ولی خدا، شبهه ها و فتنه ها هستند؛ این شبهه ها و عدم روشنی است که فتنه ها کار ساز می شوند. شبهه فضا را تاریک نموده و در فضای تاریک، فتنه ها تأثیر گذار می شوند. آخر الزمان به تعبیر روایات، دوران ظهور شبهه ها و فتنه است. و انسان ها در مسیر زندگی خویش با انواع "ملاحم و فتن" دست و پنجه نرم می کنند. در چنین حالتی انسان به معیار و میزان شناخت حق و باطل نیازمند است تا در سر دوراهی ها و چند راهی ها مسیر هدایت را بیابد. از اين رو شناخت حجت خدا و امام عصر(عج) از وظايف مهم منتظران است. اين موضوع بدان درجه از اهميت است كه در روايات بسياري كه به طريق شيعه و سني از پيامبر گرامي اسلام(ص) و ائمه معصومين(ع) نقل شده آمده است: «هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلي مرده است.»[24] و تأكيد ادعيه فراوان بر طلب معرفت حجت حق[25] اين مطلب روشن ميشود كه شناخت امام معصوم(ع) مهمترين معيار و ملاك براي شناخت حق، و باطل است و تنها راه وصول به سعادت مادي و معنوي است.
انتظار محصول بصيرت عقلاني و تفكر خردمندانهای است كه انسانِ منتظر را وادار به شناخت و بصيرت ميكند. چون انتظار خود محصول شناخت است و منتظِر چون خويش را شناخت، و به ضرورت امام عصر(عج) و حكومت حق و عدالت معرفت يافت، ميفهمد كه در فتنهها و گرداب ها حق با كيست و به حق شناسي نائل ميشود و براي آنكه در فتنهها و گرداب شبهات گم نشود به باطل شناسي نياز دارد تا سره را از ناسره تشخيص دهد و حق را از باطل باز شناسد و با يك بررسي دقيق راههاي منتهي به حق و گژراههاي منهي به باطل را تشخيص دهد پس در انتظار سه نوع شناخت و بصيرت، حق شناسي، باطل شناسي، و راه شناسي نهفته است.
در جریان انتظار، جریان رویش نوعی از فکر و بینش است که در انتخاب و گزینش دائمی، میزان و معیار واقع بینانه ای به منتظران می دهد که در بن بست ها نایستند و با مسلح شدن به آن، سنگلاخ های عصر غیبت را آهسته و پیوسته بپیمایند تا بستر ظهور را آماده سازند. این جریان فکریِ برآمده از انتظار، میتواند انسان منتظر را در برابر فکرها و نحله های گوناگون مقاوم و هویت ببخشد و زمینهی ظرفیت و وسعت روحی را آماده سازد و همچنین طرح و برنامه ریزی و عمل و اقدام را به همراه داشته باشد.
بنا بر اين آنگاه كه مربيان تعليم و تربيت به تربيت كودكان و جوانان ميپردازند بايد انواع بصيرت حاصله از انتظار و موعودگرايي را به آنها بياموزند تا مخاطبان به بصيرت و شناخت حق از باطل برسند و راه از كژراهه تشخيص دهند كه در عرصههاي مختلف سیاسی – اجتماعی، آگاهانه و با بصيرت وارد شود. امام سجاد (عليه السلام) مىفرمايند:
«اى ابا خالد! همانا، مردم زمان غيبت كه به امامت او معتقدند و منتظر ظهور او هستند، برتر از مردم همهى زمانهايند؛ زيرا، خداى متعال، به آنان، آن اندازه از عقل و شناخت داده كه غيبت براى آنان، به منزلهى شهود شده است.»[26]
ب: تربيت سياسي در حوزه گرايشها و ارزشها
انتظارچنين حالتي را در انسان بوجود ميآوردچون انتظار فرع بر چند اصل گرايشي است چنانچه آن اصول محقق نشود انتظار معنايي ندارد.
1- ايمان و تقوا
حركت و تلاش براي تحقق وعدههاي الهي نتيجه ايمان است و انسان با ايمان منتظر است لذا آيات قرآن كريم شرط انتظار و تحقق وعدههايش را به ايمان مبتني نموده است. قرآن ميفرمايد: «بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنتُمْ مُؤْمِنِينَ» (86 هود)؛ «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» (نور/55)؛ «أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِي الصَّالِحُونَ»(انبياء/105) در اين آيات ايمان و عمل صالح شرط انسانهاي منتظر و منتظران ظهور و كارگزان حكومت عدل جهاني دانسته شده است.
2- اميد به آيندهاي روشن
انتظار به انسان اميد ميبخشد و آينده را براي او روشن و زيبا ترسيم ميكند و منتظر را از خمودگي و افسردگي و عزلت نشيني خارج ميكند . انتظار فرج، روح اميد و نشاط را در جامعه ميدمد روحيه نا اميدي و خستگي را كه مايه سقوط است زائل و انسان را به تلاش و كوشش و حضور زنده و فعّال در عرصههاي مختلف سياسي و اجتماعي تحريك ميكند. انسان اميدوار، آينده نگر و وسيع نگر است و با چشم اندازي وسيع به جهان مينگرد و از كوته فكري، خود بيني و مقطعي انديشي ميپرهيزد و به تحقق وعدههاي الهي در سراسر هستي مي انديشد.
استاد مطهري مينويسد:«اصل انتظار فرج از يك اصل كلى اسلامى و قرانى استنتاج مىشود و آن اصل «حرمت يأس از روحاللّه» است. مردم مؤمنِ به عنايات الهى، هرگز و در هيچ شرايطى اميد خويش را از دست نمىدهند و تسليم يأس و نااميدى و بيهودهگرايى نمىگردند. چيزى كه هست اين انتظار فرج و اين «عدم يأس از روح اللّه» در مورد يك عنايت عمومى و بشرى است؛ نه شخصى يا گروهى و بعلاوه توأم است يا نويدهاى خاص و مشخص كه به آن قطعيت داده است.»[27]
3- صبر و استقامت
صبر مؤلفه بسيار مهميدر زندگي تمام انساهاي بزرگ و موفق تاريخ بوده است. انبياي الهي با تحمّل مشكلات و سختيها با و آزار و اذيتهاي فراواني كه بر آنها وارد ميشد به وظيفه خويش عمل مينمودند و با صبر و استقامت و سعه صدر همچون كوهي قد علم ميكردند. راز اين صبر و استقامت در اين است كه آنها به منبع عظيم و پايهاي محكم تكيه داده بودند و آن هم خداوند متعال بود.
حضرت موسي(ع) براي توفيق در انجام رسالت خويش از خداوند متعال سعه صدر ميخواهد: « قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي. وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي»(طه/25و26)؛ و ياران خويش را براي تحقق وعدههاي الهي نيز به صبر سفارش ميكند: «قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ»(اعراف/128)؛ خداوند تمام انبيا را به صبر و استقامت سفارش نموده است: «فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لا يُوقِنُونَ (روم/60)؛ «فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَالإِبْكَارِ»(55 غافر).
انتظار نيز پايه محكم براي انسان معاصر است كه در برابر مشكلات و سختيهاي اجتماعي و سياسي كمر خم نكند و با تكيه بر اين وعده الهي صبر و استقامت كند. انسان منتظر در عصر غيبت در برابر مشكلات و بلاها به جزع و فرياد و ذلّت و ضعف روي نميآورد بلكه همچون كوهي قد علم ميكند و با استعانت از خداوند متعال و با تقويت ايمان استقامت ميكند و به انتظار تحقق وعده حتمي الهي ايستادگي ميكند.
انتظار انسان را صابر و شكيبا تربيت ميكند و سعه صدر را در جان او مينشاند و انسان به اين بواسطه خويشتن داري و سعه صدر را سر لوحه رفتار خود قرار ميدهد و به خاطر كمينيرو و ضعف توان در برابر قدرت دشمن از صحنه سياسي و اجتماعي خارج نميشود و به مسير خود ادامه ميدهد. لذا پيامبر اكرم(ص) فرمود: «خوشا به حال صابران در دوران غيبت آن حضرت...»[28]
4- عزت مداري
عزت بخشي و عزت مداري از مهمترين اهداف تربيتي پيامبران و اولياي ايشان بوده است نقش عزت در تربيت نقشي اساسي است به نحوي كه در صورت فقدان عزت، آدميبه هر فعل پستي تن ميدهد و به هر گناهي دست مي زند. در واقع ريشه تباهكاريها در ذلت نفس است از اين رو مهمترين راه براي اصلاح خود و جامعه عزت بخشي و عزت آفريني است مهمارين تلاش تربيت بايد در جهت عزت بخشي و عزت مداري باشد تا فرد و جامعه از تباهي و سقوط رهايي يابند و به زندگي نيك در اين جهان دست يابند. عزت آن حالتي است كه نميگذارد فرد مغلوب تباهيها و ذلتها گردد و شكست بخورد.
در آموزه انتظار، عزت مؤمنين نهفته است و نميگذارد انسان تن به ذلت دهد. انتظار، عزت مؤمنان است كه زير بار ستم ستمگران از بين نميروند و در برابر آنها به ذلّت خو نميكنند. انتظار تجلّي عزت برخواسته از عبوديت حق و اميد به تحقق وعدههاي الهي است كه انسان را در راه حق پايدار و شكست ناپذير ميسازد. در مدرسه انتظار، عزت از اساس تربيت است. بنابراين در ادعيه مخصوص امام زمان(عج) او را مايه عزت اهل اسلام و ذلت نفاق ميشمارد: «تعزّ به الاسلام و اهله و تذل به النفاق و أهله»[30]
5- اعتماد به نفس
يكي ديگر از ظرفيتهاي گسترده و اثر بخش تربيتي انتظار، هويت مستحكم و اعتماد به نفس است. انسان منتظر با تكيه بر آموزههاي مهدويت و اعتقاد به حضور امام زمان(عج) خويش در تماميلحظات زندگي، به يك هويت مستحكم نایل و بواسطه آن اعتماد به نفس پيدا ميكند و توان ورود در عرصههاي سياسي و اجتماعي را در خود احساس ميكند و وارد اجتماع شده و در سرنوشت خويش شريك ميشود و با دخالت و ورود در امور سياسي خود را عرضه ميكند و هيچ گاه به علت مشكلات و سختيها و دشمنيها از صحنه خارج نميشود.
6- ولايت پذيري از اولياي خدا
امت اسلاميبراي تعالي و رشد فرد و جامعه و در مقابله با مشركان و ظالمان به رهبر و پيشوا نيازمند است لذا در اسلام اساس، رهبري و ولايت است. (مائده/ 67) امام علی به عثمان بن حنیف، فرماندار بصره، درباره ضرورت تربيت، بینشدهی و تعلیم امت توسط امام فرموده استألا و إنّ لكلّ مأموم إماماً یقتدی به و یستضیء بنور علمه؛ بدان، هر پیروی، پیشوایی دارد و به او اقتدا میكند و از نور علم وی منور و آگاه میشود.[33] و اين رهبري آگاه مؤمن و مخلص است كه ميتواند جامعه را در شرايط مختلف هدايت كند.[34] و از سوي ديگر، قرآن كريم مسلمانان را به فرمانبري و اطاعت از رهبر فرمان داده است؛ زيرا هر جمعي نيازمند امام و رهبر است. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنْكُمْ»(نساء/59). از خداوند و رسول او اطاعت كنيد و همچنين از صاحب امر آنها (نماينده).»
اين امر و لطف الهي در زمان غيبت نيز ادامه دارد و از اين رو مسلمين با انتظار خويش از بركات وجودي امام خود در پس ابرها بهره ميبرند آموزه انتظار و مهدويت، حضور امام و ولي امر را در سراسر زندگي سيطره ميدهد و انسان منتظر در همه احوال رابطه خويش را به ولي خود برقرار ميسازد و با تجديد عهد و ميثاق مداوم خويش از بركات وجودي مجراي فيض الهي مستفيض ميشود. مسئله ولايت مداري در دوران غيبت همانند دوران حضور، داراي آثار و بركات خود هست با اين تفاوت كه در عصر غيبت، انسان بواسطه مقوله انتظار ثمرات ديگري را همچون ضرورت وجود امام و نياز به امام معصوم را بيشتر احساس ميكنند.«آب كم جو تشنگي آور به دست» همين امر سبب شده است تا لحظه به لحظه، محبت و دوستى و انس با حضرت مهدى ( عليهالسلام) و اميد به حكومت او در جان آدمى شدت يافته، و به عطش و شيفتگى مبدّل شود.
ج: تربيت سياسي در حوزه عمل و مهارت
1- حق طلبي، ظلم ستيزي و نفي طاغوت
از اين رو مأموريت مهم و خطير همه پيامبران الهى درافتادن و مبارزه با طواغيت زمان خود بوده است.(طه/24) قطعاً حركت اصلاح جامعه به سبب افرادى معدود و سودجو، نمىبايست متوقف شود و اگر اين افراد مانعند بايد با آنان برخورد كرد و به همين جهت خداوند كه درباره تعديات فرعون به موسى(ع) امر نمود تا او را هدايت كند، وقتى تعالي جامعه را با وجود فرعون متوقف ميشود، موسي(ع) به مقابله با ظلم و طرد شرك فرعوني ميپردازد.(اسراء/103)
گذشته از طواغيت، افراد و گروههايى نيز كه به دعوت اصلاحى پاسخ مثبت ندهند و با آن از در ستيز و نبرد مسلحانه برخيزند به تعبير قرآن از مفسدين هستند و با آنان نيز بايد برخورد قاطع و عملى كرد تا جامعه انسانها از لوث وجود آنان پاك گردد . دستور جهاد با كفار و منافقان كه در صدد تخريب پايههاى ايمانى و عقيدتى صحيح در جامعهاند و با حكومت دينى پيامبر درگير مىشوند،(مائده/33) در همين راستا ارائه شده است: «يا ايها النبى جاهد الكفار و المنافقين و اغلظ عليه» (توبه/73; تحريم/91) اي پيامبر با كفار و منافقين جهاد كن و بر آنها سخت گيري بنما.» و همچنين خداوند تفوق و برتري كافران و طاغوت را بر مؤمنان مقرر نفرموده است.(نساء/141) از اين رو منتظر واقعى كسى است كه به جامعه فاسد زمانه خويش دل نمىبندد و اگر انحراف و كژى ببيند اعتراض مىكند و با پيروى از سيره مولا و محبوب خويش در صدد اصلاح بر مىآيد. «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَ فُرَادَى»(سباء/46)
استاد شهيد مطهري در اينباره مىفرمايد:«ظهور مهدى موعود حلقهاى است از حلقات مبارزه اهل حق و اهل باطل كه به پيروزى نهايى اهل حق منتهى مىشود. سهيم بودن يك فرد در اين سعادت، موقوف به این است كه آن فرد عملاً در گروه اهل حق باشد. آياتى كه بدانها در روايات استناد شده است، نشان مىدهد كه مهدى موعود(عج) مظهر نويدى است كه به اهل ايمان و عمل صالح داده شده است؛ مظهر پيروزى نهايى اهل ايمان است.»[35]
2- عدالت گرایی
مهدی یحكم بالعدل و یأمر به یصدق الله عزّوجلّ و یصدق الله فی قوله یخرج من تهامة حین تظهر الدلائل والعلامات و له كنوز لا ذهب و لا فضة إلّا خیول مطهمة و رجال مسوّمة یجمع الله له من أقصی البلاد علی عدة أهل بدر ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلاً معه صحیفة مختومة فیها عدد أصحابه بأسمائهم و بلدانهم و طبائعهم و حلاهم و كناهم كدادون مجدّون فی طاعته؛[36] مهدی به عدالت حكم نموده، به آن امر میكند. خداوند عزوجل او و كلامش را تصدیق مینماید و هنگامی كه نشانه و علامتها آشكار میشوند، از مكه خروج مینماید. وی دارای گنجهایی از طلا و نقره نیست، بلكه گنجهای او اسبهای خوشاندام و نیكومنظر و مردان مشخص شدهای هستند كه خداوند آنها را برای وی از دورترین بلاد جمعآوری كرده كه تعدادشان به عدد اهل جنگ بدر، سیصد و سیزده نفر مرد را شامل میشود. و صحیفهای دارد كه در آن اصحاب وی با ذكر اسامی، كنیهها، كشورها، محل سكونت و حتی نوع خلق و خویشان آمده است. اینان در راه اطاعت او كوشا هستند و رنج و سختی میكشند
عدالت طلبي در پرتو انتظار مهدوي جريان فرهنگى اصيل و با پشتوانه قرآنى و حكومتى است. ايجاد حكومت عدل و حمايت از حقوق اكثريت مستضعف از ويژگيهايحكومت ايدهآل و مدينه فاضله اسلام است. عدل و عدالت به معناي پرداخت حقوق و امتيازات شهروندان بر اساس استعداد، و لياقت آنها است. ايجاد عدالت اجتماعي و دفاع از حقوق خود و ضعيفان ـ كه از مصاديق بارزعدالت است ـ بخشي از حقوق مردم است. اين حق پيوسته از سوي توانگران وحكومت تهديد و تحديد ميشود. قرآن مومنان را سفارش نموده است که هرگاه ظلمی بر کسی وارد شد باید به مومنین پناه ببرد.«وَالَّذِينَ إِذَا أَصَابَهُمْ الْبَغْيُ هُمْ يَنْتَصِرُونَ(شوری/39)و کسانی که زمانی بر آنها ظلم می شود به مومنین پناه می برند و از آنها یاری می طلبند) و مومنین نیز باید به دفاع از حقوق برادران ایمانی خود برخیزند.
تأکید قرآن کریم بر عدالت خواهی و مطالبه حقوق خود و جامعه از مصادیق مهم مشارکت سیاسی و دخالت در سرنوشت خویش است.(حجرات/9) رهاورد عدالت خواهی و مطالبه حقوق خود و جامعه، موجب جلب توجه حكومتها و حكام به حقوق گروههاي آسيبپذير جامعه -كه نوعاً توانائي و قدرت دفاع از حقوق خود در مقابل قشر متمول و حكومت را ندارد- و نوعی نظارت و بازخواست دولتها است. امام خميني در اين باره ميفرمايد:البته پر کردن دنیا از عدالت، این را ما نمیتوانیم بکنیم، اگر میتوانستیم میکردیم اما چون نمیتوانیم باید ایشان بیایید .... اما باید فراهم کنیم کار را، اسباب این است که کار را نزیک کنیم کاری کنیم که عالم مهیا شود برای آمدن حضرت.
3- نيرو سازي
و نيز روشن است كه پاك سازى چنين جامعهاى از لوث وجود پليدىهاى ناشى از دورى انسانها از كرامت انسانى خويش، آن هم بدون هيچ گونه سستى و كوتاه آمدن در اجراى دستورهاى حيات بخش خدايى، مستلزم درگيرى با پايگاههاى سلطهى اهريمنانى است كه منافع خويش را فقط در دل سياه جامعهى دور از اولياى خدا يافتهاند لذا از عوامل دخيل در ظهور، آمادگى و پذيرش جامعهى جهانى و فراهم بودن زمينههاى مناسب اجتماعى در جهت پشتيبانى از حكومت و تعداد كافى ياوران آگاه و كارامد براى كمك رسانى به رهبرى و تشكيل و ادارهى هستهى مركزى حكومت است؛ و اين امور مهم جز با تربيت نيرو و اشاعه فرهنگ مهدويت ممكن نخواهد بود.
از اين رو در آيات قرآن و روايات به امر تعليم و تربيت و نيرو سازي توجه ويژهاي شده است.امام هادى(عليه السلام) مىفرمايد: «اگر پس از غيبت قائم شما، از دانشمدان كسانى نباشند كه مردم را به سوى امام زمان (عليه السلام) بخوانند و به جانب او راهنمايى كنند و با برهانهاى خدايى، از ديناش پاسدارى كنند و بندگان ضعيف خدا را از شبكههاى ابليس و ياران او، و از دامهاى دشمنان اهلبيت عليه السلام كه زمام دل ضعيفان شيعه را گرفتهاند، همچون كه سكان كشتى را رهايى بخشند، كسى به جاى نمىماند، مگر اين كه از دين خدا برگردد. چنين دانشمندانى، نزد خداوند، از گروه برتران به شمار مىآيند.»[37]
4- وحدت، همگرايي و پرهيز از خود محوري
قرآن كريم نيز اجتماع مسلمين را به تعاون و همكاري و وحدت فرا خوانده است. «وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلا تَعَاوَنُوا عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ»0مائده/2) وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَلا تَفَرَّقُوا»(آل عمران/103)؛ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ»(حجرات/10)؛ «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ»(حجرات/13)؛ «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ»0توبه/71)
مقوله انتظار دراي چنين ظرفيتي است كه منتظران را تحت هدف واحد در قالب مسئوليتي بزرگ با همگرايي و وحدت گرد هم آورد. امروزه جامعه منتظران با مسؤوليت بزرگي كه بر عهده دارند و با وجود دشمنان فراواني كه ميخواهند نور انتظار و موعود گرايي را خاموش كنند راهي ندارند جز اينكه به همگرايي و وحدت روي آورند و از تكروي و خود محوري پرهيز كنند تا زمينههاي ظهور را فراهم سازند. بنابراين حالت انتظار و اعتقاد به وجود امام حى، زنده، حاضر و ناظر، در حفظ وحدت مردم و آماده كردن افراد براى زمينه سازي ظهور بسيار تأثير گذار است.
5- مسؤوليت پذيري وكسب توان و قدرت
انسان منتظر نيز مهارت حفظ داشتههاي خود را اعم از هويت و فرهنگ خويش را دارد و اجازه نخواهد داد كه خط قرمزهاي مكتب او در برابر شبهات و حملههاي دشمن اعم از تهاجم نظامي و شبيخون فرهنگي محو شود بلكه با كسب قدرت و توان لازم به دفاع از هويت و فرهنگ خويش كه همان فرهنگ مهدوي است، به پا خواهد خواست. بنابراين آمادگى براى نبرد نهايى، از مهمترين سياستهاى راهبردى منتظران است. امام موسى كاظم(عليه السلام) ميفرمايد: «هر كس اسبى را به انتظار امر ما نگاه دارد و به سبب آن، دشمنان ما را خشمگين سازد، در حالى كه منسوب به ما است، خداوند روزيش را فراخ گرداند و به او شرح صدر عطا كند و او را به آرزويش برساند و در رسيدن به خواستههايش يارىاش كند.»[38]
آيت الله آصفي مسؤوليتهاي منتظران و امكاناتي را كه بايد كسب كنند را در دو جنبه رشد ايمانى، جهادى وآگاهى سياسى، و ايجاد تشكيلات سياسى، نظامى، اقتصادى، ادارى واطلاعاتى كه به ناچار در مانند چنين نبردى بايد موجود باشد. ميداند. و همچنين معتقدند:
«اين تشكيلات سياسى، نظامى، اقتصادى و اطلاعاتى بدون وجود نظام سياسى ودولت در جهان محقق نخواهد شد، واين، همان دولت زمينهسازان است كه روايات زيادى مژده برپايى آن را دادهاند وبه ناچار شكلگيرى چنين نيرويى در زمين، ظهور امام عليه السلام را نزديك مىگرداند، و بدون آن، عوامل طبيعى ظهور امام فراهم نمىآيد . كسب چنين نيرويى نيازمند عمل وحركت در متن زندگى است و فقط «مترصد» بودن و به «انتظار» نشستن، به معنى منفى آن، دردى را درمان نمىكند.»[39]
انتخاب فقها و روات حديث از سوي حضرت وليعصر(عج) در توقيع شريف به عنوان نماينده و حجت خود بر مردم[40] نشانگر اين مهم است كه رابطه امام معصوم(ع) با مردم برقرار باشد و هيچ گاه امور جامعه مختلل نگردد بلكه كساني باشند كه همواره به تربيت و اصلاح امور مردم و خصوصاً در رخدادهاي سياسي و حوادث واقعه بپردازند.[41] بر همين اساس بيشتر فقهاي شيعه، تشكيل حكومت اسلامي را در دوره غيبت ضروري دانستهاند و بر ان باور بوده اند كه انتظار فرج به هيچ روي، ناسازگار با تشكيل حكومت اسلامي پيش از ظهور نخواهد بود بلكه براي زمينه سازي ظهور بر منتظران است كه شرايط و زمينههاي ظهور را فراهم كنند.
امام خميني(ره) نيز با چنين برداشتي از انتظار به تشكيل حكومت اقدام نمود.[42] ايشان با رد افكار انحرافي در مورد برداشتهاي انحرافي و غلط از مهدويت و انتظار[43] و با تأكيد بر جنبهها سازنده و اثر بخش آن، معتقدند كه شيعيانِ حضرت وليعصر(عج) بايد براي تأثي به و حضرت و پيروي از ايشان براي خدا قيام كنند.[44]
انقلاب اسلامي ايران و تشكيل حكومت اسلامي ايران، خود گواه صادقي بر ظرفيتهاي سياسي و اجتماعي انتظار است كه چگونه مردم با اعتقاد به امام زمان(عج) و دلبستگي به ايشان و روحيه انتظار فرج، به تربيت و آمادگي خود و جامعه پرداخته و موجبات تحقق وعده الهي كه پيروزي حق بر باطل بود را محقق ساختند.
نتيجه گيري
پي نوشت :
[1] ساموئل هانيگتون ، تعارض و همگرايي فرهنگ ها در قرن بيست ويكم، ترجمه عزت الله فولادوند، (مراحل و عوامل و موانع رشد سياسي)، تهران، نشر ماهي،1385. ص211-212.
[2] همو، چالش هاي هويت در آمريكا، ترجمه محمود رضا گلشن، حسن سعيد كلاهي و عباس كاردان، مؤسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بين المللي ابرار معاصر تهران، 1384؛ ص 488.
[3] حسن بلخارى، تهاجم يا تفاوت فرهنگى، انتشارات حسن افزا، ص130.
[4] علي اكبر دهخدا، لغت نامه؛ ج14؛ ص550.
[5] راغب اصفهاني؛ مفردات الفاظ قرآنكريم؛ ذيل ماده ربّ. قم، ذويالقربي، 1427 ه.ق. ص336.
[6] مرتضي مطهري، تعليم و تربيت در اسلام، تهران، صدرا، 1384، ص183
[7] عبدالرحمن عالم، بنيادهاي علم سياست، تهران ،نشر ني، 1376؛ ص30.
[8] محمّدتقى جعفرى ؛ حكمت اصول سياسى اسلام؛ قم، بنياد نهج البلاغه، 1369؛ص 47.
[9] جان الياس، فلسفه تعليم و تربيت، ترجمه عبدالرضا ضرابي، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، 1385؛ ص180.
[10] همان.
[11] مصطفي محمد طحان، چالشهاي سياسي جنبش اسلاميمعاصر، ترجمه خالد عزيزي، تهران، نشر احسان.
[12] فلسفهً آمورش و پرورش، فيليپ جِي اسميت، سعيد بهشتي، مشهد، شركت به نشر (آستان قدس)، 1370، ص59.
[13] سيد رضا صدر ، راه مهدى، باهتمام : سيد باقر خسرو شاهى، قم، بوشتان كتاب. 1379. ص69.
[14] مرتضي مطهري، قيام و انقلاب امام مهدى(عج)از ديدگاه فلسفه تاريخ، انتشارات صدرا، تير 1382؛ ص 14.
[15] عبدالله جوادي آملي، ولايت فقيه، قم، نشر أسراء، 1378، ص83.
[16] خواجه نصيرالدين طوسي، تجريد الاعتقاد، (كشف المراد في شرح تجريد اعتقاد،) تصحيح حسن حسن زاده آملي، قم، جامعه مدرسين، 1422ق، ص490.
[17] ابن شعبه حرّانی، تحف العقول. ترجمه محمد باقر كمره اي، تهران، انتشارات كتابچي، 1380،
[18] محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ج 52، ص256-260، دارالكتب الاسلامیه، بیتا.
[19] بحارالانوار، ج51، ص78.
[20] بحار الانوار، ج 51، ص84.
[21] بحار الانوار، ج 52، ص243.
[22] ناصر مكارم شيرازى، حكومت جهانى مهدى(عج)، قم، نسل جوان، ص 102.
[23] بهروز لك، الگوی توسعه سیاسی در پرتو عدالت مهدوی، فصلنامه انتظار موعود، پاییز 1383.
[24] بحار الانوار، ج 8، ص368.
[25] ابن بابويه (شيخ صدوق)، كمالالدين و اتمام النعمه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1395هـ . ق، ج2، ص512.
[26] كمال الدين، ص 330.
[27] قيام و انقلاب امام مهدى(عج)، ص 14.
[28] بحار الانوار، ج52، ص143،.
[29] بحار الانوار، ج74، ص162، روايت181.
[30] عباس قمي، مفاتيح الجنان، دعاي افتتاح.
[31] خرمشاهى، بهاءالدين، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى، ج 1، ص 284 و 285 .
[32] خرمشاهى، بهاءالدين، قرآن كريم، ترجمه و توضيحات و واژهنامه ، ص87
[33] نهج البلاغه، نامه 45.
[34] نهج البلاغه، كلمه قصار 110.
[35] قيام و انقلاب امام مهدى(عج)، ص 20.
[36] بحارالانوار، ج 52، باب27، ص310، ح4.
[37] فصلنامه انتظار موعود، ش 5 پاييز1381، ص208. به نقل از شهيد ثاني، منية المريد.
[38] كافى، ج 6، ص 535، روايت 1
[39] محمدمهدى آصفى، انتظار پويا، ترجمه: تقى متقى، فصلنامه انتظار موعود، ش 7،
[40] كمال الدين، ج2، ص484، حديث4.
[41] ر.ك: نجم الدين طبسيريال نشانههايي از دولت موعود، قم، بوستان كتاب، 1386، ص64.
[42] امام خميني(ره، ولايت فقيه، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار، 1377، ص19. صحيفه نور، ج2، ص9.
[43] صحيفه نور، ج20، ص7 و196؛ ج21، ص96و 202؛ ج19، ص9و 228.
[44] صحيفه نور، ج7، ص36.
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله