چکیده:
سنت حسنه وقف از صدر اسلام تاکنون به عنوان یکی از روشهای تامین مالی فعالیتهای عامالمنفعه نقشی اساسی در اقتصاد جوامع اسلامی ایفا نموده است. دامنه و حوزه نفوذ وقف طیف وسیعی از کسب و کارها و فعالیتها از آموزش و درمان تا گردشگری را دربر گرفته است.
از طرفی، اینک در دهه آغازین هزاره سوم، صنعت جابجا گری و گردشگری به یکی از سه کسب و کار بزرگ عصر حاضر مبدل و با رشد تقاضایی گسترده مواجه شده است، تقاضایی که شاید با جستجو و کاربرد ابزارهای مناسب تامین مالی آن، بتوان امکان گسترش بیش از پیش آن را فراهم نمود.
مقاله حاضر در پی آن است که سه مسئله کلیدی پیوند زننده این دو فعالیت پر سابقه زندگی اقتصادی در جوامع اسلامی را مورد توجه قرار دهد. نخست آن که چه ضرورتی در ورود وقف به مسئله گردشگری نهفته است.
دوم آن که سابقه تاریخی این موضوع چگونه است. و سرانجام، آیا گمانه زنی در زمینه آینده تعامل میان سنت حسنه وقف و صنعت گردشگری در جهان اسلام امکانپذیر است.
در این مسیر، ابتدا جایگاه سفر و گردشگری از نظر آئین اسلام تبین خواهد شد. به این ترتیب و با نشان دادن اهمیت و ارزش سیر و سفر در اندیشه اسلامی، به کمک منابع اصیل قرآن و سنت، ضرورت توجه به تأمین مالی آن از سوی جامعه اسلامی روشن خواهد گردید.
آن گاه سیر تاریخی نقش وقف در توسعه گردشگری نه در قالب یک تاریخ نگاری، بلکه با ذکر مهمترین نمودهای شناخته شده بررسی میگردد. سرانجام، به ارائه طریق درخصوص آینده رابطه میان وقف و گردشگری در جوامع اسلامی پرداخته، و از منظر اقتصادی و ارزشهای مذهبی، ضرورت تعامل آتی میان این دو بیان خواهد گردید.
و انسان نیز از این موضوع استثناء پذیر نیست. اهمیت مسئله حرکت در خصوص انسان را شاید به سادگی بتوان در این بیان علامه اقبال لاهوری، اندیشمند پاکستانی یافت که معتقد بود هستی انسان در حرکت و نیستی آن در سکون است.
ما زنده از آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
در طول تاریخ، اندیشمندان مسلمان از سراسر سرزمین های اسلامی با درک اهمیت این موضوع، کمالیابی و پیشرفت شخصیتی خود را در سیر و سفر و تجربه آموختن یافتهاند.
مصلحالدین سعدی شیرازی، ناصر خسرو قبادیانی، ابنبطوطه مراکشی، ابنخرداد به، یعقوبی، مسعودی، ابنفقیه، اصطخری، ابنحوقل، مقدسی، ابوریحان بیرونی، ادریسی، امام محمد غزالی، یاقوت حموی، ابوالغداء، ابوالغازی، جهان نما، از آن میان، از بقیه مشهورتر و با تأسی از سنت رسولان الهی و نص صریح قرآن، پای در راه سفر گذاردهاند.
برای آن که دریابیم از دیدگاه اسلامی چه محرک هایی برای سیر و سفر و توصیه به آن وجود دارد. بیتردید مراجعه به کتاب الهی و سنت رسول الله(ص) راهگشا خواهد بود.
با جستجو در قرآن کریم، واژههایی که میتوان استناد سفر از آنها را بر گرفت عبارتند از سفر، سیر، هجرت، نفر و سرانجام سیاحت. چهار نکته بسیار مهم در این خصوص قابل طرح هستند:
هجرت با معنای ترک سرزمینی به سوی سرزمین دیگر، نفر با مفهوم کوچ و رفتنی که از پراکندگی و تفرق هدفمند حاصل میشود و سرانجام سیاحت به معنی استمرار در سیر دانسته میشود. (همایون، 1384، صفحات 143-141)
آنچه در همه این تعابیر مشترک است را می توان در دو ویژگی مهم خلاصه کرد. نخست اینکه در تمامی این واژگان مفهوم حرکت نهفته است .
و دومین ویژگی که حائز اهمیت بسیار است را باید در ارزشمند و در هدفمند بودن این حرکت ها دانست. این موضوعات با نگاهی مثبت در قرآن کریم مطرح شده است و فعل حرکت با مضمون پیشرفت، آگاهی و ارتقا همراه گردیده است.
نحوه بیان مسئله در قرآن نیز واجد اهمیت بسیار است. اولاً در بسیاری موارد سفر کردن با وجوه امری فعل بکار برده شده است که حتی اگر نتوان معنای وجوب سفر را از آن برداشت کرد، به روشنی مطلوبیت سفر از دیدگاه شارع را بیان میدارد.
در برخی موارد البته، انجام چنین تحرکی برای گروهی از مؤمنان فرم وجوب نیز بخود میگیرد که مستطیع شدن برای حج مصداق روشن آن است.
با پیجویی در سنت رسول اکرم(ص) نیز مشاهده اهمیت مسئله سفر به روشنی میسر است و احادیث متعددی در این خصوص از پیامبر نقل گردیده است.
از آن جمله میتوان موارد متعددی را بر شمرد که در آنها انگیزه سفر از دید پیامبر، تجربه آموختن، علم آموزی، کسب سلامت، گشادگی در زندگی و نجات از افسردگی، طلب روزی دانسته شده است (رنجبریان و زاهدی، 1384، ص119).
چنین است که نفس موضوع سفر و گردشگری در آئین اسلام دارای ارزش و اهمیت معنوی و مادی فراوان بوده و به دفعات متعدد در میان آیات الهی و سنت رسول اکرم(ص) نشانههایی از تأکید بر مسئله سفر را میتوان مشاهده نمود.
حال این سئوال مطرح میشود که اگر مسئله سفر و سیاحت در اندیشه اسلامی تا این اندازه واجد اهمیت است، که هست، آیا در مقابل تدابیری برای تسهیل آن نیز نمیبایست در این زمینه یافت شود. پاسخ به روشنی مثبت است.
آشکارترین موضوع، تسهیل عبادات الهی در خصوص مسافرین است که در قالب احکام سفر در اسلام بدان پرداخته میشود. چنانچه بیشتر نیز اشاره نمودیم، طیفی از آیات الهی به بیان این تسهیلات (شکسته بودن نماز یا عدم وجوب روزه بر مسافر) پرداختهاند. لیکن باید توجه داشت که سفر به ملزومات گستردهای نیازمند است
و از همین رو علیالقاعده باید بتوان در میان تجربه تمدن و اندیشه اسلامی نمودهای عینی دیگری نیز در تسهیل امر سفر یافت.
در قرآن کریم و البته در سیره نبوی، موارد متعددی درخصوص تسهیل اسباب سفر علاوه بر تسهیل در امور عبادی را میتوان بازشناسی کرد. چنانچه در آن بخش از آیات الهی که به حوزه اقتصادی زندگی افراد میپردازد، همواره گروه در راه ماندگان (ابنسبیل)،
از جمله افراد دارای حق در مال مسلمین شناخته شدهاند. برای این گروه از افرد که در حال انجام سفر از نظر مالی با مضیقه مواجه شدهاند، سهمی در مالیاتهای شرعی (خمس و زکات) درنظر گرفته شده است.
بنابراین باید گفت که سفر دارای چنین ارزش و اهمیتی نزد شارع است که بطور مستقیم، حداقل درخصوص تامین مالی مسافرانی که دچار شکل مالی شدهاند، احکام روشنی صادر شده است.
علاوه بر این، سنت حسنه وقف به عنوان یکی از مترقیترین شیوههای تامین مالی فعالیتهای نوعدوستانه، چنانچه شواهد تاریخی هم حکایت از آن دارد، در تامین مالی این فعل واجد ارزش معنوی، یعنی سفر، نقش داشته و میباید داشته باشد.
که واقفان نیکوکار در طلب رضای الهی درخصوص آنها اقدام به وقف داراییهای خود نمودهاند و در اغلب موارد هرگاه سخن از وقف به میان میآید، این مصادیق در ذهن جا میگیرند. فعالیتهایی که البته همه به نوبه خود در گسترش کسب و کار و رونق اقتصادی نقش داشتهاند.
در عین حال بخشی از نقشی را که وقف در طول قرون گذشته ایفا نموده است به نوعی باید مرتبط با صنعت گردشگری دانست. این نقش پر رنگ تاریخی اغلب درخصوص دو گروه از گردشگران گذشته مصداق روشنتری مییابد:
گروه نخست، گردشگران مذهبی که به قصد زیارت آغاز سفر میکردهاند و در دنیای کهن بخش قابل ملاحظهای از جهت گردشگران را بخود اختصاص میدادهاند
گروه دوم، مسافرانی که به انگیزه آموختن سفر کردهاند. این ادعا البته بدان معنی نیست که سایر گردشگران نیز از کمکهای حاصل از سنت وقف بیبهره بودهاند. حال باید دید سنت وقف در کجای صنعت گردشگری حضوری مؤثرتر داشته است.
انجام سفر بدون آماده شدن مقدمات و امکانات مورد نظر برای آن میسر نیست. البته روشن است که حدود این امکانات در طول زمان دچار تحول شده و از تسهیلات ساده ایام گذشته که شامل اسباب حمل و نقل ابتدایی نظیر چارپایان و سرپناه هایی با خدمات محدود و زاد و توشهای ساده بوده است،
تا امکانات حمل و نقل مدرن و اقامتگاه های دارای امکانات رفاهی متعدد امروز دگرگون گردیده است. اما به هر تقدیر در همان دنیای کهن نیز ضرورت تدارک چنین تمهیداتی آشکار بوده است،
چندان که وقتی شارع مقدس مسئله وجوب حج را مطرح میسازد، این وجوب را به مستطیع بودن حاجی منوط میکند و این مستطیع بودن تا حدود بسیاری خود گواه و متضمن امکان تامین نیازهای فرد و خانواده او در طول ایام سفر است.
اگر اجزاء سمت عرضه در صنعت گردشگری به شکلی ساده به عوامل اقامت، حمل و نقل، پذیرایی، هدایت و راهنمایی و سایر تسهیلات و خدمات مورد نیاز گردشگران تقسیمبندی شود، میتوان حدود نقش آفرینی وقف را در این موارد با توجه به تجارب تاریخی مرور نمود.
شواهد تاریخی دلالت بر آن دارند که سنت وقف بیشترین نقش آفرینی را در حوزههای اقامت و پذیرایی ایفا نموده است. چنانچه نهادهایی همچون «دارالطلبهها»، «دارالسیادهها»، «دارالضیافهها»، «کاروانسراها» و «زاویهها» در طول تاریخ چنین وظیفهای بر عهده داشتهاند.
سفرنامههای گردشگران مسلمان در طول تاریخ، نمونههایی روشن از چنین مواردی را بصورتی ناب بدست میدهد. ابنبطوطه مراکشی، ناصرخسرو قبادیانی و ابنحوقل در آن میان و ژان شاردن از میان گردشگران اروپایی غیرمسلمان درخصوص این نهادها در خاطرات خود سخن به میان آوردهاند.
ابنبطوطه، جهانگرد مراکشی، درخصوص مدارس و مساجد دمشق و ایران میگوید (احمد ابن سلمان، 1351، ص 27):
"هرکس را شوق علم و دانش یا شور زهد و طاعت بر سر باشددر این شهر از همه گونه مساعدت بهرهمند خواهد بود."وی درخصوص مدرسهای بزرگ در شهر نجف نیز میگوید:
"در این مدرسه از هر مسافر تازه وارد تا سه روز پذیرایی میشود و هر روز دوبار غذایی مرکب از؛ نان، گوشت و خرما به میهمانان میدهند".یا درباره مدارس ایذه در لرستان ایران میگوید(پیشین، صفحه28):
"راه ما از میان کوههای بلند بود و هر شب را در مدرسهای منزل میکردیم که در همه آنها وسایل خورد و خوراک مسافرین فراهم بود."
ابنبطوطه از چندین «زاویه» مختلف در شام، ترکیه، بیتالمقدس و شهرهای مختلف ایران از قبیل ماهشهر، کازرون و تبریز نیز سخن به میان میآورد که در تمامی این زاویهها واقفان و متولیان وقف تأمین غذا و اقامت مسافرین را برعهده داشته و گاه از این نیز فراتر رفته خدمات بیشتری به مسافران ارائه میکرده اند.
مثلاً درخصوص زاویه تبریز، وی یادآور میشود که علاوه بر غذا و اسکان، لباس، مرکب (چهارپا)، استحمام و هدایای دیگری نیز به مسافران داده میشده است و به همین جهت این زاویه را برای واقف آن بسیا ر پرهزینه میداند.
وی پا را از این فراتر نهاده و میگوید که گاه علاقه به میهماننوازی چنان است که میان گروههای مختلف بر سر پذیرایی از میهمانان کشمکش میافتد. (پیشین، صفحه36)
ناصر خسرو در شهر الخلیل، آنجا که حکایت آرامگاه حضرت یوسف(ع) را باز میگوید اشاره میکند که این مکان دارای اوقاف بسیاری است از روستاها و مستغلات در بیتالمقدس و اغلب محصول آنها جو و زیتون است. مهمانان و مسافران و زائران را نان و زیتون دهند.
ناصرخسرو میگوید؛ هر که آنجا رسد او را هر روز یک گرده نان و کاسهای عدس که با روغن زیتون پخته شده و مویز دهند. گاه در روز تا پانصد نفر به آنجا میرسند و همه را آن ضیافت مهیا است. (ناصرخسرو، 1382، صفحه42)
نقش کاروانسراها را نیز در توسعه گردشگری در دنیای کهن باید ارزنده و قابل توجه دانست. کاروانسراها را میتوان به سه دسته اصلی تقسیم کرد:
نخست کاروانسراها یا سراهایی که مراکز تجاری بودهاند و عمدتاً در جوار بازار در شهرهای بزرگ دارای مرکزیت اقتصادی شکل گرفتهاند، نظیر سراهای گوناگون در شهرهای اصفهان و دمشق.
دسته دیگر کاروانسراهایی هستند که در نقاط شهری برای استقرار کاروانهای تجاری-زیارتی و نظایر آن احداث شدهاند و اینها نیز سابقه ای طولانی در شهرهای بزرگ بر سر راه ها داشتهاند،
نظیر آنچه ناصرخسرو قبادیانی در سفر حج خود از این کاروانسراها در شهرهای گوناگون، و بخصوص در اصفهان و قاهره یاد میکند(پیشین، صفحات 54 و 117).
گروه سوم از کاروانسراها که به نام رباط نیز خوانده میشوند، کاروانسراهای مستقر در طول مسیرهای میان شهرها هستند. چندان که مشهور است، در ایران در دهه های نخست قرن یازدهم میلادی، نزدیک به هزار عدد از این کاروانسارها احداث شده است.
گروهی از کاروانسراها بطور کلی توسط حاکمان یا نیکوکاران احداث و اداره می شدهاند، بدون آن که قصد وقف در این باره نموده باشند. گروه دیگر اساساً به عنوان و با نیت وقف بوجود آمدهاند. ممکن است واقف حاکم یا از طبقه حاکمه یا از نیکوکاران بوده باشد.
در وقف نامههای کهن بسیار دیده شده است که درآمد یک یا چند آبادی را بر مسافران و غریبان وقف کردهاند. گاه حتی برای درمان مسافران بیمار و گذران امور آنها تا رسیدن به بهبودی کامل هم موقوفاتی وجود داشته است (نوربخش، 1370، صفحه61).
ژان شاردن بازرگان فرانسوی در سفرنامه خود چنین میگوید (شاردن، 1355، صفحه27):
"کاروانسراها عبارت از ساختمانهای مفصل و عظیمی است که برای اقامت مسافرین و عابرین بوجود آمده است. هیچکس حق مطالبه وجه اجاره وکرایهای ندارد، چون این قبیل عمارات اموال موقوفه و مقدسی به شمار میروند و از وجوه بریه و خیرات ساخته شده است."
ابنحوقل نیز در سفرنامه خود در اواسط قرن چهارم هجری از دیدار خود با واقفی سخن میگوید که در املاک خود رباط هایی بنا نموده است و این املاک را وقف رباطها نموده تا از درآمد اراضی، مخارج آنها تامین شود. او حتی میگوید.
از جمله اقدامات در این رباط های متعلق به ابوجعفربن سهل بن مرزبان، آن است که شیر تازه به مسافران نوشانیده میشد. او در سفرنامه خویش درباره تعداد کاروانسراها و رباط ها میگوید تعداد رباط ها حتی بیش از احتیاج مسافران است. (نوربخش، 1370، صفحه72)
بهرهمندی از امکانات عرضه شده در این اماکن چندان که صفت صنعت جهانگردی در جهان امروز است، استثناءپذیر نبوده و فارغ از انواع تبعیض است چندان که بر سر درخانقاه شیخابوالحسن خرقانی نوشته شده است که:
" آن که به دین سرای درآید نانش دهید و از ایمانش مپرسید،چون آن که به درگاه حق تعالی به جان ارزد، به نان ارزد."
اما چندان که شواهد تاریخی نشان میدهند، نقش وقف در توسعه صنعت گردشگری در گذشته کهن تنها اختصاص به تأمین اقامت و غذا نبوده است، مشاهده گردید که گاه واقفان تأمین وسیله ایاب و ذهاب را نیز برای مسافران برعهده میگرفتهاند.
در همین زمینه، باز از ابن بطوطه نقل میشود که درخصوص اوقاف دمشق گفته است (احمد ابن سلمان، 1351، صفحه42):
"یک دسته از این موقوفات مخصوص کسانی است که استطاعت مالی برای رفتن به حج را ندارند و مخارج مسافرت آنها از محل این گونه موقوفات پرداخته میشود. گروهی دیگر نیز برای راهسازی و سنگچین کردن آنها
اختصاص یافته است."
به عنوان مثال امام خمینی(ره) در تحریرالوسیله در باب موضوع وقف و مصادیق آن، به مسافرخانههایی که جهت اقامت مسافرین آماده شدهاند و درختانی که برای استفاده مسافران از سایههایشان غرس شدهاند اشاره میکند (ریاحی سا مانی، 1378، صفحه52).
بدین ترتیب تصور میرود که وقتی شارع مقدس، پیامبراکرم(ص)» رهبران مذهبی و مراجع عظام تقلید تا آنجا پیش میروند که به تسهیل اسباب سفر آنچنان توجه میکنند که گویی امری مقدس است.
و از حذف موقت تکلیفی (روزه نگرفتن) و قصر تکلیفی که رکن دین به شمار میرود (شکسته شدن نماز) تا مهیا ساختن شرایط آسایش و آرامش مسافران نظیر فتوای حضرت امام(ره) برای مصداق دانستن غرس درختان برای استفاده مسافران از سایههایشان و اختصاص وجوه جهت بهبود امور راهها را میسر و جایز میدانند،
توقف و کند شدن حمایتهای شرعی و حمایتهای مالی در قالب احکام و عقود شرعی نظیر وقف درخصوص امر سفر معنا و دلیل موجهی نداشته باشد.
بدین ترتیب اینک مسئله آن است که هر چند تامین مالی سفر از طریق اسباب وقف طی قرون گذشته به عنوان یک واقعیت مشهود تاریخی و به عنوان یکی از افتخارات مؤمنین و نظامهای سیاسی حاکم بر جوامع اسلامی به شمار میرفته است،
در عصر حاضر که جوامع با دوران رونق صنعت گردشگری به صورتی گسترده مواجه اند، بنظر میرسد که چنین نقشی کمرنگ شده و گاه تنها در شواهد تاریخی قابل جستجو است.
اگر از منظر دینی به مسئله بنگریم، یکی از رجحانهای بزرگ دین مبین اسلام در آن است که از یک سو بر اعمال حسنه (همچون سیر و سفر) تاکید دارد و از طرف دیگر دینی پیشرو تلقی میشود که پاسخهای مناسب زمان را بخصوص در قالب احکام ثانویه خود ارائه می دهد.
به این ترتیب، اگر از نقش تأمین مالی وقف در صنعت گردشگری به طور نسبی کاسته شده است، دلیل آن قطعاً به زاویه نگاه آئین اسلام باز نمیگردد. بخصوص توجه به این نکته بسیار ضروری است.
که اسلام با عنایت به قابلیت پاسخگویی به نیازهای زمانه مطابق شرایط هر عصری باید به نیاز به سفر که براساس مطالعات گسترده در جهان، روند رو به رشد تقاضا برای آن زائیده تغییر فرم مراکز جمعیتی به جوامع کلان شهری و صنعتی شده است هم پاسخی فراخور بدهد.
حتی شواهد روشنی نظیر آنچه در برخی کشورها مشاهده میشود وجود دارد که در عصر حاضر مبلغان مذهبی به انگیزه آموزشهای دینی و جلب توجه بیشتر مؤمنان و مسلمانان به مباحث مذهبی به سرزمینهای مختلف سفر کرده و ضمن اقامت کردن در اماکن مذهبی در جوار مساجد و تامین مالی از سوی آنها برای نیازهای روزمره خود، مردم را برای شنیدن مباحث مذهبی به جلساتی که از سوی خود ایشان در مساجد برگزار میشود دعوت مینمایند.
به این ترتیب نیاز برای تقویت معنوی مسلمانان، بخصوص گاه در سرزمینهای غیراسلامی، به نوعی از طریق حمایتهای مادی و معنوی نهادهای مذهبی همچون مساجد تامین مالی میشود که میتواند در قالب وقف شکل گرفته باشد.
از طرف دیگر سطح درآمد سرانه پایین در بسیاری از کشورهای اسلامی و علاقمندی مردمان این سرزمینها در بجای آوردن فریضه حج و ضرورت توسعه روابط فرهنگی میان جهان اسلام از طریق کنگره عظیم حج که همه ساله میلیونها تن را از سراسر جهان گرد هم میآورد، دلیلی روشن است.
برای اینکه باید شیوههایی جهت تامین مالی چنین سفری برای آن گروه از مسلمانان که قدرت تأمین مالی آنرا ندارند، فراهم گردد. بخصوص که سطح توسعه پایین فرهنگی، اغلب با سطح درآمد سرانه پائین گره خورده و در واقع تأمین مالی چنین سفری را باید رسالتی بر دوش ملتهای مسلمان و گروهی از مؤمنان دانست که تمکن مالی دارند. اما بنظر میرسد.
اگر این اقدام بخواهد در قالب حمایتهای مستقیم مالی (دولتی یا غیردولتی) و در قالب کمکهای مالی شکل گیرد، کاملاً محتمل است که از زمانی به زمان دیگر، حجم این منابع یا اولویتبندی اختصاص این منابع به حمایت از چنین سفری دچار تغییر شود.
در نتیجه، مسئله مهمی که اینجا خود را نمایان میسازد اهمیت ساز و کاری است که وقف در قالب آن شکل میگیرد. سازوکاری که اجازه میدهد منافع حاصل از کسب و کار یا مستغلاتی خاص در عین حبس شدن عین آن، به این مسیر هدایت شود. بنابراین ورود سنت حسنه وقف به حوزه صنعت گردشگری امکان استمرار بلندمدت حمایتهای مالی را بدنبال دارد و این ویژگی است که وقف را از برخی انواع دیگر حسنات نظیر هدیه و جز آن جدا میسازد.
فارغ از فریضه حج، ضرورت تعامل فرهنگی میان جوامع اسلامی و تقویت مبانی فرهنگ اسلامی و گسترش صلح پایدار میان ملتهای مسلمان خود عامل دیگری است که در باب اهمیت سفر میان گروههای فرهیخته جوامع اسلامی، بخصوص جوانان و از میان ایشان دانشجویان، قابل ذکر است.
بنظر می رسد دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی در جهان اسلام در این خصوص وظیفهای انکارناپذیر برعهده دارند.
در این مورد، یک نکته بسیار مهم آن است که چنین مؤسساتی در عمل بسیاری از منابع مورد نیاز برای این امر را هم در اختیار دارند.
خوابگاههای دانشجویی، سلف سرویسها و سایر امکانات این مؤسسات از جمله این ملزومات به شمار میرود. به عنوان مثال، همانگونه که در کشور ایران قابل مشاهده است، خیرین در راستای احداث چنین ابنیه ای از خود اشتیاق نشان می دهند.
لذا، اگر ضمن انجام سرمایه گذاری های وقفی توسط واقفین در محیط دانشگاهها، با متولیان دانشگاهها جهت بهره برداری از این امکانات در محدوده های خاص زمانی، نظیر تعطیلات تابستانی، در خدمترسانی به گردشگران هماهنگی بعمل آید، قدمی بسیار بزرگ در تامین بخشی مهم از نیازهای خدماتی گردشگران برداشته خواهد شد.
همانگونه که قبلاً خاطر نشان گردید، مساجد، تکایا و حسینیهها در طول تاریخ در جوامع اسلامی، نقشی بسزا در امر گردشگری ایفا کردهاند. چنانچه در مثالهایی که قبلاً ذکر گردید، در بسیاری موارد نه تنها اقامت، بلکه غذا و حتی امکانات حمل و نقل و خدمات جانبی نیز در اختیار مسافران قرار داده میشده است.
امروزه ملاحظه می گردد که چنین نقشی تا حدودی بسیار رنگ باخته است. در مساجد، جز به هنگام برگزاری نماز و مراسم خاص، یا درها بسته است و یا بر حسب شرایط موجود، امکان ماندن و بیتوته کردن در آنها حتی برای در راه ماندگان که حقی معلوم در ا موال جامعه اسلامی دارند وجود ندارد. بدیهی است .
که چنین مسئلهای زائیده مشکلات و شرایط فرهنگی و اجتماعی هر یک از جوامع اسلامی در عصر حاضر تلقی می گردد. اما با عنایت به اهمیت، ضرورت و مطلوبیت سیر و سفر از دیدگاه شارع مقدس، گویا تکالیف شرعی مسلمانان در این زمینه به زمین مانده است.
چه باید کرد؟ متولیان ا مور مساجد و موقوفات در این زمینه وظیفه ای جدی بر عهده دارند. از یکسو طراحی مساجد و کاربری فضا های آنها باید بگونه ای انجام پذیرد که ضمن حفظ قداست و امکان بهره برداری متعارف از آنها، زمینه مساعد جهت استفاده برای خدمت رسانی به ابن سبیل و در راه ماندگان و حتی گردشگران مبلغ امور مذهبی فراهم گردد.
از دیگر سو، شیوه مدیریت منابع دراختیار نهادهای مذهبی از قبیل مساجد، حسینیهها، تکایا و همچنین نهادهای وقفی میبایست در آن جهت متحول گردد که این نهادها بتوانند جایگاه ارزشمند خود را در این زمینه بازیابند.
در واقع، چنین بنظر میرسد که با توجه به وجود سوابق درخشان و تاکید شارع مقدس بر مساله گردشگری، مسئله رکود نقش وقف در توسعه گردشگری در شرایط حاضر در جوامع اسلامی، بیش از آن که حاصل فقدان اسباب یا سابقه باشد،
حاصل نوعی غفلت فرهنگی است که خود از تحولات در شرایط اقتصادی-اجتماعی و حتی سیاسی در دوران معاصر تأسی جسته است.
در عصر حاضر اما تعامل میان سنت وقف و صنعت سفر در برخی جوامع اسلامی و از جمله در ایران، کمرنگتر از پیش شده است، این رخداد نه زائیده کاسته شدن از اهمیت سفر و حرکت نزد مؤمنین و نه حاصل تضعیف نهاد وقف در جامعه اسلامی است، بلکه بنظر میرسد که تعامل سازنده میان سفر و وقف به نوعی با غفلت فرهنگی در طول زمان مواجه شده است.
نتیجه آن که برای جان بخشیدن دوباره به این تعامل، فرهنگ سازی قدم نخستینی است که باید برداشته شود. روشن شدن سابقه تاریخی نقش وقف در توسعه صنعت سفر و ذکر این تجارب به همراه یادآوری قداست امر سفر در این میان حائز اهمیت است.
از سوی دیگر احیای موقوفاتی که در گذشته تمام یا بخشی از منافع آنها در امر ترویج سفر و تسهیل نیازهای گردشگران به کار برده میشده است، سیاستی است که به مورد اجرا گذاردن آن برعهده متولیان وقف و خاصه سازمان اوقاف و ا مور خیریه است.
بدیهی است در این خصوص، نگاه کارشناسی به نحوه توزیع منافع و راهکارهای اجرایی باز زندهسازی این موقوفات و همچنین تجدید نظر در نحوه بهره برداری کالبدی آنها، واجد اهمیت بسیاری است. موضوعی که هم میباید از سمت تخصصی گردشگری و هم از زاویه عالمانه و تطابق شریعتی وقف بصورت مشترک بدان نگریسته شود.
سرانجام اینکه چون وقف به هر تقدیر، یکی از شیوههای تأمین مالی ارائه خدمات اجتماعی است، از این منظر شیوههای محرک گسترش فعالیتهای مرتبط با وقف، چه از منظر حجم منابع و چه از لحاظ حیطه ها و دامنه های کاری، نیازمند توجه ویژه هستند.
گسترش بیش از پیش حسنه وقف نه فقط در گرو توسعه فرهنگ معنوی و تهییج خصلت های نیکوکارانه مؤمنان است، بلکه از طریق کاربست مشوق های مالی، همچون توسعه معا فیتهای مالیاتی هم، فرهنگ وقف قابل اشاعه است.
این زمینه نیز محدودهای است که باید بصورت مشترک از سوی متخصصان حوزه مسائل مالی، بخصوص حوزه اقتصاد بخش عمومی و کارشناسان حوزه وقف، بدان بیش از پیش پرداخته شود.
وقف بنا به ماهیت، حسنه ای جاریه است. از این رو استمرار منابع مالی حاصل از آن در طول زمان ویژگی برجسته ای است که در حمایت این حسنه از هر نوع فعالیت اقتصادی، بالاخص صنعت گردشگری در امتداد زمان می بایست مورد توجه خاص قرار گیرد.
لذا، انجام سرمایه گذاری های وقفی توسط واقفین در فضا هایی نظیر محیط دانشگا ه ها، یا توسعه امکانات مساجد برای ارائه خدمات اقامت به گردشگردان و مبلغین مذهبی و حتی دیگر اقشار جامعه، یکی از راهبردهای مشارکت امور اوقاف در توسعه صنعت گردشگری بشمار می آید.
بدین ترتیب، امکان احیای نقش وقف در تأمین مالی صنعت گردشگری، صنعتی که به دلیل برخورداری از ارتباطات قوی بین بخشی در اقتصاد، به عنوان موتور محرکه رشد و توسعه تلقی می شود، فراهم می آید.
و از این طریق توسعه و ترقی جوامع اسلامی در عصر حاضر شتاب خواهد گرفت و خاطره تاریخچه درخشان این شیوه مترقی تامین مالی اسلامی در پیشتازترین کسب و کار عصر حاضر باز زنده خواهد شد.
نویسنده:
محمد زاهد، حسین پیراسته
*این مقاله در تاریخ 1402/5/23 بروز رسانی شده است.
از طرفی، اینک در دهه آغازین هزاره سوم، صنعت جابجا گری و گردشگری به یکی از سه کسب و کار بزرگ عصر حاضر مبدل و با رشد تقاضایی گسترده مواجه شده است، تقاضایی که شاید با جستجو و کاربرد ابزارهای مناسب تامین مالی آن، بتوان امکان گسترش بیش از پیش آن را فراهم نمود.
مقاله حاضر در پی آن است که سه مسئله کلیدی پیوند زننده این دو فعالیت پر سابقه زندگی اقتصادی در جوامع اسلامی را مورد توجه قرار دهد. نخست آن که چه ضرورتی در ورود وقف به مسئله گردشگری نهفته است.
دوم آن که سابقه تاریخی این موضوع چگونه است. و سرانجام، آیا گمانه زنی در زمینه آینده تعامل میان سنت حسنه وقف و صنعت گردشگری در جهان اسلام امکانپذیر است.
در این مسیر، ابتدا جایگاه سفر و گردشگری از نظر آئین اسلام تبین خواهد شد. به این ترتیب و با نشان دادن اهمیت و ارزش سیر و سفر در اندیشه اسلامی، به کمک منابع اصیل قرآن و سنت، ضرورت توجه به تأمین مالی آن از سوی جامعه اسلامی روشن خواهد گردید.
آن گاه سیر تاریخی نقش وقف در توسعه گردشگری نه در قالب یک تاریخ نگاری، بلکه با ذکر مهمترین نمودهای شناخته شده بررسی میگردد. سرانجام، به ارائه طریق درخصوص آینده رابطه میان وقف و گردشگری در جوامع اسلامی پرداخته، و از منظر اقتصادی و ارزشهای مذهبی، ضرورت تعامل آتی میان این دو بیان خواهد گردید.
جایگاه سفر در اندیشه اسلامی
در اندیشه اسلامی موضوع حرکت از جایگاه ویژهای برخوردار است. جهان هستی همه با حرکت پیوند خورده و سکون و ایستایی در آن معنی و مفهومی جز نابودی ندارد و همه آنچه در این جهان میشناسیم از ستارگان تا کوهها (سوره نمل آیه88) در حال حرکت هستند.و انسان نیز از این موضوع استثناء پذیر نیست. اهمیت مسئله حرکت در خصوص انسان را شاید به سادگی بتوان در این بیان علامه اقبال لاهوری، اندیشمند پاکستانی یافت که معتقد بود هستی انسان در حرکت و نیستی آن در سکون است.
ما زنده از آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
در طول تاریخ، اندیشمندان مسلمان از سراسر سرزمین های اسلامی با درک اهمیت این موضوع، کمالیابی و پیشرفت شخصیتی خود را در سیر و سفر و تجربه آموختن یافتهاند.
مصلحالدین سعدی شیرازی، ناصر خسرو قبادیانی، ابنبطوطه مراکشی، ابنخرداد به، یعقوبی، مسعودی، ابنفقیه، اصطخری، ابنحوقل، مقدسی، ابوریحان بیرونی، ادریسی، امام محمد غزالی، یاقوت حموی، ابوالغداء، ابوالغازی، جهان نما، از آن میان، از بقیه مشهورتر و با تأسی از سنت رسولان الهی و نص صریح قرآن، پای در راه سفر گذاردهاند.
برای آن که دریابیم از دیدگاه اسلامی چه محرک هایی برای سیر و سفر و توصیه به آن وجود دارد. بیتردید مراجعه به کتاب الهی و سنت رسول الله(ص) راهگشا خواهد بود.
با جستجو در قرآن کریم، واژههایی که میتوان استناد سفر از آنها را بر گرفت عبارتند از سفر، سیر، هجرت، نفر و سرانجام سیاحت. چهار نکته بسیار مهم در این خصوص قابل طرح هستند:
تفاوت فضایی واژگان
نخستین موضوع، تفاوت فضایی این واژگان است. سفر به معنای پرده برداشتن برای آشکار نمودن چیزی، سیر به معنی رفتن در زمین همراه با اندیشه،هجرت با معنای ترک سرزمینی به سوی سرزمین دیگر، نفر با مفهوم کوچ و رفتنی که از پراکندگی و تفرق هدفمند حاصل میشود و سرانجام سیاحت به معنی استمرار در سیر دانسته میشود. (همایون، 1384، صفحات 143-141)
آنچه در همه این تعابیر مشترک است را می توان در دو ویژگی مهم خلاصه کرد. نخست اینکه در تمامی این واژگان مفهوم حرکت نهفته است .
و دومین ویژگی که حائز اهمیت بسیار است را باید در ارزشمند و در هدفمند بودن این حرکت ها دانست. این موضوعات با نگاهی مثبت در قرآن کریم مطرح شده است و فعل حرکت با مضمون پیشرفت، آگاهی و ارتقا همراه گردیده است.
بازتاب انگیزههای سفر در قرآن کریم در باب انگیزههای سفر در آیات متعددی که اهمیت حرکت را در قالب هر یک از واژههای مختلف فوق مورد تایید قرار دادهاند میتوان به عناصری همچون؛ عبرتآموزی و درسآموزی از تاریخ گذشتگان، شناخت ماهیت و مبدأ خلقت جهان و آموختن اشاره داشت.
نتیجه حاصل از حرکت آگاهانهای که با چنین انگیزههایی شکل گرفته باشد، البته شناخت و قرب الهی خواهد بود، مشروط بر آن که گردشگر تتبع و دقت را با خلوص نیت همراه سازد.
نحوه بیان مسئله در قرآن نیز واجد اهمیت بسیار است. اولاً در بسیاری موارد سفر کردن با وجوه امری فعل بکار برده شده است که حتی اگر نتوان معنای وجوب سفر را از آن برداشت کرد، به روشنی مطلوبیت سفر از دیدگاه شارع را بیان میدارد.
در برخی موارد البته، انجام چنین تحرکی برای گروهی از مؤمنان فرم وجوب نیز بخود میگیرد که مستطیع شدن برای حج مصداق روشن آن است.
شکل طرح مساله سفر
مسئله سوم را در شکل طرح مسئله سفر باید جستجو کرد. در مواردی دیگر در قرآن کریم صورت بیان مسئله به شکل طرح سئوال و استفهام است، طرح سئوالی که در قالب آن به نکوهش یا ترغیب کسانی پرداخته شده که از سفر کردن سرباز میزنند.تقسیم بندی موضوعی آیات قرآن در باب سفر
سرانجام، مسئله چهارم به تقسیمبندی موضوعی آیات در باب سفر باز میگردد. از منظر موضوعی، آیات الهی در قالب هدایت انسان به کسب آگاهی و شناخت جهان به شرح سفر پیامبران و اولیاء الهی و سرانجام به احکام الهی در باب سفر، نظیر شکسته شدن نماز یا عدم وجوب روزه پرداختهاند. (پیشین، صفحات 148-146)با پیجویی در سنت رسول اکرم(ص) نیز مشاهده اهمیت مسئله سفر به روشنی میسر است و احادیث متعددی در این خصوص از پیامبر نقل گردیده است.
از آن جمله میتوان موارد متعددی را بر شمرد که در آنها انگیزه سفر از دید پیامبر، تجربه آموختن، علم آموزی، کسب سلامت، گشادگی در زندگی و نجات از افسردگی، طلب روزی دانسته شده است (رنجبریان و زاهدی، 1384، ص119).
چنین است که نفس موضوع سفر و گردشگری در آئین اسلام دارای ارزش و اهمیت معنوی و مادی فراوان بوده و به دفعات متعدد در میان آیات الهی و سنت رسول اکرم(ص) نشانههایی از تأکید بر مسئله سفر را میتوان مشاهده نمود.
حال این سئوال مطرح میشود که اگر مسئله سفر و سیاحت در اندیشه اسلامی تا این اندازه واجد اهمیت است، که هست، آیا در مقابل تدابیری برای تسهیل آن نیز نمیبایست در این زمینه یافت شود. پاسخ به روشنی مثبت است.
آشکارترین موضوع، تسهیل عبادات الهی در خصوص مسافرین است که در قالب احکام سفر در اسلام بدان پرداخته میشود. چنانچه بیشتر نیز اشاره نمودیم، طیفی از آیات الهی به بیان این تسهیلات (شکسته بودن نماز یا عدم وجوب روزه بر مسافر) پرداختهاند. لیکن باید توجه داشت که سفر به ملزومات گستردهای نیازمند است
و از همین رو علیالقاعده باید بتوان در میان تجربه تمدن و اندیشه اسلامی نمودهای عینی دیگری نیز در تسهیل امر سفر یافت.
در قرآن کریم و البته در سیره نبوی، موارد متعددی درخصوص تسهیل اسباب سفر علاوه بر تسهیل در امور عبادی را میتوان بازشناسی کرد. چنانچه در آن بخش از آیات الهی که به حوزه اقتصادی زندگی افراد میپردازد، همواره گروه در راه ماندگان (ابنسبیل)،
از جمله افراد دارای حق در مال مسلمین شناخته شدهاند. برای این گروه از افرد که در حال انجام سفر از نظر مالی با مضیقه مواجه شدهاند، سهمی در مالیاتهای شرعی (خمس و زکات) درنظر گرفته شده است.
بنابراین باید گفت که سفر دارای چنین ارزش و اهمیتی نزد شارع است که بطور مستقیم، حداقل درخصوص تامین مالی مسافرانی که دچار شکل مالی شدهاند، احکام روشنی صادر شده است.
علاوه بر این، سنت حسنه وقف به عنوان یکی از مترقیترین شیوههای تامین مالی فعالیتهای نوعدوستانه، چنانچه شواهد تاریخی هم حکایت از آن دارد، در تامین مالی این فعل واجد ارزش معنوی، یعنی سفر، نقش داشته و میباید داشته باشد.
پیشینه نقش وقف در توسعه صنعت گردشگری
سنت حسنه وقف، نقش و کارکردهای قابل توجهی در زمینه تامین مالی فعالیتهای مختلف اقتصادی از گذشته تا کنون ایفا نموده است. احداث و اداره مراکز آموزشی، بیمارستانها و مراکز درمانی و حمایت مادی و معنوی از گروههای نیازمند جامعه از جمله مصادیق شناخته شدهای هستند.که واقفان نیکوکار در طلب رضای الهی درخصوص آنها اقدام به وقف داراییهای خود نمودهاند و در اغلب موارد هرگاه سخن از وقف به میان میآید، این مصادیق در ذهن جا میگیرند. فعالیتهایی که البته همه به نوبه خود در گسترش کسب و کار و رونق اقتصادی نقش داشتهاند.
در عین حال بخشی از نقشی را که وقف در طول قرون گذشته ایفا نموده است به نوعی باید مرتبط با صنعت گردشگری دانست. این نقش پر رنگ تاریخی اغلب درخصوص دو گروه از گردشگران گذشته مصداق روشنتری مییابد:
گروه نخست، گردشگران مذهبی که به قصد زیارت آغاز سفر میکردهاند و در دنیای کهن بخش قابل ملاحظهای از جهت گردشگران را بخود اختصاص میدادهاند
گروه دوم، مسافرانی که به انگیزه آموختن سفر کردهاند. این ادعا البته بدان معنی نیست که سایر گردشگران نیز از کمکهای حاصل از سنت وقف بیبهره بودهاند. حال باید دید سنت وقف در کجای صنعت گردشگری حضوری مؤثرتر داشته است.
انجام سفر بدون آماده شدن مقدمات و امکانات مورد نظر برای آن میسر نیست. البته روشن است که حدود این امکانات در طول زمان دچار تحول شده و از تسهیلات ساده ایام گذشته که شامل اسباب حمل و نقل ابتدایی نظیر چارپایان و سرپناه هایی با خدمات محدود و زاد و توشهای ساده بوده است،
تا امکانات حمل و نقل مدرن و اقامتگاه های دارای امکانات رفاهی متعدد امروز دگرگون گردیده است. اما به هر تقدیر در همان دنیای کهن نیز ضرورت تدارک چنین تمهیداتی آشکار بوده است،
چندان که وقتی شارع مقدس مسئله وجوب حج را مطرح میسازد، این وجوب را به مستطیع بودن حاجی منوط میکند و این مستطیع بودن تا حدود بسیاری خود گواه و متضمن امکان تامین نیازهای فرد و خانواده او در طول ایام سفر است.
اگر اجزاء سمت عرضه در صنعت گردشگری به شکلی ساده به عوامل اقامت، حمل و نقل، پذیرایی، هدایت و راهنمایی و سایر تسهیلات و خدمات مورد نیاز گردشگران تقسیمبندی شود، میتوان حدود نقش آفرینی وقف را در این موارد با توجه به تجارب تاریخی مرور نمود.
شواهد تاریخی دلالت بر آن دارند که سنت وقف بیشترین نقش آفرینی را در حوزههای اقامت و پذیرایی ایفا نموده است. چنانچه نهادهایی همچون «دارالطلبهها»، «دارالسیادهها»، «دارالضیافهها»، «کاروانسراها» و «زاویهها» در طول تاریخ چنین وظیفهای بر عهده داشتهاند.
سفرنامههای گردشگران مسلمان در طول تاریخ، نمونههایی روشن از چنین مواردی را بصورتی ناب بدست میدهد. ابنبطوطه مراکشی، ناصرخسرو قبادیانی و ابنحوقل در آن میان و ژان شاردن از میان گردشگران اروپایی غیرمسلمان درخصوص این نهادها در خاطرات خود سخن به میان آوردهاند.
ابنبطوطه، جهانگرد مراکشی، درخصوص مدارس و مساجد دمشق و ایران میگوید (احمد ابن سلمان، 1351، ص 27):
"هرکس را شوق علم و دانش یا شور زهد و طاعت بر سر باشددر این شهر از همه گونه مساعدت بهرهمند خواهد بود."وی درخصوص مدرسهای بزرگ در شهر نجف نیز میگوید:
"در این مدرسه از هر مسافر تازه وارد تا سه روز پذیرایی میشود و هر روز دوبار غذایی مرکب از؛ نان، گوشت و خرما به میهمانان میدهند".یا درباره مدارس ایذه در لرستان ایران میگوید(پیشین، صفحه28):
"راه ما از میان کوههای بلند بود و هر شب را در مدرسهای منزل میکردیم که در همه آنها وسایل خورد و خوراک مسافرین فراهم بود."
ابنبطوطه از چندین «زاویه» مختلف در شام، ترکیه، بیتالمقدس و شهرهای مختلف ایران از قبیل ماهشهر، کازرون و تبریز نیز سخن به میان میآورد که در تمامی این زاویهها واقفان و متولیان وقف تأمین غذا و اقامت مسافرین را برعهده داشته و گاه از این نیز فراتر رفته خدمات بیشتری به مسافران ارائه میکرده اند.
مثلاً درخصوص زاویه تبریز، وی یادآور میشود که علاوه بر غذا و اسکان، لباس، مرکب (چهارپا)، استحمام و هدایای دیگری نیز به مسافران داده میشده است و به همین جهت این زاویه را برای واقف آن بسیا ر پرهزینه میداند.
وی پا را از این فراتر نهاده و میگوید که گاه علاقه به میهماننوازی چنان است که میان گروههای مختلف بر سر پذیرایی از میهمانان کشمکش میافتد. (پیشین، صفحه36)
ناصر خسرو در شهر الخلیل، آنجا که حکایت آرامگاه حضرت یوسف(ع) را باز میگوید اشاره میکند که این مکان دارای اوقاف بسیاری است از روستاها و مستغلات در بیتالمقدس و اغلب محصول آنها جو و زیتون است. مهمانان و مسافران و زائران را نان و زیتون دهند.
ناصرخسرو میگوید؛ هر که آنجا رسد او را هر روز یک گرده نان و کاسهای عدس که با روغن زیتون پخته شده و مویز دهند. گاه در روز تا پانصد نفر به آنجا میرسند و همه را آن ضیافت مهیا است. (ناصرخسرو، 1382، صفحه42)
نقش کاروانسراها را نیز در توسعه گردشگری در دنیای کهن باید ارزنده و قابل توجه دانست. کاروانسراها را میتوان به سه دسته اصلی تقسیم کرد:
نخست کاروانسراها یا سراهایی که مراکز تجاری بودهاند و عمدتاً در جوار بازار در شهرهای بزرگ دارای مرکزیت اقتصادی شکل گرفتهاند، نظیر سراهای گوناگون در شهرهای اصفهان و دمشق.
دسته دیگر کاروانسراهایی هستند که در نقاط شهری برای استقرار کاروانهای تجاری-زیارتی و نظایر آن احداث شدهاند و اینها نیز سابقه ای طولانی در شهرهای بزرگ بر سر راه ها داشتهاند،
نظیر آنچه ناصرخسرو قبادیانی در سفر حج خود از این کاروانسراها در شهرهای گوناگون، و بخصوص در اصفهان و قاهره یاد میکند(پیشین، صفحات 54 و 117).
گروه سوم از کاروانسراها که به نام رباط نیز خوانده میشوند، کاروانسراهای مستقر در طول مسیرهای میان شهرها هستند. چندان که مشهور است، در ایران در دهه های نخست قرن یازدهم میلادی، نزدیک به هزار عدد از این کاروانسارها احداث شده است.
گروهی از کاروانسراها بطور کلی توسط حاکمان یا نیکوکاران احداث و اداره می شدهاند، بدون آن که قصد وقف در این باره نموده باشند. گروه دیگر اساساً به عنوان و با نیت وقف بوجود آمدهاند. ممکن است واقف حاکم یا از طبقه حاکمه یا از نیکوکاران بوده باشد.
در وقف نامههای کهن بسیار دیده شده است که درآمد یک یا چند آبادی را بر مسافران و غریبان وقف کردهاند. گاه حتی برای درمان مسافران بیمار و گذران امور آنها تا رسیدن به بهبودی کامل هم موقوفاتی وجود داشته است (نوربخش، 1370، صفحه61).
ژان شاردن بازرگان فرانسوی در سفرنامه خود چنین میگوید (شاردن، 1355، صفحه27):
"کاروانسراها عبارت از ساختمانهای مفصل و عظیمی است که برای اقامت مسافرین و عابرین بوجود آمده است. هیچکس حق مطالبه وجه اجاره وکرایهای ندارد، چون این قبیل عمارات اموال موقوفه و مقدسی به شمار میروند و از وجوه بریه و خیرات ساخته شده است."
ابنحوقل نیز در سفرنامه خود در اواسط قرن چهارم هجری از دیدار خود با واقفی سخن میگوید که در املاک خود رباط هایی بنا نموده است و این املاک را وقف رباطها نموده تا از درآمد اراضی، مخارج آنها تامین شود. او حتی میگوید.
از جمله اقدامات در این رباط های متعلق به ابوجعفربن سهل بن مرزبان، آن است که شیر تازه به مسافران نوشانیده میشد. او در سفرنامه خویش درباره تعداد کاروانسراها و رباط ها میگوید تعداد رباط ها حتی بیش از احتیاج مسافران است. (نوربخش، 1370، صفحه72)
بهرهمندی از امکانات عرضه شده در این اماکن چندان که صفت صنعت جهانگردی در جهان امروز است، استثناءپذیر نبوده و فارغ از انواع تبعیض است چندان که بر سر درخانقاه شیخابوالحسن خرقانی نوشته شده است که:
" آن که به دین سرای درآید نانش دهید و از ایمانش مپرسید،چون آن که به درگاه حق تعالی به جان ارزد، به نان ارزد."
اما چندان که شواهد تاریخی نشان میدهند، نقش وقف در توسعه صنعت گردشگری در گذشته کهن تنها اختصاص به تأمین اقامت و غذا نبوده است، مشاهده گردید که گاه واقفان تأمین وسیله ایاب و ذهاب را نیز برای مسافران برعهده میگرفتهاند.
در همین زمینه، باز از ابن بطوطه نقل میشود که درخصوص اوقاف دمشق گفته است (احمد ابن سلمان، 1351، صفحه42):
"یک دسته از این موقوفات مخصوص کسانی است که استطاعت مالی برای رفتن به حج را ندارند و مخارج مسافرت آنها از محل این گونه موقوفات پرداخته میشود. گروهی دیگر نیز برای راهسازی و سنگچین کردن آنها
اختصاص یافته است."
تعامل میان وقف و صنعت گردشگری در عصر حاضر
آنچه در ادبیات تاریخی وقف بیان گردید را خاتمه داستان نقش وقف در توسعه گردشگری نباید دانست، چندان که فقهای معاصر نیز درخصوص این نقش سخن گفته اند و مسائل فقهی مربوطه را در این باره در عصر حاضر نیز مدنظر دارند.به عنوان مثال امام خمینی(ره) در تحریرالوسیله در باب موضوع وقف و مصادیق آن، به مسافرخانههایی که جهت اقامت مسافرین آماده شدهاند و درختانی که برای استفاده مسافران از سایههایشان غرس شدهاند اشاره میکند (ریاحی سا مانی، 1378، صفحه52).
بدین ترتیب تصور میرود که وقتی شارع مقدس، پیامبراکرم(ص)» رهبران مذهبی و مراجع عظام تقلید تا آنجا پیش میروند که به تسهیل اسباب سفر آنچنان توجه میکنند که گویی امری مقدس است.
و از حذف موقت تکلیفی (روزه نگرفتن) و قصر تکلیفی که رکن دین به شمار میرود (شکسته شدن نماز) تا مهیا ساختن شرایط آسایش و آرامش مسافران نظیر فتوای حضرت امام(ره) برای مصداق دانستن غرس درختان برای استفاده مسافران از سایههایشان و اختصاص وجوه جهت بهبود امور راهها را میسر و جایز میدانند،
توقف و کند شدن حمایتهای شرعی و حمایتهای مالی در قالب احکام و عقود شرعی نظیر وقف درخصوص امر سفر معنا و دلیل موجهی نداشته باشد.
بدین ترتیب اینک مسئله آن است که هر چند تامین مالی سفر از طریق اسباب وقف طی قرون گذشته به عنوان یک واقعیت مشهود تاریخی و به عنوان یکی از افتخارات مؤمنین و نظامهای سیاسی حاکم بر جوامع اسلامی به شمار میرفته است،
در عصر حاضر که جوامع با دوران رونق صنعت گردشگری به صورتی گسترده مواجه اند، بنظر میرسد که چنین نقشی کمرنگ شده و گاه تنها در شواهد تاریخی قابل جستجو است.
اگر از منظر دینی به مسئله بنگریم، یکی از رجحانهای بزرگ دین مبین اسلام در آن است که از یک سو بر اعمال حسنه (همچون سیر و سفر) تاکید دارد و از طرف دیگر دینی پیشرو تلقی میشود که پاسخهای مناسب زمان را بخصوص در قالب احکام ثانویه خود ارائه می دهد.
به این ترتیب، اگر از نقش تأمین مالی وقف در صنعت گردشگری به طور نسبی کاسته شده است، دلیل آن قطعاً به زاویه نگاه آئین اسلام باز نمیگردد. بخصوص توجه به این نکته بسیار ضروری است.
که اسلام با عنایت به قابلیت پاسخگویی به نیازهای زمانه مطابق شرایط هر عصری باید به نیاز به سفر که براساس مطالعات گسترده در جهان، روند رو به رشد تقاضا برای آن زائیده تغییر فرم مراکز جمعیتی به جوامع کلان شهری و صنعتی شده است هم پاسخی فراخور بدهد.
حتی شواهد روشنی نظیر آنچه در برخی کشورها مشاهده میشود وجود دارد که در عصر حاضر مبلغان مذهبی به انگیزه آموزشهای دینی و جلب توجه بیشتر مؤمنان و مسلمانان به مباحث مذهبی به سرزمینهای مختلف سفر کرده و ضمن اقامت کردن در اماکن مذهبی در جوار مساجد و تامین مالی از سوی آنها برای نیازهای روزمره خود، مردم را برای شنیدن مباحث مذهبی به جلساتی که از سوی خود ایشان در مساجد برگزار میشود دعوت مینمایند.
به این ترتیب نیاز برای تقویت معنوی مسلمانان، بخصوص گاه در سرزمینهای غیراسلامی، به نوعی از طریق حمایتهای مادی و معنوی نهادهای مذهبی همچون مساجد تامین مالی میشود که میتواند در قالب وقف شکل گرفته باشد.
از طرف دیگر سطح درآمد سرانه پایین در بسیاری از کشورهای اسلامی و علاقمندی مردمان این سرزمینها در بجای آوردن فریضه حج و ضرورت توسعه روابط فرهنگی میان جهان اسلام از طریق کنگره عظیم حج که همه ساله میلیونها تن را از سراسر جهان گرد هم میآورد، دلیلی روشن است.
برای اینکه باید شیوههایی جهت تامین مالی چنین سفری برای آن گروه از مسلمانان که قدرت تأمین مالی آنرا ندارند، فراهم گردد. بخصوص که سطح توسعه پایین فرهنگی، اغلب با سطح درآمد سرانه پائین گره خورده و در واقع تأمین مالی چنین سفری را باید رسالتی بر دوش ملتهای مسلمان و گروهی از مؤمنان دانست که تمکن مالی دارند. اما بنظر میرسد.
اگر این اقدام بخواهد در قالب حمایتهای مستقیم مالی (دولتی یا غیردولتی) و در قالب کمکهای مالی شکل گیرد، کاملاً محتمل است که از زمانی به زمان دیگر، حجم این منابع یا اولویتبندی اختصاص این منابع به حمایت از چنین سفری دچار تغییر شود.
در نتیجه، مسئله مهمی که اینجا خود را نمایان میسازد اهمیت ساز و کاری است که وقف در قالب آن شکل میگیرد. سازوکاری که اجازه میدهد منافع حاصل از کسب و کار یا مستغلاتی خاص در عین حبس شدن عین آن، به این مسیر هدایت شود. بنابراین ورود سنت حسنه وقف به حوزه صنعت گردشگری امکان استمرار بلندمدت حمایتهای مالی را بدنبال دارد و این ویژگی است که وقف را از برخی انواع دیگر حسنات نظیر هدیه و جز آن جدا میسازد.
فارغ از فریضه حج، ضرورت تعامل فرهنگی میان جوامع اسلامی و تقویت مبانی فرهنگ اسلامی و گسترش صلح پایدار میان ملتهای مسلمان خود عامل دیگری است که در باب اهمیت سفر میان گروههای فرهیخته جوامع اسلامی، بخصوص جوانان و از میان ایشان دانشجویان، قابل ذکر است.
بنظر می رسد دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی در جهان اسلام در این خصوص وظیفهای انکارناپذیر برعهده دارند.
در این مورد، یک نکته بسیار مهم آن است که چنین مؤسساتی در عمل بسیاری از منابع مورد نیاز برای این امر را هم در اختیار دارند.
خوابگاههای دانشجویی، سلف سرویسها و سایر امکانات این مؤسسات از جمله این ملزومات به شمار میرود. به عنوان مثال، همانگونه که در کشور ایران قابل مشاهده است، خیرین در راستای احداث چنین ابنیه ای از خود اشتیاق نشان می دهند.
لذا، اگر ضمن انجام سرمایه گذاری های وقفی توسط واقفین در محیط دانشگاهها، با متولیان دانشگاهها جهت بهره برداری از این امکانات در محدوده های خاص زمانی، نظیر تعطیلات تابستانی، در خدمترسانی به گردشگران هماهنگی بعمل آید، قدمی بسیار بزرگ در تامین بخشی مهم از نیازهای خدماتی گردشگران برداشته خواهد شد.
همانگونه که قبلاً خاطر نشان گردید، مساجد، تکایا و حسینیهها در طول تاریخ در جوامع اسلامی، نقشی بسزا در امر گردشگری ایفا کردهاند. چنانچه در مثالهایی که قبلاً ذکر گردید، در بسیاری موارد نه تنها اقامت، بلکه غذا و حتی امکانات حمل و نقل و خدمات جانبی نیز در اختیار مسافران قرار داده میشده است.
امروزه ملاحظه می گردد که چنین نقشی تا حدودی بسیار رنگ باخته است. در مساجد، جز به هنگام برگزاری نماز و مراسم خاص، یا درها بسته است و یا بر حسب شرایط موجود، امکان ماندن و بیتوته کردن در آنها حتی برای در راه ماندگان که حقی معلوم در ا موال جامعه اسلامی دارند وجود ندارد. بدیهی است .
که چنین مسئلهای زائیده مشکلات و شرایط فرهنگی و اجتماعی هر یک از جوامع اسلامی در عصر حاضر تلقی می گردد. اما با عنایت به اهمیت، ضرورت و مطلوبیت سیر و سفر از دیدگاه شارع مقدس، گویا تکالیف شرعی مسلمانان در این زمینه به زمین مانده است.
چه باید کرد؟ متولیان ا مور مساجد و موقوفات در این زمینه وظیفه ای جدی بر عهده دارند. از یکسو طراحی مساجد و کاربری فضا های آنها باید بگونه ای انجام پذیرد که ضمن حفظ قداست و امکان بهره برداری متعارف از آنها، زمینه مساعد جهت استفاده برای خدمت رسانی به ابن سبیل و در راه ماندگان و حتی گردشگران مبلغ امور مذهبی فراهم گردد.
از دیگر سو، شیوه مدیریت منابع دراختیار نهادهای مذهبی از قبیل مساجد، حسینیهها، تکایا و همچنین نهادهای وقفی میبایست در آن جهت متحول گردد که این نهادها بتوانند جایگاه ارزشمند خود را در این زمینه بازیابند.
در واقع، چنین بنظر میرسد که با توجه به وجود سوابق درخشان و تاکید شارع مقدس بر مساله گردشگری، مسئله رکود نقش وقف در توسعه گردشگری در شرایط حاضر در جوامع اسلامی، بیش از آن که حاصل فقدان اسباب یا سابقه باشد،
حاصل نوعی غفلت فرهنگی است که خود از تحولات در شرایط اقتصادی-اجتماعی و حتی سیاسی در دوران معاصر تأسی جسته است.
نتیجه گیری و پیشنهادات
صنعت سفر از آغاز با سنت حسنه قف در تعاملی مثبت قرار داشته است. سفر و حرکت به عنوان موضوعی فرهنگساز و دارای ارزش از دیدگاه مذهبی، مورد حمایت شارع مقدس قرار داشته و علاوه بر احکام اولیه تسهیل کننده شرایط مسافران، ابزارهای حمایتی همچون مشارکت در سرمایه گذاری های وقفی در توسعه آن نقشی مؤثر بر عهده داشتهاند.در عصر حاضر اما تعامل میان سنت وقف و صنعت سفر در برخی جوامع اسلامی و از جمله در ایران، کمرنگتر از پیش شده است، این رخداد نه زائیده کاسته شدن از اهمیت سفر و حرکت نزد مؤمنین و نه حاصل تضعیف نهاد وقف در جامعه اسلامی است، بلکه بنظر میرسد که تعامل سازنده میان سفر و وقف به نوعی با غفلت فرهنگی در طول زمان مواجه شده است.
نتیجه آن که برای جان بخشیدن دوباره به این تعامل، فرهنگ سازی قدم نخستینی است که باید برداشته شود. روشن شدن سابقه تاریخی نقش وقف در توسعه صنعت سفر و ذکر این تجارب به همراه یادآوری قداست امر سفر در این میان حائز اهمیت است.
از سوی دیگر احیای موقوفاتی که در گذشته تمام یا بخشی از منافع آنها در امر ترویج سفر و تسهیل نیازهای گردشگران به کار برده میشده است، سیاستی است که به مورد اجرا گذاردن آن برعهده متولیان وقف و خاصه سازمان اوقاف و ا مور خیریه است.
بدیهی است در این خصوص، نگاه کارشناسی به نحوه توزیع منافع و راهکارهای اجرایی باز زندهسازی این موقوفات و همچنین تجدید نظر در نحوه بهره برداری کالبدی آنها، واجد اهمیت بسیاری است. موضوعی که هم میباید از سمت تخصصی گردشگری و هم از زاویه عالمانه و تطابق شریعتی وقف بصورت مشترک بدان نگریسته شود.
سرانجام اینکه چون وقف به هر تقدیر، یکی از شیوههای تأمین مالی ارائه خدمات اجتماعی است، از این منظر شیوههای محرک گسترش فعالیتهای مرتبط با وقف، چه از منظر حجم منابع و چه از لحاظ حیطه ها و دامنه های کاری، نیازمند توجه ویژه هستند.
گسترش بیش از پیش حسنه وقف نه فقط در گرو توسعه فرهنگ معنوی و تهییج خصلت های نیکوکارانه مؤمنان است، بلکه از طریق کاربست مشوق های مالی، همچون توسعه معا فیتهای مالیاتی هم، فرهنگ وقف قابل اشاعه است.
این زمینه نیز محدودهای است که باید بصورت مشترک از سوی متخصصان حوزه مسائل مالی، بخصوص حوزه اقتصاد بخش عمومی و کارشناسان حوزه وقف، بدان بیش از پیش پرداخته شود.
وقف بنا به ماهیت، حسنه ای جاریه است. از این رو استمرار منابع مالی حاصل از آن در طول زمان ویژگی برجسته ای است که در حمایت این حسنه از هر نوع فعالیت اقتصادی، بالاخص صنعت گردشگری در امتداد زمان می بایست مورد توجه خاص قرار گیرد.
لذا، انجام سرمایه گذاری های وقفی توسط واقفین در فضا هایی نظیر محیط دانشگا ه ها، یا توسعه امکانات مساجد برای ارائه خدمات اقامت به گردشگردان و مبلغین مذهبی و حتی دیگر اقشار جامعه، یکی از راهبردهای مشارکت امور اوقاف در توسعه صنعت گردشگری بشمار می آید.
بدین ترتیب، امکان احیای نقش وقف در تأمین مالی صنعت گردشگری، صنعتی که به دلیل برخورداری از ارتباطات قوی بین بخشی در اقتصاد، به عنوان موتور محرکه رشد و توسعه تلقی می شود، فراهم می آید.
و از این طریق توسعه و ترقی جوامع اسلامی در عصر حاضر شتاب خواهد گرفت و خاطره تاریخچه درخشان این شیوه مترقی تامین مالی اسلامی در پیشتازترین کسب و کار عصر حاضر باز زنده خواهد شد.
نویسنده:
محمد زاهد، حسین پیراسته
*این مقاله در تاریخ 1402/5/23 بروز رسانی شده است.