حج از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی

خدا را سپاس که حج را همچون ذخیره‏ای تمام نشدنی و چشمه‏ای همیشه جوشان و چون جویباری زلال و مستمر برای امت خالده قرار داد که در هر حال آن که بشناسد و قدر داند، توان استفاده از آن را خواهد داشت و آن را داروی این بیماریهای مهلک خواهد ساخت. و خدا را سپاس که بر ملت شایسته ایران رحمت آورد و شوق کعبه مقصود را پس از سرزنش خارهای مغیلان بیابان‏طلب، به جام وصلی که شیرینی عزت و کامیابی هر
پنجشنبه، 7 آذر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حج از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی
حج از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی
حج از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی

نويسنده: سید امیرحسین کامرانی
این مقاله مشتمل بر گزیدهای از پیام های مقام معظم رهبری به حجاج بیت الله الحرام است که عمل به این بیانات حکیمانه، سبب قرب الهی و استفاده وافر از این کنگره عظیم جهان اسلام است.
مقام معظم رهبری(مدظله العالی) می فرمایند:
خدا را سپاس که حج را همچون ذخیره‏ای تمام نشدنی و چشمه‏ای همیشه جوشان و چون جویباری زلال و مستمر برای امت خالده قرار داد که در هر حال آن که بشناسد و قدر داند، توان استفاده از آن را خواهد داشت و آن را داروی این بیماریهای مهلک خواهد ساخت.
و خدا را سپاس که بر ملت شایسته ایران رحمت آورد و شوق کعبه مقصود را پس از سرزنش خارهای مغیلان بیابان‏طلب، به جام وصلی که شیرینی عزت و کامیابی هر دو را داشت، برآورده ساخت.
حقی را که سالی چند به ناروا از آنان بازداشته شده بود، کریمانه به آنان برگرداند، و جای خالی ملتی را که حج ابراهیمی و محمدی - صلی‏اللَّه علیه و آله - ما را جایگزین حج ابوجهلی کرده بود، به نیکو وجهی پرکرد، دل تفتیده مشتاقان مهجور و مصدود و محصور را با جرعه وصال، آرامش بخشید و جان مبتهج از انوار معرفت و لبریز از شوق زیارت را لبیک اجابت گفت، بندگان مخلص را به لطفی ویژه نواخت و وعده نصرت مؤمنان را انجاز کرد و خانه خود را جایگاه طائفین و عاکفین قرار داد.
پروردگارا! به این حاجیان مشتاق و سراز پا نشناخته و پس از انتظاری جانگزا به خلوت دوست باریافته و به همه برادران و خواهرانی که از اقطار عالم به بارگاه عام رحمت و غفران شتافته‏اند، نظری به لطف و رأفت بیفکن و دلهاشان را از انوار معرفت و بصیرت روشن فرما، و هدایت و کمک خود را شامل حال آنان کن و آنان را به عزمی راسخ بر اصلاح حال امت مسلح ساز و بر دشمنانشان پیروز فرما، آمین رب‏العالمین.
پروردگارا! برترین صلوات و سلام و تحیت خود را بر منجی بشریت در همه اعصار و قرون و برترین پیامبر و برگزیده‏ات حضرت محمد بن عبداللَّه - صلی اللَّه علیه و آله و سلم - نازل فرما که راه راست را به بشر نشان داد و وحی تو را بر آنان فروخواند و کلیدهای سعادت دنیا و آخرت را در دسترس آنان نهاد و در حیات با برکتش سرمشق قرنهای طولانی انسانیت را گنجانید.
درود و سلام و تحیت تو بر او و اهل بیت طیب و معصومش بویژه حضرت بقیةاللَّه الاعظم مهدی منتظر و حجت خدا بر زمین - عجل‏اللَّه فرجه و ارواحناه فداه - .
اینک شما برادران و خواهران که از نقاط مختلف جهان در محشر عظیم حج گرد آمده و در هجرت از «من» قومی و نژادی و فرقه‏ای، به «ما»ی اسلامی و قرآنی پیوسته‏اید مناسب است مسائلی را مدّنظر داشته، در باره آن با دیگر مسلمین تبادل اندیشه کنید و پس از سفر حج، آن را سر رشته تأمل و فکر و عمل سازید.1
*****
با اميد به رحمت و هدايت الهي و با دعا براي قبولي و پرباري حج شما برادران و خواهران مسلمان از سراسر جهان اسلام، فرصت تدبر در مناسک حج را مغتنم شمرده، مطالبي را که توجه به آن براي همه آحاد مسلمان سودمند است، تذکراً عرض ميکنم:
1 ـ نخستين مطلب در باب توحيد است، که روح اساسي حج و مضمون بسياري از اعمال و مناسک آن است. توحيد با مفهوم عميق قرآني آن، به معناي توجه و حرکت به سوي اللّه و ردّ و نفي بتها و قدرتهاي شيطاني است. خطرناک ترين اين قدرتها در درون وجود آدمي، نفس اماره و هواها و هوس هاي گمراه کننده و پست کننده است، و در سطح جامعه و جهان، همان قدرتهاي استکباري و فتنه انگيز و فسادانگيزند که امروزه بر زندگي مسلمانان چنگ انداخته و با روشهاي شيطاني، جسم و روح بسياري از ملتهاي مسلمان را دستخوش سياست هاي خود ساخته اند. مراسم برائت در حج، اعلان بيزاري از اين قدرتها است. هر چشم روشن و نگاه عبرت آميزي مي تواند در زندگي جوامع مسلمان، نشانه سلطه قدرتها يا تلاش آنان براي تسلط بر کشورهاي اسلامي را مشاهده کند. برخي از اين کشورها، سياست و اقتصاد و روابط بين المللي و موضع گيري در برابر حوادث عالم، همسو و تحت تأثير قدرتهاي سلطه گر و در رأس آن آمريکا است. رواج فساد و رسمي بودن فحشا و محرمات شرعي در بسياري از اين کشورها، متأثر از سياستهاي شيطاني آن قدرتها است. وظيفه اي که حج و اعمال و شعائر توحيدي آن، بر مسلمانان حج گزار لازم مي سازد، ابراز برائت و بيزاري از اين همه است، و اين اولين قدم، در راه تجسم اراده اسلامي در نفي اين پديدههاي شيطاني و استقرار حاکميت اسلام و توحيد، بر همه جوامع اسلامي است.
2 ـ مطلب بعدي در باب اتحاد و يگانگي مسلمين است که مضمون برجسته ديگري از مناسک حج است. از آغاز ورود استعمار اروپايي به کشورهاي اسلامي، يکي از سياستهاي قطعي استعمارگران، ايجاد تفرقه ميان مسلمين بوده است. گاه با حربه اختلافات فرقه اي و گاه با ابزار ملي گرايي و قوم گرايي و گاه با غير اينها. متأسفانه باوجود فرياد مصلحان و مناديان وحدت، اين حربه دشمن، هنوز تا حدودي بر پيکر امت اسلامي ضربه ها و جراحت هايي وارد مي سازد. دامن زدن به اختلافات شيعه و سني، عرب و عجم، آسيايي و آفريقايي، و عمده کردن ناسيوناليسم هاي عربي، توراني و فارسي، اگرچه به وسيله بيگانگان آغاز شده است اما متأسفانه، امروز به وسيله خودي هايي که بر اثر کج فهمي، يا نوکري اجانب، آب به آسياب دشمن مي ريزند، ادامه مي يابد. کار اين انحراف، گاه به آنجا مي رسد که برخي از دولت هاي مسلمان، با صرف پول، تلاش مي کنند ميان مذاهب اسلامي يا ملتها و اقوام اسلامي تفرقه ايجاد کنند، و يا بعضي از عالم نمايان صريحاً فتوا به کفر بعضي از فرق اسلامي، که سوابق درخشانشان در تاريخ اسلام واضح است مي دهند.
ملت هاي مسلمان شايسته است انگيزه هاي خبيث اين کارها را شناخته، دست پنهان شيطان بزرگ و ايادي و اذنابش را در پشت سر آن ببينند، وخيانتکاران را افشا کنند.
3 ـ نکته مهمي که شايسته است همه مسلمين آن را دانسته و براي مقابله با آن احساس تکليف کنند، آن است که امروز تقريباً در همه جاي جهان مبارزه سرسختانه و توطئه آميزي از سوي قدرتهاي استکباري عليه اسلام و مسلمين در جريان است. اگرچه اصل اين مبارزه، تازگي نداشته و نشانه هاي آن در تاريخ استعمار اروپايي کاملاً شناخته شده است، ولي مي توان گفت که شيوه هاي متنوع آن، علني بودن آن و در مواردي شديداً قساوت آميز بودن آن، تاکنون سابقه نداشته و پديده اين روزگار است. نگاهي به اوضاع کنوني عالم اسلام، علت اين پديده; يعني شدت گرفتن و علني شدن مبارزه با اسلام را آشکار مي سازد. علت، چيزي جز گسترش بيداري مسلمين نيست. حقيقت آن است که مسلمين در يکي، دو دهه اخير، در شرق و غرب جهان اسلام و حتي در کشورهاي غير اسلامي، نهضت حقيقي و عميقي را شروع کرده اند، که بايد نهضت تجديد حيات اسلام ناميده شود. اينک، اين نسل جوان و تحصيل کرده و برخوردار از معارف زمان است که بعکس توقع مستعمران ديروز و مستکبران امروز، نه تنها اسلام را فراموش نکرده، بلکه با ايماني پرشور، که با استفاده از پيشرفت معارف بشري، بسي روشن بينانه تر و
ژرف تر نيز شده است، بدان روي آورده و گمشده خود را در آن مي جويد، قيام جمهوري اسلامي در ايران و استقرار و ثبات و اقتدار روزافزون آن، اوج قلّه اين نهضت جوان و ريشه دار است، که خود در گسترش بيداري مسلمانان، بيشترين نقش را ايفا کرده است.(2)
*****
... حج عبادت است و ذکر و دعا و استغفار، اما عبادتي و ذکر و استغفاري در جهت ايجاد حيات طيّبه امت اسلامي و نجات آن از زنجيرها و غلهاي استعباد و استبداد و خداوندان زر و زور، و تزويق روح عزّت و عظمت به آن و زدودن کسالت و ملالت از آن. اين است حجّي که از پايههاي دين به شمار رفته و اميرالمؤمنين علي ـ عليه السلام ـ در نهج البلاغه آن را علم اسلام و جهاد هر ناتوان و برطرف کننده فقر و تنگدستي و مايه تقرّب و نزديکي اهل دين به يکديگر شمرده است واين است آن حجي که بندگان مجاهدِ خدا، همه ساله از ايران با شوق و شور بدان روي ميآورند و برائت از آمريکا و صهيونيسم و نفي ولايت استکبار و شعار براي تعميم ولايت الهي را شرط اصلي آن مي شمرند، و اين است آن حجي که سيلي خوردگان از اسلام و انقلاب و در رأس آنان آمريکاي جنايتکار از آن احساس خطر مي کردند...
اينجاست که سخن امام فقيد، آن داعي الي الله و فاني في الله آشکار مي شود که اسلام را به اسلام ناب محمدي ـ ص ـ و اسلام آمريکايي تقسيم مي کرد.
اسلام ناب محمدي، اسلام عدل و قسط است. اسلام عزت و اسلام حمايت از ضعفا و پابرهنگان و محرومان است. اسلام دفاع از حقوق مظلومان و مستضعفان است. اسلام جهاد با دشمنان و سازش ناپذيري با زورگويان و فتنه گران است. اسلام اخلاق و فضيلت و معنويت است.
اسلام آمريکايي، چيزي به نام اسلام است که در خدمت منافع قدرتهاي استکباري و توجيه کننده اعمال آنهاست. بهانه اي براي انزواي اهل دين و نپرداختن آنان به امور مسلمين و سرنوشت ملتهاي مسلمان است. وسيله اي براي جدا کردن بخش عظيمي از احکام اجتماعي و سياسي اسلام از مجموعه دين و منحصر کردن دين به مسجد است (و مسجد نه به عنوان پايگاهي براي رتق و فتق امور مسلمين، چنان که در صدر اسلام بوده است، بلکه به عنوان گوشهاي براي جدا شدن از زندگي و جدا کردن دنيا و آخرت).
اسلام آمريکايي، اسلام انسانهاي بي درد و بي سوزي است که جز به خود و به رفاه حيواني خود نمي انديشند. خدا و دين را همچون سرمايه تجّار، وسيله اي براي زراندوزي يا قدرت طلبي مي دانند و همه آيات و رواياتي را که برخلاف ميل و منفعتشان باشد بي محابا به زاويه فراموشي مي افکنند و يا وقيحانه تأويل مي کنند. اسلام آمريکايي، اسلام سلاطين و رؤسايي است که منافع ملتهاي محروم و مظلوم خود را در آستانه الهه آمريکايي و اروپايي قربان مي کنند و در مقابل به حمايت آنان براي ادامه حکومت و قدرت ننگين خود چشم مي دوزند...
آري اين اسلام آمريکايي است که مردم را به دوري از سياست و فهم و بحث و عمل سياسي مي خواند ولي اسلام ناب محمدي سياست را بخشي از دين و غيرقابل جدايي از آن مي داند و همه مسلمين را به درک و عمل سياسي دعوت مي کند و اين چيزي است که ملتهاي مسلمان بايد همواره از امام فقيد خود و زبان گوياي اسلام به ياد داشته باشند.(3)
*****
دو نکته در باب حج، مهم، همیشگی و فراموش نشدنی است. یک نکته مسأله معنویت در حج است. از اول تا آخر این واجب (حج)، یک روحی وجود دارد که آن روح عبارت است از توجه و اخلاص به ذات مقدس احدیت و اظهار عبودیت در مقابل پروردگار. این را در واجبات دیگر به این حجم و با این کیفیت نمی‏شود مشاهده کرد، اگرچه قوام هر واجب و عبادتی به توجه و ذکر حضرت پروردگار ـ جلّ و علا ـ است . گویا فریضه واجب حج به گونه‏ای بنا شده است که هنگامی که انسانها از محدوده زندگی مادی به مرکز اقامه این فریضه الهی جذب می‏شوند. دیگر فضا، فضای مادی نباشد بلکه یک فضای کاملاً معنوی فراهم شود تا انسان بطور حقیقی یک شستشویی در این فضای معنویت بکند و برگردد.
فرض بر این است که اگر انسانی یک بار در مدت عمر خود چنین شستشویی بکند، برای او کافی باشد، چون یک بار بر او واجب شده است. واجبات بر اساس نیازها و حاجت بشر است و اگر ما برای سیر کمال الی اللّه‏ تکامل و عروج الی اللّه‏ احتیاج به بیش از هفده رکعت در روز داشتیم، خدای متعال بیش از هفده رکعت نماز را در روز واجب می‏کرد. حداقلّ واجب، آن چیزی است که برای ما به صورت حکم واجب درآمده است. نباید خیال کرد «من استطاع» واجب را محدود می‏کند. خیر، بلکه واجب را توسعه می‏دهد. هر که بتواند باید این کار را بکند (بدون استثناء) کسی که نتوانست، بر او تکلیفی نیست چون قدرت انجام آن را ندارد. هر کس می‏تواند یکبار باید این کار را انجام بدهد. پس یکبار رفتن در آن مخزن معنویت و چشمه جوشان معنویت برای شستشو و برای پاکیزه شدن کافی است، البته اگر بیشتر بشود بهتر است و بیشتر خود را شستشو داده است. حداقلّ لازم، عبارت است از همان یک بار. ببینید چقدر جنبه معنویت حج باید قوی باشد، اینها نکاتی است که ما باید واجب را از این دریچه‏ها درست بشناسیم و بفهمیم. اگر ما دیدیم که حج جنبه مادی و ظاهر سازی و دوری از معنویت پیدا کرد، اگر دیدیم در سفر حج رفتارهایی که برای خودمان انتخاب می‏کنیم یا بر ما تحمیل می‏کنند ضد معنویت است باید بدانیم از فلسفه حج دور افتاده‏ایم. این کسانی که ایام حج را به میزان زیادی صرف کارهایی می‏کنند که در جهت مقابل معنویت است، خود را در مادیت غرق کرده‏اند و از خدا دور شده‏اند. اینها در حقیقت بدون اینکه خودشان بدانند، از آن سرمایه‏ای که خدای متعال در حج به آنها هدیه کرده است، کم می‏کنند. خیال می‏کنند چیزی به دست می‏آورند در حالیکه چیزی از دست می‏دهند و با غرق شدن در مادیات، هدیه معنوی را ناقص می‏کنند.
حج از اول با «لبیک» شروع می‏شود با پاسخ‏گویی به خدای متعال. با اجابت دعوت الهی، حالت احرام، لباس احرام، محرمات احرام، کارهایی که باید در مدت ایام حج یا عمره انجام داد؛ از طواف، از سعی، از نماز، از وقوفین و بقیه مناسکی که در حج هست هر کدامی به نحوی گوشه‏ای از وجود ما را به معنویت و به خدای متعال منجذب می‏کند، جذب می‏کند. این مجموعه مرکب، در واقع یک چشمه زلالی است که باید در آن برویم و خود را شستشو بدهیم. این شستشو برای ما لازم است. مراقب باشید که حج این جهت را از دست ندهد. البته در دوران گذشته و در زمانی که سردمدار امور حج کسانی بودند که معنویات را لمس نکرده بودند، از آنها توقعی نبود. البته در آن زمان، کسانی بودند که اهل معنا محسوب می‏شدند و اهل توجه و تذکر بودند و خودشان را به نحوی تأمین می‏کردند. اما دستگاهی که آنها را به سمت معنویت حرکت بدهد وجود نداشت. امروز وضع فرق می‏کند. امروز کسانی که متصدی حج هستند اهل معنویتند، اهل ذکر و تذکرند، اهل انس با خدا هستند، طعم معنویت را می‏فهمند و شیرینی انس با خدا را درک می‏کنند. فرق می‏کند وقتی که مسؤولان حج این گونه افرادی باشند یا افرادی باشند که اصلاً نمی‏فهمند حج چیست و فرق بین یک مسافرت معمولی و گردشی را با حج عظیم الهی ندانند و خیال کنند این هم یک مسافرتی است که آدم برود و گردشی را بکند و دنیا را ببیند و برگردد. خیلی بین اینها فرق است. امروز شما مسؤولان حج هستید و اهل معنویت و متصدی امورید. من خواهش می‏کنم از همه آقایان محترم، از همه مسؤولان و از همه برادران و خواهران و هر کسی که به نحوی با حاجی ارتباط دارد، یکی از کارها و کوششهای آنها این باشد که این حاجی را به روح و معنویت حج و به تأثیری که حج برای تکامل فردی انسان ـ منهای مسائل اجتماعی ـ دارد و او را پالایش و تزکیه می‏کند و به زینت معنویت مزین می‏کند و برمی‏گرداند و سرمایه‏ای به او می‏دهد و مشت او را پر می‏کند، آشنا و نزدیک کنند. همه‏اش هم با بیان نیست، بلکه با عمل، با حضور، با توجه و با رفتار بایستی مردم را به معنویت سوق داد. اگر این کار انجام بشود. آن نکته دوم حج هم که یک نکته فراموش نشدنی و یکی از اهم نکات در باب حج است، آسانتر انجام خواهد شد. آن نکته دوم همان نکته اجتماعی است.(4)
*****
«بار دیگر روزهای حج فرا می رسد و صدای ابراهیمیِ «و أذِّن فی الناس بالحجّ»، فطرت مسلمانان پاک نهاد را به اجابت می خواند و فراق خانه خدا دل مشتاقان را آکنده از درد و رنج می سازد...» «جا دارد که حجاج بیت اللَّه از هر کشور و ملت طنین ندای توحید و وحدت را که همه ساله از آن حنجره ابراهیمی برمی آمد و فضای خانه خدای و سپس فضای جهان اسلام را پر می کرد و بت های قدرت و مکنت را به لرزه درمی آورد، به گوش جان بشنوند و به دعوت او که حرفِ دلِ میلیونها مسلمان تحقیر شده و ستم زده بوسیله حکام وابسته و مستکبر بود، پاسخ گویند.
آری اگر چه یوسف عزیز امّت اسلام اکنون در میان ما نیست و جای او که همه ساله در وجود یکایک حاجیان دلباخته و سر از پا نشناخته ایرانی تجلی می کرد، خالی است، ولی هم اکنون نیز او را در هر دل ذاکر و عارف و در هر جان پرشور و در هر زبان حقگو و در وجود هر مسلمان غیور و دلسوخته و در هر جا که در آن سخن از عزّت اسلام و وحدت مسلمین و برائت از مشرکین و نفرت از اَندادُ اللَّه و اصنام جاهلیت هست، می توان یافت، او زنده است تا اسلام ناب محمّدی زنده است و او زنده است تا پرچم عظمت اسلام و وحدت مسلمین و نفرت از ظالمین برافراشته است.
هنوز ندای ملکوتی او که می گفت: «حاشا که خلوص عشق موحّدین جز به ظهور کامل نفرت از مشرکین و منافقین میسّر شود» در فضای مکه طنین افکن است و درس فراموش نشدنی او که می گفت: «کدام خانه ای سزاوارتر از کعبه و خانه امن و طهارت ناس که در آن به هر چه تجاوز و ستم و استعمار و بردگی و یا دون صفتی و نامردمی است عملاً و قولاً پشت شود؟» در کتیبه ذهن انسانهای بیدار منقّش است...» «آری، امام خمینی زنده است تا امید زنده است و تا حرکت و نشاط هست و تا جهاد و مبارزه هست ... امام خمینی و امّت فداکارش از مکه و میقات هم غایب نیستند.
سیلاب اندیشه جهاد و شهادت و مقاومت و برائت از مشرکین و محبّت به مؤمنین که از قله بلند اندیشه او جاری است همه دلها و جانهای مستعد را فرا می گیرد و به او حضوری معنوی می بخشد.
آری، چنانکه او خود می گفت: «ما در مکه باشیم یا نباشیم دل و روحمان با ابراهیم و در مکه است.
دروازه های مدینةالرسول را به روی ما ببندند یا بگشایند، رشته محبّتمان با پیامبر هرگز پاره و سست نمی شود، بسوی کعبه نماز می گزاریم و بسوی کعبه می میریم و خدای را سپاس می گزاریم که در میثاقمان با خدای کعبه پایدار مانده ایم و منتظر هم نمانده ایم حاکمان بی شخصیت بعضی کشورهای اسلامی و غیر اسلامی از حرکت ما پشتیبانی کنند.
ما مظلومین همیشه تاریخ، محرومان و پا برهنگانیم و غیر از خدا کسی را نداریم و اگر هزار بار قطعه قطعه شویم دست از مبارزه با ظالم برنمی داریم ...» 5
*****
حج، سرچشمه جوشان تقوا و معنویت و خیر و برکت، همه ساله تا ابد، فیضان خود را بر جهان اسلام و بر یکایک مسلمانان موفق جاری میسازد تا هر کس و هر مجموعه، به اندازه ظرفیت و قابلیت خود از آن بهره بگیرد.
حجاج بیت الله الحرام، تنها بهره مندان از این سرچشمه فیاض نیستند. اگر این فریضه عظیم به درستی شناخته و عمل شود ملتها و آحاد مسلمان در همه جای جهان، مشمول برکات آن خواهند شد.
افراد و مجموعه های بشری همواره از دو سو آسیب می بینند; اوّل از درون خود که منشأ آن ضعف های بشری وهوس های مهارگسیخته وتردیدها و
بی ایمانیها و خصلتهای منهدم کننده است، و دوّم ازدشمنان بیرونی که بر اثر طغیان و افزون طلبی و تجاوز و ددمنشی، محیط زندگی را بر انسانها وملتهاتنگ و فشارآلود می سازند و با جنگ و ظلم و تحمیل و زورگویی، بلای جان آنان می شوند.
محیط اسلامی، چه افراد و چه ملتها، همواره در معرض این دو گونه تهدید قرار داشته و امروز بیش از همیشه قرار دارد. ترویج متعمدانه فساد در کشورهای اسلامی و تحمیل فرهنگ غربی که از سوی برخی رژیمهای وابسته نیز به آن کمک میشود و از رفتار فردی تا شکل شهرسازی و محیط عمومی زندگی و مطبوعات و غیره را دربر میگیرد، از یکسو و فشارهای نظامی و سیاسی و اقتصادی بر بعض ملتهای مسلمان و کشتارهای لبنان و فلسطین و بوسنی و کشمیر و چچنستان و افغانستان و غیره از سوی دیگر، شاهد بارز وجود این دوگونه تهدید در محیطهای اسلامی است.
حج، آن شط همیشه جاری و آن عطیه بیزوال الهی است که مسلمانان تا ابد می توانند غبار رنج و مرارت و آلودگی و بیماری خود را در آن بسترند و به کمک این ذخیره ابدی، هر دو نوع آسیب پذیر را در همه زمانها از خود دور سازند .در حج، عنصر تقوا و ذکر و حضور و خشوع و توجه به حق متعال، متکفل مقابله با تهدید اول است و عنصر تجمع و وحدت و احساس عظمت و قدرت در امت بزرگ اسلامی، که حج مظهر آن است، عهده دار مقابله با تهدید دوم.
هر چه این دو جنبه در حج تقویت شود، مصونیت و مقاومت افراد و
جامعه های اسلامی در مقابل آن دو گونه تهدید، بیشتر خواهد شد و هرگاه یکی از این دو جنبه یا هر دو، ضعیف یا منتفی گردد، به همان نسبت امت اسلامی، چه افرادش و چه ملتها و کشورهایش، آسیب پذیرتر می گردند.
در متون شرع مقدس اسلام و در نص قرآن کریم، به هر دو جنبه حج تصریح شده و برای چشم های بینا و دلهای باانصاف، جای تردید گذاشته نشده است.
در کنار فرمان: «فاذکروا الله کذکرکم آباءکم أو أشدّ ذکراً.» دستور: «وأذان من الله و رسوله الی الناس یوم الحجّ الأکبر أنّ الله بریء من المشرکین و رسوله.» آمده، و هماهنگ با کریمه حکمت آمیز: «لن ینال الله لحومها ولادماؤها ولکن یناله التّقوی منکم کذلک سخّرها لکم لتکبروا الله علی ما هدیکم و بَشّرالمحسنین» آهنگ امید بخش: «لیشهدوا منافع لهم» نازل گردیده است.
هر توصیه و تبلیغ و کوشش برای کمرنگ کردن یا کنار گذاشتن هر یک از این دو جنبه، مقابله با آیات و فرامین قرآن کریم است. هیچ خسارتی برای امت اسلامی، سنگین تر از آن نیست که تعالیم و رهنمودهای اسلام که ذخیره های حیاتی ابدی برای مسلمانان و همه بشریّت است، دست خوش غفلت وجهالت رهبراندینی وسیاسی آنان گرددو مجال بهره مندی مردم از آن، سلب شود.
حج یکی از این ذخیرههای ابدی است و بر همه مسلمین واجب است که آن را بهتر شناخته و بیشتر مورد بهرهبرداری امت اسلامی قرار دهند.(6)
*****
بزرگترین پشتوانه جهان اسلام، امت بزرگ اسلامی است; یعنی ملتهای مسلمان که وحدت و اتفاق آنها و غریو رعدآسای اعتراض آنها و قدرت اندیشه و بازوی کار و ثروت طبیعی و خداداده آنهـا می توانـد دل هر دولـت مستکبـر را آب، و گـوش او را کَـر و پشـت او را خَـم کنـد.
حج مظهری و نمونه ای از این پشتوانه عظیم و تمام ناشدنی و غیر قابل شکست را در برابر چشم ما می گذارند.
اینجاست که معنای حقیقی فریاد برائت در حج آشکار می گردد و چنین است که غریو دسته جمعی مسلمانان در برائت از مشرکین، در حج روح می دمد و مضمون می بخشد.
آیا اکنون هیچ مسلمانی میتواند در این سخن حکیمانه شک کند که «حج بی برائت حج نیست» ملتهای مسلمان بدانند که اگر با هم باشند دست خدا با آنهاست و دست خدا مقتدرتر از هر پدیده قدرتمند در عالم وجود است و دولتهای مسلمان بدانند که ملتهای آنان قویترین پشتیبان در مقابله با بیگانگان پرتوقع و متجاوز و غارتگر و بی رحم اند. اگر ملتها به صحنه راه داده شوند، اگر به ملتها اعتماد شود، اگر با ملتها صادقانه عمل شود، دولتها آنچنان اقتداری خواهند یافت که نه در میدان نبرد لازم است از دشمنی بترسند و نه در عرصه بنای کشور و زندگی عمومی لازم است به بیگانه ای احساس نیاز کنند...
اگر چنین شود، دولتهای عرب خود را مجبور نخواهند پنداشت که بر خلاف حق و برخلاف واقع، ملت فلسطین را نادیده بگیرند و مسأله فلسطین را به دست فراموشی بسپرند و با ایجاد رابطه سیاسی و اقتصادی با رژیم غاصب و متجاوز، صهیونیستها را به میان جوامع عربی راه دهند و بدین آسانی حصاری را که می تواند رژیم صهیونیستی را به مرور خفه کند، از گِرد او برچینند.
ما شک نداریم که در آینده نه چندان دور، عاقبت ملت فلسطین در سایه فداکاری خود و آگاهی دنیای اسلام به حقِّ مغصوب خود، دست خواهد یافت و بیگانه متجاوز و ستمگر را از خانه خود بیرون خواهد افکند، ولی تصمیم و اراده دولتها و ملتهای مسلمان به فضل الهی خواهد توانست این آینده را تسریع کند و از محنت های آن بکاهد.
در خاتمه همه حجاج عزیز را به اغتنام فرصت گرانبهای حج برای خودسازی شخصی و آینده سازی اجتماعی دعوت می کنم و امیدوارم همه مسلمانان جهان به خصوص ملتهایی را که گرفتار حوادث تلخ و شدّتهای زندگی اند، به دعای خیر یاد کنند و این حقیر را هم از دعای خیر فراموش نکنند.(7)
*****
اگر چه برکات حج، همه جنبه های حیات بشری را فرا می گیرد و این باران رحمت بی دریغ، از خلوت دل و اندیشه آدمی تا عرصه سیاست و اجتماع و قدرت ملی مسلمانان و تعاون میان ملتهای مسلمان را، بارور و سرزنده و برخوردار از شور زندگی می سازد; لیکن شاید بتوان گفت که کلید این همه، «معرفت» است; و نخستین هدیه حج به کسی که مایل است چشم خود را به حقایق بگشاید و از نیروی خداداده «فهم پدیده ها» بهره بگیرد، همان معرفت و شناخت منحصر به فردی است که عادتاً جز در حج، در اختیار خیل عظیم مسلمانان قرار نمی گیرد، و هیچ پدیده دینی دیگری نمی تواند مجموعه شناخت هایی را که در مراسم حج قابل وصول است، یکجا در اختیار امت اسلامی قرار دهد.
این معرفت، عبارت است از مجموعه ای از شناختها که از جمله آنهاست: شناخت خود به عنوان یک فرد، شناخت خود به عنوان جزیی از مجموعه عظیم امت اسلامی، شناختِ نمونه و نمایی از آن امت واحده، شناخت عظمت و رحمت خدا، و شناخت دشمن.
شناخت خود به عنوان یک فرد، به معنی تأمل در وجود خویش و شناخت ضعفها و تواناییهای آن است.
آنجا که تعینات مادی و تشخص به مال و مقام و نژاد و عنوان و زیور و لباس، رنگ می بازد و آدمی جدا از مایه های تمایز، در کنار صدها هزار انسان دیگر به طواف و سعی و نماز و افاضه و وقوف می رود، و فقیر و غنی، و حاکم و محکوم، و تحصیل کرده و امّی، و سیاه و سفید، همه با یک لباس و در یک جایگاه، رو به سوی خدا می کنند و دست نیاز به سوی او می گشایند و خود را در برابر مرکز جمال و عظمت و قدرت و رحمت می یابند، هر انسان با تدبری می تواند ضعف و تهیدستی خود را در برابر خدا، و علو و اقتدار و عزت خود را در اتصال به خدا، به خوبی بشناسد; توهّم باطل و غرورانگیز درباره هستی ضعیف خود را به دور افکند، و شیشه کبر و خودپسندی را که مایه زشت ترین خُلقیات و رفتارهای اوست، به خاک بکوبد، و از سوی دیگر، حلاوت ارتباط با معدن عظمت و به او پیوستن و از بتهای درونی خویش گسستن را بیازماید و بچشد.
این شناخت اساسی که جوهر همه عبادات و مضمون همه مناجاتها و راز و نیازهای اولیای خداست. آدمی را صیقل و صفا می بخشد و او را برای دیگر شناختها، مستعد و بر پیمودن همه راه های کمال، توانا می سازد. در زندگی عادی، گرفتاریهای دنیوی و سرگرمی افراطی به تکاپوی مادی و درگیری ها و جدال های تمام نشدنی در زندگی روزمره انسانها، دل را غافل و مشغول
می سازد و او را از این معرفت روشن بازداشته، دچار تار عنکبوت توهّم و گمانهای باطل میسازد و دل را به تکدّر و تیرگی میکشاند; و حج علاج قاطع این گرفتاری است.
شناخت خود به عنوان جزئی از مجموعه امت اسلامی، به معنی نگرش به مجموعه حاجیان و به همه ملتها و سرزمینهایی است که مردم خود را به طواف خانه خدا فرستاده اند. نگرش به کل حجاج درآیینه این جمع متراکم، نگرش به امت بزرگ اسلامی است که امروزه از ده ها ملت و صدها میلیون انسان در سراسر جهان تشکیل شده، و از مهمترین امکانات مادی و معنوی برای حیات و رفاه اجتماعی برخوردار است و همه بشریت و تمدن صنعتی با همه حجم مادی اش، به آن و منابع عظیم آن و بازارهای رایج آن و میراث فرهنگی و علمی آن، محتاج و از آن بهره مندند.(8)
*****
... سیاستمدارانی که همّت گماشته اند جهان را همیشه در دو قطب قوی و ضعیف، یا مستکبر و مستضعف نگه دارند، و مرکز قدرت را به زیان ملّتهای مستضعف، میان خود تقسیم کنند، از دو قرن پیش تا امروز، از وحدت امّت اسلامی بیمناک بوده و بر سر راه آن مانع تراشیده اند! همان کسانی که در دهه حاضر، با قتل عام مسلمانان بالکان، یا تبعیض و بی عدالتی نسبت به اقلیّت های مسلمان اروپا، یا بی تفاوت ماندن در برابر اینها، عزم مسیحی کردن یک سره اروپا را آشکار ساختند، از یک پارچه شدن اسلام با
عنوان های اهانت آمیز یاد کردند و در تبلیغ و عمل، از آن جلوگیری نمودند.
تقویت این احساس در فرد، که وی عضوی از پیکر بزرگ امّت است، و هدایت درست آن، باید بتواند بر همه آن ترفندهای تفرقه ساز غلبه کند، و ضمن این که هویّت ملّی و فرقه ای را در بخشهای گوناگون امّت اسلامی پاس می دارد، از فوایدی که در یکدلی و اتّحاد است، همه این مجموعه بزرگ را بهره مند سازد، و عزّت و اقتدار و خیر کثیری را که در یکپارچگی امّت اسلامی نهفته است، شامل همه اجزا و اعضای آن کند.
طواف و سعی و نمازهای جماعت و همه حرکات و سکنات دسته جمعی در حج، این درس را به حج گزار می رساند، و آن را در اعماق وجود او نفوذ
می دهد.
شناخت نمونه و نمایی از آن امّت واحده، به معنی گامی عملی در راه تحقّق آن آرزوی بزرگ یعنی اتحاد اسلامی ـو در نهایت سربر کشیدن قدرت واحده اسلامی در میدان سیاست جهانی است. دیدن توده های عظیم حج گزار از نقاط گوناگون عالم و با زبانها و رنگها و نژادهای گوناگون، افق دید مسلمان را گسترش می دهد و از مرزهای شخصی و قومی و ملّی فراتر می برد و وظیفه اسلامی رفتار برادرانه، وی را با آن به تعارف و هم زبانی و هم دلی می کشاند، خبرهای اختصاصی ملّتها را به سراسر جهان اسلام می برد، و توطئه تبلیغاتی دشمن را که همیشه، و امروز بیش از هر زمان، دست اندرکار قلب حقیقت و دروغ سازی و شایعه پراکنی است، خنثی می کند و فاصله های مکانی و زبانی و پنداری را از میان برمی دارد. با تبیین موفّقیت یک ملّت در دل ملّتهای دیگر، امید می دهد و با تشریح تجربه یک کشور، کشوری دیگر را مجرّب
می سازد. انزوا و تنهایی را از افراد و ملّتها می زداید و ابهّت دشمن را در چشم آنان می شکند. مصیبت های بزرگ یک کشور را برای دیگران شرح می دهد و آنان را به فکر علاج آن می افکند. توقّف حج گزاران در مراسم حج در یک نقطه، و به خصوص وقوف در عرفات و مشعر و مبیت در منی، همگی زمینه های مستعد این شناخت کارساز و کارآمدند.
شناخت عظمت و رحمت خداوند در حج به معنای تأمّل در پایه گذاری این خانه است که در عین حال هم خانه خداست و هم خانه مردم; ...إنّ أوّل بیت وُضِعَ للنّاس لَلّذیبِبَکَّةَ مُبارکاً وَ هُدیً لِلعالَمینَ. هم جایی است که انسان نیازمند بدان روی می کند و هم نقطه ای است که عظمت آیین الهی در آن جلوه گر می شود. آمیزهای از شکوه و عظمت و صفا و سادگی، یادگاری از نخستین ندای توحید و جایگاهی برای تحقق وحدت کلمه. هم نشاندار جای پای مجاهدان صدر اسلام که غریبانه در آن مبارزه کردند و مظلومانه از آن هجرت نمودند و فاتحانه و مقتدرانه بدان بازگشتند و آن را از نشانه های جاهلیّت عرب پیراستند; و هم معطّر به نفس نیایشگران و جای سجده متعبّدان و دست نیاز ثناگویان. هم مطلع خورشید اسلام در آغاز و مشرق طلوع مهدی موعود در انجام، هم پناهگاه دلهای رمیده و هم امیدبخش جانهای به ستوه آمده!
تشریع فریضه حج و ترتیب مناسک آن، هم نشانه عظمت است و هم آیت رحمت. با این شناخت است که دلها به مشاهده کعبه شریف در مسجد الحرام منقلب می شود و بیراهه ها به صراط مستقیم می پیوندد و انسانها دگرگونه می شوند...(9)

پی نوشت ها

1 - از پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به زوّار بیت‏اللَّه الحرام 26 خرداد سال 70 ه - ش. (سوم ذی‏الحجه 1411 ه - ق) .
2 ـ بخشي از پيام رهبر معظم انقلاب اسلامي، خطاب به زائران بيتالله الحرام، مورخ 8/3/72 ه.ش.
3 ـ از پيام رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت آيةالله خامنهاي ـ مد ظله العالي ـ به مناسبت ايام حج، ذيحجه 1409ه.ق. مطابق تيرماه 1368 ه.ش.
4 ـ بخشی از سخنرانی معظم له در جمع کارگزاران حج مورخ 17/1/74 ه.ش
5 ـ بخشهایی از پیام رهبر معظم انقلاب‏اسلامی حضرت آیت اللّه‏ خامنه‏ای ـ مدظله‏العالی ـ به مناسبت حج 1368 ه . ش.
6. بخشی از پیام حضرت آیةالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی به حجاج بیتالله الحرام. در تاریخ 8 ذیحجّه 1416 ـ 4/2/1375 هـ .ش.
7ـ پیام مقام معظّم رهبری، به حجّاج بیتالله الحرام در تاریخ 21 فروردین ماه 1376 برابر با دوّم ذیحجّةالحرام 1417ه. ق.
8 ـ از پیام مقام معظّم رهبری به حجّاج بیت الله الحرام (6/12/1418هـ. ق.)
9. فرازی از پیام رهبر معظّم انقلاب اسلامی به حجّاج بیت الله الحرام. هفتم ذیحجة الحرام، 1418

منابع:
فصلنامه میقات حج، ش2
فصلنامه میقات حج، ش7
فصلنامه میقات حج، ش9
فصلنامه میقات حج، ش11
فصلنامه میقات حج، ش13
فصلنامه میقات حج، ش15
فصلنامه میقات حج، ش22
فصلنامه میقات حج، ش23
فصلنامه میقات حج، ش24


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما