یازده سپتامبر دیک چنی(1)

سناریوی جنگی جولای 2003 تحت عنوان "تیرانت" یا «ایران صحنه جنگ قریب الوقوع» آغاز شده بود. توجیه سناریوی «ایران صحنه جنگ قریب الوقوع» و همچنین طرح های جنگی آمریکا که علیه ایران جهت گیری شده بودند - که از...
شنبه، 9 آذر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
یازده سپتامبر دیک چنی(1)
یازده سپتامبر دیک چنی(1)
یازده سپتامبر دیک چنی(1)

نويسنده: مايكل - چاسودفسكي
دکترین هسته ای پیشگیرانه ناتو – آمریکا
سناریوی جنگی جولای 2003 تحت عنوان "تیرانت" یا «ایران صحنه جنگ قریب الوقوع» آغاز شده بود. توجیه سناریوی «ایران صحنه جنگ قریب الوقوع» و همچنین طرح های جنگی آمریکا که علیه ایران جهت گیری شده بودند - که از جمله مشارکت فعال ناتو و اسرائیل در آن پیش بینی شده بود - بر این اصل استوار بود که ایران در حال توسعه سلاح های هسته ای و طرح هایی برای استفاده از آن علیه ماست.
«آنچه پیش روی متحدان غربی قرار دارد یک دفاع پیشگیرانه، مداوم و طولانی مدت از جوامع و الگوهای رفتاری آنهاست. آنها در حالی که باید کشورهایشان را حفظ نمایند در همان حال باید خطرات را نیز دور کنند. تروریسم بین المللی امروز قصد دارد تا جوامع، اقتصاد و الگوهای رفتاری ما را از بین ببرد.
این منابع تبلیغاتی (اسلامگرا) در اساس و منابع فکری، فرقه ای و اهداف سیاسی با هم تفاوت دارند؛ اما آنچه که میان آنها مشترک است حمله به ارزش های غربی است.
به رغم این برداشت مشترک در غرب، منشاء تروریسم نه تنها از بین نرفته و به یک مشکل درجه دوم تبدیل نشده، بلکه یک مجموعه غالب است که به خوبی تامین مالی شده و مبتنی بر یک ایدئولوژی سیاسی خشن است.
اگر این سازمان های اسلامگرای افراطی غیر معقول و متعصب، از کنترل خارج شوند یک خطر وجود دارد و آن افزایش و تشدید بنیادگرایی و استبداد است؛ به طوری که آزادی هایی که اکنون جوامع غربی از آن بهره مندند به خطر خواهد افتاد.
تهدیدهایی که غرب و متحدانش امروز با آن مواجه هستند ترکیبی از خشونت تروریسم علیه غیر نظامیان و نهادها، جنگ از طریق دولت های دست نشانده ای که از تروریسم حمایت می کنند، رفتار برخی دولت های مخالف، جرائم بین المللی سازمان یافته و اقدامات خصومت آمیز از طریق سوء استفاده از ابزارهای غیر نظامی است.»
(منبع: به سوی یک استراتژی بزرگ برای یک جهان بی ثبات: احیا همکاری ترنس آتلانتیک-اروپا و آمریکا).
این گزارش گروهی توسط ژنرال جان شلیکاشویلی رییس ستاد مشترک سابق آمریکا، ژنرال کلاوس نومن از آلمان، فیلد مارشال لرد اینگ از انگلیس، دریادار جاکوس لانکساد از فرانسه و وان دن بریمن از هلند تهیه شده است که توسط بنیاد نوابر مستقر در هلند در دسامبر 2007 منتشر گردید.
گزارش مناقشه برانگیز مورد حمایت ناتو تحت عنوان «به سوی یک استراتژی بزرگ برای جهان بی ثبات: احیای همکاری ترنس آتلانتیک» خواستار ضربه نخست با استفاده از سلاح های هسته ای است.
استفاده پیشگیرانه از سلاح های هسته ای می تواند برای تضعیف جهان ظالمانه و به همان نسبت برای جلوگیری از استفاده از سلاح های کشتار جمعی مورد استفاده قرار گیرد.
آنها (نویسندگان این گزارش)، چنین اعتقاد دارند که جنگ هسته ای ممکن است به زودی در یک جهان ظالمانه آغاز شود. پیشنهاد آنها این است که پیشدستی در استفاده از سلاح های هسته ای باید به عنوان ابزار و وسیله نهایی جهت جلوگیری از کاربرد سلاح های کشتار جمعی توسط تروریست ها مورد توجه قرار گیرد (پائول دیب، سیدنی مورنینگ هرالد، 11 فوریه 2008).
این گروه تاکید می کند که گزینه ضربه نخست هسته ای ضروری و اجتناب ناپذیر است زیرا هیچ دورنمای واقعگرایانه ای از جهان عاری از سلاح های هسته ای وجود ندارد.
سلاح های هسته ای ابزار نهایی در یک پاسخ نامتقارن و در همان حال ابزار نهایی تشدید این اقدام به شمار می روند. با وجود این، آنها بیش از یک ابزار هستند زیرا آنها ماهیت هرگونه جنگ را تغییر داده و حوزه و میدان آن را از منطقه به جهان گسترش می دهند. سلاح های هسته ای اجتناب ناپذیر باقی می مانند و گسترش سلاح های هسته ای به عنوان عنصری از هر استراتژی مدرن باقی خواهد ماند.
گسترش هسته ای گام آخر در پاسخ نامتقارن بوده و در همان حال راه قدرتمند القاء بلاتکلیفی در افکار و جبهه مخالف است.
گزارش این گروه، شش چالش کلیدی را تشخیص می دهد که ممکن است به عنوان تهدید بالقوه برای امنیت جهانی محسوب شوند:
1- جمعیت شناسی: رشد جمعیت و تغییر جهان، به سرعت، دنیایی که ما می شناسیم را تغییر خواهد داد. چالش های این عرصه برای رفاه، حکومت خوب و امنیت انرژی (در میان سایر موارد) بسیار چشمگیر است.
2- تغییر شرایط: این متغیر عمدتاً امنیت فیزیکی را تهدید می کند و منجر به شکل گیری نوعی جدید از سیاست کلی می شود.
3- امنیت انرژی: این موضوع همچنان ما را مجذوب خود خواهد ساخت. تقاضاهای روبه رشد کشورها و ضعف زیربنای بازار بین المللی برای تأمین این درخواست ها و توزیع انرژی این شرایط را بیش از هر زمان دیگر متزلزل و بی ثبات می سازد.
4- مشکلات فلسفی زیادی برای شدت گرفتن اقدامات نامعقول وجود دارد: تنزیل جایگاه عقل و منطق؛ گرچه ظاهراً مبهم است اما این مشکل از طریق شیوه های عملی ثابت شده است. این موضوع شامل رد و انکار احترام به استدلالات عقلی و منطقی و ارائه دلایل است: یک حرکت دور از علم در تمدنی که شدیداً تکنولوژیکی است. آخرین نمونه آن خیزش بنیادگرایی مذهبی در شکل افراطی آن و تحجر سیاسی است که خود را به عنوان تنها منبع اطمینان عرضه می کند.
5- تضعیف دولت ملی: این موضوع با تضعیف نهادهای جهانی مانند سازمان ملل و سازمان های منطقه ای مانند اتحادیه اروپا، ناتو و سایرین همزمان شده است.
6- جنبه سیاه جهانی شدن: این امر شامل تروریسم بین المللی، جرائم سازمان یافته و اشاعه سلاح های کشتار جمعی است اما در عین حال تهدیدهای نامتقارن از سوی بازیگران دست نشانده یا سوء استفاده از اهرم های مالی و انرژی نیز مطرح هستند.

«بازدارندگی و پیشگیری»

بر طبق این گزارش یک مفهوم جدید از بازدارندگی عبارت است از جهت گیری ضروری علیه بازیگران دولتی و غیر دولتی. این بازدارندگی جدید مبتنی بر پیشگیری و به همان نسبت مبتنی بر حفظ بازدارندگی از طریق اقدام نظامی است. در این زمینه، آنچه که گزارش مورد بحث به آن می پردازد توصیف زیر است: افزایش تسلط و تفوق، استفاده از یک بسته کامل هویج و چماق و در واقع استفاده از همه قدرت سخت و نرم، و رشته ای از مخالفت های دیپلماتیک در مقابل اشاعه سلاح های هسته ای.

«ایران»

همانند همان اصطلاحات و عباراتی که دولت بوش به کار می برد، این گزارش مورد حمایت ناتو، بدون هیچ مدرک و دلیلی اعلام کرده که ایران تهدیدات استراتژیک عمده ای را پیش روی قرار داده است: «توانایی هسته ای ایران تهدید استراتژیک عمده ای را نه تنها بر اسرائیل، که به از بین رفتن تهدید شده است، بلکه بر کل منطقه، برای اروپا و حتی آمریکا تحمیل می کند. دوم، این امر می تواند به آغاز مسابقه تسلیحاتی چند جانبه ای در مناطق بی ثبات جهان منجر شود.»
گزارش مناقشه انگیز مورد حمایت ناتو که خواستار حمله اتمی پیشگیرانه علیه ایران است اندکی پس از انتشار گزارش برآورد اطلاعات ملی آمریکا تحت عنوان «ایران: مقاصد هسته ای و امکانات آن»، منتشر گردید.
گزارش برآورد اطلاعات ملی آمریکا که مبتنی بر ارزیابی شانزده آژانس اطلاعاتی آمریکا بود، توجیه اصلی دولت بوش برای مبادرت به جنگ اتمی پیشگیرانه علیه ایران را رد کرد.
گزارش برآورد اطلاعات ملی تایید کرده که ایران برنامه سلاح های هسته ای خود را در سال 2003 متوقف کرده است.
«این یافته ها دلیل محکمی در برابر نگرانی مداوم دولت بوش در رابطه با تهدیدهای ادعا شده از سوی ایران ایجاد کرده است. کاخ سفید به همگان نشان داده اند که دقیقاً همچون مبادرت به جنگ عراق - که از پنج سال پیش آغاز شده است - سرگرم طراحی یک نبرد سیستماتیک برای کشاندن آمریکا به جنگی دیگر بر مبنای دروغی دیگر شده است.»
ذکر این نکته ضروری است که این اطلاعات که در اختیار عموم مردم گذاشته شد از سپتامبر 2003 برای کاخ سفید، پنتاگون و به احتمال قریب به یقین برای ناتو معلوم بود. شگفت آن که، اسناد و اطلاعات ارتش آمریکا تایید می نماید که دولت بوش از جولای سال 2003 یعنی دو ماه قبل از آنکه آژانس های اطلاعاتی آمریکا تایید کنند که ایران، تهدید هسته ای ایجاد نکرده است، آمادگی جنگی خود علیه ایران را آغاز کرده بود.
سناریوی جنگی جولای 2003 تحت عنوان "تیرانت" یا «ایران صحنه جنگ قریب الوقوع» آغاز شده بود. توجیه سناریوی «ایران صحنه جنگ قریب الوقوع» و همچنین طرح های جنگی آمریکا که علیه ایران جهت گیری شده بودند - که از جمله مشارکت فعال ناتو و اسرائیل در آن پیش بینی شده بود - بر این اصل استوار بود که ایران در حال توسعه سلاح های هسته ای و طرح هایی برای استفاده از آن علیه ماست.
جالب اینجا است که در پی انتشار گزارش برآورد اطلاعات ملی آمریکا در اوایل دسامبر 2007، سیل تبلیغات رسانه ها علیه ایران که به طور اساسی برای از اعتبار انداختن گزارش برآورد اطلاعات ملی آمریکا در ارتباط با برنامه هسته ای ایران بود، به راه افتاد.
افزون بر این، قطعنامه سوم شورای امنیت سازمان ملل با هدف فشار بر ایران جهت متوقف ساختن غنی سازی اورانیوم صادر شده بود. قطعنامه پیشنهادی شورای امنیت سازمان ملل که با مخالفت چین و روسیه مواجه شد، ممنوعیت سفر مقامات ایرانی درگیر در برنامه هسته ای ایران و بازرسی از کشتی هایی که به ایران وارد یا از آن خارج می شوند، در صورت وجود هرگونه تردید در خصوص حمل وسایل و مواد ممنوعه را شامل می شد. (خبرگزاری فرانسه، 11 فوریه 2008)
در ضمن نیکلای سارکوزی رییس جمهور فرانسه همراه با گوردون براون نخست وزیر انگلیس خواستار تحریم های مشترک اتحادیه اروپا علیه ایران شد.
با بی توجهی به گزارش اطلاعات ملی آمریکا، سخنرانی های تکراری بوش برای به تصویر کشیدن ایران به عنوان یک تهدید هسته ای ادامه یافت: «من احساس خوبی نسبت به این نکته که ما باید فشار را بر ایران حفظ کنیم، دارم؛ با اعمال فشار، آنها درک می کنند که منزوی شده اند، اعمال فشار بر اقتصاد آنها اثر خواهد گذاشت و باید به آنها فشار وارد ساخت تا کسی از میان آنها پیدا شود و بگوید: کافی است.»

«تهدید نسبت به الگوی رفتاری غرب»

رسانه های غربی سرگرم عمل پلید ارائه اطلاعات گمراه کننده ای هستند که هدف آن متقاعد ساختن افکار عمومی در این خصوص می باشد که تنها راه ایجاد یک جهان عاری از سلاح هسته ای، استفاده از سلاح های هسته ای بر پایه اقدام پیشگیرانه علیه کشورهایی می باشد که الگوهای رفتاری و زندگی ما را تهدید می کنند. آنها به شدت این موضوع را القاء می کنند که جهان غرب تهدید می شود.
یک حمله پیشگیرانه – که از نظر جغرافیایی محدود به خاورمیانه (منهای اسرائیل) می شود – هدف این بازی است. در این حمله از سلاح های هسته ای تاکتیکی آمریکا استفاده می شود که طبق نظرات علمی (در مقابله با نظرات مطرح در پنتاگون) برای جمعیت مجاور آن بی ضرر است زیرا انفجار آنها در زیر زمین صورت می گیرد. ( نگاه کنید به مایکل چاسودوفسکی، خطرات هولوکاست هسته ای در خاورمیانه، گلوبال ریسرچ، 17 فوریه 2006.)
بمبهای بی 61-11 که قابلیت انفجار مخازن و زیرزمین ها و حمل کلاهک هسته ای را دارند و ساخت آمریکا هستند به همراه قدرت انفجاری بین سه تا شش برابر بمبی که در هیروشیما منفجر شد، به عنوان بمب های بشردوستانه معرفی شده اند که خطر آسیب های جنبی را به حداقل می رسانند.
ارزیابی های دانشمندان درون پنتاگون درباره سلاح های هسته ای کوچک از سوی فدراسیون دانشمندان آمریکا موسوم به "فاس" رد شده است: «هرگونه تلاش برای استفاده از بمب های "بی 61-11" که قابلیت انفجار مخازن زیرزمین را دارند، در یک محیط شهری منجر به تلفات گسترده غیرنظامیان خواهد شد. انفجار هسته ای به آسانی منجر به فوران مواد رادیواکتیو شده و یک حوزه مهلک از تشعشعات گاما را در سراسر منطقه ایجاد خواهد کرد.»

تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما