آيا شيعه در قضيه ذبح اسماعيل(عليه السلام) معتقد به بداء و جهل در حق خداوند است؟
جواب اجمالى:
جواب تشريحى:
اعتقاد شيعه در مورد بداء در مقابل قول يهود است كه مى گويند خداوند، عالَم را خلق نموده و امور آن را رها كرده، پس نمى تواند در آن تغيير وتصرفى انجام دهد.[2] چنان كه در قرآن آمده: (وقالت اليهود يد اللّه مغلولة)[3]
«يهود مى گفتند دست خدا بسته است». بداء به اعتقاد شيعه به اين معناست كه خداوند هر چه بخواهد ايجاد مى كند و هر چه بخواهد از بين مى برد و هر چه را بخواهد جلو و يا به تأخير مى اندازد.[4] و خداوند قادر است به خاطر اعمال خوب و بدى كه انسان انجام مى دهد، مسير و سرنوشت او را تغيير دهد.[5]
اما در مورد ذبح اسماعيل، كه در ابتدا حضرت ابراهيم به ذبح كردن او مأمور شد، ولى بعداً اين امر برداشته شد. مفسرين شيعه اقوالى را به عنوان احتمال ذكر كرده اند كه به بيان آن مى پردازيم:
1- بعضى از مفسرين مى گويند امر خداوند به ذبح اسماعيل يك نوع آزمايش الهى بوده است و خداوند مى خواسته حضرت ابراهيم را مورد آزمايش و ابتلاء قرار دهد و روشن است كه در اوامر امتحانى اراده جدى، به اصل عمل تعلق نمى گيرد، بلكه هدف اين است كه روشن شود شخص مورد آزمايش تا چه اندازه آمادگى اطاعت از فرمان الهى را دارد،[6] چنان كه خداوند مى فرمايد: (و إذ ابتلى ابراهيم ربه بكلمات فاتمّهن)[7] «به خاطر آوريد هنگامى كه خداوند ابراهيم را با وسايل گوناگونى آزمود و او به خوبى از عهده اين آزمايش ها برآمد» و روشن است كه يكى از آزمايش ها، ذبح اسماعيل بوده است و در خود قرآن به آن تصريح شده است: (انّ هذا لهو البلاء المبين)[8] «اين (ذبح اسماعيل) مسلماً همان امتحان آشكار است» .
2- عده ديگر قايل به بداء هستند به اين معنى كه خداوند در واقع به ذبح اسماعيل امر نمود ولى قبل از اين كه حضرت ابراهيم فرزندش را ذبح كند، اين امر فسخ شد و امر از او برداشته شد.[9]
3- قول ديگر اين است كه امر به مقدمات ذبح تعلق داشته نه به خود ذبح، به اين معنا كه حضرت ابراهيم در واقع امر شده بود كه فرزند خود را بخواباند و بالاى سر او بنشيند و چاقو به دست گيرد و آن را نزديك سر او ببرد.[10] و آن حضرت هم اين مقدمات را انجام داد ودليل اين كه ذبح انجام نشد اين بود كه ذبح مأمورٌ به نبوده است.
4- قول ديگر كه قائلين كمى دارد اين است كه امر خداوند به خود ذبح تعلق داشته و آن حضرت هم اقدام به ذبح كرده ولى به خواست خداوند پوست و رگهاى بريده شده به حالت اول بر مى گشتند و ترميم مى شدند.[11]
از مطالب بيان شده نتيجه مى گيريم كه اولا: در قضيه ذبح اسماعيل(عليه السلام) فقط بعضى از علماء و مفسرين قائل به بداء شده اند و بقيه، اقوال ديگرى را پذيرفته اند. و ثانياً: عقيده شيعه در مورد بداء به هيچ وجه مستلزم جهل در مورد خداوند نيست بلكه به نحوى توسعه و قدرت خداوند است زيرا اولا معناى لغوى بداء عبارت است از: «ظهور چيزى كه ظاهر نبوده».[12] و ثانياً آن چه كه شيعه معتقد است معناى بداء است كه قبلا بيان شد. هر چند اگر معناى لغوى بداء هم مراد باشد، لازمه آن نسبت دادن جهل به خداوند نيست چون خفايى كه در معناى لغوى أخذ شده، خفاء نسبت به بندگان است نه نسبت به خداوند.
پي نوشت :
[1] - ر،ك: كشف المراد، علامه حلى، الهيات، جعفر سبحانى، بحث علم خداوند.
[2] - شيخ صدوق: التوحيد، جامعه مدرسين، ص 335 .
[3] - مائده: 64 .
[4] - التوحيد، همان .
[5] - جعفر سبحانى، الهيات (المركز العالمى للدراسات الاسلامى) ج 2، ص 325 .
[6] - ناصر مكارم شيرازى: تفسير نمونه، دار الكتب الاسلاميه، ج 19، ص 121 (و از مفسرين اهل سنت، فخر رازى، تفسير كبير، دار احياء التراث العربى، ج 26، ص 156) .
[7] - بقره: 124 .
[8] - صافات: 106 .
[9] - علامه مجلسى: بحارالانوار (دار احياء التراث العربى) ج 12، ص 139 .
[10] - بحارالانوار: همان (مجلسى اين قول را به بعضى از متكلمين اماميه و معتزله نسبت داده است) .
[11] - تبيان، همان .
[12] - مصباح المنير: ذيل كلمه بدو .
نتيجه اينكه؛ با توجه به آيات شريف قرآن، كه عصمت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و تمامي انبياء (عليهم السلام) را به طورمطلق بيان ميفرمايد، چرا و به چه دليل ما كه مسلمان و مدعي پيروي از نبي مكرم اسلام(صلي الله عليه و آله)هستيم، بدون هيچ دليل نقلي و عقلي، عصمت انبياء (عليهم السلام) را مخدوش مينماييد؟!
منابع و ماخذ:
[1] - ابن فارس، معجم مقاييس اللغة، ذيل ماده «عصم».
[2] - فاضل مقداد، ارشاد الطالبين، مكتبة آية الله المرعشي، ص 301.
[3] - علامه طباطبايي، تفسيرالميزان، اسماعيليان، ج 2، ص 134، ذيل آيه 213 بقره.
[4] - عبس/ 2 ـ 3.
[5] - تفسير مجمع البيان، طبرسي و تفسير الميزان، علامه طباطبايي و تفسير نمونه، ناصر مكارم و ديگر تفاسير ذيل آيه فوق.
[6] - فخر رازي، تفسير كبير، دارالكتب العلمية، ج 31، ص 51، (اجماع اهل سنت بر اين مطلب را ادعا كرده).
[7] - نساء / 80.
[8] - نساء / 63.
[9] - احزاب / 21.
[10] - براي توضيح بيشتر در اين باره رجوع كنيد به مفاهيم القرآن، جعفر سبحاني، ج 4، ص 423 به بعد. و آموزش عقايد، مصباح يزدي، سازمان تبليغات اسلامي، ج 2 ـ 1، ص 244 و 245.
[11] - آل عمران / 31.
[12] - محقق طوسي، كشف المراد في شرح التجريد الاعتقاد، مكتبة المصطفوي، ص 274.
[13] - كشف المراد، همان.
[14] - تفسير الميزان، همان، ج 2، ص 134.
[15] - تفسير مجمع البيان، دارالمعرفة، ج 9 ـ 10، ص 664.
[16] - الميزان و مجمع البيان، همان.
[17] - تفسير كبير، همان.