تحلیلی بر شخصیت صاحب بن عباد وزیر فخر الدویه دیلمی (1)

حکومت آل بویه یکی از مقتدرترین حکومت هایی بوده که در طول تاریخ ایران اسلامی در این سرزمین شکل گرفته است. این حکومت که توسط فرزندان بویه ماهی گیر که در سپاه مرداویج حضور داشتند توانست برای اولین بار حکومت شیعه
شنبه، 10 مهر 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
تحلیلی بر شخصیت صاحب بن عباد وزیر فخر الدویه دیلمی (1)
  تحلیلی بر شخصیت صاحب بن عباد وزیر فخر الدویه دیلمی (1)

 

نویسنده: سید مصطفی طباطبایی (1)




 

چکیده :

حکومت آل بویه یکی از مقتدرترین حکومت هایی بوده که در طول تاریخ ایران اسلامی در این سرزمین شکل گرفته است. این حکومت که توسط فرزندان بویه ماهی گیر که در سپاه مرداویج حضور داشتند توانست برای اولین بار حکومت شیعه ای تأسیس کند که حتی خلفای عباسی را نیز تحت سلطه خود در آورد.
حکومت آل بویه به مرکزیت اصفهان و شیراز و ری چنان تأثیری در تاریخ ایران اسلامی و به خصوص این سه شهر داشته که در تاریخ اصفهان دوران آل بویه، این زمان را به عنوان یکی از دوران طلایی تاریخ اصفهان و بلکه ایران بر شمرده اند.
شکوفایی و اقتدار حکومت آل بویه علاوه بر درایت و شجاعت امرای این سلسله مرحون زحمات و تلاش وزرای این حکومت می باشد که از آن جمله می توان به وزیر دانشمند فخر الدوله دیلمی، صاحب بن عباد اشاره کرد.
علم و دانش صاحب بن عباد و تأثیر وی در پیشبرد اهداف حکومت آل بویه موضوعی است که با استفاده از منابع کتابخانه ای در این مقاله به آن پرداخته شده است.
کلید واژه : آل بویه، فخر الدوله، اصفهان، وزارت، صاحب بن عباد

مقدمه :

تأسیس دولت آل بویه به دست سه برادر به نام على، احمد و حسن صورت گرفت. این سه تن، كه فرزندان ماهیگیرى گیلانى به نام امیر شجاع بویه بودند، مانند كلیه ماجراجویان این ایام، نسب خود را به بهرام چوبینه و به قولى به یزدگرد سوم رسانیده‏اند. آل بویه مانند دیگر سران و امراى دیلمى و گیلانى طرفدار علویان بودند و از مداخله خلفاى عباسى در امور نفرت داشتند.
احمد یكى از فرزندان ابو شجاع، پس از تسخیر كرمان و خوزستان به بغداد، مركز خلفاى عباسى، لشكر كشید. المستكفى باللّه خلیفه وقت ناچار در برابر قدرت او تسلیم شد و وى را معز الدوله و دو برادر دیگر او على و حسن را عماد الدوله و ركن الدوله لقب داد. معز الدوله پس از تسخیر بغداد، به تلافى مظالم و حق- ناشناسیهاى بنى عباس، مستكفى را از خلافت خلع و المطیع للّه را به جاى او نشاند.
پس از بركنارى مستكفى، متجاوز از سیصد سال خلافت عباسى دوام یافت تا سرانجام هلاكو خلافت پانصد ساله بنى عباس را برانداخت. ولى باید در نظر داشت كه از دوره آل بویه به بعد، در حقیقت، دوران قدرت سیاسى خلفا سپرى گردیده و در دوره سلاجقه و خوارزم- شاهیان زمام امور در دست ایرانیان بود. عضد الدوله در نظر داشت حكومت دینى را هم از دست خلفا بیرون كشد. آل بویه و به خصوص پادشاهان اولیه آن، باطنا به خلفا و دولت اسلامى عقیده و ایمانى نداشتند و بر خلاف سامانیان و غزنویان در تجدید استقلال سیاسى ایران و تحقیر خلفاى بغداد كوشش بسیار كردند، و براى آنكه ایرانیان را از تسلط مذهبى اعراب رهایى بخشند در ترویج مذهب شیعه و احیاء علوم و آثار ایرانیان كوششها كردند، به گونه ای که حتی معز الدوله مصمم بود كه خلافت عباسى را از میان بردارد و یكى از علویان را به جاى او بگمارد ولى نزدیكان او به جهات سیاسى او را از این كار بازداشتند.
سلاطین دوران بعد این سلسله کمتر تعصبات مذهبی و با پیروان ادیان و مذاهب مختلف به دیده رفق و مدارا مى‏نگریستند و از افراد بصیر و مطلع خارجى، خواه مسیحى و خواه یهودى، براى حل و فصل امور و انجام خدمات دولتى استفاده مى‏كردند؛ چنانكه نصر بن هارون، یكى از وزراى عضد الدوله، عیسوى، و حاكم بندر سیراف یك نفر یهودى بود.
از میان وزرای آل بویه صاحب بن عباد ویژگی خاصی دارد و آن اینکه وی به در اختلافاتی که بین برادران بویهی اتفاق افتاد از فخر الدوله دعوت کرد به اصفهان برود و کمک کرد که حکمرانی حکومت بویهیان برسد.

صاحب بن عباد در دوران قبل از وزارت :

اسماعیل بن عباد فرزند عباس مشهور به صاحب بن عباد به سال ۳۲۶ ق. به دنیا آمد. (آقا بزرگ تهرانی: 1408: ج1: 336). در فهرس التراث در مورد نسب وی چنین آمده است : «أبو القاسم إسماعیل بن عبّاد بن عباس بن عبّاد بن أحمد بن إدریس الطالقانی الأصفهانی، الملقب بالصاحب الوزیر، كافی الكفاة.» ( حسینی جلالی : 1422: ج1: 431)
پدر اسماعیل، ابو الحسن عباد نیز وزیر و کاتب رکن الدوله بویهی می باشد. از ابو حنیفه فضل بن حباب و معاصرینس از محدثین بغداد حدیث روایت کرده و ابوبکر بن مردویه و جمعی از فضلای اصفهان نیز از وی حدیث نقل کرده اند. در علم و دانش و پرهیزکاری بسیار بلند مرتبه بوده به گونه ای که به " شیخ امین " معروف بوده است. وی همچنین دو کتاب به نام های ، رساله در آیات الأحکام و رساله احکام القرآن تألیف کرده است. (مهدوی: 1384: ج1: 275).
از دوران کودکی اسماعیل بن عباد اطلاعات زیادی در دست نیست. همینقدر می دانیم که تحصیلات مقدماتی را نزد پدر خود که از معاریف و دانشمندان سر شناس اصفهان بوده گذرانده و در واقع اولین استاد وی پدرش " عباد " بوده است. وی پس از آن راهی شهر ری شد و در درس های ابن عمید وزیر شرکت جست و در آن جا نامور گردید. برخی علت اینکه به اسماعیل بن عباد لقب " صاحب " داده اند را نیز در همین امر می دانند که به دلیل آن که با ابن العمید مصاحبت داشته؛ هرچند مصاحبت وی با مؤید الدوله فرزند رکن الدوله را هم بیان کرده اند. (مهدوی: همان ؛ تتوی : 1382: ج3: 1935) وی علاوه بر ابوالفضل بن عمید از أحمد بن فارس لُّغوی، أبی الفضل العباس بن محمد نحوی ملقب به عرام، و أبی سعید سیرافی، ولقاضی أبی بكر أحمد بن كاملنیز علم آموخت. (سبحانی: 1418: ج‏4: 108)
در فرهنگ جامع تاریخ ایران درباره صاحب بن عباد آمده است : «نام وى اسماعیل، كینه او ابو القاسم و ملقب به صاحب و كافى الكفاة. او نخستین كسى بود كه از وزیران آل بویه لقب صاحب گرفت. بدین جهت كه از كودكى همنشین مؤید الدوله دیلمى بود اما لقب كافى الكفاة را گویا مؤید الدوله به سبب لیاقتى كه در روزگار كتابت از وى مشاهده كرد بدو داد. صاحب از خاندان ایرانى و مورخان او را دیلمى و از طالقان دانسته‏اند. صاحب عباد در سال 326 ه. ق. در طالقان تولد یافت، ولى انتقال وى به رى توسط ركن الدوله در سال 335 ه. ق. بوده است. صاحب در اوایل جوانى در رى به سلك خدمت دیوان ابو الفضل ابن عمید درآمد، ولى بعدها به همراه مؤید الدوله ابتدا به بغداد و از آنجا به اصفهان بازگشت و در آن شهر به وزارت و كتابت مؤید الدوله پرداخت. صاحب مدت نوزده سال كه در اصفهان كار كتابت مؤید الدوله را برعهده داشت سفرى به شیراز و بغداد و رى كرد. در سال 359 ه. ق. ابو الفضل ابن عمید پس از سى و یك سال وزارت جهان را بدرود گفت و ركن الدوله فرزند وى یعنى ابو الفتح را به وزارت برگزید تا اینكه پس از چندى صاحب‏ بن‏ عباد به‏جاى وى به وزارت برگزیده شد و از این تاریخ به بعد رى مركز ادیبان و شاعران گشت‏ » (قدیانی : 1387: ج2: 544)
صاحب بن عباد در دوران وزارت : همانطور که بیان شد رکن الدوله پس از ابو الفتح پسر ابو الفضل بن عمید، صاحب بن عباد را به وزارت برگزید و بدین سان صاحب بن عباد نیز ردای وزارت بویهیان را به تن کرد. پس از مرگ رکن الدوله نیز، مؤید الدوله وی را به سمت وزارت برگزید (تتوی : 1382: ج3: 1907) اما اوج عظمت صاحب بن عباد در دوران وزارت فخر الدوله دیلمی در اصفهان می باشد. درباره چگونگی ارتباط فخر الدوله و صاحب بن عباد باید گذری به حوادث تشکیل دوران آل بویه تا به حکومت رسیدن فخر الدوله داشته باشیم. « قتل مرداویج در 324 ه. موجب شادمانى حریفان او شد. حسن بویه از حبس اهواز گریخت. نصر بن احمد كه آرزوى تصرف گرگان و طبرستان و رى را در سر مى‏پرورانید، به تكاپو و تلاش افتاد. به این ترتیب، وشمگیر، جانشین مرداویج، در آغاز زمامدارى با مشكلات فراوان روبرو شد كه مهمترین آنها على بن بویه بود كه قواى خود را در اختیار حسن برادر خویش نهاد و همدان و رى و قزوین و قم و كاشان را فتح كرد. وشمگیر كه با مدعیان مختلف روبرو بود، سرانجام براى طرد آل بویه، از نوح بن نصر سامانى استمداد جست. در جریان این جنگها وشمگیر در 357 ه. درگذشت و بین بهستون و برادر كوچكترش قابوس بر سر جانشینى اختلاف افتاد و سرانجام قابوس در سرزمین گرگان و قسمتى از طبرستان استقرار یافت. در همین ایام، ركن الدوله وفات یافت و ممالك او بین فرزندانش عضد الدوله، مؤید الدوله و فخر الدوله تقسیم شد. پس از آنكه عضد الدوله و مؤید الدوله در ملك فخر الدوله طمع كردند و همدان را از چنگ او بیرون آوردند، او به ناچار از شمس المعالى قابوس بن وشمگیر استمداد جست. قابوس نه‏تنها در این راه توفیقى نیافت بلكه طبرستان‏ و گرگان را، در جریان جنگ، از كف داد و در نتیجه مدت هجده سال براى كمك به فخر الدوله از حكومت موروثى محروم ماند. در خلال این احوال، عضد الدوله و مؤید الدوله مردند و صاحب‏ بن‏ عباد، فخر الدوله را به رى فراخواند تا به جاى برادر نشیند.» (راوندی: 1378: ج‏2 : 225) « فخر الدّوله در این وقت در نیشابور مى‏بود. چون این خبر به او رسید در عین ماه رمضان این سال به سرعت تمام متوجّه رى گشت و آن ولایت موروثى خود را بى‏منّت و مشاركت غیر در تحت تصرّف خود درآورد و صاحب‏ بن‏ عبّاد را در وزارت كلّ ممالك مستقل گردانید. و در سال سیصد و شصت و چهار از رحلت خیر البشر، صمصام الدّوله از بغداد جهت فخر الدّوله خلعت خلافت فرستاد، چه میانه ایشان همیشه طریقه محبّت و دوستى مسلوك مى‏بود. و در همین سال، ابو الحسین بن عضد الدّوله در اهواز سكّه و خطبه به نام فخر الدّوله كرد.» (تتوی: 1382 :ج3: 1942) صاحب بن عباد نه تنها در مورد فخر الدوله کمک کرد که حکومت را به دست بگیرد و وزیر او باشد. بلکه در مواقع لزوم پا به میدان کارزار می گذاشت و در عرصه نبرد نیز ظاهر می شد. به گونه ای که در تاریخ الفی در ذکر وقایع سال سیصد و شصت و هفتم آمده است : « در این سال، صاحب‏ بن‏ عبّاد با لشكرى عظیم متوجّه بلاد طبرستان شده متقلّبان آن دیار را مستأصل گردانیده بسى از قلاع آن ولایت را فتح نموده سیّما قلعه قریم‏ و عاد. » (همان : ج3: 1945)
مذهب صاحب بن عباد :
در مورد مذهب صاحب بن عباد مطالب مختلفی بیان داشته اند. برخی او را شافعی دانسته اند و دلیل آن را آن می دانند که وی قاضى عبد الجبار بن احمد معتزلى‏ را قاضی حکومت آل بویه قرار داده، ولی آن چه از محتویات آثار وی به دست می آید آن است که وی شیعه اثنی عشری بوده است. به گونه ای که در موسوعةطبقات‏الفقهاء درباره وی آمده است : « كان شیعیاً إمامیاً عظیم الشأن، جلیل القدر فی العلم »(سبحانی : همان) همچنین شیخ صدوق درباره وی گفته : «لم أجد شیئا آثر عنده و أحسن موقعا لدیه من علوم أهل البیت علیهم السّلام لتعلّقه أدام الله عزّه بحبهم، و استمساكه بولایتهم، و اعتقاده بفرض طاعتهم، و قوله بإمامتهم، و إكرامه لذریتهم، و إحسانه إلى شیعتهم» (حسینی جلالی :1422: ج1:431) شیخ صدوق نه تنها در مورد صاحب بن عباد این بیان را دارد، حتی در مقدمه کتاب عیون اخبار الرضا از قصیده های صاحب استفاده کرده و این کتاب را به صاحب بن عباد تقدیم کرده است (آقا بزرگ تهرانی:1418: ج15: 375) ملا محمد تقى مجلسى اول نیز وى را افقه فقهاى امامیه شمرد، و از او به علّامه و رئیس المحدثّین و المتكلّمین تعبیر مى‏كند.(هنرفر :1386: 237)
خدمات علمی فرهنگی صاحب بن عباد :
یکی از مهم ترین اقدامات صاحبن عباد در مقام وزارت، سعی در ترویج فرهنگ شیعه و رفع مشکلات شیعیان می باشد. به گونه ای که در تاریخ قم آمده است : « از جمله فضآئل و كمالات مولانا صاحب الجلیل، یكى آنك:
جون اشراف طالبیّه، و سادات فاطمیّه، به واسطه انقلاب زمان، و حوادث دوران، در اطراف و اكناف جهان متفرّق كشتند، و از هر كس كه طلب حفاوت و مهربانى نمودند؛ بر ایشان تعطّف و شفقت نكردند، و از حقوق ایشان، كه بر ذمّت أهل غنا و ثروت، ثابت و لازم بوده- با آنك سؤال و التماس مى‏فرمودند- احسانى و انعامى نكردند، و مدد و مساعدت ننمودند، مولانآء مشار الیه أدام اللّه سلطانه در حقّ ایشان انواع شفقت و تربیت و احسان باظهار پیوست، تا ایشان مرفّه الحال، و فارغ البال، درین طرف مقیم و متوطّن شدند، و از أهل غنا و ثروت كشتند.
و من كه مصنّف این كتابم، حال حفاوت و شفقت، و میل خاطر مولانا، با جانب اشراف طالبیّه، و سادات فاطمیّه، تشبیه و تمثیل نمى‏كنم، إلّا بقول أبی تمّام طائی‏ :
شعر
انّ قلبی لكم كالكبد الحرّ*** ى و قلبی لغیركم كالقلوب‏ »
) قمی: 1385: 10)
از دیگر اقدامات صاحب بن عباد تدریس و تألیف بوده است. وی در مسجد جامع اصفهان سالیان متمادی درس میگفته به گونه ای که صفه ای از این مسجد که محل تدریس وی بوده به صفه صاحب معروف است. و افراد بسیاری همچون أبو العلاء محمد بن حسّول، عبد الملك بن علی رازی، أبو بكر بن أبی علی ذكوانی، أبو طیّب طبری و أبو بكر بن مقرئ از وی روایت کرده اند. ( سبحانی: 1418: ج‏4: 108)
در زمینه تألیف کتاب نیز صاحب بن عباد از نوادر دوران بوده است به گونه ای که وی کتابخانه ای عظیمی ایجاد کرد که زبانزد همگان بوده و اکثر مورخان از کتبخانه وی به شکوه یاد کرده اند. وی همچنین با کمک شیخ مفید نیز توانست کتاب خانه ای در بغداد ایجاد نماید. از جمله کتاب هایی که توسط صاحب بن عباد به نگارش در آمده می توان به الأبانه عن مذاهب اهل العدل، التعلیل، الرسائل الصاحبیه، زندگانی حضرت عبد العظیم حسنی، الزیدین، الزیدیه، شرح اسماء الحسنی، شواهد، العروض، مختصر نهج السبیل، نهج السبیل و المحیط در علم لغت اشاره کرد.
صاحب بن عباد علاوه بر عالم بودن، به علم آموزان وعلما نیز احترام ویژه ای می گذاشت. به گونه ای که دربار وی همیشه محل تجمع علما و شعر بود. در تاریخ اجتماعی ایران در این باره آمده است : «خانه صاحب در شهر رى محفل اهل علم و ادب بود، وى در دادن عطایا و صلات به دانشمندان و ادبا، زیاده ‏روى مى‏كرد و اگر منصفانه قضاوت كنیم، باید بگوئیم بیت المال را غالبا براى كسب شهرت به مصارف غیرضرورى مى‏رسانید. عوف بن الحسین الهمدانى گفت: وقتى وارد خزانه خلع صاحب شدم و خزانه‏دار كه دوست من بود، دفتر ثبت خلعت ها را به من نشان داد، دیدم شماره دستارهاى خزى كه در زمستان آن سال تنها صرف خلعت سادات و فقها و شعرا شده بود، غیر از دستارهاى خزى كه صرف خلعت دیگران شده بود، به هشتصد و بیست دستار مى‏رسید. وقتى صاحب در شهر رى بیمار شد، و از عضد الدوله كه آن وقت در بغداد بود، پزشكى‏ براى معالجه فورى خود درخواست نمود، عضد الدوله مجلس مشاوره‏اى از فحول پزشكان بغداد تشكیل داد و در آن مجلس، براى معالجه صاحب، جبرئیل بن بختیشوع را كه سرآمد پزشكان آن عهد بود و زبان فارسى به خوبى مى‏دانست، انتخاب نمودند. عضد الدوله او را به «رى» فرستاد و صاحب، مقدم او را گرامى داشته و اموال بسیارى به او بخشید و جبرئیل در آنجا به درخواست صاحب، كتاب كوچكى در شرح امراض كه از فرق سر تا قدم بر انسان عارض مى‏گردد، تألیف نمود. و صاحب هزار دینار زر براى تألیف رساله به او عطا نمود. و همیشه جبرئیل مى‏گفته است صنفت مائتى ورقه و اخذت عنها الف دینار.» (راوندی: 1378: ج‏4 : 303)
صاحب بن عباد همچنین یکی از شعرای معروف دوران آل بویه به شمار می رود که مه تنها در در تمامی ابواب و فنون شعر از قبیل مدح، وصف، رثاء، هجاء، هذل شعر سروده بلکه همت والایی در مدح ائمه معصومین داشته است ( که این امر خود نیز دلیل دیگری بر تشیع وی می باشد) به گونه ای که در مدح حضرت امیر المؤمنین 27 قصیده سروده که در آن ها از صنعت حذف استفاده کرده است. شعر زیر نمونه ای از اشعار ایشان می باشد :
یا زائرین اجتمعوا جموعا*** وكلّهم قد أجمعوا الرجوعا
إذا حللتم تربة المدینة*** بخیر أرض وبخیر طینة
فأبلغوا محمدا الزكیا*** عنّی السلام طیباً زكیا
حتى إذا عدتم إلى الغریّ‏*** فسلّموا منّی على الوصیّ‏
وبعد بالبقیع فی خیر وطن‏*** اهدوا سلامی نحو مولای الحسن‏
وأبلغوا القتلى بأرض الطفّ‏*** تحیّتی ألفان بعد ألف‏
ثمّة عودوا ببقیع الغرقد*** نحو علی بن الحسین سیّدی‏
وباقر العلم أخا الذخائر*** ومعدن العلیاء والمفاخر
وكنز علم اللَّه فی الخلائق***‏ جعفر الصادق أتقى صادق‏
فبلّغوهم من سلامی النامی‏*** ما لا یزول مدّة الأیام‏
حتّى إذا عدتم إلى بغدان‏*** بمشهد الزكاء والرضوان‏
فبلغوا منّی سلاماً زایبا*** سلام من یرى الولاء واجبا
وواصلوا السرور وارؤا طوسا*** نحو علی ذی العلى بن موسى‏
حیّوه عنّی ما أضاء كوكب‏*** وما أقام یذبل و كبكب‏
وسلموا بعد على محمّد*** بأرض بغدان زكی المشهد
واعتمروا عسكر سامراء*** اهدوا سلامی أحسن الإهداء
نحو على الطاهر المطهر*** والحسن المحسن نسل حیدر
(امینی: 1428: 323)
شاعر بودن صاحب بن عباد و وزارت او باعث شده بود که شعرای بسیاری در دربار وی پرورش بیابند. در تاریخ ادبیات ایران آمده : « تحت توجهات صاحب اسماعیل‏ بن‏ عباد (وفات 385 ه)، كه شخصیتى فوق العاده دانشمند و هم‏چنین اهل قلم بود، در دوره ال بویه هم شاعران فارسى ظهور كردند، مانند منصور منطقى و بندار (هردو از مردم رى)؛ بعدها، قطران؛ بختیارى و غضایرى و در سده یازدهم، منوچهرى معروف در جنوب دریاى خزر » (یان ریپکا: 1381: 169).
ظرافت وی در شاعری نیز قابل ستایش بوده به گونه ای که از این ذوق سرشار در آیین مملکت داری نیز استفاده می برده است. به گونه ای که گفته شده وی در قم قاضى تعیین كرده بود كه به او اعتقاد امانت و دیانت داشت. چندى برخلاف آن اخبار مى‏نمودند و صاحب باور نمى‏كرد تا وقتى كه جمعى از مردم ثقه شهادت دادند كه او در فلان قضیّه پانصد دینار رشوه گرفته. بر صاحب عظیم مستنكر نمود. قلم برداشت و بنوشت: «ایّها القاضى بقم! قد عزلناك فقم.» چون به نظر رسید، گفت: «مرا عزل نكرد، الّا این سجعه میشومه.» (محقق سبزواری: 1383 روضة الانوار عباسى (در اخلاق و شیوه كشور دارى)،: 734)
صاحب بن عباد علاوه بر شعر در نثر نویسی سرآمد دوران خود بود و آثار بسیاری از ایشان به نثر از وی به جا مانده است. خصوصیت بارز وی در ادبیات آن بوده که بر خلاف سامانیان که هم عصر وی بودند. به زبان عربی اهتمام ویژه ای نشان میداد و مانند سامانیان در صدد احیای زیان و ادب فارسی نبود.

پی‌نوشت‌ها:

1.پژوهشگر تاریخ

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.