پاره هاى نور

از امام هادى - عليه السلام - مجموعه اى از كلمات زرين نقل شده است كه از زيباترين جلوه هاى انديشه اسلامى بشمار مى رود. اين كلمات قصار به مسائل گوناگون تربيتى ، اخلاقى و روانى پرداخته و به عنوان ميراثى گرانقدر از تعدى روزگار محفوظ مانده و به دست ما رسيده است كه ما بخشى از آنها را در زير مى آوريم : 1 - امام هادى - عليه السلام - فرمودند: ((خير من الخير فاعله ، و اجمل من الجميل قائله ، و ارجح من العلم عامله ...)).
دوشنبه، 18 آذر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پاره هاى نور
پاره هاى نور
پاره هاى نور

نويسنده: باقر شريف قرشى
از امام هادى - عليه السلام - مجموعه اى از كلمات زرين نقل شده است كه از زيباترين جلوه هاى انديشه اسلامى بشمار مى رود. اين كلمات قصار به مسائل گوناگون تربيتى ، اخلاقى و روانى پرداخته و به عنوان ميراثى گرانقدر از تعدى روزگار محفوظ مانده و به دست ما رسيده است كه ما بخشى از آنها را در زير مى آوريم :
1 - امام هادى - عليه السلام - فرمودند: ((خير من الخير فاعله ، و اجمل من الجميل قائله ، و ارجح من العلم عامله ...)).
((بهتر از نيكى ، انجام دهنده آن و زيباتر از زيبا، گوينده آن و برتر از علم ، بكار گيرنده آنست ...)).
امام در اين سخنان به ستايش از سه كس پرداخته است :
الف - عامل نيكى و خير، او بخاطر داشتن ارزش هاى اخلاقى از ((خير)) كه يك خصيصه اخلاقى است برتر مى باشد.
ب - خوش زبان ، او بخاطر خوبى هايى كه به مردم مى كند و معيارهاى ارزشمند روانى زيباتر از زيباست .
ج - آن كس كه به دانش خود عمل مى كند، برتر از دانش است زيرا علم وسيله اى است براى عمل و خودسازى پس ‍ كسى كه علم را بكار بندد رسالت خود را انجام داده علم را حفظ مى كند و منزلت خود را بالا مى برد و بدينسان برتر از علم خواهد بود.
2 - حضرت هادى - عليه السلام - به يكى از موالى خود فرمودند: (( ((عاتب فلانا و قل له : ان اللّه اذا اراد بعيد خيرا اذا عوتب قبل ...)). ))
((فلانى را سرزنش كن و به او بگو: خداوند هرگاه براى بنده اش خيرى تدارك ببيند حالت سرزنش پذيرى و نرنجيدن را در او به وجود مى آورد...)).
هنگامى كه سرزنش و نكوهش با چنين سخنان شيرينى همراه باشد، كينه و دشمنى را از بين مى برد و دوستى و محبت را گسترش مى دهد.
3 - امام - عليه السلام - فرمودند: (( ((من ساءل فوق قدر حقه فهو اولى بالحرمان ...)). ))
((هر كس بيش از حق خود طلب كند سزاوار ناكامى و بى بهرگى است ...)).
كسى كه بالاتر از استحقاق خود توقع دارد، خويش را در معرض نوميدى و دست نيافتن به مطلوب قرار مى دهد.
4 - حضرت هادى - عليه السلام - فرمودند: (( ((صلاح من جهل الكرامة هوانه ؛ )) هر كه ارزش كرامت و بزرگوارى را نداند شايسته خوارى و خفت است )).
چقدر اين سخن زيبا و دقيق است كسى كه ارزش هاى انسانى را سبك مى شمارد و كرامت را درك نمى كند سزاوار خفت ، خوارى ، اعراض و روى گردانى است .
5 - امام - عليه السلام - مى فرمايد: (( ((الحلم ان تملك الانسان ، و تكظم غيظك مع القدرة عليه ...)). ))
((حلم و بردبارى آنست كه مالك نفس خويش باشى و هنگام قدرت (بر انجام مقصودت ) خشم خودت را فرو دهى ...)).
شكيبايى و حلم جز اين نيست كه انسان بر نفس و اعصاب خود كنترل داشته باشد و اسير عوامل و اسباب خشم نگردد.
6 - حضرت فرمودند: (( ((الناس فى الدنيا بالمال ، و فى الا خرة بالاعمال ...؛ )) وجود آدمى در دنيا به ((مال )) و در آخرت به ((اعمال )) است ...)).
7 - امام - عليه السلام - فرمودند: (( ((من رضى عن نفسه كثر الساخطون عليه ...؛ )) هر كه از خود خشنود بود، نكوهش گران بسيارى خواهد داشت ...)).
هر كس تندرويهاى درونى خود را مهار نكند و از رفتارهاى نابهنجار و انحرافى خود خرسند گردد خودش را در معرض ‍ انتقاد و نكوهش و ناخشنودى مردم قرار داده است .
8 - حضرت امام هادى - عليه السلام - فرمودند: (( ((تريك المقادير ما لا يخطر ببالك ...؛ )) تقديرات الهى چيزهايى به تو نشان مى دهند كه تصور آن را هم ندارى ...)).
تقدير الهى كه شامل انسان و تمامى مخلوقات است چنان مسائل عجيب و حوادث حيرت آورى را به انسان نشان مى دهد كه به ذهنش هم خطور نكرده است .
9 - امام - عليه السلام - مى فرمايد: (( ((شر الرزية سوء الخلق ...؛ )) بدترين مصيبت ، كج خلقى است ...)).
يكى از بزرگترين مصيبت ها خوى بد و كجرفتارى است كه انسان را دچار مشكلات و سختى هاى بيشمارى مى سازد و اندوهى بزرگ براى او فراهم مى آورد.
10 - دهمين اختر تابناك ولايت مى فرمايد:
(( ((الغنى قلة تمنيك ، و الرضى بما يكفيك ، و الفقر شره النفس ، و شدة القنوط، و المذلة اتباع اليسير، و النظر فى الحقير...)). ))
((سرمايه حقيقى آرزوى كم داشتن و خرسندى به آن چيزى است كه تو را كفايت كند و فقر حقيقى ، آزمندى نفس و نوميدى زياد است و ذلت و درماندگى ، كوتاه نگرى و چشم داشت به اشياى حقير است ...)).
در بيان فوق حضرت به تعريف كامل مفاهيم زير مى پردازد:

الف ) توانگرى :

امام توانگرى را به داشتن مسكوكات و غير آن نمى داند بلكه سرمايه واقعى ، آرزوى كم و خشنود به آن مقدار است كه انسان را به كفايت كند.

ب - تنگدستى :

فقر و درويشى به مال اندك نيست بلكه آزمندى نفس و نوميدى بسيار انسان فقر حقيقى است .

ج - فرومايگى :

خوارى و خفت انسان در پيروى انسان در پيروى مسائل حقير و پيش پا افتاده است و عدم توجه به ارزش هايى است كه كرامت انسانى را حفظ مى كند و منزلت آدمى را بالا مى برد.
11 - از حضرت درباره حزم و دورانديشى پرسش كردند، ايشان پاسخ داد:
(( ((هو ان تنظر فرصتك و تعاجل ما امنك ؛ )) حزم آنست كه منتظر فرصت خود باشى و به آنچه در توان دارى بپردازى )).
حزم و دورانديشى آنست كه آدمى از فرصت هاى پيش آمده به خوبى استفاده كند و اجازه ندهد فرصت از دستش ‍ برود.
12 - امام هادى فرمودند: (( ((راكب الحرون - و هو الفرس الذى لا ينقاد - اسير نفسه ...؛ )) توسن سوار - اسب چموش - كسى است كه اسير نفس خودش باشد...)).
مقصود امام آنست كه آنكه در وادى گمراهى گام مى زند و به راه هاى انحرافى دلبسته است اسير نفس خود است و مانند كسى است كه بر حيوان چموشى بنشيند و در دره هاى عميق سقوط كند.
13 - امام دهم مى فرمايد: (( ((الجاهل اسير لسانه ؛ )) نادان و جاهل اسير زبان خود است )).
شكى نيست كه شخص ناآگاه و نادان در بند و گرفتار زبان خود است و اين زبان نياموخته و رها، مشكلات و گرفتارى هاى زيادى براى صاحبش فراهم مى كند.
14 - حضرت امام هادى فرمودند: (( ((المراء يفسد الصداقة القديمه ، و يحلل العقد العقدة الوثيقة و اقل ما فيه ان تكون المغالبة ، و المغالبة اءس اسباب القطيعة ...)). ))
((مراء و ستيزه ، دوستى هاى كهن را بر باد مى دهد و پيوندهاى استوار را از هم مى گسلد و كمترين پيامد آن ، انتظار مغالبه و پيروز شدن بر يكديگر است كه ريشه و بنياد جدايى ها مى باشد...)).
((ستيزه )) يا مجادله و پرخاش عامل بهم خوردن دوستى ها و كم شدن محبت است و به دنبال خود دشمنى و ناخشنودى بسيار دارد.
15 - حضرت امام هادى مى فرمايد: (( ((العتاب مفتاح التعالى ، و العتاب خير من الحقد...؛ )) سرزنش ، كليد برترى جويى است و سرزنش از كينه بهتر است ...)).
شكى نيست كه عتاب و پرخاش عامل مهمى براى برترى جويى بشمار مى رود و كليد شر و بدى است ليكن با اين همه بهتر از كينه داشتن انسان از برادرش مى باشد.
16 - يكى از ياران امام هادى - عليه السلام - به ستايش ايشان پرداخت و در اين كار زياده روى كرد حضرت به او گفت :
(( ((ان كثرة الملق يهجم على الفطنة ، فاذا حللت من اخيك محل الثقة فاعدل عن الملق الى حسن النية ...)).
((تملق زياد بر هوشيارى و زيركى آدمى مى شورد (و آن را از بين مى برد) اگر در برادرت صفت نيكى ديدى به جاى تملق گويى به او حسن ظن داشته باش و نيت خود را درباره اش نيكو كن ...)).
اسلام از تملق گويى بيزار است زيرا نشانه ضعف و ناتوانى شخصيت است و آن را براى مسلمانان نمى پسندد بلكه از آنان مى خواهد در تمام مراحل زندگى عزيز و سربلند باشند و از تذلّل و خود كم بينى بپرهيزند.
17 - حضرت امام هادى مى فرمايد: (( ((المصيبة للصابر واحدة ، و للجازع اثنان ...؛ )) مصيبت و اندوه براى شكيبا يكى است و براى ناشكيب و اهل جزع دوتاست ...)).
انسان اگر درباره حادثه غير منتظره و ناخوشايند صبر پيشه كند تنها يك مصيبت و ناراحتى دارد ولى اگر اختيار از كف بدهد و به جزع و فزع بپردازد دو ناراحتى و اندوه خواهد داشت : اندوه اولى و اندوه و مصيبت ناشى از جزع و ناشكيبايى .
18 - امام هادى - عليه السلام - مى فرمايد: (( ((الحسد ماحق الحسنات ، و الزهو جالب المقت ...؛ )) حسد حسنات را از بين مى برد و غرور و خودپسندى ، موجب نفرت و بيزارى مى گردد...)).
امام درباره حسد و رشك هشدار مى دهد زيرا اين رذيله گناه بزرگى است و اخبار متضافر و فراوانى داريم دال بر آنكه همانگونه كه آتش ، چوب خشك را مى سوزاند و از بين مى برد حسد نيكى ها را نابود مى سازد. غرور و تكبر نيز از جمله رذائلى هست كه نفرت و ناخوشايندى مردم را از شخص متكبر در پى دارد و امام مردم را از اين رذيله برحذر مى دارد.
19 - حضرت امام هادى - عليه السلام - مى فرمايد:
(( ((العجب صارف عن طلب العلم ، وداع الى التخمط فى الجهل )). ))
((خودپسندى ، انسان را از دانش جويى باز مى دارد و به تكبر و خودخواهى جاهلانه فرا مى خواند)).
از خود راضى بودن و احساس كمال آدمى را از زياده طلبى علمى باز مى دارد و او را بى نياز از خودسازى وانمود مى كند در نتيجه به دانسته هاى خود اكتفا مى كند و همين عين جهل و كورى قلب است .
20 - حضرت فرمودند: (( ((البخل اذم الا خلاق ، و الطمع سجية سيئة ...)). ))
((بخل ، نكوهيده ترين خوى است و آزمندى خصلتى است پليد...)).
امام ، ما را از بخل و خسّت و لئامت طبع برحذر مى دارد زيرا پست ترين و زشت ترين رذيله اخلاقى است . حضرت همچنان درباره آزمندى هشدار مى دهد زيرا صفتى است نفرت انگيز و مشكل آفرين و دارنده اين صفت سختى ها و زحمت ها در زندگى خواهد كشيد.
21 - امام هادى - عليه السلام - مى فرمايد: (( ((مخالطة الاشرار تدل على شر من يخالطهم ...؛ )) معاشرت و همنشينى و همدمى با بدان نشانه بدى و شرارت فرد معاشر و همنشين با آنان است ...)).
مسلما كسى كه با اشرار و كجروان ، مجالست و مصاحبت دارد خود نيز از همان خميره سرشته شده است و اگر او فرد شريف و درستكارى بود با بدان نمى نشست . (( (الجنس الى الجنس بميل ). ))
22 - حضرت فرمودند: (( ((الكفر للنعم امارة البطر، و سبب للتغيير...؛ )) كفران نعمت ها، نشانه سرمستى و باعث تغيير و زوال (نعمت ) است ...)).
آنكه بجاى سپاس و شكر منعم كفران نعمت مى كند سرمست شده و پا از گليم خود فراتر گذاشته است و ديگر خود را بنده نمى داند. همين احساس موجب زوال نعمت شده او را به خاك خواهد نشاند.
23 - حضرت مى فرمايد: (( ((اللجاجة مسلبة للسلامة ، و مؤ دية للندامة ...؛ )) لجاجت سلامتى را از آدمى مى گيرد و عاقبت او را پشيمان مى كند...)).
لجاجت و پافشارى در به دست آوردن خواسته اى در صورتى كه مصلحت در صبر، متانت و آرامش باشد، سلامت را زايل و آدمى را دچار ندامت و پشيمانى مى كند لذا امام بشدت آن را نهى مى فرمايد و از ما مى خواهد اين حالت را از خود دور كنيم . در حديث ديگرى لجاجت را از بين برنده راءى و انديشه معرفى مى كند.
24 - امام هادى مى فرمايد: (( ((الهزء فكاهة السفهاء و صناعة الجهال ...؛ )) مسخره كردن ، تفريح ابلهان و كار جاهلان و نادانان است ...)).
دست انداختن مردم و مسخره و تحقير كردن آنان سرمايه ناآگاهان و تفريح ابلهان است كه كار ديگرى جز سبك كردن خلق خدا ندارند.
25 - حضرت هادى - عليه السلام - مى فرمايد: (( ((العقوق يعقب القلة ، و يؤ دى الى الذلة ...؛ )) عقوق (زير پا گذاشتن حقوق والدين ) كاستى به دنبال دارد و موجب خوارى و سرافكندگى مى گردد...)).
عصيان و ترك سبكى نسبت به ((پدر)) پيامدهاى ناخوشايندى زيادى از جمله كاهش نسل و شيوع خفت و خوارى ميان افراد خانواده دارد.
26 - حضرت امام هادى - عليه السلام - مى فرمايد: (( ((السهر الذ للمنام ، و الجوع يزيد فى طيب الطعام ...؛ )) شب بيدارى ، خواب را شيرين تر و گرسنگى ، غذا را گواراتر مى سازد...)).
انسان اگر شب را صرف بيدارى كند لذتبخش ترين چيز براى او خواب خواهد بود همانطور كه اگر گرسنگى بكشد غذا هر چند ناگوارا باشد به كامش شيرين و گوارا خواهد شد.
27 - امام هادى - عليه السلام - به يكى از ياران خود فرمودند:
(( ((اذكر مصرعك بين يدى اهلك حيث لاطبيب يمنعك ، و لا حبيب ينفعك ...)). ))
((بستر مرگت را در ميان خانواده ات به ياد آور كه نه طبيبى مانع مرگ تو خواهد بود و نه دوستى به تو سودى تواند رساند...)).
اين جملات انسان را به خودسازى ، تهذيب نفس ، به راه صلاح آوردن آن و تواضع فرو مى خواند.
آدمى هنگامى كه همواره به ياد واپسين دم زندگى خود باشد سركشى نمى كند و به حق ديگران دست اندازى نخواهد كرد.
28 - حضرت امام هادى - عليه السلام - مى فرمايد: (( ((اذكر حسرات التفريط باخذ تقديم الحزم ...؛ )) افسوس تفريط كردن را به ياد آورد و حزم و دورانديشى را پيشه ساز...)).
امام - عليه السلام - با اين سخنان تابناك به حزم و دورانديشى و اجتناب از تفريط كه افسوس و رنج را براى انسان به دنبال دارد فرا مى خواند.
29 - حضرت امام هادى مى فرمايد: (( ((ما استراح ذوالحرص و الحكمة ...؛ )) دو كس تن به آسايش ندهند: آزمند و حكمت خواه ...)).
اين جمله حالات حريص و حكمت طلب را به خوبى بيان مى كند حريص در تلاش و رنج مدام براى افزايش خواسته و حفاظت از دارايى خود است و حكمتجو نيز زندگى خويش را صرف افزايش معلومات و دانسته هاى خويش ‍ مى كند.
30 - حضرت امام هادى - عليه السلام - فرمودند: (( ((لانجع فى الطبايع الفاسدة ...؛ )) طبايع فاسد و پليد را درمانى نيست ...)).
بيشتر منحرفين و افراد داراى طبع پليد و رفتار كجروانه را درمانى نيست و نصيحت و پند دادن به آنان سودى به بار نمى آورد.
31 - حضرت امام هادى - عليه السلام - فرمودند: (( ((من لم يحسن ان يمنع لم يحسن ان يعطى ...؛ )) آنكه نتواند خوب باز دارد نمى تواند خوب ببخشد...)).
كسى كه فاقد ارزش هاى فكرى و اجتماعى است همانطور كه نمى تواند به خوبى باز دارد نمى تواند نيك عطا كند.
32 - حضرت امام هادى - عليه السلام - فرمودند: (( ((شر من الشر جالبه ، و اهول من الهول راكبه ...؛ )) خواهان شرّ و بدى از آن شرورتر و هراسناك تر از هراس كسى است كه به دنبال آنست ...)).
آنكه براى خود و يا جامعه اش شرّى مى خواهد از شرّ و پليدتر است و آنكه به امور هراس انگيز مى پردازد، خود هراسناك تر از هول و دهشت است .
33 - حضرت امام هادى - عليه السلام - مى فرمايد: (( ((اياك و الحسد فانه يبين فيك ، و لا يعمل فى عدوك ...؛ )) از حسد بپرهيزيد كه اثر آن در شما ظاهر مى گردد و گزندى به دشمنانتان نمى رساند...)).
قدر مسلم آنست كه رشك و حسد در دل شخص حسود مى ماند و مى پوسد و آثارى تلخ از خود بجاى مى گذارد در حالى كه كمترين زيانى به شخص محسود (و هدف حسادت ) نمى رساند.
34 - حضرت امام هادى - عليه السلام - فرمودند:
(( ((اذا كان زمان العدل فيه اغلب من الجور فحرام ان يظن باحد سوء حتّى يعلم ذلك منه ، و اذا كان زمان الجور اغلب فيه من العدل فليس لا حد ان يظن باحد خيرا ما لم يعلم ذلك منه ...)). ))
((اگر زمانه را عدل فرا گرفت و عدالت بيش از ستم بود حرام است به كسى سوء ظن داشته باشيم مگر اينكه بدانيم فرد مورد نظر واقعا استحقاق اين سوء ظن را دارد و اگر زمانه را ستم فرا گرفت و حق كشى بيش از عدل بود كسى حق ندارد نسبت به ديگرى حسن ظن داشته باشد مگر اينكه يقين كند...)).
وقتى عدالت اجتماعى و حق ، جامعه را فرا مى گيرد كسى حق ندارد نسبت به ديگرى سوء ظن داشته باشد و امّا اگر ظلم و ستم بر جامعه حاكم باشد كسى را نرسد كه بيخود نسبت به ديگرى گمان نيك برد مگر اينكه مطمئن گردد.
35 - حضرت امام هادى به متوكل فرمودند:
(( ((لا تطلب الصفاء ممكن كدرت عليه ، و لا الوفاء ممن غدرت به ، و لا النصح ممن صرفت سوء ظنك اليه ، فانما قلب غيرك لك كقلبك له ...)). ))
((از آنكه زندگيش را تلخ كرده اى توقع صفا نداشته باش و نسبت به هر كس پيمان شكنى كردى خواستار وفادارى او مباش . و انتظار نصيحت از آنكه بدو بدگمان هستى نداشته باش زيرا دل و انديشه ديگران مانند خودت است ...)).
اين سخنان زرّين از زيباترين بيانات حضرت است و در آن متوكل را از انتظار بيهوده ((وفا))، ((نصيحت )) و ((صفا)) از كسانى كه زندگيشان را تلخ كرده است و با ظلم و ستم خويش او ناجوانمرديهايش آنان را در تنگنا گذاشته است بر حذر مى دارد زيرا تمامى آنان دشمنان او هستند.
36 - حضرت فرمودند:
(( ((ابقوا النعم بحسن مجاورتها، و التمسوا الزيادة فيها بالشكر عليها، و اعلموا ان النفس اقبل شى ء لما اعطيت ، وامنع شى ء لما منعت فاحملوها على مطية لا تبطى ء...)). ))
((با نيكى نعمت هاى را پايدارى كنيد و با سپاس و شكر فزونى آنها را بخواهيد و بدانيد نفس خود را هر چه بدهيد مى پذيرد و از هر چه باز داريد باز مى ايستد پس آن را بر مركبى راهوار قرار دهيد...)).
امام - عليه السلام - نيكى كردن به مردم را عاملى براى دوام و بقاى نعمت مى داند و سپاسگزارى منعم را موجب افزونى آن مى شمارد و مصداق بارز شكر، انفاق به فقرا و دستگيرى ضعيفان است . در قسمت آخر سخن ، حضرت بر لزوم خودسازى و تهذيب نفس و كنترل آن تاءكيد مى ورزد زيرا اگر نفس را بخود واگذارند آدمى را به درّه هلاكت و ضلالت مى اندازد.
37 - حضرت فرمودند: (( ((الجهل و البخل اذم الاخلاق ...؛ )) جهل و بخل پست ترين صفت هاى اخلاقى است ...)).
شكى نيست كه نادانى و تنگ چشمى از صفات رذيله بوده و انسان را از خدا دور مى كند. دارنده اين صفات زندگى خود را همچون حيوان يله اى مى گذراند و به پايان مى رساند.
38 - امام هادى مى فرمايد: (( ((حسن الصورة جمال ظاهر، و حسن العقل جمال باطن ...؛ )) خوبرويى ، زيبايى ظاهر و خردمندى ، زيبايى باطن است ...)).
چهره زيبا موجب دلفريبى و جمال ظاهرى انسان است امّا زيبايى حقيقى آدمى در پختگى عقل و كمالات اوست .
39 - حضرت هادى - عليه السلام - فرمودند: (( ((ان من الغرة باللّه ان يصر العبد على المعصية و يتمنى على اللّه المغفرة ...)). ))
((از نشانه هاى مغرور شدن و ايمنى از مكر خدا آنست كه بنده بر گناه اصرار ورزد و پافشارى كند و همچنان خواهان آمرزش خدا باشد...)).
كسى كه پى در پى به گناه رو مى آورد و كجروى مى كند و در عين حال از خداوند طلب آمرزش مى كند در حقيقت خود را فريفته است و از مكر خدا خويش را ايمن مى داند زيرا آمرزش تنها شامل كسانى مى گردد كه پس از گناه از صميم قلب پشيمان مى گردند و خالصانه توبه مى كنند.
40 - امام هادى - عليه السلام - فرمودند: (( ((لو سلك الناس واديا وسيعا لسلكت وادى رجل عبداللّه وحده خالصا...)). ))
((اگر همه مردم به راهى هموار پا گذارند من راهى را بر مى گزينم كه عبادت خالصانه براى خدا در آن باشد...)).
سيره و روش امام - عليه السلام - آنست كه در همه حال رضاى خدا را در نظر مى گيرد و راهى را انتخاب مى كند كه شاهد مقصود را در آغوش گيرد و در اين راه از تنهايى هراسى ندارد اگر چه ديگران به راهى جز آن بروند.
41 - حضرت فرمودند: (( ((والغضب على من تملك لؤ م ...؛ )) خشم گرفتن بر زيردستان ، دليل پستى آدم است ...)).
42 - امام فرمودند: (( ((الشاكر اسعد بالشكر منه بالعمة التى اوجبت الشكر، لان النعم متاع و الشكر نعم ...)). ))
((شكرگزار به خود شكر سعادتمندتر است از نعمتى كه باعث شكر شده ، زيرا نعمت متاع دنياست و شكر نعمت دنيا و آخرت ...)).
43 - حضرت امام هادى فرمودند: (( ((ان اللّه جعل الدنيا دار بلوى ، و الا خرة دار عقبى ، و جعل بلوى الدنيا لثواب الا خرة سببا، و ثواب الا خرة من بلوى الدنيا عوضا...)). ))
((خداوند دنيا را خانه آزمايش و آخرت را محل بقا و پاداش قرار داده است و بلاى دنيا را وسيله ثواب آخرت نموده و ثواب آخرت را عوض بلاى دنيا قرار داده است ...)).
44 - حضرت امام هادى - عليه السلام - فرمودند: (( ((ان الظالم الحالم يكاد ان يغطى على ظلمه يحمله ، و ان المحق السفيه يكاد ان يطفى ء نور حقه بسفهه ...)). ))
((ستمگر بردبار و حليم ممكن است بتواند بر ظلم و ستم خود به وسيله حلم خويش سر پوش بگذارد و حق دار نابخرد بسا كه با سفاهت خود نور حق خويش را خاموش كند...)).
45 - حضرت فرمودند: (( ((من جمع لك وده فاجمع له طاعتك ...؛ )) آنكه دوستى خود را خالصانه تقديمت كند با اطاعت و پذيرش نظرش خالصانه به او پاسخ مثبت بده ...)).
46 - حضرت - عليه السلام - فرمودند: (( ((من هانت عليه نفسه فلا تاءمن شره ...؛ )) آنكه نفس و شخصيتش ‍ برايش حقير است از شرّش آسوده مباش ...))
47 - حضرت - عليه السلام - فرمودند: (( ((الدنيا سوق ربح فيها قوم ، و خسر فيها آخرون ...)). ))
دنيا بازارى است كه گروهى در آن سود مى برند و گروهى ديگر ضرر.
در اينجا بحث از برخى كلمات قصار و حكم امام را به پايان مى بريم و همين مقدار كم به خوبى گوياى لطافت روح و وسعت انديشه حضرت است كه ایشان را در اوج قله تفكر انسانى قرار مى دهد.(1)

پی نوشت:

1-منابع مورد استفاده اين احاديث عبارتند از:
« الدر النظيم ، الاتحاف بحب الاشراف ، بحارالانوار، امالى طوسى ، اعيان الشيعه ، نزهة الناظر، تحف العقول ، امالى شيخ مفيد، معانى الاخبار صدوق و م‏آثر الكبراء. »

منبع: زندگي امام علي الهادي (علیه السلام)، باقر شريف قرشى




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.