رشته‌های سنتی مطالعات قرآنی

در الاهیات اسلامی، قرآن، «علم» به شمار می‌آید و بنابراین عجیب نیست كه فهم و تفسیر متن قرآن نیز والاترین نوع علوم دانسته شود. (1) در حدیثی منسوب به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به نقل ابن مسعود می‌خوانیم: «هركس
پنجشنبه، 15 مهر 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
رشته‌های سنتی مطالعات قرآنی
رشته‌های سنتی مطالعات قرآنی

 

نویسنده: كلود ژیلیو
مترجم: مهرداد عباسی





 

در الاهیات اسلامی، قرآن، «علم» به شمار می‌آید و بنابراین عجیب نیست كه فهم و تفسیر متن قرآن نیز والاترین نوع علوم دانسته شود. (1) در حدیثی منسوب به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به نقل ابن مسعود می‌خوانیم: «هركس علم می‌خواهد باید قرآن را به دقت مطالعه كند، چون علم اولین و آخرین در آن است.» (2) یا در حدیثی دیگر منسوب به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است: «بهترین شما كسی است كه قرآن را بیاموزد و آن را به دیگران یاد دهد» (3). فضل زبان قرآن نسبت به هر زبان دیگری مانند فضل خدا بر مخلوقاتش است. (4) یا براساس حدیثی منسوب به علی (علیه السلام): «خداوند در این كتاب بیان هر چیزی را نازل كرده است، (5) اما علم ما به آن بسیار محدود است.» (6) نزد عالمان مسلمان «كتاب خدا و احادیث پیامبر، بیانی برای هر چیز دانستنی است.» (7) به تدریج علوم برگرفته از قرآن یا به كار رفته برای فهم آن به چندین «علم» یعنی «علوم قرآن» تقسیم شد كه در عنوان این مقاله با تعبیر «رشته‌های سنتی مطالعات قرآنی» از آن یاد شده است.
$قرآن، اشرف علوم
چنان كه پیشتر گفته شد در نگاه اسلامی، قرآن همه‌ی علوم و به ویژه تمامی علوم شرعی را به گونه‌ای صریح یا مبهم، شامل است. عبارت معروف ناظر به این باور، آیه‌ی 89 از سوره‌ی نحل است: «وَ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَاناً لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ: بنا به دیدگاه برخی آیه مَا فَرَّطْنَا فِی الْکِتَابِ مِنْ شَیْ‌ءٍ [انعام:38] نیز به همین معنا است. (8)
همچنین موضوع «سبعة أحرف» (9) كه با نحوه‌ی نزول قرآن مرتبط است، نقشی اساسی در این تصویر الاهیاتی از قرآن ایفا می‌كند؛ چنانكه آن را در استفاده‌ی فقیه اندلسی، ابوبكر بن عربی (م543) از این حدیث نبوی می‌توان مشاهده كرد. (10) به نظر او «علوم حدیث، شصت علم است؛ اما علوم قرآن بیشتر است.» (11) از نگاه او علوم قرآن 77450 علم است یعنی به تعداد كلمات قرآن. (12) این اظهارنظر آخر ظاهراً در سخنان علمای صوفیه ریشه دارد؛ این نكته پیشتر در إحیاء علوم الدین غزالی (م505) آمده بوده است. (13)
در دوره‌ای بعد، محدث حنبلی ابن رجب (م795) كتابی با نام بیان الاستغناء بالقرآن فی تحصیل العلم و الایمان نوشت (14)؛ و به همین مطلب در رساله‌اش بر ضدّ آواز خواندن و رساله‌ی دیگرش درباره‌ی خضوع مقابل خداوند در نماز اشاره كرد. (15) از این كتاب آخر معمولاً با عنوان الاستغناء بالقرآن یاد می‌شود. (16) عالم شیعی محمد بن عبدالرحیم نهاوندی (متولد 1289) در مقدمه‌ی نفحات الرحمن فی تفسیر القرآن و تبیین الفرقان فهرستی قابل توجه از همه‌ی علومی را كه تصور می‌شود در قرآن كه شامل همه چیز است وجود دارد به دست می‌دهد. (17) بنا به نقلی علی (علیه السلام) گفته است: «قرآن بر چهار بخش نازل شده است: بخشی درباره‌ی ما (یعنی اهل بیت پیامبر)، بخشی درباره‌ی دشمنان ما، بخشی فرائض و احكام، و بخشی حلال و حرام و بخش‌های گرانقدر (كرائم) قرآن از آنِ ماست.» (18)
بدین ترتیب، مطالعه‌ی قرآن، شریف‌ترین كارهاست. به نوشته‌ی ابن جوزی (م597): «قرآن، اشرف علوم است، و فهم معانی آن كامل‌ترین فهم‌هاست؛ زیرا شرف علم به شرف موضوع آن است.» (19)
$خاستگاه‌ها و شكل گیری علوم قرآن
محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) (یا پیروان اسلام) برای تقویت جایگاه دین جدید و پذیرش آن، نوعی تقلید رقابتی (20) را با در نظر گرفتن قرآن به مثابه كتابی برتر از دیگر كتب مقدس به كار بردند. آنها این ادعا را بر این حدیث مشهور منسوب به پیامبر مبتنی ساختند: «نخستین كتاب الاهی بر یك حرف (21) نازل شده، در حالی كه قرآن بر هفت (22) حرف فرود آمده است.» (23) نقطه ضعف ادعا شده برای كتاب‌های مقدس پیشین و ظرفیت معنایی واژه‌ی «حرف» راه را برای برداشت‌هایی نظیر این گشوده است: «مراد پیامبر از كتاب نخستین كه از یك باب نازل شده، آن دسته از كتاب‌های نازل شده بر پیامبران است كه عاری از حدود و احكام و حلال و حرام الاهی است؛ نظیر زبور داود كه ذكر و موعظه است، و انجیل عیسی كه ستایش و تشویق به گذشت و نیكوكاری است و در آنها خبری از احكام و شرایع نیست و كتاب‌هایی دیگر از این قبیل. این كتاب‌ها بر برخی از معانی هفت گانه نازل شده است در حالی كه كتاب ما شامل همه‌ی آنهاست و خدا، پیامبر ما محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و امتش را بدان مخصوص كرده است.» (24)
موضوع «سبعة أحرف» (در منابع سنی)‌(25) احتمالاً از یهودیت یا مسیحیت و فهم آنان از معانی چهارگانه‌ی كتاب مقدس وام گرفته شده است. (26) حدیث راجع به هفت (27) معنا/وجه (حرفِ) قرآن به صورت‌های مختلفی تفسیر شده است. (28)
شیعیان امامیه، به ویژه اصولیان نیز همانند اهل سنت به ذكر این احادیث و بحث درباره‌ی آنها پرداخته‌اند. اما شیعیان نخستین و گروهی كه بعدها اخباریان نام گرفتند، براساس این اعتقاد كه قرآن به دست صحابه تحریف شده است، موضوع «سبعة أحرف» را انكار می‌كنند. آنان همانند مراجع پیشین‌شان از حدیثی منسوب به امام صادق (علیه السلام) بهره می‌گیرند: «قرآن، تنها بر یك حرف نازل شده و اختلاف صرفاً از جانب راویان است.» از این احادیث احتمالات هفت گانه‌ی تفسیری نیز فهمیده شده است، چنانكه امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: «قرآن بر هفت حرف نازل شده است و بهترین كار برای امام آن است كه بر هفت وجه فتوا دهد. (این بخشش ماست؛ نگاه دار یا بی‌شمار ببخش) [ص: 39]» (29).
یكی از معانی برداشت شده از این حدیث به ویژه برای بحث ما جالب است. بنابر نقل ابن مسعود، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گفته است: «‌نخستین كتاب از یك باب و بر یك حرف نازل شد، اما قرآن از هفت باب و بر هفت حرف فرود آمد: امر و نهی، حلال و حرام، محكم و متشابه، و امثال» (30). یا در روایتی دیگر هفت حرف عبارت‌اند از: امر و نهی، ترغیب و ترهیب، جدل، قصص و مثل. (31) هرگز اطمینانی نیست كه محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین عبارتی را گفته باشد، اما نكته‌ی جالب برای ما در اینجا آن است كه این حدیث با در برداشتن عدد نمادین هفت كه با كمال نسبت و پیوند دارد راهی برای بیان این اعتقاد بوده كه قرآن، همه‌ی علوم را شامل است. در این حدیث واژه‌ی علم ظاهر نشده و صورت اسمی هم به كار نرفته است، بلكه تنها وجه وصفی و صفت آمده است؟ با این همه راه برای ایجاد مقولاتی از اینها یعنی «گونه‌ها»‌یا «علوم» مختلف باز شده است. نمونه‌ای از این سنخ سخنی دیگر از ابن مسعود است: «خداوند قرآن را بر پنج حرف نازل كرده است: حلال و حرام و محكم و متشابه و امثال» (32).
مفسر متقدم، مقاتل بن سلیمان (م150) (33) جنبه‌ها یا گونه‌های مختلف موجود در قرآن را در دو فهرست كوتاه و بلند جمع بندی كرده است. وی به حدیث نبوی راجع به سبعة أحرف اشاره‌ای نكرده، اما فهرست‌های او آشكارا با این موضوع در ارتباط است. همچنین این كار او تلاشی است برای تعیین برخی از اصول و قواعد تفسیر قرآن. او از «علم»‌سخن نمی‌گوید، اما در این فهرست‌ها نشانه‌ای از آنچه در آینده «علوم قرآن» خواهد شد، می‌توان دید. وی در فهرست نخست می‌گوید: «قرآن بر پنج وجه نازل شد: (34) امرش، نهی‌اش، وعدش، وعیدش و اخبار گذشتگان.» (35) گفته‌ی وی قابل مقایسه با گفتاری از ابن عباس (م69) به نقل كلبی (م146)‌است؛ زیرا كلبی و مقاتل در اقوال تفسیری متعددی با یكدیگر مشترك‌اند و وارثان تفسیر ابن عباس به شمار می‌آیند. ابن عباس می‌گوید: «قرآن بر چهار وجه [نازل شده] است: تفسیر، كه عالمان می‌دانند؛ عربیت، كه عرب می‌شناسد؛ حلال و حرام كه مردم مجاز به ندانستن آن نیستند؛ و تأویل، كه تنها خداوند از آن آگاه است.» وقتی توضیح بیشتری درباره‌ی تأویل خواسته می‌شود او می‌گوید: «چیزی است كه خواهد بود (ما هو كائن)» (36).
فهرست دوم مقاتل، تفصیلی قابل توجه از نخستین فهرست اوست: «قرآن شامل این مطالب است: 1. خاص 2. عام 3. خاص برای مسلمانان 4. عام برای مشركان 5. عام برای همه‌ی مردم 6. متشابه 7. محكم 8. مفسّر 9. مبهم 10. اضمار11. تمام 12. روابطی در كلام 13. ناسخ 14. منسوخ 15. تقدیم 16. تأخیر 17. اشباه 18. وجوه و جواب آن در سوره‌ای دیگر 19. امثالی كه خدا برای خودش می‌زند 20. امثالی برای كافران و بت‌ها 21. امثالی برای این جهان 22. امثالی برای رستاخیز و آخرت 23. خبر گذشتگان 24. خبر بهشت و جهنم 25. خاص برای یك مشرك 26. فرائض (37) 27. احكام 28. حدود 29. خبر دل‌های مؤمنان 30. خبر دل‌های كافران 31. دشمنی مشركان عرب 32. تفسیر 33. تفسیرِ تفسیر(38). این فهرست شبیه فهرستی شامل سی وجه و منسوب به یكی از عالمان «اقدم» است كه سیوطی آن را نقل كرده است. (39)
آیه‌ی وَ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَاناً لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ [نحل:89] در ایجاد راهی برای ایجاد یا تثبیت «علوم قرآنی‌» نقشی قابل قیاس با احادیث «سبعة احرف»‌ ایفا كرده است. مجاهد (م104) از مفسران متقدم این آیه را چنین تفسیر می‌كند: «[بیان كننده‌ی] آنچه حلال و حرام است.» (40)‌شافعی، یكی از نخستین نظریه پردازان اصول فقه می‌نویسد: «خداوند قرآن را روشنگر (تبیان) هر چیزی نازل كرده است و این تبیین، وجوهی دارد: یا اینكه صریحاً وجوب و احكام آن را بیان كرده؛ یا اینكه در مواردی آیاتی را اجمالی نازل كرده كه در این صورت توضیح داده كه تبیین چگونه باید انجام شود: (از طریق اقوال پیامبرش)؛ یا اینكه احكامی را مجمل نازل كرده و به اجتهاد در آن فرمان داده و علاماتی را خلق كرده است...» (41). به نظر شافعی «قرآن حاوی تمامی انواع بیان است». باید توجه داشت كه «بیان» را نمی‌توان تنها با یك واژه ترجمه كرد زیرا «مظهر معانی الاهی است یعنی مقاصد خالق كه آنها را با افعال مطلوبش یعنی احكام بیان می‌كند». (42) «بیان، تجلی معناست.» (43)
اما همین شافعی، معنای آیه‌ی 89 از سوره‌ی نحل را با حدیث سبعة احرف و معانی برداشت شده از آن مرتبط ساخته و راه برای ظهور «علم و سپس علوم قرآن» گشوده است. این اتفاق در حدود سال 189هجری روی داد كه وی در مقابل خلیفه هارون الرشید و در حضور حامی او محمد بن حسن شیبانی، فقیه مشهور حنفی، قرار داشت. خلیفه از شافعی درباره‌ی «علم» وی به كتاب خدا سؤال می‌كند و او پاسخ می‌دهد: درباره‌ی كدام علم می‌پرسی، ‌ای امیرمؤمنان! علم تنزیل یا تأویل آن؟ محكم یا متشابه آن؟ ناسخ یا منسوخ آن؟ اخبار یا احكام آن؟ مكی یا مدنی آن؟ آنچه در شب یا روز نازل شده؟ در سفر یا در حضر؟ تبیین وصف آن؟ هماهنگی گونه‌های آن؟ نظائر آن؟ اعراب آن؟ وجوه قرائات آن؟‌حروف آن؟ معانی لغات آن؟ حدود آن؟ تعداد آیات آن؟ ‌هارون الرشید می‌گوید: «تو مدعی هستی كه به قرآن علمی عظیم داری!» (44)
این فهرست شافعی با فهرست مقاتل بن سلیمان بی‌ارتباط نیست؛ زیرا او تفسیر مقاتل را می‌شناخته و برای آن احترام فراوانی قائل بوده و بنابر نقلی گفته است: «همه‌ی مردم محتاج سه نفرند: مقاتل بن سلیمان در تفسیر،...» (45).
$كتاب‌هایی درباره‌ی «علوم قرآن» یا شامل این اصطلاح در عنوانشان
پیدایی اصطلاح تخصصی «علوم قرآن» را قرن ششم یا هفتم (46)، یا قرن هفتم (47)، یا حتی آغاز قرن پنجم (48) دانسته‌اند. اما تعیین دقیق این مسئله به میزان اطلاع ما بستگی دارد و تاكنون پژوهش كاملی به زبان عربی یا زبان‌های دیگر راجع به این موضوع انجام نشده است.
آنچه می‌توان گفت، آن است كه این اصطلاح تخصصی قبلاً در عنوان كتابی متعلق به نیمه‌ی دوم قرن سوم یا آغاز قرن چهارم به كار رفته است: ابن مرزبان (م309) (49) كتابی مفصل در بیست و هفت جزء با نام الحاوی فی علوم القرآن نوشته است. (50) ما چیزی درباره‌ی محتوای این كتاب كه ممكن است یك تفسیر قرآن باشد، نمی‌دانیم. مؤلف در درجه اول، ادیب است و بیش از پنجاه كتاب از فارسی به عربی ترجمه كرده است. گفته اند: یكی از شاگردان او، ابن انباری (م328) (51)، كتاب عجائب علوم القرآن (52) را نوشت و در آن به موضوعاتی چون فضائل قرآن، نزول قرآن بر هفت حرف، كتابت مصاحف، و تعداد سوره‌ها و آیات و كلمات قرآن پرداخت. (53) این عنوان در میان فهرست آثار او به چشم نمی‌خورد (54)، اما نسخه‌ای احتمالی از این اثر موجود است كه برای حصول اطمینان باید آن را به طور كامل بررسی كرد. از سوی دیگر به یقین او كتابی موسوم به المشكل فی معانی القرآن تألیف كرده كه حاصل املاء وی طی چندین سال بوده و البته تنها تا سوره طه ادامه یافته است. (55)
محمد بن بحر رُهنی (زنده در اوایل قرن چهارم) (56)، كه متهم به گرایش افراطی شیعی است، مقدمه علم القرآن را نوشت كه موجود نیست و در آن بر این نكته تأكید كرد كه علی (علیه السلام) و اهل بیت تنها مراجع تفسیر قرآن‌اند. وی همچنین گفته است: در مصاحفی كه عثمان به شهرهای بزرگ جهان اسلام فرستاد، قرائت برخی عبارات با هم اختلاف داشت.
رمّانی اخشیدی (م384)، زبان شناس معتزلی، چندین كتاب درباره‌ی موضوعات مختلف قرآن نوشت (57) از جمله تفسیری مفصل بر قرآن كه اجزاء 7، 10 و12 آن موجود است (58)، یعنی الجامع فی علم (علوم) تفسیر القرآن، ظاهراً این كتاب همان التفسیر الكبیر او باشد. (59)
در برخی منابع (60) میان دو اثر ابوالحسن اشعری (م324)، یعنی المختزن، كه كتابی است در علم كلام و تفسیر القرآن (در 500 جلد!) كه در آن به ردّ مخالفان معتزلی‌اش به ویژه ابوعلی جبّائی و كعبی پرداخته، خلط شده است. ابن عربی مدعی است تنها یك نسخه (!) از این دو اثر در قرن چهارم موجود بوده است كه بنابر گزارشی صاحب بن عباد (م385) برای انتقال آن به دارالخلافه ده هزار دینار پرداخت، اما این نسخه در آتش سوزی از بین رفت. (61) ابن فورك (م406) به ما می‌گوید كه نسخه‌هایی نادر از این تفسیر موجود است كه بسیاری از اشاعره از آنها بی‌خبرند. (62)
در نیمه‌ی دوم قرن چهارم یا آغاز قرن پنجم، مفسر بزرگ خراسان، ابن حبیب نیشابوری (م406) كه كرّامی بود و سپس شافعی شد دو كتاب با نام‌های التنبیه علی فضل علوم القرآن (63) و كتاب التنزیل و ترتیبه نوشت كه هر دو موجود است. (64) شاگرد مشهور وی، مفسر نیشابوری، ابواسحاق ثعلبی (م427)، الكامل فی علم القرآن را نوشت. یكی از مهم‌ترین شاگردان او، ابوالحسن واحدی (م468)، این كتاب را بر ثعلبی قرائت كرده است. (65) این سه كتاب در دست نیستند. (66)
تألیفات این نیشابوریان احتمالاً در پی آثار كرّامیان نیشابور صورت گرفته است. (67) شاهدی بر فعالیت گسترده‌ی كرامیان در علوم قرآنی كتاب المبانی ابن بسطام (68) است. این كتاب، كه موضوعش علوم قرآنی است، در سال 425 هجری به عنوان مقدمه‌ای بر تفسیر قرآن ابن بسطام تألیف شد. پیش‌تر ما این كتاب را به اشتباه به ابومحمد احمد بن محمد بن علی عاصمی نسبت داده بودیم (69)، اما اخیراً انتساب صحیح آن به طور قطعی تعیین شده است. (70) ابن سنت كرّامی در علوم قرآنی سابقه‌ای دیرینه دارد و به شیخ بزرگ كرّامی نیشابور، حكیم بن هیصم نَبی (م409)، مؤلف اثری با نام كتاب اعجاز القرآن، بازمی‌گردد (71) و از جمله عناصر مهمی است كه بازگشت آن به خود ابن كرّام (م255) است، چنان كه در كتاب الایضاح نوشته‌ی كرّامی دیگری یعنی احمد بن ابی عمر زاهد اندرابی (م470)، شاگرد ابن بسطام، می‌توان دید. اندرابی همچنین پنج كتاب یا رساله درباره‌ی علوم قرآنی متعلق به میراث كرّامی نظیر قوارع القرآن (72) را در نسخه‌ای به خطّ خودش گردآورده است. (73) ابوبكر عتیق بن محمد سورآبادی (م494) (74)، پیشوای كرّامیان نیشابور در دوران خود، تفسیری بر قرآن دارد كه تصحیح شده است. نسخه‌های متعددی از تألیفات كرّامی در زمینه‌ی علوم قرآنی در اختیار است كه بیشتر آنها در كتابخانه‌های ایران نگهداری می‌شود.
باقلانی (م403) عالم مالكی و اشعری كه ابتدا در بصره و بعدها در بغداد می‌زیست، اعجاز القرآن را تألیف كرد. او همچنین [نُكت] الانتصار لنقل القرآن را نوشت كه شامل مطالب فراوانی درباره‌ی علوم قرآنی است از جمله: نام‌های قرآن، سوره، آیه، انتقال و ترتیب قرآن، ردّ شیعیان و دیگران نسبت به آن، احرف سبعه، زبان و سبك قرآن، آیات شیطانی، جمع قرآن، قرائات مختلف و قرّاء سبعه.
نحوی و مفسر مصری، ابوالحسن علی بن ابراهیم حَوفی (م430)، تفسیری سی جلدی بر قرآن نوشت با نام البرهان فی تفسیر القرآن (75)، حدود پانزده جلد از این تفسیر موجود است. این تفسیر به ترتیب سوره‌های قرآن است، اما زیربخش‌هایی مطابق با علوم قرآنی دارد: ساختار آیه و معنای آن در سیاق (نظم) (76)، نكات نحوی و لغوی، یا اعراب. (77) زركشی (م794) (78) این كتاب را در شمار بهترین كتاب‌های راجع به این موضوع قرار می‌دهد. در این تفسیر علاوه بر معنا و تفسیر آیه، مسائل مرتبط با وقف و اتمام، قرائات، احكام فقهی (در صورت لزوم)، اسباب نزول، نسخ و غیره طرح شده است. (79)
در قرن پنجم، ادیب و شاعر، ابوعامر فضل بن اسماعیل تمیمی جرجانی (م بعد از 458)، البیان فی علم/ علوم القرآن را نوشت. (80) این كتاب احتمالاً تفسیری با تأكید ویژه بر جنبه‌های لغوی و ادبی بوده است، نظیر دُرج الدّرر (81) نوشته‌ی عبدالقاهر جرجانی (م471)، عالم فقه اللغه و بلاغی معاصر او. (82)
فقیه و قاضی شافعی و متكلم اشعری اهل بغداد (83)، شَیذَله ابوالمعالی عزیزی /عُزیزی بن عبدالملك جیلی (م494) (84)، كتابی با نام البرهان فی مشكلات القرآن نوشت. سیوطی (85) این كتاب را در میان گروهی از دست نامه‌های علوم قرآنی قرار داده كه به نحو جامعی موضوعات مربوط را پوشش نداده‌اند. زركشی (86) نیز به ویژه در بحث اعجاز قرآن به این كتاب استناد كرده است.
در قرن ششم عالم شافعی اهل مرورود خراسان، زاغولی محمد بن حسین اَرُزّی (م559)، گفته‌اند كه اثری در چهارصد جلد موسوم به قید الاوابد تألیف كرد كه دائرة‌المعارفی است عظیم درباره‌ی علوم تفسیر، حدیث، فقه و زبان. این اثر موجود نیست. (87)
عالم جامع الاطراف بغدادی، ابن جوزی (م597) چندین كتاب در این باره تألیف كرد. از جمله عجائب علوم القرآن (88) كه تصحیح و منتشر شده است. (89) عنوانی را كه بروكلمان (90) ذكر كرده یعنی المجتبی فی علوم القرآن و در یك جلد موجود است، نه تنها شامل علوم قرآنی (نظیر قرائات) است بلكه مطالب دیگری چون حدیث و نظایر آن را شامل است. (91) ابن جوزی خود این كتاب را با نام المجتبی من المجتبی تلخیص كرده است. (92) سومین اثر ابن جوزی، المدهش، كه به المدهش و المحاضرات نیز معروف است، در سال 591 تألیف شد. فصل اول این كتاب (ص2-22) به برخی مباحث قرآنی اختصاص دارد و سپس در چهار فصل دیگر مطالبی مرتبط با زبان، حدیث، تاریخ نگاری و نیز مطالبی همچون داستان‌های پیامبران آمده است. (93) اما كتابی كه بیش از همه به گونه‌ی آثار جامع علوم قرآنی در سده‌های بعدی نظیر تألیفات زركشی و سیوطی نزدیك است، فنون الافنان فی عجائب علوم القرآن ابن جوزی است. (94) این كتاب با عناوین دیگری چون فن الافنان فی علوم القرآن نیز موجود است. گفتنی است ارتباط بین اولین و سومین این سه اثر ابن جوزی را بر اساس محتوای نسخه‌های مختلف خطی آن دو باید بررسی كرد. دست آخر، باید توجه داشت كه ابن جوزی همانند عالمان دیگر، كتاب‌های جداگانه‌ای نیز درباره‌ی علوم مختلف قرآنی نوشته است. (95)
در قرن هفتم دست كم دو دست نامه درباره‌ی علوم قرآن تألیف شد: جمال القرّاء و كمال الاقراء (96) نوشته‌ی علم الدین سخاوی (م643). این كتاب به ده فصل تقسیم شده است: سوره‌ها و آیات قرآن، اعجاز آن، فضائل آن، تقسیمات آن، تعداد آیات آن، قرائات شاذ، نسخ، قاریان و قرائات، تجوید، وقف و ابتدا. این كتاب یكی از منابع دست نامه‌ای دیگر با نام المرشد الوجیز الی علوم تتعلق بالكتاب العزیز (97) نوشته‌ی مورخ دمشقی، ابوشامه مقدسی (م665) بوده است. این اثر دارای شش فصل است: نزول، تدوین، احرف سبعه، قرائات مشهور، قرائات شاذ و علوم سودمند قرآن.
در قرن هشتم كامل‌ترین دست نامه‌ی علوم قرآنی تا آن روز به نگارش درآمد: البرهان فی علوم القرآن نوشته‌ی عالم مصری، بدرالدین زركشی (م794). این كتاب در چهل و هفت فصل سامان یافته است. (98)
كتاب عالم اندلسی، ابن جُزَی كلبی غرناطی (م741) با عنوان التسهیل لعلوم التنزیل، یك تفسیر است اما مقدمه‌ای مفصل درباره‌ی علوم قرآنی دارد. (99) كتاب دیگر الدرالمصون فی علوم/ علم الكتاب المكنون نوشته‌ی سمین/ابن سمین حلبی (م756) كه در شش جلد تصحیح و منتشر شده، درواقع تفسیری است منحصر در توضیحات صرفی و نحوی و لغوی همراه با شواهد و استنادات متعدد شعری. (100)
در قرن نهم كه می‌توان آن را قرن دست نامه‌های بزرگ علوم قرآنی نامید، این گونه از تألیفات رونق گرفت. در این قرن مؤلف یكی از لغت نامه‌های مشهور عربی‌(القاموس)، یعنی فیروزآبادی (م817)، تفسیرش بصائر ذوی التمییز فی لطائف الكتاب العزیز را می‌نویسد. پس از آن مواقع العلوم فی موقع النجوم عالم مصری جلال الدین عبدالرحمن بُلقینی (م842)به نگارش درمی‌آید. (101) عنوان این كتاب از مفهوم نزول /تنزیل كه از اصطلاحات به كار رفته برای مفهوم اسلامی وحی است، الهام گرفته شده است. كتاب بلقینی به همراه اثر زركشی یكی از منابع متعدد الاتقان سیوطی است. سیوطی، شاگرد علم الدین بلقینی، برادر كوچك جلال الدین بلقینی بود. (102)
عالم حنفی اهل برغمه و مقیم قاهره، محمد بن سلیمان كافیجی (م879) (103) یكی از استادان سیوطی، در سال 856 تألیف دست نامه‌ای كوچك با نام التیسیر فی قواعد التفسیر را به پایان رساند. گفته می‌شود «وی به كتابش بسیار مباهات می‌كرده و به گمانش كسی پیش از او كتابی به این خوبی نداشته است. اما او احتمالاً البرهان زركشی را ندیده بود والا [از این گفته‌اش] شرمنده می‌شد.» (104) این كتاب شامل دو فصل است: 1. اصطلاحات علوم قرآنی موردنیاز برای تفسیر؛ 2. قواعد تفسیر و مسائل گوناگون مرتبط با آن.
عالم جامع الاطراف مصری، جلال الدین سیوطی (م911) موفق شد كامل‌ترین دست نامه‌ی علوم قرآنی را تألیف كند. سیوطی با خواندن كتاب استادش، كافیجی دلسرد شد. سپس مواقع بلقینی را به توصیه‌ی برادر مؤلف كتاب یعنی استادش علم الدین بلقینی مطالعه كرد و آن را اثری پر اطلاع و خوش ساختار یافت، اما به نظرش آمد كه این كتاب نیازمند آن است كه با مجموعه‌ای از نكات مهم تكمیل شود و از نو سامان یابد. بنابراین در سال 872 التحبیر فی علم التفسیر (105) را در قالب 102 فصل نوشت. (106)‌سیوطی كه هنوز راضی نشده بود، تصمیم گرفت كاری بهتر انجام دهد و كتابی جامع بنویسد. در این هنگام وی با البرهان زركشی آشنا شد كه او را بسیار خرسند كرد و بر آن شد كه این كتاب را به گونه‌ای مناسب‌تر ساماندهی كند و فصول و مطالبی را به آن بیفزاید. این امر به تألیف الاتقان فی علوم القرآن انجامید. (107) سیوطی نگارش این كتاب را در هشتاد فصل و به عنوان مقدمه‌ی تفسیرش مجمع البحرین و مطلع البدرین كه پیش‌تر آغاز كرده بود در سال 878 به پایان رساند. (108) با وجود حجم كمتر البرهان، مطالبی در آن هست كه در الاتقان نیست. سیوطی پیش از الاتقان، معترك الاقرآن فی إعجاز القرآن را درباره‌ی ابعاد بلاغی و سبك شناختی قرآن نوشته بود كه اگرچه شامل همه‌ی علوم قرآنی نیست، چندین فصل مشترك با الاتقان دارد. (109)
صوفی شافعی اهل دمشق ابن عرّاق محمد بن احمد بن عبدالرحمن (م933)، كتابی منتخب گونه را در 138 جزء با نام جوهرة الغوّاص و تحفة أهل الاختصاص (110) شامل موضوعات علوم قرآنی، پیامبر، قصص، صحابه و نكات عرفانی تألیف كرد. وی در این كتاب رساله فی علم المواعظ ابن جوزی را در قالب چهار فصل رونویسی كرده است: علوم قرآنی، قرآن و فقه اللغه، علوم حدیث و تاریخ نگاری. او همچنین كتاب ردّ معانی الآیات المتشابهات یا ردّ المتشابه الی المحكم نوشته‌ی لبّان مصری (م749) را رونویسی كرده است. در ادامه وی همین كار را با كتاب خودش نوح القلوب انجام داده است. بخش‌هایی از این كتاب درباره‌ی پیامبر و صحابه است كه هیچ ارتباطی با علوم قرآنی ندارد و باقی آن شامل رساله‌ای كوچك درباره‌ی تعابیر ویژه‌ی قرآنی مرتبط با علم كلام، به ترتیب سوره‌هاست (111) كه ابوطاهر سلفی (م576) آن را در سال 572 روایت كرده است. این رساله درواقع همان لغة القرآن منسوب به ابن عباس است كه از طریق وزّان برای سلفی روایت شده است. (112) ابن عراق مجموعه‌اش را با بیاناتی صوفیانه درباره‌ی یك صد عبارت قرآنی، برگرفته از آغاز تفسیر قرآن ابوالعباس بونی (م622) (113) پایان داده است.
ابوالخیر طاشكوپری زاده (م968)در مفتاح السعادة و مصباح السیادة فی موضوعات العلوم كه شرح حال- كتاب شناسی دائرة‌المعارف گونه‌ای درباره‌ی طبقه بندی علوم است، فصل ششم (جلد دوم) را به علوم شرعی یعنی قرآن، حدیث و فقه اختصاص داده و در آن به علوم قرآنی توجه ویژه‌ای كرده است: تفسیر قرآن خصوصاً كتاب‌های تألیف شده در این حوزه (114)، شاخه‌های قرائات (فروع القرائات) (115)، فروع التفسیر (116). این توجه ویژه بدان معناست كه به نظر وی بیشتر علوم قرآنی بر تفسیر متمركز است. دیگرانی این علوم را جز بخش‌هایی كه ناظر به معانی و تفسیر آیات قرآن است، مطالعاتی درباره‌ی قرآن می‌دانند. (117)
نگارش دست نامه‌های علوم قرآنی در سده‌های بعدی نیز تا به امروز ادامه یافته است. برخی از این‌ها عبارتند از: محاسن التأویل نوشته‌ی جمال الدین قاسمی (م1914) كه تفسیری بر قرآن است و مطالب فراوانی را درباره‌ی علوم قرآنی در بردارد؛ تبیان الفرقان فی علوم القرآن طاهر جزائری اهل دمشق؛ مناهل العرفان فی علوم القرآن نوشته‌ی محمد عبدالعظیم زُرقانی، از علمای الازهر در نیمه‌ی نخست قرن بیستم، كه در 1943 منتشر شد و برخی محققان از آن به عنوان یك منبع بهره می‌برند، هرچند فاقد ارجاعات است؛ منهج الفرقان فی علوم القرآن نوشته‌ی م. ع. سلامة؛ فی علوم القرائات نوشته‌ی س. ر. طویل و اخیراً مجموعه‌ای بدون نویسنده با عنوان علوم القرآن عند المفسرین در سه جلد و نیز التمهید فی علوم القرآن نوشته‌ی آیت الله محمدهادی معرفت منتشر شده است.
همچنین باید توجه داشت كه چندین مفسر مقدمه‌هایی بر تفاسیرشان نوشته‌اند كه شامل جنبه‌های گوناگون علوم قرآنی است 118 كه از آن جمله‌اند: طبری (م310) (119)، ثعلبی (م427) (120)، طوسی (م460) (121)، راغب اصفهانی (م احتمالاً 502) (122)، ابن عطیه اندلسی (م541) (123)، شهرستانی (م548) (124)، طبرسی (م548) (125)، قرطبی (م671) (126)، نظام الدین حسن بن محمد بن حسین نیشابوری اعرج (م بعد 730) (127)، ابن جُزی (م751) (128)، ابوحیان غرناطی (م745) (129)، ابن كثیر (م774) (130)، بقاعی (م885) (131)، محمود آلوسی (م1854 میلادی) (132)، و دیگران. اما گروهی از عالمان به نگارش مقدمه‌ای كلی بدون بررسی دقیق و كافی منابع قرآنی بسنده كرده‌اند و برخی دیگر نظیر ماتریدی (م333) (133) و ابواللیث سمرقندی (م373) (134) صفحات اندكی را به بحث درباره‌ی ضرورت تفسیر یا همچون ماوردی (م450) (135) به سخن گفتن از نام‌های قرآن، سوره، سبعة احرف، اعجاز و تفسیر اختصاص داده‌اند.
همچنین باید گفت كه بسیاری از جوامع حدیث بخشی با نام كتاب التفسیر دارند؛ نظیر آثار سعید بن منصور خراسانی (م227) (136)، بخاری (م256) (137)، ابن حجر (138)، مسلم (139)، نسائی (م303) (140)، حاكم نیشابوری (م405) (141) و دیگران. تعدادی از این جوامع همچنین بخشی با عنوان فضائل القرآن دارند از جمله آثار سعید بن منصور (142)، ابن ابی شیبه (م235)‌(143)، بخاری (144)، ابن حجر (145)، مسلم (146)، نسائی (147).
مروری بر علوم قرآنی براساس اتقان سیوطی
طبیعتاً پیش از تألیف و تدوین دست نامه‌های جامع علوم قرآنی، آثاری مستقل درباره‌ی هریك از این علوم وجود داشت. اما هنوز پژوهشی جامع، چه به زبان عربی و چه به زبان‌های دیگر، درباره‌ی تكوین و گسترش هیچ یك از این به اصطلاح «علوم یا رشته‌های قرآنی» در اختیار نداریم. در اینجا تلاش ما بر آن است كه ضمن عرضه‌ی نقشه این موضوع براساس فصول اتقان سیوطی، مروری گذرا و تاریخی بر كتاب‌های تألیف شده در زمینه‌ی برخی از این رشته‌ها داشته باشیم. (148) فصول هشتادگانه‌ی اتقان را می‌توان به نُه گروه تقسیم كرد.
$یكم. مكان و نحوه‌ی نزول قرآن (149)
1. در مكه یا مدینه. (150) عزالدین دیرینی (م697) (151) شعری در سی و سه بیت، فی ترتیب نزول القرآن العظیم، درباره‌ی ترتیب سوره‌ها براساس محل نزول‌شان سروده است. درباره‌ی این موضوع عالم مالكی، مكی بن ابی طالب قیسی قیروانی اندلسی (م437) نیز تألیفی دارد اما سیوطی (152) نام آن را ذكر نمی‌كند. الحاق آیات مدنی به سوره‌های مكی در همین رشته بررسی شده است. (153)
2. در سفر یا حضر (یا زمان جنگ) (154)؛
3. در روز یا شب؛
4. در تابستان یا زمستان؛
5. در خواب یا بیداری؛
6. در زمین یا آسمان؛
7. اولین آیات نازل شده به ترتیب تاریخی، چه به طور آنچه در یك موضوع خاص؛
8. آخرین آیات نازل شده؛
9. اسباب نزول. گفته می‌شود نخستین كتاب در این موضوع را علی بن مدینی (م264) نوشته است (155)؛ اما التفصیل لاسباب التنزیل منسوب به میمون بن مهران (م117) به صورت نسخه‌ی خطی موجود است. (156) این نسخه احتمالاً بعدها بر مبنای مطالبی برگرفته از وی بازسازی شده است.
10. آیاتی كه با گفته‌های برخی از صحابه منطبق شد؛
11. آیاتی كه مكرراً نازل شد؛
12. آیات فقهی كه مدتی بعد از نزول آنها به حكم‌شان عمل شد و آیاتی كه مدتی بعد از عمل به حكم آنها نازل شد؛
13. سوره‌هایی كه آیات‌شان به صورت پراكنده یا یك جا نازل شد؛
14. آیات یا سوره‌هایی كه تنها از طریق جبرئیل یا با مشایعت فرشتگان دیگر نازل شد؛
15. آیاتی كه قبلاً بر پیامبران دیگر نازل شده بود یا بر هیچكس دیگری پیش از پیامبر نازل نشده بود.
16. كیفیت نزول قرآن. (157)
دوم. ویرایش قرآن
17. نام‌های قرآن (158) و سوره‌ها (159). شَیذَله ابوالمعالی عزیزی (م494) در البرهان فی مشكلات القرآن گفته است كه قرآن پنجاه و پنج نام دارد. (160)
18. جمع (161) و ترتیب (162) قرآن.
19. تعداد سوره‌ها و آیات (163) و كلمات و حروف قرآن.
سوم. انتقال قرآن
20. حافظان (164) و راویان قرآن.
21-27. اوصاف اَسناد گوناگونی كه از طریق آنها قرائات مختلف قرآنی روایت شده است. (165)
درباره‌ی قرائات و قاریان: مهدوی (م بعد از 430)، بیان (توجیه قرائات مختلف)، اندرابی (م470)، قرائات؛
درباره‌ی قرائات رایج هفت گانه: ابن مجاهد (م324)، سبعة؛ ابن خالویه (م370)، حجة؛ ابومنصور ازهری (م370)، معانی القرائات؛ ابوعلی فارسی (م377)، حجة؛ ابوالطیب بن غَلَبون (م389)، استكمال؛ ابن شُریح رُعَینی اشبیلی (م 476)، الكافی؛ ابن سِوار بغدادی (م496)، مستنیر؛ ابن باذش غرناطی (م540) (166)، اقناعَ، كه ابوحیان غرناطی تكریم شایانی از آن كرده است. (167)
درباره‌ی هشت قاری (168) یعنی قاریان رسمی هفت گانه (قراء سبعه) و یعقوب بن اسحاق حضرمی (م205)؛ ابن غلبون (م399) (169)، وجیز، 63-76 (170)؛ ابومعشر طبری (م487)، تلخیص؛
درباره‌ی قرائات دهگانه: ابوبكر بن مهران (م381)، غایة؛ همو، مبسوط، كه شرحی است بر اثر مفصل‌ترش، الشامل فی القرائات العشر (مفقود)؛ مكی بن ابی طالب، تبصرة؛ ابوالعزّ واسطی قلانسی (م521) (171)، ارشاد؛ ابن جزری (م833)، نشر، 1/ 2- 192، به همراه فهرستی از كتاب‌های راجع به قرائات به طور كلی.
درباره‌ی قرائات چهارده گانه و اسناد آنها:
بنّاء دمیاطی (م1117)، اتحاف. (172) درست است كه در بیشتر تفاسیر قرآن قرائات بسیاری نقل می‌شود، اما این كار را بیش از همه نحوی بزرگ اندلسی، ابوحیان غرناطی (م745) انجام داده است. (173)
درباره‌ی اختلاف در رسم الخط بین مصحف اصطلاحاً عثمانی و دیگر مصاحف، این آثار را در اختیار داریم: ابن ابی داود (م316)، مصاحف؛ ابن انباری، مرسوم الخط؛ همو، المصاحف (174)؛ همو، الردّ علی من خالف مصحف عثمان (175)؛ ابن اَشته (م360)، المصاحف (176)؛ ابوالعباس مهدوی، هجاء؛ ابن بنّاء عَدَدی مراكشی (م721)، عنوان؛ فَرماوی، رسم المصحف؛ فنّوجی، ابجد؛ حَمَد، رسم المصحف.
چهارم. تجوید قرآن
برای [آگاهی از] همه‌ی صورت‌های تلفظ (177) این دو اثر موجود است: دانی (م444)، تیسیر (178)، مكی بن ابی طالب، رعایة.
28. وقف و ابتدا/ ائتناف (179)؛
29. بیان آنچه [نسبت به ماقبلش] در لفظ متصل و در معنا منفصل است؛
30. اماله (180)؛
31-33. پدیده‌ای دیگر مرتبط با تلفظ‌(181)؛
33-35. درباره‌ی حفظ و آموزش تلاوت و تجوید. (182).
$پنجم: جنبه‌های زبان شناختی قرآن:
36. واژه‌های غیررایج یا نادر یا واژه‌هایی كه در سیاق‌های خاص معنای ویژه‌ای دارند كه همه‌ی اینها «غریب» نامیده می‌شوند. (183) فهرست‌های شامل این واژگان در دوره‌های نخستین گرد آمد یا اینكه به عالمان آن زمان منسوب است. (184) فهرستی از هشتاد و پنج تألیف كه هرچند شامل برخی از معانی القرآن‌ها نیز هست گردآوری شده است. (185) در سال‌های نخستین اسلامی مجموعه‌ی لغات اشعار كهن عرب برای توضیح واژگان قرآن به كار می‌رفت. شاهدی بر این مدعا، اثری است منسوب به ابن عباس در پاسخ به نافع بن ازرق خارجی كه به صورت‌های مختلفی گردآوری شده است. (186)
37. كلماتی از قرآن كه به لهجه‌ی غیر حجازی است؛
38. كلماتی از قرآن كه به زبان غیرعربی است؛
39. وجوه و نظائر: ذیل این عنوان باید انواع معجم‌های الفبایی را فهرست كرد، از جمله: مقاتل، اشباه؛ ‌هارون بن موسی (م170)، وجوه؛ یحیی بن سلاًم (م200)، تصاریف؛ دامغانی، وجوه؛ ابن جوزی، نزهة؛ سمین، عمدة (یكی از بهترین‌ها در اینگونه).
40. ادواتی كه مفسر به آنها نیازمند است (187).
41. اعراب قرآن. برخی از كتاب‌های مرتبط با این موضوع كه سیوطی ذكر كرده، عبارتند از: مكی (م437)، مشكل؛ حوفی (م430) كه كتابی ده جلدی در این باره دارد؛ ابوالبقاء عُكبری (م616)، تبیان؛ سمین حلبی (م756)، در، كه به اعراب سمین نیز معروف است؛ تفسیر ابوحیان غرناطی (بحر)، كه شامل مطالب فراوانی در زمینه‌ی اعراب است.
42. قواعد ناظر به ریخت شناسی قرآن (188) نظیر ضمایر، تذكیر و تأنیث، ترادف غلط، اِفراد و جمع، سؤال و جواب، و نظایر اینها.
ششم. جنبه‌های فقهی قرآن
43. محكم و متشابه: كسائی (م189)، متشابه؛ خطیب اسكافی (م421)، دره التنزیل؛ كرمانی (م حدود500)، برهان، كه فهرستی از كتاب‌های مرتبط با این موضوع در آن آمده است (189)؛ حاجی خلیفه، كشف (190)؛ علوم القرآن عند المفسرین. (191)
44. مقدم و مؤخر؛
45. عام و خاص؛
46. مجمل و مبیّن؛
47. ناسخ و منسوخ؛
48. آیات مشكل (192) و موهم اختلاف و تعارض در قرآن.
گفته می‌شود قُطرب نحوی كتابی در این باره نوشته است؛ این كتاب احتمالاً همان كتاب قطرب فیما سأل عنه الملحدون من آی القرآن باشد. (193) ابن قتیبه (م276) نیز كتابی با نام تأویل مشكل القرآن تألیف كرد؛
49. مطلق و مقید؛
50. منطوق و مفهوم.
كتاب‌هایی ویژه درباره‌ی مضامین فقهی یا تفسیر آیات فقهی قرآن با نام عمومی احكام القرآن تألیف شده است. كتاب زیر را باید به فهرست ما (194) افزود: ابن فَرس غرناطی (م599)، احكام القرآن (195).
هفتم. جنبه‌های بلاغی و سبك شناختی و اعجاز قرآن. (فصول 51-64)
هشتم. جنبه‌های مختلف
(دوباره) سبك شناسی، نام‌های خاص در قرآن، فضائل قرآن، كتابت قرآن و مانند آن.
65. علوم برگرفته از قرآن؛
66. امثال قرآن. ماوردی (م450) این مَثل‌ها را در الامثال و الحكم گرد آورده است (196)؛
67. سوگندهای قرآن؛
68. جدل قرآن: به نوشته‌ی سیوطی سلیمان عبدالقَوی طوفی (م716) كتابی در این زمینه تألیف كرده است؛
69. نام‌های خاص در قرآن؛
70. شخصیت‌های مبهم در قرآن (197): سهیلی (م581)، تعریف؛ ابن عسكر (198) از اهالی مالَقه (م636)، تكمیل؛ سیوطی، مُفحمات. در نمونه‌های متعددی این رشته با اسباب نزول مرتبط است؛
71. نام‌های كسانی كه آیاتی از قرآن درباره‌ی آنها نازل شده است. (199)
كتاب‌های متعددی در این زمینه به ویژه درباره‌ی علی (علیه السلام)، امامان پس از وی و خاندان پیامبر نوشته شده است. (200) اما كشف معنای تعابیر مبهم و ناشناخته برای یافتن مراد آنها (تعیین المبهم/ تسمیة) در آیات «مثبت» و «منفی» نیز در كانون توجه تفاسیر متقدم شیعی بوده است كه اولی ناظر به آیات مرتبط با خاندان پیامبر و دومی دالّ بر آیات مرتبط با دشمنان آنها نظیر ابوبكر، عمر و عائشه است؛ نظیر آیه‌ی حجر: 44‌ (201)؛ همچنین واژه‌ها و عباراتی كه در مصحف عثمانی نیست، از این قبیل است. (202)
72. فضائل قرآن؛
73. بهترین‌های قرآن و اسباب آن [افضل و فاضل قرآن]. (203)
این مسأله محل اختلاف میان عالمان است: اشعری، ابن حبّان (م354)، باقلانی و احتمالاً پیش از اینها مالك بن انس (م179) و دیگران این موضوع را نپذیرفته‌اند. به اعتقاد آنها چون قرآن، كلام خداست، هر آنچه در آن است، عالی و بی‌نظیر است. در مقابل، برخی دیگر به این موضوع پرداخته‌اند از جمله: اسحاق بن راهوبه (م238)، غزالی (204)، ابوبكر بن عربی (205) و دیگران.
74. مفردات (آیات منتخب) قرآن. این فصل با فصل قبلی مرتبط است، اما به جای سخن گفتن از «بهترین آیات» از عبارات یا آیاتی بحث می‌كنند كه به دلایل مختلفی امیدبخش‌ترین است.
75. خواص پیش گیرانه و شفابخشانه‌ی قرآن. براساس آنچه در اتقان آمده، تمیمی یك كتاب خواصّ القرآن نوشته است. او طبیب و از اهالی بیت المقدس و معروف به ابوعبدالله تمیمی (متوفی ربع چهارم قرن چهارم) بود. (206) غزالی نیز كتابی در این باره تألیف كرد: كتاب الذهب الابرز [الابریز] فی اسرار خواص كتاب الله العزیز. (207)
76. رسم الخط و آداب نگارش قرآن. سیوطی از میان تألیفات این موضوع به این موارد اشاره می‌كند: رساله‌های دانی درباره‌ی رسم الخط (مقنع) (208) و نَقط (209)؛ ابن وَثیق اشبیلی (م654)، جامع؛ ابن بنّاء مراكشی، عنوان. (210)
نهم. تفسیر و مفسران (فصول 77-80) (211)
مفسر متقدم یحیی بن سلام (م200) دوازده خصلت لازم را برای مفسر فهرست كرده است یعنی شناخت مكی و مدنی، ناسخ و منسوخ، تقدیم و تأخیر، مقطوع و موصول (212)، عام و خاص، اضمار و زبان عربی (شناخت تخصصی این زبان). (213)
می‌توان گفت برهان زركشی و اتقان سیوطی نتیجه و محصول قرن‌ها قرآن پژوهی مسلمانان است. این دو كتاب، به ویژه اتقان، همچنان تا به امروز برای كسانی كه دست نامه‌هایی جدید در علوم قرآنی به زبان عربی می‌نویسند (مانند قطان، مباحث كه فهرستی ملخّص از اتقان است و تا حدی صالح، مباحث) منابع اصلی علوم قرآنی به شمار می‌آیند.
نكات پایانی
تأكید بر این نكته ضروری است كه نویسندگان متعددی آثار فراوانی در زمینه‌ی علوم مختلف قرآنی نوشته‌اند. مثلاً قاری و نحوی كوفی، كسائی (م189)، مؤلف بیش از ده كتاب درباره‌ی فقه اللغة قرآنی است. (214) بخش‌هایی از معانی القرآن وی اخیراً گردآوری شده است. یكی از شاگردان او، نحوی و نویسنده‌ی معانی القرآن، فرّاء (م207)، چندین كتاب دیگر درباره‌ی فقه اللغة قرآن نوشته است. (215) ابن خالویه (م370) حدود پنجاه كتاب تألیف كرده كه پنج مورد آن در حوزه‌ی علوم قرآنی است. (216) مكی بن ابی طالب (م437) حدود یكصد كتاب نوشته كه شصت و هفت مورد آن مرتبط با علوم قرآنی است. این تعداد شامل بیست و پنج كتاب درباره‌ی قرائات، تفسیری در هفتاد جزء (الهدایة فی بلوغ النهایة)، كتابی دیگر در پانزده مجلد (مشكل المعانی و التفسیر)، كتابی درباره‌ی رعایة، و چندین اثر درباره‌ی وقف است. (217) از میان بیش از چهل كتابی كه ابوعمرو دانی (م444) نوشته است، بیست و نه مورد درباره‌ی علوم قرآنی است كه از میان آنها پانزده مورد درباره‌ی قرائات یا قاریان است و كتاب‌های دیگر درباره‌ی فقه اللغه قرآنی مانند الادغام الكبیر و تحدید (218). اهوازی (م446) حدود سی كتاب تألیف كرده است (219) كه شانزده مورد آن درباره‌ی قرائات و قاریان است. ابن جوزی (م597) بیش از دویست كتاب نوشته است (220) كه بیست و هشت مورد آن راجع به علوم قرآنی است: دو مورد درباره‌ی نسخ، یكی درباره‌ی اسباب نزول، یكی درباره‌ی قرائات سبعه، یكی درباره‌ی وجوه و نظائر (یعنی نزهه)، دو تا درباره‌ی واژگان غریب و چند تا درباره‌ی تفسیر (زاد، المغنی، تیسیر البیان). (221)
در این مقاله چندین بار به گونه‌ی معروف به فضائل القرآن اشاره شد. این عنوان اغلب برای كتاب‌ها یا فصولی از جوامع معتبر حدیثی به كار می‌رود كه شامل احادیث نبوی یا اقوال صحابه و گفته‌های عالمان دو قرن نخست هجری یا بعد از آن است. برخی از این آثار دست نامه‌هایی كوچك درباره‌ی علوم قرآنی‌اند كه فصل‌های آنها عموماً عبارتند از:
1. تعلیم و تعلّم و تلاوت قرآن؛
2. كسانی كه قرآن را می‌شناسند و تلاوت می‌كنند و مسائل موردنیاز آنها؛
3. سوره‌ها و آیات و فضائل مختص به تلاوت سوره‌های مختلف؛
4. جمع قرآن، عباراتی كه با رسم الخط مصحف اصطلاحاً عثمانی و مصاحف مختلف مغایرت دارد؛
5. مسائل زبان شناختی؛
6. سوره‌های مكی و مدنی؛
7. قاریان؛
8. تفسیر قرآن؛
9. رسم الخط قرآن و غیره (222). در كتاب‌های دیگر درباره‌ی تاریخ متن قرآن یا هیچ مطلبی نیامده یا مطالب اندكی ذكر شده اما بیشتر درباره‌ِ فضائل مترتب بر تلاوت و استماع قرآن و «پرداختن» (223) ‌به آن سخن گفته شده است نظیر فضائل فریابی. در تنظیم جامع حدیثی ابن حبّان (م354) به دست ابن بَلبان فارسی (م729)، فصل مرتبط با قرائت قرآن، كه بخشی از كتاب الرقائق را تشكیل می‌دهد، درواقع معادل بخش فضائل است. (224)
به نوشته‌ی فرانتس روزنتال، طی سده‌های گذشته در میان مسلمانان این گرایش وجود داشته است كه در حوزه‌ی علم «كنار هم گذاشتن دانسته‌های جزئی جداگانه بر عرضه‌ی آنها به صورت یكپارچه و پیوسته» ترجیح داده شود. به بیان او «همچنین می‌توان پذیرفت كه گرایشی روزافزون به افزایش دائمی تعداد آنچه رشته‌های مستقل علمی به شمار می‌آید وجود داشته است» (225) تا آنجا كه این تعداد به 150 یا حتی 316 می‌رسد. (226) این وضعیت عموم علوم درباره‌ی علوم قرآن البته صادق‌تر است؛ زیرا جزئی شدن و گسترش این علوم، از آن جهت كه با رستگاری اخروی مرتبط‌اند، اهمیتی اساسی دارد. بنابر حدیثی نبوی «مؤمن به خیر [علم دین] نمی‌رسد مگر اینكه به بهشت وارد می‌شود.» (227) اما برخی از این رشته‌ها با زمینه‌های متعددی از علوم غیردینی نظیر صرف و نحو، لغت شناسی، سبك شناسی، بلاغت و نظایر اینها نیز درآمیخته‌اند كه نزد بسیاری از محققان به رشته‌های جنبی مطالعات قرآنی بدل شده‌اند.

پی‌نوشت‌ها:

1. نوشتار حاضر ترجمه‌ای است از:
Claude Gilliot,Traditional Disciplines of Quranic Studies,in Encyclopedia of the Quran,J. D. McAuliffe(ed),Leiden,2001-2006,vol. 5,pp. 318-339.
2. ابن ابی شیبه، المصنف، ج6، ص127، ش30009؛ ابوعبید، فضائل، ص41-42، ش79؛ ابواللیث سمرقندی، تفسیر، ج1، ص71؛ بیهقی شعب، 2، ص332، ش1960؛ غزالی، احیاء[8/ آداب تلاوه القرآن]، ج1، ص254، س18؛ زبیدی، اتحاف، ج5، ص94؛ قرطبی، تفسیر، ج1، ص446-453؛ زركشی،‌برهان، ج1، ص8.
3. بخاری، صحیح، ج3،‌ص402[66، فضائل القرآن، 21].
4. در برخی نسخه‌ها: چون از جانب خداست، بغدادی، فصل، ج1، ص234-236؛ ابن ضریس، فضائل، ص77-78، ش132-140؛ آجری، اخلاق، ص61-68؛ رازی، فضائل، ص70-71، ش26-27؛ ابن رجب، مورد، ص75-76؛ سیوطی، اتقان، ج4، ص124؛ قس، بقاعی، مصاعد، ج1، ص378-379، 298-301 و فیروزآبادی، بصائر، ج1، ص57-64 را با احادیث دیگر؛ علوم القرآن عند المفسرین، ج1، ص69-86.
5. این مضمون در آیه‌ی 89 سوره‌ی نحل آمده است.
6. بقاعی، مصاعد، ج1،‌ص379 از تفسیر عبد بن حمید (م249)؛
Sezgin,GAS,1/113
7. ابن عربی، قانون، ص180.
8. سیوطی، اتقان، ج4، ص28 فصل 65.
9. در متون متأخرتر گاهی «حرف»‌مطابق است با آنچه زبان شناسان فرانسوی articulation (تلفظ) می‌نامند.
10. قانون، ص70، 189-195.
11. همان، ص193.
12. همان، ص226-227؛زركشی، برهان، ج1، ص16-17؛ سیوطی، معترك، ج1،‌ص23؛ همو، اتقان، ج4، ص37 [فصل65؛ قس فصل 19، ج1،‌ص242، برای تعداد كلمات: 77435، 77437 یا 77200] حدود 78000: Rosenthal,Knowledge,20
13. احیاء، قاهره، 1939، ج1، ص77200، 290 علم.
14. امروزه در اختیار نیست؛ حاجی خلیفه، كشف، ج1، ص273، ش613.
15. نزهة الاسماء، در ابن رجب، مجموع رسائل، ج2، ص463 بر ضد آواز خواندن قرآن و خواندن آواز به طور كلی؛ الذل و الانكسار یا الخشوع فی الصلاة در مجموع رسائل، ج1، ص298 درباره‌ی كسانی كه از شوق شنیدن قرآن جان باخته‌اند.
16. بقاعی، مصاعد، ج1، ص379 از آن نقل كرده است.
17. به نقل علوم القرآن عند المفسرین، ج1، ص179-181.
18. فرات كوفی (م حدود 310)، تفسیر، ص45-46، ش1، برای روایات دیگر، ص46-50؛ Bar-Asher,Scripture,88-9
19. زاد، 3/1؛ قس ابن ابی شیبه، مصنف، ج6، ص22 [125-126، فضائل القرآن، 16].
20. تعبیر فرانسوی mimetisme concurentiel كه مردم شناسان به كار می‌برند.
21. این واژه معانی مختلفی چون روش، وجه، لبه، حرف، عبارت، معنا یا قرائت دارد. در نقل‌های دیگر، به جای حرف باب آمده است.
22. در برخی نقل‌ها چهار یا پنج.
23. طبری، تفسیر، ج1، ص21-71؛ ترجمه‌ی انگلیسی، ج1،‌ص16-30؛ مهدوی، بیان، ص24-28؛ Gilliot,Lecture,1,id,Elt,111-133
24. طبری، تفسیر، ج1، ص71؛ ترجمه‌ی انگلیسی، ج1، ص30؛ Gilliot,Lectures,2/56.
25. قس علوم القرآن عند المفسرین، ج2، ص127-207.
26. در زبان عبری: پِشاط، رِمِز، دِراش، سُد؛ در زبان لاتین:
sensus literalis,sensus spritualis
كه تقسیم می‌شود به:
littera/historia,allegoria,tropologi/moralis,anagogia Wansbrough,QS,243;Bowering,Mystical,139-140;Gilliot,120-121';Gilliot/Larcher,Exegesis,100b
27. سه، چهار یا پنج؛ بقاعی، مصاعد، ج1، ص382-388.
28. 16 یا 35 تفسیر در منابع سنی، كه ما آن را به هفت نوع تقلیل داده‌ایم؛ Gilliot, Lectures,1/18
29. ابن بابویه، خصال، ص358؛ علوم القرآن عند المفسرین، ج2، ص212.
30. طبری، تفسیر، ج1، ص68، ش67؛ ترجمه‌ی انگلیسی، ج1، ص29؛ ابوشامه، مرشد، ص107، 109، 271-274، سیوطی، اتقان، ج1، ص170-171؛ Gilliot, Lectures,1/20؛ قس ابوعبید، فضائل [44]، ج1، ص278-279، ش78؛ متفاوت و از صحابی دیگر.
31. طبری، تفسیر، ج1، ص69، ش68؛ ترجمه‌ی انگلیسی، ج1، ص29 كه مورد استفاده‌ی ما بوده است؛ ماوردی، نكت، ج1، ص29.
32. طبری، تفسیر، ج1، ص69، ش70؛ ترجمه‌ی انگلیسی، ج1،‌ص29.
33. Gilliot, Muqatil
34. Goldziher,Richtungen,84-5
35. مقاتل، تفسیر، ج1، ص126؛ Gilliot,Elt118;Nwya,Exegesis,67
36. مقاتل، تفسیر، ج1، ص27؛ مراجعه شود به:
Gilliot/Larcher,Exegesis,100b
37. شاید اینجا منظور آیات ارث باشد.
38. مقاتل، تفسیر، ج1،‌ص27؛
Gilliot,Elt,118-119;Verstegh,Arabic Grammar,104-105
39. اتقان، ج3، ص117-118 [سفصل 51].
40. طبری، تفسیر، ج14، ص162.
41. شافعی، كتاب جِماع العلم، در همو، الام، ج7، ص277، 15/9؛ ترجمه براساس دومی صورت گرفته كه تصحیح بهتری دارد؛ سیوطی، اتقان، ج1، ص16؛ قس، همان، 29/4 [فصل65] ابن عادل، لباب، ج12، ص140-141، در تفسیر آیه‌ی 81 سوره‌ی نحل وی اضافه می‌كند: اجماع، قیاس، خبر واحد و غیره.
42. Yahia,Contribution,310
43. Yahia,Contribution,365.
44. بیهقی، مناقب، ج1، ص136؛ زرقانی، مناهل، ج1، ص26؛ گزارشی ملخص بدون استناد كه اوایل آن معتبر به نظر نمی‌رسد: «علوم قرآن متعدد است...»
45. ابن خلكان، وفیات، ج5، ص255؛ Abbott,Studies,2/100
46. علوم القرآن عند المفسرین، ج1، ص10.
47. زرقانی، ج1، ص27.
48. همان، ج1، ص28.
49. ابوبكر محمد بن خلف محولی بغدادی آجرّی، مراجعه شود به: سمعانی، الانساب، ج5، ص221؛
Brockelmann,GAL,S,1/125,S. 1/189-190
50. ابن ندیم، الفهرست، ص149؛ ابن ندیم- دودگه، ص328، یاقوت، الارشاد، ج6، ص2645، ش1115؛ محمد بن مرزبان ابوالعباس دیمِرتی، یا دیمیرتی؛ ذهبی، سیر، ج14، ص264؛ داوودی، طبقات، ج2، ص141، ش486، صبحی صالح، ص122.
51. مراجعه شود به:
Brockelmann,GAL,1/119,S. 2/182;Sezgin,8/148, 9/144-147
52. مراجعه شود به:Sezgin,9/147,4 نسخه اسكندریه.
53. صالح، مباحث فی علوم القرآن، ص122.
54. ابن انباری، ظاهر، ج1، ص21-27.
55. Sezgin,8/153
56. یاقوت، الارشاد، ج6، ص2434-2436، ش1004، Kohlberg,Ibn, Tawus,no. 441
57. قفطی، انباه، ص295.
58. جزء 12 دارای 150 برگ و شامل تفسیر آیات ابراهیم: 17 تا كهف: 37 است!
59. Sezgin,8/112-113,270
برای هر دو مراجعه شود به: مبارك، رمانی، 93-99.
60. ابن عربی، قانون،‌ص119؛ همو، عواصم، ص97-98.
61. Gimaret,Bibliography d`Ashari,255-6, 260-2
62. ابن فورك، مجرد، ص165، 325.
63. نام این كتاب در فهرست آثارش نیست، اما سیوطی (اتقان، ج1، ص36) از آن نقل قول كرده است.
64. Saleh,Formation,45-47,88
65. یاقوت، ارشاد، 1663/4؛
Gilliot,Exgese,140;Saleh,Formation. ,51
66. ظاهراً مؤلف مقاله در این جا دچار سهو شده است. وی با آنكه دو سطر بیشتر نوشته كه دو كتاب ابن حبیب موجود است كه البته همین نكته نیز محل تأمل است در اینجا می‌نویسد كه این سه كتاب در دست نیست. (مترجم).
67. درباره‌ی وجوه چهارده گانه‌ی تفسیری ثعلبی مراجعه شود به:
Saleh,Formation,87-8
68. ابومحمد حامد بن احمد بن جعفر بن بسطام طُحیری یا طَخیری (؟).
مراجعه شود به: صریفینی، منتخب، ص211، ش638؛
Gilliot,Sciences coraniques,19-20,59
69. Gilliot,Theologie muslmance,183
70. انصاری، ملاحظاتی، ص80.
71. Van Ess,Ungenutzte Texte,60-74
72. به استناد شنیده‌ها، اندرابی این رساله را در سال 429 استنساخ كرده است؛ این كتاب در ایران تصحیح شده اما نه براساس نسخه‌ی اندرابی. مراجعه شود به: انصاری، ملاحظاتی، ص69-71.
73. این نسخه در مشهد (مكتبه رضویه، نسخه 12405) با علامت وقف اندرابی موجود است.
74. Van Ess,Ungenutzte Texte,73-74
75. حاجی خلیفه، كشف، ج2، ص46-47، ش1794 و ج1، ص 241؛ یاقوت، ارشاد، ج4، ص1343-4، ش713؛ زركشی، برهان، ج1، ص301، ج3،‌ص222؛
Brockelmann,GAL,2/411
76. بقاعی، نظم؛ درباره‌ی رابطه‌ی بین سوره‌ها: سیوطی، تناسب.
77. Silvester de Sacy,Muqni,307
78. برهان، ج1، ص301.
79. زرقانی، مناهل، ج1، ص27-28؛ به نوشته زرقانی نام اصلی كتاب حوفی البرهان فی علوم القرآن است.
80. یاقوت، ارشاد، ص2166، 2170؛ حاجی خلیفه، كشف، ج2،‌ص82، ش2012.
81. Brockelmann,S,1/504
82. البته اگر انتساب این كتاب به جرجانی صحیح باشد؛ حاجی خلیفه (ج3، ص222، ش5043) در این باره تردیدی كرده است.
83. وی اصالتاً گیلانی بود كه برای یك عالم اشعری امری قابل توجه است.
84. ابن خلكان، وفیات، ج3،‌ص259-260؛
Brockelmann,1/433,S. 1/755
85. اتقان، ج1،‌ص31-32، 177-181.
86. برهان، ج2، ص90، ج3، ص375.
87. ذهبی، سیر، ج20، ص492-493؛ Ahleardt,1,no. 450/2؛ حاجی خلیفه، كشف، ج4، ص590، ش9688؛ چهار جلد آورده اما در چاپ پالتقایا، ج2،‌ص1367، چهارصد جلد آمده است.
88. علوجی، مؤلفات، ش324؛ Brockelmann,1/504,op. 30
89. Gilliot,Textes Arabes,in MIDEO,19,no. 29
90. Brockelmann,op. 32
91. علوجی، مؤلفات، ش383.
92. علوجی، مؤلفات، ش384؛ Brockelmann,S. 1/918,sub op. 32
93. حاجی خلیفه، كشف، ج5، ص477، ش11704، ج2، ص1640، علوجی، ش329؛ Brockelmann,1/506,op. 81
94. علوجی، ش167؛ Brockelmann,1/504,S. 1/918
95. به ادامه‌ی مقاله مراجعه شود؛ همچنین فنیسان، آثار الحنابله، ص94-99.
96. Gilliot,Textes Arabes,in MIDEO,19,no. 24
97. حاجی خلیفه، كشف، ج5، ص494، ش11801.
98. Brockelmann,2/91-2;S. 2/18,op 20;Anawati,Textes Arabes in MIDEO 4,no. 108; 15 in MIDEO 6
99. op. cit. 1/4-29
100. حاجی خلیفه، كشف، ج3، ص190، ش4870؛
Brockelmann,2/137-8,op. 1
101. Brockelmann,2/112. ,S,2/13
102. حاجی خلیفه، كشف، ج6، ص233-234، ش13351؛ سیوطی، اتقان، ج1،‌ص 17-18 با نقل مقدمه بلقینی، تحبیر، ص27-28.
103. Brockelmann,2/144,op. 1
104. حاجی خلیفه، كشف، ج2، ص487، ش3813.
105. گاهی از آن با نام التخبیر یاد می‌شود؛ حاجی خلیفه، كشف، ج2، ص248، ش2729.
106. سیوطی، اتقان، ج1، ص 16-23.
107. اتقان، ج1، ص 31-23.
108. Brockelmann,2/144,S,2/179؛ (درباره‌ی منابع و شكل گیری اتقان)، Ahlwardt,Verzeichnis,1,no,423
109. برای نمونه این فصول از اتقان/ معترك الاقرآن با هم مقایسه شود:
22- 27/ 10؛ 37-38/ 13؛ 43/ 9؛ 44/ 11؛ 45/ 14؛ 48/ 7؛ 55/ 12؛ 60/ 5؛ 62/ 4؛ 63/ 6؛ 65/ 1؛ 67/ 29؛ 68/ 30.
110. Brockelmann,22/332,op 1;Ahlwardt,1,no,427
111. صفحات 14 تا 30.
112. بقاعی، كتاب لغة القرآن، ص137-138؛ Rippin,Ibn Abbas,19
113. Brockelmann,1/497-8
114. ج2، ص62-128.
115. ج2، ص369-377.
116. ج2، ص380-595.
117. علوم القرآن عند المفسرین، ج1، ص9.
118. علوم القرآن عند المفسرین، ج1، ص12.
119. تفسیر، ج1، ص3-110؛ ترجمه‌ی انگلیسی، ج1، ص51-5.
120. كشف، ج1، ص73-87.
121. تبیان، ج1، ص1-21.
122. مقدمه جامع التفاسیر، ص27-109.
123. محرر، ج1، ص33-57؛ جفری، مقدمتان، ص251-294.
124. مفاتیح الاسرار، ج1، ص1 الف 27-ب؛ Monnot,Introduction
125. مجمع، ج1، ص17-34.
126. جامع، ج1، ص1-107.
127. تفسیر، ج1، ص1-48؛ Gilliot,Exegese,142-3 با استناد به پژوهش‌های مونو.
128. تسهیل، ج1، ص29-4.
129. بحر، ج1، ص14-3، منابع، استادان و علوم تفسیر.
130. فضائل، كتابی مستقل و نیز در برخی نسخه‌ها بخشی از تفسیر او (در هر صورت،‌فضائل، ص4-3؛ و شاید در برخی تصحیح‌ها) به هر حال، مقدمه‌ی تفسیر (ج1، ص11-18) با آنچه در فضائل آمده متفاوت است.
131. مصاعد، ج1، ص97-478.
132. روح، ج1، ص22-85.
133. تأویلات، چاپ جبوری، ص5-6؛ چاپ ونلی اوغلو، ج1، ص3-4 درباره تفسیر تأویل.
134. تفسیر، ج1،‌ص113-71
135. نكت، ج1، ص23-43.
136. در سنن، ص2-4، تا سوره مائده.
137. در صحیح، ج3، ص193-390 [كتاب65]، ترجمه‌ی فرانسه، ج3، ص249-519.
138. در فتح، ج8، ص155-744.
139. صحیح، ج4، ص2312-2323 [كتاب 54].
140. در سنن، ج6، ص272-526 [كتاب82].
141. در مستدرك، ج2، ص220-521.
142. در سنن، ج1، ص232-7. این كتاب یكی از منابع سیوطی در اتقان (ج1، ص48) است.
143. در مصنف، ج6، ص117-156 [كتاب 22].
144. در صحیح، ج3، ص391-410 [كتاب 66]، ترجمه فرانسه: ج3، ص520-543.
145. در فتح، ج9، ص103-3.
146. در صحیح، ج4، ص543-566، در كتاب 6 بحث نماز مسافر.
147. در سنن، ج5، ص3-34 [كتاب75] یا در كتابی مستقل نظیر مستدرك حاكم نیشابوری (ج2، ص220-257 یعنی ابتدای كتاب التفسیر).
148. از كتاب Itqan and its source نوشته‌ی نولین باید با احتیاط استفاده كرد زیرا اشتباهات زیادی از جمله در اعلام و عناوین دارد.
149. Gilliot,Le Coran,fruit d`un travail coollectif.
150. علوم القرآن عند المفسرین، ج1، ص303-320.
151. Brockelmann,1/451-2,op. 3;Ahlward,1,no. 466-7
152. اتقان، ج1، ص36.
153. ناگل در Einschube بر مبنای كتاب بی عنوان ابن عبدالكافی (م بعد از 400) این كار را كرده است.
154. حاجی خلیفه، كشف، ج1، ص75، ش4358.
155. سیوطی، اتقان، ج1، ص177؛ Sezgin,1/108
156. مراجعه شود به مقدمه‌ی مصحح در ابن حجر، عجاب، ج1،‌ص80؛ به همراه فهرستی از بیست و دو عنوان كتاب در این موضوع (ج1، ص80-84).
157. Suyuti-Balhan,30-88
158. علوم القرآن عند المفسرین، ج1، ص21-52.
159. علوم القرآن عند المفسرین، ج1، ص321-334.
160. اتقان، ج1، ص178-181.
161. علوم القرآن عند المفسرین، ج1، ص335-412؛ درباره‌ی زید بن ثابت مراجعه شود به:
Gilliot,Le Coran,fruit d`un travail collectif?,195-9
درباره‌ی جمع قرآن و مسئله‌ی تحریف آن از منظری شیعی مراجعه شود به:
امین، دائرةالمعارف، ج9، ص122-128.
162. Gilliot,Tradtions
163. Pretzel,Koranlesung,239-41
برای هر دو موضوع مراجعه شود به: Noldeke,3/237-8 (آیات)، امین، دائره المعارف، ج9، ص133 الف (6236آیه).
164. Gilliot,Traditions
165. درباره‌ی قرائات، قاریان و كتاب‌ها: Noldeke,3/116-231، نیز: Pretzl. 17-47,230-245، درباره‌ی كتاب‌ها: حاجی خلیفه، كشف، ج4، ص506-8.
166. باذِش نه باذَش: Pietzl,Koranselung,28-9,no. 11
167. بحر، ج1،‌سطر 11-12.
168. برای نام‌ها و طرق روایی آنها مراجعه شود به:
Gilliot,Textes,in MIDEO,25-6,no. 78.
169. طاهر، پسر ابن غلبون پیش گفته.
170. Kohlberg,Medieval Muslim,no. 643
171. Pretzl,Koranlesung,40,no. 28
172. ج1، ص75-79؛ مراجعه شود به: خطیب، معجم القرائات؛ محیصن، قرائات (برای اثر قرائات بر صرف و نحو و لغت عربی)؛
Handan,Koranlesung,id. ,Nichtcanonische Lesarten;Gilliot,Elt,135-65
173. خان لهجات (پژوهشی درباره‌ی این تفسیر).
174. Sezgin,9/147,op. 7 این كتاب یكی از منابع سیوطی است مثلاً در اتقان، ج2، ص320.
175. سیوطی، اتقان، 322/2؛ Sezgin,9/147,op. 6
176. موجود نیست؛ یكی از منابع سیوطی است در: اتقان، فصل18، 205/1؛ فصل 41، 2/ 323-324، 327-329.
177. حمد، دراسات صوتیه؛ Silverstre de Sacy,Alcoran, 76-110
178. تلخیص ان در این منبع موجود است: Pietzl,Koranlesung,291-331
179. المقاطع و المبادی نیز نامیده می‌شود كه عنوان كتاب مفقود ابن مهران است؛
Noldeke,3/234-7;Pietzl,Loranlesung,234-8;Silverstre de Sacy,repos de voix;id,Pause
180. Noldeke,3/197,37y pietzl,koranlesung,318-26;Grunert,Imala
181. Pietzl,Koranlesung,293-318
182. Noldeke,3/231-4;Pietzl,Koranlesung,232-4,290-1
183. حاجی خلیفه، كشف، ج4، ص322-332؛ علم غریب القرآن و الحدیث.
184. Rippin,Ibn Abbas Gharib al-`Quran:id,Ibn Abbas a;-Lughat fi-Quran;Newirth,der Koran,125-6
185. مرعشلی، مقدمه‌ی مكی بن ابی طالب، عمده، ص37-19.
186. سیوطی، اتقان، ج2، ص105-67؛ مسائل نافع بن ازرق،
Neuwirth,Die Massail;gilliot,Textes, in MIDEO 23 [1997],no. 44(همراه با كتاب شناسی)
187. عمیره و سید، معجم الادوات و الضمائر فی القرآن؛ شریف، معجم حروف المعانی و القرآن.
188. Gilliot,Elt,165-203
189. ص 61-63.
190. ج5، ص370، ش11350-11351.
191. ج3، ص11-165.
192. كشف، ج5، ص559-560، ش12093-12096.
193. Sezgin,8/95
194. Gilliot,Exegesis,113-114.
195. سیوطی، اتقان، ج1، ص49، 54 و غیره؛
Brockelmann,S,1/734
196. همچنین مراجعه شود به: ابن عربی، قانون، ص261-296.
197. حاجی خلیفه، كشف، ج5، ص367، ش11342-11343.
198. عبارات ذكر شده در: سیوطی، اتقان، 93/4 و سیوطی، مفحمات، 7، باید تصحیح شود؛ در هر دوی اینها به غلط «ابن عساكر» آمده است.
199. مراجعه شود به: فصل‌های 70 و9.
200. Kohlberg,Medieval,no. 83,107-8,149,488,623
201. Bar-Asher,Scripture,100-10l;Amir Moezzi,Guide,217-20;Amir Moezzi and Jamber,91-3
202. برای آیات مثبت و منفی: بقره: 225؛ نساء: 63، 65-66؛ طه: 115؛ احزاب: 71؛ شوری: 13؛
Amir Moezzi and Jambet,92-3
203. حاجی خلیفه، كشف، ج1، ص373، ش1022.
204. جواهر، ص37-38.
205. قانون، ص230-240.
206. حاجی خلیفه، كشف، ج3، ص180، ش4818؛ منافع خواص القرآن: Sezgin,3/318,op. 2
207. Bouyges,Chronologie,127-8,no. 199
208. Silvestre de Sacy,Muqni
209. Silvestre de Sacy,Memoire,320-49;id,Traite de punctuation,id,De differents traites
210. مراجعه شود به بالا: فصول 21-27.
211. مراجعه شود به: «Gilliot,Exegesis»، درباره‌ی تأویل در شیعه: Amir Moezzi and Jambet,139-74؛ علوم القرآن عند المفسرین؛ ترجمه‌ی فرانسه بخش‌هایی از چند تفسیر در Bormans,Commentair.
212. مراجعه شود به: سیوطی، اتقان، فصل29.
213. ابن ابی زمنین (م339)، تفسیر، ج1، ص114.
214. Sezgin,9/130-1
215. Sezgin,9/133
216. مراجعه شود به مقدمه‌ی عُثیمین بر اعراب القرائات، ج1، ص62-85.
217. مكی، عمده، چاپ مرعشلی، ص50-54.
218. درباره‌ی تلاوت مراجعه شود به مقدمه‌ی تصحیح مكتفی، ص35-42؛ مقدمه‌ی نقط، ص15-19 كه تمامی 28 كتاب را فهرست می‌كند.
219. مقدمه‌ بر وجیز، ص31-37.
220. فهرست ابن رجب، علوجی، مؤلفات، ص20-28 كه در كتابش 574 عنوان را ذكر می‌كند كه بسیاری از آنها درواقع یك كتاب است با عناوین مختلف.
221. علوجی، مؤلفات، ص269-270، ابن جوزی، فنون، 9-11، مقدمه تصحیح.
222. مراجعه شود به فضائل ابوعبید و ابن كثیر و همچنین در حد كمتری فضائل رازی و مورد ابن رجب.
223. تَعاهُد: مراجعه شود به: ابن ابی شیبه، مصنف [كتاب22، فضائل، فصل13]، ج6، ص124 تعاهد القرآن.
224. ابن حبان، صحیح [كتاب7، رقائق، فصل7، قرائات القرآن]، ج3، ص83-5.
225. Knowledge,44
226. طاشكوپریزاده، مفتاح، ج1، ص 74-75.
227. ترمذی، صحیح، [42، علم، 19]، ج5، ص50-51، ش2686؛ Rosenthal,Knowledge,89.

کتابنامه :
متون قدیم
1. آجری، ابوبكر، اخلاق اهل القرآن، چاپ م. ع. عبداللطیف، بیروت، 1407/ 1987 (چاپ اول: 1986).
2. آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، 17 جلد، چاپ ط. عبدالرؤوف سعد، قاهره 1418/ 1997.
3. ابن ابی داوود سجستانی، كتاب المصاحف، در: جفری، (مطالبی برای تاریخ متن قرآن: كتاب المصاحف ابن ابی داوود سجستانی به همراه مجموعه‌ای از قرائات مختلف از مصحف ابن مسعود و دیگران)، لیدن 1937.
4. ابن ابی زَمَنین، تفسیر، چاپ ا. ح. ابن عكاشه و م. م. كنز، 5 جلد، قاهره 1423/ 2002.
5. ابن ابی شیبه، ابوبكر، المصنف فی الاحادیث و الاثار، چاپ م. ع. شاهین، 9 جلد، بیروت 1416/ 1995.
6. ابن انباری، الظاهر فی معانی كلمات الناس، چاپ ح. ص. ضامن، جلد1، بغداد 1979.
7. __، كتاب ایضاح الوقف و الابتداء لكتاب الله عزوجل، چاپ م. رمضان، دمشق 1971.
8. __، مرسوم الخط، چاپ ا. ع. عرشی، دهلی نو 1977.
9. ابن بابویه قمی، ابوجعفر محمد بن حسن، الخصال، چاپ علی اكبر غفاری، بیروت 1410/ 1990.
10. ابن باذیش، ابوجعفر، الاقناع فی القرائات السبع، چاپ ع. قَطامش، 2 جلد، مكه، 1422/ 2001 (چاپ اول: 1403/ 1983).
11. ابن بنّاء عددی مراكشی، عنوان الدلیل من مرسوم خط التنزیل، چاپ ه. شَلبی، بیروت 1990.
12. ابن تیمیه، تقی الدین احمد بن عبدالحلیم، مقدمة فی اصول التفسیر، چاپ ع. زرزور، بیروت 1979 (چاپ اول: 1971).
13. ابن جزری، شمس الدین محمد بن محمد، كتاب النشر فی القرائات العشر، چاپ علی محمد ضبّاع، 2 جلد، قاهره، 1940 (چاپ مجدد: بیروت بی‌تا).
14. ابن جُزی، كلبی غرناطی، التسهیل لعلوم التنزیل، چاپ ع. یونس و ا. ع. عوض، 4 جلد در یك مجلد، قاهره 1976 (چاپ مجدد: بیروت 1973).
15. ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی، نزهة الاعین النواظر فی علم الوجوه و النظائر، چاپ محمد عبدالكریم كاظم راضی، بیروت 1404/ 1984.
16. __، المدهش، چاپ م. ت. سماوی، بغداد 1384/ 1929 (چاپ مجدد: بیروت بی‌تا)، چاپ ف. ف. جندی، ریاض 2002.
17. __، زاد المسیر فی علم التفسیر، با مقدمه‌ی محمد زهیر شاویش، 9 جلد، دمشق 1384-1385/ 1964-1965؛ با تعلیقات احمد شمس الدین، 8 جلد، بیروت 1414/ 1994.
18. __، عجائب علوم القرآن، چاپ ع. عاشور، قاهره 1986.
19. __، فنون/ فنّ الافنان فی عیون علوم القرآن، چاپ ا. شرقاوی، و ا. مراكشی، رباط 1970.
20. ابن حِبّان، ابوبكر محمد، صحیح، ترتیب علاء الدین علی بن بلبان فارسی، چاپ ش. ارنؤوط، 18 جلد، بیروت 1984-1991.
21. ابن حجر عسقلانی، العجاب فی بیان الاسباب، چاپ ع. م. انیس، 2 جلد، دمام، 1418/ 1997، ج1، ص6 به بعد.
22. __، فتح الباری بشرح صحیح البخاری، چاپ ع. ب. ع. باز، شماره گذاری احادیث به پیروی از محمد فؤاد عبدالباقی، زیرنظر محب الدین خطیب، 13 جلد، به اضافه‌ی مقدمه، قاهره 1390/ 1970 (چاپ مجدد: بیروت بی‌تا).
23. ابن خالویه، ابوعبدالله حسین بن احمد، الحجة فی القرائات السبع، چاپ عبدالعالی سالم مكرم، بیروت 1971.
24. __، اعراب القرائات السبع و عللها، چاپ عبدالرحمن بن سلیمان عُثیمین، 2 جلد، قاهره 1413/ 1992.
25. ابن خلكان، شمس الدین، وفیات الاعیان و أنباء أبناء الزمان، چاپ احسان عباس، 8 جلد، بیروت 1968-1972.
26. ابن رجب، ابوالفرج عبدالرحمن بن احمد، مجموعة رسائل الحافظ ابن رجب الحنبلی، چاپ ا. طلعت بن فؤاد حلوانی، 2 جلد، قاهره 1423/ 2002.
27. __؛ مورد الظمئان الی معرفة فضائل القرآن، چاپ ب. ع. بُشری، قاهره 1990.
28. ابن سِوار بغدادی، المستنیر فی القرائات العشر، چاپ ج. م. شرف، طنطا 2002.
29. ابن شُریح رُعینی اشبیلی، الكافی للقرائات السبع، چاپ ج. م. شرف، طنطا 2004.
30. ابن ضریس، محمد بن ایوب، فضائل القرآن، چاپ غزوه بُدیر، دمشق 1988.
31. ابن عادل، سراج الدین عمر دمشقی حنبلی، اللباب فی علوم الكتاب، چاپ ع. ا. عبدالموجود و ع. م. معوض 20 جلد، بیروت 1419/ 1998.
32. ابن عباس (منسوب)، مسائل نافع بن ازرق عن عبدالله بن عباس (بازسازی خُتلی، م365)، چاپ م. ا. دالی (نسخه ظاهریه دمشق)، لیماسل 1412/ 1992.
33. ابن عربی، محمد بن عبدالله ابوبكر، احكام القرآن، ویرایش دوم، قاهره 1392/ 1972.
34. __، قانون التأویل فی علوم التنزیل، چاپ م. سلیمانی، بیروت 1990.
35. __، العواصم من القواصم (فی تحقیق موقف الصحابة)، چاپ ع. طالبی، الجزیره 1981 (چاپ اول: 1974).
36. ابن عسكر، محمد بن علی غسّانی، التكمیل و الاتمام لكتاب التعریف و الاعلام، چاپ حسن اسماعیل مروة، بیروت/ دمشق 1418/ 1997.
37. ابن غلبون، ابوالطیب عبدالمنعم، الاستكمال لبیان ما یأتی فی كتاب الله فی مذهب القراء السبعة، چاپ ع. بحیری ابراهیم، قاهره 1412/ 1991.
38. ابن غلیون، طاهر، التذكره فی القرائات الثمان، چاپ ا. ر. سوید، جده 1991.
39. ابن فورك، مجرد مقالات الشیخ ابی الحسن الاشعری (من املاء الشیخ الامام ابی بكر محمد بن حسن بن فورك)، چاپ دانیل ژیماره، بیروت 1987.
40. ابن قتیبه، ابومحمد عبدالله بن مسلم، تفسیر غریب القرآن، چاپ سید احمد صقر، قاهره 1958، بیروت 1978.
41. __، تأویل مشكل القرآن، چاپ سیداحمد صقر، قاهره 1973؛ مدینه 1981.
42. ابن كثیر، عماد الدین اسماعیل بن عمر، فضائل القرآن، بیروت 1979؛ چاپ ا. حوینی اثیر، قاهره و جده 1416/ 1996.
43. __، تفسیر القرآن العظیم، چاپ عبدالعزیز غنیم و دیگران، 8 جلد، قاهره 1390/ 1971؛ 4 جلد، قاهره بی‌تا. (چاپ مجدد: بیروت 1980).
44. ابن مجاهد، ابوبكر احمد بن موسی؛ كتاب السبعة فی القرائات، چاپ شوقی ضیف، قاهره 1979.
45. ابن مهران، ابوبكر، الغایة فی القرائات العشر، چاپ م. ع. جُنباز، ریاض 1411/ 1990. (چاپ اول: 1985).
46. ابن مهران، المبسوط فی القرائات العشر، چاپ س. ه. حاكمی، دمشق 1407/ 1986.
47. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، كتاب الفهرست، چاپ گ. فلوگل، 2 جلد، لیپزیك، 1871-1872؛ و ترجمه‌ی آن از ب. دودگه، 2 جلد، نیویورك /لندن 1970.
48. ابن نقیب، ابوعبدالله محمد بن سلیمان، مقدمة التفسیر فی علوم البیان و المعانی و البدیع و اعجاز القرآن، چاپ زكریا سعید علی، قاهره 1415/ 1995.
49. ابن وثیق اشبیلی، الجامع لما یحتاج الیه من رسم المصحف، چاپ غ. قدوری حمد، بغداد 1988.
50. ابوشامة، عبدالرحمن بن اسماعیل، كتاب المرشد الوجیز الی علوم تتعلق بالكتاب العزیز، چاپ طیار آلتی كولاچ/ و م. طباطبائی، كویت 1993 (چاپ دوم).
51. ابوحیان غرناطی، تفسیر البحر المحیط، 8 جلد، قاهره 1328-1329/ 1911.
52. ابوعبید قاسم بن سلام، فضائل القرآن، چاپ وهبی سلیمان خاوجی/ ا. ب. ع. خیاطی، 2 جلد، رباط 1415/ 1995.
53. ابواللیث نصر بن محمد بن احمد سمرقندی، بحرالعلوم، چاپ علی محمد معوض و دیگران، 3 جلد، بیروت 1413/ 1993.
54. ابومعشر قطان طبری، التلخیص فی القرائات الثمان، چاپ م. ح. عقیل موسی، قاهره، 2001.
55. ابومنصور ازهری، معانی القرائات، چاپ ع. م. درویش و ع. ب. ح. قوزی، 3 جلد، قاهره 1991-1993.
56. اندرابی، احمد بن ابی عمر، قرائات القراء المعروفین بروایات الرواة المشهورین، چاپ ا. ن. جنابی، بیروت 1407/ 1986 (چاپ سوم).
57. اهوازی، ابوعلی حسن بن علی مقری، الوجیز فی شرح قرائات القراء الثمانیة ائمة الامصار الخمسة، چاپ د. ه. احمد، بیروت، 2002.
58. باقلانی، ابوبكر محمد بن طیب، نكت الانتصار لنقل القرآن، چاپ محمد زغلول سلام، اسكندریه 1971.
59. بخاری، ابوعبدالله محمد بن اسماعیل، كتاب الجامع الصحیح، چاپ كرهل و یونبل، 4 جلد، لیدن 1862-1908؛ [و ترجمه‌ی فرانسه... ].
60. بقاعی، برهان الدین ابراهیم بن عمر، نظم الدرر فی تناسب الایات و السور، چاپ ع. غالب مهدی، 8 جلد، بیروت 1415/ 1995.
61. ___، مصاعد النظر للاشراف علی مقاصد السور، چاپ عبدالسامع م. ش. حسنین، 3 جلد، ریاض 1408/ 1987، 1/ 161-478؛ برخی از جنبه‌های علوم قرآنی.
62. بناء دمیاطی، اتحاف الفضلاء البشر بالقرائات الاربعة عشر، چاپ ش. م. اسماعیل، 2 جلد، قاهره 1407/ 1987.
63. بیهقی، ابوبكر احمد بن حسین، مناقب الشافعی، چاپ س. ا. صقر، 2 جلد، بیروت 1410/ 1990.
64. ترمذی، ابوعیسی محمد بن عیسی، الجامع الصحیح، چاپ احمد محمد شاكر و دیگران، 5 جلد، قاهره 1937-1965.
65. ثعلبی، ابواسحاق احمد بن محمد، الكشف و البیان عن تفسیر القرآن، چاپ ا. م. ع. عاشور، 10 جلد، بیروت 2002.
66. جصاص، ابوبكر احمد بن عبدالله، احكام القرآن، 3 جلد، استانبول 1335-1358/ 1916-1919.
67. حاجی خلیفه، مصطفی عبدالله، كشف الظنون، چاپ و ترجمه‌ی گ. فلوگل، 7 جلد، لیپزیك 1835-1858.
68. حاكم نیشابوری ابن بیّع، المستدرك علی الصحیحین فی الحدیث، چاپ م. عرب بن حسین و دیگران، حیدرآباد، 1915-1923، چاپ مجدد ریاض بی‌تا.
69. خطیب اسكافی، درة التنزیل و غرة التأویل فی بیان الآیات المتشابهات فی كتاب الله العزیز، بیروت 1977.
70. خطیب بغدادی، ابوبكر احمد بن علی، الفصل للوصل المُدرج فی النقل، چاپ م. نصّار، 2 جلد، بیروت 1424/ 2003.
71. دامغانی، حسین بن محمد، الوجوه و النظائر لالفاظ كتاب الله العزیز، چاپ محمدحسن ابوالعظم زفیتی، 2 جلد، قاهره 1412-1416/ 1992-1995.
72. دانی، ابوعمرو عثمان بن سعید، الادغام الكبیر فی القرآن، چاپ ز. غ. زاهد، بیروت 1993.
73. __، التحدید فی الاتقان و التسدید فی صنعه التجوید، چاپ ا. ع. فیومی، قاهره 1993.
74. __، التعریف فی اختلاف الرواة عن نافع، چاپ راجی‌هاشمی، محمدیه 1403/ 1982.
75. __، المحكم فی نقط المصاحف، چاپ عزت حسن، دمشق 1379/ 1960.
76. __، المقنع فی رسم مصاحف الامصار مع كتاب النقط، چاپ اتو پرتسل، لیپزیك/ استانبول 1932.
77. __، المكتفی فی الوقف و الابتداء، چاپ ج. ز. مخلف، بغداد 1403/ 1983.
78. __، كتاب التیسیر فی القرائات السبع، چاپ اتو پرتسل، لیپزیك / استانبول 1930.
79. داوودی، محمد بن علی، طبقات المفسرین، چاپ علی محمد عمر، 2 جلد، بیروت 1983.
80. ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، 25 جلد، بیروت 1981-1988.
81. رازی، عبدالرحمن، فضائل القرآن و تلاوته و خصائص تلاته و حملته، چاپ ع. ح. صبری، بیروت 1994.
82. راغب اصفهانی، مقدمه جامع التفاسیر، كویت 1984.
83. سخاوی، علم الدین علی بن محمد، جمال القراء و كمال الاقراء، چاپ علی حسین بواب، 2 جلد، مكه 1408/ 1987.
84. سعید بن منصور، السنن، چاپ س. ب. ع. ب. ع. حُمید، 5 جلد، ریاض 2000.
85. سمین حلبی، شهاب الدین، الدر المصون فی علوم الكتاب المكنون (اعراب السمین)، چاپ م. ع. معوّض و دیگران، 6 جلد، بیروت 1414/ 1994.
86. __، عمدة الحفّاظ فی تفسیر أشرف الالفاظ، چاپ ع. ا. ت. حلبی، 4 جلد، طرابلس، لیبی 1995.
87. سورآبادی، تفسیر السورآبادی، 5 جلد، تهران 1381ش/ 2002.
88. سهیلی، ابوالقاسم عبدالرحمن بن عبدالله، التعریف و الاعلام فیما أبهم فی القرآن من الاسماء و الاعلام، چاپ عبدالله محمدعلی نقراط، طرابلس 1401/ 1992.
89. سیوطی، جلال الدین محمد بن ابی بكر، الاتقان فی علوم القرآن، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، 4 جلد در 2 مجلد، قاهره 1974.
90. __، التحبیر فی علم التفسیر، چاپ فتحی عبدالقادر فرید، قاهره 1406/ 1986.
91. __، تناسق الدرر فی تناسب السور، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت 1406/ 1986.
92. (منسوب)، معترك الاقرآن فی اعجاز القرآن، چاپ ع. م. بجاوی، 3 جلد، قاهره 1939-1972.
93. (منسوب)، مقالید العلوم فی الحدود و الرسوم، چاپ م. ا. عبادة، قاهره 1424/ 2004.
94. سیوطی بَلهان [مراجعه شود به بخش منابع لاتین].
95. شافعی، محمد بن ادریس، احكام القرآن، 2 جلد در یك مجلد، بیروت 1980.
96. __، كتاب الام، چاپ م. ز. نجار، 7 جلد در 4 مجلد، بیروت، بی‌تا؛ چاپ ر. ف. عبدالمطلب، 11 جلد، منصوره 1422/ 2001.
97. شهرستانی، ابن سرّاج ابوبكر محمد بن عبدالملك، تنبیه الالباب علی فضائل الاعراب، چاپ م. ب. م. عوفی، قاهره 1410/ 1989.
98. شهرستانی، مفاتیح الاسرار و مصابیح الابرار، عكس نسخه‌ی خطی، چاپ و با مقدمه‌ی حائری، 2 جلد، تهران، 1989.
99. صریفینی، المنتخب من السیاق لتاریخ نیشابور، چاپ م. ا. عبدالعزیز، بیروت 1989.
100. ضامن، ح. ص. (ویراستار)، اربعه كتب فی علوم القرآن، بیروت 1418/ 1998.
101. طاشكوپری زاده، ابوالخبر، مفتاح السعادة، چاپ ك. ك. بكری و عبدالوهاب ابوالنور، 4 جلد، قاهره 1969.
102. طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه‌ی محسن امین عاملی، 30 جلد در 6 مجلد، بیروت 1380/ 1961.
103. طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، جامع البیان عن تأویل آی القرآن [تا پایان نحل: 27]، چاپ محمود محمد شاكر و احمد محمد شاكر، 16 جلد، قاهره 1954-1968؛ ویرایش دوم برخی جلدها: قاهره 1969؛ چاپ احمد ساعد علی و دیگران، 30 جلد، قاهره 1373-1377/ 1954- 1957 (چاپ مجدد: بیروت 1984) و ترجمه‌ی آن از ج. كوپر (آكسفورد 1987).
104. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه‌ی آقابزرگ طهرانی، 10 جلد، نجف 1376-1383/ 1957-1963.
105. عكبری، ابوالبقاء عبدالله بن حسین، التبیان فی اعراب القرآن، چاپ علی محمد بجاوی، 2 جلد، قاهره 1369/ 1976.
106. علوجی، عبدالحمید، مؤلفات ابن الجوزی، كویت 1992.
107. علوم القرآن عند المفسرین، 3 جلد، تهران، 1374ش/ 1995 (گردآمده از منابع شیعه و سنی).
108. غزالی، ابوحامد محمد بن محمد، احیاء علوم الدین، 4 جلد، قاهره 1289/ 1872، چاپ مجدد قاهره 1933، 1/ 244-264 [كتاب8]/ زبیدی، اتحاف السادة المتقین بشرح احیاء علوم الدین، 15 جلد، بیروت 1409/ 1989، 5/ 4-181.
109. __، جواهر القرآن، بیروت 1974 (چاپ چهارم).
110. __، كتاب الذهب الابرز (الابریز) فی اسرار خواص كتاب الله العزیز، چاپ ع. ص. حمدان، قاهره [2000].
111. فارسی، ابوعلی حسین بن علی، الحجة للقراء السبع، چاپ بدرالدین قهوجی و دیگران، 6 جلد، دمشق 1984-1992.
112. فرات كوفی، تفسیر، چاپ م. كاظم، تهران، 1410/ 1990.
113. فریابی، جعفر بن محمد، فضائل القرآن، چاپ ا. ع. ف. جبریل، ریاض 1989.
114. فیروزآبادی، مجدالدین محمد بن یعقوب، بصائر ذوی التمییز فی لطائف الكتاب العزیز، چاپ محمدعلی نجار، 6 جلد، قاهره 1964-1973.
115. قرطبی، ابوعبدالله محمد بن احمد، الجامع لاحكام القرآن، چاپ احمد عبدالعلیم بردونی و دیگران، 20 جلد، قاهره، 1952-1967.
116. قسطلانی، احمد بن محمد بن ابی بكر، لطائف الاشارات لفنون القرائات، چاپ عامر سید عثمان و عبدالصبور شاهین، قاهره 1972، 1/ 5-86.
117. قنّوجی، ابوالطیب م. صدیق خان، أبجد العلوم، چاپ ع. زكار، 3 جلد، دم.
118. كافیجی، محمد بن سلیمان، التیسیر فی قواعد التفسیر، چاپ ن. ب. م. مطرودی، دمشق 1410/ 1990.
119. كرمانی، محمود بن حمزة، البرهان فی توجیه متشابه القرآن، چاپ ا. ع. ا. خلف الله، بیروت، 1996 (چاپ ول: 1991).
120. كسائی، معانی القرآن، گردآوری عیسی شحاته عیسی، قاهره 1998.
121. ماتریدی، ابومنصور محمد بن محمد، تأویلات اهل السنة، چاپ جاسم محمد جُبوری، بغداد 1404/ 1983؛ چاپ ف. ی. خیمی، 5 جلد، بیروت 2004 (متن كامل با تصحیح نسبتاً غیرانتقادی)؛ تأویلات القرآن، چاپ ا. ونلی اوغلو و ب. توپال اوغلو، 1 جلد تاكنون، (سوره بقره و آل عمران)، استانبول- 2005 (چاپ خوب و انتقادی).
122. ماوردی، علی بن محمد، النكت و العیون فی التفسیر، چاپ سید بن عبدالمقصود بن عبدالرحیم، 6 جلد، بیروت 1412/ 1992.
123. __، الامثال و الحكم، چاپ عبدالمؤمن احمد، اسكندریه، 1985.
124. مكی بن ابی طالب قیسی، التبصرة فی القرائات العشر، چاپ م. غوث الندوی، بمبئی 1402/ 1982.
125. __، الرعایة لتجوید القراءة و تحقیق لفظ التلاوة، چاپ ا. ح. فرحات، دمشق 1393/ 1973.
126. __، العمدة فی غریب القرآن، چاپ ی. ع. مرعشلی، بیروت 1984 (چاپ اول: 1981).
127. __، الكشف عن وجوه القرائات السبع و عللها و حججها، چاپ محیی الدین رمضان، 2 جلد، دمشق 1974.
128. __، كتاب الابانة عن معانی القرائات، چاپ محیی الدین رمضان، 2 جلد، دمشق 1979.
129. __، مشكل إعراب القرآن، چاپ ح. ص. ضامن، بیروت 1407/ 1987 (بغداد 1973).
130. مهدوی، ابوالعباس، بیان السبب الموجب لاختلاف القرائات و كثرة الطرق و الروایات، در ح. ص. ضامن (ویراستار)، أربعة كتب فی علوم القرآن، بیروت 1418/ 1998، ص42-9.
131. __، هِجاء مصاحف الامصار، چاپ م. م. رمضان در RIMA، شماره‌ی 19/ 1 (سال 1973) نیز در م. س. ح. كمال (گردآورنده) مجموعه‌ی الرسائل الكمالیه، 1. فی المصاحف و القرآن و التفسیر (5 رساله)، طائف 1407/ 1986، 115-202 (این ویرایش بد است؛ ویراستار نتوانسته مؤلف را بشناسد.)
132. نسائی، احمد بن شعیب، فضائل القرآن، چاپ سمیر خولی، بیروت 1985.
133. ___، السنن الكبری، چاپ عبدالغفار سلیمان بنداری و سید كسروی حسن، 6 جلد، بیروت 1411/ 1991.
134. نیشابوری، نظام الدین حسین بن محمد اعرج، تفسیر، در حاشیه‌ی طبری، جامع البیان.
135. واسطی، ابوالعز قلانسی، ارشاد المبتدی فی القرائات العشر، چاپ حمدان كبیس، مكه 1984.
136. ‌هارون بن موسی، الوجوه و النظائر، چاپ ح. ص. ضامن، بغداد 1409/ 1988.
137. یاقوت بن عبدالله حموی، ارشاد الأریب إلی معرفة الادیب، چاپ احسان عباس، 7 جلد، بیروت 1993.
138. یحیی بن سلام، التصاریف، تفسیر القرآن مما اشتبهت أسماؤه و تصرفت، معانیه، چاپ هند شلبی، تونس 1979.
139. __، تفسیر [سوره‌های نحل تا زمر]، چاپ هند شلبی، 2 جلد، بیروت 2004.
پژوهش‌های جدید
الف) عربی
1. ابن عاشور، م. فاضل التفسیر و رجاله، در م. س. ح. كمال (گردآورنده)، مجموعه الرسائل الكمالیة، جلد1، فی المصاحف و القرآن و التفسیر، (5 رساله)، طائف 1407/ 1986، ص307-495.
2. ابیاری، الموسوعة القرآنیة، 6 جلد، قاهره 1388/ 1969.
3. امین، حسن، دائرةالمعارف الاسلامیه الشیعیة، 11 جلد، بیروت 1412-1418/ 199-1998.
4. انصاری قمی، حسن، ملاحظاتی چند درباره‌ی میراث برجای مانده‌ی كرامیه، كتاب ماه دین، 56-57، 1380ش، 69-80.
5. ایازی، محمدعلی، المفسرون حیاتهم و منهجهم، تهران 1414/ 199- 1994.
6. بقاعی، م. ك، كتاب لغة القرآن در: Journal of the Jordan Academy of Arabic,18 (1994),131-146.
7. حُلو، ع. ، معجم الدراسات القرآنیة عند الشیعة الامامیة، بیروت 1992.
8. حمد، غ. قدوری، الدراسات الصوتیة عند علم التجوید، عمان 2003.
9. __، رسم المصحف؛ دراسة لغویة تاریخیة، بغداد 1982.
10. خان، م. اللهجات العربیة و القرائات القرآنیة؛ دراسة فی البحر المحیط، قاهره 2002.
11. خطیب، عبدالكریم، من قضایا القرآن، نظمه جمعه ترتیبه، قاهره 1393/ 1973.
12. خطیب، عبداللطیف، معجم القرائات، 11 جلد، دمشق 1422/ 2002.
13. زرقانی، م. ع. ، مناهل العرفان فی علوم القرآن، 2 جلد، قاهره 1943.
14. شحاتة، ا. علوم التفسیر، قاهره 1986.
15. شریف، م. ح. معجم حروف المعانی فی القرآن، 3 جلد، بیروت 1996.
16. صفار، ابتسام مرهون، معجم الدراسات القرآنیة، موصل، 1984.
17. طویل، س. ر. ، فی علوم القرائات، مكه، 1405/ 1985.
18. عمیرة، ا. ا. و ع. م. سید، معجم الأدوات و الضمائر فی القرآن، بیروت 1986 (چاپ دوم: 1988).
19. فنیسان، س. ا. ، آثار الحنابلة فی علوم القرآن، المطبوع، المخطوط، المفقود، قاهره 1989.
20. لاشین، م. ش، اللئالی الحسان فی علوم القرآن، قاهره 1423/ 2002.
21. مبارك، م. الرمانی النحوی فی ضوء شرحه لكتاب سیبویه، بیروت، چاپ دوم، 1974.
22. محیسن، م. س، القرائات و اثره فی العلوم العربیة، قاهره 1984-1986.
23. معرفت، محمدهادی، التفسیر و المفسرون، 2 جلد، مشهد 1418/ 1997.
24. __، التمهید فی علوم القرآن، قم 1378ش/ 1999.
25. موسی، ك. ، التبیان فی علوم القرآن، بیروت 1412/ 1992.
ب) لاتین
1. Abbot,N. Studies in Arabic loterary papyri,II Quranic commentary and tradition,Chicago, 1967.
2. __,Studies in Arabic literary papyri,III Language and literature,Chicago,1972.
3. Ahlwardt,W. Verseichnis der arabischen Handschriften der Koniglichen Bibliothek zu Berlin,10 vols,Berlin 1887-1899.

منبع مقاله :
نشریه آینه پژوهش، شماره 107-108



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط