وحدت حوزه و دانشگاه منشأ تمام سعادتها
نويسنده: حسن کچوئیان
«منشا همه گرفتاريهاي يک کشور از دانشگاه است و حوزه هاي علمي، و منشا همه سعادتهاي مادي و معنوي از دانشگاه هست و حوزه هاي علمي ». امام خميني (ره)
با اين ديد کسي نميتواند همچنان مشکل را در قالبهاي قديمي و اسطورهاي تعارض علم و دين به پيش برد و با پوششهاي موجه و فريبنده نبرد ايدئولوژيک ديگري را صورت بخشد. اين پردهدري امکان اين را فراهم ميکند، که بصورت صريح مساله طرح شود، و ابزارها و استدلالهاي مناسبتري براي دفاع از هر يک از اين دو فراهم گردد. اين ديد همچنين کمک ميکند که صفبندي روشنتري ميان گروههاي درگير در اين معارضه تاريخي ايجاد شود. در واقع با اين ديد بسياري از ابهامات در اين زمينه رفع خواهد شد. اولا کسي مجاز نخواهد بود که به اعتبار موقعيت مکاني يا هويت صنفي واحد داعيه رهبري کل صنف را داشته باشد، خيلي طبيعي است که کساني از اين دو نهاد به اعتبار تعلق خاطرهاي ايدئولوژيک متفاوت، در صفي خارج از صف صنف خود قرار گيرند، و از اين رو رهبري مدعي را نپذيرند و ثانيا اين واقعيت نيز روشن ميشود که چرا در دانشگاه، گروههايي در اين معارضه تاريخي جانب حوزه را ميگيرند، و خارج از صفي که تصوير معمول تجويز ميکند، قرار دارند. ثالثا از آنجايي که ماهيت ايدئولوژيک معارضه روشن شده است، هيچکس در تشخيص صف خويش دچار اشتباه و يا ترديد نميشود و نيز نميتواند خود را بفريبد که به اعتبار علم دوستي، حقيقتطلبي و تعلق به عينيت و واقع در صف دانشگاه قرار گرفته است، و يا اينکه بترسد از اينکه با قرار گرفتن در صف حوزه ضد علم و حقيقت و مخالف واقع قلمداد شود.
«تحليل واقعيتها - معني و مفهوم»
برداشت تاريخي
برداشت معرفت شناسانه
نقد برداشت معرفت شناسي
ملاحظات ايدئولوژيکي
سخن پاياني
با اين ديد کسي نميتواند همچنان مشکل را در قالبهاي قديمي و اسطورهاي تعارض علم و دين به پيش برد و با پوششهاي موجه و فريبنده نبرد ايدئولوژيک ديگري را صورت بخشد. اين پردهدري امکان اين را فراهم ميکند، که بصورت صريح مساله طرح شود، و ابزارها و استدلالهاي مناسبتري براي دفاع از هر يک از اين دو فراهم گردد. اين ديد همچنين کمک ميکند که صفبندي روشنتري ميان گروههاي درگير در اين معارضه تاريخي ايجاد شود. در واقع با اين ديد بسياري از ابهامات در اين زمينه رفع خواهد شد. اولا کسي مجاز نخواهد بود که به اعتبار موقعيت مکاني يا هويت صنفي واحد داعيه رهبري کل صنف را داشته باشد، خيلي طبيعي است که کساني از اين دو نهاد به اعتبار تعلق خاطرهاي ايدئولوژيک متفاوت، در صفي خارج از صف صنف خود قرار گيرند، و از اين رو رهبري مدعي را نپذيرند و ثانيا اين واقعيت نيز روشن ميشود که چرا در دانشگاه، گروههايي در اين معارضه تاريخي جانب حوزه را ميگيرند، و خارج از صفي که تصوير معمول تجويز ميکند، قرار دارند. ثالثا از آنجايي که ماهيت ايدئولوژيک معارضه روشن شده است، هيچکس در تشخيص صف خويش دچار اشتباه و يا ترديد نميشود و نيز نميتواند خود را بفريبد که به اعتبار علم دوستي، حقيقتطلبي و تعلق به عينيت و واقع در صف دانشگاه قرار گرفته است، و يا اينکه بترسد از اينکه با قرار گرفتن در صف حوزه ضد علم و حقيقت و مخالف واقع قلمداد شود.
پي نوشت :
1- برگرفته از مقاله وحدت حوزه و دانشگاه اثر حسن کچوئيان ،مجله حوزه و دانشگاه (با اندکي تلخيص )
2- فصلنامه حوزه و دانشگاه