غدیر از زبان حضرت زهرا(سلام الله علیها)
نويسنده:محمد محمدیان تبریزی
مقدّمه
گرچه در این حمله و هجوم، آتش به کاشانه تنها یادگار رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم افتاد، و گل محمّدی صلیاللهعلیهوآلهوسلم مظلومانه در پشت در، پرپرگشت، سینه دریاییاش شکافت و پهلویش بشکست؛ اما در عین حال، او، قدِ خمیده از ظلم و ستم را برافراشت و با دست الهی خود به دامن ولایت آویخت و با تمسک به حبل اللّه المتین و با صلابت و شهامتی بینظیر از حقانیت امیرمؤمنان علیهالسلام سخنها گفت، و از غربت او نشانها داد.
زهرای اطهر علیهاالسلام دفاع جانانهای از ولایت امیرمؤمنان علیهالسلام نمود و در این راه، مشتاقانه جام پرافتخار شهادت را سر کشید و افتخار اولین شهید راه ولایت را تا ابد به نام خود ثبت کرد؛ ولی این دفاع نیز همانند خود آن بانوی بزرگوار، در هالهای از غربت و مظلومیت قرار گرفت و آن گونه که سزاوار بود به شیعیان وی نیز منتقل نشد.
* * *
از جمله محورهایی که در احتجاجات و سخنان حضرت زهرا علیهاالسلام جلبت توجه میکند، نقل «حدیث غدیر» است که موضوع نوشتار حاضر نیز همین مطلب است. در این نوشتار تلاش شده است استنادات حضرت به حدیث غدیر، در حدّ امکان از منابع کهن و معتبر حدیثی و تاریخی جمع آوری و تقدیم علاقمندان به غدیر گردد؛ اما قبل از پرداختن به این موضوع، پاسخ به دو سؤال ضروری به نظر میرسد:
1. چرا حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام محور بحث قرار گرفته است؟
2. چرا در میان سخنان ایشان، فقط به حدیث غدیر پرداخته شده است؟
چرا حضرت زهرا علیهاالسلام ؟
دلایل فراوانی برای انتخاب حضرت زهرا علیهاالسلام وجود دارد از جمله:
1. حضرت زهرا علیهاالسلام نزدیکترین نسبت را با رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم داشت. او یگانه دختر رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم بود که نسل پاک نبوی از طریق او ادامه مییافت و امامان از فرزندان ایشان بودند. احترام فوق العاده پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نسبت به این دختر، حاکی از شخصیت ممتاز او بود و سفارشهای مکرّر رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم به مؤمنان درباره حفظ حرمت او، منزلت بس عالی او را برای همگان روشن ساخته بود. حضرت زهرا علیهاالسلام بیش از همه، متوجه این موقعیت عالی بود و سنگینی بار مسؤولیت را نسبت به این جایگاه، بر دوش خود احساس میکرد و به همین علت بیشترین تلاش خود را جهت استفاده کامل و مفید از این موقعیت، برای یاری دین خدا و امام حق به عمل آورد.
2. قرآن منزلتی رفیع و عظمتی خاصی برای حضرت فاطمه علیهاالسلام تعریف کرده است. در آیه مباهله با تعبیر «نسائنا» از ایشان یاد شده و در آیه تطهیر، خداوند بر پاک و مطهر بودنشان شهادت داده است. در سوره «الانسان» با یادآوری داستان اطعام یتیم و مسکین و اسیر و اخلاص وصف ناشدنی ایشان، از برترین پاداشهای الهی در حقّ آنان یاد شده است. و در کوچکترین سوره قرآن یکی از بزرگترین عطایای الهی به حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، وجود نازنین زهرای اطهر، که حقیقت کوثر است، معرفی شده و در آیه مودّت، محبت ایشان اجر رسالت نبوی صلیاللهعلیهوآلهوسلم به شمار آمده است.
همه اینها و آیات دیگر، بیانگر مقام رفیع معنوی و کمال عبودیت و عصمت ایشان بوده و جایگاه خاصّ هدایتی ایشان را در جامعه اسلامی تبیین مینماید.
3. فاطمه زهرا علیهاالسلام در دوران غربت اسلام به دنیا آمد و از همان اوان کودکی، در کانون اصلی مبارزه، با طعم سختیها و مشکلات آشنا شد. هیچ کس مانند او شاهد زحمات طاقت فرسا و شبانه روزی رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نبود. گرد و غبار خستگی، با دستان کوچک او از رخسار مبارک رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم پاک میشد و در خلوتهای پیامبر، او بود که درد دلهای پدر را به گوش جان میشنید و با نثار محبتهای خود او را غرق در سرور میکرد و همانند مادری دلسوز، سر حضرت را بر دامن میگرفت و آرام بخش دلش میگشت؛ تا آنجا که از پدر لقب «امّابیها» را دریافت نمود. حضرت زهرا علیهاالسلام نمیتوانست بعد از ارتحال رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم شاهد پژمرده شدن نهال نورس اسلام باشد، که با آن همه زحمات رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم از زمین سر برآورده و با خون دلهای فراوان سیراب شده بود. آیا شخصیتی مانند زهرا علیهاالسلام میتوانست در مقابل این مسأله، خاموش بنشیند و نگران نباشد؟
4. حضرت زهرا علیهاالسلام همسری امیرمؤمنان علیهالسلام را بر عهدهداشت که دومین شخصیت ممتاز جهان اسلام؛ بلکه جهان بشریت بود. پیوند این دو نور الهی از نوع پیوندهای عادی زمینی نبود؛ بلکه بنا به تصریح رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم این ازدواج یک «پیوند آسمانی» بود و اگر علی علیهالسلام نبود، برای زهرای اطهر علیهاالسلام همسری شایسته پیدا نمیشد. شناخت حضرت از شخصیت امیرمؤمنان علیهالسلام عمیقترین شناختها بود. آنچه راکه دیگران فقط شعاعی از علی علیهالسلام دیده بودند، ایشان با تمام وجود خود لمس کرده بود و از اخلاص و صفای علوی و از سوز دل و خیر خواهی وی آگاه بود. او از جان گذشتگیهای فراوان علی علیهالسلام و شهادتطلبیهای او را هماره تجربه کرده بود. فاطمه علیهاالسلام پیکر پرجراحت علی علیهالسلام را بارها و بارها مداوا نموده بود و شاهد بود چگونه زخمهای گذشته التیام نیافته، زخمهای جدیدی بر همان جا مینشیند؛ اما علی علیهالسلام خم به ابرو نمیآورد و همیشه در پیشاپیش صف مجاهدان در راه خدا قرار داشت.
5. حضرتزهرا علیهاالسلام در بیت نبوّت بزرگ شده بود و در دوران ده ساله حکومت اسلامی در کانون اصلی حوادث مهمّ سیاسی و اجتماعی قرار داشت و با تیزبینی و هوشیاری فوق العاده خود، تمامی جریانات آشکار و پنهان را میشناخت و از ویژگیهای افراد مؤثر نیز آگاهی کامل داشت. او از یک سو، رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم را دیده بود که برای تداوم صحیح حکومت اسلامی و بالندگی و رشد آن، تدابیر مختلفی میاندیشید و زمینه سازیهای لازم را برای امامت امیرمؤمنان علیهالسلام فراهم میآورد و از سوی دیگر، شاهد نگرانیهای رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم و یاران نزدیک وی از وجود جریانات مخفی و مرموز در بطن جامعه بود که در صدد بودند با دستیابی به قدرت، مسیر حکومت اسلامی را تغییر دهند.
با وفات رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نگرانیها جدّیتر شد و جریانات پنهان سر برون آوردند و از بحران به وجود آمده بیشترین استفاده را کرده و بر اوضاع مسلط شدند. زهرای اطهر علیهاالسلام با آگاهی کامل از تدابیر رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم جهت امامت امیرمؤمنان علیهالسلام و با شناختی که از شخصیت علی علیهالسلام داشت، که یگانه فرد شایسته برای زمامداری مسلمانان بود و با اطلاع از اوضاع سیاسی جامعه نوپای اسلامی که با صدها خطر مواجه بود، وظیفه خود میدانست که از حقّ الهی امیرمؤمنان علیهالسلام دفاع نماید و در این راه، هیچ کوتاه نیاید. به همین دلیل بیشترین حمله نیز به ایشان شد و خشنترین برخوردها با او صورت گرفت و آن حضرت نیز با کمال شجاعت و شهامت تا پای جان ایستاد.
6. همان گونه که با آغاز رسالت پیامبراسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم شخصیت ممتازی چون خدیجه در کنار ایشان قرار گرفت و در دوران غربت اسلام، با تمام توان و استعداد به یاری حضرتش پرداخت، با آغاز امامت امیرمؤمنان علیهالسلام نیز، شخصیت بینظیری همانند فاطمه زهرا علیهاالسلام به حمایت از ایشان شتافت و همه سرمایههای خود را در دفاع از مولای متّقیان نثار کرد. او با سعی و تلاش شبانه روزی خود غبار غربت را از رخسار امیرمؤمنان علیهالسلام زدود و تحمل بارسنگین مظلومیت را برای ایشان آسان نمود و به حق، لقب «اوّلین شهید راه ولایت» را به خود اختصاص داد. اولین شهید راه ولایت یعنی کسی که در آن فضای پر شبهه،و آکنده از فتنههای گوناگون که در لابلای غبار برخاسته از آشوب و بلوا همه را گرفتار کرده بود، بتواند با حفظ بصیرتِ خود، لحظهای در تشخیص حق خطا نکند و در دفاع از حق کمترین تردیدی به خود راه ندهد. چنین انتظاری در آن شرایط، فقط از حضرت زهرا علیهاالسلام انتظار میرفت و بس. الحق که ایشان این رسالت را به نحو احسن و اکمل به انجام رساند. به راستی آن حضرت با کلام و عمل خود نشان داد که «ولایت»، قلب تپنده مکتب و روح دین است و بر کسانی که دغدغه حفظ مکتب دارند، جان فشانی در راه ولایت و گذشتن از همه تعلّقات برای پاسداری از امامت، مهمترین وظیفه است. به همین دلیل است که تک تک کلمات ایشان سندی زنده و گویا و در کمال اعتبار برای همه دلسوزان دین و امت است. سندی که با خون پاک حضرت زهرا علیهاالسلام به امضا رسیده است و همچون امانتی گرانبها در دستان شیعیانش قرارگرفته، تا با اقتدا به آن بزرگوار، راه پر فراز و نشیب دفاع از دین و ولایت را با قدمهای استوار و پر صلابت بپیمایند.
چرا غدیر؟
در جواب باید گفت: گرچه شیعه برای اثبات ادعای خود ـ مبنی بر امامت امیرمؤمنان علیهالسلام و جانشینی ایشان نسبت به پیامبر ـ دلایل فراوانی دارد؛ اما در این میان، حدیث غدیر از ویژگیها و امتیازاتی برخوردار است که آن را نسبت به دلایل دیگر، برتر و شاخصتر کرده است؛ از جمله:
1. علاوه بر محدّثان شیعه که همگی حدیث غدیر را نقل کردهاند، اغلب محدّثان بزرگ اهل سنّت و مورّخان جهان اسلام حدیث غدیر را نقل و صحّت آن را تأیید نمودهاند؛ تا آنجا که اگر کسی در صحّت این حدیث تردید داشته باشد، باید به همه احادیث دیگر و حتّی مسائل بدیهی اسلام نیز با دیده تردید بنگرد.
2. گرچه رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم در فرصتهای مختلف و موقعیتهای متفاوت، بر امامت و جانشینی حضرت علی علیهالسلام تصریح کرده بودند؛ اما اعلام رسمی این مطلب مهم در «غدیر خم» بوده است. با توجه به اینکه این اعلام بعد از «حجّةالوداع» بود و همه مسلمانان متوجه نزدیک شدن حادثه رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم بودند و به طور طبیعی در انتظار معرفی جانشین ایشان به سر میبردند؛ رسمیّت بیشتری به روز غدیر داده بود.
3. اجتماع عظیم مردم نیز در غدیرخم، کم نظیر بود. بیشتر مسلمانان از مناطق مختلف و قبائل گوناگون، در آن جمع حضور داشتند و در حقیقت نقش پیک رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم را بر عهده داشتند، تا «پیام غدیر» را به عنوان مهمترین خبر حجّ آن سال به منطقه خود برده و دیگر مسلمانان را از این رویداد سرنوشتساز آگاه سازند. با توجه به این نکته که حجّ آن سال نیز آخرین حجّی بود که مسلمانان به همراهی رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم برگزار کرده بودند و حالت وداع با آن حضرت را داشت، حسّاسیت حدیث غدیر بیشتر آشکار میشود.
4. آماده کردن فضا برای اعلام این خبر مهم و سرنوشت ساز، تأثیر به سزایی در ماندگار شدن حادثه غدیرخم داشت. رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم این اجتماع را در محلّی تشکیل داد که در آنجا راههای مختلف از هم جدا میشد. بنابراین به جمعی که از آن محل گذشته بودند، خبر دادند که جهت استماع سخنان رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم باز گردند و به جمع حاضر گفتند: مقداری صبر کنند تا بقیه نیز به این محل برسند. سپس منبری فراهم کردند و رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم در اجتماع عظیم مردم به سخنرانی پرداخت.
مقدمه چینیهای حضرت در سخنانش و سؤالاتی که از مردم کردند و سپس صراحت کلام حضرت در معرّفی امیرمؤمنان علیهالسلام و بلندکردن دست وی و نشان دادن به مردم و اعلام رسمی خلافت وی، راه را برای هر نوع توجیه و تأویلی بست و «غدیرخم» را در تاریخ اسلام به طور قطعی و روشن به ثبت رساند.
5. آیهای که قبل از اعلام رسمی ولایت امیرمؤمنان علیهالسلام نازل شد، بیانگر اهمیّت فوق العاده غدیر بود و از سویی، بیانگر نگرانیهای رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم در این زمینه هست:
«یا ایّها الرّسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته واللّه یعصمک من الناس انّ اللّه لایهدی القوم الکافرین»1
ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است کاملاً (به مردم) برسان، و اگر (این کار را) نکنی، رسالت او را انجام ندادهای. خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم نگه میدارد و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمیکند.
در قرآن چنین آیه تهدیدآمیزی خطاب به رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم وجود ندارد و به صراحت اعلام نشدن ولایت علی علیهالسلام را، مساوی با عدم تبلیغ رسالت الهی معرّفی مینماید و در مقابل نگرانیهایی که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم داشت، وعده حفظ و حراست به ایشان داده میشود.
اما آیهای که بعد از اعلام ولایت علی علیهالسلام در غدیر نازل شد، موجی از سرور و شادی را در دلهای مؤمنان پدید آورد و آرامش و اطمینان خاطری به آنان بخشید:
«الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم واخشونی الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکمالاسلام دیناً»2
امروز کافران از (زوال) دین شما مأیوس شدند. بنابراین از آنها نترسید و از من بترسید! امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم.
6. فرمان رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم به همه مسلمانان حاضر در غدیرخم، مبنی بر بیعت با امیرمؤمنان علیهالسلام نیز حادثه مهمّی بود که در همان روز اتفاق افتاد. حضرت به همه مسلمانان دستور دادند تا با امیرمؤمنان علیهالسلام دست بیعت دهند و اعلام وفاداری کنند. به همین منظور، خیمهای فراهم شد و علی علیهالسلام در آن خیمه نشست و مسلمانان یکایک با ایشان بیعت کردند و حتی روش خاصّی برای بیعت زنان با حضرت تدارک دیده شد؛ تا آنان نیز با خلیفه رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم بیعت نمایند.
به رغم صراحت سخنان رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم در غدیر و شفاف بودن مقصود ایشان، پس از ارتحال آن حضرت، مشکلات عدیدهای بروز کرد و مسیر ترسیم شده از طرف آن بزرگوار تغییر نمود. در چنین شرایطی بود که حضرت زهرا علیهاالسلام با موقعیت خاصّی که در میان امت مسلمان داشت، به حمایت از امیرمؤمنان علیهالسلام برخاست و با استدلالهای قوی و منطق متین، از حقّ الهی علی علیهالسلام دفاع نمود و با تأکید بر جریان غدیرخم و کلمات صریح رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم در آن روز تاریخی، پرده از رخسار حقیقتِ غبار گرفته بر گرفت و مسلمانان را به بیعتی که در غدیرخم با امیرمؤمنان علیهالسلام داشتند، متوجه ساخت؛ تا برای چندمین بار، حجّت بر آنان تمام شود و راه دفاع از حق تا ابد بر روی شیفتگان حق هموار گردد.
لازم به ذکر است که شیعیان اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام نیز در طول تاریخ بیشترین تلاش را برای حفظ و صیانت از حدیث غدیر به عمل آوردهاند و در مباحثات علمی خود، پیوسته به آن احتجاج نمودهاند. خداوند را سپاسگزاریم که بر اثر تلاش عالمان بزرگ اسلامی، امروز نیز حدیث غدیر بر تارک احادیث به یادگار مانده از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم میدرخشد و جایگاه ویژه خود را حفظ نموده است و حقیقتاً میتواند مهمترین عامل «وحدت» بین تمام گروههای مسلمان باشد.
امید است کلماتی که از حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام پیرامون غدیر تقدیم میگردد، در روشنتر شدن راه حقیقت جویان، مفید و کارگشا باشد. انشاءاللّه!
1. هرکس را که من مولای اوباشم، علی نیز مولای اوست.
ابوالخیر محمد جزری شافعی (متوفّای 833 ق.) در کتاب أسنی المطالب فی مناقب سیّدنا علیّ بن ابیطالب با سند بسیار زیبایی، حدیث غدیر را از حضرت فاطمه علیهاالسلام چنین نقل میکند:
فاطمه، دختر امام علیّ بن موسی الرّضا علیهالسلام از عمّههایش فاطمه، زینب و امّکلثوم، دختران امام موسی بن جعفر علیهالسلام نقل میکند که آنان فرمودند: فاطمه دختر امام صادق علیهالسلام از عمّهاش فاطمه، دختر امام محمدباقر علیهالسلام و او از عمّهاش فاطمه دختر امام زین العابدین علیهالسلام نقل میکند که فاطمه و سکینه دختران امام حسین علیهالسلام از عمّهشان امّکلثوم دختر امیرمؤمنان علیهالسلام نقل میکند که مادرش فاطمه زهرا علیهاالسلام دختر مکرّم رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم خطاب به مردم فرمود:
«أنسیتم قول رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم یوم غدیرخم: من کنت مولاه فعلیّ مولاه و قوله صلیاللهعلیهوآلهوسلم : أنت منی بمنزلة هارون من موسی3؛ آیا کلام رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم را فراموش کردید که در روز غدیر خم فرمود: «هرکس را که من مولای او باشم، پس علی نیز مولای اوست.»؟ و کلام دیگر رسول رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم که فرمود: «یا علی! جایگاه تو نسبت به من همانند موقعیت هارون نسبت به موسی علیهالسلام میباشد.»؟!
نکته قابل توجه در این حدیث، اهتمام خاندان اهل بیت علیهمالسلام به حدیث غدیر و حفظ آن است، به گونهای که پاسداری از حریم ولایت با نقل مستمرّ حدیث غدیر در میان آنان و فرزندانشان، یک سیره دائمی شده بود و سعی و کوشش آن بزرگواران برای روشن ماندن چراغی که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم در غدیرخم مشتعلش ساخته بود، بسیار جدّی و قابل تأمّل است.
در حقیقت، این اهتمام و جدّیت، میراثی بود که از حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام به آنان رسیده بود. و درسی بود که از مکتب آن بزرگوار تعلیم دیده بودند؛ زیرا ایشان یگانه مربّی دفاع از ولایت بود که با منطق بسیار مستحکم خود و با صلابت و استواری غیر قابل وصف خود، راه پر افتخار حمایت از ولایت را گشود، و اهلبیت علیهمالسلام و خاندان پربرکتشان نیز بهترین رهروان این راه شدند و با مجاهدتهای طاقت فرسای خود این امانت را به نسلهای بعد و در نهایت به ما و آیندگان سپردند.
نکته مهمّ دیگر حدیث، این است که امامان معصوم علیهمالسلام در تعلیم و تربیت فرزندان خود، فرقی بین دختران و پسران نمیگذاشتند و همه آنان را از سرچشمه معارف ناب اسلامی سیراب میساختند و بار مسؤولیت حفظ امانتهای الهی و یادگارهای رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم و فاطمه زهرا علیهاالسلام را بر عهده آنان میگذاشتند و آنان نیز با شایستگی، این امانتها را به نسلهای بعدی انتقال میدادند. این حدیث، نمونهای از احادیث «فاطمیّات» است و نمونههای فراوان دیگری نیز در ابواب مختلف وجود دارد.
به راستی خاندان اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام خاندان علم و دانش و حکمت بودند و زن و مردشان ستارگان درخشان آسمان علم و عمل هستند.
2. به خدا سوگند! ولایت و رهبری برای علی علیهالسلام است.
پس از رحلت رسول مکرّم اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم جمعی از مهاجران و انصار در سقیفه بنیساعده، گردهم آمدند تا فردی را از میان خود به زمامداری مسلمانان انتخاب نمایند. مذاکرات و مشاجرات طولانی که بین آنان به وقوع پیوست، در کتابهای تاریخی به طور مبسوط نقل شده است. آنان در نهایت با ابوبکر بیعت کردند و سپس او را به مسجدالنّبی صلیاللهعلیهوآلهوسلم آورده و از عموم مردم درخواست بیعت نمودند.
جمعی از اصحاب رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم از بیعت با ابوبکر امتناع ورزیدند و در عهدی که با رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم در روز «غدیرخم» بسته بودند، پایدار ماندند، اما نگرانی عمده اصحاب سقیفه از شخص امیرمؤمنان علیهالسلام بود و یقین داشتند با گرفتن بیعت از او، بقیه معترضان تسلیم خواهند شد.
علی علیهالسلام پس از دریافت اخبار سقیفه و اطلاع از بیعت مردم با ابوبکر، در پی وصیت دیگر رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، با شتاب فراوان به جمعآوری قرآن پرداخت، و در جواب فرستادگانی که او را به مسجد و بیعت با ابوبکر فرا میخواندند، میفرمود: «مشغول اجرای فرمان رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم و جمعآوری قرآن هستم.» اما نگرانیهای هیئت حاکمه جدید، مانع از صبر و تحمّل آنان شد و جمعی مأموریت یافتند به هر قیمتی شده که علی علیهالسلام را از منزل خارج و برای گرفتن بیعت به مسجد آورند. آنان در مقابل منزل حضرت گردهم آمده و از ایشان خواستند به همراه آنان به مسجد برود؛ اما علی علیهالسلام امتناع ورزید.
بنابر تصریح ابن قتیبه در کتاب الامامة و السّیاسة و دیگر مورّخان، عمر دستور داد هیزم و آتشی فراهم کنند و قسم یاد کرد که اگر علی علیهالسلام از منزل خارج نشود، خانه را به آتش خواهد کشید. عدهای به او اعتراض کردند که در این خانه، فاطمه دختر رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، حسن و حسین، فرزندان رسول پیامبرخدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم و یادگارهای ایشان وجود دارند، چگونه این خانه را به آتش میکشی؟ عمر که اعتراض عمومی را مشاهده کرد، گفت: به راستی گمان کردید که من چنین کاری را انجام میدهم؟ مقصود من تهدید بود. در این هنگام حضرت فاطمه علیهاالسلام به پشت درب منزل آمد و خطاب به آن جماعت که در بیرون منزل اجتماع کرده بودند، فرمود:
«لا عهد لی بقوم أسوء محضرٍ منکم ترکتم رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم جنازة بین أیدینا و قطعتم أمرکم فیما بینکم و لم تستأمرونا و لم تردّوا لنا حقّاً کأنّکم لم تعلموا ما قال یوم غدیرخم. واللّه لقد عقد له یومئذ الولاء لیقطع منکم بذلک منها الرجاء و لکنّکم قطعتم الاسباب بینکم و بین نبیّکم، واللّه حسیب بیننا و بینکم فیالدّنیا و الآخرة4؛ من قومی همانند شما سراغ ندارم که این چنین عهد شکن و بد برخورد باشند! پیکر رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم را بر روی دستان ما گذاشته و رها کردید و عهد و پیمانی که در میان خود داشتید، قطع کردید و برخلاف عمل نمودید، ولایت و رهبری ما اهلبیت را انکار کردید، و زمام امر را از دست ما خارج ساختید، و هیچ حقّی برای ما قائل نشدید؛ گویا از سخنان رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم در روز غدیرخم آگاهی نداشتید! به خدا سوگند! رسول خدا در آن روز (غدیرخم) ولایت و رهبری را برای علی علیهالسلام تعیین کرد، تا امید و طمع شما را از خلافت قطع نماید؛ ولی شما رشتههای پیوند میان خود و پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را پاره کردید. بدانید که خداوند در دنیا و آخرت بین ما و شما داوری خواهد کرد.»
3. غدیرخم را فراموش کردهاید!؟
در دوران غربت بعد از پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، که توأم با اختناق نیز بود، از جمله جاهایی که مردم میتوانستند با حضرت زهرا علیهاالسلام دیداری داشته باشند و سؤالاتشان را مطرح نمایند، در خارج از شهر مدینه، بر سر مزار شهدای احد و حمزه سیّدالشّهدا بود. از جمله کسانی که در کنار مزار شهدا با حضرت زهرا علیهاالسلام ملاقات کرده، محمود بن لبید (و یا اسید) است. او میگوید:
پس از وفات رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم فاطمه زهرا علیهاالسلام را در کنار قبر حمزه در احد مشاهده کردم، در حالی که به شدّت منقلب بود و اشک میریخت. صبر کردم تا آرام گرفت، آنگاه به حضور ایشان رسیدم و عرضه داشتم: ای بانوی من! سؤالی برایم پیش آمده است که میخواهم با شما در میان بگذارم.
فرمود: بپرس!
عرض کردم: آیا رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم قبل از وفات خود، تصریحی بر امامت علی علیهالسلام داشته است؟ و آیا از طرف ایشان نصّی بر این مطلب وجود دارد؟ فرمود:
«واعجباه! أنسیتم یوم غدیرخم؛ شگفتا و عجبا! آیا روز غدیرخم را فراموش کردهاید؟»
عرضه داشتم: روز غدیر را میدانم (و آن غیر قابل انکار است)، از آن اسراری که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم با شما در میان گذاشته، مرا آگاه کنید، فرمود:
«اشهداللّه تعالی لقد سمعته یقول: علیٌّ خیر من أخلّفه فیکم، و هو الامام والخلیفة بعدی، و سبطای و تسعة من صلب الحسین أئمّة أبرار، لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادین مهدیّین، و لئن خالفتموهم لیکون الاختلاف فیکم الی یوم القیامة؛ خدا را شاهد میگیرم که شنیدم رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: علی بهترین کسی است که او را جانشین خود در میان شما قرار میدهم. علی امام و خلیفه بعد از من است، و دو فرزندم (حسن و حسین) و نه تن از فرزندان حسین پیشوایان و امامانی پاک و نیکند. اگر از آنها اطاعت کنید، شما را هدایت خواهند نمود، و اگر مخالفت ورزید، تا روز قیامت بلای تفرقه و اختلاف در میان شما حاکم خواهد شد.»
پرسیدم: بانوی من! پس چرا علی علیهالسلام سکوت کرد، و برای گرفتن حقّ خویش قیام نکرد؟
حضرت زهرا علیهاالسلام در پاسخ فرمود:
«یا اباعمر لقد قال رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم : مثل الامام مثل الکعبة اذ تؤتی و لا تأتی ـ أو قالت: مثل علیّ ـ ثمّ قالت: أما واللّه لو ترکوا الحقّ علی أهله و اتبعوا عترة نبیّه لما اختلف فیاللّه اثنان، و لورثها سلف عن سلف و خلف بعد خلف حتی یقوم قائمنا التاسع من ولد الحسین، و لکن قدّموا من أخّره اللّه و أخّروا من قدّمه اللّه، حتی اذا ألحدوا المبعوث و أودعوه الجدث المجدوث، اختاروا بشهوتهم و عملوا بآرائهم، تبّاً لهم أو لم یسمعوا اللّه یقول: «و رَبُّکَ یَخْلُقُ مایَشاءُ وَ یَخْتارُ ماکانَ لَهُمُ الخِیَرَةُ»5؟ بل سمعوا و لکنّهم کما قال اللّه سبحانه: «فَاِنَّها لا تَعْمَی الاَبْصارُ وَلکِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الّتی فی الصُّدُورِ»6 هیهات بسطوا فی الدّنیا آمالهم و نسوا آجالهم، فتعساً لهم و أضلّ أعمالهم، أعوذبک یا ربّ من الحُور بعد الکَوْر؛ ای اباعمر، رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: مَثَلِ امام (مثل علی)، همانند کعبه است، که مردم به سراغ آن میروند، نه آنکه کعبه به سراغ مردم بیاید.
(سپس حضرت زهرا علیهاالسلام ادامه داد:)
آگاه باش! به خدا سوگند! اگر حق را به اهلش واگذار میکردند و از عترت رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم اطاعت مینمودند، دو نفر هم (در حکم خداوند) با یکدیگر اختلاف نمیکردند، و امامت همان گونه که پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم معرّفی فرمود، از علی علیهالسلام تا قائم ما، فرزند نهم حسین، از جانشینی به جانشینی دیگر به ارث میرسید. اما کسی (ابوبکر) را مقدّم داشتند که خدا او را کنار زده بود، و کسی (علی) را کنار زدند که خدا او را مقدّم داشته بود. نتیجه آن شد که محصول بعثت را انکار کردند و به بدعتها روی آوردند، آنها هوا پرستی را برگزیدند و براساس رأی و نظر شخصی عمل کردند، هلاکت و نابودی بر آنان باد! آیا نشنیدند کلام خدا را که فرمود:
«پروردگار تو هرچه بخواهد، میآفریند و هرچه بخواهد، برمیگزیند، آنان (در برابر او) اختیاری ندارند.»؟
آری شنیدند، اما همان گونه که قرآن فرمود:
«چشمهای ظاهر نابینا نمیشود، بلکه دلهایی که در سینههاست، کور میشود.»
افسوس که آنان آرزوها و هوسهای خود را تحقّق بخشیدند و از مرگ و قیامت غافل ماندند! خدا نابودشان گرداند و آنان را در کارهایشان گمراه کند.
پروردگارا! به تو پناه میبرم از کمی یاران پس از فراوانی آنان.»7
4. آیا جای عذرآوردن باقی مانده؟
«غصب فدک» انتقامی بود که از حضرت زهرا علیهاالسلام در مقابل حمایتهایش از حقّ امیرمؤمنان علیهالسلام گرفته میشد. پافشاری حضرت بر دفاع از ولایت امیرمؤمنان علیهالسلام و نگرانی هیئت حاکمه از تأثیر کلام حضرت زهرا علیهاالسلام در میان مردم، آنان را واداشت تا با گرفتن فدک از ایشان، به دو هدف عمده برسند: از یک سو، به دیگر معترضان نشان دهند که ایستادگی در برابر قدرت حاکمه هزینههای سنگینی دارد و از سوی دیگر، وانمود کنند که مشکل اصلی هیئت حاکمه با حضرت زهرا علیهاالسلام مسائل مالی و دنیوی است، نه مبحث دین و امامت و ولایت!
آنها میدانستند که خاندان رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم و اهل بیت مطهّر، هیچ گونه دلبستگی به مال دنیا ندارند، و تمام همّ و غمّ آنان حفظ مکتب اسلام و پایداری از اصالت آن است و اگر این واقعیت برای عامّه مردم به اثبات برسد پایههای لرزان حکومت جدید، سستتر خواهد شد. بنابراین، نیازمند سوژهای بودند که اذهان مردم را به سوی دیگری هدایت کنند و مشکل اصلی حکومت با خاندان رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم را دعوای ارث و میراث و درد مال و منال جلوه دهند؛ لذا بهترین سوژه را گرفتن فدک یافتند، و با تحریف سخنان رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم مشروعیتی برای کار ناپسندیده خود تدارک دیدند.
حضرت زهرا علیهاالسلام که به خوبی از اهداف آنان اطلاع داشت، فرصت را مغتنم شمرد و خطبه مشهور خود را در مسجد مدینه ایراد فرمود؛ خطبهای که طنین سخنان رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم را در اذهان مردم به یاد میآورد، گویی که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم بر بالای منبر خطبه میخواند!
حضرت در این خطبه، حقایق فراوانی را با مردم در میان گذاشت، و پردههای تزویر و تحریف را کنار زد و چهره غبارگرفته حقیقت را به مردم نشان داد. او چنان مستدل و مستحکم سخن گفت که خلیفه اوّل در برابر منطق قوی ایشان تسلیم شد و دستور بازگرداندن فدک را صادر نمود (گرچه با فاصله کمی مجدّداً به دستور نخست خود بازگشت). نتیجه خطبه حضرت، بسیار جالب و قابل توجّه است؛ بعد از آن خطبه تاریخی جمعی به حضرت زهرا علیهاالسلام گفتند:
«یا بنت محمّد! لو سمعنا هذا الکلام منک قبل بیعتنا لأبی بکر ما عدلنا بعلیّ أحدا؛ ای دختر رسول خدا! اگر قبل از بیعت با ابوبکر این سخنان را از تو میشنیدیم، به هیچ وجه کسی را بر علی علیهالسلام ترجیح نمیدادیم!»
اینجا بود که حضرت در جواب آنان به جریان غدیرخم اشاره کرده، فرمود:
«هل ترک أبی یوم غدیرخم لأحد عذرا؟؛ آیا پدرم رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم پس از حادثه غدیرخم، جایی برای عذرآوردن باقی گذاشته بود؟»
در کتاب دلائل الامامه نقل شده است: بعد از اینکه حضرت زهرا علیهاالسلام آن خطبه غرّا را ایراد فرمود، در هنگام بازگشت از مسجد، رافع بن رفاعه به دنبال حضرت آمد و خطاب به ایشان عرضه داشت:
«یا سیّدةالنّساء لو کان أبوالحسن تکلّم فی هذا الأمر و ذکر للنّاس قبل أن یجری هذا العقد ما عدلنا به احداً؛ ای سرور زنان! اگر علی علیهالسلام قبل از اینکه مردم با ابوبکر بیعت کنند، با آنان سخن میگفت و روشنگری مینمود، ما از او رویگردان نمیشدیم، و با فرد دیگری بیعت نمیکردیم!»
حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود:
«الیک عنّی فما جعل اللّه لأحد بعد غدیرخم من حجّة و لاعذر؛ مرا به حال خود بگذار، که خداوند بعد از جریان غدیرخم برای هیچ کس عذر و بهانهای قرار نداده است.»8
سخن آخر
در چنین شرایطی که مخاطبان، علم کافی داشته و بلکه خود در جریان غدیر حاضر و شاهد بودند، اما به هر دلیلی خود را به فراموشی زدند و گاهی نیز با عناد و لجاجت برخورد کردند، زمینه چندانی برای طرح واقعیتهای روشن و غیر قابل انکار نبود، و جز برای اتمام حجّت و یا ثبت در حافظه تاریخ، برای بهرهمندی آیندگان، ثمره دیگری نداشت. به همین دلیل است که در آن مقطع خاص، فقط دو مورد از امیرمؤمنان علیهالسلام استناد به حدیث غدیر نقل شده است و عمده استشهادات حضرت علی علیهالسلام به جریان غدیر، در دوره پنج سال خلافت بود که بسیاری از مخاطبان حضرت، غدیرخم را درک نکرده بودند و به دلیل فاصله زمانی زیاد، بعضی از اصحاب نیز ادّعای فراموشی میکردند!
با این توضیح، سرّ اینکه حضرت زهرا علیهاالسلام فقط اشارهای به غدیر مینمایند، و اغلب به حالت سؤال که آیا غدیر را فراموش کردهاید، و یا اینکه آیا جای عذر و توجیهی بعد از غدیر باقی مانده است، روشن میگردد.
البته توجه به این نکته که حضرت زهرا علیهاالسلام با فاصله بسیار کمی بعد از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم به شهادت رسید، و تقریباً نصف این ایّام را نیز در بستر بیماری به سر برد، اهتمام خاصّ ایشان به یادآوری جریان «غدیر» در همین مدت کوتاه، روشن میگردد!
پینوشتها:
1. مائده / 67.
2. همان / 3.
3. اسنی المطالب، ص 50؛ الغدیر، ج 1، ص 97.
4. الاحتجاج، طبرسی، ج 1، ص 202؛ الامامة و السیاسة، ج 1، ص 30؛ الامالی، شیخ مفید، مجلس 6، ح 9؛ بحارالانوار، ج 28، ص 204 و 356؛ نهج الحیاة، محمد دشتی، ص 127 و 128.
5. قصص / 68.
6. حجّ / 46.
7. کفایةالاثر، ص 198؛ الصراط المستقیم، ج 2، ص 123؛ بحارالانوار، ج 36، ص 353، نهج الحیاة، ص 38 ـ 40.
8. دلائل الامامة، ص 37 و 38؛ الخصال، ج 1، ص 173؛ بحارالانوار، ج 30، ص 124.
1. الاحتجاج، علامه طبرسی، انتشارات اسوه، چاپ اول، 1413 ق.
2. أسنی المطالب فی مناقب سیّدنا علیّ بن ابیطالب، ابوالخیر محمد الجزری الشافعی، مکتبة الامام امیرمؤمنان(ع)، اصفهان.
3. الامالی، شیخ مفید، چاپ کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، قم، چاپ دوم، 1413 ق.
4. الامامة والسیاسة، ابن قتیبة الدینوری، انتشارات الشریف الرضی، قم، چاپ اوّل، 1413 ق.
5. بحارالانوار، علامه مجلسی، مؤسّسة الوفاء، بیروت، 1404 ق.
6. الخصال، شیخ صدوق، انتشارات جامعه مدرّسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، 1403 ق.
7. دلائل الامامة، محمد بن جریر طبری، کتابخانه حیدریه، نجف اشرف، 1383 ق.
8. الصراط المستقیم، علامه زینالدین علی بن یونس نباطی بیاضی، کتابخانه حیدریه، نجف اشرف، چاپ اوّل 1384 ق.
9. الغدیر، علامه امینی، دارالکتاب العربی، بیروت، چاپ سوم، 1387 ق.
10. کفایةالاثر، ابوالقاسم علی بن محمد بن علی خزّاز قمی رازی، انتشارات بیدار، قم، 1401 ق.
منبع: ماهنامه کوثر