![بسيج و كنش جمعي در انقلاب جهاني مهدوي (2) بسيج و كنش جمعي در انقلاب جهاني مهدوي (2)](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images700/article/371ddc17-ca34-4e70-90d1-9b220d8fdbaa.jpg)
![بسيج و كنش جمعي در انقلاب جهاني مهدوي (2) بسيج و كنش جمعي در انقلاب جهاني مهدوي (2)](/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1012/10014.jpg)
بسيج و كنش جمعي در انقلاب جهاني مهدوي (2)
2. بسيج نيروهاي رزمي (منابع)
پس از حضور 313 تن از ياران خاص در رأس قيام مهدوي، ده هزار نيروي سازمان دهي شده، به آنان ميپيوندند و نهضت را آغاز ميكنند. امام باقر عليه السلام فرمود: «فاذا اجتمع اليه العقد و هو عشرة آلاف رجل خرج...»؛ «آن گاه كه ده هزار نفر نزد او گرد آيند[از محل اوليه قيام، به سوي ديگر مناطق] حركت خواهد كرد». [74] امام صادق عليه السلام فرمود: «قائم در ميان كمتر از فئه (گروه) خروج نخواهد كرد و فئه از ده هزار كمتر نيست». [75] ابوبصير نيز ميگويد: مردي از امام صادق عليه السلام پرسيد: چند نفر با قائم خروج ميكنند؟ مردم ميگويند با او 313 تن به تعداد مجاهدان بدر خروج ميكنند؟ فرمود: به جز [اينها] در بين عدهاي اولوالقوه (نيرومند)، خروج ميكند و اينها كمتر از ده هزار نفر نيستند». [76] بر اساس روايتي امام علي عليه السلام ميفرمايد: «مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف با لشكري دوازده هزار نفري يا پانزده هزار نفري از مكه حركت ميكند و در دل دشمنان ترس و وحشت مياندازد...». [77]
2-2. هفتاد هزار صديق و 36 هزار محافظ
2-3. تمامي شيعيان
2ـ 4. ساير گروهها
در كنار اين گروههاي انقلابي، زنان مبارز و مجاهد نيز حضور داشته و با تمام توان به ياري نهضت خواهند شتافت. نخستين گروه از زناني كه جزء ياران امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف قرار ميگيرند، كسانياند كه در زمان او زندگي كرده و همانند ديگر اصحاب به هنگام ظهور در مكه به انقلابيون ميپيوندند. امام باقر عليه السلام ميفرمايد: «و يجيء و الله ثلاثمائه عشر رجالاً فيهم خمسون امرأه يجتمعون بمكة...»[83]؛ «به خدا سوگند! 313 تن ميآيند كه پنجاه تن از اين عده زن هستند كه [بدون هيچ قرار قبلي] در مكه كنار يكديگر جمع خواهند شد...». علاوه بر اين عده، سيزده زن نيز از ياران امام عجل الله تعالي فرجه الشريف خواهند بود. مفضل بن عمر ميگويد: امام صادق عليه السلام فرمود: «همراه قائم، سيزده زن هستند». عرض كردم آنان چه ميكنند و چه نقشي دارند؟ فرمود: «زخميها را مداوا ميكنند و از بيماران پرستاري مينمايند؛ همچنان كه همراه رسول خد صلي الله عليه و آله و سلم بودند». [84]
3. نيروها و كنشگران انقلابي
3-1. نهضت مردم مشرق زمين
با بررسي احاديت مربوط به نشانههاي ظهور روشن ميشود كه به احتمال زياد منظور از مشرق، ايران است كه نهضتهاي مردمي براي ياري حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف از آنجا شروع ميشود كه در سطور بعدي به آن پرداخته ميشود.
3-2. نهضت بزرگ ايرانيان
امام باقر عليه السلام در حديثي طولاني ميفرمايد: «سفياني، لشكري را به سوي كوفه ميفرستد كه هفتاد هزار نفرند؛ آنها در آنجا به قتل و كشتار و اسارت مردم ميپردازند. در چنين شرايطي پرچمهايي از سوي خراسان به رهبري سيد خراساني (بقيادة الخراساني)، نمايان ميشوند كه منزلگاهها را با سرعت چشمگيري طي كرده و پشت سر ميگذارند و در ميان آنها، عدهاي از اصحاب حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف هستند». [90] و «... وقتي سپاه سفياني به سمت كوفه حركت ميكند، آنها را براي [درگيري و پيروزي بر] اهل خراسان (ايرانيان) ميفرستد كه آنها هم به جهت [ياري] حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف خارج شدهاند. سفياني و سيد خراساني [حامل پرچمهاي سياه] به هم ميرسند. در خط مقدم [سپاهيان] سيد خراساني، شعيب بن صالح است. ميان او و سفياني در استخر، جنگ خانمان برانداز شديدي صورت ميگيرد كه پرچمهاي سياه پيروز شده و لشكر سفياني متواري و فراري ميشوند. به دنبال آن مردم آرزوي [آمدن] مهدي را ميكنند و او را ميجويند. او هم در مكه قيام ميكند؛ در حالي كه پرچم رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم را به همراه دارد و آن هم در زماني است كه مردم از قيام او به خاطر شدت و مدّت بلايا و فتنهها مأيوس شده اند». [91]
3-3. نهضت رهايي بخش از يمن
اين حادثه درست قبل از زمان ظهور حجت عليه السلام است؛ چنان كه كليني از امام صادق عليه السلام نقل كرده است: «اقبل اليماني و تحرك الحسني و خرج صاحب هذا الامر»؛ «يماني پيش ميتازد، حسني به جنبش درآيد و صاحب اين امر خروج ميكند». [96]
4. گروههاي خاصّ
4-1. اخيار
4-2. رفقا و ابدال
«ابدال» جمعي از صالحان هستند كه در هنگام ظهور، خود را از شام به مكه ميرسانند و با آن حضرت بيعت ميكنند. اينان مرداني صالح، مخلص و كامل ميباشند كه احتمالا امور فرهنگي را در دست بگيرند. «رفقا» نيز از كوفه ميآيند و بين آنها دوستي و صميميت زيادي وجود دارد.
4-3. نجبا
4-4. عصائب
چهارم. شكلگيري وضعيت انقلابي
از امام زين العابدين عليه السلام نقل شده است: «سپس در حالي كه مردم اطرافش گرد آمدهاند، به سمت مكه خروج ميكند... [آنجا] قيام كرده، ميگويد: اي مردم! من فلاني، فرزند فلاني هستم، من پسر رسول خدا هستم. شما را به همان چيزي دعوت ميكنم كه پيامبر خدا، شما را به آن فراخوانده است». [103] از امام صادق عليه السلام نيز نقل است كه فرمود: «... به نزد مقام ابراهيم ميآيد و مردم را به حق فرا ميخواند». [104] گروههاي حاكم در اقصي نقاط عالم ـ به خصوص حجاز و خاورميانه ـ به اين دعوت پاسخ منفي ميدهند و درصدد سركوبي اين نهضت بر ميآيند. آنان حاكمان ستمگر و مفسدي هستند كه منافع نامشروع خود را در خطر ميبينند و پيامهاي هدايتگونه و اصلاحگرايانه امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف در آنان تأثيري نميگذارد. صاحبان زرو زور و تزوير و طرفداران باطل (جبهه كفر و نفاق و فساد)، هجومي گسترده عليه انقلاب جهاني آغاز ميكنند و خواهان نابودي آن هستند. در اينجا بسيج حالت تدافعي دارد؛ اما در يك كنش جمعي فعّال و پويا و اتحاد و انسجام بي نظير، بسيج شكل تهاجمي به خود ميگيرد و تومار نظامهاي طاغوتي و فسادگر برچيده ميشود. وقتي امام دعوت عمومي خويش را شروع ميكند، مردم رنجديده و از همه جا مأيوس گرداگردش حلقه ميزنند و با او بيعت ميكنند. در اندك زماني، سپاه انبوهي از مردان شجاع و فداكار و اصلاحگر جهان برايش مجهزّ ميشود. در روايتي آمده است: «[ياران قائم] شرق و غرب جهان را ميگيرند و تمامي موجودات جهان را مسخّر ميكنند. هر يك از آنان نيروي چهل مرد دارد و قلوبشان از پارههاي آهن سختتر است؛ به طوري كه اگر در راه هدف به كوههاي آهن برخورند، آنها را پاره ميكنند و تا وقتي كه خشنودي خدا فراهم نشود، دست از قيام نميكشند». [105]
در آن هنگام زمامداران خودسر و ستمگران بي وجدان نداي مخالفت خود را اعلام ميدارند و از مناطق مختلف و گروههاي اهريمني ياري ميطلبند و از سفياني گرفته تا يهوديان و غربيان و از قبايل عربي گرفته تا ارتش روم و روسيه، با حق طلبان و عدالت خواهان ستيزه جويي ميكنند. اما آنان با هم متحد شده و به دشمنان حق و عدالت هجوم ميبرند و با تأييدات الهي ستمكاران را ريشه كن ساخته، از بين ميبرند.
انقلاب و مصاف حق طلبان با باطلگرايان
البته پاسخ گويي و واكنش گروههاي انقلابي در قبال تهديدها و جنگ طلبي مخالفان، بسيار مؤثر است و در واقع تهديد، به بسيج تدافعي ميانجامد (تهديد خارجياي كه منجر به گرد آوري منابع براي نزاع ميشود). از امام علي عليه السلام نقل شده است: «او با تعداد دوازده هزار تن حداقل و پانزده هزار تن حداكثر خروج ميكند، ترس و وحشت پيشاپيش او (به دل دشمنان) راه مييابد. هر دشمني كه با وي بر خورد كند، به فرمان خدا او را از پاي در آورد. شعار آنان «بميران، بميران» است. در راه خدا از سرزنش هيچ ملامت گري باك و هراس ندارند. در اين وقت هفت لشكر از شام به سوي آنها هجوم ميآورند كه امام عليه السلام جملگي را شكست داده و آنها را به اسارت خويش در ميآورد و محبت و نعمت و «قاصّه» و «بزاره» آنها به مسلمانان بازگردد و پس از آنان جز خروج دجال، حادثهاي باقي نميماند. پرسيديم: قاصّه و بزاره چيست؟ فرمود: امام زمان، حكومت را به دست ميگيرد، به گونهاي كه كسي هر چه خواهد، بگويد و از هر چيزي نهراسد». [109] شعراني ميگويد: «هنگامي كه حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف به مغرب زمين ميرسد، بخشي از مردم به سوي او رفته، ميگويند: اي ولي الله و حجت خدا! جزيره اندلس را ياري كن كه خود و مردمش هلاك شده اند». [110] امام صادق عليه السلام ميفرمايد: «در آن روز هر كسي از فرزندان علي عليه السلام كه در مدينه باشد، به مكه ميگريزد تا در آنجا به صاحب اين امر ملحق گردد و صاحب اين امر رهسپار عراق شده و لشكري را به مدينه گسيل ميدارد تا مردم آن سامان در امنيت به سر برند و مردم دوباره به مدينه برگردند». [111]
رهبري بي بديل در انقلاب بينظير
عوامل و نشانههاي ديگر انسجام و وحدت گروهي انقلابيان عبارت است از:
1. همدلي و همفكري نيروهاي انقلابي و هم سو و هم سنخ بودن آنان با اهداف و آرمانهاي قيام؛
2. بسيج كامل نيروهاي انقلابي و قرار گرفتن آنها در صف واحد؛
3. سازمان يافتگي و برنامه ريزي شده بودن قيام و نظم و ترتيب كامل در پيش بردن امور؛
4. استفاده بهينه از نيروهاي انساني و امكانات مادي (تسليحات و تجهيزات كامل نظامي)؛
5. بهره گيري از فرصتها (اصل غافلگيري) و سرعت در فراگيري و گسترش انقلاب؛
6. شكوه و توان بينظير نيروهاي انقلابي و افتادن رعب و ترس در دل دشمنان در سايه وحدت و كنش جمعي آنان؛
7. جلوگيري از حضور گروههاي نفاق و نفوذ آنان در صف انقلابيون.
پنجم. نتيجه انقلاب
روشن شد كه هر قدر وضعيت انقلابي گستردهتر باشد، نتيجه انقلاب (انتقال قدرت) نيز گستردهتر خواهد بود. از آنجايي كه انقلاب مهدوي، فراگير و جهان شمول است و بسيج منابع نيز به صورت گسترده از نيروهاي انقلابي صورت ميگيرد، انتقال قدرت نيز فراگير بوده و شامل همه نظامهاي سياسي حاكم بر جهان ميشود. امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف در مرحله آغازين پيروزي، همه حكّام جور و ستم را بركنار ميكند و صالحان حق طلب و عدالت گستر را به جاي آنها منصوب مينمايد: «... ليعزلَنَّ عنكم امراء الجور وليطهرنَّ الارض من كلّ غاش»؛ [116]«... حكمرانان ستم پيشه را عزل ميكند و زمين را از هر انسان نيرنگ باز و فريبكار پاك ميسازد». امام باقر عليه السلام ميفرمايد: «هنگامي كه امام قائم قيام ميكند، دولت باطل بر چيده ميشود (اذا قام القائم ذهبت دولة الباطل)»[117] و «همانا نابودي پادشاهان ستمگر و ظالم به دست قائم ما است (ان زوال ملك الجبابرة و الظلمة علي يد القائم منّا)». [118] به اين ترتيب همه شهرها و كشورهاي جهان را يك به يك از دست حكام فسادگر و ظالم خارج ميكند و انقلاب جهاني خود را به همه جاي عالم گسترش ميدهد. اين خيزش و جنبشي است كه حق طلبان و مستضعفان عالم را در خود جاي ميدهد و در نتيجه اتحاد فراگير و كنش جمعي و همگاني، به پيروزي ميرسد. آنچه در اين قيام نمود بيشتري دارد، شمول نجات بخشي و حقگستري آن، به همه طبقات و گروههاي جامعه و به تمامي كشورها و مناطق عالم است. اين نشانگر گسترده بودن وضعيت انقلابي و در نتيجه حتمي بودن انتقال قدرت است.
امام باقر عليه السلام ميفرمايد: «قائم سه پرچم را براي [عمليات در] سه نقطه آماده ميكند: پرچمي را به قسطنطنيه گسيل ميدارد و خداوند آنجا را براي او ميگشايد. پرچم ديگري را براي چين ميفرستد و آنجا نيز به دست حضرت گشوده ميگردد و پرچم سوم را به كوههاي ديلم ميفرستد و آنجا نيز به تصرف نيروهايش در ميآيد». [119] ازامام علي عليه السلام نقل شده است كه فرمود: «مهدي ميرود تا در بيت المقدس فرود آيد، خزائن را نزد او ميآورند. عرب و غير عرب و جنگافروزان و روميان (غربيان) و ديگران، جملگي به اطاعت وي در ميآيند». [120]
«... سفياني بيعت خود را از امام عليه السلام باز پس ميگيرد... آنگاه لشگريان خود را براي مبارزه با آن حضرت بسيج ميكند. امام عليه السلام وي را شكست داده و خداوند روميان (غربي ها) را نيز به دست آن بزرگوار شكست خواهد داد». [121] امام باقر عليه السلام ميفرمايد: «... خداوند به دست او سرزمينهاي روم، چين، ترك، ديلم، سند، هند، كابل، شام و خزر را ميگشايد». [122]
از نتايج درخشان انقلاب مهدوي، به وجود آمدن وحدت و انسجام پايداردر جهان است. در روايتي درباره امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف آمده است: «هو الذي يجمع الكلم و يتّم النعم»[123]؛ «او كسي است كه وحدت كلمه را ايجاد ميكند و نعمت را كامل ميسازد». بر اساس اين روايت كنش جمعي كه در طول انقلاب به وجود آمده و باعث پيروزي آن شده است، بعد از انقلاب نيز وجود داشته و همه انسانها از تفرقه، جدايي، اختلاف و چندگانگي به دور خواهند بود. اين همدلي و اتحاد كم نظير در همه امور- حتي در اعتقادات و باورها- نيز به وجود خواهد آمد: «فوالله ليرفع عن الملل و الاديان الاختلاف...»[124]، «به خدا قسم! در آن روز اختلافات ميان ملّتها و دينها رفع ميشود...» و «لذهبت الشحناء من قلوب العباد و اصطلحت السباع و البهائم»؛ [125] «كينهها و دشمني از قلوب بندگان ميرود و درندگان و چهارپايان در صلح [با هم] زندگي ميكنند». در روايت ديگري آمده است: «... خداي بزرگ [به دست مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف] حقّ و عدالت را در آباديها آشكار ميسازد و حال عموم مردم را بهبود ميبخشد. وحدت كلمه را پديد ميآورد و بين قلبهاي گوناگون، الفت ايجاد ميكند (يجمع الله الكلمه و يؤلّف بين قلوب مختلفة)». [126]
در نتيجه اين اتحاد و انسجام، جنگ و ستيزه جوييها به پايان ميرسد و همه برادر وار و دوستانه با هم زندگي ميكنند: «روزها به پايان نميرسد تا اينكه مردي از قريش، در بيت المقدس فرود ميآيد... و جنگها نيز به پايان ميرسد». [127] از امام علي عليه السلام نيز نقل شده است: «... و جنگها به پايان ميرسد و...». [128]
پي نوشت :
[74]. كمال الدين، ج1، ص331.
[75]. اثبات الهداة، ج3، ص456، ح549.
[76]. همان، ص29، ص234.
[77]. معجم احاديت الامام مهدي4، ج1، ص 408.
[78]. اثبات الهداة، ج3، ص584، ج788.
[79]. عقد الدرر، ص143.
[80]. اثبات الهداة، ج3، ص524، ح415.
[81]. همان، ج3، ص578؛ بشارة الاسلام، ص190.
[82]. روضة الواعظين، ج2، ص266.
[83]. الغيبه نعماني، ص279؛ بحارالانوار، ج52، ص233.
[84]. اثبات الهداة، ج3، ص 575؛ دلايل الامامه، ص 359.
[85]. كشف الغمة، ج3، ص 267؛ منتخب الاثر، ص 304
[86]. يوم الخلاص، ج2، ص1037.
[87]. الزام الناصب، ص 258؛ يوم الخلاص، ج2، ص 1045.
[88]. عقدالدرر، ص129؛ الحاوي للفتاوي، ج2، ص69.
[89]. الزام الناصب، ص 188؛ يوم الخلاص، ج2، ص 1065.
[90]. الغيبه نعماني، ص 187.
[91]. بشارة الاسلام، ص174. و نيز ر. ك: عقدالدرر، ص126؛ فتن ابن حماد، ص84.
[92]. الغيبه نعماني، ص171؛ بحارالانوار، ج52، ص232.
[93]. بشارة الاسلام، ص 100.
[94]. ر. ك: همان، ص 121.
[95]. ر. ك: نشانههاي ظهور (پيرامون علائم حتميه ظهور حضرت حجت)، ص 129؛ شش ماه پاياني، ص90.
[96]. كافي، ج8 و ص 189، ح285.
[97]. طوسي، كتاب الغببة، ص74؛ بحارالانوار، ج52، ص334، ح64.
[98]. منتخب الاثر، ص597، ح1؛ بحارالانوار، ج52، ص 347.
[99]. طوسي، كتاب الغيبه، ص476؛ بحارالانوار، ج52، ص 343.
[100]. مفيد، اختصاص، ص 208؛ بحارالانوار، ج52، ص 34.
[101]. ر. ك: رحيم كارگر، آينده جهان، ص280-278.
[102]. اثبات الهداة، ج3، ص 564، ح644.
[103]. همان، ص 582، ح771.
[104]. همان، ص583، ح779.
[105]. كمال الدين، ج2، ص673.
[106]. اثبات الهداة، ج3، ص544، ح53؛ بحارالانوار، ج52، ص 363.
[107]. تفسير عياشي، ج1، ص183؛ اثبات الهداة، ج3، ص549.
[108]. معجم احاديت الامام المهدي، ج1، ص274.
[109]. نسخه خطي ابن حماد، ص96 (به نقل از: عصر ظهور، ص336).
[110]. احقاق الحق، ج13، ص260.
[111]. كافي، ج8، ص 224.
[112]. اثبات الهداة، ج3، ص597؛ كشف الغمة، ج2، ص475،
[113]. اثبات الهداة، ج3، ص524، ح415.
[114]. ارشاد مفيد، ص341؛ بحارالانوار، ج52، ص337.
[115]. ابن طاووس، ملاحم، ص64.
[116]. بحار الانوار، ج51، ص120.
[117]. منتخب الاثر، ص587، ح403.
[118]. كمال الدين، ج2، ص354، ح51.
[119]. اثبات الهداة، ج3، ص585.
[120]. نسخه خطي ابن حماد، ص96 (به نقل از: عصر ظهور، ص336).
[121]. همان، ص97.
[122]. الغيبه نعماني، ص108؛ بحارالانوار، ج52، ص348.
[123]. يوم الخلاص، ج2، ص663.
[124]. بحارالانوار، ج53، ص2.
[125]. همان، ج52، ص316.
[126]. كمال الدين، ج2، ص646، ح7.
[127]. عقد الدرر، ص166.
[128]. احقاق الحق، ج13، ص 204.