درس ها و عبرت هاى عاشورا از منظر مقام معظم رهبری(2)
تفاوت سازندگى با مادى گرايى
سازندگى يعنى اين كه كشور آباد بشود و طبقات محروم به نوايى برسند. برادران و خواهران, سال هاى سال اين كشور را ويران كرده اند و بعد از انقلاب هم به مدت هشت سال به وسيله مهاجمين خارجى همان كارها را ادامه دادند. آيا اين شوخى است؟ كشور بايد ساخته شود و سازندگى تلاش لازم دارد. از پايان جنگ تا به امروز هنوز سه سال و اندى بيش تر نمى گذرد. از پايان جنگ تا امروز چيزى نگذشته است. اگر يك بمب درجايى بيفتد در يك لحظه همه چيز را ويران مى كند اما ساختن همان ويرانه مدت ها طول مى كشد. يك ساختمان, خانه و عمارت دو يا سه طبقه اى در يك لحظه منفجر مى شود, اما در يك لحظه ساخته نمى شود. يك كشور را هشت سال ويران كردند. مگر اين شوخى است؟ قبل از انقلاب خاندان منحوس پهلوى (كه لعنت خدا بر آن ها و بركارگزاران و دستيارانشان و لعنت بر خانواده قاجار و دستيارانشان باد) سال هاى متمادى اين مملكت را ويران كردند. بعد كه انقلاب آمد كشور را بسازد مگر دشمنان توانستند تحمل بكنند؟ امروزدر آمريكا دارند اسناد همكارى آمريكا با عراق در جنگ را افشا مى كنند. ما همين حرف ها را آن روز هم مى گفتيم. ما آن روز به طور قاطع مى گفتيم كه شرق و غرب دارند از عراق حمايت مى كنند. يك عده كوته فكرهاى داخلى حرف ما را انكار مى كردند و مى گفتند به چه دليل اين طور مى گوييد؟ بفرماييد اين هم دليل امروز اسناد حمايت آمريكا از عراق را خود آمريكايى ها دارند افشا مى كنند و دارد معلوم مى شود كه در اين چند سال چه كمك هاى عظيمى به عراق كردند. شرق و غرب با هم, هم دست شدند و اين جنگ را به راه انداختند و مملكت را ويران كردند. بعد از سال ها ويرانگرى توسط حكام فاسد پهلوى و قاجار و بعد از چند سال ويرانگرى جنگ, حالا دولت جمهورى اسلامى به كمك مردم و كارگزاران و متخصصين و كاردان ها مى خواهند اين كشور را بسازند. معلوم است كه اين كار يك روز و دو روز و يك سال و دوسال نيست. اين همه مراكز مادى از بين رفته, اين همه امكان اشتغال نابود شده, اين ها چيزى نيست كه ظرف مدت كوتاهى ترميم شود. سازندگى يك مجاهدت و يك جهاد فى سبيل الله است. هر كسى كه در اين مجاهدت شركت بكند جهاد و خدمت كرده و در راه اداره و حفظ جامعه اسلامى كه يك واجب بزرگ است گام برداشته است و اين خيلى كار بزرگى است. سازندگى يك مسأله است و مادى گرى, ماده پرستى و دنيا طلبى مسأله ديگرى است. سازندگى همان كارى بود كه على بن ابى طالب(ع) مى كرد كه تا قبل از خلافت ادامه داشت (حتى شايد در دوران خلافت هم انجام مى شد كه البته من ترديد دارم.) آن بزرگوار با دست خودش نخلستان آباد مى كرد, زمين احيا مى كرد, درخت مى كاشت, چاه مى كند و آبيارى مى كرد. اين سازندگى است. دنيا طلبى و ماده طلبى كارى است كه عبيدالله بن زياد و يزيد مى كردند. چه وقت آن ها چيزى را به وجود مى آوردند و مى ساختند؟ آن ها فانى مى كردند, مى خوردند و تجملات را زياد مى كردند. اين دو تا را نبايد با هم اشتباه كرد. امروز يك عده به نام سازندگى خودشان را غرق در پول و دنيا و ماده پرستى مى كنند. آيا اين سازندگى است؟
شبيخون فرهنگى دشمن
همه بايد امر به معروف و نهى از منكر بكنند
يعنى اگر امر به معروف و نهى از منكر در مقياس وسيع و عمومى انجام شود, حتى از جهاد بالاتر است. پايه دين را امر به معروف و نهى از منكر محكم مى كند. اساس جهاد را امر به معروف و نهى از منكر استوار مى كند. مگر مسؤولين و مأمورين ما مى توانند آمر به معروف و ناهى از منكر را با ديگران مساوى قرار بدهند چه برسد به اين كه نقطه مقابل او را تأييد بكنند؟ البته جوان حزب الله بايد باهوش باشد, چشم هايش را باز كند, نگذارد كسى در صفوف او رخنه كند و به نام امر به معروف و نهى از منكر فسادى ايجاد بكند كه چهره حزب الله خراب بشود. بايد مواظب باشيد. اين به عهده خودتان است. من يقين دارم و تجربه هاى چند ساله هم نشان داده كه وقتى نيروهاى مؤمن و حزب اللهى براى انجام كارى به ميدان مى آيند يك عده عناصر بَدَلى و دروغين با نام اين ها در گوشه اى فساد ايجاد مى كنند تا ذهن مسؤولين را نسبت به نيروهاى مؤمن و حزب اللهى و مردمى چركين و بد كنند. مواظب باشيد. مسأله امر به معروف و نهى از منكر مثل مسأله نماز ياد گرفتنى است و شما بايد برويد و مسايل آن را ياد بگيريد. در هر مورد اين كه در كجا و چگونه بايد امر به معروف و نهى از منكر كرد, مسايلى وجود دارد. البته من عرض بكنم, قبلاً هم گفته ام كه در جامعه اسلامى تكليف عامه مردم امر به معروف و نهى از منكر با لسان است اما اگر كار به برخورد بكشد, آن ديگر به عهده مسؤولين است كه بايد وارد بشوند و آن ها اين كار را بكنند. البته نقش مهم تر را هم, همين زبان دارد. چيزى كه جامعه را اصلاح مى كند نهى از منكر زبانى است. اگر مردم به آدم بدكار, خلافكار, كسى كه اشاعه فحشا مى كند و مى خواهد قُبح گناه را از جامعه ببرد, بگويند و ده, صد يا هزار نفر و به طور كلى افكار عمومى جامعه روى وجود و ذهن او سنگينى كند, اين براى او شكننده ترين چيزهاست.
حضور نيروهاى حزب اللهى و بسيجى در صحنه
يكى از تلاش هاى خباثت آميز آمريكا عليه جمهورى اسلامى همين است. من عرض مى كنم شما اشتباه كرديد كه خيال كرديد قدرت جمهورى اسلامى در اين است كه بمب اتمى فراهم بكند يا در داخل بسازد. قدرت ما اين ها نيست. اگر قدرت ما اين بود كه جمهورى اسلامى مثلاً يك بمب اتمى درست بكند, صدها مثل آن را كشورهاى بزرگ دارند. اگر كسى مى توانست با بمب اتمى بر ديگران پيروز بشود, آمريكا و شوروى سابق و بقيه قدرت هاى خبيث دنيا بايد تا حالا صد بار جمهورى اسلامى را از بين برده بودند.
چيزى كه به يك نظام قدرت مى دهد بمب اتمى نيست. قدرت نظام اسلامى كه آمريكا و شوروى سابق و بقيه قدرت هاى ريز و درشت عالم تا امروز نتوانسته اند و نخواهند توانست با او مقابله كنند, قدرت ايمان نيروهاى حزب الله است. جمهورى اسلامى بايد اين نيرو و اين قدرت عظيم را حفظ كند. شما جوان ها بايد دايم در صحنه باشيد. بايد به طور دايم نشان بدهيد كه جمهورى اسلامى آسيب ناپذير است. نيروى مؤمن و بسيج و نيروهاى حزب الله در سراسر كشور و همه آحاد مؤمن در اين كشور بايد كارى بكنند كه اميد آمريكا و صهيونيست ها و بقيه قدرت هاى دشمن از جمهورى اسلامى به كلى قطع شود. خداوند ان شاء الله شما جوان هاى مؤمن و فداكار و با تقوا را محفوظ بدارد و ان شاء الله قلب مقدس ولى عصر (ارواحناه فداه) از همه شما خشنود باشد و ان شاء الله با قدرت ايمان و حضور شما همه كيدها و توطئه هاى دشمن خنثى گردد.
پي نوشت :
1. نهج البلاغه, حكمت 374.