آشنایی با تفسير ملا صدرا
نويسنده: آيةالله رضا استادى
این تفسیر نام خاصى ندارد. اين تفسير هم مربوط به قرن يازدهم است. چاپ يك جلدى بزرگ قديم و هفت جلدى جديد دارد. البته اين تفسير كامل نيست و فقط تفسير چند سوره است: حديد - يس - جمعه - واقعه - أعلى - الطارق - الزلزال - فاتحه - بقره - سجده كه همه يك جا چاپ شده و قسمتى هم جدا جدا چاپ شده است.
نمونه: قوله سبحانه: «ولنذيقنهم من العذاب الاذنى دون العذاب الاكبر لعلهم يرجعون» اختلف المفسرون فى ماهو المراد من العذاب الادنى فقيل هو المصائب و المحن عن أبى بن كعب و ابن عباس و الحسن، و قيل هو الاسر و القتل عن ابن مسعود و قتادة، و قالوا ما مهنوا به من السنة و الجوع عن مقاتل، و قيل هو الحدود عن عكرمة. (پس اينطور نيست كه به تركيب و لغت و شأن نزول و اقوال مفسران توجه نداشته باشد) و سپس اين عنوان را دارد: «مشكاة فيه مصباح» در ذيل اين عنوان مطلب مورد نظر خود را دنبال كرده است .
نمونه ديگر: (ص 178): «آمنوا بالله و رسوله و انفقوا مما جعلكم مستخلفين فيه والذين آمنوا منكم و انفقوا لهم اجركبير» ما از آيه استفاده مىكنيم كه منظور انفاق مالى است. ايشان هم مسأله انفاق مالى را مطرح مىكند و اقوال مفسران را نقل مىكند و بعد مىفرمايد: «مكاشفة» .
در مكاشفه مىفرمايد: «اعلم أن هذا الحكم كما يشمل النعم الخارجية كذلك يشمل النعم الداخلية من الاعضاءو الحواس و القوى».
انفاق اعم از مال است. شامل انفاق اعضاء و جوارح و حواس باطنى هم مىشود. بايد هستى خود را در راه خداشناسى خرج كنيد. از ظاهر آيه استفاده نمىشود كه عقل و چشم و قواى باطنىات را به كار ببر و انفاق كن تا خدا را بشناسى. اين نمىتواند ترجمه و استظهار از آيه باشد. بله درست است كه همانگونه كه پول نعمت است، عقل و چشم و... نعمت است. اما آيا اين را مىگويد؟
به ذهن مىآيد اين همان سخن ملا محسن فيض (ره) است ولى در دائره وسيعترى، مرحوم فيض (ره) مىفرمود ما گرفتار لفظ نيستيم. الفاظ داراى روح و قالب هستند و ما معنى اعم كلمه را مىگيريم. و ملاصدرا (ره) از اين هم وسيعتر گرفته است .
نمونه ديگر - ص 194): «من ذا الذى يقرض الله قرضا حسنا...» قرىء فيضعفه... قرائت را مىگويد و بعد مىفرمايد: و قد شبه تعالى الانفاق فى سبيله بالقرض الحسن فيضاعفه له أى يؤتيه الله... بعد در ذيل عنوان «مكاشفة» مىگويد: القرض الحسن عند اهل الله و العرفاء ان ينفق الانسان فى طريق معرفة الله و سبيل ملكوته و التفكر فى آيات جبروته مواده الدماغية و أرواحه النفسانية...
اين حرف خوبى است كه انسان علاوه بر پول، چشم و عقل و... را به خدا قرض دهد. ولى معلوم نيست آيه اين را بفرمايد. آيه قرض مالى را مىگويد: يعنى صدقه كه قرض الحسنه است .
سبك تفسيرى او را چنين مىتوان گفت كه: از نظر تفسير، مثل ساير تفاسير است و بعد هم در ذيل عنوانهايى از قبيل «مكاشفه» و «مشكوة فيه مصباح» مطالب عرفانى و فلسفى دارد.
ملاصدرا به تفسير غرائب القرآن نيشابورى هم خيلى توجه داشته و گاهى عباراتى را از آن نقل مىكند.
امتياز و سبكش همين است كه بعد از تمام شدن تفسير آيه به طور معمول، مطالبى عرفانى هم نقل مىكند.
اشكالى كه مىگيرند اينكه اين مطالب مستفاد از آيات نيست .
ممكن است كسى در دفاع از ايشان بگويد اين مطالب جزء تفسير آيه نيست و او نمىخواسته اينها را به عنوان تفسير مطرح كند.
البته شايد جاهايى از عبارات شاهد باشد كه نمىخواسته آيه را تفسير كند ولى حرف مستشكل اين است كه وقتى مطلبى را ذيل آيه مىآورد ظاهر اين است كه مىخواهد بگويد از آيه اين مطلب را مىفهمم.
ملاصدرا (ره) در اين تفسير و نيز شرح اصول كافى مطالب ارزندهاى دارد كه در خيلى موارد مفيد و كارساز است هم براى نويسندگان و هم براى سخنرانان.
در شرح احاديثش واقعاً مطالب ارزندهاى دارد كه شايد به ذهن كسى نيامده باشد، خواه معنى حديث باشد يا نباشد ولى بعنوان يك مطلب مستقل، ارزنده است .
مرحوم آقاى شعرانى (ره) در «شرح اصول كافى» ملاصالح مازندرانى (ره)، تذكر مىدهد كه در اين شرح مطالب ارزندهاى را از ملاصدرا (ره) گرفته و مرحوم مجلسى (ره) نيز در مرآة العقول، از شرح ملاصدرا(ره) استفاده كرده است .
منبع: آشنايى با تفاسير و مفسران
نمونه: قوله سبحانه: «ولنذيقنهم من العذاب الاذنى دون العذاب الاكبر لعلهم يرجعون» اختلف المفسرون فى ماهو المراد من العذاب الادنى فقيل هو المصائب و المحن عن أبى بن كعب و ابن عباس و الحسن، و قيل هو الاسر و القتل عن ابن مسعود و قتادة، و قالوا ما مهنوا به من السنة و الجوع عن مقاتل، و قيل هو الحدود عن عكرمة. (پس اينطور نيست كه به تركيب و لغت و شأن نزول و اقوال مفسران توجه نداشته باشد) و سپس اين عنوان را دارد: «مشكاة فيه مصباح» در ذيل اين عنوان مطلب مورد نظر خود را دنبال كرده است .
نمونه ديگر: (ص 178): «آمنوا بالله و رسوله و انفقوا مما جعلكم مستخلفين فيه والذين آمنوا منكم و انفقوا لهم اجركبير» ما از آيه استفاده مىكنيم كه منظور انفاق مالى است. ايشان هم مسأله انفاق مالى را مطرح مىكند و اقوال مفسران را نقل مىكند و بعد مىفرمايد: «مكاشفة» .
در مكاشفه مىفرمايد: «اعلم أن هذا الحكم كما يشمل النعم الخارجية كذلك يشمل النعم الداخلية من الاعضاءو الحواس و القوى».
انفاق اعم از مال است. شامل انفاق اعضاء و جوارح و حواس باطنى هم مىشود. بايد هستى خود را در راه خداشناسى خرج كنيد. از ظاهر آيه استفاده نمىشود كه عقل و چشم و قواى باطنىات را به كار ببر و انفاق كن تا خدا را بشناسى. اين نمىتواند ترجمه و استظهار از آيه باشد. بله درست است كه همانگونه كه پول نعمت است، عقل و چشم و... نعمت است. اما آيا اين را مىگويد؟
به ذهن مىآيد اين همان سخن ملا محسن فيض (ره) است ولى در دائره وسيعترى، مرحوم فيض (ره) مىفرمود ما گرفتار لفظ نيستيم. الفاظ داراى روح و قالب هستند و ما معنى اعم كلمه را مىگيريم. و ملاصدرا (ره) از اين هم وسيعتر گرفته است .
نمونه ديگر - ص 194): «من ذا الذى يقرض الله قرضا حسنا...» قرىء فيضعفه... قرائت را مىگويد و بعد مىفرمايد: و قد شبه تعالى الانفاق فى سبيله بالقرض الحسن فيضاعفه له أى يؤتيه الله... بعد در ذيل عنوان «مكاشفة» مىگويد: القرض الحسن عند اهل الله و العرفاء ان ينفق الانسان فى طريق معرفة الله و سبيل ملكوته و التفكر فى آيات جبروته مواده الدماغية و أرواحه النفسانية...
اين حرف خوبى است كه انسان علاوه بر پول، چشم و عقل و... را به خدا قرض دهد. ولى معلوم نيست آيه اين را بفرمايد. آيه قرض مالى را مىگويد: يعنى صدقه كه قرض الحسنه است .
سبك تفسيرى او را چنين مىتوان گفت كه: از نظر تفسير، مثل ساير تفاسير است و بعد هم در ذيل عنوانهايى از قبيل «مكاشفه» و «مشكوة فيه مصباح» مطالب عرفانى و فلسفى دارد.
ملاصدرا به تفسير غرائب القرآن نيشابورى هم خيلى توجه داشته و گاهى عباراتى را از آن نقل مىكند.
امتياز و سبكش همين است كه بعد از تمام شدن تفسير آيه به طور معمول، مطالبى عرفانى هم نقل مىكند.
اشكالى كه مىگيرند اينكه اين مطالب مستفاد از آيات نيست .
ممكن است كسى در دفاع از ايشان بگويد اين مطالب جزء تفسير آيه نيست و او نمىخواسته اينها را به عنوان تفسير مطرح كند.
البته شايد جاهايى از عبارات شاهد باشد كه نمىخواسته آيه را تفسير كند ولى حرف مستشكل اين است كه وقتى مطلبى را ذيل آيه مىآورد ظاهر اين است كه مىخواهد بگويد از آيه اين مطلب را مىفهمم.
ملاصدرا (ره) در اين تفسير و نيز شرح اصول كافى مطالب ارزندهاى دارد كه در خيلى موارد مفيد و كارساز است هم براى نويسندگان و هم براى سخنرانان.
در شرح احاديثش واقعاً مطالب ارزندهاى دارد كه شايد به ذهن كسى نيامده باشد، خواه معنى حديث باشد يا نباشد ولى بعنوان يك مطلب مستقل، ارزنده است .
مرحوم آقاى شعرانى (ره) در «شرح اصول كافى» ملاصالح مازندرانى (ره)، تذكر مىدهد كه در اين شرح مطالب ارزندهاى را از ملاصدرا (ره) گرفته و مرحوم مجلسى (ره) نيز در مرآة العقول، از شرح ملاصدرا(ره) استفاده كرده است .
منبع: آشنايى با تفاسير و مفسران