ترجمهی قرآن
دربارهی ریشهی این كلمه علمای فن اختلاف جستهاند. بعضی آن را تَرْجَمَ (1) در ریشهی چهار حرفی دانستهاند و برخی از رَجْم عربی به معنی سخن گفتن از روی گمان و حدس گرفتهاند. (2) در اینكه این لغت اصلاً عربی باشد جای سخن بسیار است. برخی آن را مشتق از كلمهی ترجمان (3) و بعضی آن را مأخوذ از Targmono آرامی میدانند. (4) یا بعید نیست كه از رجم كلدانی به معنی افگندن باشد (5) و یا چنانكه گفتهاند اصل لغت فارسی است یعنی ترجمان از «ترزبان» گرفته شده است. (6)صرفنظر از معنی لغوی، در اصطلاح و عرف مردم نیز ترجمه معانی خاصی دارد:
1) تبلیغ كلام و رساندن سخن به كسی كه آن را نشنیده است. این معنی ترجمه بیشتر در تبلیغ احكام الهی و بیان الفاظ آسمانی بكار میرود.
2) تفسیر و شرح سخن به همان زبان اصلی- چنانكه مثلاً ابن عباس را ترجمان القرآن لقب دادهاند. طبری هم ترجمه را به معنی بیان و تفسیر و شرح بكار برده است. (7) زمخشری هم همین معنی را در نظر میگیرد. (8)
3) ترجمه یعنی تفسیر سخن به زبان دیگری. (9)
4) گرداندن از زبانی به زبان دیگر مشهورترین معنی این كلمه است كه در كتب لغت عرب زیاد به آن اشاره شده است.
اما در عرف وقتی ترجمه گفته میشود بیشتر منظور معنای چهارم ترجمه است یعنی برگرداندن معنای كلامی از زبانی به زبان دیگر، به طوری كه تمام معانی و مقاصد منظور در متن اصلی به زبان دیگر منتقل شود و در زبان دیگر همان معانی و مقاصدی فهمیده شود كه در زبان اصلی از آن فهمیده میشود.
ترجمه معمولاً به دو قسم: ترجمهی لفظی و ترجمهی تفسیری میشود. ترجمه لفظی ترجمه كلمه به كلمه است. مترجم نخست معنی درست جمله را درك كرده سپس معادل هر كلمهای را كلمهی دیگر به زبان دوم میگذارد.
ترجمهی تفسیری یا معنوی نقل معانی و مقاصد به زبان دیگر است با حفظ همان نظم و ترتیب اولیه- مترجم در این مورد التزام ندارد كه مرادف هر كلمه را درست در جای خود بگذارد و بلكه بیشتر سعی دارد معنای اولیه را حفظ و به بهترین وجهی در زبان دوم بازگو كند.
البته باید توجه كرد كه میان ترجمهی تفسیری و خود تفسیر فرق است.
ترجمه خود مستقل است و بستگی زیادی به اصل ندارد در صورتی كه تفسیر همراه متن است و متن را شرح میكند. در ترجمه، متن عیناً رعایت میشود. درست یا نادرست همانطور كه هست به زبان دیگر برگردانده میشود و حال آنكه در تفسیر، تفسیرگو نظر خود را نیز بیان میكند، روشهای گوناگون را مطرح میسازد و نتیجه گیری میكند. از اینجاست كه در تفاسیر كلام الهی مباحث مختلفی چون علوم لغت، عقاید، فقه، اصول، شأن نزول، ناسخ و منسوخ و علوم دیگر مطرح میشود.
در ترجمه امانت شرط است و همهی معانی و مقاصد اصل باید ایفاء شود. در ترجمه دعوی اطمینان است. خواننده میداند كه مترجم تنها واسطهی نقل بوده و فقط مراد و مدلول اصلی را برگردانده است. (10)
مع ذلك باید قبول كرد كه میان ترجمهی لفظی و ترجمهی تفسیری فرق چندانی نیست. در قرآن مجید هر دوی آنها تعبیر كلام الهی به زبان دیگر است. بیشتر در ترجمهی قرآن منظور و رایجتر، همان ترجمهی تفسیری است. البته تفسیر كلام به زبان اصلی و یا به زبان دیگر فرقی ندارد.
پینوشتها
1. الذریعة4: 72-73.
2. بطرس بستانی: محیط المحیط.
3. دیوان دین:26، ترجمان بر وزن نردبان شخصی را گویند كه لغتی را از زبانی به زبان دیگر تقریر نماید.
برهان قاطع. ترجمان بر وزن عنفوان و یا زعفران به معنی مفسر زبان و یا مترجم آمده است. قاموس 4: 83، لسان14: 332.
4. غرائب اللغة العربیة: الارب رفائیل نخلة الیسوعی: ص175-چاپ دوم بیروت.
5. محیط المحیط بطرس بستانی.
6. خفاجی در كتاب شفاء الغلیل فیما ورد فی كلام العرب من الدخیل یاد كرده است كه ترجمان معربست از «ترزبان»- دیوان دین: 26، جزوهی شمارهی 7 ایران كوده (چند نمونه از متن نوشتههای پهلوی): 96.
7. تفسیر طبری1: 24، 32، 57، 67، 75 چاپ بولاق و جلد 1، ص70 حاشیهی 1 چاپ دارالمعارف. تراجمةالقرآن- مفسران طبری1: 57، 67 بولاق. ترجمه المفسرون- فسره المفسرون 1: 75 بولاق. ترجمه به معنی مطلق تبیین هم گرفته شده است. تفسیر ابن كثیر و بغوی.
8. زمخشری: اساس البلاغة.
9. فسر كلامه بلسان آخر: اللسان 14: 332، قاموس4: 83، تاج العروس، جوهری- شرح قاموس.
10. تفصیل این فصل را در مناهل العرفان2: 5 به بعد ببینید و نیز الفرقان ابن خطیب 273 به بعد، تاریخ ادب عربی كارل بروكلمن 1: 142، مقدمهی بر قرآن از بلاشر: 264-274، تاریخ العرب فی الاسلام: 20 به بعد، ترجمه تاریخ قرآن از زنجانی: 113، تاریخ قرآن از كردی:2، مباحث فی علوم القرآن: 177، تاریخ سیر ترجمهی قرآن: 7، 9-115، وحی محمدی: 12.
رامیار، محمود؛ (1392)، تاریخ قرآن، تهران: انتشارات امیركبیر، چاپ سیزدهم