جوانههای جاوید
بررسی هایی درباره سبکهای تفسیری علامه طباطبائی(ره) و شناخت نامه المیزان
یکی از نمونههای نادر این عالمان ربانی در دهههای اخیر، علامه سید محمد حسین طباطبایی (ره) میباشد همان مفسّری که در سنگرهای اعتقادی و ایدئولوژیک با مادی گرایان و ملحدین به مصاف برخاست و با نگارش کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم، برآنان غلبه یافت و جامعه را از سقوط در مردابهای الحاد و غرب زدگی نجات داد، او ضمن این که بر ساحل قرآن، جرعههای جانبخشی را به تشنگان معارف ناب نوشانید، ارزشهای والا را پاسداری کرد، حیات معقول را تفسیر نمود و هیچ گاه قرآن و عترت را از هم جدا ندانست و مرزهای تقوا و ایمان را از گزند طوفانهای تهاجم و یورش خفّاشان شب پرست مصون نگاه داشت وی در این راه تلاشهای فراوان نمود و مرارت هایی گران دید و از لذتهای بدنی و آسایشهای متداول زندگی صرف نظر کرد تا با آرامش خاطر بتواند در اقیانوس قرآن و حدیث به غوّاصی بپردازد و گوهرهای گرانبها و درخشانی را بدست آورد و به جامعه تقدیم کند و سال گذشته به مناسبت سالروز رحلت این حکیم جهان تشیع بررسی هایی در سبکهای تفسیری او داشتیم که این نوشتار در راستای همان مطالب، از نظر خوانندگان خواهد گذشت:
جایگاه سیاق آیات
الف: کشف و تبیین معانی و مفاهیم آیات یعنی در مواردی با استفاده از این سبک ابهام موجود در آیه مورد نظر بر طرف شده، اجمالش را مفصل نموده و ارتباط صدر و ذیل آیه را مشخص کرده است.
ب: تعیین معنای کلمهای خاص.
ج: تشخیص روایتهای اسرائیلی.
د: مشخّص نمودن مکّی و مدنی آیات: علامه برای این منظور اصلی را بنیان مینهد و میگوید سُوَر و آیاتی که تنها مشتمل بر دعوت مشرکین به اسلام و ستیز با بت پرستی است با روزگار قبل از هجرت که رسول اکرم (ص) در مکه گرفتار بت پرستان بود، مناسب است و آیات قتال و احکام که به دنبال حوادث و نیازمندیهایی که پس از هجرت و تشکیل جامعه اسلامی در شهر مدینه و پیشرفت روز افزون اسلام، بوجود آمده، نازل گردیده است با آیات مدنی تطبیق میکند.
هـ: ترجیح قرائتی بر قرائت دیگر: یعنی وی در خصوص بحث از قرائات در عین بی توجهی به اختلاف قرائتها با تکیه بر قرائات رسمی مصحف (حفص از عاصم) گاه قرائاتی را که هم خوانی بیشتری با سیاق آیات دارد بر میگزیند.
ز: برداشت ویژهای از آیه به عنوان نمونه در آیه سوم از سوره احزاب آمده است و توکل علی اللّه و کفی باللّه وکیلا(و بر خداوند توکل کن و خدا کارسازی را کفایت میکند) چون آیه مزبور به خاطر قرار گرفتن در سیاق نهی آیه: و لا تطع الکافرین و المنافقین آمده است علامه مینویسد دلالت بر معنای خاص توکل بر پروردگار دارد در آنچه بر او وحی گردیده است که از کافران و منافقان پیروی نکند هر چند خطر آفرین، مشکل زا و توام با هراس باشد.(1)
ط: بهره مندی از سیاق آیات در تفسیر آیهها و عبارات تکراری قرآن. در این خصوص غالب مفسّران تنها به تفسیر یک مورد اکتفا کردهاند و در مورد دیگر از آن گذشته و یا به همان مورد اول ارجاع دادهاند ولی علامه با توجه به سیاق آیات برای هر یک از این جملات علاوه بر معنا و تفسیر عام، مفهوم دیگری را مطرح میکند.(2)
کوششهای علامه طباطبائی در شناسایی واژگان و اهتمام در وجوه معنای لغت نیز در بین مفسّران شیعه کم بدیل است. ایشان برای بیان معنای یک لغت و تعیین قلمرو شمول آن شیوههای متعددی را پی گرفته است و در مواردی به کمک آیات گوناگون به تعریف واژهای پرداخته و در برخی امور معنای لغتی را با کمک فهم عرفی بیان نموده است. همچنین با استمداد از سیاق آیات و ارتباط اجزای کلام از تبیین معنای واژهها روی آورده است. ایشان با استفاده از آیات قرآن آرای لغویین را مورد نقد و ارزیابی قرار میدهد اگر چه در المیزان از کتاب صحاح اللغة برای تشریح مفهوم پارهای واژهها استفاده شده ولی مؤلف در مواقعی به نقد آراء آن روی آورده است.
علامه در سبک تفسیری خود نه به تشریح مباحث ادبی اکتفا میکند و نه آن که همچون طبری در تفسیر مجمع البیان، در کنار مباحث گوناگون به مسایل نحوی محوریت میدهد بلکه به فهم قرآن در پرتو آیات، بیشتر تکیه دارد و بیشتر اهتمام را در چنین عرصهای بکار گرفته است البته این بدان معنا نیست که در المیزان مباحث نحوی نیامده بلکه در حد ضرورت نکات دستوری و بلاغی مطرح شده و از آنها در فهم آیات و برداشت از مضامین قرآنی کمک گرفته شده است. در میان احتمالاتی که اهل بلاغت بیان کردهاند علامه ملاکی را میپذیرد که سیاق آیات برآن مهر تأیید میزند. انتخاب و ترجیح یک اعراب از میان چند وجه اعرابی ثبت شده در میان متون تفسیری و ادبی، تکیه علامه را بر سیاق آیات بوضوح نشان میدهد. بحث اختلاف قرائات را هم ایشان طرح مینماید و بنای تفسیر خود را بر قرائت عاصم به روایت حفص قرار میدهد.(3)
توجه به ثقل اکبر و ثقل اصغر
علامه طباطبایی به پیروی از توصیه مؤکّد رسول اکرم(ص) برای سنت نبوی و بیان ائمه ارجی گران قائل است و مینویسد قرآن در بیان مقاصد خویش سنت رسول اکرم را اعتبار بخشیده و آن را الگو قرار داده است.(6)
به نظر علامه طباطبایی جدایی مسلمانان از مکتب اهل بیت بزرگترین ضربهای بود که به علوم و معارف قرآنی وارد گردید.(7)
وی بر این اعتقاد اصرار داشت که هرگز قرآن بدون توجه به تفسیر و تبیین اهل بیت(ع)، فهمیده نمیشود زیرا این تفکیک همان افتراقی است که رسول اکرم(ص) به نفی آن خبر داد و اگر جایی قرآن حضور ظاهری داشت و عترت طاهره غایب بودند یا آنها حضور دارند و قرآن کریم غایب است اطمینان حاصل میشود که هر دو غایبند زیرا این دو در معیّت هم هستند.(8)
آن مفسّر عالیقدر که سیری طولانی و توأم با بصیرت و ژرفکاوی در سیره و سنت معصومین داشت، هر آیه که طرح میگردید، به گونهای آن را تفسیر مینمود که اگر در سنت پیامبر و سخن اهل بیت(ع) دلیل یا تأییدی وجود دارد، از آن به عنوان استدلال یا استمداد بهره برداری شود در غیر این صورت به سبکی آیه مورد بحث را تفسیر مینمود که متعارض با سنت قطعی آن ذوات مقدس نباشد زیرا این تباین همان افتراقی است که پیامبر پیروان خود را از آن نهی میکند.(9) در واقع وی معانی آیات و آنچه را از قرآن درک و کشف نموده با روایات معصومین تأکید کرده است و تصریح مینماید اگر خبری متواتر یا همراه با قرینه قطعی باشد در حجّیت آن هیچ تردیدی وجود ندارد و اعتقاد دارد بین سنت مسلّم و ظاهر قرآن فاصلهای نمیباشد و میکوشد تا پیچیدگی آیه را بر طرف سازد و توهّم اختلاف ظاهری میان آیه مورد نظر و روایت معتبر و مستند را بر طرف کند.(10) البته به باور علّامه رفع این تعارض بدون آوردن شاهد لفظی از خود قرآن برای کسی که به نبوت و عظمت این مقام معتقد نباشد کافی نخواهد بود.(11) در واقع اگرچه علامه شیوه تفسیر قرآن به قرآن را به عنوان سبک اساسی خود در کشف معانی قرآن و آگاهی بر مدلولهای آن برگزیده است ولی هنگام تفسیر آیات و آگاهی از مقاصد آنهااز سنت در تأیید معانی استنباط شده، با تدبّر در آیات، استعانت میجوید و در توجیه روایات و مقایسه بین آراء مفسّران، اعتماد به روش تفسیری قرآن با قرآن را مورد توجه قرار میدهد: تفسیر آیات با تدبر و دقت در آنها و در آیات دیگر و با استفاده از احادیث روش اساسی است که بدان تمسّک جستهایم و این همان شیوهای است که رسول اکرم(ص) و اهل بیت او، در احادیث خود، بدان افراد را ترغیب نمودهاند.(12)
نقد و بررسی جوامع روايی
در تفسیر المیزان احادیث مرتبط با آیات مورد نظر از منابع معتبر نقل گردیده و در موارد ضروری روایات نا موافق با نصوص قرآنی نقد و بررسی شده و در نتیجه حدیثهای صحیح از روایتهای ضعیف تفکیک گردیدهاند به علاوه توضیحات و تعلیقات آموزندهای بر پارهای روایات نگاشته شده که در روشن ساختن مدلول آنها مفید و راهگشایند. تبیین معانی احادیث و بهرهمندی از آنها در خصوص آیاتی که تفسیر میشوند به قدری تحقیقی و موشکافانه است که خواننده با فراست در مقابل این توانایی و آگاهی، زبان به تحسین میگشاید و به همین دلیل است که برخی از پژوهندگان علوم قرآنی معاصر گفتهاند خدای بزرگ به علامه طباطبایی خصیصه بزرگ تأویل احادیث را عنایت فرموده است که از معجزات حضرت یوسف(ع) به شمار میرود و این موضوع یعنی روایت را به ریشهاش برگردانیدن و روایاتی را که از بیت رسول الله صادر شده است به قرآن برگرداندن کمال شگفتی است.(14)
از ارزشمندترین تلاشهای علامه طباطبایی در بحثهای روایی تفسیرالمیزان داوری در خصوص اخباری است که در اصطلاح اهل حدیث به اسرائیلیات، مسیحیات و مجوسیات موسوم است. زیرا از رحلت رسول اکرم(ص) بازار جعل حدیث رواج یافت و مزدوران دربارهای امویان و عباسیان برای تحکیم پایههای غاصبان حکومت و تقرّب به خلفا به جعل حدیث درباره افراد محبوب با مبغوض روی آورند. احبار یهود و خواص مسیحی و مجوسی در صدر اسلام نیز اخباری غیر واقعی را به منابع روایی افزودند. همچنین ایشان در پرتو آگاهیهای عمیق و گسترده و کارآمد خود در المیزان کوشیده است تا بر افسانههای آمیخته به خرافات که به عنوان اخبار امتهای گذشته، قصص پیامبران و چگونگی خلقت انسان در برخی منابع مخدوش آمده است، مهر باطل بزند و ساحت مقدس تفسیر را از این آفتهای بسیار آسیبزا پیراسته نماید و در برابر نفوذ چنین داستانهای غیر واقعی از حریم تفسیر پاسداری کند. وی در این باره مینویسد: سبب عمده اختلاف در روایات تفسیری علاوه بر دستبردها و خیانت هایی که اجانب در این گونه روایات داشتهاند دو نکته اساسی است: نخست این که این مسئله از اموری بوده که اهلکتاب نسبت به آن تعصّب داشتهاند و از سوی دیگر مسلمانان نیز اهتمام بسیار زیادی نسبت به تدوین و نگارش روایات داشته و آنچه را نزد دیگران موجود بوده، جمع نمودهاند، بویژه پس از آن که گروهی از عالمان اهل کتاب مانند وهب بن منبه و کعب الاحبار مسلمان شدند و اصحاب و تابعان از این دو نفر روایات را اخذ کرده و ضبط نمودهاند. متأخرین از
اسلام در این روش پیروی کردند و بر این آشفتگی افزودند.(15) و در جای دیگر مینویسد: از کسانی که زیر بار این گونه یافتههای گوناگون و مطالب جعلی یهودیان و روایات ساختگی میروند بعید نیست که اتهاماتی بس بزرگ را به انبیاء الهی نسبت دهند، اخباری از این نمونه را حشویه و جبریّه که روشی جز افترا به خداوند و فرستادگانش ندارند ساخته و پی گرفتهاند ولی عدلیه و موحدان هرگز به این خرافات دل نبستهاند و نفرین الهی بر آن گروه از عالم نمایانی که در کتابهای خود چیزهایی مینویسند که در نهایت منجر به اعتقاد به گناهکاری پیامبرانی چون حضرت یوسف (ع) میشود رسولی که خداوند در حق او احسن القصص را نازل فرمود چنین افرادی برای معارف دینی جز راه حسّ و حدیث هیچ راه و اصل ثابتی ندارند و برای مقامها و منزلتهای معنوی چون نبوت، ولایت، عصمت و اخلاق ارزشی قائل نمیباشند مگر در حدّ وضع اعتبار.(16)
ترجمه، خلاصه و فهارس کتاب المیزان
در همان سالهای نخست انتشار المیزان، مشتاقان از علامهطباطبایی خواستند نسبت به ترجمه المیزان عنایتی مبذول دارند که ایشان قبول کردند و این مهم را به برخی استادان حوزه که در زمره شاگردان دانشمند ایشان بودند، سپردند. به دنبال آن پنج جلد از المیزان در ده جلد توسط آیات و حجج اسلام ناصر مکارم شیرازی، مصباح یزدی، عبدالکریم نیری بروجردی، محمد رضاصالحی، سید محمدخامنهای، محمد جواد حجتی کرمانی، محمد علی گرامی، سید محمد باقر موسوی همدانی به زبان فارسی برگردانیده شد، سپس بقیه مجلدات توسط آیة الله سید محمد باقر موسوی همدانی ترجمه گردید و ایشان بنابه توصیه علامه ده جلد اول را نیز بار دیگر به فارسی برگردانید. دروه چهل جلدی ترجمه المیزان بار اول توسط کانون انتشارات محمدی در تهران، به طبع رسید و در مهر ماه سال 1363 دفتر انتشارات اسلامی آن را در بیست مجلد با پارهای اصلاحات چاپ کرد.
المیزان توسط مولانا سعید اختر رضوی به زبان انگلیسی ترجمه شده که تا کنون هشت جلد آن از آغاز قرآن تا آیه 76 سوره نساء توسط مؤسسه جهانی خدمات اسلامی در تهران، انتشار یافته است، تفسیر جزء سی ام توسط محمد معلم زاده به زبان اسپانیولی برگردانیده شد و در مرکز آرژانتین توسط مؤسسه التوحید چاپ گردید. جلد اول تفسیر المیزان را آقای وحید الدین اینجه به زبان ترکی استانبولی ترجمه کرد که در اروپا به طبع رسید.
الیاس کلانتری راهنما و فهرست ترجمه تفسیر المیزان را به نگارش درآورد که در آغاز کار، چگونگی تنظیم فهارس را به استحضار علامه طباطبایی رسانید و با استقبال آن حکیم مفسر مواجه گشت این فهرست توسط عباس ترجمان، به زبان عربی ترجمه شده که در قم و بیروت چاپ شده است.
کتاب مفتاح المیزان را علیرضا میرزا محمد در مدت حدود پنج سال با همکاری چند محقق دیگر تألیف نموده است که شامل 25000 مدخل اصلی و ارجاعی است، این کتاب که در سه جلد تنظیم شده و راهنمای خوبی برای تفسیر المیزان است دوازده فهرست شامل فهرست مباحث، موضوعات، اعلام اشخاص، اماکن و بلاد، قبایل، ادیان، کتب(و رسالهها و مجلات)، اصطلاحات، اسامی جانوران و گیاهان و کانیها و نیز فهرست اشعار عربی و فارسی میباشد. مفتاح المیزان، با متن ترجمه تفسیرالمیزان که توسط بنیاد فکری و علمی علامه طباطبایی چاپ شده تطبیق میکند و مرکز نشر فرهنگی رجاء در سال 1367 هـ.ش آن را به طبع رسانید. برای این اثر علامه حسن زاده آملی تقریطی نگاشته که در آغاز آن درج شده است.
دفتر انتشارات اسلامی «فهرست راهنمای موضوعی المیزان» را در 230 صفحه تنظیم و به طبع رسانید که برای موضوعات هر دو تفسیر عربی و فارسی قابل استفاده میباشد و مبنای ترتیب عناوین آن بر اساس کتاب بحارالانوار علامه مجلسی است و به قرار ذیل میباشد: عقل، علم و حکمت، توحید، عدل، معاد، نبوت، امامت، موجودات، ایمان و فضایل، کفرو رزائل، حقوق و آداب معاشرت، قرآن و دیگر کتب آسمانی، ذکر و دعا و احکام. فهارس المیزان فی تفسیر القرآن توسط ابن فزوع به زبان عربی تدوین گشته است که در سال 1403 هـ ق در قم به حلیه طبع آراسته گردیده است.
کتاب «مختصر المیزان فی تفسیر القرآن» به زبان عربی است که فشردهای از تفسیر المیزان میباشد و تدوین کنندهاش سلیم الحسنی میباشد. این اثر در حاشیه قرآن در بیروت و به سال 1417هـ ق چاپ شده است. نور من القرآن (المیزان المختصر فی التفسیر) خلاصه المیزان میباشد که تلخیص کنندهاش کمال مصطفی شاکر است، این اثر را فاطمه مشایخ به زبان فارسی برگردانیده که زیر نظر احمد سیّاح در تهران، توسط انتشارات اسلام و در چهار جلد و زیری تا کنون سه بار طبع گشته است. الیاس کلانتری نیز خلاصهای از المیزان را تهیه و در اختیار علاقهمندان قرار داده است.
مجموعه معارف قرآن در المیزان که به منزله مرجع یا فرهنگ معارف قرآن است، توسط سید مهدی امین از تفسیرالمیزان انتخاب و تلخیص گردیده که بر حسب موضوع طبقه بندی شده است از این اثر تا کنون سه جلد با عنوان معارف قرآن در شناخت خدا، معارف قرآن در شناخت جهان و معارف قرآن در شناخت ملائکه، جنّ و شیطان تدوین و توسط سازمان تبلیغات اسلامی به چاپ رسیده است.
شمس الدین ربیعی به تقاضای مؤسسه انتشارات نور فاطمی مطالبی را به صورت موضوعی از کتاب المیزان گزینش نموده که عنوان کلّی آن «با علامه در قرآن» است اما هر مجلد با عنوانی ویژه تنظیم شده است.
دیدگاههای دانشوران جهان اسلام
عادل نویهض ـ متفکر و مؤلّف لبنانی ـ در بخش مستدرک جلد دوم معجم المفسّرین به معرفی علامه طباطبایی و تفسیرش پرداخته است.(19) فهد بن عبدالرحمن رومی نویسنده اهل عربستان اگر چه کوشیده است تفسیر المیزان را اثری معرفی کند که تفکرات افراطی شیعی بدان راه یافته است ولی اعتراف مینماید: یکی از اختصاصات این تفسیر بحثهای گستردهای است که در هنگام تفسیر بعضی از آیات مطرح کرده است و طی آنها هر موضوعی با تمام ابعاد و جوانب، آن گونه که شایسته و بایسته است، مورد مطالعه قرار میگیرد. سپس مؤلف المیزان را خطاب قرار میدهد و میگوید:من به راستی در شگفتم از این قدرت عقلانی که تو را در عمق دریای توفانی و کنترل ناشدنی معانی به غورو تفحص واداشته و حقایق ژرف و دشوار را به صورت روشنی در منظر اندیشه قرار میدهد.(20)
محمد فاضلی از اساتید دانشگاه مصر در مقاله بخشی از مشخصات المیزان را مورد توجه قرار میدهد و مینویسد: این تفسیر با شیوهای جالب و مطالب دل نشین و مباحث تحقیقی خود به سفرهای گسترده میماند که «فیها ما تشتهیه الا نفس و تلذّالاعین»(21) در آن بهشت آنچه دل خواهان است و دیدهها از آنها لذت میبرد موجود است و هر کس بر حسب فراخور حالش از آن تمتّع مییابد، پرداختن علامه به مسایل با شیوهای عمیق و در ابعادی وسیع خواننده را خرسند و در موارد متعددّی وی را با تحقیقات تازه مواجه میسازد و از سوی دیگر مباحث تحقیقی، فلسفی، کلامی، ادبی و... که به مناسبتهای خاص در تفسیر آیات آمده است به ارزش و اهمیت آن میافزاید.(22)
مصطفی محمد با جقنی نیز برای ثابت نمودن نظرات خود، از استدلالهای علمی و استوار المیزان بهره گرفته و از براهین و مطالب منطقی علامه طباطبایی استقبال کرده است.(23) شیخ محمد فحّام، رئیس انجمن فرهنگی مصر، نوشته است: اما تفسیر المیزان را بهترین تفاسیر یافتهایم و تا جلد هیجدهم آن را مورد مطالعه قرار دادهایم.(24) دکتر و هبه الزحیلی معاصر و صاحب تفسیر المنیر و دانشور اهل سوریه، گفته است: تفسیر المیزان را در اختیار دارم و از منابع مورد مراجعه من است.(25)
از منظر معاصران و شاگردان
علامه سید محمد حسین حسینی تهرانی اشاره کرده است که بنای تفسیر المیزان برآن است که آیات قرآن را خود آیات تفسیر کند و معنای قرآن از کلام وحی بدست آید. در این اثر بین معانی ظاهری و باطنی و عقل و نقل جمع شده و هر یک خط خود را ایفا میکنند. این تفسیر به قدری جالب است که میتوان آن را به عنوان سند عقاید شیعه به دنیا معرفی کرد. تفسیر مزبور در نشان دادن نکات دقیق و حسّاس و نیز در جامعیت منحصر بفرد است.(31)
آیة اللّه جعفر سبحانی مینویسد: نکتهای که از نظر اخلاقی و معنوی جلب توجه میکند وارستگی علامه طباطبایی از هر نوع تظاهر به دانش بود و پیوسته محرکش در عمل جلب رضایت خداوند و اخلاص بود. اگر فردی از مراتب علمی او مطلع نبود هرگز فکر نمیکرد این مرد پایه گذار روش جدید در تفسیر و طراح قواعد نو و مسایل ابتکاری در فلسفه و استادی در سیر و سلوک بوده باشد. علامه را باید از بنیان گذاران سبکی خاص در تفسیر دانست که نمونههای آن صرفاً در اخبار خاندان رسالت است و آن رفع ابهام هر آیه توسط آیهای دیگر است.(32)
آیة الله ناصر مکارم شیرازی صفای روح و معنویت استادش، علامه طباطبایی را ستوده و درباره تفسیر المیزان نوشته است: اثری است بر اساس روش عالی تفسیر قرآن به قرآن و حقاً متضمّن یک سلسله حقایق است که تا کنون بر ما مخفی بوده است.(33) آیةالله محمد هادی معرفت یادآور شده است: این تفسیر گنجینهای از اندیشه اسلامی است. نوآوریهای قابل توجهی در آن مشاهده میشود که متأسفانه در زمان خود علامه در جامعه ایران این نکات روشن نگشت چه رسد به دیگر جوامع. وجود
عینی و شخصیت علامه در المیزان منعکس است. علامه در این اثر تحقیقات عمیق و عالی مطرح نموده که میتواند در اندیشههای علمی، فلسفی و اسلامی تحوّل بوجود آورد بنابراین بحث و پژوهش پیرامون آن از ضروریات حوزههای علمیه شیعه است.(34)
آیةاللّه دکتر صادقی که مدت نه سال از محضر علامه بهره برده است، میگوید: نقاط عطف فکری بوجود آمده از تفسیر المیزان در یک نقطه مختصر میشود که روی هم رفته نظر علامه در این تفسیر، توجه دادن به معنای اصیل قرآنی است که حتی المقدور مقاصد الهی را بدون تأثیرپذیری از افکار پیشنیان و نظرات این و آن در دسترس محققان و همگان نهادهاند، علامه حریّت معانی قرآن را جایگزین اسارتها کرده و صراطی مستقیم در فهم معانی وحی پیش پای پویندگان حق نهاده است، به علاوه ایشان تا اندازهای قابل ملاحظه قرآن را از جمودهای گذشته رها کرده و افکار و دقتها در فهم هر چه افزونتر مفاهیم قرآنی به حرکت در آورده است.(35)
آیةالله محمدی گیلانی، از شاگردان مبرّز علامه طباطبایی، نوشته است. تفسیر المیزان فوق العاده است مؤلّفش برای توضیح و تفسیر قرآن کریم از قواعد عقلی استفاده نکرد بلکه بحثهای فلسفی و روایی را در المیزان بهانهای قرار داد تا بدین وسیله حقانیت این علوم را از طریق قرآن و زبان اهل بیت به اثبات برساند.(36)
پي نوشت :
37. المیزان، ج 16، ص274.
38. مجله مشکوة، ش 38، مقاله سید ابراهیم علوی، ص 18ـ21؛ و نیز بنگرید به جایگاه سیاق در المیزان، محمد علی رضایی کرمانی، فصلنامه پژوهشهای قرآنی.
39. جسارتهای ادبی در المیزان ، محمد حسن ربانی، فصلنامه پژوهشهای قرآنی، ش 9و10.
40. بحار الانوار، ج23، ص 108.
41. تفسیر تسنیم، آیت الله جوادی آملی، جلد اول مقدمه.
42. المیزان، ج5، ص 272.
43. همان، ص275.
44. نک، بحار الانوار، ج 89، ص 103و106.
45. آیینه مهر، ص 23و30.
46. المیزان، ج 10، ص 351، و نیز ج 3، ص 85.
47. مقدمه تفسیر عیاشی، به قلم علامه طباطبایی.
48. قرآن در اسلام، علامه طباطبایی، ص 25.
49. نک:وسایل الشیعه، شیخ حرّ عاملی، ج18، کتاب قضا.
50. مفتاح المیزان، علیرضا میرزامحمد، مقدمه، ص 23.
51. المیزان، ج13، ص 88.
52. همان، ج 11، ص 146.
53. گفتگو با دکتر محمد صادقی، فصلنامه پژوهشهای قرآنی، ش 9 و10، ص 291.
54. رسالةالاسلام، سال هشتم، ش دوم، سال 1375هـ.ق ص 217ـ218.
55. معجم المفسرین، عادل نویهض، بیروت، 1409هـ.ق، ج 2، ص 777.
56. اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، فهدبن عبدالرحمن رومی، جاول، ص249.
57. سوره زخرف، آیه 71.
58. ویژگی هایی چند از تفسیر المیزان، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد، ش دوم تابستان 1367، ص 251.
59. منهج القرآن الکریم فی تقدیر الاحکام، مصطفی محمد باجقنی،ص 287.
60. مهر تابان، علامه سید محمد حسین حسینی تهرانی، ص70 و نیز بنگرید به فصلنامه پژوهشهای قرآنی، همان، ص212.
61. مصاحبه با استاد وهبه زحیلی، بینات، سال اول، ش 2، ص118.
62. دومین یادنامه علامه طباطبایی،ص286.
63. نقباءالبشر فی القرن الرابع عشر، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج2، ص 246ـ245 .
64. نخستین یادنامه علامه طباطبایی، ص 200.
65. یادنامه مفسّر کبیر علامه طباطبایی، ص 79ـ80ونیز ص116.
66. همان، ص 187 و نیز یادها و یادگارها، علی تاج دینی ،ص18.
67. رساله لب اللّباب، علامه سید محمد حسین حسینی تهرانی، ص18، مهر تابان، ص 12و40.
68. مفتاح المیزان، ج اول، مقدمه ص 39، یادنامه مفسّر کبیر علامه طباطبایی، ص47.
69. جرعههای جان بخش، از نگارنده، ص 245.
70. گفتگو با استاد آیت الله معرفت (ره)، فصلنامه پژوهشهای قرآنی، همان، ص269ـ271.
71. گفتگو با آیت الله دکتر صادقی، ماخذ قبل، ص 285ـ286.
72. یادنامه مفسّر کبیر...، ص 194ـ195.
منبع: پاسدار اسلام