22 دی 1387 / 14 محرم الحرام 1430 / 11 ژانویه 2009 |
1) 22دي ماه سال1366هجري شمسي: نيروي زميني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي عملياتي را از قرارگاه رمضان آغازكرد. اين عمليات با رمزيازهرا(س) دراستانهاي كركوك، دهوك، و دياله اجراشد. گفتني است كه درعمليات نامنظم ظفر5 معارضان عراقي نيزبا دلاوردمردان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي همكاري كردند و اين عمليات با موفقيت به پايان رسيد. |
2) صدور فرمان تأسيس "عدالتخانه" توسط "مظفرالدين شاه قاجار" (1284 ش) پافشاري و مبارزات مردم مسلمان ايران به رهبري روحانيت، براي به دست آوردن حق تصميمگيري در امور خويش و برقراري حكومت مشروطه، سرانجام استبدادگران را منزوي و شاه قاجار را به پذيرش درخواست ايشان ناچار ساخت. بست نشينان در حرم حضرت عبدالعظيم، با واسطه قرار دادن سفير عثماني، خواستههاي خويش از جمله تأسيس عدالتخانه در سراسر كشور را به دولت اطلاع دادند. مظفرالدينشاه نيز كه شور و هيجان مردم را در اين امر ديده بود، بدون هيچ درنگي حكم تأسيس عدالتخانه را صادر نمود. بدين ترتيب نخستين كوششهاي مردم آزادمنش ايران و رهبرانشان به خصوص آيتاللَّه سيد محمد طباطبايي كه اولين بار، تأسيس عدالتخانه توسط وي مطرح شد به ثمر نشست و راه براي تحقق خواستههاي مهمتر كه همان پذيرش مشروطيت بود، هموار گشت. به دنبال صدور اين فرمان، آيتاللَّه سيد عبداللَّه بهبهاني و سيد محمد طباطبايي به همراه ساير علما پس از يك ماه تحصُّن باشكوه و احترام فراوان و با استقبال مردم، وارد شهر شدند. |
3) رحلت عالم امامي و فقيه اصولي، آيتاللَّه "سيد ابوالقاسم دهكُردي اصفهاني" (1313 ش) آيتاللَّه سيد ابوالقاسم دهكردي اصفهاني در حدود سال 1234 ش (1272 ق) از پدر و مادري فرهيخته در دهكُرد از توابع شهركرد به دنيا آمد. وي در ابتدا در اصفهان از محضر بزرگواراني همچون ميرزا ابوالمعالي كلباسي و محمدباقر مسجد شاهي و... استفاده برد و سپس در نجف نزد حضرات آيات: ميرزاي بزرگ شيرازي، ميرزا حبيباللَّه رشتي، شيخ زينالعابدين مازندراني و ميرزا حسين نوري كسب فيض نمود. آيتاللَّه دهكردي سپس به اصفهان بازگشت و به تدريس، تأليف و تبليغ مشغول گشت و متجاوز از سيصد تن از فضلا در مجلس درس او در مدرسه صدر حاضر ميشدند. وي علاوه بر مراتب علم و دانش، خطيبي توانا بود و مردم بسياري از خواص و عوام از مجالس وعظ او استفاده ميكردند. برخي از آثار اين عالم بزرگ از اين قرارند: شرح بر شرايع در دو جلد، جَنَّةُ الماوي در اخلاق، حاشيه بر تفسير صافي و وسيلة النجاة. سرانجام آيتاللَّه دهكردي اصفهاني در 22 دي ماه 1312 ش برابر با ششم شوال 1353 ق در 79 سالگي بدرود حيات گفت و جنازه اين مرجع بزرگ پس از تشييعي باشكوه در جوار مقبره حضرت زينب بنت موسي بن جعفر(ع) در اصفهان به خاك سپرده شد. |
4) محكوميت انتشار مقاله توهينآميز روزنامه اطلاعات عليه امام توسط مراجع تقليد (1356 ش) در پي قيام خونين نوزدهم دي ماه 1356 در قم و تبليغات كاذب و انحرافي رسانههاي رژيم شاه و پشتيبانان خارجي آن بر ضد اين قيام، حضرت آيتاللَّه گلپايگاني در نامهاي به آيتاللَّه سيد احمد خوانساري در تهران، خواستار كمك ايشان در مقابله با اين تبليغات شد. همچنين حضرات آيات مرعشي نجفي، ميرزا هاشم آملي و شيخ مرتضي حائري يزدي با انتشار اعلاميههايي، چاپ مقاله توهينآميز در روزنامه اطلاعات بر ضد امام خميني و فاجعه 19 دي ماه قم به دست عوامل رژيم پهلوي را شديداً محكوم كردند. |
5) تشكيل شوراي انقلاب به فرمان "امام خميني" (ره) (1357ش) با اوجگيري نهضت اسلامي در سال 1357، انديشه طرح تشكلي به نام شوراي انقلاب در ميان روحانيون معتمد حضرت امام(ره) پديد آمد كه در سفر شهيد مطهري به پاريس، اين طرح با امام در ميان گذارده شد. با موافقت معظمٌ له، اين شورا تشكيل گرديد و اعضاي آن انتخاب شدند. پس از آن امام خميني(ره) طي اطلاعيهاي، اعضاي شوراي انقلاب اسلامي را تعيين و وظايف آن را براي مردم تشريح نمودند. معظمله در بخشي از اطلاعيه خويش فرمودند: به موجب حق شرعي و بر اساس رأي اعتماد اكثريت قاطع مردم ايران كه نسبت به اينجانب ابراز شده است، در جهت تحقق اهداف اسلامي ملت، شورايي به نام شوراي انقلاب اسلامي، مركب از افراد با صلاحيت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق، موقتاً تعيين شده و شروع به كار خواهند كرد. اعضاي اين شورا عبارت بودند از: حضرات آيات سيد علي خامنهاي، سيد محمود طالقاني، سيد محمد بهشتي، مرتضي مطهري، اكبر هاشمي رفسنجاني، سيد عبدالكريم موسي اردبيلي، محمدرضا مهدوي كني و آقايان يداللَّه سحابي، مهدي بازرگان و عباس شيباني و... . در آستانه پيروزي انقلاب، اعضاي اين شورا، مهندس بازرگان را به عنوان نخست وزير دولت موقت پيشنهاد كردند كه حضرت امام با اين پيشنهاد موافقت نمودند. پس از پيروزي انقلاب، اين شورا با مشروعيت حاصله از حمايتهاي مردمي، زمام امور را به دست گرفت. از جمله اقدامات شوراي انقلاب، ميتوان به تصويب اساسنامه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، ملي شدن بانكها، سامان بخشيدن به دادگاههاي انقلاب، برگزاري همهپرسي در رابطه با نظام جمهوري اسلامي، بررسي پيشنويس قانون اساسي، تصويب آيين نامههاي مجلس خبرگان و برگزاري انتخابات رياست جمهوري و مجلس شوراي اسلامي و... اشاره كرد. مسؤوليت شوراي انقلاب تا زمان تشكيل مجلس شوراي اسلامي به طول انجاميد و از تاريخ 7 خرداد 1359 وظايف اين شورا به مجلس و شوراي نگهبان واگذار گرديد. |
6) عمليات كوچك ظفر 5 در استان كركوك و دياله عراق توسط سپاه (1366ش) |
7) 14محرم الحرام سال330هجري قمري: «ابوعبدالله حسين بن حجّاج بغدادي» شاعرايراني نژاد شيعه مذهب و ازعلما و نويسندگان قرن چهارم هجري قمري متولد شد. او درسرودن شعرذوقي سرشارداشت و به سبب داشتن قريحه شاعري به معلم ثاني ملقب بود. حجاج بغدادي به علت سبك خاصش درطنز همچنين رواني و دلچسبي مضامين و الفاظي كه براي اشعارش انتخاب مي كرد شاعري ممتازشناخته شد. او ازسرايندگان واقعه غديرخم و مداح اهل بيت عصمت و طهارت بود. شريف رضي دانشمند معاصروي منتخب اشعارحجاج بغدادي را دركتابي بنام «الحُسن من شِعرالحُسين» گردآوري كرده است. |
8) 14محرم الحرام سال1264هجري قمري: سيد صدرالدين عاملي اصفهاني ازمراجع شيعه دراصفهان بدرود حيات گفت. نسب او با چندين واسطه به ابراهيم بن موسي بن جعفر(ع) مي رسد. ايشان دوره فقه و اصول، حديث، عروض و ادبيات را نزد علماي بزرگ گذراند و سپس تحقيق و مطالعه و تدريس را آغاز كرد. اُسوه عترت، منظومه رضاعيه و چندين حاشيه بركتب مهم و مرجع اهل شيعه ازمهمترين آثارعاملي اصفهاني محسوب مي شوند. |
9) درگذشت فقيه و مفسر "سيدابوالقاسم لاهوري" (1324 ق) ابوالقاسم بن حسين بن نقي رضوي تقوي لاهوري، فقيه و مفسّري بود كه در كشمير متولد شد. وي از مشاهير علماي هند و عالمي فقيه، فاضل، مفسر متبحّر و داراي تاليفات متعددي است. او در لاهور مدفون ميباشد. آثار ابوالقاسم لاهوري عبارتند از: برهانِ شَقُّ القَمَر و رَدُّالنير الاكبر، الصراطُ المستقيم و... |
10) 11ژانويه سال642ميلادي: سپاه درهم شكسته ساساني درجنگ معروف نهاوند درمقابل قواي اسلام شكست خورد و مغلوب سپاه اسلام شد. اين نبرد كه درپي جنگهاي قادسيه، مدائن روي داد، نظام پوسيده ساساني را مقهورخود ساخت و ازهرگونه مقاومت و مدافعه منظم درمقابل سپاه عظيم اسلام مأيوس كرد. پس ازفتح نهاوند يزدگرد سوم آخرين شاه ساساني فراركرد اما درنزديكي مرو بدست آسياباني كشته شد و با مرگ او سلسله ساساني منقرض شد. درپي آن قواي اسلام به فتح شهرهاي ديگر و گسترش قلمرو اسلام پرداختند. |
11) پيروزي نيروهاي اسلام بر "يزدگرد سوم" و انقراض سلطنت ساساني (642م) ساسانيان كه بيش از 400 سال بر ايران حكومت كرده بودند در روزگار پس از قتل خسروپرويز به دست فرزندش، به دلائل گوناگوني در سراشيبي سقوط و انحطاط قرار گرفتند. در همين هنگام آشفتگي بسياري در اوضاع ايران پديد آمد و در طي چهار سال بيش از 10 نفر به سلطنت رسيدند، تا سرانجام يزدگرد سوم بر تخت سلطنت نشست. در زمان وي دولت ساساني در اوج ضعف و درماندگي خود بود و خوشگذراني امرا و ظلم و ستم بيش از حد پادشاهان، فشار زيادي بر مردم محروم وارد ميآورد. استبداد پادشاهان، قدرت بيحساب مُغان يا مقامات مذهبي، عدم تساوي اجتماعي، نظام غلط طبقاتي، اخذ مالياتهاي سنگين و شكلگيري يك نوع بردگي فكري از جمله دلائلي بودند كه باعث شد هرگونه نداي اصلاحطلبي و جنبش آزادي خواهي مورد استقبال عمومي مردم ستمديده ايران واقع شود. از سوي ديگر اسلام به عنوان ديني مطرح گرديد كه اعتقادات آن با مباني عقلي و فكري منطبق بود و جايگزيني توحيد و يكتاپرستي به جاي دو خدايى و پذيرش احكام و عمل به آن، براي ايرانيان كه خواهان خروج از سختگيريهاي موبدان زرتشتي بودند به عنوان مائدهاي آسماني تلقي گرديد. آنان با پذيرش دين اسلام، مساوات، برابري و برادري ميان ضعيف و قوي و رهايى از جامعه طبقاتي ساسانيان را به دست ميآوردند. همچنين مدارا و عدم سختگيري اوليه مسلمانان و آزادي در عقيده و مذهب بدون تعرض، از عواملي بود كه به سقوط ساسانيان وحاكميت مسلمانان انجاميد. در اين اوضاع و احوال بود كه سپاهيان اسلام در زمان خليفه دوم به ايران حمله كردند و در طي جنگهاي قادسيه و نهاوند، ارتش مجهز ايران را شكست داده و اسلام را در آن نواحي منتشر ساختند. عقبنشيني برخي امرا و اشراف و دهقانان ايراني و حتي موبدان در برابر امواج هجوم نيروهاي اسلام، نارضايتي از حكومت ساسانيان و اسلام آوردن ايرانيان و همدلي با مسلمانان از عوامل مهم سقوط و اسلامي شدن تدريجي ايران بود و مقاومتها و شورشهاي ضدعربي كه در خلال فتح و پس از آن، در شهرها رخ ميداد، مانعي جدي دربرابر گسترش اسلام نبود. همدلي برخي از اشراف و امراي ايراني با مسلمانان باعث شد كه بر جان و مال خود ايمن شوند و حتي از عطاياي اسلامي بهرهمند گردند و گاه موقعيت اجتماعي و سياسي خود را نيز حفظ كنند. |
12) تولد "دني پاپن" فيزيكدان فرانسوي و مخترع ديگ بخار (1647م) دني پاپن، يكي از مخترعان برجسته فرانسوي، در 11 ژانويه 1647م در اين كشور به دنيا آمد. وي از نوجواني به امور صنعتي و فني علاقه داشت. از اينرو پس از طي تحصيلات خود در پاريس، راهي لندن شد و با يكي از دانشمندان آن سامان، درباره تكميل ماشين فشار هوا همكاري نمود. پس از چندي، پاپن براي اولين بار به نيروي بخار آب پي برد و در صدد استفاده از اين نيرو برآمد. از اين رو نخستين ديگ بخار را در سال 1688م اختراع كرد و در سالهاي بعد به تكميل آنپرداخت. اين دستگاه كه به ديگ بخار پاپن شهرت يافت، شامل ظرفي كاملاً سربسته بود كه در معرض حرارت قرار ميگرفت. بخار آب متراكم در ديگ، فشاري درآن ايجاد ميكرد كه باعث بالا رفتن غليان آب ميگرديد. پاپن، براي اين ديگ، دريچه اطميناني نيز ساخت تا به هنگامي كه فشار بخار آب از حد معيني تجاوز ميكرد، دريچه خود به خود گشوده ميشد و بخار از آن به خارج راه مييافت. اين اختراع و ديگر كارهاي عملي پاپن باعث شد كه وي به عضويت انجمن سلطنتي درآيد. پس از چندي، پاپن از فشار داخل ديگ، به فكر استفادههاي عملي از نيروي بخار آب افتاد و اولين نيروي كارآمد را براي حركت كشتيها فراهم آورد. پاپن را به دليل اين اختراع مهم، پدر بخار لقب دادند. وي سرانجام در 2 اوت 1714م در 67 سالگي در لندن درگذشت. |
13) تولد "ويليام جِيمز" فيلسوف و نظريهپرداز معروف امريكايي (1842م) ويليام جِيْمْز، فيلسوف و روانشناس شهير امريكايى در يازدهم ژانويه 1842م در نيويورك به دنيا آمد. وي تحصيلات ابتدايى و متوسطه خود را در فرانسه گذراند و از ابتداي زندگي با زبانهاي متعددي آشنا شد. ويليام در همين زمان به نقاشي روي آورد و با علاقه زياد در گالريهاي هنري اروپا به مطالعه پرداخت؛ ولي معلمش او را از اين كار باز داشت و وي را به كاري ديگر فراخواند. جِيمز پس از آن به تحصيل علوم طبيعي و سپس طب مشغول شد و علي رغم اخذ دكتراي پزشكي، از طبابت صرف نظر نمود و به روانشناسي روي آورد. اما ديري نگذشت كه از روانشناسي نيز چشم پوشيد و به فلسفه پرداخت. ويليام جِيمز در نهايتْ دريافت كه رستگاري و نجات او در وجود خودش نهفته است از اين رو اعلام كرد كه به رغم رنج و دردم، زندگي خود را بر پايه كارها، رنجها و ابتكارات خويش بنيان خواهم گذاشت. وي در سالهاي بعد، وقتش را صرف فراگيري و سپس بسط فلسفه اصالت عمل يا پراگماتيسم نمود. از نقطه نظر جِيمز، نجات و رستگاري انسانْ متكي به اراده خود اوست. جهانْ سراسر خوب نيست ولي اگر ما اراده كنيم ميتوانيم آن را بهتر سازيم. در همين سالها، جِيمز به نگارش كتاب اصول روانشناسي پرداخت كه نشان دهنده عطف توجه جِيمز از علم به فلسفه است. روانشناسي او، پيش از آنكه مطالعه نمودهاي ذهن باشد، مطالعه انسانهاي زنده است. جِيمز اعلام داشت كه مطالعه شور و وجدان آدمي بايد تابع مطالعه سلوك و اخلاق آدمي بوده و روانشناسي بايد در حكم مقدمهاي براي علم اخلاق باشد. به عبارت ديگر، ذهنْ يك ابزار مادي نيست، يك وسيله روحي است. ذهنْ تنها ثبات انديشهها نيست، بلكه مولّد و آفريننده آنهاست. ذهنْ معلم و راهنماي ما به سوي دنياي آزادتر، آرامتر و بهتر است. اين انديشه، جِيمز را دوباره به فلسفه كوشش براي بهتر ساختن جهان ميكشاند. وي با تصديق اينكه جهان پر از شرّ و بدي است، ميگفت: اين همان چيز است كه زندگي ما را با ارزش و قابل تحمل ميسازد. زيرا وجود شر به ما گرانبهاترين چيز را ارزاني داشته است و آن اميد است. اميد آن فعاليت اخلاقي است كه ما را به مبارزه و در صورت امكان به غلبه بر شر و بدي برميانگيزد. جِيمز ميگفت: ما آن قدرت را داريم كه جهان را بهتر سازيم زيرا داراي اراده آزاد هستيم. جِيمز معتقد است كه اين دنيا يك عنصر تام و تمام پرداخته نيست بلكه تركيبي از عناصر مجزّا و متضاد است. سوي ديگر، جهانْ نظم واحدي نيست بلكه نظمي متكثّر است. مجموعهاي از جريانات مخالف است كه بعضي از آنها خوب و بعضي بد هستند. كار ما آن است كه بر بديها غلبه كنيم و خوبيها را تثبيت نماييم. در اين ميان، كمترين موفقيت نيز چنان شرافتي به تلاشهاي ما ميدهد كه هر گونه كوششي را ارزشمند ميكند. در اين فلسفه، جِيمز عنوان ميكند: جنگيدن به خاطر خوبي، حتي اگر به نتيجهاي منتج نشود شاديبخش است. اين را نيز بايد به خاطر داشت كه در اين جنگْ خدا يار ماست. جِيمز دنيا را تركيب و مجموعهاي از واقعيات ميداند و حقيقت را انكار ميكند. وي بر اين عقيده بود كه آنچه را ما حقيقت ميناميم تنها يك فرض است، فرضِ كارآمدي كه ما را قادر ميسازد تا اندكي از آشوب را به اندكي از نظم تبديل كنيم. آنچه ديروز حقيقي بود امروز ممكن است حقيقت نداشته باشد و حقايق كهن چون ابزار كهنه ممكن است زنگ بزند و ديگر به كار نيايد. حقيقت نميتواند در همه وقت و براي همه افراد وجود داشته باشد. به عقيده جِيمز، معنا و مفهوم زندگي، در مجادلات و منازعات ويرانگر ميان انسانها نيست بلكه در كوشش مشترك همه بشريت براي غلبه بر نيروهاي شر و اهريمني است. به عبارت ديگر، فلسفه عملي، دستگاه فلسفي خاصي نيست، بلكه در حقيقت روشي است براي به دست آوردن نتايج عملي. فلسفه اصالت عمل جِيمز، مجموعهاي از نظريات و ديدهاست و خصوصيت عمده آن، بيطرفي در ميان عقايد و آرا است. از كتابهاي معتبر جِيمز، اراده باور كردن، انواع تجارب ديني، فلسفه اصالت عمل و معناي حقيقت را ميتوان نام برد. ويليام جِيمز سرانجام در 26 اوت 1910م در 68 سالگي درگذشت. |
14) درگذشت "ادوارد فيتز جرالد" نويسنده، مترجم و شاعر انگليسي (1880م) ادوارد فيتز جرالْدْ، يكي از ادباي مشهور انگلستان در 31 مارس 1809م در ايالت سوفوك انگلستان در خانوادهاي سرشناس و اشرافي به دنيا آمد. وي پس از اتمام تحصيلات دانشگاهي خود، چندي به فراگيري زبان و ادبيات كشورهاي خاورميانه به ويژه ايران مشغول شد و با آثار بزرگاني همچون سعدي، حافظ، عطارنيشابوري و عبدالرحمن جامي و به خصوص حكيم عمر خيام نيشابوري آشنايى يافت. جرالد به دليل علاقه بسيار به زبانهاي شرقي به ويژه زبان وادبيات فارسي، رباعيات خيام و منظومه عبدالرحمان جامي را به انگليسي ترجمه كرد. او در ترجمه رباعيات خيام، آن چنان مهارتي از خود نشان داد كه در آن سالها به عنوان يكي از ترجمههاي برتر جهان برگزيده شد. ترجمه جرالد از رباعيات خيام، زيباترين و معروفترين ترجمهاي است كه تاكنون از اين رباعيات انجام شده است. اين اثر، ترجمهاي آزاد و اقتباس گونه است كه انديشههاي خيام را در قالب شعر انگليسي ريخته است. در ترجمه رباعيات خيام به انگليسي، روح اثر اصلي حفظ شده و مترجم در بيان فلسفه خيام به خوبي از عهده كار برآمده است. به بياني ديگر، فيتز جرالد از رباعيات خيام، ترجمه تحت اللفظي به عمل نياورده است، بلكه بسياري از اين رباعيات، از انديشه و ادراك خيام درباره زندگي الهام گرفته، تعبيرات او را درهم آميخته و در قالبي موزون و دلنشين، اشعاري از نو خلق كرده است. هرچند اين اثر در آغاز جلب توجه نكرده، بلكه بر حسب اتفاق، پس از مرگ فيتز جرالد، برخي از شاعران انگليسي به ارزش آن پي بردند و آن را به مردم شناساندند. از آن پس، اين اثر مورد توجه محافل ادبي قرار گرفت و محبوبيت عام يافت. جرالد با ترجمه آثار ادبي و عرفاني دانشمندان مسلمان به زبان انگليسي، نقش مهمي در نشر افكار ديني ومعنوي آنان ايفا كرد. ادوارد فيتز جرالد سرانجام در يازدهم ژانويه 1880م در 71 سالگي درگذشت. |
15) استعفاي "شاذلي بن جديد" رئيس جمهور اسبق الجزاير (1992م) شاذلي بن جديد سياستمدار معروف الجزاير، كه خود از طرف احمدبن بلا اولين رئيس جمهور الجزاير به فرماندهي نظامي در شرق اين كشور برگزيده شد، بعد از كودتاي هواري بومِدِيَن عليه احمد بن بلا در سال 1965م عضو ستاد كل ارتش گرديد. از سال 1979م و با مرگ بومدين، شاذلي بن جديد به رياست جمهوري و فرماندهي كل نيروهاي مسلح الجزاير دست يافت و بر خلاف دشمني گذشتهاش با استعمار، دست دوستي به سوي فرانسه دراز كرد. وي سرانجام در 11 ژانويه 1992م درپي اعلام نتايج انتخابات پارلماني الجزاير كه در آن جبهه نجات اسلامي پيروز شده بود، به جاي واگذاري قدرت به اكثريت پيروز، از مقام خود استعفا كرد تا راه براي ايجاد يك حكومت سركوبگر نظامي و تعليق قوانين كشور و نتايج انتخابات گشوده شود. از آن پس، شوراي حكومتي جديد الجزاير قدرت را به دست گرفت كه عملاً تحت كنترل فرماندهان ارتش الجزاير قرار داشت. |