با تأکید بر مسئولیت‌های حکومت در قبال دین و فرهنگ مردم

درآمدی بر پژوهش؛ پیرامون تعامل دولت ودین

موضوع مناسبات و یا تعامل دولت و دین یکی از موضوعهای مهم، ولی علیرغم وضوح ظاهری، مجهول وناشناخته می‌باشد. چون غیر از کتابهای «معالم القربه»، «سلوک الملوک» و «احکام السلطانیه» و برخی دیگر از آثار ماوردی که در قرنهای 4 و 5 به رشته تحریر درآمده است در آثار گذشته به ویژه در فرهنگ شیعه نوشته یا تحقیق اساسی به چشم نمی‌خورد و در نوشته‌های متأخرین غیر از فقه الدوله
دوشنبه، 23 دی 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
درآمدی بر پژوهش؛ پیرامون تعامل دولت ودین
 درآمدی بر پژوهش؛ پیرامون تعامل دولت ودین، با تأکید بر مسئولیت‌های حکومت در قبال دین و فرهنگ مردم
 

نویسنده: حجت الاسلام محمد جواد ابوالقاسمی
 
 
 
 
 

اشاره :

موضوع مناسبات و یا تعامل دولت و دین یکی از موضوعهای مهم، ولی علیرغم وضوح ظاهری، مجهول وناشناخته می‌باشد. چون غیر از کتابهای «معالم القربه»، «سلوک الملوک» و «احکام السلطانیه» و برخی دیگر از آثار ماوردی که در قرنهای 4 و 5 به رشته تحریر درآمده است در آثار گذشته به ویژه در فرهنگ شیعه نوشته یا تحقیق اساسی به چشم نمی‌خورد و در نوشته‌های متأخرین غیر از فقه الدوله الاسلامیه که علیرغم کاستیها، بخش عمده آن برگفته از آثار «ابن خوه» و »ماوردی» است مطلب دیگری در این حوزه نگاشته نشده است. چون آنچه تاکنون مورد بحث بوده، موضوع «دین ودولت» و تعیین قلمرو دین در دولت است و همه نوشته‌ها در صدد بیان این مطلب هستند که دین برای مشروعیت بخشیدن به دولت دارای چه نقشی است. لذا مباحثی چون امامت،‌خلافت، ولایت و ... بر گرد همین موضوع می‌چرخند. ولی بحث «دولت و دین» یک بحث پسینی است و پس از اینکه نقش دین در دولت تعیین شد نوبت به این سؤال می‌رسد که دولت در قبال دین چه نقشی دارد و روابط خود را با دین چگونه باید تنظیم کند. به تعبیردیگر در شرایط فعلی نیازمند تدوین رساله عملیه دولت در عرصه دین، فرهنگ عمومی وعقاید مردم می‌باشیم.

ضرورت پژوهش:

مقام معظم رهبری در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورخه 19/9/79 پاسخ برخی از سؤالهای مربوط به نحوه تعامل دین و دولت و میزان وظیفه‌مندی حکومت را در قبال دین و اعتقادات مردم بیان داشته‌اند.
ایشان در بخش نخست بر وظیفه‌مندی حکومت و دولت اسلامی در قبال دین و عقیده مردم تأکید فرموده‌اند و تفکر بی‌طرفی و موضع نداشتن را یک نگرش مادی گرایانه می‌دانند و بر این عقیده هستند که دستگاه دولت،‌نسبت به فرهنگ جامعه عمدتاً مسأله عقیده و اخلاق به هیچ وجه بی‌مسئولیت نیست و نمی‌تواند بی‌تفاوت باشد و این جزء‌وظایف دولت اسلامی است که در بازار عرضه فرهنگ و عقیده و اخلاق نگذارد عائله او یعنی ملت دچار گمراهی بشوند . من و شما که مسئولان حکومت هستیم، چه نماینده مجلس، چه وزیر، چه عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ، چه رئیس جمهور و ... بایستی به مقوله فرهنگ و اضلال فرهنگی با این چشم نگاه کنیم.
در اسلام نظر به مسأله عقیده و اخلاق مردم، یک نظر بی‌تفاوت و بدون حساسیت و بدون مسئولیت نیست. اسلام بخشی از گستره عدالت را به مسأله اخلاق و عقاید اختصاص می‌دهد؛ یعنی اگر به کسی که می‌توان ازانحراف او جلوگیری کرد، کمک نشود، نسبت به او بی‌عدالتی شده است؛ اگر کسی را می‌توان در زمینه مسائل اخلاقی هدایت وتربیت کرد و انسان چنین کاری را نکند، نسبت به او ظلم و بی‌عدالتی کرده است. در ذیل این آیه شریفه «من اجل ذلک کتبنا علی بنی اسرائیل انه من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعا و من احیاها فکانما احیاالناس جمیعا» چند روایت هست که حضرت می‌فرمایند : کسی که انسان را از «حرق او قتل» نجات بدهد در یک روایت هم حضرت می‌فرمایند که یا «انسان را هدایت کند»، بعد می‌فرمایند : «ذلک تأویلها الاعظم» برترین تأویل و برترین معنای این آیه همین است که اگر کسی، کسی را به قتل برساند یعنی موجب ضلالت او را فراهم بکند؛ یا کسی را احیاء بکند، یعنی موجبات هدایت او را فراهم بکند؛ آنگاه «فکانما احیا الناس جمیعا» هدایت یک انسان، ارزش و قیمت هدایت همه بشریت را دارد چون گوهر انسانی در این انسان و در همه بشریت یک گوهر است وقتی شما به گوهر انسانی کمک کردید و او را هدایت نمودید. چه در زمینه عقیده، چه در زمینه اخلاق ـ به گوهر بشری کمک کرده‌اید و یاری رسانیده‌اید؛ بنابراین این همان ارزش را خواهدداشت.
بنابراین اگر فرض کنیم در کشور محصولات فرهنگی ناسالمی وجود داشته باشد، فکر ناسالم،‌اخلاق ناسالم، رفتار ناسالم، ابزار فرهنگی ناسالم، رسانه‌های ناسالم، کتاب ناسالم، وسایل هنری ناسالم، که بتواند با خرافات و کج اندیشیها و کجرویها عقاید را سست و مخدوش کند، اینها فرآورده‌های ضد انسانی‌اند مقابله با آنها باید باانگیزه دفاع از انسانیت صورت بگیرد و همه باید در این زمینه احساس وظیفه کنند.
با توجه به اینکه هر گاه سخن از وظیفه‌مندی حکومت و دولت در قبال دین و اعتقادات مردم به میان می‌آید بلافاصله شبهه دولتی شدن دین مطرح می‌گردد و خاطره تلخ به انحصار درآمدن دین توسط دولت‌ها زنده می‌گردد. مقام معظم رهبری در پی پاسخ به شبهه‌های احتمالی برآمده‌اند و بیان داشته‌اند که :
البته این قاعده و قرارداد (مسئولیت حکومت و دولت در قبال دین و اعتقادات مردم) معنایش آن نیست که ما بیاییم یک بخشنامه صادر کنیم که حرف خلاف عقیده ما باید با ریختن سرب دردهان گوینده آن پاسخ داده شود؛ نه این اصلاً ربطی به آن ندارد ،‌مقوله دین دولتی،‌دین بخشنامه‌یی،‌توصیه اخلاقی یا زور سرنیزه یک مقوله دیگر است. این مطلبی که من می‌گویم مقوله دیگری است. آن کارها رانبایدکرد و هیچ عاقلی هم نمی‌کند. آن کسانی که برای مسائل اخلاقی ودینی و عقیدتی، به سر نیزه و زور و این چیزها متشبث می‌شوند، از عقل سالم محرومند، ما اینهارا توصیه نمی‌کنیم، اما مقولات با هم مختلفند.
بنده معتقد به دین دولتی نیستم. دین دولتی، مثل دین بنی‌امیه و بنی‌عباس است ؛ دین خدایی و دین اعتقادی و دین قلبی است. اما شما دولت دینی هستید، یعنی مشروعیتتان بر اساس یک تفکر دینی و یک عمل دینی است؛ ناگریزید که نسبت به آن پایبند باشید؛ مصلحت هم همین چیزی است که دارم عرض می‌کنم؛ این حرف، حرف متعصبانه‌ای نیست، حرف کاملاً منطقی و مستدل و معقولی است بنابراین،‌در بعضی جاها دولت وظیفه‌ای ندارد، ما هزاران مقوله از این قبیل داریم که جای بخشنامه و دخالت دولت نیست و دخالت یا افراد را بیزار می‌کند یا ریاکار تربیت می‌کند، اینها را باید کنارگذاشت. بعضی جاها هم اصلاً باید تغافل کرد و به رو نیاورد؛ باید تجاهل العارف کرد؛ می‌بینید خطاست، باید رویتان را برگردانید؛ یعنی من ندیدم. یک جاهایی هم دخالت اصلاً حرام است؛ مثلاً فرض کنید که آدم گفتگوی محرمانه تلفنی دو نفر را که یک رابطه حرامی با هم دارند گوش کند؛ مگر این که برای مقصد بالاتری باشد؛ والا گوش کردنش هم حرام است؛ ترتیب اثر دادنش هم همینطور. اما یک جا هم باید وارد بشوید؛ یک جا هم بایستی دخالت قانونی بکنید؛ یک جا هم باید نظارت قانونی بکنید؛ مانع چیزی و مؤید چیزی بشوید؛ چیزی را تسهیل و در جلوی چیزی مانع ایجاد کنید.
به نظر من آن جایی که جای وارد شدن است، ‌از تهمت و شانتاژ و این که شما دین را دولتی کردید،نهراسید چون شما دولت دینی هستید.
پس از بیان اصل وظیفه مندی وتعیین برخی از قلمروهای دخالت و عدم دخالت حکومت و دولت در امور دینی،‌اعتقادی مردم و همچنین پاسخ به سؤال دولتی شدن دین این سؤال مطرح است که چه کسی می‌تواند مصادیق را تعیین کند و چه کسی صلاحیت دارد مرزهای دخالت و عدم دخالت دولت را روشن کند؟ در پاسخ به این سؤالها مقام معظم رهبری بیان داشته‌اند.
ضابطه اینها هم یک عقل جمعی فعال است. به نظر من همین شورای عالی انقلاب فرهنگی از جمله وظایفش همین است که بنشیند و ببیند کجا دولت بایددر مقابل فرهنگ حساسیت نشان بدهد؛ کجا باید بخوص حساسیت نشان ندهد و کجا باید تغافل کند؛ اینها چیزهایی است که جمعی از افراد باید در مرکزی بنشینند فکر کنند،‌مطالعه کنند و رویش تصمیم‌گیری کنند.

سؤالهای اصلی پژوهش

1 ـ ایا حکومت و دولت اسلامی در قبال دین و اعتقادات مردم مسئولیت دارد یا ندارد؟
2 ـ مرز بین تصدی،‌حاکمیت،‌دخالت،‌مسئولیت ، بی طرف و با طرف چیست؟
3 ـ در صورت منفی بودن پاسخ و تأکید بر دولت بی‌طرف، خلا، بی‌توجهی به خواست و نظر مردم دیندار در یک جامعه دموکراتیک چگونه توجیه می‌شود؟
4 ـ آسیب‌هایی که از رهگذر بی‌طرف بودن دولت نسبت به دین؛ نصیب دولت، دین و مردم می‌شود چیست؟
5 ـ منافعی که از رهگذر بی‌طرف بودن دولت نسبت به دین، نصیب دولت،‌دین و مردم می‌شود چیست؟
6 ـ بر فرض بی طرف بودن دولت، پیشنهاد اساسی و قابل اجرا برای اعتلای معرفت و توسعه فرهنگ دینی و همچنین حمایت، پشتیبانی واداره نهادها و فعالیت‌‌های دینی چیست؟
7 ـ مدلها و الگوهای رایج و شناخته شده تعامل دولت و دین در کشورهای لائیک و بی طرف چیست؟ مدل و الگوی پشنهادی برای جامعه ایران کدام است؟
8 ـ در صورت مثبت بودن پاسخ و تأکید بر دولت با طرف و پاسخ گو، قلمرو و حیطه مسئولیت حکومت و دولت چیست؟ خط قرمز کجا است؟
9 – بهترین و مهمترین نقش و رسالت حکومت و دولت در اعتلای معرفت و توسعه فرهنگی دینی چیست؟
10 – آسیبها و تهدیدهایی که از رهگذر باطرف بودن دولت نسبت به دین نصیب دولت، دین و مردم می‌شود چیست؟
11 ـ منافع و فرصت‌هایی که از رهگذر باطرف بودن دولت نسبت به دین؛ نصیب دولت، دین و مردم می‌شود چیست؟
12 ـ چگونه می‌توان تهدیدها راتبدیل به فرصت نمود و یا اینکه از میزان آسیب‌ها کاست؟
13 ـ چگونه می‌شود منافع را توسعه بخشید واز فرصت‌ها برای وصول به هدف بهره جست؟
14 ـ برفرض مسئولیت و با طرف بودن حکومت و دولت؟ مدل والگوی مطلوب و قابل اجرا برای نحوه همکاری و پشتیبانی دولت از نهادها و فعالیت‌های دینی چیست؟
15 ـ مدلها و الگوهای رایج و شناخته شده تعامل دولت و دین درکشورهای اسلامی و حکومت‌های دینی چیست؟ مدل و الگوی پیشنهادی برای جامعه ایران کدام است؟
16 ـ آیا حکومت و دولت اسلامی می‌تواند در راستای توسعه فرهنگ دینی ازادیهای فردی و جمعی مردم را محدود کند؟
17 ـ آیا حکومت و دولت اسلامی می‌تواند از بودجه عمومی کشور برای نهادها و فعالیتهای دینی هزینه کند ؟
18 ـ اگر پاسخ مثبت می‌باشد نحوه تخصیص و مصرف چگونه باید باشد که از یک سو استقلال نهادها و فعالیت‌های دینی حفظ شود و منجر به دولتی شدن دین نگردد و از سوی دیگر امکان نظارت بر هزینه‌ها وجود داشته باشد.
19 ـ زیرساختهای اساسی در توسعه فرهنگ دینی که سرمایه‌گذاری بلند مدت دولت را اجتناب ناپذیر می‌سازد چیست؟
20 ـ ظرفیت‌ها و امکانات بالقوه و بالفعل حکومت و دولت اسلامی که بهره‌وری از آن برای اعتلای معرفت و توسعه فرهنگ دینی امکان پذیر است چیست؟

دستگاهها و نهادهای مرتبط :

مجموعه دستگاههایی که برای اعتلای دین و توسعه فرهنگ دینی دارای نقش اساسی می‌باشند و قلمرو مسئولیت و وظیفه‌مندی هر کدام به صورت دقیق باید مشخص شود عبارت است از :
1 ـ نهادها و سازمان‌ها
2 ـ قوه مجریه
3 ـ قوه مقننه
4 ـ قوه قضائیه
5 ـ نهادهای عمومی غیر دولتی بهره‌گیر از امکانات دولت
6 ـ نهادها و مؤسسه‌های خصوصی بهره‌گیر از امکانات دولت
منابع اصلی پژوهش
منابع و مواردی که برای تعیین نقش‌ها و وظایف باید مطالعه شود عبارت است از :
1 ـ مطالعه و بررسی منابع و متون اسلامی
2 ـ مطالعه و بررسی حقوقی و قانون اساسی
3 ـ مطالعه سنت و سیره ائمه معصومین (ع) در نحوه تعامل با حکومت‌ها برای تدوین الگوها
4 ـ مطالعه روش علماء شیعه در دوران غیبت و نحوه تعامل با حکومت‌ها برای حفظ دین
5 ـ مطالعه و بررسی و تحلیل روش حاکمان کشورهای اسلامی درچهارده قرن گذشته
6 ـ مطالعه و بررسی دیدگاهها و پیشنهادات مصلحان دینی در دویست سال گذشته
7 ـ مطالعه حداقل 15 کشور اسلامی با توجه به نوع حکومت‌ها، بافت جمعیت و اقلیم
8 ـ مطالعه نحوه پاسداری از ارزشهای دینی در سه دین مشهور جهان
9 ـ شناسایی ظرفیتها وامکانات نظام و حکومت در بخش‌های مختلف




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.