افشای اسناد دیگری از نفوذ عوامل راکفلر در کشاورزی ایران
اسناد نشان میدهد کشت پنبه تراریخته در ایران و پاکستان حاصل برنامه مشترکی است که توسط همکاران و دانشآموختگان «بنیاد راکفلر» در این دو کشور پیگیری میشود. این جریان نفوذ زیادی بر دولت پیدا کرده است؛ بخش مهمی از پشتپرده این جریان منتشر میشود.
پنبه از جمله گیاهان استراتژیک است که گام به گام در انحصار کمپانیهای بزرگ صهیونیستی قرار گرفته و این کمپانیها در صدد هستند تا پنبه تراریخت را به تنها گونه انحصاری پنبه جهان تبدیل کنند.در حال حاضر سطح زیر کشت پنبه در ایران بین 80 تا 90 هزار هکتار است. این میزان تقریباً نیمی از نیاز کشور را تأمین میکند. مشکل اصلی و کاهشدهنده عملکرد مزارع پنبه در کشور ما نیاز فراوان این گیاه به آب و کمبود منابع آب در ایران است؛ مشکلی که با خشکسالیهای اخیر کشور بیشتر هم شده است.
در بررسی عوامل کاهش عملکرد، از آفتها نیز نمیتوان گذشت. یکی از آفات پنبه در ایران «کرم قوزه» است. این کرم درصورت عدم هرگونه محافظتی، سبب کاهش حداکثر 25درصدی عملکرد مزارع پنبه خواهد بود. البته با تلاشهای شبانهروزی متخصصان کشور در چند سال گذشته، و استفاده از روشهای تلفیقی ــ مانند استفاده از زنبور «تریکوگراما» و سایر روشهای مبارزه بیولوژیک ــ هماکنون تا حد چشمگیری از خسارت این کرم قوزه به مزارع پنبه جلوگیری شده است.
کشت گونههای دستکاری شده ژنتیکی ــ که به کرم قوزه پنبه مقاوم میشوند ــ در شرایط خاص بین 15 تا 25 درصد به رشد تولید کمک میکند، ضمن اینکه باید به این نکته توجه داشت که محصول پنبه تراریخت از کیفیتی بسیار نازل برخوردار است و بازارپسندی اندکی دارد؛ کارخانجات نساجی همواره ترجیح میدهند از پنبه غیرتراریخت که از کیفیتی بهمراتب بهتر از پنبه تراریخت برخوردار است استفاده کنند، ضمن اینکه سلامت این نوع پنبه در استفاده آنها در سطح پوست نیز هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد.
در این گزارش مستند در یک نمونه واقعی، ضمن بررسی تجربه تولید تجاری 10ساله این محصول در پاکستان و تبعات این تصمیم، به جریانهای پشتپرده کشت این محصول در ایران و پاکستان توسط دانشآموختگان «بنیاد صهیونیستی راکفلر» نیز خواهیم پرداخت.
بخش اول: برای کشت پنبه تراریخته هیچ مجوزی صادر نشده، اما...!
مسئولان وزارتخانههای جهادکشاورزی، بهداشت و سازمان حفاظت محیط زیست مکرراً اعلام کردهاند که تاکنون هیچ مجوزی برای تجاریسازی محصولات تراریخته صادر نشده است.حال با اصلاح و ارائه مجدد این لایحه باز هم نگرانیها و بحثها درباره اشکالات این برنامه در محافل کارشناسی مطرح شده است. در همین راستا شنیدهها حاکی است با وجود مقاومت اندیشمندان عرصه زیستفناوری، درخواست دولت برای صدور مجوز «تجاریسازی تراریختهها» به اسناد پیوست لایحه انتقال پیدا کرده تا در معرض دید نباشد و در خفا قانونی شود.
تصویر اصلاحیه لایحه برنامه ششم درباره «تجاریسازی برنج و پنبه تراریخته»
بخش دوم: پنبه تراریخته در پاکستان؛ یک تجربه تلخ
پاکستان، چهارمین تولیدکننده پنبه جهان است. 10 درصد از تولید ناخالص داخلی و 55 درصد از درآمدهای ارزی این کشور به کشت و فرآوری این محصول اختصاص دارد. در پاکستان «صنعت نساجی» مهمترین صنعت بهشمار میرود و بهدلیل وجود 400 کارخانه نساجی ــ که شدیداً به پنبه وابسته است ــ کشت پنبه به مهمترین محصول کشاورزی این کشور تبدیل شده است. همچنین پاکستان بزرگترین صادرکننده نخ پنبه جهان به شمار میآید.در سالهای ابتدایی هزاره سوم، سازمان تحقیقات کشاورزی پاکستان ــ با وجود راهحلهای مختلف برای جلوگیری از خسارت این آفات ــ تأکید کرد استفاده همگانی و تجاری از «بذرهای پنبه دستکاریشده ژنتیکی» تنها راه موفقیت برای مقابله با این مشکل است. بر این اساس سیاستهای تجاریسازی پنبه دستکاریشده ژنتیکی (تراریخته) از سال 2005 در پاکستان گسترش پیدا کرد؛ بهگونهای که طی پنج سال 70 درصد زمینهای زیر کشت پنبه در پاکستان، به تولید پنبه تراریخته اختصاص یافت. برنامهریزی و چشمانداز برای افزایش تولید پنبه در پاکستان، طی یک بازه دهساله (2015 ــ 2005) افزایش از سالانه 15 میلیون عدل به 20 میلیون عدل بود.
*فرجام تلخ انتخاب پنبه تراریخته
پس از گذشت یک دهه از تولید تجاری پنبه تراریخته، گزارشهای منتشر شده از شکست قطعی طرح کشت پنبه تراریخته در این کشور حکایت دارد؛ بهگونهای که نهتنها افق مورد انتظار تأمین نشد، بلکه میزان تولید پنبه طی این مدت ــ با چهار میلیون عدل کاهش نسبت به شروع طرح ــ به 11 میلیون عدل رسید. همچنین تحقیقات نشان میدهد علاوه بر تأمین نشدن اهداف پیشبینیشده، استفاده از پنبه تراریخته در درازمدت سبب بروز معضلاتی نیز شده است، برای مثال دانشمندان پاکستانی اعلام کردند در سال 2014، در پنج منطقه استان پنجاب، بیش از 88 درصد مزارع پنبه به آفت «زنگ پنبه» و بیش از 70 درصد مزارع به آفت «برگخوار» آلوده است.
با توجه به نتایج این بررسی، تعادل اکولوژیک و نیز موجودات زنده در مزارع این کشور بههم خورده است. یکی از مهمترین مشکلات ایجاد شده بعد از استفاده از بذرهای تراریخته، تغییر نوع آفات مهاجم پنبه، از «برگخواران» به «آفات مکنده» است، به این ترتیب که قبل از کشت پنبههای تراریخته، آفات برگخوار در رقابت با دیگر آفات بهعنوان آفت غالب پنبه مطرح بودند، اما کنترل جمعیت این آفت با استفاده از گیاهان تراریخته، فرصت را برای شیوع آفات دیگر ــ بهویژه آفات مکنده ــ فراهم کرده است. از آنجا که تغییر آفات مهاجم، در مقایسه با تغییرات طبیعی، در بازه زمانی بسیار کوتاهتری رخ داده، احتمال بروز خسارتهای جبرانناپذیر دیگری نیز وجود دارد. در شرایط افزایش ناگهانی یک آفت، طبیعت فرصت لازم برای افزایش جمعیت شکارچی طبیعی آن را ندارد و احتمال شیوع گسترده و خسارت جبرانناپذیر افزایش مییابد.
خسارات واردشده به مزارع پنبه پاکستان بهگونهای بوده که در حال حاضر دولت، کشاورزان را از کشت 19 گونه پنبه دستکاریشده ژنتیکی (تراریخته) در پنجاب منع کرده است. کارشناسان پاکستانی معتقدند ده سال پیش بهجای تولید تجاری عجولانه پنبه تراریخته، باید برای افزایش دانش کشاورزان و ترویج روشهای کشاورزی طبیعی اقدامات مؤثری صورت میگرفت.
بخش سوم: گزارش یک همایش مشکوک؛ تجاریسازی پنبه تراریخته در ایران
معاون اداره کل پنبه، دانههای روغنی و نباتات صنعتی وزارت جهادکشاورزی از کاهش 17درصدی سطح زیر کشت پنبه در سال جاری خبر داده است. با توجه به وضعیت نامطلوب تولید پنبه در ایران، این نگرانی وجود دارد که سیاستگذاران کشورمان ــ برای افزایش تولید این محصول استراتژیک ــ در دام استفاده از تراریختهها بیفتند، برای مثال علیرغم تأکید تمامی نهادهای نظارتی ــ شامل وزارت بهداشت، وزارت جهاد کشاورزی و سازمان حفاظت محیط زیست ــ روزنامه «تعادل» در تاریخ 25 اردیبهشت از رونمایی تولید تجاری محصول پنبه در دورترین منطقه کشور از پایتخت (سواحل مکران) در یک همایش خبر داد. {اینجا}تصویر گزارش روزنامه تعادل
الف) مهمترین مشکل نتایج حاصل از این همایش «مغایرت آشکار با قوانین کشور» ــ از جمله قانون ایمنی زیستی جمهوری اسلامی ایران ــ است. این قانون تأکید میکند که برای هرنوع رهاسازی باید ملاحظات کشاورزی، سلامتی و زیستمحیطی توسط ستادی متشکل از وزارتخانههای بهداشت، جهاد کشاورزی و سازمان محیط زیست و با ریاست معاون اول رئیس جمهور سنجیده شود. حال چرا باوجود تأکید سه نهاد نظارتی بر عدم وجود مجوز، چنین همایشی در دورترین نقطه کشور برگزار میشود؟ چه نهادی به برگزارکنندگان این همایش اجازه داده که بدون توجه به نهادهای نظارتی ــ رأساً ــ از تجاریسازی پنبه تراریخته رونمایی کرده و کشت پنبه تراریخته را آزاد کنند؟ با توجه به عدم اطمینان از سلامت این محصولات، کدام نهاد نسبت به مخاطرات این محصولات برای سلامت انسانها و محیط زیست پاسخگو خواهد بود؟
ب) در افتتاحیه این همایش پیامی از سوی رئیسجمهور محترم قرائت شد. محتوا و ادبیات بهکار رفته در این پیام جای تأمل دارد، برای مثال در این پیام آمده است:
«نگاهی کوتاه به تاریخ انقلاب صنعتی در اروپا و تاریخ صنعتی شدن در کشورهای پیشرفته نشان میدهد که در مقاطعی از زمان دانشمندان و پژوهشگرانی با از خود گذشتگی و شجاعت توانستهاند ضمن مقابله با فناوری هراسی، کشور خود و بلکه جهانیان را از مواهب دانش و تخصص و یافتههای علمی خود بهرهمند کنند. در عرصههای زیستی هم همینگونه بوده است. انقلاب سبز نیز مرهون تلاش جمعی دانشمندان بسیاری بوده است».
تصویر پیام رئیسجمهور محترم به یک همایش مشکوک؛ با مصوبات غیرقانونی
1. به کار بردن واژه «فناوریهراس» برای دانشمندان و نهادهای ناظر (ازجمله سازمان حفاظت محیط زیست) که نسبت به «تجاریسازی بدون مجوز و بدون ارزیابی خطر محصولات تراریخته» معترضند از سوی رئیسجمهور محل سؤال است.
2. اشکال بزرگتر، نام بردن از «انقلاب سبز» بهعنوان یک دستاورد بزرگ است. «انقلاب سبز» یک پروژه بینالمللی کشاورزی بود که رأساً توسط راکفلر در مناطق متعددی از دنیا پیادهسازی شد. کشورهای افریقایی، مکزیک، هند، پاکستان، ژاپن و شوروی سابق از قربانیان اصلی این سیاست هستند. حتی «نورمن بورلاگ» پدر انقلاب سبز نیز یک شخصیت شناخته شده و دست راست بنیاد صهیونیستی راکفلر در اجرای انقلاب سبز بوده است. بعد از گذشت نیم قرن و روشن شدن اهداف، این «انقلاب» در سراسر دنیا با مقاومتهای گسترده روبهرو شد و درنتیجه این بنیاد از دهه اول هزاره سوم این قبیل فعالیتها را به بنیادها و نهادهای دیگر ــ مانند بنیاد بیل و ملیندا گیتس ــ واگذار کرده است. اسناد مفصل این جریان صهیونیستی بهزودی در خبرگزاری تسنیم رسانهای خواهد شد. تجلیل دکتر روحانی از این جریان جای بسی تعجب است. گرچه به نظر میرسد این پیام رئیسجمهور محترم به یک همایش خاص توسط یکی از متولیان اصلی این همایش و با سوء استفاده از عدم اشراف تخصصی رئیسجمهور محترم به جریانات پشتپرده تراریخته تدوین شده است.
* اصطلاح «فناوریهراس» از کجا آمده است؟
با کمی جستجو در فضای مجازی با کلیدواژههای «بهزاد قرهیاضی +»«فناوریهراس»، «دانشستیز» یا «فناوریستیز» صدها مورد یافت میشود که این «مقام بلندپایه دولتی» (یکی از دو نفر اصلی همایش) دانشمندان «مخالف تجاریسازی تراریختهها» را با عنوانهای مذکور خطاب کرده است.
اسناد مفصل ارتباط یک جریان خاص در کشاورزی ایران، با پیشتازان صهیونیست «انقلاب سبز» نیز بهزودی در خبرگزاری تسنیم منتشر خواهد شد. اما نکته جالب توجه، کلیدواژههای بهکار رفته در پیام رئیسجمهور است که نشان میدهد این پیام بهدست این «مقام بلندپایه دولتیِ دانشآموخته راکفلر» و «تاجر تراریخته» تنظیم شده است. ذیلاً به ارائه بخش دیگری از اسناد درمورد این شخص و این جریان خواهیم پرداخت.
بهزاد قرهیاضی
مباهات کانال لینکدین قرهیاضی به کشت بدون مجوز برنج تراریخته در سال 94
بخش چهارم: جریانشناسی ارتباط پنبه در ایران و پاکستان با «بنیاد راکفلر»
* بنیاد راکفلر در کشاورزی ایرانپیش از این خبرگزاری تسنیم از تلاش برای نفوذ جریانهای بینالمللی منتسب به صهیونیستها در برخی مراکز تصمیمساز عرصه زیستفناوری خبر داده بود. این تصمیمسازان بر بسیاری از گلوگاههای تصمیمگیر کشور نفوذ دارند. خبرگزاری تسنیم طی پژوهشی در این رابطه اسناد قابل توجهی بهدست آورده است. انتشار بخشی از این اسناد در گروی ملاحظات امنیت ملی است؛ لکن برخی موارد بهزودی منتشر خواهد شد. پروژه خاص جریان وابسته به این کمپانیهای چندملیتی در ایران، شامل «ورود بیمحابا و بدون سنجش ریسک محصولات دستکاری ژنتیک به سفره مردم ایران» است، برای نمونه اسناد اهدای سه مدال - از سه مدال - طلای کشاورزی ایران به سه صهیونیست منتشر شد.
مطلب مرتبط با این عکس را {اینجا} ببینید
قرهیاضی نیز حدود سه دهه قبل با حمایت عیسی کلانتری، وزیر کشاورزی وقت، برای آموزش بیوتکنولوژی به «فیلیپین» و به مؤسسهای متعلق به بنیاد راکفلر، فرستاده شد. سپس دانشنامه دکترای خود را آشکارا با تأمین مالی این بنیاد تدوین کرد. سپس با دریافت سازواره ژنی نوعی برنج از این بنیاد ــ که مقاومت گیاه به آفت را افزایش میدهد ــ و ورود آن به انواع بومی، مدعی تولید برنج تراریخته جدید در ایران شد!! (این سازواره ژنی توسط بنیاد راکفلر ثبت پتنت شده و درصورت رهاسازی و مصرف عمومی این محصول و همچنین پیوستن ایران به WTO کشور ایران ناچار به پرداخت غرامتی تأسفبارتر از «کرسنت» خواهد بود).
قرهیاضی جوان پس از بازگشت به ایران با معاضدت سیاسی عیسی کلانتری و محمدباقر نوبخت مدارج ترقی سیاسی را یکی پس از دیگری طی کرد. ارتباط او با کلانتری طی سه دهه گذشته آنچنان نزدیک است که برخی کلانتری را «دایی» قرهیاضی میدانند! با روی کار آمدن دولت نهم و در دوران وزارت محمدرضا اسکندری، این جریان و وابستگان به او به محاق رفته و بایکوت شدند؛ امری که البته در دولت دهم تکرار نشد. در این مدت قرهیاضی در مرکز مطالعات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت و ذیل محمدباقر نوبخت مشغول به فعالیت بود. قرهیاضی طی این سالها سودای نمایندگی مجلس و همچنین وزارت را هم در سر میپروراند. او مسئول کارگروه کشاورزی ستاد میرحسین موسوی بود. مقرر شده بود درصورت پیروزی میرحسین در انتخابات، وزیر جهاد کشاورزی شود؛ که تقدیر طور دیگری رقم خورد.
قرهیاضی از سال گذشته تاکنون با حکم وزیر جهاد کشاورزی، عضو «کمیته صدور مجوز برای رهاسازی محصولات تراریخته» نیز هست. همچنین وی با حکم محمدباقر نوبخت، ئول تدوین بودجه «پژوهشی» کل کشور در سازمان مدیریت و برنامهریزی.، است و بودجه مراکز مختلف «پژوهشی» کشور به تصمیمات جریان منتسب به او وابسته است، ضمن اینکه بخش دانش و فناوری برنامه ششم را او تدوین کرده است.
تصویر حکم قرهیاضی در سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور؛ قرهیاضی هماکنون بر «کل بودجه مراکز پژوهشی کشور» سیطره دارد.
تصویر تشکر بهزاد قرهیاضی از بنیاد راکفلر بابت تأمین مالی پایاننامهاش
اما موضوع ارتباط قرهیاضی و جریان مورد نظر با بنیاد راکفلر به حمایت مالی از یک دانشنامه ساده ختم نمیشود؛ ذیلاً خواهید دید که قرهیاضی را میتوان «دانشآموخته راکفلر در زمینه دستکاری ژنتیکی» دانست. ویبه فیلیپین فرستاده شد و در سالهای ابتدایی دهه 70 شمسی در «مؤسسه بینالمللی تحقیقات برنج» (IRRI) در «لسبانوس فیلیپین» فنون دستکاری ژنتیک را آموزش دید. تصویر زیر در CV او بهاذعان خودش در {اینجا} قابل رؤیت است.
تصویر اذعان قرهیاضی به آموزش در مؤسسه بینالمللی تحقیقات برنج
جالب است بدانید این مؤسسه بینالمللی، حدود نیم قرن پیش توسط بنیاد راکفلر و با مشارکت بنیاد فورد، برای آموزش نخبگان علمی کشورها و صدور فناوریهای خاص از جمله دستکاری ژنتیک به آن کشورهای دیگر تأسیس شده است. {اینجا}
«ایری» مؤسسه وابسته به بنیاد فورد و بنیاد راکفلر است
«نمایندگان بنیادهای راکفلر و فورد در مورد امکانسنجی ایجاد IRRI و محل احتمالی آن در دانشگاه کالج فیلیپین کشاورزی، و قابلیت توسعه و تبدیل شدن آن به دانشگاه فیلیپین در لسبانوس بحث کردند».
تصویر بحث بر امکانسنجی برای تشکیل «ایری»
«دیوید راکفلر جونیور، ملوان آمریکایی، خیّر، و شرکتکننده فعال مسائل غیرانتفاعی و زیستمحیطی، از مؤسسه بازدید کرد. او عضو برجسته نسل چهارم راکفلرها موسوم به «عموزاده»هاست. ایری بهعنوان یکی از موفقیتهای بزرگ بنیاد راکفلر درنظر گرفته میشود».
تصویر رویدادهای 15 نوامبر 2013
دیوید جونیور راکفلر که از «ایری» بهعنوان یکی از بزرگترین افتخارات راکفلر نام میبرد
قرهیاضی از سالها پیش تاکنون به فعالیتهای گسترده تجاری نیز مشغول است. در این زمینه پیش از این تصویر شرکتهای متعدد قرهیاضی نیز منتشر شد؛ حتی دیدیم که یکی از «شرکتهای تجاری قرهیاضی و شرکا» با «آدرس قانونی پژوهشگاه ژنتیک!!» به فعالیتهای تجاری پرداخته است. تعدادی از شرکتهای متعدد قرهیاضی از این قرار است:
الف) شرکت زیستفناوران پردیس {اینجا}
ب) شرکت زیستسامانه غرب آسیا {اینجا}
ج) شرکت زیستگوهر نامدار پژواک {اینجا}
د) شرکت زیستفناور گستران رازی {اینجا}
ه) شرکت زیستپژوهان نانو پارس {اینجا}
تصویر اختصاص بودجه پژوهشی به تعدادی شرکت خاص با اعضای تکراری
وزیر اسبق جهاد در زمینه ارتباط راکفلر با تولید تراریختهها تصریح کرد: «بزرگترین کارتل تولید محصولات تراریخته دنیا (راکفلر) یک کارتل اقتصادی صهیونیستی است».
بخش پنجم: پشتپرده پنبه تراریخته در پاکستان و ایران
پیگیری طرح شکست خورده پنبه تراریخته در پاکستان را فردی بهنام «یوسف ظفر» بهعهده دارد. شرایط سیاسی و نفوذ یوسف ظفر در ساختارهای دولتی کشور پاکستان، شباهتهای کمنظیری با شرایط همزاد ایرانیاش «بهزاد قرهیاضی» دارد. یوسف ظفر نیز پس از دانشآموختگی و همکاری گسترده با راکفلر سلسله مراتب قدرت را تا مسئولیت در «سازمان انرژی اتمی پاکستان» طی کرد.همکاری یوسف ظفر در مورد برنج تراریخته با راکفلر
دریافت جایزه توسط یوسف ظفر از راکفلر و یونسکو
«بهزاد قرهیاضی» و «یوسف ظفر» در یک قاب
جمعبندی
1. تبعات بلندمدت محصولات تراریخته بر سلامتی مردم و محیط زیست هنوز در هالهای از ابهام است؛ ضمن اینکه واردات خاموش و بیضابطه این محصولات (خاصه روغنهای مایع تراریخته) نیز سالهاست بر سفرههای مردم وارد شده سلامتشان را تهدید میکند. چندی پیش اعلام شد که مبادی گمرکی حتی از آزمایشگاههای تشخیص تراریختگی بیبهرهاند. گرچه ممکن است سالها بعد این محصولات حتی مفید هم تشخیص داده شوند، اما آیا ورود بیضابطه، بدون کنترل و بدون ارزیابی خطر این محصولات با شرایط فعلی عقلانی است؟
2. در سطور فوق، از جریانی رونمایی شد که ریشه در آنسوی مرزها دارد، جریانی که با استقرار در مراکز تصمیمساز، چتر نفوذ خود را حتی در برنامههای بالادستی و افراد ردهبالای دولتی گسترده است. این جریان در جایی که بتواند حتی اسناد بالادستی را بهنفع مطامع تجاری و امنیتی خود و اجانب تغییر میدهد؛ و در صورت عدم امکان، تولید تجاری و آلودهسازی مزارع کشور را برای محصولاتی که سلامت آنها هنوز مشخص نیست در دستور کار قرار داده است. این جریان فشار زیادی را بر دانشمندان تراز اول عرصه بیوتکنولوژی و رسانههای منتقد وارد میکند. این جریان همچنین با صرف هزینههای هنگفت در عرصه رسانههای کشور و در همایشها و نشستهای سیاسی حضور دارد.
3. برخی مسئولان از یک مشکل عمیق امنیتی غافلند؛ تکنولوژی تولید سازوارههای ژنی محصولات تراریخته در دنیا در انحصار صهیونیستهاست؛ سازواره ژنی محصولات داخلی نیز توسط بنیاد راکفلر ثبت پتنت شده و درصورت رهاسازی و مصرف عمومی این محصول و همچنین پیوستن ایران به WTO، ایران ناچار به پرداخت غرامتی تأسفبارتر از «کرسنت» خواهد بود.
منبع مقاله : تسنیم نیوز