1) اعدام انقلابي "حسنعلي منصور" توسط "بخارايي" عضو هيأت مؤتلفه اسلامي (1343ش) :حسنعلي منصور فرزند علي منصور در سال 1302 در تهران به دنيا آمد و پس از فارغ التحصيلي از دانشگاه، به استخدام وزارت امور خارجه درآمد. وي طي سالهاي دهه 1320، مدارج ترقي را پيمود تا اين كه پس از ورود به مجلس شوراي ملي و سنا در شهريور 1342 و تاسيس حزب ايران نوين، راه براي صدارت او باز شد.
1) اعدام انقلابي "حسنعلي منصور" توسط "بخارايي" عضو هيأت مؤتلفه اسلامي (1343ش) :حسنعلي منصور فرزند علي منصور در سال 1302 در تهران به دنيا آمد و پس از فارغ التحصيلي از دانشگاه، به استخدام وزارت امور خارجه درآمد. وي طي سالهاي دهه 1320، مدارج ترقي را پيمود تا اين كه پس از ورود به مجلس شوراي ملي و سنا در شهريور 1342 و تاسيس حزب ايران نوين، راه براي صدارت او باز شد. حسنعلي منصور از اسفند 42 تا بهمن 43 به مدت كمتر از يك سال نخست وزير بود. تصويب كاپيتولاسيون، افزايش قيمت بنزين و تبعيد حضرت امام خميني(ره) به عنوان نخستين گام اجراي روش او در اداره كشور محسوب ميشد. در ساعت 10 صبح روز اول بهمن 1343 هنگامي كه حسنعلي منصور با غرور تمام قصد پياده شدن از اتومبيل در جلوي درب ورودي مجلس شوراي ملي را داشت، هدف گلوله شهيد محمد بخارايي از اعضاء شاخه اجرايي هيئت مؤتلفه اسلامي قرار گرفت و چند روز بعد به هلاكت رسيد. فتواي قتل منصور از جانب آيتاللَّه سيد محمد هادي ميلاني در مشهد صادر شده بود. ميگويند وقتي در دادگاه از محمد بخارايي سؤال ميكنند كه با دو گلوله اول منصور زنده نميماند ولي چرا سومين گلوله را به گلوي او شليك كردي؟ آن جوان رشيد در پاسخ گفت: حنجرهاي كه از آن به روحانيت اهانت شده، بايد دريده شود.
2) اول بهمن ماه سال 1343 هجري شمسي: نظام وفا متخلص به وفا از شاعران و آزاديخواهان ايراني در گذشت. او در بيدگل كاشان به دنيا آمد و تحصيلاتش را در اصفهان آغاز كرد و پس از اتمام دوره صرف و نحو و مقدمات، هم چنين معاني و بيان و بديع، ادبيات فارسي و عربي، فقه اصول و كلام را آموخت. نظام وفا مدتي در حوزه علميه قم و مدتي در تهران تحصيل كرد و در اين مدت زبان فرانسوي را كامل آموخت. نظام وفا در تهران به آزاديخواهان پيوست و زماني كه محمد عليشاه مجلس را به توپ بست، همراه با آزاديخواهان از مجلس دفاع كرد. نظام وفا پس از كناره گيري از سياست به تدريس پرداخت. او شاعري شوريده حال بود و رنج ها و مصائبي كه متحمل شده بود در سروده هايش به خوبي مشهود است. نظام وفا از استادان نيما يوشيج بود و نيما بخشي از منظومه زيباي خود را به نام افسانه را به وي تقديم كرده است. معراج دل و حديث دل از آثار نظام وفا به شمار ميروند.
3) اول بهمن ماه سال 1319 هجري شمسي: حاج شيخ عباس قمي محدث فاضل و عالم بزرگوار شيعه درگذشت. وي در سال 1316 شمسي براي تكميل تحصيلات خود راهي نجف اشرف شد و چون بيشتر به علم حديث علاقمند بود از محضر پرفيض علامه حاج ميرزا حسين نوري بهرهمند شد. حاج شيخ عباس قمي بيشتر ايام ملازم و همراه علامه نوري بود. از حاج شيخ عباس قمي آثار ارزشمندي بيادگار مانده است كه از آن ميان منتهي الآمال و مفتاح الجنان را ميتوان برشمرد.
4) اول بهمن ماه سال 1353 هجري شمسي: دكتر محمد قريب از بنيانگذاران طب جديد اطفال در ايران به رحمت ايزدي پيوست. او از جمله نخستين گروه دانشجويان ايراني بود كه براي تحصيل طب به فرانسه رفت و با موفقيت چشمگير به ايران بازگشت. دكتر قريب به سبب فعاليت هاي ثمربخش در زمينه بيماريهاي كودكان رياست انجمن پزشكان كودكان ايران را از بدو تأسيس به عهده داشت، و بدين ترتيب بنيانگذار طب جديد اطفال در ايران شناخته شد.
5) ارايه نظريه "ولايت فقيه (توسط حضرت امام خميني) در نجف اشرف (1348 ش): اول بهمن 1348 ش، سرآغاز سلسله درسهاي زيربنايي "ولايت فقيه" يا "حكومت اسلامي" بود كه حضرت امام خميني(ره) همزمان با رهبري حركت سرنوشتساز بسيج نيروهاي جوان و دانشگاهي و تشويق آنان به مطالعه و بررسي قوانين همه جانبه اسلام، در حالي كه چند سالي از تبعيدشان در نجف اشرف ميگذشت، در طي دوازده جلسه در مسجد شيخ انصاري ارائه نمودند. اين بحث علمي نه تنها حوزههاي علميه و محافل علمي روحانيت را با بياني مستدل و فقهي به اصل تفكيك ناپذيري دين و سياست متوجه مينمود، بلكه محيطهاي دانشگاهي را نيز با نظام سياسي اسلام به عنوان يك تئوري كامل و الهي براي حكومت اسلامي آشنا ميكرد و روح خودكمبيني و خودباختگي را از اين محافل آشنا با فرهنگ غرب ميزدود. سخنان حضرت امام خميني در اين جلسات پس از مدتي تبديل به كتابي با همين عنوان گرديد و عليرغم ممنوعيت و تدابير شديد ساواك ايران، به طرق گوناگون و مخفيانه به دست مبارزان داخل كشور ميرسيد. هر چند اين كتاب در ابتدا جز در ميان پيروان امام خميني بازتاب گسترده و مهمي نيافت اما پس از پيروزي انقلاب اسلامي، از اهميت ويژهاي برخوردار شد.
6) حمله مزدوران رژيم طاغوت به دانشگاه تهران (1340ش) : اولين اقدامي كه پس از روي كارآمدن علي اميني به نخست وزيري، صورت گرفت، اعلام طرح اصلاحات ارضي و محدود كردن مالكيت بود. وي سعي داشت تا با انجام يك سلسله نمايشها و فريب كاريها، ايران را مدتي از انفجار دور داشته و خود را به عنوان دلسوز مردم و علاقهمند به روحانيت مطرح سازد. اميني خود را خدمتگزار ملت مسلمان و همگام با روحانيت نشان ميداد؛ براي جلب افكار عمومي به ديدن علما و مراجع قم رفت. وي در اول دي ماه 1340 ش (13 رجب 1381 ق) توانست به بيت امام خميني(ره) نيز راه پيدا كند ولي با شنيدن مطالبي كه امام در زمينه ديكتاتوري و دودمان پهلوي و سلطه آمريكا بيان نمود، از فريب روحانيت نااميد شد. از آن طرف، تصميم دولت بر اجراي اصلاحات ارضي و تحديد مالكيت، در بين بعضي از طبقات از جمله مالكين، مورد حُسن ظن آنها واقع نشد و تدريجاً در اطراف آن سرو صدا بلند شد و با اتحاد برخي گروهها عليه دولت، اميني از هر طرف مورد حمله قرار گرفت. در روز اول بهمن 1340، از طرف دانشآموزان، تظاهراتي صورت گرفت.دانشجويان دانشگاه نيز به حمايت از دانشآموزان، دست به تظاهرات زده و در نتيجه بين آنها و پليس زد و خورد شديدي در گرفت. در اين حادثه در حدود 200 نفر پليس و دانشجو زخمي شدند و به تأسيسات و آزمايشگاههاي دانشگاه تهران صدمات زيادي وارد آمد. پس از اين حادثه، به دستور دولت، دانشگاه تا اطلاع ثانوي كه 74 روز طول كشيد، تعطيل شد.
7) انحلال شوراي سلطنت به دنبال استعفاي رييس آن در پاريس (1357 ش): سيد جلال الدين تهراني رييس شوراي سلطنت، دو روز پس از خروج شاه از ايران به توصيه اعضاي شوراي سلطنت به ويژه شاپور بختيار، براي ملاقات و مذاكره با امام خميني عازم پاريس شد. ولي پيام امام مبني بر غيرقانوني بودن شوراي سلطنت، اين ملاقات را غيرممكن ساخت. همچنين امام، شرط ملاقات را استعفاي كتبي با اعلام اين نكته كه شوراي سلطنت غيرقانوني است، عنوان نمود. سيدجلال الدين تهراني در اين شرايط، در روز اول بهمن ماه 1357 استعفاي خود را از رياست و عضويت اين شورا اعلام كرد و آن را غيرقانوني خواند. با استعفاي تهراني، عمر يك هفتهاي اين شورا به پايان رسيد و به دنبال آن جمع كثيري از نمايندگان مجلس نيز استعفا نمودند.
8) درگذشت موسيقيدان، خطاط و اديب معاصر استاد "ابراهيم بوذري" (1365 ش): استاد ابراهيم بوذري در سال 1274 ش در طالقان به دنيا آمد. وي پس از فراگرفتن علوم مرسوم زمان مانند ادبيات فارسي و عربي و فقه و اصول به مطالعه رشته قضا پرداخت و از محضر حضرات آيات ميرزا خليل كمرهاي، سيد ابوالقاسم كاشاني و علي شوشتري استفاده كرد. ايشان همچنين از آيتاللَّه شوشتري اجازه در امور حسبيه گرفت. استاد بوذري پس از مدتي وارد عرصه خوشنويسي گرديد و مدتي بعد از استاد عماد طاهري استفاده برد و در محضر استاد عبدالحميد ملك كلامي مشهور به اميرالكتاب به شاگردي پرداخت. استاد بوذري علاوه بر سالها تدريس خوشنويسي، جزء نخستين كساني بود كه بنياد كلاسهاي آزاد و رايگان خوشنويسي را به وجود آورد و به كمك ديگر استادان، انجمن خوشنويسي ايران را پايهگذاري كرد. از استاد بوذري كه داراي شيوه خاص خطي خود بود آثار كتابت گوناگوني به جاي مانده كه منتخب ديوان سعد سلمان، ديوان حافظ، ملخّص مثنوي و كتيبههاي آرامگاه شيخ سعدي و كتيبه دروازه قرآن شيراز از آن جملهاند. اين هنرمند فرهيخته سرانجام در 91 سالگي بدرود حيات گفت.
9) رحلت فقيه جليل و عالم خدمتگزار آيت اللَّه "مهدي حائري تهراني" (1379 ش): شيخ مهدي فرزند شيخ عباس حائري تهراني در سال 1304 ش (1344 ق) در بيت علم و فقاهت در كربلا به دنيا آمد. وي در كودكي به همراه پدر راهي تهران شد و علي رغم رحلت پدر، در فراگيري علم و دانش، كوشش و تلاش فراواني از خود نشان داد به طوري كه به همراه علوم حوزوي، تحصيلات دانشگاهي را نيز ادامه داد. آيتاللَّه حائري در 23 سالگي به حوزه علميه قم رفت و پس از گذراندن سطوح عاليه، دروس خارج فقه و اصول و فلسفه را در محضر حضرات آيات: سيد حسين بروجردي، علامه طباطبايي، محمدعلي اراكي و حضرت امام خميني فراگرفت تا به مدارج والاي علمي دست يافت. ايشان همچنين پس از هفت سال اقامت در قم، راهي حوزه نجف شد و در شمار شاگردان استادان نامداري همچون: سيد جمال الدين گلپايگاني، سيد عبدالهادي شيرازي و سيد ابوالقاسم خويي قرار گرفت. آيتاللَّه حائري تهراني پس از اخذ اجازه اجتهاد از حضرات آيات سيد عبدالهادي شيرازي و سيد جمالالدين گلپايگاني و اجازه روايت از شيخ آقابزرگ تهراني به قم بازگشت و به خدمات فراوان علمي و ديني پرداخت. وي در قم و سپس در تهران به ايجاد كتابخانهها، مدارس، نوسازي اماكن مذهبي و عام المنفعه قديمي و فراهم نمودن امكانات آموزشي و رفاهي براي طلاب همت ورزيد و همزمان دروس دانشگاهي خويش را تا اخذ درجه دكتري در دانشكده الهيات دانشگاه تهران پيگيري كرد. از آيتاللَّه حائري تهراني آثار متعددي برجاي مانده كه تقريرات درس فلسفه علامه طباطبايي، سير قرآن و تفسير، روش تبليغات اسلامي و پندهاي معصومين از آن جملهاند. سرانجام آن عالم خدمتگزار پس از 75 سال زندگي پربركت در اول بهمنماه 1379 ش برابر با 24 شوال 1422 ق در تهران چشم از جهان فروبست و در قبرستان شيخان قم به خاك سپرده شد.
10) 23محرم الحرام سال1321هجري قمري: «آيت الله مدني كاشاني» ازعلماي مبارز دركاشان بدنيا آمد. وي دوران تحصيلات مقدماتي و سطح را درزادگاهش گذراند و درسال1304هجري قمري همزمان با ورود آيت الله العظمي حائري يزدي به قم براي ادامه تحصيل به اين شهرمقدس عزيمت كرد. آيت الله كاشاني درپايان تحصيلات و پس ازمراجعت به كاشان به تربيت طلاب علوم ديني و توسعه امورفرهنگي اين شهرهمت گماشت. اين عالم گرانقدرشيعي دردوره زندگي پربارش ضمن تأليف كتب و رساله هاي متعدد، مدارس علمي و ديني و كتابخانه هاي بسياري نيزدركاشان بنا كرد.
11) 23محرم الحرام سال 375هجري قمري:«محمّدبن طاهرسِجستاني منطقي» مشهوربه ابوسليمان منطقي ازفضلا و فيلسوفان عرب درگذشت. وي پس ازدانش اندوزي درعلوم مختلف به تأليف كتب و رسالاتي چون شرح كتاب ارسطو، و رسالَةً في مَراتِب قَوي الانسان پرداخت. گفتني است كه ابوسليمان منطقي قريب به هشت قرن پيش ازنيوتن انگليسي درباره جذب زمين نظريه اي اعلام كرده بود.
12) درگذشت "ثعلبي" از مشاهير، فقها و مفسرين مسلمان (427 ق): شيخ ابواسحاق احمد فرزند محمد نيشابوري معروف به ثَعلبي يا ثَعالَبي است. وي در نيشابور زاده شد و بعدها به يكي از فُقها و مفسّرين برجسته بَدَل گشت. ثعلبي كرسي استادي را در نيشابور به خود اختصاص داد و جمع بسياري از مشاهير علماي سني و شيعي در حوزهي وي تربيت يافتند. مشهورترين اثر وي "الكشف و البيان في تفسير القرآن" است كه معروف به تفسير ثعلبي است. همچنين كتاب مشهور تاجُ العَروس نيز از اين دانشمند بزرگ ايراني ميباشد.
13) رحلت حكيم بزرگوار حاج "ملامحمد نراقي" عالم بزرگ شيعه (1297 ق): حاج ملامحمد نراقي ملقب به عبدالصاحب معروف به حجتالاسلام فرزند ملا احمد نراقي از علماي بزرگ شيعه بوده است كه در علم كلام و فقه و اصول صاحب تأليف است وفات ايشان در سال 1297 ق در كاشان در حدود هشتاد سالگي واقع شد و نزد مدفن پدر بزرگوار خود به خاك سپرده شد. كتب انوارُالتوحيد در كلام، المَراصِد در اصول و مَشارقُ الاحكام در فقه از جمله آثار اين حكيم جليل ميباشند.
14) 20 ژانويه سال 1896 ميلادي : رونتگن از برجسته ترين فيزيكدانان آلمان اشعه ايكس را كشف كرد. رونتگن پس از سالها مطالعه و آزمايش اشعه ايكس را شناخت و براي اين كشف مهم جايزه نوبل را در رشته فيزيك دريافت كرد. رونتگن با كشف اشعه ايكس انقلابي در علوم فيزيك و پزشكي پديد آورد. گفتني است كه اشعه ايكس از اجسام سخت عبور مي كند و عكس برداري از درون بدن انسان و همچنين عكس برداري از استخوانها را كه تا آن زمان ممكن نبود براي بشر ميسر ساخت.
15) مرگ خانم "ماري سوينيه" بانوي نويسنده فرانسوي (1696م): ماري دو رابوتن شانتال سوينْيِه، بانوي نويسنده فرانسوي در پنجم مه 1626م در پاريس به دنيا آمد. وي در كودكي پدرو مادر را از دست داد و تحت تربيت اقوام قرار گرفت. مادام سوينيه از جواني به محافل ادبي راه يافت و به زودي مورد توجه واقع شد. مهمترين آثار او، مكاتباتي است كه در سنين ميانسالي با دختر خود داشته و اين رشته نامهها، امروزه از شاهكارهاي ادبي به شمار ميآيد. نامهها كه تعدادش به هزار و پانصد ميرسد در چهار جلد منتشر شد و شهرت بيشتري براي وي آورد. سوينيه از روي قصد و اراده، اين نامهها را به صورت آثار هنري در ميآورد و در آنها، انشاي استادانهاي به كار ميبرد كه از اين دست به آن دست ميگشت. قسمت اعظم اين نامهها، شامل وقايع جاري زمان است كه از آثار بزرگ ادبيات فرانسه به شمار ميآيد. مادام دوسوينيه كه زبان لاتيني و ايتاليايى ميدانست بر اثر مطالعه فراوان و گوناگون در همه زمينهها، روح و فكر خود را توسعه داد و از تعادلي معنوي برخوردار بود، چنانكه حتي در لحظههاي اضطرابآور و سرشار از نوميدي، اين تعادل بر هم نميخورد. مادام دوسوينيه در نامههاي خود، از موضوعات جاري و مكالمههاي اجتماعي زمان استفاده ميكرد. چهرهها، دوستيها، لطيفهها، حكايتها و احساساتي كه از قرائت كتابها پيدا ميكرد، شرح و تفسير وقايع دربار و جامعه، مواد مكاتبات او را تشكيل ميداد كه انديشههاي خود او نيز بر آنها افزوده ميگشت. مادام دوسوينيه، بيش از همه به شيوه نگارش نامهها و انشاي درست و فصيح و ممتاز توجه داشت. وي در بيان عمق روح يا قلب اشخاص و قضاوت درباره اعمال آنان، هوش و قدرت و تبحر شگفتانگيزي به كار ميبرد و با سبكي زنده و معرفتي وسيع و دسترسي كامل به سرچشمه غني لغت و عبارت و جمله، مراسلههاي خود را به مقامي شامخ ميرساند. يكي از ادبا و نويسندگان مشهور فرانسويِ قرن هجدم درباره سوينيه گفته است نامههاي او سرشار از لطيفهگويى است و با آزادي بيان همراه و به شيوهاي نگاشته شده است كه همه چيز را ترسيم ميكند و به همه چيز جان ميدهد. اين نامهها بهترين نامههاي انتقادي است كه از مطالعه و تحقيق و بررسي عميق پديد آمده و در آن ذوق و هوش فراوان ديده ميشود. مادام ماري دوسوينيه سرانجام در بيستم ژانويه 1696م در هفتاد سالگي درگذشت.
16) تولد "ژان هانري فابر" دانشمند معروف فرانسوي (1823م)
17) درگذشت "آدولف ساكس" موسيقيدان آلماني (1894م): آدولف ساكس مخترع و موسيقيشناس آلماني در 19 مارس سال 1819م در آلمان متولد شد و از اوايل زندگي با آلات موسيقي، كه پدرش سازنده و فروشنده آنها بود، آشنا شد. ساكس حرفه پدر را دنبال كرد و پس از مطالعات زياد، ساز جديدي را ساخت كه به نام خود او "ساكسيفون" ناميده ميشود. وي سرانجام در 20 ژانويه 1894م در هفتاد و پنج سالگي درگذشت.
18) مرگ "جان راسكين" نويسنده و منتقد معروف انگليسي (1900م): جان راسكين، فيلسوف، منتقد هنري و نويسنده مشهور انگليسي در هشتم فوريه 1819م در خانوادهاي ثروتمند و متدين در لندن به دنيا آمد. وي در كودكي تربيتي جدي و استوار يافت و شب و روز از مراقبت شديد پدر و مادر برخوردار بود. راسكين از كودكي با آثار كهن، مناظر طبيعي و كليساها آشنايى يافت و با تشويق پدر، به جانب موسيقي و نقاشي و مطالعه شعر كشيده شد. وي در عين حال به سرودن شعر يا نوشتن قطعههاي منثور ترغيب گشت و بدين ترتيب از تعليم و تربيتي آميخته با ادراك زيبايى بهرهمند شد. راسكين با وجود دارا بودن تحصيلات نامنظم، مطالعات فراواني انجام داد و با آثار نويسندگان بزرگ كشور آشنا گرديد. راسكين پس از مرگ پدرش، ثروت عظيم موروثي خود را سخاوتمندانه به امور خيريه و سازمانهاي فرهنگي و موزه اختصاص داد و خود به كار نوشتن مشغول شد. راسكين در 20 سالگي اولين منظومه معروف خود را سرود كه به دريافت جايزه نيز نائل آمد. وي چهار سال بعد با مطالعه در هنر و طبيعت، كتاب نقاشان جديد را نگاشت و پس از چندي، آن را در پنج جلد منتشر كرد. او در اين اثر، نظر خود را درباره هنر عرضه ميدارد و ارزش نقاشي و به طور كلي، ارزش هنر را در آن ميداند كه انديشههاي عالي فراواني را به ذهن القا كند. راسكين سپس انديشههاي قدرت، تقليد، واقعيت و زيبايى را از هم مشخص ميسازد، از ارتباطشان با يكديگر سخن ميگويد و هر يك از بخشهاي كتاب را به يكي از اين انديشهها اختصاص ميدهد. به عقيده راسكين، هنر از نظر شكل و قالب بايد چنان باشد كه قسمتهاي كوچك و بزرگ آن، يكديگر را كامل كند و هماهنگي خاصي را كه براي تكاملْ ضروري است پديد آوَرَد. از نظر معنوي، هنر والا آن است كه از طرفي به عالم بشري و از طرف ديگر به عالم الهي ارتباط يابد. از اين رو، ادراكِ زيبايى راسكين، پيوسته با مباني مذهبي و اخلاقي آميخته است. با اين حالْ اين كتاب مورد حمله نقادان هنري واقع شد و نقاشانْ آن را به سردي پذيرفتند. راسكين در كتاب ديگرش با عنوان هفت چراغ معماري، هنر معماري را مبين عقايد مذهبي و اخلاقي و خواستهاي ملي و عادات اجتماعي يك ملت ميداند و هفت قانوني را كه هنرمند بايد از آنها پيروي كند، هفت چراغ مينامد. راسكين پس از آن كه از نويسندگي درباره هنر دست كشيد، بقيه عمر را به بيان اصول عقايد خود درباره مسائل اجتماعي، تربيتي، اخلاقي و مذهبي پرداخت و اصطلاحات اساسي تعليم و تربيت را به وسيله يك سلسله سخنراني ،نامه، مقاله و رساله عرضه كرد كه در حدود سي جلد از پنجاه جلد آثار او را در برگرفت. راسكين در كتابِ تا آخرين دم، ثروت را جدا از بشر و ارزشهاي معنوي نميداند. وي بر اين عقيده بود كه جسم بشر چون ماشين است و روح او چون موتور اين ماشين كه قدرتش در همه موازنههاي سياسي و اقتصادي دخالت دارد. بنابراين از اقتصاد بايد ادراكي روحي و اخلاقي داشت. ثروت واقعي نبايد از حد احتياج خود او بيشتر باشد و روزي به تملّك ديگري درآيد، زيرا اين خود تجمّل است و معادل جهل. راسكينْ هنر را نيز جزئي از تاريخ، فلسفه و دين ميشمرد. دنياي مطلوب او دنيايى بود كه در رابطه ميان انسانها با يكديگر هماهنگي بيشتر وجود داشته باشد. راسكين به هر جنبشي كه براي بهتر ساختن زندگي، خاصه براي بيچارگان در ميگرفت، به چشم رغبت مينگريست. بسيار كسان، راسكين را نويسندهاي بزرگ و نثرنويسي برجسته ميدانند هر چند عدهاي از منتقدان به ذوق هنري او شك دارند. تمام كتابهاي راسكين كه موضوعات بسيار مختلفي را شامل ميشوند، داراي لحن و صبغه اخلاقي هستند. جان راسكين سرانجام در بيستم ژانويه 1900م در 81 سالگي درگذشت در حالي كه نفوذ فراواني بر نويسندگان پس از خود نهاد.
19) پايان جنگ آزاديخواهانه ملت مسلمان اندونزي عليه استعمارگران هلندي (1948م): از اواسط تا اواخر جنگ جهاني دوم، اندونزي تحت اشغال ژاپن بود. با پايان جنگ و تسليم نيروهاي ژاپن، كليه سلاحهاي ژاپنيها به دست مليگرايان استقلالطلب اندونزيايى افتاد. در سال 1945م احمد سوكارنو رهبر آزاديخواهان اين كشور، اعلام استقلال كرد، كه با مخالفت و لشكركشي هلنديها مواجه گرديد. اما سازمان ملل در اين موضوع دخالت كرد و دولت هلند به ناچار با حكومتي به نام اتحاديه اندونزي و هلند موافقت كرد. از اين رو نمايندگان دولت اندونزي و دولت پادشاهي هلند به دستور سازمان ملل متحد، بر روي عرشه يك ناو امريكايي، قرارداد ترك مخاصمه را در 20 ژانويه 1948 امضا كردند و جنگ دو كشور به پايان رسيد. علت اينكه اندونزي و هلند، اين قرارداد را روي يك كشتي بيگانه امضا كردند اين بود كه هيچ محل ديگري براي امضاي معاهده، مورد موافقت دو طرف قرار نگرفته بود.
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.