هفتاد و دو...

هفتاد و دو حرف، جمله‌ای ساخته‌اند هفتاد و دو را، به عشق پرداخته‌اند هفتاد و دو دست، رایت قرآن را بر قله‌ی روزگار افراخته‌اند
پنجشنبه، 9 دی 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
هفتاد و دو...

هفتاد و دو

شاعر : شرینعلی گلمرادی

هفتاد و دو حرف، جمله‌ای ساخته‌اند
هفتاد و دو را، به عشق پرداخته‌اند
هفتاد و دو دست، رایت قرآن را
بر قله‌ی روزگار افراخته‌اند

هفتاد و دو گرم خو به جوش آمده‌اند
هفتاد و دو بانگ، بر خروش آمده‌اند
هفتاد و دو تشنه، تشنه‌ی آتش و تیغ
بر محضر خضر، شعله نوش آمده‌اند

هفتاد و دو دفتر و کتابم با اوست
هفتاد و دو سوز و التهابم با اوست
هفتاد و دو بار گر بمیرانندم
در کیفر عاقبت ثوابم با اوست

هفتاد و دو سرو سبز تا افتادند
هفتاد و دو سر، جداجدا افتادند
تا روز قیام جملگی برخیزند
بر دامن سرخ کربلا افتادند

هفتاد و دو اتّفاق یکجا افتاد
هفتاد و دو نعش، روی صحرا افتاد
در آینه‌ی روشن تاریخ جهان
این نقش شگفت عشق، زیبا افتاد

هفتاد و دو تشنه گرد، بی تاب شدند
هفتاد و دو انتخاب، اصحاب شدند
هفتاد و دو آب تیغ را نوشیدند
در آخر التهاب سیراب شدند

هفتاد و دو آیه ز آسمان نازل شد
هفتاد و دو تکه کهکشان نازل شد
هفتاد و دو باره چرخ زد تندر سرخ
هفتاد و دو رعد ناگهان نازل شد

هفتاد و دو حنجره تلاوت کردند
هفتاد و دو سوره را قرائت کردند
هفتاد و دو هم رکاب در عرصه‌ی شوق
تا جان بدهند عزم شهادت کردند

هفتاد و دو کوه، آتش افشان گشتند
هفتاد و دو نوح، سدّ توفان گشتند
هفتاد و دو صخره ایستادند به جای
غالب به هجوم سیل و طغیان گشتند

هفتاد و دو بار دشت لرزید و گریست
هفتاد و دو بار چشم حیرت نگریست
هفتاد و دو آسمان به فریاد آمد:
«ای وای! میان مقتل این کشته‌ی کیست؟»

هفتاد و دو راه، پیش رو پیدا بود
هفتاد و دو را نظر سوی بالا بود
در معبرشان خطر، جراحت، پیکان
ایمان صریح لیک بی پروا بود

هفتاد و دو بار سنگ نالیدن داشت
هفتاد و دو بار کوه لرزیدن داشت
هرکس که به دیدار شهادت می‌رفت
چون قامت عشق، شوق رقصیدن داشت

هفتاد و دو سیب از درخت افتادند
بر خاک، ولی سپیدبخت افتادند
بر کاخ یزید بادها پیچیدند
حرمت شکنان ز روی تخت افتادند

هفتاد و دو خیمه سوخت، و آبی نرسید
هفتاد و دو ناله را جوابی نرسید
خود، طعمه‌ی آتش جهنم گردید
دژخیم، که حتی به سرابی نرسید

هفتاد و دو بار آسمان زاری کرد
هفتاد و دو لوح را قلمکاری کرد
هفتاد و دو ابرِ آبی نقّاشی
در متن کتیبه اشک را جاری کرد

هفتاد و دو تن تپیدن آغازیدند
بر بام فلک پریدن آغازیدند
در دورترین فاصله بر منزل عشق
از معبر خون، رسیدن آغازیدند

هفتاد و دو انقلاب و یک روز شگفت
هفتاد و دو التهاب و یک روز شگفت
یک روزه که دیده است در مشرق دور؟
هفتاد و دو آفتاب و یک روز شگفت...

هفتاد و دو نی ز شور دریا خواندند
هفتاد و دو قوم را به غوغا خواندند
سرها به فراز نیزه ها با لب خون
خود را نه شکسته بلکه افرا خواندند

هفتاد و دو مست چون طربناک شدند
توفنده چو بادهای چالاک شدند
بر هیمنه‌ی خصم زدند آتش خشم
از خاک، روانه سوی افلاک شدند

هفتاد و دو خون، حماسه را رنگ زدند
هفتاد و دو تیغ، بر سر ننگ زدند
تا بر شرف خویش شهادت بدهند
با اذن امام، دست بر جنگ زدند

هفتاد و دو پرواز و پریدن در پیش
هفتاد و دو بال و پر کشیدن در پیش
هفتاد و دو آسمان بُود چشم به راه
هفتاد و دو را عزم رسیدن در پیش

هفتاد و دو پیوند به هم بسته به دوست
هفتاد و دو از وجود خود رسته به دوست
هفتاد و دو جان رهیده از قید حیات
هفتاد و دو بی قرارِ، پیوسته به دوست

هفتاد و دو البرزِ سرافراز به دشت
هفتاد و دو بی هراس جانباز به دشت
هفتاد و دو سردارِ ز جان آماده
هفتاد و دو عاشقِ سرانداز به دشت

هفتاد و دو آبدیده چون جوهر تیغ
هفتاد و دو زخم دیده از محضر تیغ
هفتاد و دو یل که ناگهان رقصیدند
در مذبحِ ایمان به خدا، بر سر تیغ

هفتاد و دو داغ را به صحرا دیدن
هفتاد و دو لاله را شکوفا دیدن
داغی ست که هفتاد پر سوخته را
بر آب روان، گرم تماشا دیدن

هفتاد و دو تن به مرگ آری گفتند
«در چنته دگر بگو چه داری؟» گفتند
مردند هزار بار اگر، زنده شدند
صد بار دگر ز پایداری گفتند

هفتاد و دو گل شکفت و هفتاد و دو باغ
هفتاد و دو زخم پوش، در کسوت داغ
دریا به خروش آمده بود از حسرت
گیرد مگر از آبروی رفته سراغ

هفتاد و دو مرد، ره به دریا بردند
خود را به فراز عرش اعلا بردند
از جنگل شب سپیده‌ی صبح دمید
بر شام، چراغ شام را تا بردند

با سلسله‌ی عشق و جنون رقصیدند
هفتاد و دو ذوالجناح چون رقصیدند
هفتاد و دو تکسوار، چون توفانی
بی واهمه در مدار خون رقصیدند

هفتاد و دو هم قسم، پی پیر شدند
پیوسته، به ریسمان تقدیر شدند
از خویشتن خویش گذشتند و روان
بر ساحت تیغ و تیر و شمشیر شدند

هفتاد و دو را عطش اگر عطشان داشت
هفتاد و دو ابر، سینه ها باران داشت
این تشنگی از جنس دگر بود، آری
در سینه‌ی هفتاد و دو، گر جریان داشت

هفتاد و دو نخل بود و توفان در پیش
هفتاد و دو تشنه گرد و عطشان در پیش
هفتاد و دو گردباد می توفیدند
با خاطره‌ی گرم بیابان در پیش

هفتاد و دو تشنه را شنیدن سخت است
در بستر عافیت، لمیدن سخت است
با این همه سنگ ها که می بارد باز
با خواب و خیال، آرمیدن سخت است

هفتاد و دو بار مرده و زنده شدند
هفتاد و دو بار باز تابنده شدند
هفتاد و دو بار سوختند از تب عشق
با پرتو خود، چراغ آینده شدند

هفتاد و دو سینه جوش زد: «من هستم
آماده برای رفتن از تن هستم»
آواز پرنده زد صلا در دلشان:
«من سنگ نیم، اهل پریدن هستم»

هفتاد و دو نور از افق تابیدند
هفتاد و دو بار، در میان چرخیدند
هفتاد و دو بار، تیرباران، اما
بر چهره‌ی مرگ همچنان خندیدند

هفتاد و دو بار مرگ شد، بسترشان
هفتاد و دو قطعه قطعه شد، پیکرشان
تن ها را همه در آغوش گرفت
در غربت دشت، دست پیغمبرشان

هفتاد و دو جانماز آماده شده ست
ظهر است، مقام راز آماده شده ست
هفتاد و دو پرچم است رقصان در باد
در قله‌ی اهتزاز آماده شده ست

هفتاد و دو باور است و هفتاد و دو مرد
میدان شهادت است و هنگام نبرد
مرد است که می رود که تا جان بدهد
عشق است که می رود بدون برگرد

هفتاد و دو همچنان به پایان نرسید
هفتاد و دو عزم من به سامان نرسید
این درد مکرّر این چنین ماند به جای
دردی که در عاقبت به درمان نرسید

گفتم که مگر شرح دهم دریا را
یک قطره از انقلاب عاشورا را
سرشار شدم ز تشنگی ها، افسوس!
سیراب نیافتم دل تنها را

در دشت خطر شرف مداران ماندند
در ظهر کبود، داغداران ماندند
آیینة شان اگرچه می تابد باز
با بارقه در پشت غباران ماندند

اینک من و این سرودِ آتش باقی ست
از زلزله‌ای، روح مشوّش باقی ست
در جانِ جهان که در کفِ بی تابی ست
آن آتش بی قرار و سرکش باقی ست

از عشق حسین(ع) غرق ماتم شده‌ام
در ماتم او غرق محرّم شده‌ام
رسوا نه، صدای اهتزازِ عشقم
افراشته، در سکوتِ عالم شده‌ام

آن دل که نگفت «نینوا» خاموش است
وان دل که نخواند «کربلا» خاموش است
وان دل که تپش نداشت با یاد حسین(ع)
سنگی ست جمود، بی صدا خاموش است



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
خطر تخریب یکی از بزرگترین مساجد دوران قاجار
play_arrow
خطر تخریب یکی از بزرگترین مساجد دوران قاجار
رستوران‌های که به سیب‌زمینی می‌گویند "فرنچ فرایز"
play_arrow
رستوران‌های که به سیب‌زمینی می‌گویند "فرنچ فرایز"
ربات انسان‌نمای پیشرفته چینی معرفی شد
play_arrow
ربات انسان‌نمای پیشرفته چینی معرفی شد
حادثه برای دختر وزنه‌بردار ایران
play_arrow
حادثه برای دختر وزنه‌بردار ایران
رکورد طولانی‌ترین پرش اسکی شکسته شد
play_arrow
رکورد طولانی‌ترین پرش اسکی شکسته شد
بازدید نیروهای امنیتی ایران از مقرهای گروهک دموکرات در کردستان عراق
play_arrow
بازدید نیروهای امنیتی ایران از مقرهای گروهک دموکرات در کردستان عراق
حملات خمپاره‌ای گردان های قدس علیه صهیونیست‌ها
play_arrow
حملات خمپاره‌ای گردان های قدس علیه صهیونیست‌ها
تصاویر جدید از شکست سامانه دفاعی اسرائیل در برابر موشک یمنی
play_arrow
تصاویر جدید از شکست سامانه دفاعی اسرائیل در برابر موشک یمنی
لحظه هجوم خودرو به میان جمعیت در آلمان(۱۵+)
play_arrow
لحظه هجوم خودرو به میان جمعیت در آلمان(۱۵+)
هشدار افسر بازنشسته ارتش آمریکا به اسرائیل درباره اقدام علیه تاسیسات هسته‌ای ایران
play_arrow
هشدار افسر بازنشسته ارتش آمریکا به اسرائیل درباره اقدام علیه تاسیسات هسته‌ای ایران
سرقت بزرگ
play_arrow
سرقت بزرگ
تصاویر دیده نشده از یحیی سنوار، اسماعیل هنیه و صالح العاروری
play_arrow
تصاویر دیده نشده از یحیی سنوار، اسماعیل هنیه و صالح العاروری
جزئیات الزام بیمه‌ها به پرداخت خسارت افت قیمت
play_arrow
جزئیات الزام بیمه‌ها به پرداخت خسارت افت قیمت
ما به بشار اسد توصیه‌های زیادی کردیم اما او از شنیدن آن‌ها امتناع کرد
play_arrow
ما به بشار اسد توصیه‌های زیادی کردیم اما او از شنیدن آن‌ها امتناع کرد
دوبله زنده سریال خاطره‌انگیز جومونگ پس از یک دهه در شبکه سه
play_arrow
دوبله زنده سریال خاطره‌انگیز جومونگ پس از یک دهه در شبکه سه