میلاد مسیح در قرآن

نوشتهء حاضر ترجمه بخشی کوتاه از کتاب «جايگاه مسيح و مريم در عرفان اسلامی»، تأليف پُرفسور آنِماری شيمل است . «پارسايان ما خاضعانه مرقد و مزار مقدسان شما را، که ما نيز ايشان را در زمره ی پيامبران خدا به‌ شمار می‌آريم، عزيز و ارجمند می‌داشتند؛ و تربت مقدس او [عيسی مسيح] چه زيبنده و برازنده، می‌توانست مهد وفاقی خوش‌طالع و مايه ميثاق جاودانهء احسان و نيکوکاری شود».
شنبه، 5 بهمن 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
میلاد مسیح در قرآن
میلاد مسیح در قرآن
میلاد مسیح در قرآن

نويسنده: آنِماری شيمل
مترجم: خسرو ناقد
نوشتهء حاضر ترجمه بخشی کوتاه از کتاب «جايگاه مسيح و مريم در عرفان اسلامی»، تأليف پُرفسور آنِماری شيمل است .
«پارسايان ما خاضعانه مرقد و مزار مقدسان شما را، که ما نيز ايشان را در زمره ی پيامبران خدا به‌ شمار می‌آريم، عزيز و ارجمند می‌داشتند؛ و تربت مقدس او [عيسی مسيح] چه زيبنده و برازنده، می‌توانست مهد وفاقی خوش‌طالع و مايه ميثاق جاودانهء احسان و نيکوکاری شود».
اين سخنان را «نوواليس» Novalis شاعر و داستانسرای شهير آلمانی در رُمان صليبی خود که با عنوان «هاينريش فون اُفتردينگن» به‌سال 1802 ميلادی منتشر کرد، بر زبان «سازان ظلميه»، يکی از شخصيت‌های رُمانش می‌نهد؛ بانوی مسلمانی که در جنگ‌های صليبی در بيت‌المقدس اسير عيسويان گشته است. نواليس از اين طريق به‌واقعيتی اشاره می‌کند که متأسفانه در مغرب زمين همواره به‌دست فراموشی سپرده شده و يا هرگز به‌آن توجه نشده است. اين واقعيت که در پانزده سوره از قرآن، از عيسی مسيح نام برده شده است، يعنی دقيقاً در 93 آيه. مسيح و مريم بر اساس نص صريح قرآن - و پيرو آن در کل فرهنگ اسلامی - بندگان با حرمت و عزت خداونداند و مورد تکريم او. عيسی در قرآن «روح الله» و «روحی از اوست» (سورة النسا، آيه 171) که با دَم روح‌الامين در رحم مادرش جای گرفت. اينکه در گسترهء فرهنگ اسلامی از او اغلب با نام «مسيح» ياد می‌شود، به هيچ وجه به معنای «ناجی»، يعنی آنچه در سنت مسيحی از آن منظور نظر است، نيست (ناجی= Massias)؛ بلکه فقط کنيه‌ای است به‌منظور تعظم و تکريم بيشتر.
«حمل بکر»، چنانکه در سوره ی مريم آشکار می‌شود، جزو يکی از عقايد مسلّم دينی در اسلام است. من به‌ياد دارم زمانی که در آنکارا به‌دانشجويان مسلمانِ رشتهء الهيات اسلامی متذکر شدم که امروزه بسياری از مسيحيان، ديگر به «حمل بکر» اعتقاد ندارند، دختر دانشجويی برخاست و برآشفته گفت: «بنابراين ما نسبت به‌آنان مسيحيانِ بهتری هستيم!». در سوره ی مريم، روايت قرانی آبستن شدن مريم و ميلاد مسيح از مادر عذرايش چنين آمده است:
«*در اين کتاب مريم را ياد کن، آنگاه که از خاندان خويش به‌مکانی رو به‌سوی برآمدن آفتاب، دوری گزيد. *ميان خود و آنان پرده‌ای کشيد و ما روح خود را نزدش فرستاديم و چون انسانی تمام بر او نمودار شد. *مريم گفت: از تو به‌خدای رحمان پناه می‌بَرم که پرهيزکار باشی. *‌گفت: من فرستادهء پروردگار تو هستم، تا تو را پسری پاکيزه ببخشم. *گفت: از کجا مرا فرزندی باشد، حال آنکه هيچ بشری به‌من دست نزده است و من بدکاره هم نبوده‌ام. *گفت: پروردگار تو اين چنين گفته است: اين برای من آسان است. ما آن پسر را برای مردم آيتی و بخشايشی می‌کنيم و اين کاری است که بدان حکم رانده اند. *پس به‌او آبستن شد و او را با خود به‌مکانی دورافتاده بُرد». (قرآن مجيد، سورة مريم آيات 16 تا 22. ترجمهء عبدالمحمد آيتی).
در روايت ديگری آمده است که وقتی مريم در حال شستشوی بدن خود بود، روح‌الامين در پيراهن او که از تن به‌در کرده بود، دَميد. مولانا جلال‌الدين رومی، روايت بشارت مريم را با زيبايی ويژه‌ای در يکی از داستان‌های «مثنوی معنوی» به‌نظم کشيده است که يادآور تصويرسازی‌های مسيحی در قرون وسطی است و با اين ابيات آغاز می‌شود:
ديد مريم صورتی بس جان‌فزا
جان‌فزايی، دل‌ربايی در خلا
پيش او بررُست از روی زمين
چون مه و خورشيد آن روح‌الامين
ما بعداً به شرح اين روايت در مثنوی مولانا خواهيم پرداخت. اما روايت قرآنی بشارت مريم با توصيف تأثرانگيز تولد مسيح اين چنين ادامه می‌يابد:
«*درد زاييدن او را به‌سوی تنهء درخت خرمايی کشاند. گفت: ای کاش پيش از اين مرده بودم و از يادها فراموش شده بودم. *کودک از زير او ندا داد: محزون مباش، پروردگارت از زير پای تو جوی آبی روان ساخت. *نخل را بجنبان تا خرمای تازه‌چيده برايت فرو ريزد. *پس ای زن، بخور و بياشام و شادمان باش و اگر از ميان آدميان کسی را ديدی بگوی: برای خدای رحمان روزه نذر کرده‌ام و امروز با هيچ بشری سخن نمی‌گويم. (سورهء مريم آيات 23 تا 26).
اينکه به ‌ناگاه از درخت خشکيده ی نخل، خرمایِ رسيده ی شيرين فرو می‌ريزد، به‌معجزه‌ای تعبير می‌شود که با آن مژدهء ظهور پيامبری جديد داده می‌شود. تلخ‌گواری دردِ گران زايمان با خرمای شيرين التيام می‌يابد. تأثير پايدار اين روايتِ قرآنی را در شعری زيبا از «پُل والری» با عنوان «نخل» نيز می‌توان ديد که در آن دريافت اين عطيه الهی از راه ايستادگی صبورانهء مريم، به‌خوبی توصيف شده است .
Patience, patience
Patience dans l’azur!
Chaque atome de silence
Est la chance d’un fruit mûr!
Viendra l’heureuse surprise :
Une colombe, la brise,
L’ébranlement le plus doux,
Une femme qui s’appuie,
Feront tomber cette pluie
Où l’on se jette à genoux!
به‌موازات روايت اصلی بشارت و ميلاد مسيح، در سورهء آل عمران نيز آيات مشابهی يافت می‌شود که در آن فرشتگان به‌مريم نويد می‌دهند که «نام او مسيح، عيسی‌بن مريم، است و در اين جهان و آن جهان آبرومند و از مقربان است».
بارداری مريم شش ماه بيشتر به‌درازا نمی‌کشد؛ درست همانند خويشاوندش «اليصابات» [اليزابت] زوجهء زکريا که به‌رغم نازا بودن و نيز کهولت همسرش، به‌پاس دعا و نيايش زکريا به‌درگاه خداوند، باردار می‌شود. قرآن از حضور «يوسف نجار»، نامزد مريم، سخنی به‌ميان نمی‌آورد؛ اما «علی بن‌حمزه کسايی» در کتاب «قصص الانبياء» خبر می‌دهد که با آشکار شدن علايم بارداری در مريم، آثار شک و بدگُمانی در يوسف پيدا می‌شود و عيسی از رحم مادرش يوسف را به‌خاطر اين شک و بدگُمانی، ملامت و سرزنش می‌کند؛ که البته تصويری و توصيفی غيرقرآنی از اين صحنه است. «افضل‌الدين خاقانی شيروانی» در ديوان خود پاکی مريم و باکره بودنش را چنان واضح و آشکار و مسلّم می‌داند که معتقد است حتی می‌توان به‌آن سوگند ياد کرد:
مسيحا خصلتا قيصرنژادا!
ترا سوگند خواهم داد حقا
به‌روح القدس و نفخ روح مريم
به‌انجيل و حواری مسيحا
به‌مهد راستين و حامل بکر
به‌دست و آستين، باد مجزا
(ديوان خاقانی. به تصحيح ضياءالدين سجادی. تهران، 1338).
مولانا در مثنوی توصيفی هيجان‌انگيز و تکاندهنده از ديدار اين دو مادرِ باردار به‌دست می‌دهد که در آن اليصابات به‌مريم می‌گويد که چون در برابر او قرار گرفت، جنين در رحمش به‌جنين رحم مريم سجده کرد؛ آنچنان که از سجودش در تن او درد اوفتاد.
مادر يحيی به مريم در نهفت
پيشتر از وضع حمل خويش گفت
که يقين ديدم درون تو شهيست
کو الوالعَزم و رسول آگهيست
چون برابر اوفتادم با تو من
کرد سجده حمل من ای ذوالفِطَن
اين جَنين مر آن جَنين را سجده کرد
کز سجودش در تنم افتاد درد
(مثنوی معنوی. چاپ عکسی از روی نسخة خطی قونيه. تهران 1371).
اين داستان را - چنانکه مولانا نيز شرح می‌دهد - ظاهراً برخی متکلمان يا دينداران ساده‌انديش، جدی نيانگاشته‌اند؛ زيرا قرآن هيچ اشاره‌ای به‌ديدار اين دو بانوی باردار ندارد.
در ادامة سورهء نوزدهم قرآن آمده است که مريم نوزادش را با خويش به‌نزد قوم خود می‌آورد. در آنجاست که خويشاوندانش از او پرسش‌ها دارند و به‌پاکی و بی‌گناهی‌اش ترديد می‌کنند. اما او نذر کرده است که امروز با هيچ بنی‌بشری سخن نگويد. آنگاه مريم:
«*به فرزندش [عيسی] اشاره کرد. گفتند: چگونه با کودکی که در گهواره است سخن بگوييم؟ *کودک گفت: من بندهء خدايم، به‌‌‌من کتاب داده و مرا پيامبر گردانيده است. *و هر جا که باشم مرا برکت داده و تا زنده‌ام به‌نماز و زکات وصيت کرده است. *و نيکی کردن به‌مادرم. و مرا جبار و شقی نساخته است. *سلام بر من؛ روزی که زاده شدم و روزی که می‌ميرم و روزی که ديگر بار زنده برانگيخته می‌شوم. *اين است عيسی بن مريم – به‌سخن حق - همان که دربارهء او ترديد بود. (سورة مريم آيات 29 تا 34).
و بدين سان عيسی مسيح تولد يافت.
منبع:نشريه کتاب هفته. شماره 219




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط