چکیده
از شیوههای تبیین معارف دینی در مکتب اهل بیت (علیهالسلام)، در مواجهه با اندیشههای مخالفان اسلام، مناظرهها و احتجاجهایی بوده است که ائمه معصومین (علیهالسلام) یا تربیت یافتگان آنها در طول تاریخ انجام دادند. این مقاله که به شیوهی توصیفی - تحلیلی به رشتهی تحریر در آمده با نگاه تدبرمحورانه به دنبال پاسخ به این پرسش اصلی است که مهمترین اصول حاکم بر مناظره و آزاداندیشی از منظر امام رضا (علیهالسلام) چیست؟ بر اساس تحقیق به عمل آمده در مناظرههای امام رضا (علیهالسلام)، آشنایی با مکاتب و مذاهب، بیان اصول و معیارهای عقلانی، آزادگی و روح علمی و تسلط بر علوم از مهمترین اصول مناظره نزد حضرت رضا (علیهالسلام) است. مهمترین اصول آزاداندیشی نزد آن حضرت، سلامت انگیزه، پاسداشت صاحبان اندیشه، انصاف علمی و جلوگیری از مواردی همچون داوری عجولانه، اسطورهگرایی و شخصیت پرستی، نوگریزی و نوشیفتگی، بیگانه پرستی و خودکمبینی، دل بستگیهای حزبی و جناحی و وابستگی حاکمیت سیاسی است. این اصول کاربردی، میتواند الگویی برای تدوین سند چگونگی یک مناظرهی صحیح و اخلاق محور در میان تمامی اندیشمندان ادیان و مذاهب در سراسر دنیا باشد و در این صورت است که میتوان گفت آزاداندیشی، منجر به رفتارهایی که موجب انحطاط ارزشهای اخلافی انسان است، نمیشود.کلید واژه : مناظره، آزاداندیشی، امام رضا (علیهالسلام)، اصول مناظره، اصول آزاداندیشی
مقدمه
ما مسلمانان بر این باوریم که خدای حکیم، همواره سفیرانی برای راهنمایی نوع بشر به سوی سعادت حقیقی گسیل داشته است. در پرتو راهنمایی آنان و به کار گرفتن نسخهی شفابخش رفتاری، اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی آنان میتوان به بینقصترین زندگی دست یافت. با توجه به موقعیت زمانی و جغرافیایی امام رضا (علیهالسلام) امکان گفتگو، تعامل و مناظرههای آن حضرت نسبت به سایر ائمه (علیهالسلام) بیشتر بود، زیرا دوران پر حادثهی امامت ایشان دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که به جهت اثرگذاری آن حضرت در سرنوشت مذهب به حق علوی از جوانب و زوایای گوناگون قابل توجه است. وضعیت خاص خلافت عباسیان و وجود اختلافهای شدید داخلی، نشستن مأمون بر مسند خلافت با نگرشی متفاوت به علویان، دانش دوستی او که موجب ترجمهی کتابهای یونان شد، گرایش وی به مذهب اعتدال و ... از جمله آثار این عرصه استثنایی به شمار میرود. علاوه بر این، با ترتیب جلسههای مناظره، امام رضا (علیهالسلام) فضای گفتگو و تعامل را گسترش دادند. آن حضرت در تمامی مناظرههایشان از قویترین استدلالهای منطقی بهره جستند و با تمسّک به داشته طرف مناظره، راه هرگونه مغالطه را بر آنان بستند. بر این اساس میتوان گفت در جلسههای مناظره، فردی میتواند پیروز باشد که با دلیل و همراه اعتقاد و تعبّد، اسلام را جوهری پایدار و جوابگوی ابدی نیازهای روز هر زمان و مکان بداند و از سوی دیگر قادر به شناخت واقعیتها و نیازهای جوامع زمان خود باشد. دغدغهی اصلی این نوشتار پاسخ به این پرسش است که مهمترین اصول حاکم بر مناظره و آزاداندیشی از منظر امام رضا (علیهالسلام) چیست؟ بررسی اصول مناظره و آزاداندیشی امام رضا (علیهالسلام)، میتواند الگویی مناسب فراروی محققان و پویندگان عرصه فرهنگی و علمی باشد. این موضوع به رغم اهمیت شایان آن، تاکنون به صورت مستقل و تطبیقی مورد مطالعه قرار نگرفته است و نیز در ارتباط با این مبحث این مطلب نادرست میباشد که ریشهی آزاداندیشی در غرب است، زیرا در قرآن کریم بر خردورزی و اندیشیدن تأکید شده است: تفکر در آفرینش انسان و کیفیت خلق او، اندیشیدن در دنیا و آخرت، اندیشیدن در قدرت الهى و... و نیز از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ائمه معصومین (علیهالسلام) احادیت متعددی در این باره آمده است. از نوآوریهای این نوشتار، تبیین نحوهی به کارگیری اصول مناظره و آزاداندیشی امام رضا (علیهالسلام) و نیز تبیین لزوم پایبندی به اصول مناظره و آزاداندیشی در برابر سایر ادیان و مذاهب است.مناظره
بیان کلیاتی دربارهی چیستی، هدف و شرایط مناظره، راه را برای فهم بهتر مناظرههای حضرت هموار میسازد.1. چیستی مناظره
مناظره در حقیقت مرحلهی محک زدن رأی و نظر و به داوری گذاشتن سخن و دیدگاه مورد دفاع است. از همین رهگذر باید با کمال دقت به انجام رسیده و تمام جوانب سخن سنجیده و بیان شود. تجزیه و تحلیل کلمهها، جملهها و دقیق شدن در تمامی ابعاد سخن و التزام عملی بر واژگان مورد استفاده در یک مناظره، نشان از آن دارد که 1. منطقی که مناظره بر آن استوار است بر پایه و اساس درستی بنیان نهاده شده و 2. مناظره کننده کسی است که به نظر خود بر جان حقیقت دست یافته و در موضع حق و دفاع عقلانی از اندیشهی خود، ایستاده است (پاشا صالح، 1317ش:7).2. هدف مناظره
هدف از مناظره، همیشه «بیان برتری خود (یک طرف) بر دیگری» نیست. هدف اصلی مناظرههای رسمی، رسیدن به حقیقت یک امر است؛ امّا این هدف همیشه در مناظرهها لحاظ نمیشود. یکی دیگر از اهداف مناظره، آموزش است؛ آموزشی غیرمستقیم که به دلیل شیوهی خاص مناظره در اذهان ماندگار است (شهید ثانی، 1374ش: 547-551). همچنین نتایجی دیگر نیز به طور غیرمستقیم به دست میآید که برخی از آنها عبارتند از:- ورزش ذهن و تقویت آن در نحوهی به کارگیری از براهین و استدلالهای مورد نیاز در مطالب علمی و غیره؛
- آسان سازی دسترسی نوآموزان برای علوم سخت چون با به کارگیری فنون جدل و مناظره میتوان استدلالهای سخت و مشکل را در قالب فنون این علم قابل فهمتر ساخت؛
- افزایش توان چیره شدن بر خصم در نزاعهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و غیره از طریق مناظره؛
- افزایش توان مسئولان و مدیران در برقراری هماهنگی و تابع ساختن افراد زیرمجموعهی خود؛
- اعطای مهارت هرچه بیشتر به وکلا در محاکم و دادگاهها برای احقاق حقوق موکلان خود به حدی که بدون این مهارت، نیل به حقوق آنها غیرممکن به نظر میرسد (عصیری، 1389ش: 65-70).
3. شرایط موفقیت در مناظره
برای موفقیت و پیروزی در مناظره لازم است مناظره کننده شرایط و خصوصیاتی را در نظر بگیرد، از آن جمله:مشخص شدن محدودهی بحث
دو طرف مناظره باید در ابتدای بحث، محور و محدودهی بحث خود را مشخص کنند، که در چه موضوعی بحث مینمایند و باید مخاطب را ملزم ساخت تا از محدودهی بحث طفره نرفته و خارج نشود؛ زیرا برخی به مجرد آنکه خود را در مناظره ضعیف میبینند از موضوع بحث خارج شده و به بحثی دیگر میپردازند (رضوانی، 1387ش: 36).حفظ چارچوب بحث هنگام مناظره
در بین بحث، گفتگو و مناظره، اگر مخاطب خواست به تعهد خود خیانت کرده و بحث را منحرف کند باید به او تذکر داد و او را به مسیر اصلی بحث کشاند (همان:36).خارج نشدن از بحث، قبل از اعتراف به حق
مناظره کننده باید مواظب باشد مخاطبش بحثی را که شروع کرده و بر آن استدلال آورده، تا اعتراف و اقرار به حقانیت آن نکند، وارد بحث دیگر نشود؛ زیرا اعتراف به حقانیت، اثر روانی بسزایی در روحیهی طرف مقابل دارد و میتواند در پذیرش قلبی حق و شکسته شدن هیبت او مؤثر باشد (همان: 37).شروع از مسلمات و محکمات
هنگام بحث و مناظره دربارهی موضوعی، از ادلهی محکم، عقل قطعی و نصّ بدون شک و شبهه استفاده شود تا مخاطب در برابر آن سر تعظیم فرود آورد. دلیل محکم و قوی از دهها دلیل ضعیف کارگشاتر و اثرگذارتر است (همان).ملاحظهی حال شنونده
هنگام مناظره و گفتگو، اگر شنونده و شرکت کنندهای وجود دارد که سخنان ما را میشنود و در آن تأمل میکند باید حال آنان را در نظر گرفته و طوری بحث را مطرح کنیم که آنان نیز خوب بفهمند و به گونهای نشود که نزد آنان مغلوب به حساب آییم (الحسن، 1415ق: 35).استفاده از پاسخ نقضی
پاسخ نقضی، آوردن نمونه برای موضوع است، که اگر در متون معتبر، مستند و صحیح باشد میتواند در تقریب مطلب به ذهن مخاطب و تسلیم او مؤثر باشد (رضوانی، 1387ش: 38).نقل دقیق آدرسها
مناظره کننده اگر آیات یا حدیثی را میخواند باید بتواند منبع آن را دیده و به طور دقیق ضبط و حفظ نموده باشد (همان).همراه داشتن منابع مورد نیاز
مناظره کننده در صورت امکان حتماً باید منابع بحثی را که مورد مناظره و گفتگوی خود با دیگری قرار داده همراه خود داشته باشد تا در صورت لزوم به او نشان دهد (همان).عدم اکتفا به نقل دیگران
مناظره کننده نباید تنها به نقل دیگران اکتفا کند و در بحث آن را مطرح نماید؛ زیرا چه بسیار دیده شده که نقلها کم و زیاد گشته و در نتیجه، معنا تغییر پیدا کرده است، لذا وظیفهی ما این است که قبل از بحث و مناظره، روایت یا مطلبی را که میخوانیم به آن استشهاد و نقل کنیم و آن را دیده و درست به خاطر بسپاریم (همان: 38-39).رجوع به منابع دست اوّل
برخی کتابهاست که به عنوان دست دوم و سوم به حساب میآید و صاحبان آنها مطالب را از کتابهای دست اوّل نقل کردهاند. وظیفهی مناظره کننده این است که به منابع دست اول مراجعه کنند و به منابع پایینتر اکتفا ننماید (همان: 39).فنون مناظره از نظر امام رضا (علیهالسلام)
عصر امام رضا (علیهالسلام) که به زمان ظهور نهضت ترجمه شهرت یافت، زمانی بود که بحثهای اعتقادی و کلامی به اوج خود رسید و مناظرههای علمی رونقی مضاعف یافت، از این رو آن حضرت که دانش خود را از اجداد بزرگوارش به ارث برده بود و سرچشمهی جوشانی از علم در سینه داشت، افزون بر توجه دادن جامعهی اسلامی به معارف وحیانی، با استفاده از عقل به عنوان ابزاری کارآمد در مباحث کلامی، به پاسخگویی به شبههها و انحرافهای فکری و عقیدتی پرداخت. منظور از فن، شگردها و ابزاری است که ما را در رسیدن به نتیجهی مطلوب راهنمایی میکند، از آنجا که هر کاری فن خاص خود را دارد، مناظره نیز از این امر مستثنی نبوده و دارای فنون خاصی ست که رعایت این فنون در پیشبرد مقاصد علمی و عقیدتی مناظره مفید و مؤثر است. در این مقاله به دو مورد از مهمترین این فنون اشاره میشود:1. به دست آوردن مبانی طرف مقابل
در مناظره لازم است فرد مناظره کننده، مبانی طرف مقابل را به دست آورده و بر اساس آن مبانی، وارد بحث و مناظره شود. در جلسهی مناظرهی امام رضا (علیهالسلام) با مخالفان، جاثلیق (3)، به حضرت عرض میکند: «چطور با کسی بحث کنم که استدلالش بر مبنای کتابی است که منکر آن هستم و به پیامبری استدلال میکند که به آن ایمان ندارم؟» امام رضا (علیهالسلام) فرمود: «ای مسیحی! اگر به انجیل تو، استدلال کنم به آن اقرار میکنی؟» جاثلیق گفت: «آری، به رغم میلم بدان اقرار میکنم» (ابن بابویه، 1415ق: 420). بنابراین امام رضا (علیهالسلام) با هر گروه از مخالفان، بر اساس مبانی آنها به مناظره پرداخت و اصولاً این گونه مناظره کردن هنر مناظرهکنندهاست.
2. استفادهی بجا و مناسب از مبانی طرف مقابل
یکی از فنون مناظره این است که فرد محاجهکننده، برای اثبات باطل بودن نظر طرف مقابل، از مبانی خود او استفاده میکند و به کمک آن مطالب، عقاید او را به کلی طرد و باطل میسازد. امام رضا (علیهالسلام) در مناظره با فرد مسیحی فرمود: «ای مسیحی! سوگند به خدا، ما به عیسی (علیهالسلام) که به محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) ایمان داشت، ایمان داریم و بر عیسای شما، ایرادی نمیگیریم، جز آنکه نماز و روزهاش کم بود.» نصرانی گفت: «سوگند به خدا علمت را فاسد کردی و کارت را ضعیف ساختی؛ من فکر میکردم که تو، داناترین مسلمانان هستی.» امام رضا (علیهالسلام) فرمود: «چطور؟» نصرانی گفت: «از سخن تو که میگویی عیسای شما کم روزه و کم نماز بود، در حالی که عیسی (علیهالسلام) حتی یک روزه افطار نکرد و یک شب هم نخوابید و در طول عمر، روزهدار و هر شب، شب زندهدار بود.» امام رضا (علیهالسلام) فرمود: «برای چه کسی روزه میگرفت و نماز میخواند؟» زبان نصرانی بسته شد و سخنش قطع شد (ابن بابویه، 1415ق: 422).شیوهی مناظرههای امام رضا (علیهالسلام)
شیوه در لغت عبارت است از: «راه و روش، قاعده و قانون، سبک و اسلوب» (دهخدا، 1377ش: ج31، 229؛ برهان، 1362ش: 1329). در اصطلاح طریقهای است که هر صاحب اندیشهای برای رسیدن به مراد و مقصود خود برمیگزیند. امام رضا (علیهالسلام) برای حفاظت از حریم دین و پیشگیری و پیراستن دامن پاک آن از تحریف عالم نمایان، همواره با روشهای ایدهآل و جذاب علمی و فرهنگی میکوشیدند تا مناظرهها، همیشه در مسیر عزت و سربلندی اسلام و تشیّع نتیجه بخش و سودمند باشد. مهمترین شیوههای حضرت به شرح زیر است:1. بیان اصول و معیارهای کلی و عقلانی و استناد به مبادی منطقی
امام رضا (علیهالسلام) در مواجهه و مناظره با زنادقه و ملحدان که به هیچ کتاب یا خدایی معتقد نبودند از روش عقلی و استدلال بهره میجستند. همین طور با اهل کتاب از طریق استدلال عقلی و بر اساس اشتراک دینی به رفع اشکالها و به اثبات حقانیت اسلام میپرداختند، زیرا بدون تعقل نمیتوان تناقضهای بین ادیان را رفع کرد (قرشی، 1382ش: 172).2. داشتن سعه صدر و انصاف
امام رضا (علیهالسلام) در طول مناظره، تسلط و آرامش خاصی داشتند و در بعضی موارد نیز گل لبخند بر لبانشان شکوفا بود. این موجب میشد طرف مقابل با آزادی و راحتی سؤال کند و به بحث ادامه دهد. انصاف کامل هم از دیگر نشانههای شخصیت علمی و ارزشی امام رضا (علیهالسلام) بود. امام، هم خود انصاف را رعایت میکرد و هم اگر طرف مقابل سخن علمی میگفت و استدلال درستی داشت ضمن تأیید، او را تشویق و ترغیب میکرد. از این برتر گاه به انصاف وی نیز اقرار میکرد. یعنی میفرمود: «انصاف به خرج دادی» (قلندری بردسیری، 1379ش: 40).3. برخورداری از آزادگی و روح علمی
اقتدار علمی امام رضا (علیهالسلام) و شخصیت الهی آن حضرت موجب شده بود که ایشان از روحی بلند و آزادگی علمی والایی برخوردار باشند. بر اثر این روح علمی، در سراسر مناظره از هر گونه امر ناشایست و ناروا پیراسته و به همهی ارزشها و فضیلتهای زیبا آراسته بود، نه جدلی در کار بود و نه حیله، نه مخاصمه و نه هیاهو، نه لغزش و غفلت و نه هیچ امر نادرست دیگر. به جهت همین آزادگی و روح علمی است که امام رضا (علیهالسلام) در مناظرههایشان، ابتدا از طرف مقابل درخواست میکردند سؤال بپرسند. به این سبب به رأس الجالوت، پیشوای بزرگان یهودیان فرمود:تَسألَنی اَو اَسألُکَ؟ فَقَالَ بَل اَسألُکَ وَ لَستُ اَقبَلُ مِنکَ حَجَةً اِلاّ مِنَ التَّوراةِ اَو مِنَ الاِنجیلِ اَو مِن زَیُورِ دَاوُدَ اَو ما فِی صُحُفِ اِبراهیمَ وَ مُوسی: از من میپرسی یا من از تو بپرسم؟ ولی هیچ دلیلی را از تو نمیپذیرم؛ مگر اینکه در تورات با انجیل یا زبور داوود یا صحف ابراهیم و موسی باشد (طبرسی، 1386ش: 417).
4. تکریم طرف مناظره
تکریم طرف مناظره یکی دیگر از روشهای امام رضا (علیهالسلام) بود. مناظره بین امام و عمران نمونهای از آن است. آنگاه که عمران، اسلام آورد امام او را تکریم نموده و دنبال او فرستادند. وقتی عمران وارد شد امام خوشامد گفته و محترمانه استقبال نمودند. از آن پس بود که نزد امام میآمد و از علم فراوان آن حضرت بهره میبرد و خود یکی از دعوت کنندگان به اسلام شد. حکیمان، صاحبان اندیشه و بدعتگذاران نزد او میآمدند و از وی دربارهی بهترین مسائل سؤال میکردند. عمران نیز به پرسشهای آنها پاسخ میداد (ابن بابویه، 1372ش: 168-178).5. عنایت به احکام الهی
امام رضا (علیهالسلام) حتی در اوج مناظره و بحث، به احکام الهی کاملاً عنایت داشتند. در جلسه مناظره با عمران آنجا که بحث حساس شده بود، صدای اذان بلند شد و امام برای نماز برخاستند. عمران عاجزانه درخواست کرد که امام بحث را ادامه دهد چون دلش نرم و آماده پذیرش مطلب شده بود. اما امام با آرامش فرمودند: «بعد از خواندن نماز برمیگردیم.» سپس به اقامهی نماز مشغول شدند و بعد از نماز دوباره بحث را ادامه دادند (مجلسی، 1376 ش: ج10: 312-313). روشن است که منطق و هدف امام از بحثها و مناظرهها، تبیین و اجرای تعالیم الهی بود (عمادزاده، 1361ش: 276-278).6. تسلط بر علوم و زبانهای مختلف
از امتیازهای چشمگیر امام رضا (علیهالسلام) در مناظرهها، تسلط کامل علمی حضرت نسبت به موضوعهای گوناگون است. چنان که در مناظره با جاثلیق، اطلاع حضرت از متون تورات، انجیل و شناخت شخصیتهای برجستهی عالم یهودیت و مسیحیت از عوامل بزرگ موفقیت حضرت بودند (مجلسی، 1376ش: ج49، 175).7. تفویض مسئولیت به تازه مسلمانان
یکی از شیوههایی که امام رضا (علیهالسلام) در برخورد با طرف مناظره اعمال میکردند، استفاده از نوگروندگان به آیین اسلام بود. حضرت رضا (علیهالسلام) پس از آنکه عمران صابی مسلمان شد، روی او سرمایهگذاری و برای مناظره با مخالفان آماده کردند (قرشی، 1382ش: 192-208).8. تکیه بر اصول مشترک بین ادیان
آنچه در مناظره میتواند باعث نتیجهبخشی باشد، توجه به اصول مشترک بین ادیان است. امام رضا (علیهالسلام) هم، در مناظرههایشان بر این نکته توجه داشتند. همچنان که در مناظره با اهل کتاب مباحثی چون توحید، پیامبران الهی و نزول کتابهای آسمانی مطرح میشد و با استناد به همین امور، حقانیت آن اثبات میشد. امروزه این امر از موارد ضروری گفتگو بین ادیان و بهترین راه معرفی اسلام است (طاهری آکردی 1387ش: 163).9. اقناع مخالف
حضرت رضا (علیهالسلام) در مناظرههای خود از چنین شیوهای برخوردار بود. بدین سبب، مخالفان کاملاً قانع میشدند و برخی از آنها نیز هدایت یافتند، چون زمینهی هدایت در آنان بود. عمران صابی، مناظرهای طولانی با حضرت رضا (علیهالسلام) دارد. نوفلی میگوید که در این مناظره، سؤال و جواب طولانی شد و حضرت او را در اکثر مسائل، مجاب کرد تا به آنجا رسید که گفت: «ای آقای من! شهادت میدهم تو چنان هستی که وصف کردی» (طبرسی، 1386ش: 421-422).10. توجه به اقتضاهای مناظره
امام رضا (علیهالسلام) همیشه در مناظرهها و برخوردهایشان متوجه طرف مقابل بود و بر آن اساس عمل میکرد. مثلاً در برخورد با علمای ادیان دیگر یا از روش عقلی و استدلالی یا از روش نقلی یعنی ارجاع به کتابهای مقدس خودشان و اقوال بزرگان آنها استفاده میکرد. اما در مناظره با متکلمان اسلامی علاوه بر توسل جستن به استدلال عقلی، از آیههای قرآن و اقوال شخصیتهای تاریخی بهره میجست. آنچه که در مناظره با سلیمان مروزی، مأمون و علی بن جهم اتفاق افتاد دلیل بر این مطلب است (شجاعی گلپایگانی، 1373ش: 160-171).11. استناد به منابع قابل قبول طرف مناظره
امام رضا (علیهالسلام) با عنایت به همین شیوه به نوفلی فرمود: «میروم با مسیحیها با انجیلشان، با یهودیها با توراتشان، با صابئیها با آیین خودشان، با هیربدان با آیین پارسیشان و با رومیان به زبان خود آنان بحث میکنم تا مأمون بفهمد که خلافت را به ناحق غصب کرده است» (مجلسی، 1376ش: ج10: 318).12. آزاداندیشی
یکی از مهمترین شیوهها در مناظره امام رضا (علیهالسلام) آزاداندیشی ایشان میباشد. اصلی که اسلام بیان میکند و همواره بر آن تأکید دارد، اساساً منطق اسلام، منطق عقل و اندیشه است. امام رضا (علیهالسلام) مى فرمایند: «لَیسَ العِبَادَةُ كَثرَةَ الصَّلَاةِ وَ الصَّومِ إِنَّمَا العِبَادَةُ التَّفَكُرُ فِى أمرِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ: عبادت به فراوانی نماز و روزه نیست بلکه عبادت، تفکر در امر والاست» (جوادی آملی، 1384ش: 111). حضرت در مناظره با عمران صائبی حدود هشت بار او را به تعقل، تنبه دادند (نک: طبرسی، 1386 ش: 421-422) و این بدین جهت بود که مطمئن شوند جوابهای آن حضرت را فهمیده است. نمونهی دیگر در مناظره با جاثلیق و رأس الجالوت است که حضرت به آن دو اجازه دادند تا آزادانه بتوانند عقایدشان را بیان کنند (نک: ابن بابویه، 1372ش: 103-108؛ طبرسی، 1386 ش: 417 ؛ عطاردی، 1379ش: 93).اصول آزاداندیشی از منظر حضرت رضا (علیهالسلام)
بیان چیستی اصول آزاداندیشی راه را برای آشنایی با این اصول از منظر حضرت رضا (علیهالسلام) هموار میسازد.1. چیستی آزاداندیشی
آزادی موهبتی است الهی که خدای متعال به انسان عطا فرمود، اما از آنجا که انسان موجودی ضعیف است، برای او هم حجت درونی (عقل) و هم حجت بیرونی (پیامبران) قرار داد تا انسان را به سوی کمال و اهداف عالیه الهی رهنمون سازند ولی در عین حال بشر در انتخاب راه صواب و خطا آزاد است (منتظر القائم، 1386 ش: 15-18). اندیشه به دو معنای مصدری و اسم مصدری به کار میرود که در معنای مصدری آن - اندیشیدن - معادل «تفکر» و در معنای اسم مصدری دال بر یک حالت ادراکی بوده و معادل معنای «عقیده» است. همین طور کلمهی تفکر نیز گاهی در معنای دوم (اسم مصدری)، استعمال میشود و منظور از تعابیری مانند احیای تفکر دینی یا فکر دینی قاعدتاً باید احیای عقیده و باور دینی باشد (برنجکار، 1383ش: 179-180). آزاداندیشی اصولاً به معنای رهایی اندیشه از پیشفرضها و باورهایی است که بر ذهن آدمی احاطه دارد و مانع از پرواز اندیشه در آسمان کران ناپیدای واقعیتها و حقایق میشود (همان: 143و 210). در واژهی «آزاداندیشی» متعلق هر آن چیزی است که قرار است اندیشه از آن آزاد باشد. ذکر این نکته ضروری است که «آزاد اندیشی» به معنای آزادی از اندیشیدن نیست، بلکه آزاداندیشی یک واژه به هم پیوستهای است که حرف اضافهی «از» متعلق به کلی این واژه است. به عبارت دیگر، این ترکیب به معنای «آزاداندیشی در اندیشیدن از... » میباشد، آزاداندیشی نسبی است، اما نسبیت آن به باورها، اعتقادها و ارزشهای فرد اندیشهورز وابسته است. اگر آن باورها، خود بر اصول و پایههای منطقی و عقلانی استوار باشند، اندیشههای مبتنی بر آنها نیز به شرط پرهیز از مغالطهها، میتوانند به نتیجهی درست منجر شوند و چنانچه بر پایهی دلایل محکم و مستدل نباشند، اندیشههای مبتنی بر آنها نیز از اعتبار چندانی برخوردار نخواهند بود (همان: 154). در تعالیم اسلامی، اندیشه به جهت اهمیتی که دارد به عنوان حق مسلم و امر واجب تلقی و از آن به بزرگترین و مهمترین عبادتها یاد شده است. از نظر اسلام، ایمان کامل و حقیقی، ایمانی است که به وسیلهی تدبر و تعقل صحیح، به دور از هر گونه تأثیرپذیری از عوامل خارجی نظیر عادات، رسوم و تقلیدها بنا شده باشد به همین جهت تعداد زیادی از آیههای قرآن، مشرکان و بت پرستان مکه را به خاطر پیروی کورکورانه از آبا و اجدادشان سرزنش کرده و میفرماید: «وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَیهِ آبَاءَنَا؛ هنگامی که به آنان گفته شود که از آنچه خدا نازل کرده پیروی کنید، میگویند بلکه ما از چیزی پیروی میکنیم که پدران خود را بر آن یافتیم» (لقمان/ 21). از این رو تقلید در اصول دین را جایز ندانسته، آن را یک مسئلهی علمی، فکری و عقلی توصیف میکند و میگوید برای هر مسلمانی واجب است آزادانه از راه تفکر، دلیلی برای پذیرش اصول دین خود داشته باشد. حاصل سخن اینکه، با مراجعه به متون دینی (قرآن و روایتها)، فهمیده میشود که اندیشیدن و تفکر از ارزش بالایی برخوردار است. از شاخصترین آیهها در ارتباط با آزاداندیشی در قرآن کریم، آیههای سوره زمر میباشد:وَالَّذِینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ یعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ؛ پس بشارت ده آن بندگان را که به سخن گوش فرامیدهند و بهترین آن را پیروی میکنند. اینانند که خدایشان راه نموده و اینانند همان خردمندان (الزمر/17-18).
آیهی مزبور، که به صورت یک شعار اسلامی درآمده، آزاداندیشی مسلمانان و انتخابگری آنها را در مسائل گوناگون به خوبی نشان میدهد. نخست میفرماید: «بندگان مرا بشارت ده» و آنگاه این بندگان ویژه را به این صورت معرفی میکند: «آنها به سخنان این و آن بدون در نظر گرفتن گوینده و خصوصیات دیگر گوش فرا میدهند و با نیروی عقل و خرد، بهترین آنها را برمیگزینند.» هیچ گونه تعصب و لجاجتی در کار آنها نیست و هیچ محدودیتی در فکر و اندیشه آنها وجود ندارد. آنها جویای حق و تشنهی حقیقت هستند. هرجا آن را بیابند، با تمام وجود از آن استقبال میکنند و از چشمه زلالش بیدریغ مینوشند و سیراب میشوند. آنها نه تنها طالب حقاند و تشنه گفتار نیک، بلکه در میان «خوب» و «خوبتر» و «نیک» و «نیکوتر»، دومی را برمیگزینند. خلاصه آنکه آنان خواهان بهترین و برترینند. آری، این است نشانهی یک مسلمان راستین و مؤمن حق طلب. چنان که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در این باره میفرمایند: «لا عِبادَه مِثلُ التَّفَکُر؛ عبادتی مانند اندیشیدن نیست» (ابن بابویه، 1413ق: 372). امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرمایند: «لا عِبادَه كَالتَّفَكُر؛ عبادتی مانند اندیشیدن نیست» (تمیمی آمدی، بیتا: 56) و نیز میفرمایند: «رَكعَتانِ خَفِیفَتانِ فِى التَّفَكُرِ خَیرٌ مِن قِیامِ لَیلَه؛ خواندن دو رکعت نماز کوتاه با فکر و اندیشه، بهتر از شب زندهداری کردن است» (ابن بابویه، 1389ش: 44).
2. امام رضا (علیهالسلام) و آزاداندیشی
امام رضا (علیهالسلام) استقلال فکری و رشد اندیشه و به کار انداختن قدرت تفکر را فینفسه ارزش میداند و آن را یکی از دو هدایت میشمارد و ایشان، گرایش مردم به پرسش، تحقیق و انتخاب آگاهانه را بسیار تمجید نموده و فرمودند: «هر فردی در اندیشه آزاد است و در اصل اندیشه، تحمیلی نیست.» یکی از مهمترین ویژگیهای پارادایم فکری و فرهنگی عصر رضوی را میتوان آزاداندیشی دانست که حضور عالمان غیرمسلمان و بروز اندیشههای گوناگون در قالب مباحثهها و مناظرههای آزادانه، از لوازم مهم این پدیده تلقی میشود. بیتردید، مبنای اساسی این رفتار و روش عملی امام رضا (علیهالسلام) با مخالفان و نیز پیروان ادیان و مذاهب گوناگون، الگوهای رفتاری قرآن کریم و استمرار سیرهی نبوی است. چه اینکه حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نیز در دیپلماسی مترقی خود با سران کشورهای غیرمسلمان - همچون خسروپرویز پادشاه ایران، قیصر سلطان روم، نجاشی پادشاه حبشه و ...- رفتاری مبتنی بر اخلاق قرآنی اتخاذ نموده (احمدی، 1363ش: 97-105)، نامههای دعوت خود را با این آیه از قرآن کریم آغاز میفرمود:قُلْ یا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَینَنَا وَبَینَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَیئًا وَلَا یتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ؛ بگو ای اهل کتاب بیایید به سوی یک کلمه که میان ما و شما مشترک و یکسان است، پرستش نکنیم جز خدای یکتا را و برای او شریکی نگیریم و بعضی، بعضی دیگر را پروردگار خویش نشناسیم (آل عمران/ 64).
یکی از عوامل مهم ظهور نهضت کلامی و رونق مباحث دینی و عقیدتی در عصر رضوی، التفات ویژهی حضرت رضا (علیهالسلام) به آزادی انسان - به خصوص در ساحت فکر و اندیشه - است. (هرچند میتوان عوامل دیگری چون انتقال فرهنگ یونان و عقاید یهود و مسیحیت به جهان اسلام از طریق ترجمه کتابهای یونانی را در پیدایش نهضت کلامی عصر امام رضا (علیهالسلام) دخیل دانست، بدون شک، یکی از عوامل مهم این حرکت فکری، خود مأمون عباسی است؛ به خصوص بعد از اینکه امام را به ولیعهدی انتخاب میکند، یکی از سلسله جنبان این مناظرههای آزاد، اوست) (ابراهیم حسن، 1362ش: 345). و به رسمیت شناختن حق سؤال و پرسش برای مخاطب، از لوازم آزادی فکر و اندیشه به شمار میآید (مرتضوی، 1375ش: 26-34).
تتبع در تاریخ و سیرهی رضوی، پایبندی عملی حضرت به لوازم خطیر و حساس این نوع آزادی را نشان میدهد. مثلاً امام در یکی از مناظراهها به یکی از یارانش فرمود: «تمام کسانی را که در جلسهی محمد بن فضل حاضر بودند و بقیهی شیعیان ما را دعوت کن. جاثلیق مسیحی و رأس الجالوت یهودی را نیز فراخوان و از آنان بخواه که در جلسه هرچه میخواهند از من بپرسند» (مجلسی، 1376ش: 72). سعه صدر امام و احترام به حقوق طبیعی مخاطبان - به ویژه دادن حق آزاداندیشی - از مهمترین ویژگیها در مناظرههای فرهنگ رضوی میباشد. اما آیا از نظر اسلام - و به طور خاص در فرهنگ رضوی - هر عقیده و اندیشهای آزاد است؟ طبق اصل قرآنی «نداشتن اکراه در دین»، انسان در انتخاب دین و ایمان خود، مختار و آزاد است (طباطبایی، 1376ش: 361). نظر به این اصل کلی، آیا انسان در داشتن و ابراز هر عقیدهای - ولو خرافه و باطل - نیز آزاد است؟ قطعاً پاسخ این سؤال منفی است و هرگز اسلام اجازه نمیدهد که انسان، اسیر این گونه خرافهها باشد. بلکه اساساً مبارزههای اسلام و همهی انبیاء الهی برای از میان بردن این نوع عقاید انحرافی و باطل بوده است. برای حل این مسئله - که اگر دین آزاد است پس چرا بشر نسبت به این گونه عقاید آزاد نیست - باید میان آزادی فکر و آزادی عقیده فرق گذاشت. آنچه مورد حمایت و تأیید اسلام بوده، آزادی فکر و اندیشه است و نه آزادی عقیده. توضیح مطلب آنکه عقیده وقتی محترم است که از راه فکر آزاد پدید آمده باشد نه از روی تقلید، تعصب، جهل، عادت و امثال آن (موسوی زاده، 1384ش: 191). مسئلهی تفکیک آزادی فکر و عقیده در فرهنگ و سیرهی رضوی، کاملاً مشهود و قابل فهم است. نمود آزادی فکر و اندیشه را میتوان در نهضت کلامی و حضور فعال فرقههای اعتقادی در عصر امام رضا (علیهالسلام) جستجو کرد. با این وجود، امام در عین به رسمیت شناختن حق آزاداندیشی و آزادی فکر برای مخالفان و پیروان ادیان، هدف عمدهای که از مناظرههای کلامی خود دنبال میکند اثبات حقانیت و برتری اسلام و عقیده بر حق تشیّع با اتکاء به منطق و برهان است (ابنبابویه، 1372ش: 179-190). چنان که طبق گزارش ابوصلت هروی، در مناظره حضرت با پیروان مذاهب و مکاتب مختلف از یهود، نصاری، مجوس، صابئین و سایر فِرَق و نِحَل، هر کس در برابر آن حضرت ایراد شبهه و ابراز عقیده مینمود با پاسخ منطقی و دندان شکن روبرو میشد (مجلسی، 1376ش، ج49: 177).
3. نمونههای آزاداندیشی در فرهنگ و سیرهی رضوی
همان گونه که گفته شد، آزاداندیشی در سیره و به ویژه مناظرههای امام رضا (علیهالسلام) جایگاه خاصی دارد. در این میان به بررسی مهمترین نمونه آزاداندیشی از منظر امام که در مواجهه با مخالفان و پیروان ادیان و مذاهب گوناگون به کار بردهاند، میپردازیم:حقیقت دین
امام رضا (علیهالسلام) به حقیقت دین به خصوص به مسئلهی توحید و امامت توجه ویژهای داشتند. تجلی این دو را میتوان در حدیث مشهور «سلسلة الذّهب» مورد تحلیل و بررسی قرار داد. (منظور از «سلسلة الذهب» زنجیرهی طلایی پیوند راویان حدیث از حضرت رضا (علیهالسلام) به رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) است. شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا، حدیث فوق را از چهار طریق نقل کرده است) (1372ش: 135به بعد؛ 1389ش: 21) حضرت، روایت فوق را چنین بیان میفرماید: «کلمه لا الهَ الّا اللهُ حِصنى فَمَن دَخَل حِصنی أمِنَ مِن عَذابی ... فَلَمّا مَرّتِ الرّاحِله نادی بِشروطها وَ أنا مِن شُروطها، (ابن بابویه، 1389ش: 21)، امام در این حدیث بر مسئلهی نجاتبخشی دین تأکید ورزیده، شرط رهایی و نجات کلمهی توحید را در ولایت و امامت خود و سایر ائمه معصومین (علیهالسلام) بیان میدارد.ترویج گفتگوی اثربخش
امام رضا (علیهالسلام) با توجه به موقعیت زمانی و مکانی خاص خود در دوران ولایتعهدی، گامی مؤثر برای رفع اختلافهای، آشکار ساختن نواقص موجود در ادیان تحریف شده و اثبات حقانیت اسلام برداشته و شاید به جرئت بتوان گفت ایشان اولین شخصیتی است که باب «آزاداندیشی و گفتگوی ادیان» را در جامعهی اسلامی باز کرد. نمودِ بارز این پدیده را میتوان در مناظره امام با جاثلیق به نمایندگی از آیین مسیحیت، رأس الجالوت (4) به نمایندگی از دین یهود، هیربد (5) موبد بزرگ، به نمایندگی از دین زردشت، عمران صابی (6) به نمایندگی از صابئان و عدهای از علما و سران برهمن، مشاهده کرد (طبرسی، 1386 ش: 203-221). از این رو گرچه اصلِ آزاداندیشی و گفتگو با مخالفان و پیروان ادیان و مذاهب گوناگون، از عصر نبوی شروع شد و در عصر علوی ادامه یافت و سایر ائمه همچون صادقین (علیهالسلام) آن را پیش بردند، لیکن اگر عصر رضوی را دورهی اوج و ترویج فرهنگ گفتگوی ادیان و تقریب مذاهب بدانیم، چندان به بیراهه نرفتهایم؛ چه اینکه در زمان ایشان دست کم دو نوع گفتگو رایج بوده است: گفتگوی «درون مذهبی» که همان بحث تقریب مذاهب اسلامی را شامل میشود و گفتگوی «برون مذهبی» که معنای امروزی آن، آزاداندیشی و گفتگوی ادیان است.مدارا و «تسامح دینی»
رفق، مدارا و تسامح دینی، از دیگر شاخصهای آزاداندیشی در فرهنگ رضوی است. شاید به صراحت بتوان گفت یکی از بزرگترین ضربههایی که به دینداری و دینباوری در طول تاریخ چند هزارسالهی تمدن مدون دینی از سوی خود دینداران و حامیان متعصب مذهبی وارد شده همین روحیهی سختگیری و عدم تسامح دینی بوده است. در حالی که به روایت تاریخ از زندگی و سیره انبیای سلف - به ویژه شخص رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ائمه اطهار (علیهالسلام) - این بزرگواران همواره از مصادیق بارز چنین روحیه و نگرشی بودند (گواهی، 1376ش: 89). از دیدگاه قرآن کریم، انتخاب دینداری، امری اختیاری است و هیچ کس را نمیتوان و نباید با اکراه و خشونت، به پذیرش دین وادار نمود (نک: الانسان/ 3). از همین رو پیامبران الهى با اوصاف «بشیر» و «نذیر» (نک: سبأ/28) و «آورنده بلاغ» (نک: یس/17) توصیف شدند. در سورهی مبارکهی بقره آیهی 256، تعبیر رسای «لا اکراه فی الدین» را به عنوان اتمام حجت بر دینداران بیان میدارد که هیچ کس را در هیچ شرایطی نمیتوان به اکراه و اضطرار وادار به اعتراف و پذیرش دین نمود. طبیعتاً وقتی نتوان دین و آئین خاصی را به کسی تحمیل کرد، تنوع آیینها و اعتقادهای دینی پدید میآید و صاحبان ادیان مختلف، با حفظ حقوق و احترام به عقاید یکدیگر، با همزیستی و مدارا در کنار هم به سر میبرند. بنابراین ادب مسلمانی حکم میکند که پیروان دین حق بیمورد به سختگیری و خشونت و انتقاد از آداب و مناسک دیگران نپردازند و بیدلیل تخم نفاق و دشمنی را در قلوب آنان نکارند که «متاع کفر و دین، بیمشتری نیست.» به هر جهت از آیههای قرآن برمیآید که صاحبان ادیان مختلف میتوانند با پذیرش خطوط کلی و مواضع مشترک دینی، در کنار یکدیگر زندگی توأم با مدارا و تسامح داشته باشند (جوادی آملی، 1381ش: 196). امام علی بن موسی الرضا (علیهالسلام) نسبت به مخالفان، پیروان ادیان و فرق مختلف، برخوردی مسامحهآمیز داشته است. روحیهی آزادمنشانهی حضرت با عالمان مذاهب و سران ادیان به نحوی است که برخی از پیروان این فرق، به اشتباههای خود در مسائل اعتقادی و کلامی، اعتراف نموده و گاهی با امام به مباحثه میپرداختند و ایشان نیز با تساهل و تسامح به دور از تعصب و سختگیری، به بحث میپرداختند. امام نه تنها با عالمان و خواص برخورد درست و شایستهای داشتند، بلکه نسبت به عوام نیز با رفق و مدارا رفتار میکردند (ابن بابویه، 1417ق: 89). لطف و مدارای امام در رفتار با غیرمسلمانان و حتی مخالفان به حدی است که راوی میگوید:به امام رضا (علیهالسلام) گفتم برای پدر و مادرم دعا کنم با اینکه حق امامان و آل پیامبر را نشناختند. امام فرمودن برای آنها دعا کن و صدقه بده و اگر در قید حیات هستند و حقی را نمیشناسند با آنها مدارا کن، زیرا رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمود: خداوند مرا با رحمت مبعوث نمود. نه با درشتی و نامهربانی (ابن شعبه حرانی، 1366ش: 426).
در اهمیت رفق و مدارا با دیگر انسانها در فرهنگ و سیرهی رضوی همین بس که حضرت یکی از خصوصیات مؤمن حقیقی را مدارا کردن با مردم معرفی مینماید. زیرا به قول ایشان، خداوند عزوجل پیامبرش را به مدارای با بندگان امر فرموده است.
لا یَکُونُ المُؤمِنُ مُؤمِنًا حَتّی تَکُونَ فیهِ ثَلاثُ خِصال: 1. سُنَّه مِن رَبِّهِ. 2. وَ سُنَّه مِن نَبِیِّهِ. 3. وَ سُنَّه مِن وَلِیِّهِ. فَأَمَّا السُنَّةُ مِن رَبِّهِ فَکتِمانُ سِرِّهِ. وَ أَمَّا السُنَّةُ مِن نَبِیِّهِ فَمُداراةُ النّاسّ. وَ أَمَّا السُنَّةُ مِن وَلِیِّهِ فَالصَّبرُ فِی البَاًساءِ وَ الضَّرّاءِ؛ مؤمن، مؤمن واقعی نیست، مگر آنکه سه خصلت در او باشد: سنتی از پروردگارش و سنتی از پیامبرش و سنتی از امامش. اما سنت پروردگارش، پوشاندن راز خود است، اما سنت پیغمبرش، مدارا و نرم رفتاری با مردم است، اما سنت امامش، صبر کردن در زمان تنگدستی و پریشان حالی است (کلینی، 1375ش، ج3: 339).
گاهی در لحن کلام و طرز رفتار امام رضا (علیهالسلام) نوعی قاطعیت، شدت عمل و برخورد صریح دیده میشود و گاهی ملایمت، نرمش، انعطاف و تسامح این تفاوت، بستگی به موارد و مواضع مختلف دارد. در مورد مسائلی که جنبهی اصولی دارد و با مبانی، خط فکری و عقیدهی حق در تضاد و تنافی باشد - نظیر مباحث توحید، امامت و ...- در این گونه موارد، امام سازش ناپذیر، حساس، دقیق، بیگذشت و بدون اغماض و انعطاف است. ولی در سایر موارد، آنجا که به معاشرتهای انسانی، حقوق شخصی و زمینههای رفتاری و هنجاری مربوط میشود اهل عفو، گذشت، اغماص و تسامح است. بنابراین ملاک و راز تفاوت در برخوردهای گوناگون حضرت را باید در این مسئله جستجو نمود.
همزیستی مسالمتآمیز با ادیان و مذاهب
از دیگر خصوصیات الگوی رفتار ارتباطی آزادمنشانه در فرهنگ رضوی، همزیستی مسالمتآمیز است. از مطالعهی احادیث و روایتها چنین برمیآید که زندگی آرام و صلح آمیز و ایجاد رابطهی محبت و مودت با بیگانگان امری است که مسلمانان در روابط خود میتوانند از آن الگو و بهره گیرند. چه اینکه اسلام آئین فطرت است و هرگز با احساسات طبیعی و انسانی بشر ضدیت ندارد (کریمی نیا، 1383ش: 274). امام رضا (علیهالسلام) در روابط خود با ادیان و مکاتب، به این نکته توجه دارد که با ایجاد جو آرام و مودتآمیز میتواند با مخالفان عقیدتی خود به گفتگو و جدال احسن بپردازد. بیشک گنجینهی احادیث پربار پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ائمه اطهار (علیهالسلام) میتواند مکمل این الگوی رفتاری باشد. چه اینکه پیشوایان اسلام، پیوسته به رعایت عدالت و انصاف، ادای حقوق و پرهیز از آزار و اذیت پیروان مذاهب، توصیه مینمودند. برای نمونه از نبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) روایت شده است:مَن آذى ذِمّیاً فَأنا خَصمُهُ وَ مَن كُنتُ خَصمَهُ خَصَمتُهُ یَومَ القیامَةِ.و هركس اهل ذمه (مسیحی، یهودی و زردتشتی که در پناه اسلام است) را آزار رساند دشمن او خواهم بود و هر کس من دشمن او باشم روز قیامت دشمنی خود را بر او آشکار خواهم کرد (ابن شعبه حرانی، 1366ش:271).
اما دربارهی سیرهی عملی حضرت رضا (علیهالسلام) باید گفت که امام با اتصال به منبع معرفتی وحی، با اتکاء به سنت و سیره پیامبر و ائمه (علیهالسلام) - که خود الگو و نمونه عملی برای جامعه اسلامی به شمار میروند - با رفتار دوستانه و مسالمتآمیز خود با مخالفان غیرمسلمان، در واقع شاخصهای الگوی رفتار ارتباطی با ادیان و مذاهب را تکمیل نمود. چنان که این رهیافت در سیرهی عملی و مناظرههای علمی حضرت با سران و پیروان ادیان و مکاتب عصر، کاملاً مشهود است (ابن بابویه، 1372ش: 102-119).
4. ثمرههای آزاداندیشی و خردورزی براساس مناظرههای امام رضا (علیهالسلام)
برای آزاداندیشی، آثار و ثمره فراوانی بیان شده است که بر اساس مناظرههای امام رضا (علیهالسلام) به برخی از آنها به صورت خلاصه اشاره میشود:ایمنی از لغزش و خطا
تدبر و عاقبتاندیشی قبل از انجام هر عملی باعث میشود انسان از لغزشها و خطاها محفوظ بماند. امام رضا (علیهالسلام) در این باره میفرمایند: «أصلَ السَّلامَه مِنَ الزَّلَلِ، الفِکرُ قَبلَ الفِعلِ؛ اصل و پایه در امان بودن از لغزشها، اندیشیدن پیش از انجام کار است» (محدث نوری، 1415ق: ج11، 308). امام رضا (علیهالسلام) در مناظره با فرقههای مختلف با بهرهگیری از عقل و اندیشه به طرف مقابل نشان دادند که قبل از هر گونه پیشداوری در مورد هر موضوعی تدبر و اندیشه نمایند.هدایت و نجات
اندیشه و تفکر نقش راهنما و منجی را دارد، انسان را به راه درست و پسندیده رهنمون میسازد و از گرفتاریها رهایی میبخشد. امام رضا (علیهالسلام) میفرمایند: «الفِکرُ یَهدِی إلَی الرَّشادِ؛ اندیشه [انسان را] به سوی رشد و کمال هدایت میکند» (ابن بابویه، 1417ق: 129). در مناظرهی حضرت با سلیمان مروزی، میبینیم که امام نخست عمران صابئی را که تازه مسلمان شده بود وارد صحنهی مناظره با سلیمان مروزی کرده و سپس خودشان مناظره را ادامه دادند (نک : همان، 1415ق: 442). شاید با این کار خواستند با آوردن چنین شخصی، فضای عمومی را به نفع خود تغییر داده و به همه نشان دهند آنهایی که پذیرای اسلام شدهاند افراد کوچه و بازار نیستند، بلکه خود اهل فن و صاحب فکرند و از این طریق راه هدایت و نجات را پیمودهاند.درخشندگی عقول
از جمله آثار اندیشه آن است که به خردها درخشندگی و روشنایی میبخشد. امام رضا (علیهالسلام) با استعانت از حدیث جد بزرگوارشان امیرالمؤمنین (علیهالسلام) که میفرمایند: «الفِکرُ جَلاءُ العُقُولِ؛ اندیشه کردن سبب درخشندگی خردها است» (مجلسی، 1376ش، ج 78: 339) در مواجهه و مناظره با زنادقه و ملحدان که به هیچ کتابی یا پیامبری معتقد نبودند از روش عقلی و استدلال بهره میجستند. همچنین با اهل کتاب از طریق استدلال عقلی و بر اساس اشتراکهای دینی به رفع اشکالها و به اثبات حقانیت اسلام میپرداختند، زیرا بدون تعقل نمیتوان تناقضهای بین ادیان را رفع کرد (نک: قرشی، 1382ش: 172).وارستگی
استقلال در حوزهی اندیشه، به انسان توان آزادسازی اندیشه و جولان فکری میدهد، آنچه در این بُعد از مناظره امام رضا (علیهالسلام) به دست میآید این است که: انسان میتواند در اندیشه، استقلال داشته باشد تا از وابستگیها وارسته باشد. وابستگیها اعم از اخلاقی - نفسانی، سیاسی و تعهدهای اقتصادی و اجتماعی آدمی را در اندیشه به قید میکشد. به هر میزان وارستگیها در آدمی افزایش یابد، اندیشه ورزی آزادانه نیز در وی تقویت میشود. انسانهایی توانستهاند آزاد بیندیشند که آزاد زیستهاند و در بُعد اخلاقی آزاده بودهاند. انسان گرفتار در بندهای گوناگون، در اندیشه نیز گرفتار است و اساساً اندیشهی او در همان سمت و سویی حرکت میکند که بینشها، گرایشها و خواستههای او به آن سمت و سو رفتهاند (برنج کار، 1383ش: 150-151).سلامت
یکی دیگر از ثمرههای اندیشیدن، سلامت انسان است. امام رضا (علیهالسلام) میفرماید: «أصلُ العَقلِ الفِکرُ وَ ثَمَرَتُهُ السَّلامَةُ؛ اساس عقل، اندیشیدن و ثمرهی آن سلامت است» (ابن بابویه، 1417ق: 438). در تمامی مناظرههای آن حضرت، با افراد و سران مختلف فرقهها که با اصرار ایشان مبنی بر استفاده از قوهی تفکر طرف مناظره بود، باعث شد همگی با دریافت جواب متقن و درست، از درگیریهای فکری و روانی که با مسائل برخوردار بودند به سلامت روحی و روانی و آرامش برسند (برای نمونه نک: همان، 1372ش: 168-178).انصاف علمی
انسانی که در پی اندیشهی آزاد است، نمیتواند نتایج اندیشهی خود را مطلق بداند. مطلق انگاری اندیشه، نافی آزاداندیشی است. معیار و تراز آزاداندیشی به رعایت انصاف علمی در اندیشههاست. رعایت انصاف علمی نیز از طریق عرضهی اندیشهی خود بر اندیشههای دیگر و پذیرش نقدهای وارد بر آن محقق میشود. بر این اساس آزاداندیشی مقولهای غیر از درست اندیشی است.انسان میتواند آزاد بیندیشد اما لزوماً اندیشه آزاد او نمیتواند درست و منطقی باشد. برای دسترسی به اندیشهی درست میبایست آن اندیشهها را با انصاف علمی توأم نمود و بر نقدهای آن نیز اندیشه کرد. انسان آزاداندیش میبایست اندیشهی خود را صرفاً به عنوان یک اندیشه عرضه کند و در انتظار نقد و بررسی آن بماند؛ لذا نمیتواند و نمیبایست نظم فکری و اجتماعی جامعه را نیز به خاطر اندیشهی خود بر هم بزند (برنجکار، 1383ش: 151). به عنوان نمونه عمران صابی بعد از اینکه امام اعلام کرد هر کسی هر پرسشی دارد بپرسد، برخاست و گفت: ای عالم مردم، اگر شما مردم را دعوت به پرسش نکرده بودی، من اقدام به پرسش نمیکردم. حضرت فرمود: اگر در بین جمعیت، عمران صابی باشد، تو همانی. عرض کرد: آری، من همانم. آنگاه حضرت، یکی از مهمترین شرایط مناظره را بیان کرد و فرمود: ای عمران، بپرس و بر تو لازم است که انصاف به خرج دهی و از مغالطه کاری و ستمگری پرهیز کنی (نک : مجلسی، 1376ش، ج10: 312-313).
عاقبت نیکو
از دیگر ثمرههای تفکر و اندیشه آن است که عاقبت کار انسان نیکو میشود. امام رضا (علیهالسلام) می فرماید: «إِذا قَدَّمتَ الفِکرَ فِی أفعالِکَ حَسُنَت عَواقِبُکَ وَ فِعالُکَ؛ وقتی اندیشیدن را در کارهایت مقدم داشتی، عاقبت تو و کارهایت خوب میشود (ابن بابویه، 1372ش: 231). مناظرهی بین امام و عمران نمونهای از آن است. آنگاه که عمران، اسلام آورد امام او را تکریم نموده و دنبال او فرستادند. وقتی عمران وارد شد امام خوشامد گفته و محترمانه استقبال نمودند. از آن پس بود که نزد امام میآمد و از علم فراوان آن حضرت بهره میبرد و خود یکی از دعوتکنندگان به اسلام شد. حکیمان، صاحبان اندیشه و بدعتگذاران نزد او میآمدند و از وی دربارهی بهترین مسائل سؤال میکردند. عمران نیز به پرسشهای آنها پاسخ میداد (همان: 168-178).نتیجهگیری
به دست آوردن مبانی طرف مقابل، استفادهی بجا و مناسب از مبانی طرف مقابل، داشتن سعه صدر و انصاف، برخورداری از آزادگی و روح علمی، تکریم طرف مناظره، تسلط بر علوم و زبانهای مختلف، تکیه بر اصول مشترک بین ادیان، اقناع مخاطب، مدارا و تسامح دینی و همزیستی مسالمتآمیز با ادیان و مذاهب، از مهمترین مبانی و شیوههای مناظرهها و آزاداندیشی حضرت رضا (علیهالسلام) است. در جلسه مناظرهی امام رضا (علیهالسلام) علاوه بر اینکه با استدلالهای دقیق و علمی خود از منابع مورد قبول طرف مقابل، وی را به خضوع وا میداشت، با اخلاق والای خود آنان را شیفتهی منش و رفتار خود میکردند و با آنکه حضرت، مقام حکومتی بالایی داشتند، هرگز در مناظرههای خویش به طرف مقابل اهانت و پرخاش نمیکردند و از تحکم و توهین پرهیز و با تحمل و بردباری سخنان، مخالفان را شنیده و آن را نقد میکردند. محتوای این مناظرهها در کتابهای مختلف ثبت شده و همواره مورد استفادهی متکلمان مسلمان بوده و روش شناسی مناظرههای امام نیز میتواند راهگشای ما در هر چه بهتر برگزار کردن کرسیهای مناظره و آزاداندیشی باشد، در این مناظرهها نکات ظریفی وجود دارد که بر هر اندیشمند مسلمان لازم است با الگو قرار دادن آن در اعتلای اندیشهی اسلامی بکوشد.پینوشتها
1- دانشیار علوم قرآن و حدیث دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه امام صادق (علیهالسلام) amusallai @gmail.com
2- کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه مذاهب اسلامی m.salimi81@yahoo.com.
3- (جاثلیق - به کسر ث و لام - لفظ یونانی به معنای رئیس اسقفها و پیشوای عیسوی است؛ لقبی است که به علمای بزرگ نصاری داده میشد و نام شخص خاصی نیست. به نظر میرسد معرّب «کاتولیک» باشد (دهخدا، 1377ش: ج5: 7334) (برای مطالعهی تفصیلی مناظره امام با جاثلیق مسیحی، ر.ک به: ابن یابویه، 1372ش:103-108).
4- رأس الجالوت، لقب دانشمندان و بزرگان ملت یهود است (آن نیز اسم خاص نیست). برای مطالعهی گفتگوی امام با رأس الجالوت یهودی ر.ک به: (قمی، بیتا: 1407-1409).
5- هربذ یا هیربد اکبر، لقبی است که مخصوص بزرگ زردشتیان بود و به معنای پیشوای بزرگ مذهبی و قاضی زردشتی و خادم آتشکده میباشد (دهخدا، 1377ش: ج 15: 23604) برای مطالعهی اصل مناظرهی امام با هیربد زردشتی ر.ک به: (مرتضوی، 1375ش:150).
6- عمران صابی، چنان که از نامش پیداست، از مذهب صابئین دفاع میکرد. صابئین گروهی بودند که خود را پیرو یحیی (علیهالسلام) میدانند، ولی به دو گروه موحد و مشرک تقسیم میشوند. گروهی به ستارهپرستی روآوردند؛ لذا گاه آنها را ستارهپرست مینامند. آنها طبق عقاید خود، بیشتر در کنار نهرهای بزرگ زندگی میکنند. هم اکنون گروهی از آنان در اهواز و بعضی از مناطق دیگر به سر مییرند (دهخدا، 1377ش: 14733-14734 و محمدزاده، 1380ش: 384-391). دهخدا جلد چندم؟
قرآن کریم. ترجمه آیت الله ناصر مکارم شیرازی.
ابراهیم حسن، حسن، (1362ش). تاریخ سیاسی اسلام. مترجم ابوالقاسم پاینده، تهران: جاویدان.
ابن بابویه، محمد بن علی، (1417ق). الامالی. قم : جامعه مدرسین.
ابن بابویه، محمد بن علی، (1415 ق). التوحید. قم: جامعه مدرسین.
ابن بابویه، محمد بن علی، (1389ش). ثواب الاعمال و عقاب الاعمال. مترجم صادق حسنزاده، تهران: ارمغان طوبی.
ابن بابویه، محمد بن علی، (1372ش). عیون اخبار الرضا (علیهالسلام). مترجمان علی اکبر غفاری و حمید مستفید، تهران: صدوق.
ابن بابویه، محمد بن علی، (1413ق). من لا یحضره الفقیه. قم: جامعه مدرسین.
ابن شعبه حرّانی، حسن بن علی، (1366ش). تحف العقول عن آل رسول. مترجم علی اکبر غفاری، تهران: کتابچی.
احمدی، علی بن حسین، (1363ش). مکاتیب الرسول. بیروت: دارالصعب.
الحسن، عبدالله (1415ق). مناظرات فی الامامة، قم: انوار الهدی.
برنجکار، رضا (1383ش). درآمدی بر آزاداندیشی و نظریه پردازی در علوم دینی. دفتر اول و دوم، قم: انتشارات مرکز مدیریت حوزهی علمیهی قم.
برهان، محمد بن حسین، (1362ش). برهان قاطع. به اهتمام دکتر محمد معین، تهران: امیرکبیر.
پاشاصالح، علی، (1317ش). آداب المناظره. تهران: فردوسی.
تمیمی آمدی، عبدالواحد، (بیتا)، غررالحکم و درالکلم. محمدعلی انصاری قمی، قم: دارالکتاب.
جوادی آملی، عبدالله، (1381ش). دین شناسی قم: اسراء.
جوادی آملی، عبدلله، (1384ش)، فلسفه الهی از منظر امام رضا (علیهالسلام). مترجم زینب کربلایی، قم: اسراء.
دهخدا، علی اکبر، (1377ش). لغتنامه. زیرنظر دکتر محمد معین و دکتر سید جعفر شهیدی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
رضوانی، علی اصغر، (1387ش). آداب گفتگو و مناظره از دیدگاه قرآن و روایات. قم: دلیل ما.
شجاعی گلپایگانی، سیدزین العابدین، (1373ش)، زندگانی حضرت علی بن موسی الرضا (علیهالسلام). قم: مصطفی.
شهید ثانی (1374ش). منیة المرید فی آداب المفید و المستفید. مترجم سید محمد باقر حجتی، قم: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
طاهری اکردی، محمدحسین، (1387ش)، پیشینهی تاریخی گفتگوی اسلام و مسیحیت با تأکید بر دیدگاه شیعه و کاتولیک. قم: مؤسسه آموزشی و پرورشی امام خمینی (رحمهاللهعلیه).
طباطبایی، محمدحسین، (1376ش). قرآن در اسلام. تصحیح محمد باقر بهبودی، تهران: دارالکتاب الاسلامیه.
طبرسی، احمد بن علی، (1386ش). الاحتجاج. به کوشش سید محمد باقر خراسانی، قم: بینا.
عصیری، سید مجتبی، (1389ش). آداب مناظره با وهابیت. بیجا: رشید.
عطاردی، عزیزالله، (1379ش). اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیهالسلام). تهران: انتشارات کتابخانه صدراء.
عمادزاده، حسین، (1361ش). زندگانی حضرت امام رضا (علیهالسلام). تهران: گنجینه محمد.
قرشی، محمد باقر شریف، (1382ش). پژوهشی دقیق در زندگانی امام علی ابن موسی الرضا (علیهالسلام). مترجم سید محمد صالحی، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
قلندری بردسیری، حمید، (1379ش). هشتمین امام. قم: اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی سازمان تبلیغات اسلامی.
قمی، شیخ عباس، (بیتا). منتهی الآمال. مترجم ناصر باقری بیدهندی، قم: دلیل ما.
کریمی نیا، محمد مهدی، (1383ش). همزیستی مسالمتآمیز در اسلام و حقوق بین الملل. قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی مرکز امام خمینی (رحمهاللهعلیه).
کلینی، محمد بن یعقوب، (1375ش). الکافی. مترجم جواد مصطفوی، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
گواهی، عبدالرحیم، (1376ش). درآمدی بر تاریخ ادیان در قرآن. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
مجلسی، محمدباقر (1376ش). بحار الانوار. قم: دارالکتب الاسلامیه.
محدث نوری، میرزا حسین، (1415 ق). مستدرک وسائل الشیعه. قم: مؤسسة آل البیت (علیهالسلام).
محمدزاده، مرضیه، (1380ش). علی ابن موسی الرضا (علیهالسلام). قم: دلیل ما.
مرتضوی، سید محمد، (1375ش). نهضت کلامی در عصر امام رضا (علیهالسلام). مشهد: آستان قدس رضوی.
منتظر القائم، مهدی، (1386ش)، آزادیهای شخصی و فکری از نظر امام خمینی (رحمهاللهعلیه) و مبانی فکری آن. تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (رحمهاللهعلیه).
موسوی زاده، سید محمد، (1384ش). نگرش اسلام به سایر ادیان و ملل. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
منبع مقاله :
فصلنامهی فرهنگ رضوی، سال اول، شمارهی سوم، پاییز 1392