ارتباط در کل، تار و پود جوامع بشری را شکل میدهد. امروزه ثابت شده است که حتی حیوانات نیز دارای سامانههای ارتباطی خاصّی هستند. لکن در این کتاب منظور ما از ارتباط صرفاً ارتباط بشری است. مفاهیم نوینی همچون ارتباط رادیویی، فناوری اطلاعات IT، ارتباط رسانهای و مفاهیم دیگری از این دست، با توجه به اینکه کمکی به فهم مقولهی کلّی ارتباط نمیکند، در حیطه این بررسی نمیگنجد.
ارتباط بشری بر دو قسم است: کلامی (شفاهی یا مکتوب) و غیرکلامی (حالات چهره، حرکات دست و بدن و ارتباط چشمی). ارتباط کلامی خود به دوگونه تقسیم میشود: مستقیم (کلام صریح و بدون پیچش معنایی) و غیرمستقیم (استعاره، تشبیه، ضربالمثل و غیره). از آنجا که تأکید ما بیشتر بر عوامل اجتماعی استوار است، بیشتر ارتباط کلامی مستقیم را مدّنظر قرار دادهایم. در عین حال، ارتباط غیرکلامی مخصوصاً وقتی که مفهوم ارتباط در بستر اولیه و شفاهی قرآن مطرح باشد، حاوی نکات جالبی است که در مبحث تغییر مخاطب بدان خواهیم پرداخت.
باید به خاطر داشت نحوهی شکلگیری ارتباط بسته به نوع کلام – یعنی شفاهی یا مکتوب – متفاوت است زیرا هر یک از آنها واجد خصوصیاتی است که آن را از دیگری متمایز میکند. این مسئله زمانی که سخن از چگونگی طرح مطالب باشد، به نوعی تقابل میانجامد؛ یعنی، آنجا که کلام مکتوب با استفاده از راهکارهای نحوی و لغوی مطالب را با یک سیر منطقی ارائه میکند، کلام شفاهی در ارائه همان مطالب ممکن است بریده به نظر آید. «به عبارت دیگر، چه در سطح دستوری و چه در سطح کلام سبک مکتوب دارای ساختمان بهتری است». (1) این تقابل در متون مذهبی نظیر عهد عتیق و قرآن که بافت اولیهی آنها شفاهی بوده، به احتمال فراوان شدید است. شاهد این مطلب آیه زیر است:
«قُلْ یَاعِبَادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَةٌ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ إِنَّمَا یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَیْرِ حِسَابٍ»: (2) [بگو: ای بندگان من که ایمان آوردهاید، از پروردگارتان پروا بدارید.] [برای کسانی که در این دنیا خوبی کردهاند، نیکی خواهد بود،] [و زمین خدا فراخ است.] [بیتردید، شکیبایان پاداش خود را بیحساب] و [به تمام خواهند یافت].
ظاهراً میان جملات به کار رفته در این آیه – که در متن درون کروشه قرار گرفتهاند – به لحاظ معنایی ارتباطی وجود ندارد. این عدم ارتباط در مورد دو جملهی پایانی آیه نمود بیشتری دارد. در ترجمهی فوق نیز آشکارا ارتباط و انسجام منطقی دیده نمیشود و به راحتی نمیتوان با آن ارتباط برقرار کرد. اما در واقع، آیه فوق در درون خود شبکهای مفهومی دارد که به قوای ذهنی و توانش ارتباطی شنونده متکی است و در شکل شفاهی خود میتواند با کمک ابزارهای شفاهی که متکلم در اختیار دارد به سهولت تبیین شود و انتقال یابد. البته این نوع عبارتبندی در متن قرآن مشخصاً ریشه در کلام محاورهای آن دارد. در کل، نوع مفهومبندی مطالب به روشنی نشان میدهد که آیه در محیطی به شدت شفاهی ادا شده است، طوریکه درک معنای آن بیشتر به ظرفیتهای ارتباطی افراد این جامعه متکی است تا سامانبخشی صوری الگوهای اندیشه روی کاغذ. باید خاطرنشان ساخت که این خصوصیاتِ متمایزِ کلام نوشتاری است که موجب میشود بر تافتن چنین عبارتبندی در متن دشوار باشد، حال آنکه در کلام گفتاری عباراتی به مراتب غامضتر به راحتی پذیرفته میشود و مخاطب به خوبی با آن ارتباط برقرار میکند. قرآن در شکل اولیهی خود از این خصوصیت برخوردار بود. در برگردان دیگری از آیهی شریفه، مترجم برای جبران فقدان این سازوکار در قرآن مکتوب، با استفاده از شیوهای که مناسب تشخیص داده تلاش نموده تا ربط منطقی میان اجزاء آیه را در متن مکتوب آشکار سازد و در راهکار خود به نوعی ترجمهی تفسیری از آیه روی آورده است.
(ای رسول ما، از قول من به امت) بگو: ای بندگان من که ایمان آوردهاید، خداترس و پرهیزکار باشید، که آنان که متقی و نیکوکارند (علاوه بر آخرت) در دنیا (هم) نصیبشان نیکویی و خوشی است، و زمین خدا بسیار پهناور است (اگر در مکانی ایمان و حفظ تقوا مشکل شد به شهر و دیاری دیگر روید و به راه دین صبر پیشه کنید که) البته صابران به حد کمال و بدون حساب پاداش داده خواهند شد. (3)
همانطور که میبینیم مترجم این ارتباط را با آوردن عباراتی در درون (کمانک) احیا کرده است و خواننده دشواری خاصی در دریافت متن احساس نمیکند.
شاید به این دلیل است که برخی محققان، ارزش روایی قرآن را به نقد کشیده و مطالب غیرروایی آن را «سست» نامیدند. از سویی دیگر، وقتی بدانیم قرآن روی ورق و برگ درختان خرما کتابت میشد، چنین مباحثی مبنای منطقی قویتری خواهد داشت. این ماهیت شفاهی گاهی خوانندگان عربزبان را نیز دچار سردرگمی میکند. میر با توجه به این آیه شرح گویایی از این واقعیت ارائه میکند: (4)
«وَلاَ تَطْرُدِ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَیْكَ مِنْ حِسَابِهِم مِن شَیْءٍ وَمَا مِن حِسَابِكَ عَلَیْهِمْ مِن شَیْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِینَ»: (5) و کسانی را که پروردگار خود را بامدادان و شامگاهان میخوانند – در حالی که خشنودی او را میخواهند – مران. از حساب آنان چیزی برعهده تو نیست، و از حساب تو [نیز] چیزی برعهده آنان نیست، تا ایشان را برانی و از ستمکاران باشی.
وی چنین توضیح میدهد:
بسیاری از مفسران گمان میکنند همهی ضمایر سوم شخص جمع در این آیه به مؤمنان اشاره دارد و آیه به پیامبر دستور میدهد با آنها مهربان باشد... اما اشکالی وجود دارد: بخش میانی آیه – از حساب آنان چیزی برعهده تو نیست، و از حساب تو [نیز] چیزی برعهده آنان نیست – عبارتی ثقیل است و بعید است لحن گزندهی آن همانند خود کلمات خطاب به مؤمنان باشد و تنها مرجع آن کافران است. اکنون معنای آیه چنین خواهد بود: محمد، به خاطر اینکه کافران ایمان آورند، آنان را که پیشتر ایمان آوردهاند از خود طرد مکن، زیرا اگر کافران بر کفر خود اصرار ورزند، خود باید پاسخگو باشند همانطور که شما پاسخگوی اعمال خود خواهید بود و هیچ یک بار عقیده و اعمال دیگری را بر دوش نخواهد کشید؛ پس نباید مؤمنان را طرد کنی که اگر چنین کنی از ستمکاران خواهی بود. (6)
اما میبینیم خود قرآن در مورد این ابهام ساکت است در حالی که با یک تمایز روشن میان مرجع ضمایر جمع غایب در این آیه، هر پیچیدگی به سادگی مرتفع میشد؛ پس اشکالی در میان است. این نکته تنها و تنها یک نتیجهی جالب را در پی دارد که یادآور هویت شفاهی قرآن است:
گویندهای که رو در رو جمعی را خطاب میکند میتواند به دو گروه مختلف از این جمع اشاره کند و با گفتن عبارت «شما» بدون اینکه ابهامی ایجاد شود با هر یک [جداگانه] صحبت کند. همین وضعیت در آیه 52 سورهی انعام برقرار است. قرآن با مخاطب نمودن پیامبر که احتمالاً با جمعیتی متشکل از مؤمنان و کافران روبرو بوده است، نخست به مؤمنان اشاره میکند و میگوید «اینان» و سپس به کافران اشاره میکند و میگوید «اینان» و در پایان به مؤمنان باز میگردد و میگوید: «اینان». (7)
این مطلب در مباحث مربوط به سازوکار خطاب و تغییر مخاطب در قرآن قطعاً متضمّن نکات بیشتری خواهد بود.
همانطور که انتظار میرود، همین شرایط در برخی نسخههای انجیل نیز وجود دارد. اونگ معتقد است داستان خلقت در آیات 5-1: 1 کتاب پیدایش (8) «در واقع یک متن است، اما متنی که دارای یک طرح شفاهی آشکار است». (9) این «طرح شفاهی» که بنا به گفته اونگ «محصول فرهنگی است با تهماندهی شفاهی چشمگیر»، (10) در نسخه دوئی (11) (1610 میلادی) مشهود است. اونگ برای توضیح مطلب از مثال زیر استفاده میکند: (12)
In the begining, God created heaven and earth. And the earth was void and empty, and darkness was upon the face of the deep; And the spirit of god moved over the waters. And god said: Be light made. And light was made. And god saw the light that is was good; and he divided the light from the darkness. And he called the light day and the darkness night; and there was evening and morning one day.
وی چنین توضیح میدهد که 9 بار استفاده از «and» برای آغاز جملات زمینهای را فراهم میآورد که براساس آن میتوان هویت شفاهی کلام را بازشناخت. انجیل نوین آمریکا (13) (1970 میلادی) برای درک تفاوت میان طرح شفاهی و مکتوب این متن راهنمای خوبی است: (14)
In the begining, when God created the heavens and earth, the earth was a formless wasteland , and darkness covered the abyss, while a mighty wind swept over the waters. Then God said, Let there be light, and there was light. God saw how good the light was. God then separated the light from the darkness. God called the light "day" and the darkness he called "night". Thus evening cam . and morning followed- the first day.
اونگ شرح عالمانهای از نکات کلیدی که موجب تفاوت میان این دو ترکیب متنی میشود ارائه میکند:
دو مورد and در دو جمله ابتدایی هر یک در یک جمله مرکب ادغام شده است. دوئی «وِ» یا «وَ» عبری را به سادگی به and برگردانده است. نسخهی نوین آمریکا آن را به thus, then, when, and یا while ترجمه میکند تا روایت روانی ارائه کند که دارای انسجام تحلیلی و منطقی است... و در متون قرن بیستم طبیعیتر به نظر میرسد. (15)
با این وجود، مخاطبان معاصر متون آسمانی کهن، آگاهانه یا ناآگاهانه، به نحوی عادت کردهاند کتب مقدس خود را به مثابه متونی خوشساخت ببینند که گویی امروز نگاشته شدهاند، حال آنکه کارکرد اصلی و غایی این متون ارتباط با شنونده و ارسال پیام به وی بوده است. از این رو، در وهلهی نخست کارکردها و ویژگیهای شفاهی این متون است که باید پیش از کلام بدوی آنها مورد تحلیل قرار گیرد:
قصص و تواریحی همچون متون عهد عتیق که برای مذاهب جنبه حیاتی دارند، ایلیاد و ادیسه یونان قدیم و بسیاری از آثار نخستین اروپا و آسیا ریشه در هویتی شفاهی دارند و پیش از آنکه به صورت مکتوب درآیند از طریق روایات شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل شدهاند. تحقیقاتی که در زمینه بومشناسی این اصالت شفاهی انجام شده است، رواج گسترده حالات شفاهی ارتباط را در سراسر جهان اثبات میکند. (16)
صرفنظر از این مباحث، انسان، خواه عرب بدوی باشد و خواه یک تکنوکرات معاصر، همواره نیازمند نوعی ارتباط روحانی یا مذهب بوده است. این ارتباط که میتواند یک تجربه جمعی یا شخصی باشد، «قطعهای از یک متن محوری را به عنوان موضوع در اختیار دارد و همزمان آن را لحظه به لحظه به شنونده انتقال میدهد». (17) تجربه جمعی معمولاً در فرهنگ عامّه نمود مییابد که پیوندی سهگانه با مذهب دارد:
مذهب در فرهنگ عامّه نمود مییابد و فرهنگ عامه با مذهب عجین است؛ و گاهی مذهب با عرضه و تقاضای فرهنگ عامّه در تضاد است... اول اینکه، مظاهر مذهب و مذاهب در تولیدات فرهنگ عامّه تجلی مییابد... دوم اینکه، مراسم ادیان رایج جنبههایی از فرهنگ عامه را در دل خود میپرورد... سوم اینکه، اغلب میان گروههای مذهبی و آنچه فرهنگ عامه عرضه میکند تنشهایی رخ میدهد. (18)
چون میخواهیم مقوله ارتباط را با توجه به ظرفیت این «متنمحوری» یعنی قرآن در اخذ واکنش ارتباطی مؤثر از شنونده یا خواننده بررسی کنیم، شاید بهتر باشد بر نوعی از ارتباط مذهبی (یا بهتر بگوییم، روحانی) متمرکز شویم که میان متن قدسی و شخص به عنوان هدف غایی و اختصاصی خداوند واقع میشود. در واقع، توجه ما بیشتر معطوف به پیام است تا معنا، و سنن جمعی نظیر مراسمی که در آن قطعاتی از متن محوری قرائت میشود «در معنا قوی و در پیام ضعیف» هستند. (19)
پینوشتها
1. Nida, E.A. and Taber, C.R; The Theory and Practice of Translation; 1969; p.126.
2. زمر: 10 (ترجمهی فولادوند).
3. همان، ترجمهی الهی قمشهای.
4. Mir, M; Lanuage, in Rippin; 2006.
5. انعام: 52 (ترجمهی فولادوند).
6. Mir, M; Dialogues, in McAuliffe, J.D. (ed), Encyclopedia of the Qur"ān. Vol. I; 2001; p.95-96.
7. Ibid; p.96.
8. Genesis.
9. Ong, W.J; Orality and Literacy: The Technologizing of the Word; 1982; p.6.
10. Ibid; p.36.
11. Douay.
12. Ibid; p.36-37.
13. The New American Bible.
14. Ibid; p.37.
15. Ibid; p.36-37.
16. Gibson, T; Orality; 2006; p.301.
17. Thomas, G; Communication; 2006; p.435.
18. Chidester, D; Popular Culture; 2003; p.437.
19. Peterson, D.C; Qur"an; 2006; p.85.
شاهسوندی، شهره و خانهزاد امید، تغییر مخاطب در قرآن (راهکارهای ترجمه)، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول