امام سجاد و نهضت توّابین
مقدمه
تاریخهای خلافتی و سلطنتی، دروغهای تاریخی، خلأهای تاریخی و نقاط مبهم، حذف بعضی از صحنههای مهمّ تاریخی، بیان نشدن جغرافیای تاریخی، بیان نشدن شرایط و موقعیت حوادث، تأثیر گرایشهای مورّخان در نقل و بیان تاریخ، از قلم افتادن بعضی از حوادث تاریخی، مخفیانه بودن حرکتهای انقلابی شیعیان و محدود بودن ائمه علیهمالسلام در ارتباط با شیعیان و بیان مواضع آنها.
با وجود موانع فوق، هر کاوشگر و محقق کوشایی میتواند از لابه لای گزارشهای تاریخی و قرائن و شواهد موجود، با ظن و گمان به واقعیت پیببرد. در این نوشتار سعی ما بر آن است تا به یاری خداوند، موضع امام سجاد علیهالسلام را در «نهضت توّابین» به دست آوریم که آیا آن حضرت با این قیام موافق بود یا مخالف؟
قبل از پرداختن به جواب این سؤال مهم، لازم است نهضت توّابین را به طور اجمالی بررسی نماییم.
علل و عوامل نهضت
کوفیان برای سومین بار، در حادثه کربلا طعم تلخ شکست و زبونی را در مقابل شامیها چشیده بودند. آنها تنها راه جبران گناه عظیم کشته شدن امام و شکستهای تحقیر کننده خویش را، قیام و خونخواهی امام حسین علیهالسلام میدانستند و میگفتند: ما مثل بنیاسرائیل شدهایم که حضرت موسی برای جبران نافرمانی و برگشت از گوساله پرستی آنها، دستور داد یکدیگر را بکشند. تنها راه توبه ما نیز قیام و کشتن دشمنان است...«انّکم ظلمتم انفسکم باتّخاذکم العجل فتوبوا الی بارئکم فاقتلوا انفسکم ذلکم خیرلکم عند بارئکم فتاب علیکم...»1
آنان به دلیل پشیمانی از اعمال گذشته خود، در تاریخ اسلام به «توّابین» شهرت یافتند.2
اوّلین جلسه مشورتی
رهبران نهضت
سلیمان از اصحاب پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و حضرت علی علیهالسلام بود و در جنگ جمل و صفین حضور داشت. بعد از هلاکت معاویه، شیعیان در خانه سلیمان جمع شدند و به امام حسین علیهالسلام نامه نوشتند و او را دعوت به قیام نمودند. چهار نفر دیگر، از تابعین به شمار میرفتند و همیشه در صف مقدم فعالیتهای شیعیان کوفه قرار داشتند و به خاطر خلوص نیت و فداکاری در راه اهلبیت، مورد احترام شیعیان بودند.
نتیجه اوّلین گردهمایی
مرگ یزید و سقوط کوفه
ورود مختار به کوفه و تبلیغات او
مختار سعی در متفرق کردن یاران سلیمان نمود. اگرچه توّابین به سلیمان بیشتر از مختار اعتماد داشتند، ولی تحت تأثیر سخنان مختار قرار گرفتند. حدود دو هزار نفر از توّابین جذب مختار شدند، در بقیه افراد نیز سستی ایجاد شد؛ به طوری که از 16 هزار نفری که در لیست توّابین ثبت نام کرده بودند، فقط چهار هزار نفر در روز موعود حضور یافتند و علیرغم سه روز توقف توّابین در نخیله، فقط هزار نفر به جمع آنها افزوده شد. از مدائن و بصره نیز فقط 500 نفر در قیام شرکت کردند.
پیشنهاد رد شده
بقیه یاران سلیمان نیز رأی او را تأیید نمودند و گفتند: اگر ما به سوی شام برویم فقط به عبیداللّه بن زیاد دست خواهیم یافت، در حالی که بیشتر افراد مورد نظر و قاتلان سیّدالشهداء در کوفه هستند. سلیمان با آنها مخالفت نمود و گفت: لازمه جنگیدن با کوفیان، جنگیدن با اقوام و خویشان است و قاتل اصلی هم ابن زیاد است.9
سپاه توّابین به طرف شام به حرکت درآمد. توّابین در مسیر راه، یک شبانه روز در کنار قبر سیدالشهداء علیهالسلام توقف نمودند و بسیار گریه کردند.10 سپس بیوقفه بیابانها را درنَوَردیدند تا به «عین الورده» رسیدند و درآن جا با سپاه شام به فرماندهی عبیداللّه بن زیاد ـ که تعداد آنها حدود سیهزار نفر بود ـ وارد جنگ شدند. سپاه شام به طور وحشتناکی بر آنها حمله ور شد. توّابین نیز از خود دلاوری و صلابت وصفناپذیری نشان دادند. نبرد، سه روز طول کشید. رهبران توّابین، یکی بعد از دیگری به شهادت رسیدند. تنها یکی از آنها (رفاعة بن شداد) باقی ماند که دستور عقبنشینی به طرف کوفه را صادر نمود.
نتیجه قیام
1. ایجاد رعب و وحشت بر قلوب جنایتکاران اموی؛ چون قیام آنها شدیدترین نهضتی بود که تا آن موقع به وقوع پیوست.11
2. زمینه سازی سیاسی و نظامی برای قیام مهم تری که توسط مختار به وقوع پیوست. در واقع، قیام توّابین «تشیّع» را قدمی دیگر به طرف وجودی مستقل به پیش برد.
3. این قیام سبب شد تا خاکستر از روی آتش تشیّع برداشته بود و آتش دلهای داغدیده آنها فروزانتر شود و در نهایت، منجر به نابودی حکومت امویان گردد.12
شرایط سیاسی، اجتماعی امام سجاد علیهالسلام
امام سجاد علیهالسلام در شرایطی عهدهدار «امامت» شد که سنگینترین غمها و جراحتهای روحی و عاطفی بر قلبش وارد شده بود، مثل شهادت مظلومانه پدر، برادران و اقوام بیسرپرست شدن دهها زن و کودک داغدیده؛ آوارگی و اسارت از کربلا به کوفه و شام و مدینه؛ نداشتن مدافعان و حامیان صادق؛ کنترل شدید حکومت مستبد و خونریز که حتی در ریختن خون فرزندان پیامبراکرم و انجام زشتترین و خشنترین اعمال، باکی نداشتند و با رفتاری وحشیانه نفسها را در سینهها حبس و جرأت اعتراض و انتقاد را از هر معترضی سلب نموده بودند؛ به طوری که به خاطر مخالفت، سهمیه بیت المال و عطایای یک شهر را قطع میکردند.13
عنصر مهمّ دیگری که میتوانست در موضعگیری امام سجاد علیهالسلام در قیامها تأثیر بگذارد، مردم بودند. امام سجاد علیهالسلام چگونه میتوانست به آن مردم اعتماد نماید و به پشتوانه آنها در صحنه سیاسی، اجتماعی حضور پیدا کند و یا موضع مثبت خودش را اظهار نماید؟ در حالی که سستیها و بیوفاییهای مردم کوفه را نسبت به جدّ بزرگوارش، امیرمؤمنان علیهالسلام و عمویش، امام حسن علیهالسلام و پدرش، امام حسین علیهالسلام دیده بود و شاهد بود که چگونه این مردم بارها در صحنههای حسّاس سیاسی و نظامی، امام و رهبر خود را نه تنها رها نمودند، بلکه در مقابلش شمشیر کشیدند و در بحرانهای سیاسی و احساس خطرهای جدّی، سکوت و انزوا را پیشه خود ساختند و آن را بر قیام و جهاد و شهادت ترجیح دادند و یا نامردانه به صفوف دشمنان پیوستند، مثل دوران امام حسین علیهالسلام !
خطبهای که امام سجاد علیهالسلام در جمع مردم کوفه خواند، بیانگر شناخت دقیق امام از مردم کوفه و نشانه وضعیت فردی و اجتماعی خود و خانوادهاش و بهترین دلیل برای سکوت امام و انزوای سیاسی اوست. بعد از سخنرانی امام سجاد علیهالسلام ، مردم به شدت تحت تأثیر قرار گرفتند و یکصدا فریاد زدند: ای فرزند رسول خدا! ما گوش به فرمان و پاسدار حقِّ شما هستیم. اکنون فرمان بده تا اطاعت کنیم!14
امام سجاد علیهالسلام فرمود: هرگز، هرگز تحت تأثیر شعارهای شما قرار نخواهیم گرفت و به شما اعتماد نخواهم کرد. ای جنایتکاران مکّار! میان شما و آرمانهایی که اظهار میدارید، فاصلهها و موانع بسیاری است.
آیا میخواهید همان جفا و پیمان شکنی که با پدران من داشتید، دوباره درباره من روا دارید؟ نه، نه! به خدا سوگند! هنوز جراحتهای گذشتهای که از شما بر تن داریم، التیام نیافته است. همین دیروز بود که پدرم به شهادت رسید، در حالی که خانوادهاش در کنار او بودند.
داغهای برجای مانده از فقدان رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، پدرم و فرزندانش و جدّم، امیرمؤمنان علی علیهالسلام فراموش نشده است. طعم تلخ مصیبتها هنوز در کامم هست و غمها در گستره سینهام موج میزند. تنها از شما میخواهم که نه به یاری ما بیایید و نه به دشمنی و ستیز ما برخیزید!
موضع امام سجاد علیهالسلام در قیام توّابین
توّابین وقتی با لشکر شام مواجه شدند، در مقابل پیشنهاد آنها برای رها کردن جنگ، خواستههایی را عنوان نمودند، از جمله: تحویل دادن عبیداللّه بن زیاد (فرمانده لشکر شام) به آنها و برکنار نمودن عبدالملک بن مروان (خلیفه وقت)، تا توّابین بتوانند حکومت و رهبری جامعه را به اهلبیت پیامبراکرم واگذار نمایند.17
موارد ذکر شده فقط میتواند به قیام توّابین جهت بدهد و هدف و انگیزه آنها را روشن نماید. شاید بتوان گفت که قیام آنها با اذن غیر مستقیم امام عصر بوده است؛ یعنی امام سجاد علیهالسلام اگرچه هیچ موضع صریحی که دلالت بر تأیید یا ردّ توّابین باشد، اتخاذ ننمود ـ به خاطر موانعی که ذکر شد و به خاطر قبول نداشتن شیوه مبارزه آنها ـ با اصل قیام که نهضتی ضدّ ظلم و برای اجرای عدالت بود، موافق بود.
ائمه معصومین نهضتهای عصر خویش را نه به طور مطلق ردّ کردند و نه پذیرفتند، بلکه آنها را که در چهارچوب اهداف امامت و بر اساس حق محوری حرکت کردند، تأیید و بقیه را ردّ نمودند. قیام توّابین چون در معیار حق میگنجید، تاریخ هیچ گونه ردّی را در مورد آن به امام سجاد علیهالسلام نسبت نداده است. دلیلی هم برای مخالفت وجود نداشت، چون این قیامها فوایدی داشت که قبلاً ذکر شد.
چرا توّابین بدون اجازه امام دست به جهاد و قیام زدند؟
سکوت نخبگان و عواقب آن
پی نوشت :
1. بقره / 54.
2. انساب الاشراف، بلاذری، ج 5، ص 204 و تاریخ طبری، ج 2، ص 417.
3. الاجابة، ج 2، ص 127.
4.تاریخطبری،ج2،ص499وانسابالاشراف،ج5،ص205.
5. بحارالانوار، ج 45، ص 455.
6. تاریخ طبری، ج 4، جزء 7، ص 49 و 48 والکامل فیالتاریخ، ابن اثیر، ج 3، ص 234.
7. التنبیه و الاشراف، ص 311.
8. تاریخ طبری، ج 4، جزء 7، ص 67 و بحارالانوار، ج 45، ص 359.
9. تاریخ طبری، ج 4، جزء 7، ص 67.
10. همان، ص 70.
11 و 12. حیاة الشعر فی الکوفه، ص 73.
13. تاریخ الادب العربی، ج 2، ص374.
14شرح نهج البلاغه ابن ابیالحدید، ج 4،
15. مروج الذهب، ج 3، ص 101.
16تجارب الامم، ج 2، ص 97.
17. انساب الاشراف، ج 5، ص 210 و الکامل فیالتاریخ، ج 3، ص 343.