نویسنده: علی شیرخانی
چکیده: در روز شنبه هفدهم دی ماه 1356، روزنامه اطلاعات در قم پخش شد. در صفحه هفتم روزنامه، مقالهای با عنوان "ایران و استعمار سرخ و سیاه" با نام مستعار "احمد رشیدی مطلق" نظر خوانندگان را به سوی خود جلب كرد. نویسنده در آن مقاله، به طور صریح بیحجابی را فضیلت دانسته و حجاب كهنهپرستی و ارتجاع سیاه معرفی شده و به امام خمینی، بزرگ مرجع عالم تشیع، اهانت كرده بود و قیام پانزده خرداد 1342 توطعه استعمار سرخ و سیاه معرفی شده بود. روزنامه رستاخیز نیز در همان روز، تظاهرات گروه قابل توجهی از زنان مشهد را در مخالفت با كشف حجاب "تظاهری از یك اتحاد نامقدس"نامید.داغی كه رحلت آقا مصطفی بر دلهای عاشقان امام نهاده بود،به انبار باروتی میمانست كه با جرقهای هر چند كوچك،انفجار مهیبی را باعث میشد و مقاله رشیدی مطلق در حكم این جرقه بود،تا مجددا تظاهرات گستردهای علیه رژیم تدارك دیده شود.
پس از رحلت حاج آقا مصطفی، مجالس ختم مفصلی در داخل و خارج كشور به مناسبت شب هفت و چهلم ایشان، برگزار شد. در خلال هر یك از اینها، تظاهرات گستردهای علیه رژیم شاه براه میافتاد. امام نیز به مناسبت چهلم فرزندش، طی بیاناتی، ضمن تشكر از همه طبقات مردم و علما، رحلت آقا مصطفی را "از الطاف خفیه الهی"دانسته و ضمن تأكید بر اهمیت فرصت سیاسی به دست آمده، به روحانیون متذكر شد كه مبارزه علیه رژیم را شدت ببخشند. رحلت آقا مصطفی فرصت مغتنمی بود تا امام، بار دیگر به عنوان رهبر حركت اسلامی مردم مطرح شود. این مسئله برای رژیم پهلوی بسیار گران بود. رژیم اذعان داشت كه اگر امام خمینی بتواند بار دیگر رهبری تشكلهای سیاسی را به دست بگیرد،با استفاده از تشكیلات سراسری روحانیت، خواهد توانست بیداری آحاد مردم را نسبت به جنایات پهلوی،سبب گردد.
آتش حركت مردم و انقلاب به مرور افروخته میشد و پیامها و سخنرانیهای امام نیز جهتگیری نهضت را مشخص میكرد. ضربهای كه به تصور رژیم شاه با رحلت آقا مصطفی باید بر امام وارد میشد،كارگر نیفتاد و امام در پاسخ به پیامهای تسلیت،نه تنها از تألمات شخصی خود یاد نكرد، بلكه از وحدت مردم و استفاده از فرصتی كه برای سرنگونی رژیم بدست آمده سخن به میان آورد.
در روز هفدهم دی ماه سال 1356، همزمان با سالروز كشف حجاب توسط رضا شاه و اعلام اصلاحات ارضی به وسیله محمدرضا شاه،روزنامه اطلاعات مقاله توهینآمیزی را علیه امام، روحانیت و مقدسات اسلامی منتشر كرد.
داغی كه رحلت آقا مصطفی بر دلهای عاشقان امام نهاده بود،به انبار باروتی میمانست كه با جرقهای هر چند كوچك،انفجار مهیبی را باعث میشد و مقاله رشیدی مطلق در حكم این جرقه بود،تا مجددا تظاهرات گستردهای علیه رژیم تدارك دیده شود.
حوزه علمیه قم به دنبال درج مقاله در روزنامه اطلاعات،حالت غیرعادی به خود گرفت و طلاب با رفتن به منازل مراجع،اعتراض خود را به رژیم شاه اعلام داشتند و با پیوستن مردم قم به جمع طلاب،این اعتراضات تبدیل به قیام نوزدهم دی ماه شد، كه شرح حادثه در زیر میآید.
پس از بررسی ابعاد گوناگون برخورد با رژیم، تصمیم گرفته شد كه روز هجدهم دی، درسهای حوزه علمیه قم تعطیل گردد و قرار بر این شود تا هر یك از اعضای جلسه،تعطیلی دروس را در آن روز معین، به دیگر مدرسان حوزه و مراجع اطلاع دهند.
شب یكشنبه و روز یكشنبه،بعد از نماز صبح به وسیله تلفن و ملاقاتهای خصوصی،به مراجع و اساتید و بسیاری از طلاب اطلاع داده شد و این مسئله مورد گفت و گوی بیشتر طلاب قرار گرفت و تصمیم بر آن شد تا كلیه دروس حوزه علمیه در آن روز، تعطیل گردد.
نیروهای امنیتی، در ابتدا با یورش به صف تظاهركنندگان،سعی در جلوگیری از رفتن نمودند، اما با مقاومت طلاب كه با سنگ و آجر و چوب، مقابله میكردند، مواجه شدند، در نهایت دژخیمان اعلام داشتند در صورتی كه راهپیمایان شعار ندهند و آرام حركت كنند، میتوانند به تظاهرات خود ادامه دهند. آنگاه طلاب در خیابان چهارمردان به منزل آیتالله گلپایگانی رفتند و ایشان طی سخنانی فرمود:
"اینها به آن آقا ]امام خمینی[ توهین نكردند،اینها به ما توهین كردند. برای اینكه اینها با این كارشان شان دادند و خواستند بگویند كه آن آقا ]امام خمینی[ با ما مخالف است و مفهوم حرفشان این است كه ما با اینها ]رژیم شاه[ موافقیم، اینكه ما با اینها موافقیم، توهین به ماست. ما در گذشته با اینها مخالف بودهایم و در آینده نیز مخالف خواهیم بود".
سپس به ایشان در منزل خود برای طلاب خشمگین سخنرانی كرد و به طلاب وعده داد كه ما ساكت ننشستهایم، زیرا در پشت پرده اقداماتی در این زمینه انجام میدهیم و از طلاب خواست تا تشنج و آشوب برپا نكنند.
برنامه تظاهرات و رفتن به منازل مراجع، تا هنگام ظهر روز هجدهم دی ادامه یافت،تا اینكه تظاهركنندگان برای ادای فریضه ظهر و عصر پراكنده شدند و قرار گذاشتند ساعت سه بعدازظهر، جهت حركت به سوی منزل آیتالله نجفی مرعشی، جلوی مدرسه خان تجمع نمایند. در ساعت مقرر بار دیگر جمعیت متشكلی در جلوی مدرسه خان به وجود آمد و حركت خود را به سوی منزل آقای نجفی مرعشی شروع كردند. آیتالله نجفی مرعشی هم به ایراد سخن پرداخت و برای رفع گرفتاریهای مسلمین و از جمله مسئله اهانت به مرجع تقلید جهان تشیع و ... دعا نمود.
بدین ترتیب برنامه تظاهرات عیه رژیم و حركت به سوی منازل مراجع ادامه پیدا كرد.
"مرگ بر این حكومت یزیدی"
"مرگ بر این حكومت پهلوی"
"دانشآموز روحانی پیوندتان مبارك"
مردم به تظاهرات خود آرامش بخشیده و در مسجد اعظم و در حرم حضرت معصومه ادامه دادند. فریادهای خالصانه آنان در سنگر مبارزه،با الهام از مكتب توحید، باعث تحریك عواطف و احساسات مردم موجود در حرم حضرت معصومه (س) و به حركت در آمدن آنان شد.
در مقابل این صحنه پرشور و فضای روحانی، پلیس به وحشت افتاد و دستور داد كه همه مردم را از حرم و صحن مطهر خارج كنند. نیروهای نظامی و انتظامی،همراه با ماشینهای آتشنشانی، برای پاشیدن آب به مردم و متفرق كردن آنان، در خیابان موزه و در برابر دو در "مسجد اعظم"، آماده ایستادهاند.
كثرت جمعیت، قدرت كنترل را از دست پلیس خارج ساخت؛ چرا كه این وحدت و همبستگی، پاسخی محكم بود به مخالفان. سرانجام پس از یك ساعت، شعارهای مردم قطع شد و جمعیت، آرام آرام از مسجد و حرم حضرت معصومه (س) بیرون آمدند. پلیس در ابتدای خروج مردم از حرم و مسجد، واكنشی نشان نداد اما آخرین نفرات مردم مورد ضرب و جرح نیروها قرار گرفته و در دو طرف پل آهنچی طلاب نیز با باتوم،مورد ضرب و جرح قرار گرفتند.
بعد از خروج از مسجد اعظم و حرم، عدهای از جمعیت به سمت خیابان صفائیه و عده بیشتری به سوی چهار مردان حركت كردند. آن شب در ظاهر مبارزه تمام شده بود،اما نه برای همیشه. آن روز آغازی بود برای مبارزان تا در خلوت تنهایی خویش، رشته افكارشان را حلاجی كنند.
سپس طلاب به منزل آیتالله وحید خراسانی رفتند،وی در اجتماع طلاب و تظاهركنندگان درباره مسئله آزادی زن و جایگاه آن در اجتماع از نظر اسلام به سخنرانی پرداخت . حركت طلاب و تظاهركنندگان ادامه یافت، تا اینكه هنگام ظهر جمعیت پراكنده شدند و برای ساعت 3 بعدازظهر قرار گذاشتند كه به منزل آیتالله حسین نوری بروند و اظهار تظلم كنند.
در بین مردم همه جا بحث و گفت و گو درباره مقاله روزنامه اطلاعات بود. زن و مرد، بچه و بزرگ از اهانت رژیم سخن به میان آورده و نفرت و انزجار خود را از رژیم سفاك پهلوی و تهیهكنندگان مقاله، اعلام میكردند.
هر كس به میزان آشناییاش با مسائل سیاسی و اجتماعی، در این باره به صحبت میپرداخت. عدهای از رواج بیعفتیها سخن گفتند و عدهای از نابود شدن فرهنگ اسلامی. آری! ریشه درخت اسلام را افعی گزیده بود و با زهر دندانش،دیگر شاخساران سبز نمیشدند مگر اینكه نسیمی ملكوتی نوازشش دهد و نهالی به بار نشاند، تا عاشقانی درخت اسلام را با نثار خون پاكشان سیراب سازند، چگونه میتوان پادزهری بر آن جست؟!
جمعیت انبوه تظاهر كننده به منزل آیتالله حسین نوری در خیابان صفائیه و كوچه بیگدلی رسیدند؛ انبوه جمعیت به گونهای بود كه اتاقها و حیاط منزل ایشان و كوچه بیگدلی تا خیابان صفائیه مملو از جمعیت شده بود. در منزل آیتالله نوری، ابتدا حجتالاسلام سیدحسین موسوی تبریزی سخنرانی كرد. وی در سخنان خود به مسئله امامت و رهبری امام خمینی و همین طور حكومت اسلامی و وظیفه مردم در قبال مسئله اهانت روزنامه اطلاعات اشاره كرد،سپس آیتالله نوری برای مردم خشمگین چنین گفت: "هر كجا نهضت قابل توجهی به وجود آمده، روحانیت راستین اسلام در پیشاپیش آن نهضتها در حركت بوده و رهبری نهضت به دست آنان هدایت میشده،روحانیت در حركت جامعه نقش مؤثر و خلاقی داشته است و مردم مسلمان با روحانیت اصیل هستند و روحانیت اصیل با آیتالله العظمی آقای خمینی و در پشت سر ایشان و مبارزه دستگاه طاغوتی با اسلام و رهبری آیتالله خمینی به جایی نخواهد رسید." آیتالله نوری خطاب به شاه و مقایسه كارهای امام با شاه،این شعر را خواند:
چون تو خفاشان بسی بیند به خواب این جهان ماند یتیم از آفتاب
مه فشاند نور و سگ عوعو كند هر كسی بر طینت خود میتند
جمعیت پس از استماع سخنان تند و صریح آیتالله نوری علیه رژیم شاه و در حمایت از امام خمینی و نهضت اسلام، جریتر شده و با شعارهای تند علیه رژیم، به حمایت از امام خمینی پرداختند و حركت خود را به طرف خیابان صفائیه ادامه دادند. در میان تظاهر كنندگان، زنان، كارگران، كسبه، دانشجویان و كودكان مدرسهای مشاهده میشدند. تا آنجایی كه حركت جمعیت بلامانع بود و آنها بدون اینكه مشكل اساسی برایشان به وجود آید به محكوم كردن عمل ننگین رژیم در اهانت به امام و روحانیت پرداختند.
تظاهركنندگان با دیدن اجساد چهار تن از شهدای این تظاهرات، به آرامی آنان را به دوش گرفتند و با شعارهای "الله اكبر" و "لا اله الا الله" حركت كردند و قصدشان بر این بود كه شهدا را به منزل آیتالله نجفی مرعشی برسانند. در این زمان صدای رگبار گلوله از هر سو طنینانداز میشد و نشانگر آن بود كه راهپیمایان در هر نقطهای از شهر پراكنده شدهاند. آتش دژخیم همچنان ادامه داشت، به طوری كه به شهادت آمار، حدود پانزده نفر از اقشار مردم، در آن روز شهید و یا زخمی شدند.
مجروحین این قیام با همكاری مردم و پزشكان، سرپایی و در بیمارستانهایی كه احتمال همكاری پزشكان و كاركنان با مردم انقلابی داده میشد، مداوا شدند.
طی آن، ضمن محكوم كردن كشتار مردم، این سوال را مطرح كردند كه: "آیا فضای باز سیاسی به این معناست كه اگر كسانی به مطالب غیرواقعی روزنامه، اعتراض میكنند، در برابر گلوله قرار گیرند؟".
رژیم شاه با وحشت از ارتكاب كشتار قم، شب بیستم دی ماه، به عنوان اولین اقدام، شهر را مملو از نیروهی امنیتی كرد، جو رعب و وحشت ایجاد نموده و شهر را به نوعی به حكومت نظامی تبدیل كرد. مأموران ساواك از روز بیستم دی ماه به بعد، به منازل علما و روحانیون مبارز و طلاب انقلابی یورش برده و به دستگیری و تبعید آنان پرداختند. پزشكان متدین و متعهد قم نیز در روز بیستم دی ماه با صدور اطلاعیهای، ضمن محكوم كردن اعمال رژیم، كمیتهای جهت مداوای مجروحین و مصدومین واقعه تشكیل دادند.
روز بیست و یكم، دانشجویان دانشگاه صنعتی تهران، در محوطه دانشگاه اجتماع كردند تا به كشتار بیرحمانه مردم قم و سایر بیدادگریهای رژیم اعتراض كنند، كه با حمله كماندوها و دیگر نیروهای دولتی رو به رو شدند. در این جریان، حدود هشتاد دانشجو مجروح و مضروب شدند. علما و وعاظ تهران و سایر شهرستانها، با انتشار یك اعلامیه، گزارشی از چگونگی قیام مردم قم را به ملت ایران ارائه دادند و جنایات رژیم شاه را آشكار ساختند. جامعه بازرگانان و پیشهوران تهران نیز در اعتراض به كشتار قم، با انتشار اطلاعیهای اعلام تعطیل عمومی كرد.
مراجع قم، در روز بیست و دوم دی ماه اطلاعیهای جداگانه صادر كردند و ضمن محكوم نمودن اعمال رژیم در به خاك و خون كشیدن مردم قم، متذكر شدند كه، رژیم به جای توجه به اعتراض صحیح و منطقی طلاب و مردم، اعمالی را كه در تمام جوامع بشری محكوم است مرتكب شده و با اسلحه گرم به آنها حملهور میشوند و بیگناهان را به قتل و جرح میرسانند. ما مصادر امور را مسئول این قضایا میدانیم و شدیدا معترض هستیم.
رژیم شاه به وسیله عمال ساواك، ترتیب تظاهراتی را كه مركب از كارمندان آموزش و پرورش تهران، اعضای حزب رستاخیز و دیگر كارمندان دولت بود،داد و سعی نمود وانمود كند كه روشنفكران ایران، شورش مرتجعین قم را محكوم میكنند.
تظاهركنندگان قلابی، صبح روز بیست و سوم دی ماه 1356 سوار بر اتوبوسها شده و راهی قم شدند. آنان در شهر قم طی یك راهپیمایی، به حمایت از شاه پرداخته و "جاوید شاه" گویان به سمت حرم حركت كردند.
عكسالعمل دیگر رژیم در قبال واقعه نوزدهم دی ماه، كه به عزم انحراف افكار عمومی از رهبری امام و مسیر صحیح و اصولی مبارزه انجام شد، دادن اجازه فعالیت به برخی از گروههای موافق سلطنت بود كه خواهان اصلاحاتی جزیی بودند. در همین دوران، اعلام موجودیت "كمیته دفاع از آزادی و حقوق بشر" در شمار اخبار جالب توجه است. نماینده هیئت اجرائیه این كمیته – كه یكی از رهبران جبهه ملی بود – با دعوت از خبرگزاریهای معتبر جهان (آسوشیتدپرس، رویتر، یونایتدپرس، بی بی سی، واشنگتن پست،گاردین) به طور رسمی موجودیت این كمیته را اعلام كرد. وی در این مصاحبه نه تنها رژیم شاه را به عنوان عامل اصلی اختناق و جنایت محكوم نكرد، بلكه حتی حاضر نشد كشتار مردم قم را محكوم كند. و تنها به اظهار تأسف اكتفا كرد.
در آن زمان، حركتهای نمایشیای از سوی رژیم به حمایت از شاه انجام شد و انقلابیون و رهبران مذهبی نیز فعالیت سیاسی و مذهبی خود را علیه رژیم شدت بخشیدند. چهلم شهدای قم فرا رسید. این چهلم، خود نتایج بسیار جالبی برای انقلاب و حركتهای بعدی در پی داشت.
امام خمینی كه در آن زمان در نجف اشرف به سر میبرد، در بخشی از بیانات خود كه به مناسبت چهلم شهدای واقعه نوزدهم دی ماه قم بیان داشتند، فرمودند:
"الان امروز چهل روز است كه از مرگ جوانهای ما، از مرگ طلاب علوم دینیه، علمای بزرگ، جوانان متدین قم میگذرد... با چه شجاعت این اهل قلم و طلاب علوم دینی، با چه شجاعت كه شاید در تاریخ كمنظیر باشد و دست خالی با این دولت و با این عمال شاه مبارزه كردند و كشته دادند و حتی در خیابانها و در كوچهها و در پس كوچهها از قراری كه ذكر شده است مأمورین ریختهاند و مردم هم بعد از كشتار، آنقدر كه میشده است مقاومت كردهاند".
اول آنكه: سازش شاه و كارتر و توخالی بودن شعار حقوق بشر كارتر و فضای باز سیاسی شاه را به مردم ایران نشان داد و مردم را متوجه كرد كه این شعارها و سیاستها حربهای بیش نیست.
دوم آنكه: ثابت كرد كه شاه از حركت مذهبی – سیاسی به رهبری روحانیت و در رأس آنها امام، بیش از هر حركت سیاسی دیگر وحشت دارد و آن را تهدید بزرگی علیه حاكمیت خود میداند.
سوم آنكه: آنچه را كه رژیم از آن وحشت داشت – كه همان مطرح شدن رهبری امام در حوزههای علمیه بود – به تبع قیام نوزده دی،رهبری امام در حوزههای علمیه و به حركت در آمدن روحانیت در خط امام، زمینه قرار گرفتن نهضت در مسیر صحیح مبارزه را فراهم آورد و حتی ترفندهای بعدی رژیم را بیاثر ساخت.
چهارم آنكه: قیام نوزده دی قم ثابت نمود كه جریان حقوق بشر و فضای باز سیاسی، طلیعهای برای میدان دادن به ملیون، لیبرالها و ... بوده و آمریكا و رژیم شاه، عملا در جذب مردم به سوی میانهروها موفقیتی نداشتهاند و در ضمن این جریان هیچ پایگاهی در میان مردم به دست نیاورده است.
پنجم آنكه: متحجرین و مقدسین حوزهها، و كسانی كه مروج جدایی دین از سیاست بودند و همواره درس و بحث و فقه و اصول و ... را به مبارزه با شاه ترجیح میدادند، شكست خوردند و مردم نیز دانستند كه باید سراغ چه كسانی بروند.
ششم آنكه: رژیم شاه را در مقابل مردم قرار داد و ماهیت ضد مردمی آن را برای بسیاری آشكار ساخت و از آن پس بود كه شعار "مرگ بر شاه"، شعار اصلی و تكیه كلام تودههای انقلابی شد.
هفتم آنكه: باعث تعمیق و مردمی شدن نهضت و شركت هر چه بیشتر تودههای مذهبی بویژه جوان در آن گردید.
هشتم آنكه: برخی از احزاب و جمعیتهای سیاسی كه حركت سیاسی خود را با اتكا به حقوق بشر كارتر و فضای باز سیاسی ایجاد شده توسط شاه و در چهارچوب قانون اساسی شكل داده بودند، به تدریج از حركت انقلابی امام و مردم جدا شدند و به دامن آمریكا و غرب توسل جستند.
نهم آنكه: با قیام قم، آهنگ حركت انقلاب به صورت "استراتژی چهلمها" ی پشت سر هم، با صورت و محتوای كاملا اسلامی شتاب فزاینده و گستردهتری به خود گرفت و رهبری امام در این حركت به عنوان نقش اصلی مبارزه با رژیم شاه ظاهر شد.
منبع:www.irdc.ir
رحلت مشكوك آیتالله مصطفی خمینی، آغاز قیام عمومی
پس از چند حركت اعتراضآمیز، از جمله تظاهرات دانشجویان و مردم در روز عید فطر و در صحن حضرت عبدالعظیم حسنی در شهر ری، رحلت فرزند ارشد امام، آیتالله مصطفی خمینی، در آبان 1356، شتاب خاصی به حركت انقلاب اسلامی بخشید كه میتوان موج ناشی از آن را به عنوان آغاز قیام عمومی مردم علیه شاه دانست.پس از رحلت حاج آقا مصطفی، مجالس ختم مفصلی در داخل و خارج كشور به مناسبت شب هفت و چهلم ایشان، برگزار شد. در خلال هر یك از اینها، تظاهرات گستردهای علیه رژیم شاه براه میافتاد. امام نیز به مناسبت چهلم فرزندش، طی بیاناتی، ضمن تشكر از همه طبقات مردم و علما، رحلت آقا مصطفی را "از الطاف خفیه الهی"دانسته و ضمن تأكید بر اهمیت فرصت سیاسی به دست آمده، به روحانیون متذكر شد كه مبارزه علیه رژیم را شدت ببخشند. رحلت آقا مصطفی فرصت مغتنمی بود تا امام، بار دیگر به عنوان رهبر حركت اسلامی مردم مطرح شود. این مسئله برای رژیم پهلوی بسیار گران بود. رژیم اذعان داشت كه اگر امام خمینی بتواند بار دیگر رهبری تشكلهای سیاسی را به دست بگیرد،با استفاده از تشكیلات سراسری روحانیت، خواهد توانست بیداری آحاد مردم را نسبت به جنایات پهلوی،سبب گردد.
آتش حركت مردم و انقلاب به مرور افروخته میشد و پیامها و سخنرانیهای امام نیز جهتگیری نهضت را مشخص میكرد. ضربهای كه به تصور رژیم شاه با رحلت آقا مصطفی باید بر امام وارد میشد،كارگر نیفتاد و امام در پاسخ به پیامهای تسلیت،نه تنها از تألمات شخصی خود یاد نكرد، بلكه از وحدت مردم و استفاده از فرصتی كه برای سرنگونی رژیم بدست آمده سخن به میان آورد.
جرقه قیام 19 دی ماه 1356 قم
بعد از قیام پانزده خرداد 1342، رژیم شاه برای خنثی نمودن حركت اسلامی مردم،امام را تبعید كرد و سعی فراوان داشت تا فرد یا تشكیلاتی را جایگزین خلاء وجودی امام بكند؛ تا به این وسیله بتواند از یكسو با ظاهر اسلامی و عوامپسند،نظر تودهها را از امام منحرف سازد و از سوی دیگر این فرد یا تشكیلات خطر چندانی برای حكومت ایجاد نكند. مرجعتراشی در مقابل امام و .... از حركتهای مشكوك بعد از تبعید امام تا روزهای پیروزی انقلاب اسلامی بود. شخص شاه و رژیم وی، همواره سعی كردند تا یاد و خاطره امام را از اذهان ملت محو كنند و در این راستا با پخش اعلامیه و شبنامه، به امام توهین میكردند. پس از رحلت آیتالله مصطفی خمینی، دگرباره یاد و خاطره امام در دلها زنده شد و بار دیگر مردم و حوزههای علمیه متوجه نجفاشرف شدند و در مجالس و محافل از علل و چرایی عدم وجود امام در ایران سخن به میان آمد.در روز هفدهم دی ماه سال 1356، همزمان با سالروز كشف حجاب توسط رضا شاه و اعلام اصلاحات ارضی به وسیله محمدرضا شاه،روزنامه اطلاعات مقاله توهینآمیزی را علیه امام، روحانیت و مقدسات اسلامی منتشر كرد.
توزیع روزنامه اطلاعات در قم
در روز شنبه هفدهم دی ماه 1356، روزنامه اطلاعات در قم پخش شد. در صفحه هفتم روزنامه، مقالهای با عنوان "ایران و استعمار سرخ و سیاه" با نام مستعار "احمد رشیدی مطلق" نظر خوانندگان را به سوی خود جلب كرد. نویسنده در آن مقاله، به طور صریح بیحجابی را فضیلت دانسته و حجاب كهنهپرستی و ارتجاع سیاه معرفی شده و به امام خمینی، بزرگ مرجع عالم تشیع، اهانت كرده بود و قیام پانزده خرداد 1342 توطعه استعمار سرخ و سیاه معرفی شده بود. روزنامه رستاخیز نیز در همان روز، تظاهرات گروه قابل توجهی از زنان مشهد را در مخالفت با كشف حجاب "تظاهری از یك اتحاد نامقدس"نامید.داغی كه رحلت آقا مصطفی بر دلهای عاشقان امام نهاده بود،به انبار باروتی میمانست كه با جرقهای هر چند كوچك،انفجار مهیبی را باعث میشد و مقاله رشیدی مطلق در حكم این جرقه بود،تا مجددا تظاهرات گستردهای علیه رژیم تدارك دیده شود.
حوزه علمیه قم به دنبال درج مقاله در روزنامه اطلاعات،حالت غیرعادی به خود گرفت و طلاب با رفتن به منازل مراجع،اعتراض خود را به رژیم شاه اعلام داشتند و با پیوستن مردم قم به جمع طلاب،این اعتراضات تبدیل به قیام نوزدهم دی ماه شد، كه شرح حادثه در زیر میآید.
عكسالعمل مدرسین حوزه علمیه قم
انتشار مقاله مذكور، موجی از خشم و نفرت را در دلهای دوستداران امام برانگیخت و مدرسین حوزه علمیه آن زمان (حضرات آیات و حجج اسلام،یوسف صانعی، سیدحسن طاهری خرمآبادی،محمد مومن،علی مشكینی، ناصر مكارم شیرازی، سیدحسن موسوی تبریزی،وحید خراسانی و محمد یزدی)را واداشت كه در منزل آیتالله حسین نوری گرد هم آیند تا اقدامی هماهنگ علیه رژیم داشته باشند.پس از بررسی ابعاد گوناگون برخورد با رژیم، تصمیم گرفته شد كه روز هجدهم دی، درسهای حوزه علمیه قم تعطیل گردد و قرار بر این شود تا هر یك از اعضای جلسه،تعطیلی دروس را در آن روز معین، به دیگر مدرسان حوزه و مراجع اطلاع دهند.
شب یكشنبه و روز یكشنبه،بعد از نماز صبح به وسیله تلفن و ملاقاتهای خصوصی،به مراجع و اساتید و بسیاری از طلاب اطلاع داده شد و این مسئله مورد گفت و گوی بیشتر طلاب قرار گرفت و تصمیم بر آن شد تا كلیه دروس حوزه علمیه در آن روز، تعطیل گردد.
تظاهرات و حركت به سوی منازل مراجع
طلاب تا ساعت 9 صبح هجدهم دی، تنها به نقل اخبار مربوط به مقاله روزنامه اطلاعات پرداختند و بعد از آن با تشكیل اجتماع بزرگی در بیرون مدرسه خان، تظاهرات خود را همچون امواج آرام رودخانه، به سوی منازل مراجع وقت آغاز كردند. آنگاه با تجمع در مقابل منازل هر یك از مراجع با دادن شعارهایی به حمایت از امام خمینی پرداختند. پلیس، ساواك و گروهی از افراد مسلح با سلاح گرم و سرد در مسیر ارم چهارمردان، به كمین نشستند تا مانع حركت طلبههای تظاهر كننده كه خالصانه در این راه قدم گذاشته بودند،شوند.نیروهای امنیتی، در ابتدا با یورش به صف تظاهركنندگان،سعی در جلوگیری از رفتن نمودند، اما با مقاومت طلاب كه با سنگ و آجر و چوب، مقابله میكردند، مواجه شدند، در نهایت دژخیمان اعلام داشتند در صورتی كه راهپیمایان شعار ندهند و آرام حركت كنند، میتوانند به تظاهرات خود ادامه دهند. آنگاه طلاب در خیابان چهارمردان به منزل آیتالله گلپایگانی رفتند و ایشان طی سخنانی فرمود:
"اینها به آن آقا ]امام خمینی[ توهین نكردند،اینها به ما توهین كردند. برای اینكه اینها با این كارشان شان دادند و خواستند بگویند كه آن آقا ]امام خمینی[ با ما مخالف است و مفهوم حرفشان این است كه ما با اینها ]رژیم شاه[ موافقیم، اینكه ما با اینها موافقیم، توهین به ماست. ما در گذشته با اینها مخالف بودهایم و در آینده نیز مخالف خواهیم بود".
سپس به ایشان در منزل خود برای طلاب خشمگین سخنرانی كرد و به طلاب وعده داد كه ما ساكت ننشستهایم، زیرا در پشت پرده اقداماتی در این زمینه انجام میدهیم و از طلاب خواست تا تشنج و آشوب برپا نكنند.
برنامه تظاهرات و رفتن به منازل مراجع، تا هنگام ظهر روز هجدهم دی ادامه یافت،تا اینكه تظاهركنندگان برای ادای فریضه ظهر و عصر پراكنده شدند و قرار گذاشتند ساعت سه بعدازظهر، جهت حركت به سوی منزل آیتالله نجفی مرعشی، جلوی مدرسه خان تجمع نمایند. در ساعت مقرر بار دیگر جمعیت متشكلی در جلوی مدرسه خان به وجود آمد و حركت خود را به سوی منزل آقای نجفی مرعشی شروع كردند. آیتالله نجفی مرعشی هم به ایراد سخن پرداخت و برای رفع گرفتاریهای مسلمین و از جمله مسئله اهانت به مرجع تقلید جهان تشیع و ... دعا نمود.
بدین ترتیب برنامه تظاهرات عیه رژیم و حركت به سوی منازل مراجع ادامه پیدا كرد.
شركت دانشآموزان در تظاهرات
در حالی كه روز هجدهم دی ماه میرفت تا به غروب پایان پذیرد، نوجوانان دانشآموز دبیرستانهای قم، با بیشترین میزان غرور و شهامت، به صف روحانیون پیوستند. نماز جماعت مغرب و عشا در مسجد اعظم برگزار شد و بعد از نماز، طلاب و دانشآموزان و مردم همراه، مسجد را با شعارهایی كه از جانشان برمیخاست تكان داده و فریاد زدند:"مرگ بر این حكومت یزیدی"
"مرگ بر این حكومت پهلوی"
"دانشآموز روحانی پیوندتان مبارك"
مردم به تظاهرات خود آرامش بخشیده و در مسجد اعظم و در حرم حضرت معصومه ادامه دادند. فریادهای خالصانه آنان در سنگر مبارزه،با الهام از مكتب توحید، باعث تحریك عواطف و احساسات مردم موجود در حرم حضرت معصومه (س) و به حركت در آمدن آنان شد.
در مقابل این صحنه پرشور و فضای روحانی، پلیس به وحشت افتاد و دستور داد كه همه مردم را از حرم و صحن مطهر خارج كنند. نیروهای نظامی و انتظامی،همراه با ماشینهای آتشنشانی، برای پاشیدن آب به مردم و متفرق كردن آنان، در خیابان موزه و در برابر دو در "مسجد اعظم"، آماده ایستادهاند.
كثرت جمعیت، قدرت كنترل را از دست پلیس خارج ساخت؛ چرا كه این وحدت و همبستگی، پاسخی محكم بود به مخالفان. سرانجام پس از یك ساعت، شعارهای مردم قطع شد و جمعیت، آرام آرام از مسجد و حرم حضرت معصومه (س) بیرون آمدند. پلیس در ابتدای خروج مردم از حرم و مسجد، واكنشی نشان نداد اما آخرین نفرات مردم مورد ضرب و جرح نیروها قرار گرفته و در دو طرف پل آهنچی طلاب نیز با باتوم،مورد ضرب و جرح قرار گرفتند.
بعد از خروج از مسجد اعظم و حرم، عدهای از جمعیت به سمت خیابان صفائیه و عده بیشتری به سوی چهار مردان حركت كردند. آن شب در ظاهر مبارزه تمام شده بود،اما نه برای همیشه. آن روز آغازی بود برای مبارزان تا در خلوت تنهایی خویش، رشته افكارشان را حلاجی كنند.
تظاهرات روز 19 دی ماه 1356
در آن روز، بعضی از آقایان، درس خود را شروع كردند؛ اما وقتی با اجتماع طلاب روبه رو شدند، بناچار درس را تعطیل كرده و در نهایت،تمام دروس حوزه، همان روز تعطیل شد. عدهای از بازاریان، روز قبل، با فضلای آن زمان كه در حقیقت رهبری حركت را به عهده داشتند،وارد مذاكره شدند و قرار بر این شد تا روز نوزدهم دی ماه بازار نیز تعطیل شود. در آن روز،بازاریان از ساعت 8 صبح به صفوف طلاب پیوستند و بدین سان موجی از اقشار مختلف مردم، در مقابل مدرسه خان و میدان آستانه تجمع كردند و شهر قم، حالت روز عاشورا به خود گرفت. طلاب و تظاهركنندگان،شروع به رفتن به در منازل بزرگان حوزه نمودند. مقصد و منزل اول، منزل آیتالله میرزاهاشم آملی (ره) بود. وقتی كه تظاهركنندگان به مقابل منزل ایشان رسیدند، آیتالله آملی طی سخنانی به بیان عظمت و شخصت فوقالعاده امام خمینی پرداخت و هیئت حاكمه و رژیم پهلوی را مورد نفرت روحانیت و ملت قلمداد نمود. سپس طلاب و مردم خشمگین در مقابل منزل علامه طباطبایی تجمع كردند، ولی به علت كسالت علامه، آیتالله محمد یزدی كه همسایه علامه بود، به نمایندگی از طرف وی، راجع به شخصیت امام خمینی و مبارزات ایشان و محكومت رژیم پهلوی در اهانت به امام و روحانیت، سخنانی ایراد كرد. تظاهركنندگان آنگاه در منزل و مدرسه آیتالله مكارم شیرازی تجمع نمودند و وی طی سخنانی گفت: "مسئله، مسئله هتاكی نسبت به آیتالله العظمی آقای خمینی نیست، این در واقع هتاكی به تمام مقدسات و به همه ماست... طلاب نباید از همدیگر جدا شوند و باید وحدت داشته باشند. اگر بناست زنده بمانیم همه باید زنده بمانیم، و اگر بناست بمیریم،همه باید بمیریم، جدایی بین ما نخواهد بود".سپس طلاب به منزل آیتالله وحید خراسانی رفتند،وی در اجتماع طلاب و تظاهركنندگان درباره مسئله آزادی زن و جایگاه آن در اجتماع از نظر اسلام به سخنرانی پرداخت . حركت طلاب و تظاهركنندگان ادامه یافت، تا اینكه هنگام ظهر جمعیت پراكنده شدند و برای ساعت 3 بعدازظهر قرار گذاشتند كه به منزل آیتالله حسین نوری بروند و اظهار تظلم كنند.
چهره و فضای شهر قم در 19 دی ماه
تظاهرات عظیم و گسترده طلاب و تعطیلی بازار، چنان اثر مثبت و عمیقی در مردم قم گذاشت كه حتی صاحبان مغازههای اطراف حرم حضرت معصومه كه جز در ایام عاشورا، 21 رمضان و 28 صفر تعطیل نمیكردند، همگی مغازههای خود را بستند.در بین مردم همه جا بحث و گفت و گو درباره مقاله روزنامه اطلاعات بود. زن و مرد، بچه و بزرگ از اهانت رژیم سخن به میان آورده و نفرت و انزجار خود را از رژیم سفاك پهلوی و تهیهكنندگان مقاله، اعلام میكردند.
هر كس به میزان آشناییاش با مسائل سیاسی و اجتماعی، در این باره به صحبت میپرداخت. عدهای از رواج بیعفتیها سخن گفتند و عدهای از نابود شدن فرهنگ اسلامی. آری! ریشه درخت اسلام را افعی گزیده بود و با زهر دندانش،دیگر شاخساران سبز نمیشدند مگر اینكه نسیمی ملكوتی نوازشش دهد و نهالی به بار نشاند، تا عاشقانی درخت اسلام را با نثار خون پاكشان سیراب سازند، چگونه میتوان پادزهری بر آن جست؟!
بعدازظهر 19 دی ماه 1356
طلاب و مردم ساعت 15/3 روز دوشنبه، نوزدهم دی در میدان آستانه و مقابل مدرسه خان جمع شدند و به سوی منزل آیتالله حسین نوری حركت كردند. به مرور به علت كم شدن ترس و وحشت و همین طور عادی شدن مسئله،جمعیت بیشتری از طبقات مختلف مردم وارد تظاهرات میشدند. كماندوهای زبده و مأمورین انتظامی و نظامی در سه راه موزه و چهار راه بیمارستان و خیابان ارم،با آمادگی كامل میایستادند.جمعیت انبوه تظاهر كننده به منزل آیتالله حسین نوری در خیابان صفائیه و كوچه بیگدلی رسیدند؛ انبوه جمعیت به گونهای بود كه اتاقها و حیاط منزل ایشان و كوچه بیگدلی تا خیابان صفائیه مملو از جمعیت شده بود. در منزل آیتالله نوری، ابتدا حجتالاسلام سیدحسین موسوی تبریزی سخنرانی كرد. وی در سخنان خود به مسئله امامت و رهبری امام خمینی و همین طور حكومت اسلامی و وظیفه مردم در قبال مسئله اهانت روزنامه اطلاعات اشاره كرد،سپس آیتالله نوری برای مردم خشمگین چنین گفت: "هر كجا نهضت قابل توجهی به وجود آمده، روحانیت راستین اسلام در پیشاپیش آن نهضتها در حركت بوده و رهبری نهضت به دست آنان هدایت میشده،روحانیت در حركت جامعه نقش مؤثر و خلاقی داشته است و مردم مسلمان با روحانیت اصیل هستند و روحانیت اصیل با آیتالله العظمی آقای خمینی و در پشت سر ایشان و مبارزه دستگاه طاغوتی با اسلام و رهبری آیتالله خمینی به جایی نخواهد رسید." آیتالله نوری خطاب به شاه و مقایسه كارهای امام با شاه،این شعر را خواند:
چون تو خفاشان بسی بیند به خواب این جهان ماند یتیم از آفتاب
مه فشاند نور و سگ عوعو كند هر كسی بر طینت خود میتند
جمعیت پس از استماع سخنان تند و صریح آیتالله نوری علیه رژیم شاه و در حمایت از امام خمینی و نهضت اسلام، جریتر شده و با شعارهای تند علیه رژیم، به حمایت از امام خمینی پرداختند و حركت خود را به طرف خیابان صفائیه ادامه دادند. در میان تظاهر كنندگان، زنان، كارگران، كسبه، دانشجویان و كودكان مدرسهای مشاهده میشدند. تا آنجایی كه حركت جمعیت بلامانع بود و آنها بدون اینكه مشكل اساسی برایشان به وجود آید به محكوم كردن عمل ننگین رژیم در اهانت به امام و روحانیت پرداختند.
كشتار علنی مردم
هنگام غروب روز دوشنبه نوزدهم دی ماه، جمعیت تظاهركننده خشمگین، از خیابان صفائیه به طرف چهار راه بیمارستان (چهار راه شهدا فعلی) حركت كردند و قصدشان این بود كه از طریق خیابان ساحلی به منازل آیتالله سلطانی طباطبایی و آیتالله مشكینی بروند و نزد آنها نیز اظهار تظلم نمایند. هنوز ده دقیقه از راهپیمایی نگذشته بود كه یك مرتبه جمعیت با شتاب و فشار هر چه تمامتر به عقب برگشت. هر كس و هر گروهی به سمت و سویی رفت؛ چرا كه در جلوی صف تظاهرات، ضحاكیان قد علم كرده بودند. گویا به دستور كامكار و محمدی كه از رؤسای نیروهای امنیتی قم بودند، برای زمینهسازی حمله به تظاهرات مردمی كه با گامهای آزاد و خاطری بیتشویش پیش میآمدند، اقدام به شكستن شیشههای بانك و مؤسسات واقع در میدان شهدا نمودند. پلیس با این بهانه با باتوم و چماق به طلاب و مردم حملهور شد و سپس تیرهوایی شلیك كرد. بعد از آن به طور علنی مردم را مورد هدف قرار داد و بر زمین انداخت. سپس پیكار خونین آغاز شد و طلاب و جمعیت ابتدا با مشت و لگد به مقابله با مأموران پرداختند و سپس بلوط كهنسال در میدان نبرد حضور یافت و شاخههای خشكیدهاش را به دستان آتشین سرسپردگان توحید نهاد. بدین صورت بعد از دو روز تظاهرات آرام تظاهركنندگان علیه اهانت و بیحرمتی رژیم به مرجع عالیقدر جهان تشیع، بعدازظهر روز دوشنبه نوزدهم دی ماه به خاك و خون كشیده شدند.تظاهركنندگان با دیدن اجساد چهار تن از شهدای این تظاهرات، به آرامی آنان را به دوش گرفتند و با شعارهای "الله اكبر" و "لا اله الا الله" حركت كردند و قصدشان بر این بود كه شهدا را به منزل آیتالله نجفی مرعشی برسانند. در این زمان صدای رگبار گلوله از هر سو طنینانداز میشد و نشانگر آن بود كه راهپیمایان در هر نقطهای از شهر پراكنده شدهاند. آتش دژخیم همچنان ادامه داشت، به طوری كه به شهادت آمار، حدود پانزده نفر از اقشار مردم، در آن روز شهید و یا زخمی شدند.
انتقال مجروحین و شهدا
بعد از حمله مأموران رژیم به صف تظاهركنندگان بیدفاع، مرم در حد توان خود، به انتقال مجروحین و پیكر شهدا پرداختند. سه تن از شهدا و عدهای از مجروحین به بیمارستان آیتالله گلپایگانی انتقال یافتند. مأموران به محض اطلاع از این انتقال، به بیمارستان گلپایگانی رفته و از مسئولین بیمارستان خواستند كه اجساد شهدا را به آنان تحویل دهند. ولی مسئولین بیمارستان، با آیتالله گلپایگانی مشورت كردند و ایشان هم موافقت نكرد كه اجساد را به مأموران تحویل شود.مجروحین این قیام با همكاری مردم و پزشكان، سرپایی و در بیمارستانهایی كه احتمال همكاری پزشكان و كاركنان با مردم انقلابی داده میشد، مداوا شدند.
بازتابها
روز بیستم دی ماه، طلاب در دروس خود حاضر نشدند و حوزه، خود به خود تعطیل شد و شهر قم در سكوتی غمناك و بسیار تلخ فرو رفت. مدرسان و علما با یكدیگر به شور و مشورت پرداختند تا اطلاعیهای در محكومیت كشتار مردم و طلاب صادر كنند. اطلاعیه نوشته شد و به امضای علمای وقت رسید و آنگاه منتشر گردید.طی آن، ضمن محكوم كردن كشتار مردم، این سوال را مطرح كردند كه: "آیا فضای باز سیاسی به این معناست كه اگر كسانی به مطالب غیرواقعی روزنامه، اعتراض میكنند، در برابر گلوله قرار گیرند؟".
رژیم شاه با وحشت از ارتكاب كشتار قم، شب بیستم دی ماه، به عنوان اولین اقدام، شهر را مملو از نیروهی امنیتی كرد، جو رعب و وحشت ایجاد نموده و شهر را به نوعی به حكومت نظامی تبدیل كرد. مأموران ساواك از روز بیستم دی ماه به بعد، به منازل علما و روحانیون مبارز و طلاب انقلابی یورش برده و به دستگیری و تبعید آنان پرداختند. پزشكان متدین و متعهد قم نیز در روز بیستم دی ماه با صدور اطلاعیهای، ضمن محكوم كردن اعمال رژیم، كمیتهای جهت مداوای مجروحین و مصدومین واقعه تشكیل دادند.
روز بیست و یكم، دانشجویان دانشگاه صنعتی تهران، در محوطه دانشگاه اجتماع كردند تا به كشتار بیرحمانه مردم قم و سایر بیدادگریهای رژیم اعتراض كنند، كه با حمله كماندوها و دیگر نیروهای دولتی رو به رو شدند. در این جریان، حدود هشتاد دانشجو مجروح و مضروب شدند. علما و وعاظ تهران و سایر شهرستانها، با انتشار یك اعلامیه، گزارشی از چگونگی قیام مردم قم را به ملت ایران ارائه دادند و جنایات رژیم شاه را آشكار ساختند. جامعه بازرگانان و پیشهوران تهران نیز در اعتراض به كشتار قم، با انتشار اطلاعیهای اعلام تعطیل عمومی كرد.
مراجع قم، در روز بیست و دوم دی ماه اطلاعیهای جداگانه صادر كردند و ضمن محكوم نمودن اعمال رژیم در به خاك و خون كشیدن مردم قم، متذكر شدند كه، رژیم به جای توجه به اعتراض صحیح و منطقی طلاب و مردم، اعمالی را كه در تمام جوامع بشری محكوم است مرتكب شده و با اسلحه گرم به آنها حملهور میشوند و بیگناهان را به قتل و جرح میرسانند. ما مصادر امور را مسئول این قضایا میدانیم و شدیدا معترض هستیم.
رژیم شاه به وسیله عمال ساواك، ترتیب تظاهراتی را كه مركب از كارمندان آموزش و پرورش تهران، اعضای حزب رستاخیز و دیگر كارمندان دولت بود،داد و سعی نمود وانمود كند كه روشنفكران ایران، شورش مرتجعین قم را محكوم میكنند.
تظاهركنندگان قلابی، صبح روز بیست و سوم دی ماه 1356 سوار بر اتوبوسها شده و راهی قم شدند. آنان در شهر قم طی یك راهپیمایی، به حمایت از شاه پرداخته و "جاوید شاه" گویان به سمت حرم حركت كردند.
عكسالعمل دیگر رژیم در قبال واقعه نوزدهم دی ماه، كه به عزم انحراف افكار عمومی از رهبری امام و مسیر صحیح و اصولی مبارزه انجام شد، دادن اجازه فعالیت به برخی از گروههای موافق سلطنت بود كه خواهان اصلاحاتی جزیی بودند. در همین دوران، اعلام موجودیت "كمیته دفاع از آزادی و حقوق بشر" در شمار اخبار جالب توجه است. نماینده هیئت اجرائیه این كمیته – كه یكی از رهبران جبهه ملی بود – با دعوت از خبرگزاریهای معتبر جهان (آسوشیتدپرس، رویتر، یونایتدپرس، بی بی سی، واشنگتن پست،گاردین) به طور رسمی موجودیت این كمیته را اعلام كرد. وی در این مصاحبه نه تنها رژیم شاه را به عنوان عامل اصلی اختناق و جنایت محكوم نكرد، بلكه حتی حاضر نشد كشتار مردم قم را محكوم كند. و تنها به اظهار تأسف اكتفا كرد.
در آن زمان، حركتهای نمایشیای از سوی رژیم به حمایت از شاه انجام شد و انقلابیون و رهبران مذهبی نیز فعالیت سیاسی و مذهبی خود را علیه رژیم شدت بخشیدند. چهلم شهدای قم فرا رسید. این چهلم، خود نتایج بسیار جالبی برای انقلاب و حركتهای بعدی در پی داشت.
امام خمینی كه در آن زمان در نجف اشرف به سر میبرد، در بخشی از بیانات خود كه به مناسبت چهلم شهدای واقعه نوزدهم دی ماه قم بیان داشتند، فرمودند:
"الان امروز چهل روز است كه از مرگ جوانهای ما، از مرگ طلاب علوم دینیه، علمای بزرگ، جوانان متدین قم میگذرد... با چه شجاعت این اهل قلم و طلاب علوم دینی، با چه شجاعت كه شاید در تاریخ كمنظیر باشد و دست خالی با این دولت و با این عمال شاه مبارزه كردند و كشته دادند و حتی در خیابانها و در كوچهها و در پس كوچهها از قراری كه ذكر شده است مأمورین ریختهاند و مردم هم بعد از كشتار، آنقدر كه میشده است مقاومت كردهاند".
نتایج و پیامدها
واقعه نوزدهم دی ماه 1356، به لحاظ نتایج و پیامدها از چند نظر شایان توجه است:اول آنكه: سازش شاه و كارتر و توخالی بودن شعار حقوق بشر كارتر و فضای باز سیاسی شاه را به مردم ایران نشان داد و مردم را متوجه كرد كه این شعارها و سیاستها حربهای بیش نیست.
دوم آنكه: ثابت كرد كه شاه از حركت مذهبی – سیاسی به رهبری روحانیت و در رأس آنها امام، بیش از هر حركت سیاسی دیگر وحشت دارد و آن را تهدید بزرگی علیه حاكمیت خود میداند.
سوم آنكه: آنچه را كه رژیم از آن وحشت داشت – كه همان مطرح شدن رهبری امام در حوزههای علمیه بود – به تبع قیام نوزده دی،رهبری امام در حوزههای علمیه و به حركت در آمدن روحانیت در خط امام، زمینه قرار گرفتن نهضت در مسیر صحیح مبارزه را فراهم آورد و حتی ترفندهای بعدی رژیم را بیاثر ساخت.
چهارم آنكه: قیام نوزده دی قم ثابت نمود كه جریان حقوق بشر و فضای باز سیاسی، طلیعهای برای میدان دادن به ملیون، لیبرالها و ... بوده و آمریكا و رژیم شاه، عملا در جذب مردم به سوی میانهروها موفقیتی نداشتهاند و در ضمن این جریان هیچ پایگاهی در میان مردم به دست نیاورده است.
پنجم آنكه: متحجرین و مقدسین حوزهها، و كسانی كه مروج جدایی دین از سیاست بودند و همواره درس و بحث و فقه و اصول و ... را به مبارزه با شاه ترجیح میدادند، شكست خوردند و مردم نیز دانستند كه باید سراغ چه كسانی بروند.
ششم آنكه: رژیم شاه را در مقابل مردم قرار داد و ماهیت ضد مردمی آن را برای بسیاری آشكار ساخت و از آن پس بود كه شعار "مرگ بر شاه"، شعار اصلی و تكیه كلام تودههای انقلابی شد.
هفتم آنكه: باعث تعمیق و مردمی شدن نهضت و شركت هر چه بیشتر تودههای مذهبی بویژه جوان در آن گردید.
هشتم آنكه: برخی از احزاب و جمعیتهای سیاسی كه حركت سیاسی خود را با اتكا به حقوق بشر كارتر و فضای باز سیاسی ایجاد شده توسط شاه و در چهارچوب قانون اساسی شكل داده بودند، به تدریج از حركت انقلابی امام و مردم جدا شدند و به دامن آمریكا و غرب توسل جستند.
نهم آنكه: با قیام قم، آهنگ حركت انقلاب به صورت "استراتژی چهلمها" ی پشت سر هم، با صورت و محتوای كاملا اسلامی شتاب فزاینده و گستردهتری به خود گرفت و رهبری امام در این حركت به عنوان نقش اصلی مبارزه با رژیم شاه ظاهر شد.
منبع:www.irdc.ir