اصلاح طلبان و انقلاب اسلامی
نويسنده:رمضان شعبانی سارویی
منبع:سایت بصیرت
منبع:سایت بصیرت
چکیده:
جریان اصلاحطلبی كه پس از واقعه دوم خرداد 76 در ایران مطرح شد، در طول یك دهه گذشته در مهندسی سیاسی افكار عمومی و ایجاد گفتمان جامعه مدنی و توسعه سیاسی نقش بهسزایی داشته است. تحلیل این جریان، بررسی خطوط فكری، صورتبندی طیفهای آن و تبیین عملكرد و مواضع آنها و نیز بررسی مدیریت رهبری نظام در مواجهه با آنان در شرایط حاضر، موضوع حساس و مهمی است.
دوم خرداد؛ رویكرد و گفتمانی جدید
از پیامدهای مهم حضور جریانات سیاسی در عرصه اداره كشور، پیدایش گفتمانها و رویكردهای مختلف همچون محافظهكاری(دولت مهندس بازرگان)، عدالت اجتماعی(دولت مهندس موسوی)، سازندگی(دولت هاشمی رفسنجانی)، جامعه مدنی و توسعه سیاسی(دولت خاتمی)، اصولگرایی و عدالت همه جانبه(دولت دكتر احمدینژاد) بوده است. با نگاهی تطبیقی به مسائل اجتماعی دولتهای پس از انقلاب میتوان گفت كه مسیر حركت آنها یك حركت پویا و پیشرونده بوده و اگر چه موانعی از جمله جنگ تحمیلی از خارج و فقدان یكپارچگی در حاكمیت ایجاد شده است ولی همچنان حركت دولتها و نظام اسلامی مداوم و به سمت رسیدن به اهداف انقلاب و امام و تبدیل شدن به هژمونی برتر در منطقه و جهان بوده است.[1]
اتخاذ راهبرد تك بعدی و مبتنی بر گفتمان خاص، باعث شكل گیری دولت و سیاستهای جدیدتر شده و در نتیجه هر یك از آنان موفقیتهای نسبی كسب كردهاند. در حقیقت در این دوران، دولتها در صدد بسط آرمانها و اهداف انقلاب بودهاند اما بروز مشكلات، دشواریها و شرایط باعث شده كه اولویت را به یكی از اهداف بدهند و كمتر به اهداف دیگر بپردازند.
در نتیجه هر دولت وجوهی از دولت دینی مطلوب در اندیشه امام را برجسته و نمایان كرده است. اگر چه رویكردهای دولت نهم همه جانبه به نظر میرسد.
بر این اساس در پرتو انتخابات دوم خرداد 76، رویكردی متفاوت از گذشته با چرخش پاشنه اقتصادی به سیاسی، به رسمیت شناختن رفتارهای اجتماعی جوانان، همبستگی نوین و ظهور مطالبات انباشته شده سیاسی، احیای انتقادهای سازنده به نظام و فعال شدن عرصههای سیاسی جامعه با شعارهای جدید همچون همچون جامعه مدنی، جمهوریت، آزادی، مردم سالاری، اصلاحات و اعلام توسعه سیاسی به عنوان گفتمان جدید به رهبری سید محمد خاتمی آغاز شد. در این رویكرد اهدافی چون گسترش مشاركت مردم و مشروعیت نظام، تقویت جمهوریت نظام، نهادینه كردن مردم سالاری، بالفعل كردن ظرفیتهای سیاسی قانون اساسی، تقویت نهادهای مدنی، گسترش احزاب، احیای شوراهای اسلامی، گسترش آزادیها، تقویت مطبوعات و فعال كردن نهادهای دانشجویی مد نظر قرار گرفته است.
"اصلاح طلبان" پس از قوه مجریه ابتدا شوراهای اسلامی شهر و روستا درسال 77 و سپس قوه مقننه را در انتخابات ششم در سال 78 از آن خود كردند. این جریان هشت سال در 45 انتخابات از 76 تا 80 با اقبال افكار عمومی مواجه شد. شمارش معكوس جریان سوم به اصلاح طلبان از انتخابات شوراها، در سال 81 شروع و با انتخابات نهم ریاست جمهوری در سوم تیر 84 به پایان رسید.
جریان شناسی اصلاح طلبان
1. اصلاح طلبان سنتی
آنها در مجلس دوم، فراكسیون قدرتمند و در مجلس سوم طیف اكثریت و نیز اكثریت وزرای دولت مهندس موسوی بودند. در دهه دوم از نفوذ این جریان در دولت و مجلس كاسته شد و در نتیجه در نیمه اول دهه 70 در شرایط نیمه اپوزیسیون قرار گرفت. در نیمه دوم این دهه به تدریج به قدرت بازگشت و ریاست مجریه و مقننه (مجلس ششم) را به دست گرفت. این طیف در دهه 60 به عنوان بدنه ارزشی نظام شناخته میشد اما در دهه 70 با تجدید نظر طلبیهایی عمل گرا شد. آنها در آغاز، خود را جناح خط امام خواندند و سپس به جناح چپ و یا اصلاح طلب سنتی معروف شدند. در انتخابات 76 سید محمد خاتمی مشهورترین چهره آن، رئیس قوه مجریه شد و در انتخابات 84 مهدی كروبی چهره دیگر این جناح، پس از شكست در انتخابات نهم، حزب اعتماد ملی را از نیروهای معتدل دوم خردادی فعال نمود.
طیف اصلاح طلبان سنتی از نظر اندیشه سیاسی، مشروطه خواه و از ولایت فقیه تفسیری دموكراتیك در چارچوب قانون اساسی بویژه مجلس خبرگان رهبری دارند. پایگاه اجتماعی این جریان بیشتر در طبقات محروم شهرها و روستاهاست. استراتژی سیاسی آنان آرامش فعال در داخل كشور است و به نوعی دموكراسی برخاسته از ریش سفیدی اعتقاد دارند و به دنبال نوعی آزادی خواهی مرحله به مرحلهاند.[2]
گروهها و احزاب برجسته این طیف شامل حزب اعتماد ملی، مجمع روحانیون مبارز، مجمع اسلامی بانوان، حزب همبستگی، مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و مجمع نیروهای خط امام است.
2. اصلاح طلبان میانهرو (اعتدال گرایان)
در دیدگاههای این طیف باید گفت آنان «از نظر اندیشه سیاسی، مشروطهخواه هستند و به نوعی حكمرانی توسعهگرا و نخبهگرا و تصمیمسازی نخبگان معتقدند و از نظر پایگاه اجتماعی به طبقه متوسط جامعه وابستهاند. در همه دولتهای پس از انقلاب(تا قبل از دولت نهم) در اداره كشور حضور داشتند و از سرمایهداری صنعتی دفاع كردند. به بخش خصوصی اعتقاد داشته و در استراتژی سیاسی "آرامش در داخل و تنشزدایی در خارج" را دنبال میكردند.[3]
این طیف در ایدئولوژی آمیزهای از آموزههای لیبرالی و عملگرایی و در رویكردها عرفگرا و سكولار بودند. در اداره اقتصادی كشور به مدلهای جهانی اقتصاد آزاد اعتقاد داشتند و در مسائل فرهنگی و اجتماعی دارای روحیه تساهل و تسامح و نگاه لیبرالی و در سیاست خارجی، دارای گرایش اعتدالی، مصلحتگرایی و واقعگرایی بودند.
3. اصلاحطلبان رادیكال
در بررسی دیدگاههای این طیف، در اندیشه سیاسی در مرز جمهوریخواهی سیر میكنند. در بحث ولایت فقیه، ایشان ناظر كل و مقوله آن را از جنس نظارت میدانند نه اعمال قدرت. حامی نوعی سكولاریسم به معنای استقلال نهادین از دولت، و به اندیشههای مدرن نزدیكاند. پایگاه اجتماعی آنان روشنفكران و دانشگاهیها هستند. استراتژی سیاسی آنان دموكراسیخواهی در داخل و تنشزدایی در خارج بود. در پرونده هستهای قائل به انفعال تا تعلیق و به دست آوردن اعتماد غرب حتماً با مذاكره با آمریكا بودند و از نوعی الگوی لیبرال دموكراسی و سوسیال دموكراسی و همچنین از عناصر اپوزیسیونی در حاكمیت دفاع میكرده و میكنند.
اصلاحطلبان رادیكال، به لحاظ فكری كاملاً در لیبرالیسم مستحیل گشتهاند. بهگونهای كه در حوزه اقتصاد، مواضع درهای باز و سرمایهسالاری را قبول دارند. در حوزه سیاست داخلی، طرفدار لیبرال دموكراسی و در حوزه سیاست خارجی، دارای موضع پذیرش رسمی نظام سلطه حاكم بر روابط بینالمللیاند.[4]
از مهمترین احزاب این طیف دفتر تحكیم وحدت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب مشاركت هستند.
4. اصلاحطلبان اپوزیسیونی
این طیف به دنبال اصلاحات به معنای ساختاری بودن و شعار آنها با این كه توسعه سیاسی است اما معتقدند كه ساختار فعلی قانون اساسی به بنبست رسیده و مفید و كارآمد نیست و باید عوض شود. آنها در ادبیات سیاسی خود دنبال جمهوری سكولار بودند و صرفاً رای مردم را ملاك دانسته و اسلام را صرفا دین رسمی عنوان كردند. این طیف پس از مجلس و دولت درصدد تسخیر سایر خاكریزها بودند. از این رو برای راهاندازی یك جنبش اجتماعی تلاش كردند تا بقیه نهادهای نظام را عقب بزنند و با دو ابزار مهم مطبوعات متكثر و تظاهرات دانشجویی فعال بودند.
مهمترین احزاب و گروههای سیاسی این طیف شامل نهضت آزادی، ائتلاف ملی- مذهبی متشكل از گروههای حلقه ایران فردا، گروه پیام هاجر، جاما، نهضت مجاهدین خلق، جنبش مسلمانان مبارز، بقایای دفتر تحكیم وحدت شاخه علامه و برخی چهرههای سكولار همچون اكبر گنجی، محسن سازگارا و... هستند.
بررسی مدیریت رهبری نظام در مواجهه با اصلاحطلبان
در آسیبشناسی اصلاحات نیز مقام معظم رهبری به فراموشی ارزشها، رادیكالی شدن و افراطیگری، الگوبرداری تقلیدی و فقدان اجتهاد، بروز اختلاف در هسته مركزی نظام، غربی شدن، نفوذ عناصر بیگانه، تمایل به دشمن، گردش به غرب؛[5] به ترسیم اشتباهات دشمنان در بهرهبرداری از گفتمان اصلاحطلبی در ایران پرداختند.
رهبری نظام در مواجهه با اصلاحطلبان، با پذیرش گفتمان اصلاحطلبی به عنوان شالوده اصلی انقلاب و نظام اسلامی، ترمیم نقصها و معایب ادبیات اصلاحطلبی و هدایت آن به سمت اصلاحطلبی اسلامی، ضمن تفكیك و تمایز بین اصلاحطلبان درون نظام از طیف اصلاحطلب برانداز، به افشاگری علیه آنان و ایجاد هوشیاری، مقایسه و یكپارچگی در حاكمیت پرداختند و با تحمل كمترین هزینه، نظام را به سلامت از دوران حساس و خطرساز حاكمیت اصلاحطلبان افراطی تجدید نظرطلب رهایی بخشیدند.
بررسی مواضع و عملكرد اصلاحطلبان
الف) عملكرد دولت اصلاحات
2- عدم قاطعیت دولت در مواضع خارجی و داخلی: با شعارهای دولت اصلاحات همچون آزادی، جامعه مدنی، تساهل و تسامح، گفتوگوی تمدنها و ... در صحنه عمل و در مواجهه با قدرتهای جهانی، نوعی عدم قاطعیت و وادادگی را از جمله در جریان پرونده هستهای و تعلیق فعالیتهای هستهای را در آن دوران شاهدیم.
3- ایجاد امید در اردوگاه دشمن: مواضع و عملكرد اصلاحطلبان، دشمنان قسم خورده را به تعریف و تجلیل و حمایت از تجدید نظرطلبان واداشت.
4- ساختارشكنی: رفتارهای ساختارشكن از جمله عبور از قانون اساسی، تشكیك در حاكمیت دین و اصل ولایت فقیه، تاخت و تاز به نهادهای نظام از سوی اصلاحطلبان برانداز... است.
ب) عملكرد مجلس ششم
2- تحصن در مجلس: از نقاط تاریك و غیرقابل دفاع آنها؛ تحصن 80 نماینده در صحن مجلس در اعتراض به ردصلاحیتها و طراحی الگوی انقلاب مخملین به همراه مطبوعات زنجیرهای، ماهوارهها و... است.
3- استعفای نمایندگان و مدیران دولتی: طرح استعفای 12 عضو هیئت دولت و صد تن از مسئولان نظام از فضاسازیهای دیگر آنان بود.
4- رابطه با باندهای اقتصادی فاسد: رابطه برخی از نمایندگان مجلس ششم با مفسد معروف اقتصادی "شهرام جزایری" و دریافت مقادیر هنگفتی پول از او و صدور كارت ویژه تردد برایش.
5- بیتوجهی به مشكلات معیشتی مردم: تقدم توسعه سیاسی بر توسعه اقتصادی و طرح "لشكر قابلمه به دستان" و نیز بحث "صف مردم برای دریافت مرگ موش مجانی" از سوی برخی نمایندگان مجلس ششم.
ج) عملكرد در رابطه با پرونده هستهای
2- عقبنشینی از حق مردم و تعلیق فعالیتهای هستهای: دیپلماسی منفعلانه در پرونده هستهای و عدم ایستادگی در برابر فشارهای خارجی، منجر به تعلیق دو ساله فعالیتهای هستهای شد.
3- ترساندن مردم: القای شرایط بحرانی و فضاسازی احتمال حمله آمریكا به ایران و همچنین طرح سه فوریتی برخی نمایندگان برای الزام دولت به امضای سریع پروتكل الحاقی NPT از تریبون مجلس و ترساندن مردم از عواقب پیگیری پرونده هستهای
د) عملكرد در حوزههای فرهنگی و اقتصادی
2- شكستن و زیر سوال بردن جایگاه ولایت و رهبری
3- ترویج فساد و بیبندوباری از طریق پیگیری سیاستهای غلط نهادهای فرهنگی كشور
4- كاهش خودباوری جوانان
5- راهاندازی شورشهای اجتماعی همچون 18 تیر 78
6- ترویج اشرافیگری
7- جایگزین كردن گفتمان لیبرالیسم و سكولاریسم به جای گفتمان اصیل انقلاب
8- قانون شكنی با زیر سوال بردن نهادهای اسلامی نظام
و) عملكرد در حوزه رسانههای زنجیرهای
2- حمله به نهادهای انقلابی نظیر سپاه، بسیج، وزارت اطلاعات، قوه قضائیه و...
3- زیر سوال بردن ارزشهایی همچون دفاع مقدس
4- افشای اسناد محرمانه و سری نظام
5- تقویت اختلاف قومی و مذهبی
6- ترویج فساد در مطبوعات
7- ترویج افكار فمینیستی و سكولار
8- تدوین و راهاندازی تئوری براندازی نرم(انقلاب مخملین)
9- انعكاس اخبار رسانههای خارجی بدون تغییر، به عنوان بلندگوی دشمن
جمعبندی
2- تقلیل حماسه بزرگ دوم خرداد به اصلاحات و تجدیدنظر طلبی، به میزانی كه برای سكولارها جذابیت داشته به میزان بیشتری برای مردم خستهكننده و ملالآور بود. شكافهای طبقاتی، تندرویها، افراطیگریها و حریم شكنیها از سوی اصلاحطلبان افراطی، تقابل با ارزشهای دینی و انقلابی، تضاد ایدئولوژیك، اختلافات درونی، غفلت از مطالبات حقیقی مردم، فقدان استراتژی، رفتار اپوزیسیونی، رابطهسالاری، قانون شكنی، رواج روح اشرافیت و كاهش سادهزیستی و دهها مولفه دیگر باعث از دستدادن پایگاه اجتماعی و در نتیجه افول اصلاحطلبان در جامعه شد.
3- اگر چه اصلاحطلبان در انتخاب راهبرد اصلاحطلبی اشتراك نظر داشتند اما قرائتها و برداشتهای متفاوت و طیفهای مختلف جریان اصلاحطلبی كه دارای تضادهای بیشماری بود، موجب شده برخی از آنان در ذیل گفتمان جمهوری اسلامی خواه و بعضی دیگر در طیف اصلاحطلبان دموكراسی خواه قرار گیرند.
4- در طیفبندی اصلاحطلبان از طیفهای سكولار كه معتقد به نقش حداقلی دین در اداره جامعهاند تا طیفهایی كه معتقد به نظام جمهوری اسلامی، آرمانهای امام راهحل و ولایت فقیه در چارچوب قانون اساسیاند، در جبهه اصلاحطلبان قرار میگیرند كه باید آنان را از هم متمایز كرد. همچنین باید اصلاحطلبی برخاسته از اسلام و نظام اسلامی را از اصلاحطلبی كه درصدد تغییر و براندازی نظام دینی است، تفكیك نمود.
5- تفسیر ناروا و انحرافی از اصلاحطلبی، به انحراف این حركت تكاملی انقلاب انجامید كه به اعتراف اصلاحطلبان "بین خواست آن بیست میلیون رای و آنچه قریب به یك دهه، تحت نام اصلاحات انجام گرفت به اندازه یك دره عمیق شكاف وجود داشت". به این ترتیب حركتی كه میتوانست در جهت سازندگی كشور، بهبود معیشت مردم و در نهایت به پیشرفت و روند تكاملی انقلاب اسلامی كمك كند، با گرفتار آمدن در دست عدهای فرصت طلب و برخی عناصر نفوذی كه خود رابه دروغ خالق حماسه دوم خرداد میخواندند مصادره گشت و به انحراف كشیده شد و سرانجام نیز درصدد ستیز با نظام و ارزشهای دینی و باورهای اعتقادی این ملت برآمد و هم از اینرو حمایت ملی و مردمی خود را به كلی از دست داد.
6- در پایان باید گفت اصلاحطلبان اگر چه در رویكرد و گفتمان اصلاحطلبی، مهندسی مناسب و به موقعی در فضای سیاسی ایران در سال 76 ایجاد كردند، اما متاسفانه عملكرد، مواضع و رفتارهای نامناسب عمده اصلاحطلبان خصوصاً طیفهای رادیكال واپوزیسیونی،عامل دوری آنان را در نزد افكار عمومی فراهم كرد.
پینوشتهها:
[1] حسینزاده، محمد علی، گفتمانهای حاكم بر دولتهای بعد از انقلاب، مركزاسنادانقلاب اسلامی، تهران1386، ص225.
[2] قوچانی، محمد.عصرجدید.سیاستنامه شرق، تهران1384، ص4.
[3] همان، ص5.
[4] موسوی، سید نظام الدین.انتخاب نهم ریاست جمهوری، مركزاسنادانقلاب اسلامی، 1384، ص101.
[5] فیاض، سید علی.رهبری واصلاحات، كتاب نقد، شماره 16، پاییز 79، ص176.
[6] ر.ك: شعبانی، رمضان، انتخابات نهم، معاونت سیاسی نمسا، 84 و طالبی، علی، كالبدشكافی جریان اصلاحطلبی نشریه دید، سال 80 و بولتن«تا انتخابات هشتم»، جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی 86 و امیری، جهاندار اصلاحطلبان، تجدیدنظر طلب و پدرخوادهها، مركز اسناد انقلاب اسلامی، تهران 86.