عيد غدير از ديدگاهعلامه جعفر مرتضى العاملى
عيد غدير خم (1)
«يوم غدير خم أفضل أعياد أمتى...»
(روز غدير از بهترين اعياد امت من است...) (4)
امام على(ع) در سالى كه روز جمعه و روز غدير با هم مصادف شده بود، براى مردم خطبه خواند و در آن فرمود:
«ان الله عز و جل جمع لكم معشر المؤمنين فى هذا اليوم عيدين عظيمين كبيرين...»
(خداى عزوجل در اين روز، دو عيد عظيم بزرگ را براى شما گروه مؤمنان جمع كرده است.)
در اين خطبه طولانى امام مردم را به انجام كارهايى كه شايسته است در اعياد انجام گردد و اظهار شادى و سرور در اين گونه ايام ـ بطور تفصيل ـ امر مىكند. طالبين به اين خطبه مراجعه كنند. (5)
فرات به سند خود از فرات بنأحنف و او از امام صادق(ع) روايت مىكند كه: به امام عرض كردم: فدايت شوم، آيا عيدى بهتر از عيد فطر، و عيد قربان، و روز جمعه، و روز عرفه براى مسلمين وجود دارد؟ حضرت به من فرمود:
«نعم، أفضلها و أعظمها و أشرفها عندالله منزلة، هو اليوم الذى أكمل الله فيه الدين، و أنزل على نبيه محمد: أليوم اكملت لكم دينكم الخ...» (6)
(بلى، افضل و أعظم و أشرف اعياد از نظر قدر و منزلت در نزد خدا، روزى است كه در آن خدا دينش را كامل كرد و آيه شريفه: اليوم أكملت لكم دينكم... را بر پيامبرش نازل كرد.)
در كتاب شريف كافى آمده است: حسن بنراشد از امام صادق(ع) نقل مىكند كه حضرت روز غدير را عيد خواند و در آخر كلام خود فرمود:
«فإن الأنبياء صلوات الله عليهم كانت تأمر الأوصياء باليوم الذى كان يقام فيه الوصي أن يتخذ عيدا»(انبياء الهى صلوات الله عليهم به جانشينان خود دستور مىدادند كه روز انتخاب و برگزيدن وصى را جشن بگيرند) حسن مىگويد: عرض كردم: اگر كسى آن را روزه بگيرد چه وضعى دارد؟
حضرت فرمود: «صيام ستين شهرا» (7)
مؤيد اين مطلب روايتى است كه خطيب بغدادى از ابوهريره، با سندى كه راويان آن همگى از ثقات مىباشند، نقل مىكند. در اين روايت ابوهريره نقل مىكند:
هر كس روز هجدهم ذىالحجه را روزه بگيرد، ثواب روزه شصت ماه برايش نوشته مىشود. (8) و اين روز، روز غدير خم است.
و در روايت ديگرى آمده است كه: رسول اكرم(ص) به حضرت على(ع) سفارش كرد كه مسلمين اين روز را عيد بگيرند. (9) در اين باره به روايات ذيل مراجعه كنيد:
روايت مفضل بن عمر از امام صادق(ع)، (10) روايت عمار بنحريز عبدى از امام صادق(ع) (11) و روايت ابوالحسن ليثى از امام صادق(ع) (12) و نيز روايت زياد بنمحمد از آن حضرت(ع) (13) .
«فياض بنعمر محمد بنطوسى در سال دويست و پنجاه و نه، در حالى كه بيش از نود سال از عمرش مىگذشت گفت: ابوالحسن على بنموسىالرضا ـ عليه السلام ـ را در روز غدير خم ديدم كه گروهى از خواصش، در حضور آن بزرگوار نشسته بودند. حضرت(ع) آنان را براى صرف افطار دعوت كرده بود و طعام و خيرات و عطايابى از قبيل پوشاك و حتى انگشتر و كفش به منازل آنان فرستاد و وضع آنان و حواشى خود را تغيير داد و در آن روز وسائلى را ديدم بكار گرفتند كه سابقه نداشت. و در اين حال حضرت(ع) فضايل اين روز بزرگ را براى آنان ذكر مىكرد. الخ...» (14)
در كتاب مختصر بصائر الدرجات، به اسناد از محمد بنعلاء همدانى واسطى و يجبى بنجريح بغدادى آمده است كه گفتند: «با هم، به قصد ديدار احمد بناسحاق قمى، از اصحاب امام حسن عسكرى(ع) (متوفاى 260) عازم شهر قم شديم. هنگامى كه رسيديم، در منزل او را كوبيديم، دختركى عراقى در را باز كرد. حال احمد را از او پرسيديم. گفت: مشغول برگزارى عيد خود است، زيرا امروز عيد است. گفتيم: سبحان الله، أعياد شيعه چهارتاست: عيد قربان، عيد فطر، عيد غدير و روز جمعه الخ...» (15)
علامه امينى در كتاب ارزشمند الغدير، دهها روايت از دهها كتاب مورد وثوق اهل سنت دال بر عيد بودن روز غدير در قرون اول اسلام و اينكه اين عيد، شايع و معروف بود، جمعآورى و نقل كرده است... كافى است به فصلى از اين كتاب مراجعه شود كه در آن تبريك و تهنيت شيخين (ابوبكر و عمر) به حضرت على(ع) را به مناسبت انتصاب او از طرف رسول خدا(ص) به ولايت، ذكر مىكند.
غير از منابعى كه تهنيت صحابه را بدين مناسبت ذكر كردهاند و علاوه بر منابع بسيارى كه بر عيد بودن روز غدير تصريح كردهاند، علامه امينى تبريك شيخين را از شصت منبع معتبر ذكر كرده است.
در اين باره رجوع كنيد به: الغدير / ج 1 / از ص 267 تا ص .289
لذا از اين مطالب معلوم مىشود كه: گفته ابنتيميه در مورد عيد غدير كه: عيد گرفتن اين روز هيچگونه دليلى ندارد و در بين سلف، چه از اهل بيت و چه از ديگران، كسى آن را جشن نگرفته، (16) صحيح نيست و مستند به دليل علمى يا تاريخى نمىباشد و دلائل محكم خلاف آن را ثابت مىكند .
پى نوشت ها:
1ـ بزرگداشتها در اسلام (المواسم و المراسم)، علامه جفعر مرتضى عاملى، ترجمه: محمد سپهرى.
2ـ الخطط مقريزى، ج 1، ص .288
3ـ التنبيه و الاشراف، ص 221 و .222
4ـ الغدير، ج 1، ص .283
5ـ مصباح المتهجد، ص .698
6ـ الغدير، ج 1، ص 284 و 285 و تفسير فرات، ص .12
7ـ كافى، ج 4، ص 149 ـ 148؛ الغدير، ج 1، ص 285 به نقل از كافى و مصباح المتهجد، ص .680
8)ـ تاريخ بغداد، ج 8، ص 290؛ تذكرة الخواص، ص 30، مناقب خوارزمى، ص 94 به جاى شصت ماه، شصت سال آورده، مناقب الامام على از ابنمغازلى، ص 19؛ فرائد السمطين، باب 13، ج 1، ص 77 مانند مناقب خوارزمى، الغدير، ج 1، ص 401 و .402
9ـ كافى، ج 4، ص 149؛ الغدير، ج 1، ص 285 و .286
10ـ خصال صدوق، ج 1، ص 246؛ الغدير، ج 1، ص .286
11ـ مصباح المتهجد، ص 680؛ الغدير، ج 1، ص .286
12ـ الغدير، ج 1، ص 287 به نقل از حميرى
13ـ مصباح المتهجد، ص .679
14ـ الغدير، ج 1، ص 287؛ مصباح المتهجد، ص .696
15ـ الغدير، ج 1، ص .287
16ـ اقتضاء الصراط المستقيم، ص .294