دعوت به اتحاد ملي و انسجام اسلامي
نويسنده: حجت الاسلام و المسلمين محمدهادي رضايي
( ولا تلمزوا انفسکم) : «يکديگر را مورد طعن و عيب جوئي قرار ندهيد.» (الحجرات - آيه 11)
معناي دقيق تر اين آيه با توجه به تعبير « انفسکم» اين است که اهل ايمان به منزله نفس واحد هستند و اگر مومني از مومن ديگر عيب جوئي کند، در حقيقت از خود عيب جوئي کرده و موجبات تضعيف و شکست خود را فراهم نموده است.
در سوره ي مبارکه ي « همزه» کساني را که اين فرمان الهي را رعايت نمي کنند مورد تهديد و هشدار شديد قرار داده و در آغاز اين سوره مي فرمايد:
« ويل لکل همزه لمزه »
( واي بر عيب جويان استهزاء کننده) آنهائيکه با زبان تيز و بدون ملاحظه خود و يا با انجام حرکات خاص و منفي، افراد را از پيش رو يا در پشت سر مورد عيب جوئي قرار داده و آنها را مورد طعن و تهمت قرار مي دهند.
کلمه « ويل » به معناي تهديد و هشدار شديد نسبت به عيب جويان است، اصولا اسلام تعبيرات سخني در برابر افرادي که داراي ويژگي ها و صفاتي هستند که موجب هتک حيثيت و اهانت و تحقير ديگران مي شود، دارد که درباره ي هيچ گناهي ديده نمي شود.
در روايات ما نيز تعابير عجيبي در اين خصوص وارد شده است، در بعضي از روايات از عيب جويان به عنوان ( عقرب ) که کارش نيش زدن و زهر ريختن است، ياد شده؛ با اين تفاوت که نيش عقرب از سر دشمني و ستيز با ديگران نيست، ولي نيش آنها با توجه و آگاهانه از راه کينه و نفرت نسبت به ديگران است.
در حديثي که از رسول خدا ( صلي الله عليه و آله وسلم) وارد شده، آمده است : « رأيت ليله الاسراء قوما يقطع اللحم من جنوبهم ثم يلقمونه و يقال کلوا ما کنتم تأکلون من لحم اخيکم، فقلت يا جبرئيل من هولاء؟ فقال : الهمازون من أمتک اللمازون ( بحار جلد 6 صفحه 239)
( من در شب معراج گروهي را از اهل دوزخ ديدم که ماموران الهي گوشت از پهلويشان جدا مي کردند و به آنها مي خوراندند، از جبرئيل پرسيدم اينها کيانند؟ گفت: اينها عيب جويان از امت تو هستند ) .
در روايتي ديگر که هم از پيامبر اعظم ( صلي الله عليه و آله و سلم) و هم از حضرت صادق ( عليه السلام) که آن جناب از جد بزرگوارشان حضرت امير، علي ( عليه السلام) نقل کرده اند از عيب جويان و عيب سازان به عنوان شريرترين اهل اسلام ياد شده است .
آن حضرت فرمود: « ان خيارکم الذين اذا نظر اليهم ذکر الله و شراکم المشائون بالنميمه المفرقون بين الا حبه المبتغون للبراء المعايب ( کافي جلد 2 صفحه 225)
بهترين شما کساني هستند که ديدنشان انسان را به ياد خدا مي اندازد و بدترين شما کساني هستند که عليه مومنين سخن چيني مي کنند و بين برادران مومن اختلاف و جدايي ايجاد مي کنند و سعي مي کنند براي ديگران عيب سازي نمايند و عليه او به کار گيرند.
حضرت امير، علي عليه السلام در نامه 53 نهج البلاغه به مالک اشتر نخعي مي فرمايد:
« و ليکن ابعد رعيتک منک و اشناهم عندک اطلبهم لمعائب الناس فان في الناس عيوبا الوالي احق من سترها فلا تکشفن عما غاب عنک منها ... »
( از رعيت و ملت، آنان که عيب جو ترند از خود دور کن ( و به افراد عيب جو نزديک مشو) زيرا مردم عيوبي دارند که رهبر امت در پنهان داشتن آن از همه سزاوارتر است. پس مبادا آنچه بر تو پنهان است آشکار گرداني، که داوري در آنچه بر تو پنهان است با خدا است، پس چندان که مي تواني زشتي ها را بپوشان، تا آن را که دوست داري بر رعيت پوشيده ماند، خدا بر تو بپوشاند.)
دين مبين اسلام به پيروان خود دستور اکيد داده است قبل از پرداختن به عيوب ديگران به شناسايي عيوب خود و عيب زدايي خويش بپردازند و تا عيبي در خودشان باقي است از اشکالات ديگران اغماض و چشم پوشي نمايند، و کساني را که اين روش را در زندگي سرمشق خود قرار دهند بعنوان با فضيلت ترين مردم در پيشگاه خداوند متعال معرفي فرموده است . از علي عليه السلم نقل شده آن حضرت مي فرمايد:
« افضل الناس من شغلته معايبه عن عيوب الناس » ( غرر الحکم ص 234)
( با فضيلت ترين مردم کسي است که اهتمام به اصلاح عيوب خود را از پرداختن به عيوب ديگران باز دارد).
در روايتي که اکثر محدثين و علما بزرگ ما رضوان الله تعالي عليهم اجمعين نقل کرده اند مانند شيخ کليني در اصول کافي و شيخ صدوق در کتاب خصال مرحوم حراني در تحف العقول و ... از حضرت ابي جعفر باقر آل محمد سلام الله عليهم اجمعين که آن جناب از رسول خدا ( صلي الله عليه و آله) روايت کردند که فرمود: « ثلاث خصال من کن فيه أو واحده منهن کان في ظل عرش الله يوم لا ظل الا ظله ، رجل اعطي الناس من نفسه ما هو سائلهم، و رجل لم يقدم رجلا و لم يؤخر رجلا حتي يعلم ان ذلک لله رضا، و رجل لم يعب اخاه المسلم بعيب حتي ينفي ذلک العيب عن نفسه فانه لا ينفي منها عيبا الا بداله عيب و کفي بالمرء شغلا بنفسه عن الناس ( الکافي جلد 2 صفحه 147 الخصال جلد 1 صفحه 81)
( سه خصلت است که اگر همه آنها يا يکي از آنها در کسي باشد در روزي که سايه اي جز سايه رحمت خداي متعال نيست در ظل عرش او قرار گيرد، کسي که به مردم چيزي بدهد که خودش از آنها انتظار دارد، کسي که معيارش در همه امور رضاي خداي متعال است، و کسي که از برادر مسلمانش عيبي نمي گيرد مگر وقتي که عيب را از خود دور کند زيرا هر عيبي که او از خود برطرف کند عيب ديگري آشکار مي گردد، و براي مومن همين بس که بجاي عيب جويي از مردم به اصلاح خويش بپردازد . )
در روايات ما آمده است که : عيب جويي از گناهاني است که اگر انسان صالحي به آن مبتلا گرديد، حسنات او را تباه مي کند و اگر انسان گناهکار و آلوده اي آن را ترک کرد، خداي متعال به خاطر پرهيز از بيان عيب ديگران گناهان او را مي آمرزد . ( امالي طوسي صفحه 44)
و يا اينکه نزديک ترين راه به کفر اين است که انسان با مومني ارتباط برقرار کند و عيوب او را به خاطربسپارد تا روزي عليه او به کار گيرد و آبروي او را بريزد. ( کافي جلد 2 ، صفحه 355).
معناي دقيق تر اين آيه با توجه به تعبير « انفسکم» اين است که اهل ايمان به منزله نفس واحد هستند و اگر مومني از مومن ديگر عيب جوئي کند، در حقيقت از خود عيب جوئي کرده و موجبات تضعيف و شکست خود را فراهم نموده است.
در سوره ي مبارکه ي « همزه» کساني را که اين فرمان الهي را رعايت نمي کنند مورد تهديد و هشدار شديد قرار داده و در آغاز اين سوره مي فرمايد:
« ويل لکل همزه لمزه »
( واي بر عيب جويان استهزاء کننده) آنهائيکه با زبان تيز و بدون ملاحظه خود و يا با انجام حرکات خاص و منفي، افراد را از پيش رو يا در پشت سر مورد عيب جوئي قرار داده و آنها را مورد طعن و تهمت قرار مي دهند.
کلمه « ويل » به معناي تهديد و هشدار شديد نسبت به عيب جويان است، اصولا اسلام تعبيرات سخني در برابر افرادي که داراي ويژگي ها و صفاتي هستند که موجب هتک حيثيت و اهانت و تحقير ديگران مي شود، دارد که درباره ي هيچ گناهي ديده نمي شود.
در روايات ما نيز تعابير عجيبي در اين خصوص وارد شده است، در بعضي از روايات از عيب جويان به عنوان ( عقرب ) که کارش نيش زدن و زهر ريختن است، ياد شده؛ با اين تفاوت که نيش عقرب از سر دشمني و ستيز با ديگران نيست، ولي نيش آنها با توجه و آگاهانه از راه کينه و نفرت نسبت به ديگران است.
در حديثي که از رسول خدا ( صلي الله عليه و آله وسلم) وارد شده، آمده است : « رأيت ليله الاسراء قوما يقطع اللحم من جنوبهم ثم يلقمونه و يقال کلوا ما کنتم تأکلون من لحم اخيکم، فقلت يا جبرئيل من هولاء؟ فقال : الهمازون من أمتک اللمازون ( بحار جلد 6 صفحه 239)
( من در شب معراج گروهي را از اهل دوزخ ديدم که ماموران الهي گوشت از پهلويشان جدا مي کردند و به آنها مي خوراندند، از جبرئيل پرسيدم اينها کيانند؟ گفت: اينها عيب جويان از امت تو هستند ) .
در روايتي ديگر که هم از پيامبر اعظم ( صلي الله عليه و آله و سلم) و هم از حضرت صادق ( عليه السلام) که آن جناب از جد بزرگوارشان حضرت امير، علي ( عليه السلام) نقل کرده اند از عيب جويان و عيب سازان به عنوان شريرترين اهل اسلام ياد شده است .
آن حضرت فرمود: « ان خيارکم الذين اذا نظر اليهم ذکر الله و شراکم المشائون بالنميمه المفرقون بين الا حبه المبتغون للبراء المعايب ( کافي جلد 2 صفحه 225)
بهترين شما کساني هستند که ديدنشان انسان را به ياد خدا مي اندازد و بدترين شما کساني هستند که عليه مومنين سخن چيني مي کنند و بين برادران مومن اختلاف و جدايي ايجاد مي کنند و سعي مي کنند براي ديگران عيب سازي نمايند و عليه او به کار گيرند.
حضرت امير، علي عليه السلام در نامه 53 نهج البلاغه به مالک اشتر نخعي مي فرمايد:
« و ليکن ابعد رعيتک منک و اشناهم عندک اطلبهم لمعائب الناس فان في الناس عيوبا الوالي احق من سترها فلا تکشفن عما غاب عنک منها ... »
( از رعيت و ملت، آنان که عيب جو ترند از خود دور کن ( و به افراد عيب جو نزديک مشو) زيرا مردم عيوبي دارند که رهبر امت در پنهان داشتن آن از همه سزاوارتر است. پس مبادا آنچه بر تو پنهان است آشکار گرداني، که داوري در آنچه بر تو پنهان است با خدا است، پس چندان که مي تواني زشتي ها را بپوشان، تا آن را که دوست داري بر رعيت پوشيده ماند، خدا بر تو بپوشاند.)
دين مبين اسلام به پيروان خود دستور اکيد داده است قبل از پرداختن به عيوب ديگران به شناسايي عيوب خود و عيب زدايي خويش بپردازند و تا عيبي در خودشان باقي است از اشکالات ديگران اغماض و چشم پوشي نمايند، و کساني را که اين روش را در زندگي سرمشق خود قرار دهند بعنوان با فضيلت ترين مردم در پيشگاه خداوند متعال معرفي فرموده است . از علي عليه السلم نقل شده آن حضرت مي فرمايد:
« افضل الناس من شغلته معايبه عن عيوب الناس » ( غرر الحکم ص 234)
( با فضيلت ترين مردم کسي است که اهتمام به اصلاح عيوب خود را از پرداختن به عيوب ديگران باز دارد).
در روايتي که اکثر محدثين و علما بزرگ ما رضوان الله تعالي عليهم اجمعين نقل کرده اند مانند شيخ کليني در اصول کافي و شيخ صدوق در کتاب خصال مرحوم حراني در تحف العقول و ... از حضرت ابي جعفر باقر آل محمد سلام الله عليهم اجمعين که آن جناب از رسول خدا ( صلي الله عليه و آله) روايت کردند که فرمود: « ثلاث خصال من کن فيه أو واحده منهن کان في ظل عرش الله يوم لا ظل الا ظله ، رجل اعطي الناس من نفسه ما هو سائلهم، و رجل لم يقدم رجلا و لم يؤخر رجلا حتي يعلم ان ذلک لله رضا، و رجل لم يعب اخاه المسلم بعيب حتي ينفي ذلک العيب عن نفسه فانه لا ينفي منها عيبا الا بداله عيب و کفي بالمرء شغلا بنفسه عن الناس ( الکافي جلد 2 صفحه 147 الخصال جلد 1 صفحه 81)
( سه خصلت است که اگر همه آنها يا يکي از آنها در کسي باشد در روزي که سايه اي جز سايه رحمت خداي متعال نيست در ظل عرش او قرار گيرد، کسي که به مردم چيزي بدهد که خودش از آنها انتظار دارد، کسي که معيارش در همه امور رضاي خداي متعال است، و کسي که از برادر مسلمانش عيبي نمي گيرد مگر وقتي که عيب را از خود دور کند زيرا هر عيبي که او از خود برطرف کند عيب ديگري آشکار مي گردد، و براي مومن همين بس که بجاي عيب جويي از مردم به اصلاح خويش بپردازد . )
در روايات ما آمده است که : عيب جويي از گناهاني است که اگر انسان صالحي به آن مبتلا گرديد، حسنات او را تباه مي کند و اگر انسان گناهکار و آلوده اي آن را ترک کرد، خداي متعال به خاطر پرهيز از بيان عيب ديگران گناهان او را مي آمرزد . ( امالي طوسي صفحه 44)
و يا اينکه نزديک ترين راه به کفر اين است که انسان با مومني ارتباط برقرار کند و عيوب او را به خاطربسپارد تا روزي عليه او به کار گيرد و آبروي او را بريزد. ( کافي جلد 2 ، صفحه 355).