یا اَباذَر، أتَعلَمُ فی أیِّ شَیءٍ اُنزِلَت هَذِهِ الآیَةُ: (إصبِرُوا وَ صَابِرُوا وَ رَابِطُوا وَاتَّقُواللهَ لَعَلَّکُم تُفلِحُونَ) (1) قُلتُ لااَدری فِداکَ أبی وَ اُمّی قَالَ فِی انتِظارِ الصَّلاةِ خَلفَ الصَّلاةِ.
ای اباذر، آیا میدانی که این آیه دربارهی چه چیزی نازل شده است: «شکیبایی کنید و دیگران را به آن دعوت کنید و رابطهی خود را با یکدیگر حفظ کنید و همهی اینها را با تقوا همراه سازید باشد که رستگار شوید» گفتم: پدر و مادرم به فدایت باد نمیدانم. فرمود: انتظار نماز بعد از نماز است.
بحارالانوار، ج 77، ص 85
نور هدایت
قرآن در آیهی 200 سورهی آل عمران چهار دستور به مؤمنان داده است:1. «اصبروا» شکیبایی کنید.
2. «صابروا» دیگران را به شکیبایی دعوت کنید.
3. «رابطوا» این واژه دو معنا دارد: یکی اصطلاحی و آن این است که آمادگی دفاع از مرزهای اسلامی در مقابل کفر را داشته باشید (یعنی مرزهای خود را حفظ کنید) و دوم معنای وسیعتر و آن این است که رابطهی خود را با یکدیگر حفظ کنید.
4. «اتقوا» تقوای الهی پیشه کنید. یعنی همهی این برنامهها همراه تقوا باشد.
در حدیث مورد بحث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به ابوذر غفاری میفرماید: مراد از این آیهی شریفه انتظار نماز بعد از نماز است.
در میان اهل سنّت معمول است که بین دو نماز فاصله میاندازند، گاهی نماز مغرب را که تمام میکنند برای نماز عشا انتظار میکشند. البتّه این آیهی شریفه از باب بیان مصداقی از مصادیق است نه از باب انحصار.
از جمله مسائلی که در زندگی ما مسلمانها مهم است اینکه در برنامهها تداوم باشد. علمای موفّق کسانیاند که تداوم در کارها دارند. اگر انسان چند روز فشار بیاورد بعد خسته شود و آن را رها کند به جایی نمیرسد، چنانکه نماز را با نماز دیگر باید پیوند داد، در بحثهای علمی و کارهای دیگر هم باید چنین بود.
کسی را میشناختم که در زمان خودش بسیار موفّق بود هر شب در مسجد برای مردم سخن میگفت. جمع زیادی را هدایت کرده بود. وقتی از آن منطقه رفت، مردم باز به عمل خودشان ادامه میدادند. کلمهی «رابطوا» منحصر به مرزها نیست، بلکه مراد رابطهی بین افراد است. یعنی کارهایی اثر دارد که دسته جمعی باشد، زیرا از خطر اشتباه مصونتر، سرعت و عمقش بیشتر است. و چه کم اثر است اگر انسان به تنهایی دست به کارهای بزرگ بزند. دنیاپرستان هیچ کاری را به تنهایی نمیکنند، بلکه همهی کارهایشان را دسته جمعی و گروهی انجام میدهند و در کارشان هم معمولاً موفّق میشوند. آنها عادت کردهاند که در همان دنیایشان اینگونه باشند، در حالی که ما باید در کارهایمان هم در دنیا و هم در آخرتمان از آنها جلو باشیم.
فلسفهی نماز
در حدیث مورد بحث به نماز اشاره شده است. قرآن در آیهی 45 سورهی عنکبوت میفرماید: «(وَ أَقِمِ الصَّلَوةَ إِنَّ الصَّلَوةَ تَنهَی عَنِ الفَحشَاءِ وَ المُنکَرِ)؛ و نماز را برپا دار که نماز (انسان را) از زشتیها و کارهای ناپسند باز میدارد».در حقیقت آیهی شریفه به فلسفهی بزرگ نماز اشاره دارد و آن این است که طبیعت نماز چون انسان را به یاد نیرومندترین عامل بازدارنده، یعنی اعتقاد به مبدأ و معاد میاندازد و دارای اثر بازدارندگی از فحشا و منکر است، پس انسانی که به نماز میایستد و تکبیر میگوید، خدا را از همه چیز برتر و بالاتر میشمارَد، به یاد نعمتهای او میافتد، حمد و سپاس او میگوید، او را به رحمانیّت و رحیمیّت میستاید، به یاد روز جزای او میافتد، اعتراف به بندگی او میکند، از او یاری میجوید، از او صراط مستقیم میطلبد و از راه کسانی که بر آنان خشم گرفته و گمراهان به خدا پناه میبرَد (مضمون سورهی حمد). برای خدا «رکوع» میکند و در پیشگاه او پیشانی بر خاک میساید (سجده)، غرق در عظمت او میشود و خودخواهیها و خودبرتربینیها را فراموش میکند، شهادت به یگانگی او میدهد گواهی به رسالت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میدهد، بر پیامبر درود میفرستد و دست به درگاه خدا برمیدارد که در زمرهی بندگان صالح او قرار گیرد (تشهّد و سلام). همهی اینها موجی از معنویّت در وجودش ایجاد میکند، موجی که سدّ نیرومندی در برابر گناه محسوب میشود.
اهمّیّت نماز
در روایات متعدّدی که از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمّه (علیهم السلام) نقل شده است تعبیراتی دیده میشود که از اهمّیّت فوق العاده نماز در مکتب اسلام پرده برمیدارد.ابوعثمان میگوید: با سلمان فارسی زیر درختی نشسته بودیم، او شاخهی خشکی را گرفت و تکان داد تا تمام برگهایش فروریخت، آنگاه رو به من کرد و گفت: نپرسیدی چرا این کار را کردم؟
گفتم: مقصود تو چیست؟
گفت: این همان کاری بود که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) کرد. هنگامی که خدمتش زیر درختی نشسته بودم، از من پرسید و گفت: سلمان نمیپرسی چرا چنین کردم؟ عرض کردم بفرمایید. فرمود: «اِنَّ المُسلِمَ اِذا تَوَضَّأَ فَأحسَنَ الوُضُوءَ ثُمَّ صَلَّی الصَّلَواتِ الخَمسِ تَحاتَّت خَطایاهُ کَما تَحاتَّ هَذا الوَرقُ ثُمَّ قَرَءَ هَذِهِ الآیَةَ: (وَ اَقِمِ الصَّلَوةَ...)؛ هنگامی که مسلمان وضو بگیرد و خوب وضو بسازد آنگاه نمازهای پنجگانه را به جا آورَد گناهان او فرو میریزد، چنانکه برگهای این شاخه فرو ریخت، سپس آیهی 45 سورهی عنکبوت را تلاوت فرمود». (2)
در حدیث دیگری از یکی از یاران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به نام «ابی امامه» میخوانیم که میگوید: «بَینَما رَسولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) فِی المَسجِدِ وَ نَحنُ قُعودٌ مَعَهُ إذ جاءَهُ رَجُلٌ فَقالَ: یا رَسُولَ اللهِ إنّی أصَبتُ حَدّاً فأقِمهُ عَلَیَّ فَقالَ: هَل شَهِدتَ الصَّلاةَ مَعَنا؟ قَالَ: نَعَم یا رَسُولَ اللهِ قالَ: فَإنَّ اللهَ قَد غَفَرَ لَکَ حَدَّکَ. أو قالَ: ذَنبَکَ: روزی در مسجد خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نشسته بودیم که مردی آمد و گفت: ای رسول خدا، من گناهی کردهام که حد بر آن لازم میشود، آن حد را بر من اجرا فرما. رسول خدا فرمود: آیا با ما نماز خواندی؟ گفت: آری ای رسول خدا، فرمود: همانا خداوند حدّ تو را بخشید، یا فرمود گناه تو را بخشود». (3)
و از علی (علیه السلام) از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که فرمود: «إنَّمَا مَنزِلَةُ الصَّلَواتِ الخَمسِ لِأُمَّتی کَنَهرٍ جارٍ عَلَی بابِ أحَدِکُم فَما یَظُنُّ أحَدُکُم لَو کانَ فی جَسَدِهِ دَرَنٌ ثُمَّ اغتَسَلَ فی ذلِکَ النَّهرِ خَمسَ مَرّاتٍ کانَ یَبقی فی جَسَدِهِ دَرَنٌ؟ فَکَذلِکَ وَ اللهِ الصَّلَواتُ الخَمسُ لِاُمَّتِی؛ نمازهای پنجگانه برای امّت من همچو یک نهر آب جاری است که بر در خانهی یکی از شما باشد، آیا گمان میکنید اگر کثافتی در تن او باشد و آنگاه پنج بار در روز در آن نهر غسل کند، آیا چیزی از آن کثافت بر تن او خواهد ماند. همچنین است به خدا سوگند نمازهای پنجگانه برای امّت من». (4)
به هر حال، جای تردید نیست که هرگاه نماز با شرایطش برگزار شود، انسان را در عالمی از معنویّت و روحانیّت فرو میبَرد، پیوندهای ایمانی او را با خدا چنان محکم میسازد که آلودگیها و آثار گناه را از دل و جان او میشویَد. نماز انسان را در برابر گناه بیمه میکند و زنگار گناه را از آیینهی دل میزداید. نماز جوانههای ملکات عالی انسانی را در اعماق جان بشر میرویانَد. نماز اراده را قوی و قلب را پاک و روح را تطهیر میکند و به این ترتیب، نماز در صورتی که به صورت جسم بی روح نباشد، مکتب عالی برای تربیت است.
تأثیر نماز در تربیت فرد و جامعه
گرچه نماز چیزی نیست که فلسفهاش بر کسی مخفی باشد، دقّت در متن آیات و روایات ما را به ریزهکاریهای بیشتری در این زمینه رهنمون میسازد:1. روح و اساس و هدف و پایه و مقدّمه و نتیجه و سرانجام فلسفهی نماز، همان یاد خداست، همان «ذکرالله» است که در قرآن به عنوان برترین نتیجه بیان شده. البتّه ذکری که مقدّمهی فکر و فکری که انگیزهی عمل بوده باشد.
در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) آمده است که در تفسیر آیهی (وَ لِذِکرُ اللهِ أکبَرُ) فرمود: «ذِکرُ اللهِ عِندَما اَحَلَّ وَ حَرَّمَ؛ یاد خدا کردن هنگام حلال و حرام (یعنی یاد خدا کند، به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد)». (5)
2. نماز وسیلهی شستوشوی از گناهان و مغفرت و آمرزش الهی است، زیرا انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته میکند؛ به این ترتیب، جراحاتی که از گناه بر روح و جان انسان وارد شده، با مرهم نماز التیام مییابد و زنگارهایی که بر قلب نشسته، زدوده میشود.
3. نماز سدّی در برابر گناهان آینده است، زیرا روح ایمان را در انسان تقویت میکند و نهال تقوا را در دل پرورش میدهد و میدانیم که «ایمان» و «تقوا» سدّ نیرومندی در برابر گناه هستند. و این همان چیزی است که قرآن به «نهی از فحشا و منکر» از آن ذکر کرده. در احادیث متعدّدی میخوانیم که برخی گناهکاران شرح حالشان را برای پیشوایان اسلام بیان کردند و ایشان فرمودند: غم نخورید، نماز آنها را اصلاح میکند و کرد.
4. نماز غفلت زداست. بزرگترین مصیبت برای رهروان راه حق آن است که هدف آفرینش خود را فراموش کنند و غرق در زندگی مادّی و لذایذ زودگذر شوند، امّا نماز به حکم اینکه هر روز پنج بار برگزار میشود، مرتّب به انسان هشدار میدهد، هدف آفرینش او را گوشزد میکند، وضعیّت او را در جهان به وی خاطرنشان میسازد. و این نعمت بزرگی است که انسان وسیلهای در اختیار داشته باشد که هر روز چند مرتبه به او بیدارباش دهد.
5. نماز خودبینی و کبر را در هم میشکند، چرا که انسان هر روز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار در برابر خدا پیشانی بر خاک میساید، خود را ذرّهی کوچکی بلکه صفر در برابر بی نهایت در برابر عظمت او میبیند. پردههای غرور و خودخواهی را کنار میزند، تکبّر و برتریجویی را در هم میکوبد؛ به همین دلیل، علی (علیه السلام) در حدیثی که فلسفهی عبادات در آن منعکس شده، بعد از ایمان، نخستین عبادت را که نماز است با همین هدف تبیین میکند میفرماید: «فَرَضَ اللهُ الإیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ وَ الصَّلاةَ تَنزیهاً عَن الکِبرِ؛ خداوند ایمان را برای پاکسازی انسانها از شرک واجب کرده است و نماز را برای پاکسازی از کبر». (6)
6. نماز وسیلهی پرورش فضایل اخلاقی و تکامل معنوی انسان است، زیرا انسان را از جهان محدود مادّه و چاردیوار طبیعت بیرون میبرَد، به ملکوت آسمانها دعوت میکند و با فرشتگان همصدا و همراز میسازد، خود را بدون نیاز به هیچ واسطه در برابر خدا میبیند و با او به گفت و گو برمیخیزد.
تکرار این عمل در هر روز آن هم با تکیه بر صفات خدا، رحمانیّت و رحیمیّت و عظمت او خصوصاً با یاری از سورههای مختلف قرآن بعد از حمد که بهترین دعوت کننده به نیکیها و پاکیهاست، اثر قابل ملاحظهای در پرورش فضایل اخلاقی در وجود انسان دارد.
از اینرو در حدیثی از امیرمؤمنان علی (علیه السلام) میخوانیم که دربارهی فلسفهی نماز فرمود: «الصَّلاةُ قُربانٌ کُلِّ تَقیٍّ؛ نماز وسیلهی تقرّب هر پرهیزگاری به خداست». (7)
7. نماز به سایر اعمال انسان ارزش وروح میدهد، زیرا روح اخلاص را زنده میکند. نماز مجموعهای است از نیّت خالص وگفتار پاک و اعمال خالصانه. تکرار این مجموعه در هر روز بذر سایر اعمال نیک را در جان انسان میپاشد و روح اخلاص را تقویت میکند. از این رو در حدیث معروفی میخوانیم که امیرمؤمنان علی (علیه السلام) در وصایای خود بعد از آنکه فرق مبارکش با شمشیر ابن ملجم جنایتکار شکافته شد، فرمود: «الله الله، فِی الصَّلاةِ فَإنَّها عَمودُ دِینِکُم؛ خدا را خدا را دربارهی نماز، که همانا ستون دین شماست». (8)
میدانیم که هرگاه عمود خیمه در هم بشکند یا سقوط کند هر قدر طنابها و میخهای اطراف محکم باشد اثری ندارد. همچنین هر گاه ارتباط بندگان با خدا از طریق نماز از میان برود اعمال دیگر اثر خود را از دست خواهد داد.
در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) میخوانیم که فرمود: «أوَّلَ ما یُحاسَبُ بِهِ العَبدُ الصَّلاةَ فَإن قُبِلَت قُبِلَ سائِرُ عَمَلِهِ وَ اِن رُدَّت رُدَّ عَلَیهِ سائِرُ عَمَلِهِ؛ نخستین چیزی که در قیامت از بندگان حساب میشود نماز است، اگر قبول شد سایر اعمالشان قبول میشود و اگر مردود شد، سایر اعمالشان نیز مردود میشود». (9)
شاید دلیل این سخن آن باشد که نماز رمز ارتباط خلق و خالق است، اگر صحیح برگزار شود قصد قربت و اخلاص که وسیلهی قبولی سایر اعمال است در او زنده میشود، وگرنه بقیّهی اعمال او آلوده و از درجهی اعتبار ساقط میشود.
8. نماز قطع نظر از محتوایش با توجّه به شرایط صحّت، دعوت به پاکسازی زندگی میکند، چرا که میدانیم مکان نمازگزار، فرشی که بر آن نماز میخوانَد، آبی که با آن وضو میگیرد یا غسل میکند، محلّی که در آن غسل و وضو انجام میشود باید از هرگونه غصب و تجاوز به حقوق دیگران پاک باشد. کسی که آلوده به تجاوز و ظلم، ربا، غصب، کم فروشی، رشوهخواری و کسب اموال حرام باشد چگونه میتواند مقدّمات نماز را فراهم سازد؟ بنابراین، تکرار نماز در پنج نوبت در هر روز، خود دعوتی است به رعایت حقوق دیگران.
9. نماز علاوه بر شرایط صحّت، شرایط قبول و به تعبیر دیگر، شرایط کمال دارد که رعایت آنها عامل مؤثّر دیگری برای ترک بسیاری از گناهان است.
در کتابهای فقهی و منابع حدیث، امور بسیاری به عنوان موانع قبول نماز ذکر شده، از جمله شرب خمر است که در روایات آمده: «لاتُقبَلُ صَلاةٌ شارِبِ الخَمرِ اَربَعینَ یَوماً اِلّا أن یَتُوبَ؛ نماز شرابخوار تا چهل روز قبول نخواهد شد مگر آنکه توبه کند». (10)
در برخی روایات دیگر تصریح شده است نماز کسی که زکات نمیپردازد قبول نخواهد شد. همچنین روایات دیگری میگوید خوردن غذای حرام یا عجب و خودبینی از موانع قبول نماز است. پیداست که فراهم کردن شرایط قبولی تا چه حد سازنده است.
10. نماز روح انضباط را در انسان تقویت میکند، زیرا دقیقاً باید در اوقات معیّنی برپا شود که تأخیر و تقدیم آن هر دو موجب بطلان نماز است. همچنین آداب و احکام دیگر در مورد نیّت و قیام و قعود و رکوع و سجود و جز آن که رعایت آنها پذیرش انضباط را در برنامههای زندگی کاملاً آسان میسازد.
همهی اینها فوایدی است که در نماز، قطع نظر از جماعت وجود دارد و اگر ویژگی جماعت را بر آنها بیفزاییم - که روح نماز همان جماعت است - برکات بی شمار دیگری دارد که کم و بیش همه از آن آگاهیم.
بحث در مورد فلسفه و اسرار نماز را با حدیث جامعی از امام علیّ بن موسی الرّضا (علیه السلام) پایان میبریم.
حضرت در پاسخ نامهای که از فلسفهی نماز در آن پرسیده شده بود چنین فرمود: «إنَّها إقرَارٌ بِالرُّبُوبِیَّةِ لِلهِ عَزَّوَجَلَّ وَ خَلعُ الأندادِ وَ قِیامٌ بَینَ یَدَیِ الجَبَّارِ جَلَّ جَلالُهُ بِالذُّلِّ وَ المَسکَنَةِ وَ الخُضُوعُ وَ الاعتِرافُ وَالطَّلَبُ لِلإِقالَةِ مِن سَالِفِ الذُّنُوبِ وَ وَضعُ الوَجهِ عَلَی الأرضِ کُلَّ یَومٍ خَمسَ مَرّاتٍ إعظاماً لِلهِ عَزَّوَجَلَّ وَ أن یَکُونَ ذاکِراً غَیرَ ناسٍ وَ لابَطِراً وَ یَکونَ خاشِعاً مُتَذَلِّلاً راغِباً طالِباً لِلزِّیادَةِ فی الدِّینِ وَ الدُّنیا مَعَ ما فِیهِ مِن الانزِجارِ وَ المُداوَمَةِ عَلَی ذِکرِ اللهِ عَزَّوَ جَلَّ بِاللَّیلِ وَ النَّهارِ لِئَلّا یَنسی العَبدُ سَیِّدَهُ وَ مُدَبِّرَهُ وَ خالِقَهُ فَیَبطُرُ وَ یَطغی وَ یَکونَ فِی ذِکرِهِ لِرَبِّهِ وَ قِیامِهِ بَینَ یَدَیهِ زاجِراً لَهُ عَن المَعاصی وَ مانِعاً مِن أنواعِ الفَسادِ؛ علّت تشریع نماز این است که توجّه و اقرار به ربوبیّت پروردگار است. و مبارزه با شرک و بت پرستی و قیام در پیشگاه پروردگار در نهایت خضوع و نهایت تواضع و اعتراف به گناهان و تقاضای بخشش از معاصی پیشین و هر روز پیشانی نهادن بر زمین برای تعظیم پروردگار. و نیز هدف این است که انسان همواره هوشیار و متذکّر باشد، گردو غبار فراموشکاری بر دل او ننشیند، مست و مغرور نشود، خاشع و خاضع باشد، طالب و علاقهمند فزونی در مواهب دین و دنیا شود. علاوه بر این، مداومت ذکر خداوند در شب و روز که در پرتو نماز به دست میآید، سبب میشود که انسان مولا و مدبّر و خالق خود را فراموش نکند، روح سرکشی و طغیانگری بر او غلبه نکند. و همین توجّه به خداوند و قیام در برابر او، انسان را از معاصی بازمیدارد و از انواع فساد جلوگیری میکند». (11)
برخی میگویند: ما منکر فلسفهی نماز و اهمّیّت و آثار تربیتی آن نیستیم، امّا چه لزومی دارد که در اوقات معیّنی برگزار شود آیا بهتر نیست که مردم آزاد باشند و هرگاه فرصت و آمادگی روحی داشتند این وظیفه را ادا کنند؟
در پاسخ میگوییم: تجربه نشان داده است که اگر مسائل تربیتی تحت انضباط و شرایط معیّن قرار نگیرد عدّهای آن را به دست فراموشی سپارند و اساس آن به کلّی متزلزل میشود. اینگونه کارها باید حتماً در اوقات معیّن و تحت انضباط دقیق قرار گیرد تا هیچ کس عذر و بهانهای برای ترک کردن آن نداشته باشد. به خصوص که عبادات در وقت معیّن و به صورت دسته جمعی دارای شکوه و تأثیر و عظمت خاصّی است که قابل انکار نیست و در حقیقت یک کلاس بزرگ انسانسازی را تشکیل میدهد. (12)
کیفر تارکان نماز
در حدیثی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: یَقُولُ الکَلبُ: الحَمدُلِلهِ الّذی خَلَقَنی کَلباً وَ لَم یَخلُقنی خِنزیراً وَ یَقولُ الخِنزیرُ: الحَمدُلِلهِ الّذی خَلَقَنی خِنزِیراً وَ لَم یَخلُقنی کافِراً وَ یَقولُ الکافِرُ: الحَمدُلِلهِ الّذی خَلَقَنی کافِراً وَ لَم یَجعَلنی مُنافِقاً وَ المُنافِقُ یَقولُ: الحَمدُلِلهِ الّذی خَلَقَنی مُنافِقاً وَ لَم یَخلُقنی تارِکُ الصَّلاةِ؛ سگ (در فریادهایش) میگوید: سپاس خدای را سزاست که مرا سگ کرد و خوک نگردانید و خوک میگوید: سپاس خدای را که مرا خوک گردانید و کافر نکرد و کافر گوید: سپاس خدای را که مرا منافق نیافرید و منافق گوید: سپاس خدای را که مرا منافق آفرید، تارک نماز نیافرید. آری خداوند میفرماید: «(وَ أقِیمُوا الصَّلوةَ وَ لَاتَکُونُوا مِنَ المُشرِکینَ) (13)؛ و نماز را بر پای دارید و از مشرکان نباشید». (14)مسلمان و کافر به نماز شناخته میشود
در حدیثی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «ما بَینَ المُسلِمِ وَ بَینَ اَن یَکفُرَ إلّا اَن یَترُکَ الصَّلاةَ الفَریضَةَ مُتَعَمِّداً أو یَتَهاوَنَ بِهَا فَلا یُصَلّیها؛ بین مسلمانی و کفر فاصلهای نیست، مگر آنکه نماز واجب را از روی عمد ترک کند یا آن را کوچک شمارَد». (15)در حدیثی دیگر فرمود: «لا إیمانَ لِمَن لا صَلاةَ لَهُ؛ ایمان ندارد کسی که نماز نمیخواند». (16)
بی نماز بدتر است یا یهودی؟
«مَن تَرَکَ صَلاةً لایَرجُو ثَوابَها وَ لایَخافُ عِقابَها فَلا اُبالی أیَمُوتُ یَهودِیّاً أو نَصرانِیّاً أو مَجوسِیّاً؛ هر کس نماز را ترک کند که به ثواب آن امیدوار نباشد و از کیفر ترک آن نترسد، پس باکی نیست که یهودی بمیرد یا نصرانی یا مجوسی». (17)
شیطان که رانده گشت به جز یک خطا نکرد *** خود را برای سجدهی آدم رضا نکرد
شیطان هزار مرتبه بهتر ز بی نماز *** آن سجده را بر آدم، این بر خدا نکرد
ترک نماز دین را خراب میکند
در حدیثی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «الصَّلاةُ عِمادُ الدِّینِ مَن صَلّاها فَقَد أقامَ الدِّینَ وَ مَن تَرَکَها فَقَد هَدَمَ الدِّینَ؛ نماز ستون دین است هر که آن را به جا آورَد دین را بر پا داشته و هر که آن را واگذارد دین را ویران کرده». (18)و در حدیث دیگری فرمود: «لِکُلِّ شَیءٍ آفَةٌ وَ آفَةُ الدِّینِ تَرکُ الصَّلاةِ؛ برای هر چیزی آفتی است و آفت دین ترک نماز است».
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «چون یکی از شما نماز صبح را ترک کند، منادی از آسمان او را ندا دهد یا غادر (ای مکرکننده)، و چون نماز عصر را واگذارد منادی از آسمان او را ندا کند یا فاجر (ای گناهکار)، و چون نماز مغرب را واگذارد منادی از آسمان ندا کند یا کافر (ای ناسپاس)، و چون نماز عشا را واگذارد او را از آسمان ندا کند که برای تو فضل و پاداش عملی نیست».
کیفر بی نماز در عالم برزخ
بی نماز در دنیا علاوه بر آنکه نور صورت و سیمای صالحان ندارد و از عمر خود بهره نمیبَرد و همواره مورد خشم پروردگار است و مسلمین نباید با او معاشرت کنند، هنگام مردن عذابهای سختی دارد.در حدیثی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «در شب معراج گروهی را در دوزخ دیدم که گروهی را گرفته و سرهایشان را به سنگ میکوبند و هر بار که سرشان کوبیده میشود به حالت اوّل برمیگردد و باز میکوبند و این کار ادامه دارد. از جبرئیل پرسیدم این گروه کیانند؟ گفت: اینان کسانیاند که در نماز واجب کوتاهی کرده و در به جا آوردن آن سستی ورزیدند و هنگام نماز عشا خوابیدند و غفلت کردند تا روز قیامت اینگونه عذاب میشوند».
کیفر بی نماز در روز رستاخیز
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «چون روز قیامت شود از دوزخ نوعی از عقرب بیرون آید که از بزرگی، سرش در آسمان هفتم و نیشش در ته زمین باشد و دهانش از مشرق تا مغرب است. میگوید: کجاست کسی که با خدا و رسولش جنگیده؟ پس جبرئیل فرود آید و گوید: ای عقرب، چه کسی را میخواهی؟ عقرب گوید: پنج دسته را میخواهم: ترک کننده نماز، آن که زکات نمیپردازد، رباخوار، شرابخوار، کسی که در مسجد سخن دنیا گفته است». (19)بی نماز در ویل جای دارد
در حدیثی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «امّت من چهار صنفاند: یک صنف نماز میخوانند ولی در نمازشان غفلت میورزند، پس جای ایشان «ویل» است و آن درکی از درکات جهنّم است. خداوند میفرماید: (فَوَیلٌ لِلمُصَلِّینَ * الَّذِینَهُم عَن صَلَوتِهِم سَاهُونَ) (20) پس وای بر نمازگزارانی که، - در نماز خود سهلانگاری میکنند (و به اوقات آن اعتنا ندارند و آن را سبک میشمارند و به تأخیر میاندازند تا از ایشان فوت میشود و اگر در نماز باشند از توجّهات ربانی غفلت دارند)» (21)پانزده کیفر برای کوچک شمردن نماز
ابن مسعود گوید که شنیدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «مَن تَهاوَنَ بِصَلاتِهِ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ عاقَبَهُ اللهُ بِخَمسَةَ عَشَرَ خَصلَةَ سِتَّ مِنها فی دارِ الدُّنیا وَ ثَلاثٌ عِندَ مَوتِهِ وَ ثَلاثٌ فِی قَبرِهِ وَ ثَلاثٌ فِی القِیامَةِ إذا خَرَجَ مِن قَبرِهِ؛ هر که از مردان و زنان در نماز سستی کند خداوند او را به پانزده چیز کیفر کند: شش کیفر در دنیا و سه کیفر هنگام مردن و سه کیفر در قبر و سه کیفر هنگام خروج از قبر». (22)شش کیفر در دنیا
«ذَهابُ البَرَکَةِ مِن رِزقِهِ» رفتن برکت از روزی اوست (چنانکه دیده میشود روزی مردم به سبب بی نمازیها چقدر کم شده است).«وَ ذَهابُ البَرَکَةِ مِن حَیاتِهِ» و رفتن برکت است از زندگی او (عمرش کوتاه میشود، ولی عمر کسی که به نماز اهمّیّت دهد طولانی میشود).
«وَ ذَهابُ النُّورِ مِن وَجهِهِ» و نور از صورتش میرود.
«وَ لاحَظَّ لَهُ فِی الاِسلامِ» و در اسلام بهرهای برای او نیست.
«وَلایُشرِکُهُ اللهُ فِی دُعاءِ الصَّالِحینَ» و خداوند او را در دعای نیکان شریک نمیسازد.
«وَلایُستَجابُ دُعاؤُهُ» و دعایش مستجاب نمیشود.
سه کیفر هنگام مردن
«فَالأَوَّلُ یَمُوتُ ذَلیلاً» نخست اینکه خوار میمیرد (به مرضی دچار میشود که مردم از او دوری کنند).
«وَالثّانیَةُ: یَمُوتُ عَطشاناً وَ لَو شَرِبَ ماءَ الدُّنیا لَم یَروَ» تشنه بمیرد و اگر آب دنیا را بیاشامد سیراب نشود.
«وَالثّالِثَةُ: یَموتُ جَائِعاً وَ لَو أَکَلَ طَعامَ الدُّنیا لَم یَشبَع» گرسنه بمیرد و اگر همهی طعام دنیا را بخورد سیر نشود».
سه کیفر در قبر
«فَالاَوَّلُ: الغَمُّ الشَّدیدُ وَ یَظلَمُ عَلَیهِ قَبرُهُ» او را اندوه سخت فرا گیرد و قبرش تاریک شود.
«وَالثّانیَةُ» یَضیقُ عَلَیهِ القَبرُ وَ یَکونُ مُعَذِّباً اِلَی یَومِ القِیامَةِ» دوم اینکه قبرش بر او تنگ میشود (و میفشاردش که اضلاع او را در هم فرو میبرَد).
«وَ الثّالِثَةُ: لاتُبَشِّرُهُ المَلائِکَةُ بِالرَّحمَةِ» فرشتگان رحمت به او بشارت نمیدهند.
سه کیفر در محشر
«فَإِنَّهُ یَقومُ عَلی صُورَةِ الحِمارِ» از قبر به شکل الاغ برمیخیزد.
«وَ یُعطی کِتابَهُ بِشِمالِهِ» و پرونده اش به دست چپش داده میشود.
«وَ یُحاسِبُهُ اللهُ حِساباً طَویلاً» و خداوند او را حساب سختی میکند.
کیفری بر صراط
«فَلا یَنظُرُالله إلَیهِ» پس خداوند به او با رحمت نمینگرد.
«وَلایُزَکِّیهِ» و اعمالش را پاک نمیگردانَد.
«وَ لایَقبَلُ مِنهُ صَرفاً وَ لاعَدلاً وَ یُحاسِبُهُ اللهُ عَلی الصِّراطِ اَلفَ عَامٍ ثُمَّ یَأمُرُ بِهِ اِلَی النّارِ مَعَ الدّاخِلینَ قَولُهُ تَعالی: (مَا سَلَککُم فِی سَقَرَ * قَالُوا لَم نَکُ مِنَ المُصَلِّینَ) (23) و نه صرف (کردن مالی در خیرات) از او میپذیرد و نه عدلی، و او را بر صراط هزاران سال محاسبه میکند. بعد امر میفرماید: او را با وارد شدگان به آتش برند و آن فرمایش خداوند است: (که به آنها میگویند) چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟ - میگویند: ما از نمازگزاران نبودیم». (24)
صنف دوم در «غیّ» جای دارند
پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) در ادامهی حدیث مورد بحث فرمود: یک صنف گاه نماز میخوانند و گاهی نمیخوانند، پس برای ایشان «غیّ» است و آن نام درکی است از درکات جهنّم که خداوند میفرماید: «(فَخَلَفَ مِن بَعدِهِم خَلفٌ أضاعُوا الصَّلَوةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوفَ یَلقَونُ غَیَّاً)؛ امّا پس از آنان، فرزندان ناشایستهای جای آنها را میگرفتند که نماز را تباه کرده و از شهوات پیروی کردند؛ و به زودی (مجازات) گمراهی (خود) را خواهند دید». (25)
صنف سوم شاهد مثال است
«وَ صِنفٌ لایُصَلّونَ أبَداً فَکانَ لَهُم سَقَرٌ؛ و یک صنف هرگز نماز نمیخوانند پس برای ایشان «سقر» است و آن نام درکی است از درکات دوزخ که خداوند میفرماید: «(مَا سَلَکَکُم فِی سَقَرَ * قَالُوا لَم نَکُ مِنَ المُصَلِّینَ)؛ چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟ - میگویند: ما از نمازگزاران نبودیم».
صنف چهارم نمازگزاران حقیقی
یک صنف همیشه نماز میخوانند و آنان در نماز خود خضوع و خشوع دارند که خداوند دربارهی آنان میفرماید: (الَّذِینَ هُم فِی صَلاتِهِم خَاشِعُونَ). (26)
بی نماز را اینگونه به دوزخ میکشند
در حدیثی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «خداوند در روز قیامت به ده گروه از امّت من خشم میگیرد و امر میکند آنان را به آتش ببرند. عرض کردند ای رسول خدا، ایشان کیانند؟ فرمود: 1. پیرمرد زناکننده. 2. پیشوای گمراه. 3. شراب خوار. 4. عاق والدین. 5. تهمت زننده به زن شوهردار. 6. سخنچین. 7. شاهدِ زور. 8. کسی که زکات نمیپردازد. 9. تارک نماز. آگاه باشید که برای تارک نماز، عذاب روز قیامت مضاعف میشود و او میآید در حالی که دستانش بر گردنش زنجیر شده و فرشتگان بر رو و پیشانی اش با تازیانههای آتش میزنند و بهشت به او گوید: «لَستَ مِنّی وَ لا أَنتَ مِن أهلی؛ تو از (جنس) من نیستی و تو از اهل من نیستی». آتش به او میگوید: به من نزدیک شو، پس البتّه تو را سخت عذاب خواهم کرد، پس در آن هنگام دوزخ به او صیحه زند و او به دوزخ درآید، مانند تیر، با سرعت. پس با سرش در آن افتد تا نزد قارون به درک اسفل رسد».سپس حضرت فرمود: «مَن تَرَکَ الصَّلاةَ عَمداً بَقِیَ فِی النّارِ ثَمانینَ حِقباً؛ هر که عمداً نماز را ترک کند هشتاد حقب در آتش بمانَد (هر حقب سیصد و هشتاد روز و هر روزی مثل عمر دنیاست از اوّل تا آخرش و یا اینکه 6400 سال باشد)».
عذاب بی نماز در دوزخ
در حدیثی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «إنَّ فی جَهَنَّمَ وَادِیاً یَستَغیثُ أهلُ النّارِ کُلَّ یُومٍ سَبعینَ ألفَ مَرَّةً مِنهُ - إلی أن قالَ - فَقیلَ لَهُ: لِمَن یَکونُ هَذا العَذابُ؟ قَالَ: لِشارِبِ الخَمرِ مِن أهلِ القُرآنِ وَ تارِکِ الصَّلاةِ؛ همانا در دوزخ وادیی است که از گرمی آن اهل آتش هر روز هفتاد هزار بار استغاثه میکنند و در آن وادی خانهای است از آتش و در آن تابوتی است از آتش و در آن تابوت ماری است که هزار سر دارد و در هر سری هزار دهان و در هر دهان هزار نیش و هر نیشی هزار ذراع است. أنس گفت: عرض کردم ای رسول خدا، این عذاب برای کیست؟ فرمود: برای شراب خوار و ترک کننده نماز است». (27)کیفر معاشرت با بی نماز
پیشتر خواندیم که سگ و خوک و کافر از انسان بی نماز بهترند، زیرا نگاه کردن به سگ و خوک و کافر مسؤولیّت و کیفر ندارد و حتّی کمک کردن به آنها پاداش دارد، ولی کمک کردن به انسان بی نماز و معاشرت با او کیفر دارد. در حدیثی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «مَن تَبَسَّمَ فی وَجهِ تَارِکِ الصَّلاةِ فَکَأنَّمَا هَدَمَ البَیتَ المَعمُورَ سَبعَ مَرّاتٍ وَ کَأَنَّما قَتلَ ألفَ مَلَکٍ مِن المَلائِکَةِ المُقَرَّبِینَ وَ الأنبِیاءِ المُرسَلِینَ؛ هر که به روی بی نماز لبخند زند پس گویی بیت المعمور را (که در آسمان چهارم است و محلّ طواف ملائکه) هفت بار ویران کرده و گویی هزار فرشته از فرشتگان مقرّب و پیامبران مرسل را کشته است». فرمود: «به بی نماز سلام نکنید و جواب سلام او را ندهید و راهش ندهید و اگر بیمار شود عیادتش نکنید».کیفر هم خوراک شدن با بی نماز
در حدیثی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «مَن أکَلَ مَعَ مَن لایُصَلّی کَأَنَّما قَتَلَ سَبعینَ نَبیّاً وَ کأنَّمَا زَنی بِسَبعینَ مُحصَنَةٍ مِن بَناتِهِ وَ اُمَّهَاتِهِ وَ عَمّاتِهِ وَ خالاتِهِ فِی البَیتِ الحَرامِ؛ هر که با کسی که نماز نمیخوانَد (طعام) بخورد گویی هفتاد پیغمبر کشته و هفتاد زنای محصنه کرده از دختران و مادران و عمّهها و خالههای خود در بیت الحرام».به بی نماز نباید کمک کرد
«مَن أعانَ تارِکَ الصَّلاةِ مِثقالَ مِلحٍ فَکأنَّما زَنی بِاُمِّهِ اَلفَ مَرَّةٍ؛ هر که به بی نماز یک مثقال نمک بدهد، گویی با مادرش هزار بار زنا کرده است».به بی نماز آب و نان نباید داد
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «مَن أعانَ تارِکَ الصَّلاةِ بِشَربَةِ ماءٍ فَکَاَنَّمَا حارَبَ وَ جادَلَ مَعی وَ قالَ: مَن أعانَ تارِکَ الصَّلاةِ بِلُقمَةٍ أو بِکَسوَةٍ فَکأنَّما قَتَلَ سَبعینَ نَبیّاً؛ هر که به ترک کنندهی نماز جرعهای آب یاری رسانَد گویا با من جنگ کرده و فرمود: هر کس به تارک نماز با لقمهای یا پوششی کمک کند گویی هفتاد پیغمبر کشته است».جسد بی نماز خوار است
صدوق در جامع الاخبار روایت کرده است: قالَ النبی (صلی الله علیه و آله و سلم): مَن تَرَکَ الصَّلاةَ ثَلاثَةَ ایَّامٍ فَإِذاً لایُغَسَّلُ وَ لایُکَفَّنُ وَ لا یُدفَنُ بَینَ قُبُورِ المُسلِمینَ؛ هر که سه روز نماز را واگذارد پس چون بمیرد غسل داده نشود و کفن نگردد و در قبرستان مسلمانان دفن نمیشود (چرا که از عذاب او اهل قبرستان ممکن است عذاب شوند)».اهل دریا از دندان بی نماز معذّب شدند
هنگامی که موسی (علیه السلام) بر دریای نیل گذر کرد دید ماهیان دریا در عذابند. علّت را از آنها پرسید. گروهی از ماهیان ( به زبان خود) گفتند: در زمان گذشته شخصی بی نماز در کشتی بود و به درد دندان دچار شد، لذا آن را کند و به دریا انداخت و یک ماهی از زمانی که آن را بلعیده همهی ما در عذاب شرکت داریم.از آبروی بی نماز این فسادها پیش میآید
حضرت عیسی (علیه السلام) به قریهای گذر کرد که درختان و نهرهای بی شمار داشت.پس اهل آن قریه حضرت را اکرام و ضیافت کردند و حضرت از حُسن سلوک و طاعت و احسان ایشان تعجّب کرد. اتّفاقاً سه سال بعد از آن قریه عبور کرد دید درختان آن خشک و چشمهها بی آب مانده و بناهای رفیع آن رو به انهدام است. باز حضرت به شگفت آمد که چه شده در این مدّت کم این آبادی رو به ویرانی نهاده، پس از ساحت قدس الهی به آن حضرت وحی آمد که سبب خرابی این قریه این بود که مردی تارک الصلاة داخل آن قریه شد و صورت خود را از آب چشمه شست پس به نحوست آن تارک الصلاة این قریه ویران شد. ای عیسی، همانگونه که ترک نماز باعث ویرانی دین است موجب خرابی دنیا هم میشود.
از استخوان بی نماز شهری در عذابند
شخصی به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از تنگدستی شکایت کرد، حضرت فرمود: مگر نماز نمیخوانی؟ عرض کرد: ای رسول خدا، من در پنج وقت نماز را با شما میخوانم. حضرت فرمود: شاید روزه نمیگیری؟ عرض کرد: سه ماه رجب و شعبان و رمضان را روزه میگیرم. حضرت فرمود: مگر امر خدا را نهی و نهی او را مبتلا هستی؟ عرض کرد: حاشا که خلاف فرمودهی خدا و شما رفتار کرده باشم، پس آن جناب متغیّرانه سر به جیب حیرت فرو برد ناگاه جبرئیل امین از جانب ربّ العالمین نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله، حق تعالی تو را سلام میرساند و میفرماید: علّت تنگدستی این مرد آن است که در همسایگی او باغی است و در آن باغ گنجشکی در شاخهی درختی آشیانه کرده و در آن استخوان کسی است که تارک الصلاة بوده، به شومی آن استخوان، این مرد را فقر فرا گرفته.پس حضرت پیام باری تعالی را به آن مرد داد و وی رفت و استخوان را از آشیانهی آن گنجشک بیرون آورد و به محلّی دور از منزل خود انداخت پس وسعت عیش و فراخی روزی به او روی آورد. کسی که نماز را تباه میکند مانند تارک الصّلاة است. (28)
پینوشتها:
1. سورهی آل عمران، آیهی 200.
2. بحارالانوار، ج 82، ص 319.
3. مجمع البیان، ج 5، ص 345.
4. بحارالانوار، ج 82، ص 220، ح 41.
5. کافی، ج 2، ص 80، ح 4؛ بحارالانوار، ج 82، ص 200.
6. نهج البلاغه، حکمت 252.
7. نهج البلاغه، حکمت 136.
8. همان، نامهی 47.
9. من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 208، ح 626.
10. مستدرک الوسائل، ج 17، ص 57، ح 20737.
11. علل الشرائع، ج 2، ص 317، ح 2.
12. رجوع شود به: تفسیر نمونه، ذیل آیهی 103 سورهی نساء.
13. سورهی روم، آیهی 31.
14. معارج الیقین فی اصول الدّین، ص 187، ح 467.
15. بحارالانوار، ج 82، ص 216، ح 32.
16. طبرانی، المعجم الکبیر، ج 6، ص 44.
17. بحارالانوار، ج 82، ص 202.
18. همان.
19. بحارالانوار، ج 79، ص 149، ح 63.
20. سورهی ماعون، آیات 4 و 5.
21. الصلاة فی الکتاب و السنّة، ص 135.
22. مستدرک الوسائل، ج 3، ص 24.
23. سورهی مدّثّر، آیات 42 و 43.
24. بحارالانوار، ج 83، ص 21، ح 39.
25. سورهی مریم، آیهی 59.
26. سورهی مؤمنون، آیهی 2.
27. وسائل الشیعه، ج 6، ص 184.
28. کیفر کردار، ج 2، ص 8.
مکارم شیرازی، ناصر، (1390) انوار هدایت (مجموعه مباحث اخلاقی)؛ قم: انتشارات امام علی بن ابی طالب (ع)، چاپ اول.