نویسنده: فرجالله میرعرب
در آیات الاحکام با آنکه ظاهر آیات حجت است و بر اساس آنچه گذشت، تنزیل و تأویل هماهنگ هستند؛ ولی عدهای دست به تأویلات تکلیفگریزانه زدهاند. کسانی مانند صوفی مسلکان و مدعیان باطنیگرایی برای احکام الهی باطنی ساخته و مدعی شدهاند که اصلاً ظاهر، حجت نیست و مقصود اصلی، باطنی است که آنان میگویند.
اندیشهی اهل بیت (علیهمالسلام) دربارهی ظاهر و باطن قرآن در کلام امام صادق (علیهالسلام) خطاب به میثم تمیمی به صراحت بیان شده است؛ «یا میثم التمیمی! إن قوما آمنوا بالظاهر و کفروا بالباطن فلم ینفعهم شیء و جاء قوم من بعدهم فآمنوا بالباطن و کفروا بالظاهر و فلم ینفعهم ذلک شیئا و لا إیمان بظاهر إلا بباطن و لا بباطن إلا بظاهر»: (1) ای میثم تمیمی! گروهی به ظاهر ایمان آورده و به باطن کافر شدند؛ ولی سودی برایشان نداشت. گروهی دیگر آمدند که به باطن ایمان آوردند و به ظاهر کافر شدند، این هم برای اینها سودی نداشت. ایمان به ظاهر ارزش ندارد؛ مگر همراه ایمان به باطن و ایمان به باطن ارزش ندارد؛ مگر همراه ایمان به ظاهر.
متأسفانه به این حقیقت توجه نشد و روش باطل باطنیگرایی در میان برخی از فرقههای مسلمانان رواج داشته و دارد. اهل بیت (علیهمالسلام) با این گروه و تأویلات آنها سخت مبارزه کرده و معارف باطنی مورد ادعای آنان را ابطال کردهاند.
امام صادق (علیهالسلام) به ابوالخطاب که از باطنیه بود، نوشتند: «بلغنی انک تزعم أن الخمس رجل و ان الزنا رجل و ان الصلاة رجل و ان الصوم رجل و لیس کما تقول»: (2) به من خبر رسیده که تو گمان میکنی [که مقصود از] خمس شخصی است و [مقصود از] زنا شخصی و نماز کسی، و روزه کسی است؛ چنان که تو میگویی نیست.
یعنی خلاف ظاهر حرف زدن و باطن جعلی تراشیدن برای آیات، سخنی باطل است.
مفضل بن عمر دربارهی همین شخص و پیروانش به امام صادق (علیهالسلام) نامهای نوشت و در آن، برخی از عقاید باطنیه را که موجب تعجب او بوده، یادآور شد و از امام نظر خواست. امام (علیهالسلام) پاسخ مفصلی داد که بخش مربوط به ظاهر و باطن ارائه میشود:
شنیدهای که آنان (باطنیه) گمان میکنند فواحشی که خدا از آنها نهی کرده؛ مانند خمر، قمار، گوشت مرده، خون و گوشت خوک، [در واقع و باطن] مردانی هستند و نیز گفتهاند: مواردی که خداوند ازدواج آنها را حرام کرده؛ مانند مادران، دختران، خواهران، عمهها، خالهها، دختران برادران و خواهران و نیز زنان دیگری که نکاح آنها بر مؤمنان حرام شده، مقصود زنان پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) است و غیر از آنان، همه مباح هستند. و یادآور شدی که خبردار شدهای، آنان پشت سر هم با یک زن نزدیکی میکنند؛ در حالی که دیگران شاهد عمل (تأویل) آناناند و گمان میکنند این امور (احکام) باطن و ظاهری دارند که آنها میدانند. ظاهر، آن است که انجام نمیدهند و برای دفاع از آن، قبولش دارند (فقط اعتقاد دارند که از خداست) و [در اعتقاد نه در عمل] به آن اخذ میکنند و باطن، آن است که در طلب آن و مأمور به انجام آن هستند؛ به گمان خودشان.
حضرت در ادامه حقایقی را روشن فرموده و ظواهر احکام را حجت و واجب العمل و خارج از خواست افراد دانستهاند. ایشان شناخت پیامبران و ولایت آنان و اطاعتشان را بنیان و ریشهی حلال برشمرده و چیزهای حلال را آن دانسته که آن فرستادگان خدا حلال کردهاند و حرام را آنچه که آنان حرام کردهاند. در ادامه، حضرت نمونههایی از حلالها و واجبات الهی را بیان کرده و دشمنان پیامبران را اصل و مبدأ حرام دانستهاند و پذیرندگان ولایت این گروه را همسان آنان و این جمع را مصداق واقعی فحشا؛ چه ظاهر و چه باطن قلمداد کردهاند و سپس مواردی از محرمات را شمرده و رفتارها و شرارتهای دشمنان پیامبران و عمل آنان به محرمات را نمود حرام دانستهاند.
حضرت در ادامه، معارف بسیار مهمی را دربارهی نقش خوبان و بدان در حرام و حلال بیان و تأکید کردهاند که باطن فحشا، ولایت اهل باطل و ظاهر آن، فروع متفرع بر این ولایت است. نکتهی بسیار مهم، این است که حضرت بار دیگر تأکید میکنند:
خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرد که به معرفتی دعوت کند که عمل به آن را نخواهد؛ چه از نوع امری یا نهیی ... خدا ظاهر را همراه باطن و باطن را همراه ظاهر، حرام کرده است و چنین نیست که یک طرف حرام باشد و بُعد دیگر حلال.
این درست نیست که کسی نماز باطن را بشناسد و نماز ظاهر را نه؛ همینطور زکات، روزه، حج، عمره مسجدالحرام و ... و آنها به دلیل شناخت باطنشان ترک شوند؛ زیرا باطن آنها به ظاهرشان وابسته است.
استواری ظاهر و باطن به یکدیگر وابسته است؛ اگر باطن، حرام و خبیث باشد، ظاهر هم حرام و خبیث است...». (3)
پینوشتها:
1. محمدباقر مجلسی؛ بحارالانوار؛ ج 24، ص 302، ح 11. حسن بن سلیمان؛ مختصر بصائر الدرجات؛ ص 78.
2. محمدبن حسن صفار؛ بصائرالدرجات؛ ص 556، ح 2.
3. محمدبن حسن صفار؛ بصائرالدرجات؛ ص 546.
میرعرب، فرج الله؛ (1394)، علوم قرآن در احادیث اهل بیت (ع)، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول