الف) اهمیت و جایگاه
اول) گنجهای پنهانی
یکی از ضرورتهای زندگی اجتماعی که نقش بسزایی در پیوندهای اجتماعی که نقش بسزایی در پیوندهای اجتماعی دارد، سعی و تلاش برای رفع نیازمندیها، رسیدگی به حال دیگران، برطرف کردن احتیاج آنها و در یک کلام نفعرسانی به دیگران است. اسلام میکوشد روح همبستگی را میان پیروان خود ایجاد کند و اجتماعی سالم به وجود آورد. خداوند گنجهای پنهانی دارد که یکی از آنها سودرسانی و خدمت به مردمان است. سودرسانی به دیگران پاداش بزرگی دارد، آدمی را به سوی بهشت رهنمون میشود، رزق انسان را افزایش میدهد، عمر طولانی برای فرزند آدم به ارمغان میآورد، آدمی را در زمین و آسمان مشهور میکند و با آن، شرور و بلاها را دفع میکند. رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) ملاک ارزشمندی انسان را دو چیز بیان میفرمایند:خَصْلَتَانِ لَیْسَ فَوْقَهُمَا مِنَ البِرِّ شیءٌ الإیمَانُ بِاللهِ وَ النَّفْعُ لِعِبَادِ اللهِ؛ دو خصلت نیکوست که برتر از آن چیزی نیست: ایمان به خدا و نفعرسانی به بندگان او (1).
یکی از عالیترین تمایلهای انسانی، احساسها و عواطفی است که از لایههای درونی جان او میجوشد و به صورت کمک، احسان و خدمت به همنوع آشکار میشود. شاید براساس این ساختار طبیعی بشر که خدا در نهاد او قرار داده، ادای حقوق مردم یکی از وظایف انسانها بیان شده است. امام رضا (علیهالسلام) برای صاحبان نعمت حقوقی را بر میشمارند، یکی از آنها همراهی و نفعرسانی به برادران دینی است:
صَاحِبُ النِّعْمَةِ یَجِبُ عَلَیْهِ حُقُوقٌ مِنْهَا الزَّکاةُ فِی مَالِهِ وَ مِنْهَا المُوَاساةُ لإخْوَانِهِ وَ مِنْهَا الصَّلْتُ لِرَحِمِهِ وَ التَّوْسِعَةُ لِعِیَالِهِ وَ غَیْرِ ذلک مِنْ الحُقُوقِ؛ چند حقّ بر صاحبان نعمت، واجب است: پرداخت زکات مال، همراهی و کمک به برادران، برقراری پیوند با نزدیکان، رسیدگی و وسعت بخشیدن به زن و فرزند و انجام سایر حقوق (2).
امام صادق (علیهالسلام) در روایت زیبایی، مفید بودن برای دیگران را از نشانههای ایمان عنوان کردهاند:
مؤمنان، خدمتگزار یکدیگرند. گفتم چگونه؟ فرمودند: به یکدیگر فایده میرسانند (3). از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پرسیدند: محبوبترین مردم نزد خدا کیست؟ فرمودند:
اَنْفَعُ النّاسِ للنّاسِ؛ کسی که بیشتر از همه برای مردم مفید باشد (4).
در اسلام عبادت معنای گستردهای دارد و علاوه بر نماز و روزه شامل نیکی و خدمت به مردم نیز میشود. آخرین فرستادهی الهی فرمودند:
اگر مسلمانی چیزی را که مایهی رنج و آزار دیگران است از سر راهشان بردارد، برای او یک حسنه نوشته میشود و هر کسی که یک کار نیک او قبول شود به بهشت میرود (5).
طریقت به جز خدمت خلق نیست *** به تسبیح و سجاده و دلق نیست
تو بر تخت سلطانی خویش باش *** به اخلاق پاکیزه درویش باش
به صدق و ارادت میان بستهدار *** ز طامات و دعوت زبان بستهدار (6)
براساس بیان نورانی امام رضا (علیهالسلام)، کمک به مردم به ویژه انسانهای ضعیف در شمار برترین صدقهها به حساب میآید:
عَونُکَ لِلضَّعِیفِ مِنْ أَفْضَلِ الصَّدَقَةِ؛ کمک کردن به فرد ضعیف بهترین صدقه است (7).
دوم) بهترین سپاس
جهان سرشار از نعمتهای بیکران خداوند است. آفریدگار هستی، تمام نیازهای جسمی، روحی، روانی، فردی و اجتماعی انسان را مورد توجه قرار داده و آنها را به انسانی ارزانی داشته تا به هدف والا و کمال انسانی خویش رهنمون شود. به بیان شیرین سعدی: فرّاش باد صبا را گفته فرش زمرّدین بگسترد و دایهی ابر بهاری را فرموده تا بنات نبات را در مهد زمین بپرورد. درختان را به خلعت نوروزی قبای سبز ورق دربر کرده و اطفال شاخ را بر قدوم موسم ربیع کلاه شکوفه بر سر نهاده است. باران رحمت بیحسابش همه را رسیده و خوان نعمت بیدریغش همه جا کشیده. پردهی ناموس بندگان به گناه فاحش ندرد و وظیفهی روزیخواران به خطای منکر ندرد:
ای کریمی که از خزانهی غیب *** گبر و ترسا وظیفهخور داری
دوستان را کجا کنی محروم *** تو که با دشمنان نظر داری (8)
خداوند بلندمرتبه، جهان هستی و وجود آدمی را به گونهای سرشار از نعمتهای خود ساخته که بشر توان شمارش آن را ندارد:
وَآتَاكُم مِن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ الْإِنسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ؛ و از انواع نعمتهایی که از او درخواست کردید به شما عطا فرمود. اگر نعمتهای (بیانتهای) خدا را بخواهید به شماره آورید هرگز حساب آن نتوانید کرد، (با این همه لطف و رحمت خدا) باز انسان سخت ستمگر، کفر کیش و ناسپاس است (9).
پس سزاوار است آدمی در مقابل این همه نعمت جبههی سپاس بر درگاه قادر متعال بساید و شکرگزار نعمتهای بیکران او باشد، چرا که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت.
از دست و زبان که برآید *** کز عهده شکرش به در آید (10)
شکرگزاری، کوچکترین کار در مقابل نعمتهای بیپایان است، در حالی که فرزندان آدم چنان غرق در نعمتها شدهاند که پردهی غفلت، چشمان آنها را پوشانده و غیر از اندکی، شکرگزار نعمتها نیستند:
یَعْمَلُونَ لَهُ مَا یَشَاءُ مِن مَّحَارِیبَ وَتَمَاثِیلَ وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَّاسِیَاتٍ اعْمَلُوا آلَ دَاوُدَ شُكْراً وَقَلِیلٌ مِنْ عِبَادِیَ الشَّكُورُ؛ آن دیوان بر او هرچه میخواست از (کاخ و عمارت و...) معابد عالی، نقوش، تمثالها و ظروف بزرگ مانند حوضها و دیگهای عظیم که بر زمین کار گذاشته بودی همه را میساختند (و گفتیم که) ای آل داود شما شکر و ستایش خدا به جای آرید و (هر چند) از بندگان من عدهی قلیلی شکرگزارند (11).
شکر و سپاس الهی مراتب و مراحلی دارد: شکر با قلب که همان تصور نعمت، رضایت و خشنودی نسبت به آن است. شکر با زبان که ثنا گفتن نعمتدهنده است و شکر با سایر اعضاء یا به تعبیر بهتر شکر عملی است. امام رضا (علیهالسلام) در کلامی زیبا مراحل شکرگزاری را اینگونه بیان میفرمایند:
وَاعْلَمُوا أَنَّکُم لا تَشْکُرُونَ اللهَ عَزَّوَجَلَّ بِشَیْءٍ بَعْدَ الإیمَانِ بِاللهَ وَ بَعْدَ الاِعْتِرَافِ بِحُقُوقِ أَولِیاءِ الله مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ رسولِ اللهَ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْ مُعاوِنَتِکُم لِإخْوانِکُم الْمُؤْمِنِینَ عَلَی دُنْیَاهُمْ؛ بدانید که شکر و سپاس خداوند را به جا نیاوردهاید به چیزی که بعد از ایمان به خدا و بعد از اعتراف به حقوق اولیای الهی از آل محمد، فرستادهی خدا محبوبتر از کمک به برادران دینی در امور دنیایی باشد (12).
در این روایت، امام رضا (علیهالسلام) این نکته را مورد توجه ویژه قرار دادهاند که بعد از ایمان به خدا و اعتراف به حقوق اولیای الهی، کمک به مردم آن هم در امور دنیایی، بهترین مصداق برای سپاس از خداوند است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که از نگاه امام بهترین راه عملی شکرگزاری، بخشش و کمک مالی و مادی به خلق خداست.
سوم) رعایت حقوق
براساس رهنمودهای دین، اعضای جامعه بسان پیکری واحدند که هر یک حقوق، وظایف و تکالیفی برعهده دارند. رعایت حقوق برادران ایمانی در فرهنگ مبتنی بر آموزههای دینی، آنقدر مهم و بااهمیت است که ادای آن، برترین عبادت معرفی شده است. آخرین فرستاده الهی فرمودند:مَثَلُ الْمُؤْمِنِینَ فِی تَوَادِّهِمْ وَ تَرَاحُمِهِمْ کَمَثَلِ الْجَسَدِ إِذَا اشْتَکَی مِنْهُ عُضْوٌ تَدَاعِی سَائِرِهِم بالسهرِ وَ الحِمْی؛ مؤمنان در دوستی، عطوفت و مهرورزی به هم مانند یک پیکرند که هرگاه عضوی از آن به درد آید، دیگر عضوها را بیخوابی و تب فرا میگیرد (13).
از این رو تنها در صورت توجه به حقوق دیگران و احساس مسئولیت در برابر سایر اعضای جامعه میتوان به کمالیافتگی جامعهی دینی اذعان کرد.
بنیآدم اعضای یکدیگرند *** که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار *** دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنتِ دیگران بیغمی *** نشاید که نامت نهند آدمی (14)
امام صادق (علیهالسلام) در سخن زیبایی، مسلمانان را به جنبهی عبادی ادای حقّ برادر ایمانی رهنمون شدهاند:
مَا عَبَدَاللهُ بِشَیءٍ أَفْضَلُ مِنْ أَدَاءِ حَقَّ الْمُؤْمِنِ؛ خداوند به چیزی برتر از ادای حق مؤمن عبادت نشده است (15).
حال پرسش این است که چگونه حقّ برادر ایمانی ادا میشود؟
امام رضا (علیهالسلام) در پاسخ به این سؤال برخی از حقوق برادران دینی را اینگونه بیان فرمودهاند:
دوستی او را در دل جای دهد، با مالش او را همراهی کند، او را در برابر ستمکار یاری رساند، در عدم حضورش حقّ او را از غنیمتها نگه دارد، بعد از وفاتش بر سر قبر او برود، ستمی در حقّ او روا ندارد، در حقّ او خیانت نکند، غیبتش را روا ندارد، با او خوشرفتار باشد و به او تهمت نزند. (16)
هشتمین ستارهی آسمان امامت در ادامه چندین حقّ دیگر را برشمردند و ارزش آن را نیز بیان میفرمایند:
هر کس مؤمنی را طعام دهد بهتر از آزاد کردن یک بنده است. هرکس مؤمن تشنهای را سیراب کند، خداوند او را از شراب بهشتی سیراب خواهد کرد. هر که مؤمن برهنهای را بپوشاند، خداوند از جامگان بهشتی بر تن او خواهد کرد. هر کس برای رضای خدا به مؤمنی قرض دهد، تا زمان پرداخت برای او صدقه محسوب میشود. کسی که در دنیا گره از کار مؤمنی باز کند، خداوند گرفتاریهای آخرتش را برطرف میسازد و هر کس حاجت مؤمنی را برآورده کند بهتر از آن است که روزهدار در مسجدالحرام معتکف شود (17).
بیشترین مصداقهایی که برای ادای حقّ برادر ایمانی در این روایت بیان شده است، از سنخ بخششها و کمکهای مالی و مادی است. از سوی دیگر، این نوع کمک و بخشش به امور مستحبی مانند اعتکاف در مسجدالحرام، فضیلت و برتری داده شده است که خود بیانگر اهمیت و جایگاه ویژهی بخشش و کمک به خلق خداست.
چهارم) بهترین داراییها
انسانها نسبت به پول دو وضعیت دارند و در دو دسته جای میگیرند:دسته نخست:
کسانی هستند که ثروتی کسب میکنند و آن را برای خود نگه میدارند و به مال اندوزی روی میآورند. این وضعیت هلاکت را برای آدمی رقم میزند:أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ * حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ * كَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ * ثُمَّ كَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ؛ شما را افتخار به زیادی اموال، فرزند و عشیره سخت (از یاد خدا و مرگ) غافل داشته است. تا آنجا که به ملاقات (اهل) قبور رفتید (و به جای آنکه عبرت گیرید آنجا هم به قبرهای مردگان خود بر هم تفاخر کردید). نه چنین است، به زودی خواهید دانست (که پس از مرگ در برزخ چه سختیهایی در پیش دارید). باز هم چنین نیست، حقا خواهید دانست (که در قیامت با چه عذابهایی مواجهاید) (18).
آنچه در اختیار داریم باید بدون وابستگی به جریان انداخت. در این صورت نیازی به ذخیرهسازی و احتکار در انبار یا منزل نیست. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
هر که خود را وقف مالاندوزی کند و آن را بر چیز دیگری ترجیح دهد، هلاک شود (19).
دسته دوم:
انسانیهایی هستند که پول را به جریان میاندازند و سبب رکود نمیشوند. آنان به دارایی خود بسان «آب جاری» مینگرند. به جریان انداختن پول هم دوگونه است: گاهی پول به جریان میافتد ولی همراه با گذشت نیست، مانند تمامی موارد مربوط به خرید و فروش. اتفاقی که در بازار میافتد این است که پول به جریان میافتد ولی کسی نسبت به پول یا کالا، از خود گذشتی نشان نمیدهد.گونهی دوم زمانی است که پول به جریان میافتد ولی به ازای آن چیزی دریافت نمیشود. این حالت تنها به یک صفت اشاره دارد و آن «بخشندگی» است. فرد بخشنده، چند عمل نیک انجام میدهد: 1. پرتلاش بوده، تمام نیروی خویش را برای انجام کارهای مولّد به کار میگیرد؛ 2. تلاشش منجر به کسب درآمد خواهد شد؛ 3. از سوی دیگر مانع به جریان انداختن پول نمیشود بلکه با دستی، پول و ثروت کسب میکند و با دست دیگر میدهد؛ 4. پولی که احسان میکند، بیچشمداشت بوده به ازای آن چیزی دریافت نمیکند. به بیان دیگر بخشش یعنی مانع جریان پول نشویم، پول را راکد نکنیم، آن را احتکار و انبار نکنیم و اجازه دهیم پول از پنجرهای بیاید و از پنجرهی دیگر همراه با گذشت خارج شود. امام رضا (علیهالسلام) فرمودند:
خَیْرُ مَالِ الْمَرْءِ وَ ذَخَائِرِهِ الصَّدَقَةُ؛ بهترین مال و ثروت و ذخیرهی انسان، صدقه است (20).
پنجم) دست رازق خدا
خداوند متعال بسیاری از نیروهای کائنات را مأمور امداد و خدمترسانی به آفریدگان قرار داده است. امام رضا (علیهالسلام) در حدیث زیبایی به یک نمونه اشاره میفرمایند:روزی پیرزنی که به خاطر وزش باد از بام بر زمین افتاده بود، نزد سلیمان (علیهالسلام) آمد و از باد شکایت کرد. سلیمان (علیهالسلام) باد را احضار کرد و به او گفت: چرا این بلا را بر سر پیرزن آوردی؟ باد پاسخ داد: خداوند به من امر کرد تا کشتی را که در شرف غرق شدن بود نجات دهم، برای اجرای فرمان خدا به راه افتادم و از کنار این پیرزن گذشتم، او بر بام خانه بود و در اثر وزش من، نقش بر زمین شد و دستش شکست (21).
از این روایت چنین به دست میآید که نیروهای کائناتی مانند باد، مأمور خدا برای کمک به سایر موجودات از جمله انسانها هستند. اگر این روایت را در کنار بیان دیگری از امام رضا (علیهالسلام) قرار دهیم نتیجهی جالبی به دست میآید. امام رضا (علیهالسلام) فرمودند:
به راستی برای خداوند در زمین بندگانی است که برای خواستههای سایر بندگان تلاش میکنند (22).
اگر روایت اخیر را در کنار روایت پیشین قرار دهیم این نتیجه به دست میآید: افرادی که همواره در پی آنند تا گرهای از کار بستهی خلق باز کنند و از جان و مال خود در این مسیر میبخشند، از طرف خدا مأموریت یافتهاند و مأمور ویژهی الهی به شمار میآیند. شاید آن پیرزن در سابقهی زندگی خود خطایی کرده بود یا خداوند بزرگ در آینده برای او پاداش بزرگی رقم زده است و از این جهت آن بلا متوجه پیرزن شد.
ب) سیرهی امام رضا (علیهالسلام)
با ورق زدن صفحههای زندگی امام رضا (علیهالسلام) این حقیقت آشکار میشود که آن بزرگوار توجه ویژهای به بخشش و کمک به دیگران داشتهاند. در روایت زیبایی، ابراهیم بن عباس برخی از ویژگیهای ایشان را اینگونه بیان میکند:هیچگاه با کلامشان به کسی جفا یا درشتی نمیکردند، کسی از آن حضرت حاجتی نخواست که مقدورشان باشد و آن را رد کنند، بسیار پنهانی صدقه میدادند و فراوان احسان میکردند (23).
اول) بخشش تمام اموال
در روایتی آمده است امام رضا (علیهالسلام) در خراسان تمام اموال خود را میان فقرا تقسیم کردند. فضل بن سهل به آن حضرت گفت، این کار موجب زیان است، امام فرمودند:نه، موجب سود است. هرگز نباید کاری را که موجب اجر و پاداش شود، زیان به حساب آوری (24).
دوم) کمک در حمام
امام رضا (علیهالسلام) فارغ از جایگاه والای معنوی و اجتماعی خود، با فروتنی بسیار مردم را در جزئیترین کارها از جمله دلاکی در حمام یاری میرساندند. روزی حضرت وارد حمام شدند. مردی از ایشان خواست تا در شستن، او را یاری دهند و دستی بر بدن او بکشند. آن مرد پس از لحظاتی، ایشان را شناخت و شروع به عذرخواهی کرد. برخورد امام در این لحظه بسیار زیبا است، امام با سخنان خود دل او را آرام کردند و همچنین او را در شستن یاری کردند و دستی بر بدن او کشیدند (25).سوم) کمک برای دفن مردگان
شرکت در تشییع جنازه و انجام کارهای مربوط به غسل و کفن و دفن میّت، مورد سفارش پیشوایان دین بوده و مصداق خدمت به خلق است. موسی بن سیّار میگوید:در خدمت امام رضا (علیهالسلام) وارد کوچههای طوس شدیم. صدای شیون و گریه شنیدیم. وقتی نزدیک رسیدیم جنازهای را مشاهده کردیم. چشم امام که به جنازه افتاد پای از رکاب اسب خارج کردند، پیاده شدند، به طرف جنازه رفتند و جنازه را بلند کردند، سپس فرمودند:
هر کس در تشییع جنازهی یکی از دوستان ما حاضر شود، گناهانش مانند روزی که از مادر متولد شده میریزد و گناهی برایش نمیماند (26).
چهارم) تجویز دارو
امام رضا (علیهالسلام) در زمینه پیشگیری و درمان دردهای جسمی مردم تلاش فراوانی نمودهاند. رساله ذهبیه (27) که حاوی مطالب بسیار مهم و مفیدی در خصوص تشریح بدن، توصیههای بهداشتی و راههای درمانی است، بخش کوچکی از تلاش ان حضرت برای خدمت و نفعرسانی به مردم با تجویز دارو است. مناسب است به کلامی زیبا از هشتیم پیشوای شیعیان اشاره کرد:مَنْ فَرَّجَ عَنْ مَؤْمِنٍ فَرَّجَ اللهُ عَنْ قَلْبِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ؛ هرکس گشایشی در کار مؤمنی ایجاد کند، خداوند در روز قیامت برای قلبش گشایش ایجاد میکند (28).
پینوشتها:
1. حرّانی، تحف العقول، ص 35؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 74، ص 137.
2. طبرسی، مشکاة الانوار، ص 273.
3. کلینی، الکافی، ج 2، ص 167.
4. مجلسی، بحارالانوار، ج 74، ص 137.
5. متقی هندی، کنزالعمال، ج 6، ص 430.
6. سعدی، کلیات، ص 242.
7. مجلسی، بحارالانوار، ج 75، ص 339.
8. سعدی، گلستان، مقدمه گلستان.
9. ابراهیم/ 34.
10. همان.
11. سبأ/ 13.
12. صدوق، عیون اخبار الرضا (علیهالسلام)، ج 2، ص 169؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 49، ص 182.
13. پاینده، نهجالفصاحه، ص 715.
14. سعدی، گلستان، باب اول، حکایت ش 10.
15. مجلسی، بحارالانوار، ج 71، ص 232.
16. همان.
17. همان، ص 233-232.
18. تکاثر/ 1-4.
19. حرّانی، تحفالعقول، ص 217.
20. صدوق، عیون اخبار الرضا (علیهالسلام)، ج 2، ص 61؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 93، ص 121.
21. عطاردی، مسند امام رضا (علیهالسلام)، ج 2، ص 297.
22. کلینی، الکافی، ج 2، ص 197.
23. صدوق، عیون اخبار الرضا (علیهالسلام)، ج 2، ص 184.
24. مجلسی، بحارالانوار، ج 49، ص 100.
25. ابن شهرآشوب، مناقب، ج 4، ص 362؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 49، ص 99؛
26. ابن شهرآشوب، مناقب، ج 4، ص 341؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 49، ص 98؛ نوری، مستدرک الوسائل، ج 12، ص 164.
27. ر.ک؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 59، ص 306.
28. کلینی، الکافی، ج 2، ص 200؛ مجلسی، مرآة العقول، ج 9، ص 121.
فعالی، محمدتقی؛ (1394)، سبک زندگی رضوی (1)، مشهد: انتشارات بنیاد بینالمللی فرهنگی هنری امام رضا (ع)، چاپ اول.