در سوگ اسوه حسنه(2)

[او] دفع كننده لشگرهاى باطل و درهم كوبنده شوكت گمراهان است؛ آن گونه كه بار سنگین رسالت را بر دوش كشید و به فرمانت، قیام كرد و به سرعت، در راه خشنودى تو گام برداشت؛ حتى یك قدم به عقب برنگشت و اراده او سست نشد و در پذیرش و گرفتن وحى، نیرومند بود؛ حافظ و نگهبان عهد و پیمان تو بود و در اجراى فرمانت، تلاش كرد؛ تا آن جا كه نور حق را آشكار و راه را براى جاهلان، روشن ساخت و دل‏هایى كه در فتنه و گناه فرو رفته بودند، هدایت شدند.
شنبه، 26 بهمن 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
در سوگ اسوه حسنه(2)
در سوگ اسوه حسنه(2)
در سوگ اسوه حسنه(2)

تهیه کننده : سید امیر حسین کامرانی راد
منبع : راسخون

رسول نور از زبان مولای متقین

در جای جای كتاب گرانسنگ نهج البلاغه از زبان امام علی علیه السلام در بیان ویژگیهای شخصیتی پیامبر مكرم اسلام‌صلی الله علیه و آله و سلم فرازهایی وجود دارد كه بخشهایی از آن را در ذیل آورده ایم:
1- پروردگارا! گرامى‏ترین درودها و افزون‏ترین بركات خود را بر محمد صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم، بنده و فرستاده‏ات، اختصاص ده كه خاتم پیامبران گذشته است و گشاینده درهاى بسته و آشكاركننده حق با برهان است.
[او] دفع كننده لشگرهاى باطل و درهم كوبنده شوكت گمراهان است؛ آن گونه كه بار سنگین رسالت را بر دوش كشید و به فرمانت، قیام كرد و به سرعت، در راه خشنودى تو گام برداشت؛ حتى یك قدم به عقب برنگشت و اراده او سست نشد و در پذیرش و گرفتن وحى، نیرومند بود؛ حافظ و نگهبان عهد و پیمان تو بود و در اجراى فرمانت، تلاش كرد؛ تا آن جا كه نور حق را آشكار و راه را براى جاهلان، روشن ساخت و دل‏هایى كه در فتنه و گناه فرو رفته بودند، هدایت شدند.
[او] پرچم‏هاى حق را برافراشت و احكام نورانى را برپا كرد؛ پس او، پیامبر امین و مورد اعتماد و گنجینه‏دار علم نهان تو و شاهد روز رستاخیز و برانگیخته تو براى بیان حقایق و فرستاده تو به سوى مردم است. (48)
2- قرارگاه پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم، بهترین قرارگاه و محل پرورش او، شریف‏ترین پایگاه است. در معدن بزرگوارى و گاهواره سلامت، رشد كرد؛ دل‏هاى نیكوكاران، شیفته او شد و توجه دیده‏ها، به سوى او گشت.
خدا به بركت وجود او، كینه‏ها را دفن و آتش دشمنى‏ها را خاموش كرد. با او میان دل‏ها، الفت و مهربانى ایجاد كرد و نزدیكانى را از هم دور ساخت. انسان‏هاى خوار و ذلیل و محروم، در پرتو او، عزت یافتند و عزیزانى خودسر، ذلیل شدند. گفتار او، روشن‏گر و سكوت او، زبانى دیگر بود. (49)
3- همانا خداوند، حضرت محمد صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم را در روزگارانى مبعوث فرمود كه عرب، كتابى نخوانده، ادعاى وحى و پیامبرى نداشت. پیامبر اسلام صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم با یارانش به مبارزه با مخالفان پرداخت تا آنان را به سرمنزل نجات كشاند و پیش از آن كه مرگشان فرا رسد، آنان را به رستگارى رساند؛ با خستگان، مدارا كرد و شكسته‏حالان را زیر بال گرفت تا همه را به راه راست هدایت كرد؛ جز آنان كه راه گمراهى پیمودند و در آنان، خیرى نبود. (50)
4- خداوند، محمد صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم را برانگیخت؛ گواهى دهنده، بشارت دهنده و هشدار دهنده؛ پیامبرى كه در دوران خردسالى، بهترین آفریدگان و در سن پیرى، نجیب‏ترین و بزرگوارترین مردم بود؛ اخلاقش از همه پاكان، پاك‏تر و باران كرمش، از هر چیزى بادوام‏تر بود. (51)
5- خداوند با دست پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم، شعله‏اى از نور براى طالبان آن برافروخت و بر سر راه گم‏شدگان، چراغى پرفروغ قرار داد.
خداوندا! پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم، امین و مورد اطمینان تو و گواه روز قیامت است؛ نعمتى است كه برانگیخته‏اى و رحمتى است كه به حق فرستاده‏اى.
خداوندا! بهره فراوانى از عدل خود به او اختصاص ده و از احسان و كرم خود، فراوان به او ببخش.
خدایا! بناى دین او را از آن چه دیگران برآورده‏اند، عالى‏تر قرار ده؛ او را بر سر خوان كرمت، گرامى‏تر دار و بر شرافت مقام او در نزد خود بیفزا و وسیله تقرب خویش را به او عنایت فرما و بلندى مقام و فضیلت او را بى‏مانند گردان و ما را از یاران او محشور فرما؛ چنان كه نه زیان‏كار باشیم و نه پشیمان؛ نه دور از راه حق باشیم و نه شكننده پیمان؛ نه گمراه باشیم و نه گمراه‏كننده بندگان؛ نه فریب هواى نفس بخوریم و نه وسوسه شیطان. (52)
6- پس به پیامبر پاكیزه و پاكتان، اقتدا كنید كه راه و رسم او، الگویى براى الگوطلبان و مایه فخر و بزرگى براى كسى است كه خواهان بزرگوارى باشد و محبوب‏ترین بنده نزد خدا، كسى است كه از پیامبرش پیروى كند و گام بر جایگاه قدم او نهد.
پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم، از دنیا چندان نخورد كه دهان را پر كند و به دنیا با گوشه چشم نگریست؛ دو پهلویش از تمام مردم، فرورفته‏تر و شكمش، از همه خالى‏تر بود؛ دنیا را به او نشان دادند؛ اما نپذیرفت و چون دانست كه خدا چیزى را دشمن مى‏دارد، آن را دشمن داشت. چیزى را كه خدا خوار شمرد، او خوار انگاشت و چیزى را كه خدا كوچك شمرد، او كوچك و ناچیز دانست.
همان پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم، بر روى زمین مى‏نشست و غذا مى‏خورد و چون برده، ساده مى‏نشست و با دست خود، كفشش را وصله مى‏زد؛ جامه خود را با دست خود مى‏دوخت و بر الاغ برهنه مى‏نشست و دیگرى را پشت سر خود سوار مى‏كرد.
پرده‏اى بر در خانه او آویخته شده بود كه نقش و تصویر در آن بود؛ به یكى از همسرانش فرمود: «این پرده را از برابر چشمان من دور كن» و همواره دوست داشت تا جاذبه‏هاى دنیا از چشمانش پنهان بماند و از آن، لباس زیبایى تهیه نكند و آن را قرارگاه دائمى خود نداند و امید ماندن در دنیا نداشته باشد؛ پس یاد دنیا را از جان خود بیرون كرد و دل از دنیا بركند و چشم از دنیا پوشاند و چنین است كسى كه چیزى را دشمن دارد، خوش ندارد كه به آن بنگرد یا نام آن، نزد او بر زبان آورده شود.
در زندگانى رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم، براى شما نشانه‏هایى است كه شما را به زشتى‏ها و عیب‏هاى دنیا، راهنمایى مى‏كند؛ زیرا پیامبر، با نزدیكان خود، گرسنه به سر مى‏برد و با آن كه مقام و منزلت بزرگى داشت، زینت‏هاى دنیا از دیده او، دور ماند؛ پس پیروى‏كننده، باید از پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم، پیروى كند و به دنبال او راه رود و قدم بر جاى قدم او بگذارد وگرنه از هلاكت، ایمن نمى‏باشد كه همانا خداوند، محمد صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم را نشانه قیامت و مژده دهنده بهشت و ترساننده از كیفر جهنم قرار داد. او با شكمى گرسنه از دنیا رفت و با سلامت جسم و جان، وارد آخرت شد؛ سنگى بر سنگى نگذاشت تا جهان را ترك كرد و دعوت پروردگارش را پذیرفت.
وه! چه بزرگ است منتى كه خدا با بعثت پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم بر ما نهاده و چنین نعمت بزرگى به ما عطا فرموده؛ رهبر پیشتازى كه باید او را پیروى كنیم و پیشوایى كه باید راه او را تداوم بخشیم. (53)
7- خداوند، پیامبرش را با نورى درخشان و برهانى آشكار و راهى روشن و كتابى هدایت‏گر، برانگیخت. خانواده او، نیكوترین خانواده و درخت وجودش، از بهترین درختان است كه شاخه‏هاى آن، راست و میوه‏هاى آن، سر به زیر و در دسترس همگان است. زادگاه او مكه و هجرت او به مدینه پاك و پاكیزه است كه در آن جا، نام او بلند شد و دعوتش به همه جا رسید. خداوند او را با برهانى كامل و كافى (قرآن) و پندهاى شفابخش و دعوتى جبران كننده فرستاد؛ با فرستادن پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم، شریعت‏هاى ناشناخته را شناساند و ریشه بدعت‏هاى راه یافته در ادیان آسمانى را قطع كرد و احكام و مقررات الهى را بیان فرمود. (54)

سر پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم در دامان امام علی علیه السلام

8- پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله) در تاریخ 28 صفر سال 10 هجرى در مدینه منوره چشم از جهان فرو بستند و به لقاء الله پیوستند، و این در حالى بود كه سر در سینه برادر خویش على بن ابى طالب (علیه السلام) داشتند: (و لقد قبض رسول الله...): و رسول خدا در حالى قبض روح شد كه سر بر سینه من نهاده بود و جانش در میان دستانم گرفته شد و من دستم را بر چهره ایشان كشیدم و من متولى غسل آن حضرت شدم و ملائكه مرا كمك مى‌كردند، تا آن كه او را در ضریحش به خاک سپردیم ... (55)
9 – امام علی(علیه السلام) در غم رحلت پیامبر (صلى الله علیه و آله) در حالى كه حضرت را غسل مى‌داد و كفن مى‌كرد، چنین فرمود: (بأبى أنت و أمى یا رسول الله لقد انقطع بموتك...): پدر و مادرم فداى تو اى رسول خدا! همانا با مرگ تو از نعمتى محروم شدیم كه با مرگ دیگران از آن محروم نمى‌شدیم و آن، نعمت نبوت و اخبار آسمانى بود. مصیبت تو آنقدر بزرگ است كه ما را به خاطر تمام مصیبت‌هاى دیگر تسلیت مى‌دهد و از این جهت، تو منحصر به فرد هستى و همه مردم در سوگ تو ماتم‌زده هستند و از این جهت عمومیت دارى و اگر نبود كه تو ما را به صبر امر فرمودى و از جزع و ناله نهى نمودى، سرچشمه‏هاى اشك را خشك مى‌كردیم و درد و غم ما همواره باقى مى‌بود و اندوه ما زدوده نمى‌شد و اینها نیز براى تو اندك است، ولى مرگ را نمى‌توان برطرف كرد، پدر و مادرم فداى تو باد! ما را نزد پروردگارت یاد كن و در خاطر خود نگهدار! (56)
رسول خدا (صلى الله علیه و آله) لحظاتى پیش از رحلت فرمود: (براى من كاغذ و دواتى بیاورید تا مكتوبى بنویسم كه پس از من گمراه نشوید!) در این لحظه، عمر بن الخطاب گفت: "این مرد هذیان مى‌گوید و بیمارى بر او غلبه كرده است! ما را كتاب خدا بست است!" و شعار "حسبنا كتاب الله" را سر داد كه نقض كننده فرمایش نبى اكرم (صلى الله علیه و آله) إنى تارك فیكم الثقلین... از همان مجلس ریشه گرفت.
پس از آن، در حالى كه على (علیه السلام) هنوز در حال غسل و تدفین پیامبر بود، گروهى در محلى به نام (سقیفه) جمع شدند و در امر خلافت نزاع آغاز كردند و سرانجام ابوبكر را به عنوان خلیفه برگزیده، با او بیعت كردند و این، آغاز مسیرى بود كه به نوبه خود نتایجى به همراه داشت.

پیام‏هایی به مناسبت رحلت رسول اکرم(صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم)

حضرت محمد (صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم)همواره زنده است.
مدینه ایمان، رسول رحمت را از دست داده است و مکّه توحید، محور وحدت را. اینک، خدای سبحان، رسول عزت آفرین را به جوار خویش برده و امت در سوگ آن پدر، یتیم شده است. آری، هر چندرابطه وحی، میان آسمان و زمین، و خدا و بشر قطع شده، ولی حضرت رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم همیشه زنده است؛ در اذانی که مؤذّن فریاد برمی‏آورد؛ در تشهدی که نمازگزار می‏خواند؛ در نمازی که درپهنه زمین و در ازنای زمان برپا می‏شود؛ در جهاد هر رزمنده، در خشوع هر عارف، در تعلّم هر علم‏آموز، در عدالت گستری هر حاکم و در مقاوت هر مسلمان. آیا ایستادگی مسلمانان عصر حاضر در برابر هجوم نظامی سیاسی و فرهنگی استعمار و استکبار، یادآور همان مقاومت‏های دین مداران صدر اسلام در برابر شکنجه‏های قریش و محاصره شعب‏ابی‏طالب نیست؟ آری، راه، همان راه است و پیام، همان پیام پس محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم همواره زنده است.

مدینه در سوگ نبی رحمت(صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم)

سروش، تو را استواری بخشید و بزرگ داشت، تا ندای حق تعالی را در همه سرزمین‏ها بیفشانی، تا از همه جای خاک، نهال ایمان بشکفد، و چراغ وحدانیت، همه جا را به روشنی بیاراید. تو، تن را به خدای خویش سپردی و جان را در طبق اخلاص نهادی و یک تنه در برابر دنیای کفر و باطل ایستادی. نام تو، دل‏های کافران را می‏سوزانَد، و یاد تو آرام‏بخش خاطر مؤمنان است. اینک هر چند از میان امت رفته‏ای، اما درس ایمان و وفا و جهاد و صبر که به پیروان خویش آموخته‏ای، باقی است. هم اکنون گرچه مدینه، در سوگ نشسته است، اما در رواق چشم‏های اشکبار، انعکاس جاودانگی تو پیداست. امروز، گرچه محشر غم و قیامت اندوه برپاست، لیکن این داغ جانکاه را، شکوه آیین و فروغ نامت، تسلی می‏دهد. نام تو زیور هر بامداد و شامگاه ما باد ای رسول.

بیست و هشتم صفر

ماه صفر رو به پایان است. رحلت جانسوز رسول گرامی‏اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم در بیست و هشتم، و شهادت امام هشتم در آخرین روز این ماه، ایّام اندوهبار در این ماه است. از آغاز محرم، تا عاشورا، اربعین و بیست و هشتم صفر، روز رحلت حضرت رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم سرشک غم باریده‏ایم. این غم در سوگ فرزانه‏ترین فریاد تاریخ است. مردی که برادر نور، انفجار گستره اخلاص، پاک‏تر از نسیم و شبنم، پیام‏آور رستگاری و فلاح، سرچشمه روشن آب حیات، پیام آور مهر و دین، سفیر کبیر هدایت، مکمل مکارم، و مرد میدان عدالت و ایمان بود. آری، ای رسول، ای خلاصه هستی، ای مصطفا، تو بودی که کنگره‏های کاخ‏های ستم را فروریختی، دریاچه‏های کفر را خشکاندی، خواب آلودگان زمانه را پریشان ساختی، و سند محکومیت شرک و ظلم را به امضا رساندی. پس اینک سلامی‏سبز نثارت باد ای امین.

در ماتم رسول اعظم(صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم)

امروز مسلمانان ماتم زده‏اند. امروز امت اسلام در سوگ است و شوری دگر به سر دارد. امروز دنیای اسلام را حالی دیگر است و هوایی دیگر. گویی هاله‏های ماتم و اندوه، سر تا پای وجودش را فرا گرفته است. گویی غریب شده است. گویی عقده‏ها آن چنان گلویش را می‏فشارند که دیگر تاب مقاومت در برابرقطره‏های اشکش ندارد. آری، امروزجهان اسلام عزادار است و در ماتم رسول گرامی‏خویش به سوگ نشسته است. مردی که دروازه‏های نور را به روی بشریت گشود. مردی که عطر رویش وجودش، باغستان گرانقدر توحید را به سبزه و گل و میوه آراست. مردی که شکوه و جلالش، همینه مشرکان را در هم شکست. مردی که آوازه جمالش، زیبایی را شرمگین ساخت. پیامبر را می‏گویم؛ آبشاری از نورانیت. رودی از آزادگی که در بسترزمان و زمین روان شد. یادگار بزرگ خداوند، رسول خدا، محمد مصطفی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم ، که بر او هزاران درود باد.

مراسم غسل پیامبر(صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم)

وقتی پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم از دنیا رفت، در حدود شصت و سه سال عمر داشت. پس از وفات رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم امیرمؤمنان علیه‏السلام جسد مطهر پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم را غسل داد و کفن کرد؛ زیرا پیامبر خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم فرموده بودند که نزدیک‏ترین فرد، مرا غسل خواهد داد. بر بدن پیامبر گرامی‏اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم نماز گزارد و آن بزرگوار را در همان خانه خودش به خاک سپرد. پیامبر آزادی بخش، مکتبی سازنده، با دو پایه اساسی قرآن و عترت از خویش به یادگار گذاشت تا همواره راهنمای بشریت به حق و فضیلت و سعادت باشد. هم به یُمن تلاش‏های خداپسندانه و تحول آفرین آن پیامبر حق بود که طاغوت زمانه ما نیز در هم شکست و به برکت راهبری مردی از خاندان رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم و همت مردمی‏دلباخته به قوانین اسلام، انقلاب اسلامی‏ما به پیروزی رسید و نظام جمهوری اسلامی، در این مرز و بومِ مفتخر به پیروی از محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم استقرار یافت.

امام صادق علیه‏السلام و احترام به پیامبراعظم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم

شخصی به حضور امام صادق علیه‏السلام رسید. حضرت علیه‏السلام حال او را جویا شد. گفت: خداوند به من فرزندی داده است. امام پرسید: نامش را چه گذاشته‏ای؟ گفت: محمد. امام با شنیدن این نام صورتش را به عنوان احترام نزدیک زمین آورد و گفت:محمد، محمد، محمد. آنگاه ادامه داد: خودم، فرزندانم، پدرم، مادرم، و تمام اهل روی زمین به فدای رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم . مالک، امام فرقه مالکی، می‏گوید: جعفر صادق علیه‏السلام هنگامی که نام پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم را می‏بُرد، رنگ چهره‏اش تغییر می‏یافت، تا آنجا که باز شناخته نمی‏شد. من کسی را چون او این چنین نیافتم.

فضیلت صلوات بر حضرت محمد (صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم)

خدای متعال در قرآن کریم می‏فرماید: «انّ اللّه‏ و ملائکته یصلّون علی النبی، یا ایّها الذین آمنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیما؛ خدا و فرشتگان بر پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم درود می‏فرستند.ای کسانی که ایمان آورده‏اید، شما نیز بر او درود فرستید و او را بسیار فرمان برید». در بیان فضیلت صلوات بر پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم و آل او، روایات فراوانی وارد شده است که به دو روایت اشاره می‏کنیم: امام رضا علیه‏السلام فرمود: کسی که نمی‏تواند گناهان خویش را با توبه و انابه و تحمل رنج عبادت محو کند، باید بسیار صلوات بفرستد. در روایت دیگری چنین آمده است: چیزی به اندازه صلوات بر محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم و آل او در ترازوی اعمال سنگینی نمی‏کند.

مشورت در سیره پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم)

یکی از عناصر اساسی در سیره رسول گرامی اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم ، مسأله مشورت است. دوران حکومت اسلامی نبی اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم و زندگی آن حضرت نشان می‏دهد که یکی از عوامل موفقیت پیامبراکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم در پیشبرد هدف‏های اسلامی مسئله مشورت بوده است. آن حضرت نشان داد که با مشورت و رعایت اصول و مبانی مدیریت می‏توان جامعه را در موقعیت‏های بحرانی اداره کرد و خودرأیی و خودسری را ـ که از بزرگ‏ترین آفت‏های فرهنگی و اجتماعی است ـ از ساحت اجتماع دور ساخت. آن حضرت به همگان آموخت که همه انسان‏ها، حتی آنها که از تفکر قوی برخوردارند و صاحب بهترین اندیشه‏اند، به مشورت نیازمندند و اگر خود را از مشاوره با دیگران بی‏نیاز ببینند، شکست می‏خورند. اما اگر با مردم مشاوره و رایزنی داشته باشند و شخصیت و دیدگاه‏های آنان را نادیده نگیرند و از استعدادهای آنان بهره برند، نه تنها از خطر فرورفتن در استبداد دور می‏گردند، بلکه به آرا و اندیشه‏های استوار دست می‏یابند.

توجه به حال کشاورزان در سیره رسول اکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم)

کشاورزی در فرهنگ دینی از اهمیت بسیار برخوردار است. این کار نه تنها در کلمات بزرگان دین اسلام مورد بیشترین تأکید قرار گرفته، بلکه اکثر پیامبران الهی و پیشوایان معصوم و بندگان صالح عملاً به این کار پرداخته و به آن افتخار کرده‏اند. آن بزرگان، کشاورزان را انسان‏هایی ارزشمند، متوکل، نیکوکار، صاحب پاک‏ترین و حلال‏ترین شغل‏ها و سودمند به حال جامعه معرفی کرده و در جهان آخرت، صاحب بهترین مقامات دانسته‏اند؛ زیرا نه تنها زندگی فردی هر شخص، بلکه زندگی اجتماع و ملت‏ها هم به تولیدات و محصولات کشاورزی آن جامعه وابسته است. هر جامعه‏ای که بخواهد مستقل و آزادزندگی کند و سرنوشت خودش را با دست خود رقم بزند، باید در کشاورزی استقلال داشته و بتواند محصولات مورد نیازش را خودش تولیدکند. از این رو همواره یکی از وصایای رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم به زمامداران جامعه اسلامی، توجه به حال کشاورزان بود. آن حضرت خطاب به امام علی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم فرمود: «یا علی، مبادا در حکومت تو به کشاورزان ستم شود».

نفوذ معنوی پیامبراکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم)

خوشتر آن باشد که سرّ دلبران
گفته آید در حدیث دیگران
مقام و شخصیت معنوی و آسمانی پیامبر گرامی اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم و روح بلند و والای آن گرامی نه تنها ما را شیفه خود ساخته، بلکه بسیاری از بیگانگان را بر آن داشته تا از عظمت وی سخن برانندو آن فرزانه را گرامی‏بدارند. «دکتر جان ویلیام دراپر» دراین‏باره چنین می‏گوید: «چهار سال پس از امپراطوری ژوستی نین، یعنی در سال 569(م)، در عربستان مردی به دنیا آمد که در بین تمام مردان کره زمین، بزرگ‏ترین نفوذ را در نوع بشر داشت و او محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم بود».

پیامبراکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم) از دیدگاه دانشمند مسیحی

«بک خوری»، دانشمند مسیحی، رسول گرامی اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم را انسان یگانه و بی‏نظیری می‏داند و چنین می‏گوید: «این است محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم ، بزرگ‏ترین بزرگان دنیا. چشم روزگار دیگر مانند او را نخواهد دید. دین مقدس او کامل‏ترین ادیان است. شریعت مقدس آن جناب حاوی مسایل علمی، اجتماعی، ادبی و تشریعی است. پیغمبر اسلام، مردم را به نام مبارک خداوند به دین خود دعوت کرده است... محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم بزرگ‏ترین بزرگان گذشته و آینده کره زمین است. او به خوبی توانست از مردم وحشی و پراکنده عرب، ملتی یگانه و یگانه‏پرست تشکیل دهد و جهان آن روز را مسخر کند و بزرگ‏ترین دیانتی که مشتمل بر تمام حقوق و واجبات و اصول داد و ستد مردم بر اساس مترقی‏ترین و کامل‏ترین قوانین جهان باشد، بیاورد».

پیامبراکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم)در نگاه کشیش بوسفورت اسمیت

«کشیش بوسفورت اسمیت» رسول گرامی اسلام را قانونگذاری والا دانسته و درباره آن گرامی چنین اظهار نظر می‏کند: «محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم وضع اجتماعی زن را ترقی داد. او را از قیمومیت استبدادی خویشاوندان یا آقا و شوهرش نجات داد و قانونی در مقابل بدرفتاری‏های شوهران آورد و جلوی زنده به گور کردن دختران را که در دوران جاهلیت رسم بود، گرفت. این تنها نبود؛ زیرا علاوه بر این که برای تعدد زوجات شروط بسیاری قایل شد، نوعی مقررات اخلاقی وضع کرد که روابط زن را در اجتماع طوری ترقی داد که تاکنون نظیر آن در عالم پیدا نشده و طبقه‏بندی‏های اجتماع را ـ که موجب عدم ترقی افراد در جامعه‏ها و فخر و مباهات بی‏معنی به یکدیگر است ـ در کشورهای اسلامی از بین برد».

پیامبراکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم)و رفق و مدار

مدارا از اصولی است که در سیره اجتماعی رسول اکرم(صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم) اهمیت بسیاری دارد و مایه قوام و دوام مناسبات صحیح اجتماعی است. برخوردهای از سر رفق و ملایمت و به دور از درشتی و خشونت آن حضرت، در معاشرت‏های اجتماعی، سازنده‏ترین عنصر در اصلاح جامعه و روابط و مناسبات اجتماعی بود. آن گرامی‏از سخت‏گیری‏های بی موردو خشونت‏های نابجا پرهیز داشت و هرگز برای پیشبرد مقاصد اجتماعی خویش در میان مسلمانان، از حرکت‏های تند و خشونت‏آمیز بهره نگرفت. او همان طور که مأمور به برپایی واجبات بود، مأمور به رفتاری از سر مدارا بود و می‏فرمود: خداوند متعال، همان گونه که مرا به برپایی واجبات امر کرده، به مدارا با مردم نیز امر کرده است. آری آن حضرت با همین مدارا توانست جامعه را متحول سازد و با ملایمت، دنیای مردم و آخرت آنان را اصلاح کند و جامعه را به سوی کمال و سعات سوق دهد.

پیامبراکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم)و تکریم کودک

از مسایل مهم در سیره اجتماعی پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم ، تکریم کودکان است. تأکید آن رسول کرامت صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم ، بر احترام فرزندان و برخوردهای احترام‏آمیز با آنان، برای این است که شرافت ذاتی آنها سرکوب نشود و انسان‏هایی رشد یابند که کرامتشان آنان را سالم، صالح و قائم به حق بار آورد رفتار پسندیده و گرامی‏داشتن کودکان است که آنها را افرادی مستقل، آزاده، با شرافت و صاحب فضیلت می‏سازد. اگر کودک کرامت دید و شخصیت حقیقی‏اش را پاس داشتند، راستگو، پاک طینت، نیک‏اندیش و با فضیلت بار می‏آید و چنانچه مورد تحقیر و اهانت قرار گیرد، رشد فضایل در او متوقف شده، به انحراف و کجی می‏گراید. از این رو پیامبر اکرم(صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم) فرمود: وقتی نام فرزندتان را می‏بَرید او را گرامی بدارید و جای نشستن را برای او توسعه دهید و احترامش کنید و نسبت به او رو ترش نکنید.

خوشرویی پیامبراکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم)

جدی بودن رسالت و سنگین بودن بار مسئوولیت، مانع از خوشرویی رسول گرامی‏اسلام نمی‏شد. ایشان هرچند غمین بودند، آثار آن را ظاهر نمی‏کرند و همواره متبسم و خندان بودند. خنده حضرت ملایم و بیشتر به صورت تبسم و لبخند بود و به کسانی که جدی بودن را در اخم کردن و خشونت چهره می‏دانستند، می‏آموخت که مؤمن باید خندان باشد. حضرت رسول(صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم) نه تنها متبسم بود که با دوستان و اصحاب خود شوخی نیز می‏کرد؛ هر چند این شوخی‏ها بسیار ظریف و در چارچوب معقولی بود و از حدود عفاف و اخلاق خارج نمی‏شد. در حقیقت همین خوش رویی و اخلاق والا بود که مردم را شیفته حضرت کرد و از مردمانی وحشی که دختران خود را زنده به گور می‏کردند، امتی یگانه و مردمی‏مهربان که برادروار با هم می‏زیستند پدید آورد. درود فرشتگان بر روان آفتابی رسول گرامی‏اسلام باد.

سیرت پیامبراکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم)

بدون شک آنچه رسول گرامی‏اسلام را یگانه می‏کرد سیرت آن فرزانه تاریخ بود. قرآن کریم اشاراتی گذرا به این سیرت برجسته می‏کند که با تأمل در آنها و مطالعه آنچه مورخان در این باب گفته‏اند، می‏توان تصویری نسبتا دقیق از سیرت آن حضرت ترسیم کرد. اگر ما نتوانیم به صورت، محمدی شویم، بی‏شک می‏توانیم به سیرت محمدی شویم. نه تنها می‏توانیم، که باید بتوانیم و محمدی بشویم. قرآن کریم صریحا می‏فرمایدکه محمد(صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم) الگویی نیک برای مسلمانان است و هر کس خواهان خیر دنیا و آخرت باشد، باید بکوشد او و حرکاتش را نصب‏العین خود قرار دهد و همواره در پی محمدی شدن باشد.

گذشت پیامبراکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم)

رسول گرامی اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم هرگز در پی انتقام گرفتن از دشمنان خود و کینه کشی نبود. برعکس، پس از دست یافتن بر آنها و تسلط بر شبه جزیره و فتح مکه آنان را بخشود و دست به مقابله‏به‏مثل نزد. ابوسفیان فرمانده مشرکان در جنگ‏های بدر و احد و احزاب بود، از فکر و ثروت خود برای نابود کردن دعوت محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم مایه می‏گذاشت، اندک تردیدی در مبارزه با محمد(صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم) نداشت و هر جا سخن از توطئه بود، حضور داشت. همسرش هندنیز از مشوقان او و دشمنان پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم بود. همو بود که وحشی را تشویق کرد تا حمزه سیدالشهدا را در جنگ احد بکشد و در عوض حکم آزادی خود را دریافت کند. همین هند بود که همراه با چند زن دیگر در جنگ احد شرکت کرد و مشرکان را به مبارزه با محمد(صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم) برمی‏انگیخت و پس از به شهادت رسیدن حمزه پهلویش را شکافت و جگرش را بیرون کشید. ولی پیامبر خدا در برابر این همه کینه توزی چه کرد؟ همین که مکه را فتح کرد، اعلام کرد هر کس در خانه خود بماند درامان است. هر کس به خانه خدا برود در امان است و هر کس به خانه ابوسفیان برود، نیز در امان است.

مساوات در سیره پیامبراکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم)

مساواتی که اسلام مقرر داشته و پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم آن را به فعلیت درآورده است، در تاریخ بشر بی‏نظیر است. در منطق قرآن کریم، انسان‏ها همه از یک سرچشمه و فرزندان یک پدر و مادرند وفرقی میانشان نیست.
پیش قرآن بنده و مولا یکی است
بوریا و مسند دیبا یکی است
این مساوات برخاسته از منطق قرآن را به تمام معنی در زندگی پیامبر(صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم) می‏بینیم، از منظر پیامبرِ عدالت، همه افراد مانند دندانه‏های شانه مساویند و هیچ مزیتی بر یکدیگر جز تقوا ندارند. آن گرامی حتی در نگاه کردن به اصحاب، مساوات را پاس می‏داشت. از امام صادق علیه‏السلام نقل شده است که مجلس وی چنان بود که هیچ تفاوتی میان او و اصحابش دیده نمی‏شد؛ در حلقه‏ای میان اصحاب می‏نشست تا هیچ برتری وجود نداشته باشد. آری، تلاش پیامبر خدا(صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم) در دوران 23 ساله رسالت بر آن بود که مردمان را با شیوه مساوات آشنا کند و کلیه فضلیت‏های بی‏اساس را که با فطرت انسانی بیگانه است بسوزاند و محو کند و چنین کرد:
امتیازات نسب را پاک سوخت
آتش او این خس و خاشاک سوخت

پیامبراکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم)و سفارش به وحدت

در گستره گیتی، واژه دل‏انگیز وحدت ستاره وار می‏درخشد و درخشش هستی‏آفرین آن، زوایای آفرینش را زیب و زینتی خاص می‏بخشد. وحدت و یکپارچگی اثر معجزه‏آمیزی در پیشرفت اهداف و سربلندی و پیروزی اجتماعات دارد. در نقطه مقابل آن، آهنگ شوم افتراق و اختلاف، همواره ارمغانی جز ویرانی و تباهی و مرگ نداشته است. از این رو در گفتار پیامبر گرامی‏اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم با تعبیرهای جالب توجه و عمیق نسبت به مسأله وحدت و برادری ترغیب شده و از هرگونه پراکندگی و تفرقه نهی شده است. آن حضرت در این زمینه فرمود: افراد با ایمان نسبت به یکدیگر همانند اجزای یک ساختمان‏اند که هر جزئی از آن، جزء دیگر را محکم می‏کند؛ و نیز فرمود: مؤمنان هم چون یک روحند. بدان امید که سخنان گوهربار رسول مهر را همواره آویزه گوشمان قرار داده، برای گسترش، وحدت و انسجام امت اسلام بیش از پیش تلاش کنیم.

روایات پیامبراکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم)

* انسان در دین خود از دوستش تأثیر می‏پذیرد. پس لازم است که هر یک از شما در انتخاب دوست دقت کنید.
*کسی که به حقوق او توجه داری ولی او به حق تو توجه ندارد، رفیق خوبی نخواهد بود.
*بهترین خانه‏های شما خانه‏ای است که در آن به یتیمی احسان شود و بدترین خانه‏ها خانه‏ای است که در آن نسبت به یتیمی بدرفتاری و ستم شود.
*جوان بخشنده زاهد نزد خداوند محبوب‏تر از پیرمرد عابدی است که بُخل بورزد.
*خداوند دوست دارد بنده‏اش در طلب حلال سختکوش باشد.
*بهترین صدقه آموختن دانش و تعلیم آن به برادر دینی است.
*بالاتر از هر کار نیکو، نیکیِ دیگری است تا این که شخص در راه خدا کشته شود. آن زمان که در راه خدا شهید شد، بالاتر از آن نیکویی وجود ندارد.
*خوشا به حال کسی که از زیادگویی پرهیز کند و زیادی مال خود را در راه خدا انفاق نماید.
*در طلب دنیا معتدل باشید زیرا به هر کس هر چه قسمت اوست می‏رسد.
*روز قیامت هیچ کس قدم از قدم برنمی‏دارد مگر این که چهار چیز از او پرسیده شود:
* از عمرش که در چه راهی گذارند؛ از جوانیش که چگونه و در چه راهی سپری کرد؛ از مال و ثروتش که از کجا به دست آورده و در چه راهی مصرف کرده؛ از محبت ما خاندان.

وصاياي پیامبراکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم)به امير مؤمنان علي عليه السلام

1. الصبر علي الدنيا؛ به علي عليه السلام امر فرمود تا در سختي دنيا صبور باشد. دنيا حامل مشکلات و مصائبي براي امام مؤمنان عليه السلام بود و مقدرات سخت و شکننده و حوادث سهمگيني براي وي آماده کرده بود.
2. و بحفظ فاطمه؛ يعني پيامبر صلي الله عليه و آله علي عليه السلام را به حفظ و نگهداري فاطمه سلام الله عليها امر کرد و گويا با چشمانِ غيب‌بينِ خود ملاحظه مي‌کرد که چه فاجعه‌اي روي خواهد داد و مشاهده مي‌کرد بيت فاطمه را هتک مي‌کنند و انواع اذيت‌ها، آزارها و ضرب و شتم‌ها را در مورد او اعمال مي‌نمايند؛ از اين رو او را به حفاظت فاطمه عليها السلام توصيه کرد.
3. و بجمع القرآن؛ ديگر اينکه قرآن را جمع کند تا چيزي از آن از دست نرود و ضايع نگردد. چه بسا کساني بودند که دوست داشتند قرآن، متفرّق باشد تا شايد قسمت يا قسمت‌هايي از آن باقي نماند و يا از بين برود و در نتيجه به مراد و مقصود خود نائل گردند. به راستي کساني‌ که بهترين يادگار پيامبر را ـ که خود شنيده بودند رسول خـدا او را پارة تـن خود مي‌ناميـد ـ از بين بردند چه باکي داشتندکه قرآن يا دست کم قسمتي از آن را از بين ببرند.
4. و بقضاء دينه؛ پيامبر به علي عليهما السلام وصيت فرمود که ديون وي را ادا کند.
5. و بغسله؛ و نيز وصيت کردند که امير المؤمنين وي را غسل دهد تا مبادا کسي تصور کند که غسل، ويژه‌ی ديگران است و پيامبر اکرم بدان نياز ندارد؛ از اين رو به اين موضوع به طور خاص وصيت کردند.
6. و بحفظ الحسن و الحسين؛ از ديگر مواد وصيت آن حضرت اين بود که علي عليه السلام از حسن و حسين کمال محافظت را بنمايد و نگذارد که آن دو عزيز پيامبر و دو ريحانه‌ی رسول خدا صدمه‌اي ببينند و کسي به آنها ظلم و ستم کند. و چه گويم که اميرالمؤمنين عليه السلام تا چه حد موفق شد که از آن دو عزيز پيامبر نگهداري کند و نگذارد که مورد ظلم و ستم قرار بگيرند.

نماز آخرين كلام پیامبراکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم)

جابر بن عبدالله مي‌گويد: کعب الاحبار از عمر پرسش‌کرد: «آخرين سخن پيامبر چه بود؟» او گفت: «از علي عليه السلام بپرس!» کعب به نزد حضرت علي عليه السلام آمد و همين پرسش را از آن حضرت نمود. علي عليه السلام فرمودند: اسندت رسول الله الي صدري فوضع رأسه علي منکبي فقال: الصلاة الصلاة
پیامبراکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله وسلم)را به سينه خود گرفتم پس سر مبارکشان را بر دوش من گذاشتند و فرمودند: نماز، نماز.

پی نوشتها:

48. نهج‏البلاغه، ترجمه محمد دشتى، خطبه 72.
49. همان، خطبه 96.
50. همان، خطبه 104.
51. همان، خطبه 105.
52. همان، خطبه 106.
53. همان، خطبه 160.
54. همان، خطبه 161.
55- نهج البلاغه، فیض الاسلام: خطبه 88 .
56- نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه 226.

منابع:
1.فروغ ابدیت، آیت الله جعفر سبحانی، جلد2
2. سیری گذرا در سیره‌ی رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) ، آیت الله کریمی جهرمی
3.آموزه‏هايى از واپسين روزهاى حيات پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم، عبدالكريم پاك‏نيا
4.راز انكار رحلت پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) ، یوسف بوشهرى
www.payambarazam.ir.5.
www.hawzah.net.6.
7. www.porseman.net




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.