محسن غلامحسین كهوری (2)
چكیده
تحولات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... در نیمهی دوم قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یكم كه در كشور عراق به وقوع پیوست؛ ادیبان این خطّه را بر آن داشت تا گوشهای از این تحولات را در آثار خویش به نمایش بگذارند. «آمال زهاوی،» یكی از این ادیبان متعهد و از چهرههای درخشان ادبیات معاصر كشور عراق در قرن كنونی است كه اصل و نسب وی، ریشه در خاك ایران دارد. وی با خلق آثار ارزشمندی در زمینهی ادب پایداری، روح امید و مقاومت را در كالبد جامعهی خود دمید تا مخاطبین وی، واقعیتهای جامعهی عراق را درك كنند. رنگ باختن و یا از بین رفتن فرهنگ عربی- اسلامی در كشور عراق، عدم آشنایی نسل امروز از این ارزشها برای رستن از وضعیت نابهسامان جاری، ایجاد بارقهی امید در هموطنان خود، پاسداری از پیروزیهای به دست آمده، دعوت به مقاومت برای رسیدن به اهداف متعالی و آرمانهای انسانی، مقایسهی وضعیت كنونی كشور عراق با گذشته، آگاهی بخشیدن به نسل امروز و آینده از حوادث مختلف در كشور عراق و دیگر كشورهای عربی، از جمله دلایلی است كه این شاعر دردمند را بر آن داشته تا آثار خویش را در این نوع ادبی به نگارش درآورد.1- مقدّمه
«ادبیات مقاومت (2)، به مجموعه آثاری اطلاق میشود كه از زشتیها و پلشتیهای بیداد داخلی یا تجاوزگر بیرونی، در همهی حوزههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، با زبانی هنری (ادیبانه) سخن میگوید. برخی از این آثار، پیش از رخ نمودن فاجعه، برخی در میان جنگ یا پس از گذشت زمان- به نگارش «تاریخ» آن میپردازند» (شكری، 1366: 10). ادبیات مقاومت، زمانی مفهوم پیدا میكند كه پای تودهی مردم، اجتماع و ملتها در میان باشد. میتوان گفت ادبیات مقاومت در شرایطی چون استبداد داخلی یا خارجی، حمله و هجوم بیگانگان، اشغال سرزمین به وسیلهی دولتی بیدادگر، سربرمیآورد و مردم را به مبارزه در برابر ظلم و دفاع در برابر هجوم، ترغیب میكند.رایجترین نوع ادبیات مقاومت، شعر است. شعر مقاومت از ویژگیهایی برخوردار است كه میتوان مهمترین آنها را چنین برشمرد:
«1- شعری پیشرو و پیشتاز تحولات جامعه 2- شعر تودههاست 3- داشتن چهرهای خشن و جنگطلب در ظاهر 4- بهرهمند از نماد، رمز و استعاره 5-داشتن نگاهی جزئینگر و ریزبین نسبت به پدیدهها 6-ستایش شهیدان و جان باختگان 7- شعری محرّك و پویا و منتقد نسبت به وضعیت ناهنجار كنونی 8-فراتر از زمان و مكان خاص 9- القاء كنندهی امید به آینده، پیروزی موعود و دعوت كننده به مبارزه همگانی در برابر بیداد» (محمدی روزبهانی،1389: 27-29).
امروزه ادب پایداری و شعر مقاومت كه یكی از مهمترین بخشهای ادبی، فرهنگی، و تاریخی هر ملتی را تشكیل میدهد، در كشورهای عربی؛ به ویژه در فلسطین و عراق، نقش بسیار برجستهای را ایفا میكند. ظهور این نوع ادبی در این كشورها، بهویژه در قرن بیستم، با جریان اشغال بسیار اهمیّت پیدا كرده است.
بدون شك كشور عراق یكی از كشورهایی است كه در نقطهی مركزی این دایره قرار میگیرد. این كشور از زمان استیلای مغول در سال 656 ه، تا به امروز با چالشهای بسیاری از جمله: سلطه عثمانیها، حاكمیت استعمار بریتانیا، حكومت دیكتاتوری صدام، جنگ علیه ایران، جنگ علیه كویت، اشغال آن به وسیلهی ارتش آمریكا و هم پیمانانش در سال 2003م و... رو بهرو بوده است.
بدون شك قربانیان این حوادث، بیشتر زنان و كودكانی بودند كه نه تنها این وضعیت ناگوار را در زمان حكومت دیكتاتوری صدام چشیدهاند؛ بلكه بار سنگین اشغال، تا به امروز شانهی آنان را در هم شكسته و آنان را سخت ناتوان كرده است. «شرایط زنان عراقی نه تنها بهتر نشده؛ بلكه وضعیت آنها بسیار دشوارتر و ناامنتر از قبل شده. آنچه كه امروزه در عراق شاهدیم، وضعیت ناامنی است كه اصلاً قابل مقایسه با رژیم صدام حسین یا حتی ماههای اول بعد از سقوط رژیم وی نیست و انگار این جنگ، جنگ علیه زنان عراقی بود» (اعلم، 1385: 7).
اشغال عراق و حوادث پس از آن، تأثیر شدیدی از نظر روحی و عاطفی بر روی زنان این خطّه؛ به ویژه زنان شاعر و ادیب گذاشت؛ به طوری كه برخی از آنها به انزوا گراییدند و عدهای دیگر مانند وفاء عبدالرزاق (3)، سهام جبّار (4) و... ، در كشورهای مختلف بهدور از وطن زندگی را به سر میبرند و گروهی دیگر نیز، مانند بشری البستانی (5)، آمال الزهاوی و... با وضعیت موجود، پا به پای مردان و در بعضی مواقع با نامهای مستعار ادبی در مقابل استبداد، مقاومت میكنند. این زنان همواره، وظیفهی خود را در برهههای مختلف اجتماعی، سیاسی و تاریخی؛ به عنوان ركنی از اركان اصلی جامعه نشان دادهاند. بدون شك اگر نقش زنان ادیب معاصر كشور عراق در این عرصه بیشتر از مردان نباشد، همسنگ و همپای آنهاست. حضور گستردهی آنان در مسائل سرنوشتساز مختلف جامعه و مشاركت آنها در این امور مهم قابل ملاحظه است و مسائلی از این قبیل در آثار آنها متبلور میشود.
خطّهی عراق، تاكنون زنان ادیب بسیاری را در آغوش خود پرورده است كه شهرت ادبی بعضی از آنها در كشور ما بسیار كمرنگ است؛ مانند: «سهام جبّار، آمالالزهاوی، بشری البستانی حیاة النهر، زهور دكسن، ساجدة الموسوی، عاتكة الخزرجی، لمیعة عباس عمارة، سهام الناصر، حیاة جاسم محمد، ریم قیس كبة، میّ مظفر، وفاء عبدالرزاق، ماجدة سلمان محمد و »... (معجم البابطین للشعراء العرب المعاصرین، 1995: ج1 تا ج8).
آمال زهاوی، یكی از زنان ادیب، متعهد، برجسته و صاحبنظر در عراق است كه تصویری از روزگار خویش را در اشعار خود منعكس كرده و در پیش بردن ادبیات زنان این كشور نقش بسیار فعالی داشته است. وی در توصیف اشعار انقلابی خود اینچنین بیان میكند: «در سرتاسر تجربهی شعری خود، من لحظهای هم در انتشار چیزی كه مینویسم تردید نكردهام و تا زمانی كه به آنچه مینویسم اعتقاد داشته باشم، از انتشار آن بیم ندارم» (سرسم، 2010: www. mawtani. Com).
1-1- بیان مسئله
با اشغال عراق در سال 2003م به وسیلهی امریكا و هم پیمانان او، كشور عراق وارد مرحلهی جدیدی از حوادث شد؛ زیرا این حوادث باعث به غارت رفتن ثروت ملی و همچنین افزایش ناامنی، ترس، كشتار و... در عراق شد. این وقایع، تأثیر شگرفی بر روحیهی طبقهی روشنفكر عراق؛ به ویژه طبقهی شاعران گذاشت؛ بنابراین آثار این طبقه بیشتر صبغه پایداری و انتقادی و اعتراضی به خود گرفت. آمال زهاوی، شاعر مقاومت عراق، هم سو با پیامدهای ناگوار اشغال، به سرایش شعر پایداری پرداخت. پژوهش حاضر بر آن است تا وجوه بارز و متمایز شعر مقاومت عراق را با تكیه بر چند دفتر شعری از «آمال زهاوی» و همچنین دلایل روی آوری این شاعر متعهد به شعر مقاومت و به خدمت گرفتن آثار ادبی خویش در این نوع ادبی را تحلیل و بررسی كند.2-1- پیشینهی پژوهش
«آثار شعری آمال زهاوی در جهان عرب به شهرت بسزا رسیده و تعدادی از آنها به زبانهای دیگر نیز ترجمه شده است» (عبید، 2002: 200) پژوهشگران معاصر عراق و عرب، به بررسی آثار وی در زمینههای مختلف از جمله نقد، تحلیل، و... پرداختهاند كه میتوان به آثار زیر اشاره كرد:ملامح الأنثی فی شعر آمال الزهاوی به قلم: دكتر بشری البستانی (2012م)، آمال الزهاوی الشاعرهی الرمزیة: عیسی فتوح (2007م)، الامبراطورة آمال الزهاوی: جواد الحطاب (2011م)، بعض النتاج الشعری النسوی فی العراق منذ اطلالة القرن العشرین علوان السلمان (2011 م)، آمال الزهاوی شاعرة صدمتها حرب العراق: ماجد السامرایی (2009م)، المعذب فی الشعر العراقی: لؤی شهاب العانی (2005م)، معجم الشعراء الناظمین فی الحسین (ع): محمد صادق الكرباسی (1999م)، الامام علی (ع) فی مواكب الشعر والشعراء: حبیب كشاورز (1389ش،) تاریخ الأسرة الزهاویة و مكانتها بین المجتمع البغدادی و العراقی و الاسلامی: جمیل الزبیدی نویسنده عراقی (2011م).
تاكنون در ایران كار پژوهشی پیرامون آثار این شاعر، اعم از مقاله، كتاب، پایان نامه انجام نشده است؛ از این رو، این جستار كه بضاعتی مزجات بیش نیست، اولین تحقیق در مورد شعر آمال زهاوی به شمار میآید و امید است كه این پژوهش، زمینه ساز پژوهشهای مؤثرتر واقع شود.
3-1- اهمیّت و ضرورت پژوهش
نگارندگان با مشاهدهی فهرستی از پژوهشها كه در زمینهی ادبیات پایداری نگاشته شده، دریافتند كه اكثر این تحقیقات مربوط به سرزمین فلسطین میباشد. ما در این گفتار در پی نفی نقش فلسطین نیستیم؛ اما مشكلات كنونی كه برای مردم كشور عراق پیش آمده، كمتر از مسائل فلسطینی نیست؛ از این رو این تحقیق، این انگیزه را برای صاحبان قلم در زمینهی ادبیات پایداری ایجاد میكند كه جای برای تحقیق در زمینهی شعر شاعران زن كشور عراق بسیار باز است و زنان شاعری هستند آنطور که میبایست حق آنها در زمینهی ادبیات پایداری به جای آورده نشده و شهرت ادبی آنها در كشور ما بسیار گمنام است؛ از طرف دیگر، آمال زهاوی شاعر زندهای است كه این مسائل را روزانه با چشم باز رصد میكند و با برخورداری از احساسات صادقانه همراه با آموزههای قرآنی، آثار بینظیری در زمینهی شعر مقاومت از خود به یادگار میگذارد؛ به همین دلیل بر آن شدیم اشعار وی را از این حیث مورد بررسی قرار دهیم و به كشف جلوههای ادبیات پایداری در شعر وی بپردازیم.2- بحث
1-2- زندگینامهی آمال زهاوی و آثار ادبی وی
آمال، فرزند عبدالقادر در سال (1365ه/ 1946م) در بغداد در خانوادهای كه بیشتر افراد آن اهل علم هستند، پرورش یافت. آمال، از جمله شخصیتهای ایرانی- عراقی است كه نسب نیاكان وی به خاك ایران میرسد؛ اما خود او در محیط كشور عراق متولد و پرورش یافته است. «نسبت وی به احمد بابان الزهاوی منتسب به شهر زهاو، از توابع استان كرمانشاه ایران میرسد» (الخیاط، 1970: 37). «جمیل صدقی زهاوی، شاعر بزرگ معاصر عرب، عموی پدر آمال و أمجد زهاوی شاعر معاصر عراق، عموی خود آمال محسوب میشود» (المطبعی، 1995: 21)؛ از این رو، زهاوی در محیطی پرورش یافت كه شعر با اكثر آنها آفریده شده و موهبت شعری در درون آنها فطری است؛ چنانچه خود میگوید: «سخن از شعر روزانه پیرامون من جاری است و كتابهای زیادی به خصوص كتابهای شعر، در كتابخانههای خانوادهام وجود دارد. من شعر میخواندم؛ در حالی كه داشتم حروف ابجد را تهجّی میكردم» (محمد الكرباسی، 1999: 64).«آمال، تحصیلات خود را تا دبیرستان در یكی از مدارس شهرك اعظمیه بغداد به پایان رساند و بعد از آن وارد دانشگاه بغداد در رشتهی زبان و ادبیات عرب شد» (فتوح،2007:www.albaath.news.sy). او بعد از فارغالتحصیل شدن از دانشگاه، در مجلات و روزنامههای مختلف ادبی عراق و سوریه از جمله: الطلیعة، البعث، الشعب العراقی، و مجله الف باء كه وی یكی از موسّسان آن بوده، مشغول به كار شد. سپس شركت عشتار «للطباعة والنشر» را در بغداد تأسیس كرد و توانست بعضی از مؤلفات و آثار ارزشمند خود را در این زمان به چاپ برساند. «آمال، سرودن شعر را از زمان نوجوانی (در سن سیزده سالگی) آغاز نمود. زهاوی، در ابتدا شعر را در قالب عروضی میسرایید و سپس به شعر نو روی آورد، و حال آنكه از كلمات جبران خلیل جبران و جبرا ابراهیم جبرا بسیار تأثیر میپذیرد» (محمد الكرباسی، 1999: 64). این ادیب معاصر كشور عراق، در طول زندگی علمی خود به تألیف آثار متعددی در زمینهی نظم و نثر دست زده است؛ از جمله میتوان به این آثار اشاره كرد:
الفدایی والوحش- 1969م، الطارقون بحارالموت- 1970م، دائرة فی الضوء- دائرة
فی لظلمة- 1975م، التداعیات- 1982م، یقول قسّ بن ساعدة- 1986م، إخوة
یوسف- 1979م، الشتات- 2000م، آبار النقمة- 2009م، نجمة سومریة- 2009م.
زهاوی دارای تعدادی مجموعه شعری دیگر است كه هنوز به چاپ نرسیدهاند؛ از جمله: من فیوضات آمال الزهاوی، تباریح بنی عذرة، أزهار اللوتس و همچنین دارای تعدادی داستان كوتاه و مقاله و تحلیل شعری میباشد كه در مجلههای مختلفی عربی به چاپ رسیده است.
2-2- جلوههای پایداری در شعر آمال زهاوی
از دغدغههای اصلی زهاوی كه امروزه بسیار از آن رنج میبرد و در اشعار وی پیوسته به چشم میخورد، از بین رفتن شكوه و عظمت گذشتهی تمدن عراق است. فروپاشی گذشتهی درخشان عراق در روزگار كنونی، امری است كه منجر به از بین رفتن فرهنگ اصیل اسلامی كشور عراق، غفلت مردم از سرنوشت خود، عقب ماندگی اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، بیعدالتی، درگیری، نفاق، ریا، شده است؛ تا جایی كه دروغ، شعار و حرف بر مسند راستی، حقیقت و عمل تكیه زدهاند و خود را به گونههای مختلف میآرایند تا روز به روز، زرق و برق آنها بیشتر شود:«فی هذا العصر المقلوب، اشتبكت فینا الاسماءُ /أیُّ الألوانِ ستَبلسُها الحرباءُ /تنتفخُ
الكذبةُ حتّی تغدو جّسَّداً و رقیّاً/ ویكونُ لها صوتٌ و نداءٌ» (الزهاوی، 1982: 58).
ترجمهی ابیات: در این عهد وارونه / نامها در بین ما به هم آمیخته شدهاند / كدام رنگها را آفتاب پرست (نماد انسانهای چند شخصیتی) بر تن خواهد كرد / دروغ گسترش مییابد تا اینكه به پیكری دلربا مبدل میشود و حال آنكه این دروغ، طبلی توخالی است.
مهمترین شناسهی شعر آمال زهاوی، عنصر تعهد است. زهاوی در این دوران خود را چون مشعلی، منبع نور برای هدایت مردم وطنش میداند كه تلاش میكند آنها را از وحشت تاریكی شب و گم شدن در راه نجات دهد. او با خطر حوادثی كه سعی در نابود كردن او و آن مشعل فروزان دارند، آشنایی كامل دارد و هرگز در برابر آن سر به زانو نمیآورد و راه جنبش، پویایی و مقاومت را درپیش گرفته كه رهرو این راه با تمام مصیبتها خو گرفته است؛ زیرا كه راه مبارزه، راهی است كه هر قدم آن با حوادث جدید روبهرو است و گویا این بلاها همیشه انسان مبارز را همدم خود میدانند:
«أنا هاجسُ النورِ فی الظُلمات/ تذكرّتُ لم تستكنّ الریاحُ بجسمی /و لم أستكنّ بها/ طَریقی التَوثّب / أنا بنتُ هذی العواصف أدمنتُ كلَّ العذابات / أم أنها أدمنتنی؟ ( » همان: 25).
ترجمه ابیات: من اندیشهی روشنایی در تیرگیهام / به یاد آوردم كه بادها در تن من پناه نجستند و من هم در تن بادها پناه نجستم / شیوهی من، جست و خیر كردن است/ آیا من فرزند این تند بادها نیستم كه با همهی سختیها خو گرفتم یا آنها با من خو گرفتهاند؟
اینك به بررسی مهمترین جلوههای ادبیات مقاومت در اشعار آمال زهاوی میپردازیم. شایان ذكر است جلوههای مقاومت در شعر این شاعر، شامل عناوین زیر است:
1-2-2- دعوت به قیام و پایداری
«دعوت به قیام، ایستادگی و ایثار و تداوم مبارزه، روح ادب پایداری است. آثاری كه دارای این ویژگی باشند به رجز نزدیك میشوند» (سنگری، 1389: 65). به بیان دیگر، میتوان دعوت به پایداری را یكی از پایههای ثابت و عنصر برانگیزانندهی شعر مقاومت برشمرد. روحیهی استعمار ستیزی آمال زهاوی و خصلت ظلم ستیزی وی با جریانهای ضد آزادی و مقاومت، پیوسته در خلال چكامههای انقلابیاش خروشان و برجسته است. وی در شعر «الریاح الأربع للمعركة» با ملت خود با بیانی سرشار از ترغیب، اینگونه سخن میگوید:«یا شعبی فی قلبِ ریاحِ / البارودِ الأربع / قاوِم كلَّ جّرادِ الأرضِ/ ولا تَركَع /
ستَظلّ تُرفرفُ قُمصانُ الدم» (الزهاوی، 1970: 14).
ترجمهی ابیات: ای ملت من در قلب بادهای چهارگانه باروت (شدت)/ در برابر
همهی ملخهای زمین پایداری كن/ و هرگز سر به زانو نیار ( تسلیم نشو /) كه به زودی پیراهنهای خونین به اهتزاز درخواهد آمد. (اشاره به انتقام)
زهاوی، ملت خود را به پایداری علیه ستمگران فرا میخواند و آنها را به اتحاد، تشویق میكند. وی از آنها میخواهد كه هرگز تسلیم دشمن نشوند؛ به عبارت دیگر، شاعر پیروزی را در اتحاد و زیر بار نرفتن ظلم میبیند. ابیات بالا كه تصویری برگرفته از قرآن كریم (6) است، تداعیگر این اندیشه است كه مستبدان، همیشه در طول تاریخ در پی چپاول كشورهای ضعیف بودهاند. این مضمون در اشعار دیگر شاعران عراق نیز، به طور واضحتر به چشم میخورد؛ چنانچه یحیی السماوی (7) شاعر مقاومت معاصر عراق، استكبار را در قطعهی زیر چنین به تصویر میكشد:
«كلُّ الجّرادِ البشریِ الآنَ فی بغداد/ فیا جِیاعَ الرافدین إتّحدوا/ و نَظِّفوا الحقلَ من الجّراد/ كی لا یجوعَ فی الغد الأبناءُ والاحفادُ» (السماوی، 2006: 107).
ترجمه ابیات: تمام ملخهای بشری اكنون در بغداد هستند / پس ای گرسنگان سرزمین عراق با هم متحد شوید / و مزرعهی عراق را از ملخها پاكسازی كنید / تا فردا نسل شما گرسنه نماند.
آمال زهاوی، مقاومت را نعمتی میداند كه باعث سرفرازی ملتها میشود؛ زیرا مقاومت، عنصری است كه در بطن خود، نیروی خارقالعاده رعد و برق و گدازههای آتشین را میآفریند. و ملتی كه چون آتشفشان است، با مقاومت میتواند تمام موانع مستحكم دشمن را در هم بشكند:
«یا شعباً یُولَد مِن قُبُلات الصاعقة/ ومِن أفواهِ البُركانِ/ انحت أجراسَكَ مِن أضلاعِ الزلازلِ/ و اضرِب باللّحمِ و بالعظمِ، و بالبرقِ و بالرّعدِ / إضرب كلَّ حدیدِ المحتلّ» (الزهاوی،1970: 14).
ترجمهی ابیات: ای ملتی كه از بوسههای آذرخش و دهانههای آتشفشان متولد میشوی/ با گوشت و استخوان و تندر و آذرخش بزن (از تمام وجود)/ و با تمام وجود با ابزارهای دشمن اشغالگر پایداری كن.
هر ملتی كه در مقابل استبداد مقاوم باشد، بدون شك به گلهای سرخ فام پیروزی دست مییابد. گلبنهایی كه در كنار زبانههای آتش میروید و مردان مقاوم با گذشتن از مرز آتش، آن دستههای زیبای گل را میچینند و در زیر پرچم پیروزی كه در حال اهتزاز است، جمع میشوند؛ پرچمی كه تار و پود آن از مقاومت، صبر و پشتكار است و چون گردبادی شدید، طومار زندگی ستم و استكبار را در هم میپیچد:
«وأقطُف من جُرحِكَ أزهارَ النّصر/ ما أروعّ أن نقطفَ باقة وَرد/ من ِ ألسُنةِ نار / ما أجمَلَنا حین نُغنّی یوماً/ تحت الرایات المفرودة للأعصار» (همان: 15).
ترجمهی ابیات: و از زخمهایت گلهای پیروزی را بچین / چیدن دستههای گل از زبانههای آتش (ابزارآلات جنگی) چه قدر برای ما زیبندهتر است (آزادی)/ چه قدر برای ما زیباست، روزی در زیر پرچمها كه به خاطر طوفانها برافراشته شده است سرود آزادی را سر بدهیم.
در قطعهی پایانی قصیده «الریاح الأربع للمعركة» نیز، وی اتحاد و تلاش در راه وطن را با بهرهگیری از آیه (إنّ مع العُسر یُسراًّ) (شرح:6) وصف میكند.
2-2-2- امید به آینده و پیروزی موعود
«در ادبیات پایداری همهی ملتها نوید و امید به پیروزی همواره هست؛ اما در آثار منظوم و منثور شاعران و نویسندگان دینی با بهرهگیری از وعده الهی، امید به فتح مطرح میشود.» (سنگری، 1389: 75)زهاوی در اشعار خود ضمن دعوت به مقاومت، همواره اندیشهی القای امید به آینده در روح ملت خویش را در سر میپروراند. وی میكوشد با نوید شكست بیتردید ستم و پیروزی حقیقت و عدالت، بارقهی امید را در قلبها روشن نگاه دارد. بدون شك مسلمان بودن هم میهنان شاعر، عنصر مهمی است كه امید به پیروزی را در اندیشه او تقویت میكند. از نگاه شاعر، هر چند كه مسلمانان به ظاهر در مقابل استكبار، ابزار جنگی ندارند؛ اما اعتقاد قلبی راسخ آنها به فنای دنیا و بقای آخرت باعث شده، هر كدام از آنها به قهرمانانی سلحشور تبدیل گردند كه در سراسر دنیا، جرئت آن را دارند با دشمن تا دندان مسلح به مقابله برخیزند:
«إن كان لأمریكا اللهبُ المسنونُ/ فلنا أیضاً الحجرُ المكنونُ/ مِن مراكشّ حتّی أرض الصین/ ولنا من مّدَدِ الإسلام العَونُ» (الزهاوی، 2009الف: 85).
ترجمهی ابیات: اگر آمریكا از ابزارهای پیشرفته برخوردار است/ ما نیز مردانی مبارز ناشناخته (اصحاب انتفاضه)/ از سرزمین مراكش تا سرزمین چین (سرتاسر دنیا) داریم/ و قدرت ما نشئت گرفته از قدرت اسلام است.
آیات قرآن، یكی از معیارهای مقاومت و سرمشق بسیاری از اشعار انقلابی آمال زهاوی به شمار میآیند. وی همواره سعی میكند با بهره گیری از آیات قرآن، امید را در دلهای ملت خویش بیشتر جای دهد؛ چنانچه در ادامهی قصیده «مواجههی» اینچنین میسراید:
«ونَسعی/ للّقاءِ النّارِ بقلبٍ مُمتن/ لتَكونَ لنا برداً و سَلامة/ ولنا فی السَعیِ علامة» (همان:86).
ترجمهی ابیات: برای دیدار آتش با قلبی سراسر ایمان میشتابیم / تا برای ما سرد و مایهی سلامتی باشد/ و مهر سعی و تلاش بر پیشانی ما زده شده است.
این جملات ما را به یاد رویارویی حضرت ابراهیم با آتش نمرود میاندازد، (قُلنا یا نارُ كُونی برداً و سلاماً علی ابراهیم) (أنبیاء:69). این پیامبر در دیدهی آمال زهاوی، الگوی مناسبی برای پایداری ملت خویش در برابر نمرودیان معاصر است؛ به گونهای كه میتوان مقاومت حضرت ابراهیم در مقابل نمرود را سرمشق این شاعر برای ادامه مقاومت و امید به پیروزی در برابر اشغالگران دانست و این تأثیر از مقاومت حضرت ابراهیم در جایجای اشعار انقلابی وی دیده میشود.
زهاوی، آرامش درون را كه محصول ایمان، امید، بلند همتی و... است، بر آسایش تن ترجیح میدهد؛ زیرا انسان تنپرور در مقابل سختیها مقاومتی از خود نشان نمیدهد و به دام اندیشه كسانی كه لوازم آسایش او را تهیه میكنند، میافتد؛ اما انسانهای دیگری هستند كه از آسایش و رفاهی كه منجر به نابودی انسانیتشان میشود، رویگردان هستند. بدون شك در قلب چنین افرادی ناامیدی جایگاهی ندارد و قدرت ایمان و امید به پیروزی در آن ریشه دوانیده است. در حقیقت اینگونه قلبها با همتی والا برای نام؛ نه برای نان در حال تپش است:
«إن قطعت أمریكا عنّا ضوءاً وماءً / أو منعت عن جَسَدِ الناسِ دواءً /أو حَرَمتنا
الهاتفَ أو الفاكس / فسنَصنعُ من لهبِ الفانوسِ شُعاعاً/ لا یسری فیه الیأسُ» (الزهاوی، 2009الف:88).
ترجمهی ابیات: اگر آمریكا روشنایی و آب را از ما قطع كرد/ یا دارو را از بدن
مردم منع كرد/ یا ما را از تلفن و فكس محروم كرد / پس ما نیز از فتیله فانوس، پرتوی نور خواهیم ساخت/ كه در آن هیچ گاه، ناامیدی رخنه نمیكند.
3-2-2- انتقاد از حاكمان مستبد عرب
انتقاد و اعتراض نسبت احداث و وقایع پیرامون كشور عراق و جهان عرب با شعر مقاومت زهاوی عجین شده است. شاعر با نگاه ریزبین خود به پدیدهها، در شعر خود به گونهای تأكید میكند كه «هیچ گاه زبان شعریاش از چیزی كه قصد بیان آن را دارد، عاجز نمیماند» (سرسم،2010: www.mawtani.com).قطعهی شعری زیر، نمونهی بارزی است كه وی از محیط اطراف خود، زبان به
اعتراض میگشاید:
«مِن أینَ یَنمُو فی جناحیكِ الضیاءُ / فكیف یَبدُو فی أغانینا السلام؟ وهذه الأفعی إستطالت حولنا / تنفثُ رّغوَةَ السُمُومِ واللهبِ/ فآه یا مدینتی الجمیلة/ تنتفضین مثلما تنتفضُ الحمامةُ التی تبلّلت أسیً» (الزهاوی، 1982: 179).
ترجمهی ابیات: روشناییها از كجا در بالهای تو (عراق)، نور به خود گیرند!/ چگونه در نغمههای ما صلح و دوستی نمایان شود؟ و حال آنكه این مارها پیرامون ما حلقه زدند/ و آتش و سمهای درون خود را در جان ما میریزند/ آه ای شهر زیبای من! از روی غم به خود میلرزی/ همانند كبوتر خیس شدهای كه میلرزد.
زهاوی در ابیات بالا، «از قیدهایی كه امروزه در جامعه عراق به وسیلهی زمامداران مستبد، رایج شده و به واسطهی قدرتشان همه چیز را به انحصار خود درآوردهاند و مانع رشد كشور خود گردیدهاند، زبان به شكوه میگشاید. آنچه شاعر را بیش از هر چیز دیگر رنج میدهد، این است كه این حاكمان با شعارهای پرزرق و برق خویش، سعی در تحریف تعالیم اسلام را دارند و حال اینكه این رفتارها در جامعه اسلامی به طور كامل مردود شمرده شده و اسلام همواره بر عدالت بین افراد تأكید داشته و بر پایهی آن رفتار كرده است» (البستانی، 2012: www. forum. kooora.com). كلمهی الضیاء (نورها) را میتوان نماد ارزشهای والای انسانی در جهت رشد و شكوفایی و كلمه «الأفعی» (مار) را نیز، نماد انسانهای مستبد و دارای ثروت و قدرت دانست.
آمال زهاوی، در قصیدهی «التداعیات» ضمن اینكه اندیشهی بلند پروازانهی ساخت
یك امت واحد را در سر میپروراند، از حاكمان و زمامداران جهان عرب كه به كشور خود خیانت كردند نیز، اینچنین انتقاد میكند:
«فَیا أیّها الفارسُ العربیُّ / عدوّك مِن جَسَدِ الّلیل جاء/ وأنتّ وایّاه فی لُعبَةٍ/ یَحكُمُ الموتُ فی قلبِها الضربةَ الآخرة وها أنتَ فی لجّةِ الصَمتِ والانبهار! / لدیه جناحان إذ ما یشاءُ یطیر/ یكرُّ.. یفرُّ.. و یُقبلُ.. یُدبرُ» (الزهاوی، 1982: 78)
ترجمهی ابیات: ای شهسوار عربی / دشمن تو از كالبد شب در صحنه حضور یافته/ در حالی كه تو با او (دشمن) در تفریح و سرگرمی هستی/ سر انجام مرگ در جوهر آن (بازی) ضربهی آخرش را استحكام میبخشد و هان! اینك تو درورطهی سكوت و فروپاشی میباشی/ دشمن تو صاحب بالهای قدرتمند است كه هر موقع بخواهد پرواز میكند/ یورش میبرد، فرار میكند و روی میآورد و گاهی پشت میكند (صاحب قدرت).
شاعر در قصیدهی فوق، با ظرافتی زیبا موقعیت زمامداران عرب را در برابر طاغوتهای روزگار، به صحنهی بازی شطرنج تشبیه میكند كه در آن حریف (دشمن) ضربهی نهایی را در دل زمامداران عرب كاشته و آنها را با كیش و مات،
مبهوت كرده است. زهاوی از باب استهزاء، حكام عرب را با نام «الفارس» فرا میخواند تا آنها گذشتهی درخشان خود را به یاد آورند و از خود پویایی نشان دهند.
4-2-2- اعلام انزجار از پدیدهی شوم جنگ
روح انسان دوست آمال زهاوی از جنگ گریزان است و از اینكه میبیند سرزمین مادریش عراق، اینگونه مورد هجوم دشمنان قرار گرفته و ابرهای تیرهی جنگ بر آن سایه افكنده، بسیار ناراحت است. شاعر در چكامهای طولانی موسوم به «نجمة سومریة» ضمن بیان از بین رفتن تمدن تابناك عراق به وسیلهی این جنگها، آرزومند است كه سپیده دمی طلوع كند تا اندكی از شعله فروزان این جنگها كاسته شود:«الصوتُ یصمُّ الآذان/ قنابلٌ عنقودیٌ تَترامی.. / نرقبُها عن بُعدٍ بذهول / صاعقة...
حارقة... ماحقة / مارقة / تمرق فوق منائرنا وتجول / یا ربِّ متّی سیضئ الصبح / ما هذا الیوم المضغوط المسخوط/ لو یتوقّفُ عنّا مطرُ النار قلیلاً» (الزهاوی، 2009ب: 67).
ترجمهی ابیات: صدای دلخراش آلات جنگی، گوشها را كر میكند/ مات و مبهوت، بمبهای خوشهای را كه به طرف یكدیگر پرتاب میشد، مینگریستیم/ آذرخش... آتش افروزان ویرانگر/ و فشنگهایی كه بر روی گلدستههای ما در جولان میباشد/ پروردگارا! سپیده دم پایان جنگ چه زمانی طلوع خواهد كرد؟ / شگفتا از این روز كمرشكن نفرت شده/ ای كاش اندكی باران آتش از ما متوقف میشد.
در باور زهاوی، جنگ پدیدهای شوم است كه عاقبتی جز كشته شدن انسانهای بیگناه را در برندارد. وی ویرانیهای موجود را كه امروز با چشم خود در سرزمینش شاهد آن است، حاصل جنگ و عوامل آن میداند. مویههای زهاوی بر مخروبههای حاصل از جنگ در وطن خویش، ما را یاد چكامههای عصر جاهلی میاندازد كه شاعران آن عهد از صمیم قلب بر اطلالهای به جامانده از معشوقههای خود میگریستند. زهاوی در قصیده «مواجهة» از دیوان «آبار النقمة»، اینگونه نتایج حاصل از جنگ را در كشور خویش برای ما به تصویر میكشد:
«أیُّ عراقٍ صرتَ؟/ أبصرُ فیك وِهاداً/ لا أعرفُها/ هل أنّی أفهمُك الآن؟/ أجسادّ دونَ رُؤوس/ ورُؤوس تبحثُ عن أجسادٍ/ هذه صورتُك الدامیة الأبعاد/ أیدٍ تتطایر... ودماءٌ تتفجّر/ أشلاءٌ تتبعثر.../ قل لی من أنت؟/ وكیف تكوّنت؟/ هل أنت عراق.. وعریق؟/ أم أنتّ عراك؟/ و أدیمك یحمل آلاف القتلی المجهولین... » (الزهاوی، 2009الف: 11).
ترجمهی ابیات: به كدامین عراق تبدیل گشتی؟ / در تو پستیهایی را میبینم كه آنها را قبلاً نمیشناختم/ آیا من اكنون تو را با وضع موجود خواهم شناخت / جسدهایی بدون سر/ و سرهایی كه در جست و جوی بدنهای خود هستند / این چهره آغشته به خون توست ای عراق!/ دستهایی كه تكّه تكّه میشوند... و خونهایی كه خروشان هستند / پیكرهایی كه بر روی زمین متلاشی است /... به من بگو تو کی هستی؟ / آیا تو همان عراق دیرینه هستی؟ / یا صحنه جنگ وكشمكش؟/ سطح زمین تو امروز هزاران شهید گمنام را در بر دارد...
زهاوی معتقد است كه مسلمان بودن مردم عراق، امری مهم است كه اشغالگران به آن، به عنوان مقولهای خطرناك مینگرند و وجود این حقیقت باعث شده تا مزدوران جهانی چشم طمع بر این كشور دوخته و در نتیجه، عراق را به جولانگاه فتنهگران تبدیل كنند:
«و أتونا من بُعدِ مُحیطاتِ الدنیا/ كی ینهالَ بنا هذا التوق/ إلى وطن حرّ مِقدام/ كی یخبو فینا ضوءُ الدنیا/ وتُضیعُ بنا روحُ الإسلام» (الزهاوی، 2009ب:85).
5-2-2- تعهد قومی
شعر مقاومت آمال زهاوی، به خاطر گرایشهای بشر دوستانه و انعكاس فریاد ستمدیدگان سرتاسر جهان؛ علاوه بر جنبههای وطنی، ویژگیهای قومی و فراملّی را نیزدربردارد. زبان شعری وی، در چارچوب زمان و مكان خاصی نمیگنجد و بهرهمند از جنبههای فرا زمانی و فرا مكانی میباشد. شعر آمال، نمونهی شاخص و برجستهی ادب پایداری است كه باعث همدردی و مشاركت وی در مشكلات دیگر كشورهای اسلامی میشود. زهاوی، علیرغم ترسیم وضعیت اسفناك كشور خویش، هیچ گاه از مشكلات و رنجهای جهان عرب، غافل نشده است؛ به گونهای كه در شعر خویش همواره از دیگر ملتهای عربی؛ مانند قدس، فلسطین، لبنان، مصر و... یاد میكند.
«زهاوی پس از جنگ ژوئن 1967م، كه نتیجه آن شكست اعراب از اسراییل شد، سكوت غرب را در برابر جنایات وحشیانهی رژیم اشغالگر قدس، محكوم میكند و او را یك دشمن كینهتوز گستاخ معرفی میكند كه وجدان آن مرده است و تبدیل به صخره و سنگهای غیر قابل انعطافپذیر شده است» (فتوح، 2007: www albaath.news.sy).
«جرادُ الغربِ مازالت مقادمُه/ تُدنّسُ حقلَنا الضّاری/ ضمیرُ العالمِ المجنونِ من صخرٍ و أحجارٍ/ فیبكی العالمُ فی جماجمِنا / موات ضمائر المتحدّثین دماً / ضمیرُ الغربِ فی الساحاتِ مسلوب» (الزهاوی 2007: www.albaath.news.sy):
ترجمهی ابیات: ملخهای غرب / همواره با حضورشان، زمینهای بایر ما را آلوده میكنند/ وجدان گستاخ و بی پروای غرب از جنس صخره و سنگ است / دنیا از شدت حزن این مصیبت در جمجمههای ما میگرید/ وجدانهایی كه دائم از خون سخن میگویند، مرده به شمار میآیند/ وجدان غرب در میادین به یغما برده شده است.
زهاوی همچنین نتوانسته از وقایعی كه امروزه در كشور ادیب پرور مصر اتفاق میافتد، چشم پوشی كند. وی در قصیدهای با عنوان «مصر العزیزة تحترق» به بیان جنایتهای دسیسه جویانی میپردازد كه با اقدامات گستاخانهی خود سعی دارند گذشته تابناك كشور مصر را كه سرشار از كارنامههای درخشان علمی است از بین ببرند:
«وأنا أری/ عندَ إشتباكِ الخلق / فی هذا الزِحام / مصرَ العزیزة تحترق/ ینهالُ فی قلبی الظلامُ / رُغم المسافاتِ البعیدة/ كاد یخنقُنی الدخانُ / وقد تلبسُ بالسُخام / والنار تلهمُ كلَّ ما تلقاه / لا تُبقی على شیء / لا یقومُ لها نظام / لكن جوهرةُ المدینة تكتوی عَبرَ الصِدام / هذی التواریخ العلیّة بالعلوم / رهینة بیدِ النزق» (الزهاوی،2011: www.sautalomal.org).
ترجمهی ابیات: هنگام درگیری مردم در انبوهی جمعیت (اشاره به تظاهرات
خیابانی) / مصر عزیز را میبینم كه در آتش میسوزد / تیرگی در قلبم انباشته میشود / علی رغم اینكه راه دور است / اما دود این آتش نزدیك است كه مرا گلوگیركند/ و این كشور به رنگ سیاه پوشیده میشود/ و آتش هر چه را بر سر راه خود ببیند، آن را در خود فرو میبرد و بر روی هیچ چیز باقی نمیماند/ دیگر برای مصر نظامی باقی نمانده / قلب شهر در میان این غرشها میسوزد/ این گذشتههای سرشار از علوم در گرو دستهای افراد بیهدف و یاغی است.
6-2-2- ستایش انقلابیون و ستم ستیزان
شهید و فرهنگ شهادت، شاخصه ایست كه دین اسلام برای آن ارج بزرگی در نظر گرفته است. از منظر اسلام، كسانی كه در راه خدا جانفشانی میكنند و جان خود را از دست میدهند، نه تنها مرده نیستند؛ بلكه زندگانی هستند كه در نزد خدای خود آرمیدهاند؛ مانند این سخن خداوند: (لا تحسبنّ الذین قُتلوا فی سبیلِ االله أمواتاً بل أحیاءٌ عند ربِّهم یُرزقونّ) (آل عمران: 169).یكی از جلوههایی كه در شعر مقاومت آمال زهاوی به وفور دیده میشود، ستایش انقلابیون مبارز است. وی همواره، انقلابیون ملتی كه جان خود را فدای رسیدن به آزادی و ایجاد یك جامعه جدید منطبق با ارزشهای اسلامی میكنند، میستاید. این نوع از ستایش و تكریم در شعر زهاوی، تنها به كشور خویش محدود نمیشود؛ بلكه قهرمانان ملتهای دیگر عرب را نیز در برمیگیرد. زهاوی در رثای مبارزان خیابان فردان در بیروت كه به وسیلهی رژیم غاصب اسرائیل به خاطر مقاومت در برابر استبداد به درجهی شهادت نائل شدهاند، اینگونه میسراید:
«أمةٌ رضعت لغة الموت/ یصیر هنا نبأُ الموت عادةً/ فُجِعنا ولكنّنا ما جَزَعَنا/ فیا مُدُناً تَقتفیها العواصفُ منذ البدایة، واتخذت طابعَ/ الحزنِ قبعة كالمساء/ علیك صلاةُ الهوی/ ویا مُدُناً تَشتهی الخلقَ مّنزلقاً فی المنایا / علیك صلاةُ الهوى» (الزهاوی، 1975: 19).
ترجمهی ابیات: این ملتی است كه كلمه مرگ را به سان شیر نوشیده/ در اینجا خبر مرگ عادی شده است / امت عربی دچار مصیبت شده؛ لیكن بیتابی نمیكند/ ای شهرهایی كه طوفانها از گذشته تاكنون بر شما پیاپی وارد میشود / نشان اندوه را همانند گذشته به سان كلاه بر سر گذاشتی / نماز عشق بر شما باد / ای شهرهایی كه
دوست دارید مردمتان با آغوش باز به سراغ مرگ بروند/ نماز عشق بر شما باد.
در ابیات بالا، شاعر بر حقیقت ملتی تأكید دارد كه آن حقیقت، همان مرگ قهرمانانه است. این ملت، جهاد در راه آرمانهای خویش را مقدس داشته و این امر در نزد آنان تبدیل به یك ارزش ملّی شده است؛ علی رغم اینكه شهادت سلحشوران فلسطینی، یك فاجعهی بزرگ به شمار میآید اما این ملت هرگز از اهداف متعالی خود دست نمیدارند. در اینجا «شاعر بر خود واجب میدارد تا بر شهرهایی كه به خون این شهدا آغشته شدند و سرود زندگی را از خلال شهادت این شهادت طلبان میخوانند، نماز عشق بخواند» (العانی، 2005: 23).
ستایش قهرمانان راه حق در شعر زهاوی، گاهی از زمان خود فراتر میرود و با تاریخ پیوند میخورد. این شاعر مقاومت، همچنان كه دردمند زمان است، گذشته را نیز به خوبی به خاطر دارد و به خاطر مبارزهای كه در قلم و سخنش
ظاهر میبیند، نوعی پیوند و تعلق خاطر را نیز بین خود و مبارزان انقلابی گذشته و اسوههای تاریخی؛ به ویژه الگوهایی كه در تاریخ اسلام مطرح بودهاند، احساس میكند؛ از اینرو با ستایش آنها را بازگو میكند و بدین ترتیب ادبیات مقاومت در شعر زهاوی، آگاهانه با تاریخ پیوند میخورد.
عباس علیه السلام، علی علیه السلام، صلاح الدین ایوبی، برخی از خلفای سلحشور عهد عباسی؛ از جمله شخصیتهای انقلابی مبارز تاریخ هستند كه در شعر زهاوی میتوان آنها را یافت. وی در قصیدهی «جدران الزئبق»، با الهام از شخصیت عباس علیه السلام، او را سمبل مقاومت، ایثار، شجاعت و... مینامد كه امروزه جهان عرب از عدم بهرهمندی چنین سلحشورانی رنج میبرد:
«یا عباسُ... یا نسرَ الشّمسِ الفوّارة/ قلبی المشطور حَوالیك یفُتّ هواء/ لو أنتَ اتیتَ بكفّ الماء/ ساقیتُ به ظمأ الاطفالَ العطشی» (الزهاوی، 1970: 41).
ترجمهی ابیات: ای عباس! ای باز خورشید جوشان! / قلب پاره من پیرامون تو
بسیار كباب میشود / ای كاش تو یك مشت آب میآوردی / و من با آن كودكان تشنه لب امروز را سیراب میكردم.
میتوان ایجاد حس پویایی برای مبارزان در مسیر ظلم ستیزی و عدالت خواهی و همچنین آشنایی نسل كنونی و آیندهی عراق با سلحشوران مبارز تاریخ را از اهداف زهاوی در بازتاب چنین شخصیتهای تاریخی در شعر خویش دانست.
7-2-2- آرمانخواهی شاعر
از دیگر جلوههای مقاومت، تجلّی مفاهیم آرمانخواهانه در شعر آمال زهاوی است؛ اگر چه دنیای اجتماعی انسانها در شعر زهاوی با استبداد، فساد و از بین رفتن ارزشهای اسلامی عجین شده و شاعر از این وضع اسفناك موجود، بسیار اندوهگین است؛ اما او آیندهای روشن را در سایهی اسلام میبیند و هرگز به خود اجازه نمیدهد تا روزنهی ناامیدی در روحیهی انقلابیاش رخنه كند:«لا تَضعُوا الخطواتِ على هذا الشاطئ/ ابتعدُوا عن هذی الأرض الملغومة/ لن تجدُوا فیها أیَّ أمان/ سُفُن الإسلام ستلتفّ علیكم» (الزهاوی، 2009 الف:23).
ترجمهی ابیات: هرگز گامهایتان (اشغالگران) را بر روی كرانهی این دریا (عراق) قرار ندهید/ از این سرزمین مین گذاری شده (آماده مقاومت) دور شوید/ كه در این وطن هرگز امان نخواهید یافت / زیرا ناوهای اسلام پیرامون شما را خواهند گرفت و شما را محاصره خواهند كرد.
آیندهای كه آمال زهاوی آن را در سر میپروراند، رسیدن روزی است كه سرزمین عراق از چنگال نیروهای اشغالگر رهانیده شود و آن شكوهی كه پایتخت جهان اسلام در سایهی برخی از خلفای عباسی داشت و همچون خورشید تابناكی بین سایر ملل میدرخشید. دوباره بازگردد؛ از اینرو در شعرش همواره از آن تمدن یاد میكند:
«وأقولُ لها: أینَ قصورُ الخُلد/ أین أماكنُ علمٍ تَسمُو فیها/ یا قبلة هذا العالم/ غابت عبرَ غیاهب تلك النكبة/ لم تُبق بها الأحداثُ سوى مدرسةٍ واحدةٍ / و قبورٍ/ فأینَ حضاراتُ بنی العباس/ أین الدّور... و أینَ الناس» (الزهاوی، 2009ب:63).
ترجمهی ابیات: رو به وطن میكنم و از روی تعجب به او میگویم: كجاست آن كوشكهای جاودان/ كجاست آن مكانهایی كه در آن علم رشد میكرد/ ای قبلهی این جهان! / كه در میان تاریكیهای آن فاجعه (ورود اشغالگران) پنهان شدی / حوادث روزگار برای تو جز یك مدرسه و قبرهای زیاد، چیز دیگری برای تو باقی نگذاشت/ پس آن تمدنهای بنی عباس كجایند!/ كجاست آن خانهها و مردم!
زهاوی در پایان این قصیدهی بلند، به گونهای بیان میكند كه منتظر نیرویی از غیب است تا به یاری مردم عراق بیاید و آنها را برای رسیدن به تمدنی با شكوه همچون گذشته یاری كند و از این عقب ماندگی موجود برهاند:
«سقطت بغدادُ مضرجة/ سقطت حاضرة الدنیا/ مَن یُمسك خُوذتها العباسیّة؟/ وملابسّها اللامعة الألوان / نَحلُمُ أن نخلقَ منها دولتنا الكبری / مَن ینصُرُها؟ / ویحملُ عنها كبوتها؟» (همان:84).
ترجمهی ابیات: بغداد آغشته به خون فرو افتاده / تمدن جهان واژگون شد / چه كسی حاضر است كلاه خود (نماد سلحشوری)/ و جامههای درخشان (نماد هویت ملی) عباسی بغداد را به دست گیرد؟/ ما بنای یك دولت بزرگ را در سر میپرورانیم/ چه كسی حاضر است كه بغداد را یاری نماید؟/ و این مصیبت را از روی دوش آن بردارد؟
3- نتیجهگیری
بدون شك وجود مشكلات فراوان در كشور عراق در زمینههای اجتماعی؛ مانند فقر و گرسنگی فرهنگی؛ مانند از دست رفتن هویت ملی خود و سیاسی و... ادیبان این خطّه را بر آن داشته تا مسائل كشور خویش را در آثار خود؛ چه در زمینه نظم و چه در زمینه نثر، منعكس كنند. آمال زهاوی، یكی از شاعران معاصر كشور عراق است كه با سلاح قلم و شعر، راه مقاومت در برابر ظلم در پیش گرفته است. به نظر او جنگ از پدیدههای شومی است كه همیشه چهرهی بخشی از تاریخ را لكهدار كرده است. وی با الهام از دستورات اسلام و پافشاری بر مواضع آن، باور دارد كه دفاع در برابر متجاوز امری ضروری است و اعتقاد دارد كه هوشیاری ملتها، همگامی سران سیاسی ممالك اسلامی با تودههای مردم كشورشان، همدردی و مشاركت كشورهای اسلامی با همدیگر از عناصر تأثیرگذار و جهت دهندهی مبارزات مردمی است؛ از این رو، وی با الهام گرفتن از قرآن مخصوصاً آیاتی كه گویای شكست منافقین و پیروزی مسلمانان شده و با الگوپذیری از شخصیتهای مسلمان كه سمبل مقابله با ستم هستند و یاد آنها التیامبخش آلام مبارزان عرصهی پایداری است، اندیشههای خود را به تصویر میكشد. آنچه شعر مقاومت زهاوی را از دیگر شاعران متمایز میكند، برجسته بودن امید به آینده است كه در اكثر اشعار او وجود دارد. وی با تكیه بر این عنصر روحیه سلحشوری و مقاومت را در كالبد هموطنان خود میدمد و آنها را به یاد گذشته درخشان خود میاندازد تا با مقایسه گذشته تابناك و واقعیتهای امروز خود كه تمام ارزشهای والای انسانی در آن به یغما رفته، از خود پویایی نشان دهند و به سوی ایجاد تمدنی درخشان در آینده حركت كنند.پینوشتها:
1- اصطلاح ادبیات مقاومت "Resistance Literature،"اصطلاحی است بسیار جدید و در گذشته چنین اصطلاحی معمول نبوده است «برای نخستین بار نویسنده معاصر فلسطینی «غسّان كنفانی» نام مجموعهای از شعرها و داستانهای ادیبان معاصر فلسطینی را «ادبیات مقاومت فلسطین» گذاشت و بدین ترتیب، این اصطلاح در بین شاعران و نویسندگان عرب و بعد در جهان رایج شد» (ترابی، 1389: 7).
2- از موالید بصره و ادیب پركار معاصر كه در زمینههای مختلف ادبی از جمله: شعر (فصیح و عامیانه)، داستان و رمّان فعالیت دارد. از دیوانهای شعری وی به زبان فصیح: «هذا المساء لا یعرفنی، حین یكون المفتاح أعمى، للمرایا شمسً مبلولة الأهداب، نافذة فلتت من جُدران البیت، من مذكّرات طفل الحرب، حكایة ٌمنغولیّة، البیتُ یمشی حافیاً. وی هم اكنون در كشور لندن، اقامت دارد» (عبدالرزاق،2010: 151).
3- سهام الجبار در بغداد متولد شد و دكترای نقد ادبی معاصر دارد. وی حدود ده سال عضو هیأت علمی در دانشگاه بغداد بود و در آن نقد ادبی تدریس میكرد. ایشان تعدادی مجموعههای شعری دارد مانند: «الشاعرة، قدیماً مثل هیباشیا، أجساد و همچنین كتاب نقدی به عنوان «الكاتبة فی مدار النقد» دارد. ایشان از سال 2007م تاكنون در سوئد اقامت دارد» (جبار، 2010: 97).
4- بشری البستانی شاعر و ادیب معاصر عراق، در سال 1950در شهر موصل دیده به جهان گشود. بستانی در حال حاضر استاد نقد و ادبیات معاصر دانشگاه موصل است. تاكنون در ایران، یك رسالهی دانشگاهی پیرامون اشعار این شاعر دردمند عراق به وسیلهی محسن غلامحسین كهوری، دانشجوی كارشناسی ارشد عربی دانشگاه اصفهان، تحت عنوان «مظاهر أدب المقاومة فی شعر بشری البستانی»، به رشته تحریر آمده است. از دیوانهای شعری معروف او «ما بعد الحزن الأغنیة والسكین، أنا والأسوار، زهر الحدائق، أقبّل كفَّ العراق، البحر یصطاد الضفاف، ما تركته الریح، مكابدات الشجر، أندلسیات لجروح العراق، مخاطبات حواء، مواجع باء- عین، كتاب الوجد» (البستانی، 2012: 645).
5- از این آیه قرآن كریم الهام شده است: (ّكانّهم جّراد مّنتَشِر) (قمر:7).
6- شاعر مقاومت معاصر عراق كه در سماوهی عراق متولد شد. وی در سال 1977م، در پی استبداد صدام حسین، عراق را ترك كرد و راهی استرالیا شد. از دیوانهای مشهور وی: نقوش علی جذع نخلة، منادیل من حریر الكلمات، مسبحة من خرز الكلمات، زنابق بریّة، تعالی لأبحث فیك عنی، بعیداً عنی قریباً منك، البكاء علی كتف الوطن، شاهدة قبر من رخام الكلمات، لماذا تأخرت دهراً؟ (نظری و دیگران،1389: 140).
پینوشتها:
1- دانشیار گروه زبان و ادبیات عرب دانشگاه یزد
2- كارشناس ارشد زبان و ادبیات عرب دانشگاه اصفهان
الف- كتابها
1. القرآن الكریم.
2. البستانی، بشری. (2012م). «الاعمال الشعریة». بیروت: المؤسسة العربیة للدراسات والنشر.
3. ترابی، ضیاءالدین. (1389م). «آشنایی با ادبیات مقاومت جهان». تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس.
4. جبار، سهام. (2010م). «أجساد». قاهره: شمس للنشر والتوزیع.
5. الخیاط، جلال. (1970م). «الشعر العراقی الحدیث». بیروت: دار صادر.
6. الزهاوی، آمال. (1970م). «الطارقون بحارالموت» بیروت: دارالعودة.
7. ــــ . (1974م). «دائرة فی الضوء- دائرة فی الظلمة». بغداد: وزارة الثقافة والاعلام.
8. ــــ . (1982م). «التداعیات». بغداد منشورات آمال الزهاوی.
9. . (2009م الف). «آبار النقمة». دبی: مؤسسهی شرق غرب للنشر.
10. . (2009م ب). «نجمة سومریة». لبنان: منشورات دار المسار، مطبعة نزیه كركی.
11. السماوی، یحیى. (2006م). «نقوش علی جذع النخلة». التنفیذ والطباعة حسین علی جرادی.
12. سنگری، محمدرضا. (1389ش). «ادبیات دفاع مقدس». تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس.
13. شكری، غالی. (1366م). «ادب مقاومت». ترجمه محمدحسین روحانى. تهران: نشر نو.
14. العانی، لؤی شهاب. (2005م). «المعذّب فی الشعر العراقی 1958-2000». پایان نامه دكترا. دانشگاه بغداد: دانشكده ابن رشد.
15. عبدالرزاق، وفاء. (2010م). «أدخل جسدی أدخلكم». استرالیا: مؤسسهی المثقف العربی.
16. عبید، محمد صابر. (2002م). «الشعر العراقی الحدیث قراءة و مختارات». عمّان: أمانة عمّان الكبری.
17. محمد الكرباسی، محمد صادق. (1999م). «معجم الشعراءالناظمین فی الحسین (ع)». الجزء الأول. لندن.
18. المطبعی، حمید. (1995م). «موسوعة أعلام العراق فی القرن العشرین». الجزء الأول.
بغداد: دار الشؤون الثقافة العامة.
19. «معجم البابطین للشعراء العرب المعاصرین». (1995م). المجلد. 1-8. كویت: مؤسسة جائزة عبد العزیز سعود البابطین.
20. محمدی روزبهانی، محبوبه. (1389ش). «قسم به نخل قسم به زیتون بررسی تطبیقی شعر مقاومت ایران و فلسطین». تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس.
ب- مقالات و مجلات
21. اعلم، حنّا. (1385ش). «انگار این جنگ، جنگ علیه زنان عراقی بود». ترجمه فرناز یوسفی، روزنامه اعتماد ملی: شماره 145، ص7.
ج- منابع اینترنتی
22. البستانی، بشری. (2012م). «ملامح الأنثی فی شعر آمال الزهاوی». سایت منتدیات كووورهی، تاریخ 2012/5/5 م. (آخرین بازنگری 2013/4/29).
www.forum.kooora.com/f.aspx/t= 30650034
23. الزهاوی، آمال. (2011م). «مصر العزیزة تحترق». سایت صوت العمال. (آخرین
بازنگری 2012/5/5).
www.sautalomal.org/index.php?option=com- content&view=article&id=6865:2012-01-03-13-02-52 & catid=40:2010-04-09-05-58-27&Itemid=77
24. سرسم، ذكری. «شاعر عراقی آمال الزهاوی از انتشار عقاید خویش بیم ندارد». مصاحبه در سایت موطنی عراق. توسط ذكری سرسم در بغداد. در تاریخ2010/10/10 م (آخرین بازنگری 2013/10/17).
www.mawtani.com/cocoon/iii/xhtml/ar/features/iii/features/entertainme nt/2010/10/10/feature-04
25. فتوح، عیسی. (2007م). «آمال الزهاوی الشاعرة الرمزیة». جریدة البعث. العدد 13302. (آخرین بازنگری 2012/3/8)
www.albaath.news.sy/user/?id=191&a=16797
منبع:
نشریهی ادبیات پایداری (علمی- پژوهشی)، سال 7، شماره 12، بهار و تابستان 1394