بازرگان به برژینسکی چه گفت؟
نویسنده: سرگه بارسقیان
بازخوانی ملاقات سرنوشتساز در الجزایر ...
نه فقط الجزایر اولین و آخرین کشور خارجی بود که اولین نخست وزیر ایران پس از انقلاب از آن دیدار کرد،که دیدار وی با مشاور امنیت ملی کاخ سفید در الجزایر هم آخرین ملاقات بین مقامات بلندپایه ایران و ایالات متحده شد که سه روز بعد از آن سفارت ایالات متحده در تهران به اشغال دانشجویان انقلابی پیرو خط امام درآمد و دولت موقت سقوط کرد.
پس از آن چند باری ولو محدود جعبه سیاه مذاکرات الجزایر بین مهندس مهدی بازرگان(نخست وزیر)،ابراهیم یزدی(وزیر امور خارجه)،مصطفی چمران(وزیر دفاع) و زیبگنیو برژینسکی(مشاور امنیت ملی جیمیکارتر رئیس جمهور آمریکا) رمزخوانی شد؛بیشتر از آنکه متن دیدار جنجالی الجزایر در این بازخوانیها مورد واکاوی قرار گیرد،چرایی دیدار،چگونگی درخواست و انجام آن و هماهنگی دولت موقت بر سر دیدار با مشاور امنیت ملی آمریکا بود که محور اعتراضها قرار گرفت،حال آنکه ۲۹ سال پس از آن دیدار این بار طرف آمریکایی به شرح جزئیات ملاقات و روایت گفت و گوها پرداخته است.
در آن ایام که هیات ایرانی و در راس آن مهدی بازرگان برای شرکت در جشنهای بیست و پنجمین سالگرد انقلاب الجزایر در الجزیره بسر میبرد،یک هیات آمریکایی به ریاست برژینسکی هم در آن مراسم حضور داشت و اولین ملاقات بلندپایه بین مقامات ایرانی و آمریکایی پس از دیدار وزیران خارجه ایران و آمریکا در مجمع عمومیسازمان ملل در نیویورک،در حاشیه آن مراسم و در محل اقامت نخست وزیر ایران انجام شد؛یکی از اعضای هیات آمریکایی امروز وزیر دفاع آمریکا است و اوست که با سخنرانی در دانشگاه ملی امور دفاعی ایالات متحده در واشنگتن گفته در آن ملاقات حاضر بوده و روایتی از آن دیدار ارائه کرده است.
«رابرت گیتس»جوان در سال ۱۹۷۹(۱۳۵۸)پنج سالی میشد که از سازمان سیا به شورای امنیت ملی نقل مکان کرده بود و ظاهرا همراهی وی با برژینسکی در مقام مشاور امنیت ملی کارتر هم به این دلیل بوده است،هر چند چنانکه در سوابق کاری گیتس آمده است،وی در اواخر همین سال مجددا به سازمان سیا بازگشت.گیتس که در دوره دوم ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش،وزیر دفاع شد در سخنرانی اخیرش گفته:«من در نخستین ملاقات (پس از انقلاب ایران) میان یک مقام ارشد دولت آمریکا و مقامهای ممتاز دولت ایران در الجزیره در پایان اکتبر ۱۹۷۹ حضور داشتم.
نخست وزیر (مهندس بازرگان)، وزیر دفاع (مصطفی چمران) و وزیر خارجه (ابراهیم یزدی) ایران خواستار ملاقات با برژینسکی شدند که برای مراسم ۲۵مین سالگرد انقلاب الجزایر در الجزیره به سر میبرد، و من هم با او بودم. برژینسکی از من خواست برای یادداشت برداشتن همراهش بروم. ما وارد جلسه شدیم و لب کلام ما این بود که “ما انقلاب شما را میپذیریم. ما کشور شما را به رسمیت میشناسیم.
ما دولت شما را به رسمیت میشناسیم. ما همه سلاحهایی را که قرارداد فروش آنها با شاه بسته شده بود را به شما میفروشیم. ما دشمن مشترکی در همسایگی شمالی شما داریم. میتوانیم در آینده با هم کار کنیم.”اما مقامات ایرانی شرکت کننده در این جلسه خواستار تحویل گرفتن محمدرضا شاه پهلوی شدند.پاسخ آنها این بود که “شاه را به ما بدهید”. هر کدام مواضع خود را پنج یا شش بار تکرار کرد و در پایان برژینسکی برخاست و گفت “تحویل شاه به شما با غرور ملی ما ناسازگار است.” و این پایان کار بود.»
اینکه در آن گفت و گویی که قرار بود کوتاه انجام شود ولی یکساعت و ۲۵ دقیقه به طول انجامید چه گذشت،سالها تحتالشعاع این قرار گرفت که چه کسی درخواست ملاقات کرد؟چرا دولت بازرگان،امام و شورای انقلاب را در جریان نگذاشت؟و سرانجام هم با پخش خبر این دیدار از تلویزیون و اعتراضهای گستردهای که پس از آن انجام شد و تصرف سفارت آمریکا سه روز پس از آن،داستان الجزایر همچنان با روشن نشدن برخی ابعاد آن و نیز سر به مهر ماندنش باقی ماند و جعبه سیاه آن هر بار که باز شد،جز جستجو در پرسشهای پیشین،امکان کسب اطلاعاتی جدید از آن را فراهم نکرد.
ایرانیها البته بلافاصله پس از انجام این دیدار در ۱۰ آبان ۱۳۵۸(اول نوامبر ۱۹۷۹)درباره ملاقاتشان با برژینسکی توضیحاتی دادند.
بازرگان در گفت و گو با خبرگزاری پارس گفت:«در مذاکراتی که صریحا و روشن با برژینسکی مشاور ریاست جمهوری ایالات متحده در امور امنیت آمریکا داشتم اعلام کردم که باید روش خود درباره ایران را نسبت به دوران شاه مخلوع تغییر دهید.مذاکرات روشن و صادقانه بود؛در این مذاکرات موضوع قراردادهای گذشته ایران با آمریکا و نیز چگونگی مناسبات و روابط دو کشور مطرح شده است.برژینسکی رئوس مطالب طرح شده را برای مشورت با مقامات واشنگتن یادداشت کرده و قرار است پس از انجام این مشاوره،رئوس موضوع از طریق کاردار سفارت آمریکا در تهران دنبال شود.»
مهندس بازرگان در پاسخ به سووالی مربوط به چگونگی اقامت شاه در آمریکا گفت:«آمریکاییها میگویند که این مساله صد در صد انسانی است و به هیچ وجه جنبه سیاسی ندارد.آنها میگویند که آمریکا به هیچ وجه منالوجوه استفاده سیاسی از شاه به عمل نخواهد آورد و مذاکرات سیاسی نیز با وی انجام نمیگیرد،زیرا شاه شخص مریضی است که به آمریکا پناه آورده است. البته این اظهاری است که آمریکاییان کردهاند.» ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه دولت موقت هم در مصاحبه خبری در هتل اورازی الجزیره گفت:«اگر دولت آمریکا طالب دوستی با ایران است بایستی واقعیت ایران را درک کرده،انقلاب ایران را به رسمیت بشناسد و به جمهوری اسلامیاحترام بگذارد.
متاسفانه آمریکا شاه سابق را پذیرفته است و میبینیم که در این مورد آمریکا تغییری در سیاست خود نداده است.گو اینکه خود آمریکا گفته است شاه از نظر سیاسی مرده است.»آنگونه که در اطلاعیه وزارت خارجه ایران آمده بود در تاریخ ۲۰ مهر ماه ۱۳۵۸ کاردار سفارت آمریکا در تهران طی ملاقاتی با نخست وزیر و با حضور وزیر خارجه اطلاع میدهد که شاه به بیماری سرطان پیشرفتهای مبتلا است و پزشکان معالج وی توصیه کردهاند برای معالجه به آمریکا برود.
وزارت امور خارجه مراتب اعتراض خود را نسبت به اجازه ورود شاه به آمریکا و عدم اجازه معاینه وی از طرف پزشکان ایرانی در یادداشتهای شدیداللحنی در روزهای هشتم و دوازدهم آبان به سفارت آمریکا در تهران ابلاغ کرد و به موازات آن طی تماسهایی که با کاردار سفارت آمریکا در تهران و توسط سفارت جمهوری اسلامیایران در واشنگتن با مقامات وزارت امور خارجه آمریکا گرفته شد مکررا خواسته شد که ترتیب معاینه شاه را توسط پزشکان ایرانی بدهند که بتوان اطمینان حاصل کرد که آیا ادعای بیماری او صحت دارد یا نه.
جوابی که آمریکا میدهد این بود که پزشکان ایرانی فقط میتوانند پرونده طبی شاه را مطالعه کنند و این پرونده را در اختیار دو پزشک ایرانی قرار دادند. حتی در اوایل آبان ۱۳۵۸هنری پرکت، مدیر بخش ایران در وزارت خارجه آمریکا وارد تهران شد تا به بازرگان و یزدی اعلام کند واشنگتن تصمیم گرفته تا به دلایل بشردوستانه به شاه اجازه ورود به آن کشور را بدهد؛ پرکت خواست تا دولت موقت، محافظت کافی را از تمامیپرسنل سفارت در مقابل هرگونه اقدامیبرای گروگانگیری فراهم آورد. اما چنانکه منابع آمریکایی هم تصدیق میکنند دولت موقت از دادن هرگونه تضمینی به پرکت در مورد اینکه سفارت آمریکا از هر گونه حمله خصمانه مصون خواهد بود، خودداری کردند.پرکت با ابلاغ پیام دولت موقت به آمریکا بازگشت.
علاوه بر آن در ۴ سپتامبر ۱۹۷۹تلگرافی از سفارت آمریکا از سوی بروس لینگن کاردار ایالات متحده در تهران به سایروس ونس، وزیر خارجه فرستاده شد و در آن لینگن استدلال کرد که نباید آمریکا به شاه اجازه دهد تا در “این زمان” به دلیل احتمال گروگانگیری وارد آمریکا شود بلکه باید آن را تا بهار ۱۹۸۰به تأخیر انداخت. استدلال لینگن بر مشاهدات او از کمیتههای محلی و ناتوانی دولت موقت در کنترل خیابانها مبتنی بود. وی به واشنگتن توصیه کرد که “دلایل بشردوستانه” باید به مثابه توجیه هرگونه پذیرش شاه در آمریکا مطرح شود.
پس مساله اقامت شاه در آمریکا یکی از موارد مطرح شده در ملاقات بازرگان و برژینسکی بود؛ یزدی در سخنان خود در صحن علنی مجلس اول شورای اسلامیدر روز ۲۷ شهریور ۱۳۵۹ به بخشی از گفت و گوهای انجام شده در آن ملاقات اشاره کرده است:«اولین مطلبی را که آقای برژینسکی مطرح کرد این بود که “ما به خدا معتقد هستیم و ما دو دولت میتوانیم با هم کار کنیم.”
ما به آقای برژینسکی گفتیم: “در این ۲۷ سال این خدا و این انجیل شما کجا بود؟آن زمانی که مردم ما را روی اجاقهای برقی برشته میکردند این انجیل شما در این مورد چه میگفت؟وقتی بمبافکنهای شما ویتنام را بمباران میکردند خدای شما کجا بود؟
”بعد آقای مهندس بازرگان مطرح کردند که شما از ۲۸ مرداد ۳۲ که در کشور ما کودتا کردید مسوول تمام این جنایات هستید.آقای برژینسکی گفت:”یعنی میخواهید بگویید چون شما انقلاب کردهاید ما باید به شما غرامت بدهیم؟ “گفتیم: بله.هر تعبیری شما میکنید این حق ماست که بابت خساراتی که بر ملت ما از ۲۸ مرداد به بعد وارد شده از شما درخواست غرامت کنیم.»
با این وجود چنانکه بازرگان میگوید برژینسکی رئوس مطالب طرح شده را برای مشورت با مقامات واشنگتن یادداشت کرد و قرار شد پس از انجام مشاوره،رئوس موضوع از طریق کاردار سفارت آمریکا در تهران دنبال شود(بازرگان به یادداشت برداشتن برژینسکی اشاره میکند در حالیکه گیتس میگوید او یادداشتبرداری میکرد)پس بر خلاف آنچه وزیر دفاع آمریکا گفته آن دیدار پایان کار نبود.
گری سیک از کارمندان شورای امنیت ملی آمریکا در دوره برژینسکی هم در کتابش “همه چیز فرو میریزد” میگوید:
ـ «یزدی در این دیدار از فرصت استفاده نمود و تاکید کرد که حضور شاه در ایالات متحده،دولت ایران را آزار میدهد.برژینسکی نیز به منافع راهبردی مشترک میان دو کشور اشاره کرد و از امکان تداوم همکاری دو طرف،از جمله همکاری نظامیسخن گفت.برژینسکی پس از بازگشت به واشنگتن،به تعریف و تمجید از بازرگان،یزدی و چمران پرداخت.او این افراد را عاقل و فهمیده معرفی کرد و گفت:«آنان با جدیت و پشتکار خود و همچنین با ارایه ارزیابی واقعبینانهای از مشکلات پیش روی دولت انقلابی ایران،سخت مرا تحت تاثیر قرار دادند.»
یکی از حاشیههای پررنگ ملاقات بازرگان و برژینسکی در الجزایر طرف درخواستکننده این دیدار بوده است؛رابرت گیتس هم همچون دیگر مقامات آمریکایی میگوید این ایرانیها بودند که درخواست ملاقات دادند؛برژینسکی هم میگوید مهندس بازرگان از من در الجزایر درخواست ملاقات کرد.این درحالیست که مقامات ایرانی از همان ابتدا میگفتند پیشنهاد ملاقات در الجزایر را آمریکاییها دادهاند.
بازرگان پس از ملاقات با برژینسکی به خبرگزاری پارس گفته بود:
ـ «دو روز قبل از عزیمت من به الجزایر کاردار سفارت آمریکا در تهران به من اطلاع داد که برژینسکی مایل است هنگام اقامت من در الجزایر ملاقات و مذاکراتی انجام دهد و این دیدار انجام شد.» جیمز بیل، استاد بازنشسته علوم سیاسی در کالج ویلیام ومری، در کتاب «شیر و عقاب؛تراژدی روابط ایران و آمریکا» مینویسد:وزیر سابق امور خارجه ایران تصریح میکند که آقای برژینسکی خواستار این ملاقات شده بود.
به نوشته جیمز بیل«ابراهیم یزدی میگوید این ملاقات به پیشنهاد آقای برژینسکی برگزار شد و وی برای فرار از بار مسوولیت تحولاتی که متعاقب این دیدار رخ داد گفته است که هیات ایرانی این پیشنهاد را مطرح کرده است. یزدی میگوید: آقای برژینسکی به اتاق آقای بازرگان در هتل آمد و این نشان میدهد که آقای برژینسکی در این زمینه پیشقدم شده بود.»
یزدی علاوه بر آن در گفت و گویی در سال ۷۸ تصریح کرد که آمریکاییها از طریق سفارت ایران در الجزایر هم درخواست کرده بودند بین برژینسکی و بازرگان در جریان سفرشان به الجزایر دیداری صورت گیرد و در گفت و گوی دیگری در سال ۸۱ با تکرار اینکه سفیر آمریکا در گفت و گو با سفیر ایران در الجزایر چنین درخواستی را مطرح کرده،گفت:«وقتی آقایان از حزب جمهوری اسلامیدر مجلس از ما ایراد گرفتند شیخ صادق خلخالی به آنها جواب داد همین که برژینسکی رفته به دیدن مهندس بازرگان در هتل،یعنی او درخواست ملاقات کرده است.»
گری سیک هم در کتاب خود تائید میکند که بروس لینگن، کاردار آمریکا در تهران،از برگزاری جشن انقلاب در الجزایر و حضور مقامات ایرانی در آن مطلع شده و طی تماسی با واشنگتن از برژینسکی یا دیگر مقامات آمریکایی خواسته بود که با مقامات ایرانی در حین برگزاری این جشن دیدار کنند.گری سیک میافزاید:
ـ «لینگن همچنین به اطلاع بازرگان رساند که مقامات دو کشور میتوانند با هم دیدار کنند و بازرگان نیز به این دیدار ابراز علاقهمندی کرد.در جریان برگزاری این مراسم،هیات ایرانی طی پیامیخواستار دیدار با برژینسکی شد.برژینسکی موافقت کرد و بلافاصله دیداری بین طرفین انجام شد.»
دو روز پس از دیدار بازرگان و برژینسکی در الجزایر،حزب جمهوری اسلامیدر بیانیهای در همین باره به طرح چهار سووال از بازرگان با این عنوان که “آقای بازرگان!چرا با مشاور امنیتی کارتر ملاقات کردید؟”پرداخت:
۱) در زمانی که امام و امت شدیدا سیاستهای تجاوزکارانه آمریکا را محکوم میکنند آیا ملاقات با برژینسکی میتواند با حرکت انقلابی مردم مسلمان ایران هماهنگ باشد؟
۲) اگر چنانچه گفت و گو با برژینسکی ضرورت داشت چرا این ملاقات در سطح بالای سیاسی که در عرف سیاست جهانی مفهوم ویژهای دارد صورت گرفته است؟آیا بهتر نبود این ملاقات در سطح پائینتری صورت میگرفت؟
۳) ما نمیتوانیم از آمریکا بخواهیم روش خود را نسبت به ما تغییر دهد بلکه باید با حرکات مناسب انقلابی و سیاسی،آمریکا را ناگزیر به عقبنشینی در منطقه نمائیم.
در این رابطه خبر یکی از روزنامههای صبح تهران مبنی بر اینکه شما چنین درخواستی را کردهاید آیا صحت دارد یا خیر؟اگر صحت دارد مقتضی است که توضیحات لازم را بدهید و اگر صحت ندارد باید هر چه زودتر تکذیب شود؟
۴) ما لازم میدانیم که گزارش این ملاقات کامل و تمام در اختیار امام خمینی و شورای انقلاب گذاشته شود و ملت نیز کاملا در جریان امور قرار بگیرد تا از سوءتفاهمات احتمالی جلوگیری شود و این امر مورد بهرهبرداری سوء قرار نگیرد؟برژینسکی مشاور امنیتی کارتر است و مسوول حفظ منافع این ابرقدرت جهنمی.
یادمان باشد که مشاوران امنیتی روسای جمهور آمریکا بزرگترین سهم را در قتل و کشتارهای جهان سوم داشتهاند.»دو روز بعد از آن و وقتی سفارت آمریکا توسط دانشجویان انقلابی پیرو خط امام به تصرف درآمده بود آیتالله خلخالی راهی سفارت شد و گفت:
ـ «از ملاقات آقای مهندس بازرگان با برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر، یهودی لهستانیالاصل فراری از لهستان بهطرف ایالات متحده آمریکا که یکی از گردانندگان دستگاه تبهکارانه سیا،اف بیآی و موساد و پنتاگون است، سخت تکان خوردم.ما این ملاقات را با کمال قاطعیت محکوم میکنیم و به آقای بازرگان این اجازه را نمیدهیم که با تبهکاران بینالمللی ملاقات کند.»
روز ۱۵ آبان دکتر یزدی در گفت و گو با خبرنگاران در پاسخ به سووالی درباره ملاقات با برژینسکی که آیا به اطلاع امام رسیده بود یا خیر،گفت:
ـ «در ملاقات با امام جزئیات ملاقات با فرد فرد اشخاص مطرح نشد زیرا مشخص نبود که دقیقا چه اشخاصی به الجزایر خواهند آمد ولی کلیات این مسایل که جلسهای است با این مشخصات و نمایندگان دولتهایی به این جلسه میآیند و در این جلسه صحبتهایی خواهد شد و موضع ایران در قبال مذاکرات را مطرح ساخته و امام رهنمودهایی در این زمینه دارند که در سفر به کارمان آمد.»
بازرگان در آخرین پیام خود پس از استعفا تاکید کرد:«این مساله که چرا ملاقات با مشاور رئیس جمهوری آمریکا در بوق و کرنا گذاشته نشده بود یا به عرض و اجازه امام نرسیده؛ این ایراد به نظر من ایراد خیلی بیجایی آمد...در این مدت من و همکاران شاید با بیش از دویست وزیر و سفیر ملاقات کردهایم و هیچ یک را به شورای انقلاب نگفتهایم. کاردار آمریکا قبلا به ما اطلاع داد که به الجزایر میروید برژینسکی هم هست و ممکن است به ملاقات شما بیاید این را آقای دکتر یزدی میدانست و من از ایشان خواهش کردم که شب قبل خدمت امام برسیم.مطالب مختلف و از جمله روابط ما با آمریکا چگونه باشد یا چگونه خوب است و ایشان چه فرمایشی دارد.» اما گویی این کار به صادق طباطبایی سخنگوی دولت سپرده میشود که خبر این دیدار احتمالی را با امام در میان گذارد.
پرونده دیدار بازرگان و برژینسکی ۱۰ ماه بعد بازگشایی شد؛روز ۲۷ شهریور ۵۹ در مجلس اول و آن هم پس از سخنان علی اکبر ولایتی نماینده تهران که در سخنان خود گفت:«بعد از انقلاب برخوردی که حقش بوده با آمریکا نشده است.باید دید در این مدت که اینگونه با این ابرقدرت رفتار شد،آمریکا دست از کارهایش برداشت.ما نمیتوانیم سادهلوحانه برخورد کنیم و تماسهایی شبیه تماس با برژینسکی را تکرار کنیم.
البته ما معتقد نیستیم که آن تماس روی سوءنیت بوده اما نگرش سادهلوحانه به قضیه است،یعنی اگر قرار باشد که انسان قضایا را آنطور که باید نگاه نکند و از عمقش آگاه نشود،اینطور برخورد میکند که ما در آن ایام برخورد کردیم و منجر شد به اینکه بالاخره آن ملتی که انقلاب کردند انقلاب خودشان را از آن انحطاط نجات دهند.»یزدی که همچون بازرگان نماینده تهران در مجلس بود طبق ماده ۶۶ آئین نامه به سخنان ولایتی واکنش نشان داد و گفت:«اگر قبل از آن ملاقات و تا آن زمان امام صراحتا دستوری فرموده بودند که نباید چنین ملاقاتهایی بشود حرف شما را قبول میکنم.آنچه را که امام گفتهاند بعد از آن ملاقات بوده است.
شما حق دارید سووال کنید که ما در این مذاکره چه گفتیم.هر مذاکرهای سازش نیست.ما وقتی از الجزایر برگشتیم در کنفرانس مطبوعاتی تمام جزئیات مذاکره را به اطلاع ملت ایران رساندیم.حالا اگر سانسوری در رسانههای گروهی ما حاکم بوده این بحثی است جداگانه.تمام یادداشتها موجود است...اما میفرمائید که خط مشی دولت و شورای انقلاب در آن لحظه چه بوده است؟وقتی من از سازمان ملل برگشتم در یک جلسه مشترک شورای انقلاب و دولت به مدت ۴ ساعت تمامیجزئیات ملاقاتها چه با سایروس ونس و چه با گرومیکو و چه با بقیه را به آقایان دادم.کسانی که میگویند شورای انقلاب مایل بود که موضعگیریهای شدیدتری بشود خب باید همان موقع رهنمود میدادند.
ما گفتیم فقط یک قلم از مطالبات ما از آمریکا،نه اموال شاه،نه مساله غرامت بابت خسارات،یک قلم موجودی دولت ایران در تنخواهگردان ایران در وزارت دفاع آمریکا که در زمان شاه باز کرده بودند و ایران حق برداشت از آن حساب را نداشته،۲۱ میلیارد دلار پول ملت ایران را در زمان شاه به آن حساب ریخته بودند.آیا نباید تکلیف این ۲۱ میلیارد دلار روشن شود؟ما راجع به پرداخت غرامت و بازگشت اموال شاه صحبت میکنیم.ولی غیر از اینها به این مطالبات حقه ما که در حساب تنخواهگردان آمریکا بود و به حساب این ۲۱ میلیارد دلار چه کسی باید برسد؟...اگر رهنمود شورای انقلاب و رهبر این بوده که در همان روزها قطع رابطه بکنیم خوب باید قطع رابطه میشد.
مثل جریان مصر.اما وقتی رهنمود این بوده که فعلا کجدار و مریز کار بکنیم،معلوم است که من باید بروم و راجع به این مطالبات ملت ایران صحبت کنم...بعد از اینکه شاه به آمریکا رفت،ما در مقام یک دولت اخطار کردیم و از آمریکا رسما طی یادداشتی استرداد شاه و فرح را خواستیم.اما تا آن زمان کوچکترین رهنمودی از طرف امام و شورای انقلاب در مورد اینکه باید هیچگونه ملاقاتی صورت نگیرد،داده نشد.شما فقط یک چیز شنیدهاید که ما در الجزایر ملاقات انجام دادهایم،آن هم ما ملاقات کردیم.او عینا مثل شمر که شب عاشورا به دیدن ابوالفضل رفت به دیدن آقای مهندس بازرگان آمد.آقای مهندس بازرگان هم گفتند چه کنیم؟او را بپذیریم یا نپذیریم؟احمد توکلی در مخالفت با اظهارات یزدی گفت:«شما میگویید امام رهنمود نداده بودند و میخواهید مسوولیت را به گردن امام بیندازید.
امام در اول مهر ماه سال قبل رهنمود دادند که جوانان عزیز،بروید و تمام پایگاههای آمریکا را بکوبید.»سپس اکبرهاشمیرفسنجانی، رئیس مجلس ضمن انتقاد از دکتر یزدی گفت:«ما همان موقع همیشه در شورای انقلاب از آقای دکتر یزدی گله داشتیم که چرا شورای انقلاب را در جریان کارهایشان قرار نمیدهند.»در این حین اسماعیل فردوسیپور نماینده فردوس گفت که:«همانموقع که این ملاقات در الجزایر انجام شد من در دفتر امام بودم.تلفنی از ما خواستند که از امام سووال کنید که آیا از این ملاقات اطلاع دارند یا نه.من سووال را کتبا به حضور امام دادم و امام در جواب نوشتند من از این ملاقات بیاطلاع هستم و قبلا هم در این زمینه با من مذاکره نشده است.این نوشته به خط امام هماکنون موجود است.»
بازرگان در مقام پاسخ گفت:«سیاست خارجی کلی دولت در شورای انقلاب طی دو یا سه جلسه با حضور وزیر خارجه پیش از آنکه در هیات وزیران مشروحا مطرح گردد،تدوین شده بود و ما بودیم که اصرار داشتیم این جلسات طولانی باشد و همه مطالب گفته شود.ما هیچوقت جزئیات مسایل را نه با امام و نه با شورای انقلاب مطرح نمیکردیم.ولی رئوس و اساس مطالب با امام مطرح میشد.»
وزیر دفاع آمریکا میگوید که برژینسکی در آن دیدار پیشنهاد به رسمیت شناختن انقلاب اسلامی و حتی احترام به قراردادهای فروش اسلحه به ایران را داد:
ـ «ما وارد جلسه شدیم و لب کلام ما این بود که ما انقلاب شما را می پذیریم. ما کشور شما را بهرسمیت میشناسیم. ما دولت شما را بهرسمیت میشناسیم. ما همه سلاحهایی را که قرارداد فروش آنها با شاه بسته شده بود را به شما میفروشیم. ما دشمن مشترکی در همسایگی شمالی شما داریم. میتوانیم در آینده با هم کار کنیم.» به گفته وزیر دفاع آمریکا، مقامات ایرانی شرکتکننده در این جلسه خواستار تحویل گرفتن محمدرضا شاه پهلوی شدند و مواضع خود را پنج یا شش بار نیز تکرار کردند اما در پایان برژینسکی برخاست و گفت: “تحویل شاه به شما با غرورملی ما ناسازگار است”.
منبع:شهروند امروز
نه فقط الجزایر اولین و آخرین کشور خارجی بود که اولین نخست وزیر ایران پس از انقلاب از آن دیدار کرد،که دیدار وی با مشاور امنیت ملی کاخ سفید در الجزایر هم آخرین ملاقات بین مقامات بلندپایه ایران و ایالات متحده شد که سه روز بعد از آن سفارت ایالات متحده در تهران به اشغال دانشجویان انقلابی پیرو خط امام درآمد و دولت موقت سقوط کرد.
پس از آن چند باری ولو محدود جعبه سیاه مذاکرات الجزایر بین مهندس مهدی بازرگان(نخست وزیر)،ابراهیم یزدی(وزیر امور خارجه)،مصطفی چمران(وزیر دفاع) و زیبگنیو برژینسکی(مشاور امنیت ملی جیمیکارتر رئیس جمهور آمریکا) رمزخوانی شد؛بیشتر از آنکه متن دیدار جنجالی الجزایر در این بازخوانیها مورد واکاوی قرار گیرد،چرایی دیدار،چگونگی درخواست و انجام آن و هماهنگی دولت موقت بر سر دیدار با مشاور امنیت ملی آمریکا بود که محور اعتراضها قرار گرفت،حال آنکه ۲۹ سال پس از آن دیدار این بار طرف آمریکایی به شرح جزئیات ملاقات و روایت گفت و گوها پرداخته است.
در آن ایام که هیات ایرانی و در راس آن مهدی بازرگان برای شرکت در جشنهای بیست و پنجمین سالگرد انقلاب الجزایر در الجزیره بسر میبرد،یک هیات آمریکایی به ریاست برژینسکی هم در آن مراسم حضور داشت و اولین ملاقات بلندپایه بین مقامات ایرانی و آمریکایی پس از دیدار وزیران خارجه ایران و آمریکا در مجمع عمومیسازمان ملل در نیویورک،در حاشیه آن مراسم و در محل اقامت نخست وزیر ایران انجام شد؛یکی از اعضای هیات آمریکایی امروز وزیر دفاع آمریکا است و اوست که با سخنرانی در دانشگاه ملی امور دفاعی ایالات متحده در واشنگتن گفته در آن ملاقات حاضر بوده و روایتی از آن دیدار ارائه کرده است.
«رابرت گیتس»جوان در سال ۱۹۷۹(۱۳۵۸)پنج سالی میشد که از سازمان سیا به شورای امنیت ملی نقل مکان کرده بود و ظاهرا همراهی وی با برژینسکی در مقام مشاور امنیت ملی کارتر هم به این دلیل بوده است،هر چند چنانکه در سوابق کاری گیتس آمده است،وی در اواخر همین سال مجددا به سازمان سیا بازگشت.گیتس که در دوره دوم ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش،وزیر دفاع شد در سخنرانی اخیرش گفته:«من در نخستین ملاقات (پس از انقلاب ایران) میان یک مقام ارشد دولت آمریکا و مقامهای ممتاز دولت ایران در الجزیره در پایان اکتبر ۱۹۷۹ حضور داشتم.
نخست وزیر (مهندس بازرگان)، وزیر دفاع (مصطفی چمران) و وزیر خارجه (ابراهیم یزدی) ایران خواستار ملاقات با برژینسکی شدند که برای مراسم ۲۵مین سالگرد انقلاب الجزایر در الجزیره به سر میبرد، و من هم با او بودم. برژینسکی از من خواست برای یادداشت برداشتن همراهش بروم. ما وارد جلسه شدیم و لب کلام ما این بود که “ما انقلاب شما را میپذیریم. ما کشور شما را به رسمیت میشناسیم.
ما دولت شما را به رسمیت میشناسیم. ما همه سلاحهایی را که قرارداد فروش آنها با شاه بسته شده بود را به شما میفروشیم. ما دشمن مشترکی در همسایگی شمالی شما داریم. میتوانیم در آینده با هم کار کنیم.”اما مقامات ایرانی شرکت کننده در این جلسه خواستار تحویل گرفتن محمدرضا شاه پهلوی شدند.پاسخ آنها این بود که “شاه را به ما بدهید”. هر کدام مواضع خود را پنج یا شش بار تکرار کرد و در پایان برژینسکی برخاست و گفت “تحویل شاه به شما با غرور ملی ما ناسازگار است.” و این پایان کار بود.»
اینکه در آن گفت و گویی که قرار بود کوتاه انجام شود ولی یکساعت و ۲۵ دقیقه به طول انجامید چه گذشت،سالها تحتالشعاع این قرار گرفت که چه کسی درخواست ملاقات کرد؟چرا دولت بازرگان،امام و شورای انقلاب را در جریان نگذاشت؟و سرانجام هم با پخش خبر این دیدار از تلویزیون و اعتراضهای گستردهای که پس از آن انجام شد و تصرف سفارت آمریکا سه روز پس از آن،داستان الجزایر همچنان با روشن نشدن برخی ابعاد آن و نیز سر به مهر ماندنش باقی ماند و جعبه سیاه آن هر بار که باز شد،جز جستجو در پرسشهای پیشین،امکان کسب اطلاعاتی جدید از آن را فراهم نکرد.
ایرانیها البته بلافاصله پس از انجام این دیدار در ۱۰ آبان ۱۳۵۸(اول نوامبر ۱۹۷۹)درباره ملاقاتشان با برژینسکی توضیحاتی دادند.
بازرگان در گفت و گو با خبرگزاری پارس گفت:«در مذاکراتی که صریحا و روشن با برژینسکی مشاور ریاست جمهوری ایالات متحده در امور امنیت آمریکا داشتم اعلام کردم که باید روش خود درباره ایران را نسبت به دوران شاه مخلوع تغییر دهید.مذاکرات روشن و صادقانه بود؛در این مذاکرات موضوع قراردادهای گذشته ایران با آمریکا و نیز چگونگی مناسبات و روابط دو کشور مطرح شده است.برژینسکی رئوس مطالب طرح شده را برای مشورت با مقامات واشنگتن یادداشت کرده و قرار است پس از انجام این مشاوره،رئوس موضوع از طریق کاردار سفارت آمریکا در تهران دنبال شود.»
مهندس بازرگان در پاسخ به سووالی مربوط به چگونگی اقامت شاه در آمریکا گفت:«آمریکاییها میگویند که این مساله صد در صد انسانی است و به هیچ وجه جنبه سیاسی ندارد.آنها میگویند که آمریکا به هیچ وجه منالوجوه استفاده سیاسی از شاه به عمل نخواهد آورد و مذاکرات سیاسی نیز با وی انجام نمیگیرد،زیرا شاه شخص مریضی است که به آمریکا پناه آورده است. البته این اظهاری است که آمریکاییان کردهاند.» ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه دولت موقت هم در مصاحبه خبری در هتل اورازی الجزیره گفت:«اگر دولت آمریکا طالب دوستی با ایران است بایستی واقعیت ایران را درک کرده،انقلاب ایران را به رسمیت بشناسد و به جمهوری اسلامیاحترام بگذارد.
متاسفانه آمریکا شاه سابق را پذیرفته است و میبینیم که در این مورد آمریکا تغییری در سیاست خود نداده است.گو اینکه خود آمریکا گفته است شاه از نظر سیاسی مرده است.»آنگونه که در اطلاعیه وزارت خارجه ایران آمده بود در تاریخ ۲۰ مهر ماه ۱۳۵۸ کاردار سفارت آمریکا در تهران طی ملاقاتی با نخست وزیر و با حضور وزیر خارجه اطلاع میدهد که شاه به بیماری سرطان پیشرفتهای مبتلا است و پزشکان معالج وی توصیه کردهاند برای معالجه به آمریکا برود.
وزارت امور خارجه مراتب اعتراض خود را نسبت به اجازه ورود شاه به آمریکا و عدم اجازه معاینه وی از طرف پزشکان ایرانی در یادداشتهای شدیداللحنی در روزهای هشتم و دوازدهم آبان به سفارت آمریکا در تهران ابلاغ کرد و به موازات آن طی تماسهایی که با کاردار سفارت آمریکا در تهران و توسط سفارت جمهوری اسلامیایران در واشنگتن با مقامات وزارت امور خارجه آمریکا گرفته شد مکررا خواسته شد که ترتیب معاینه شاه را توسط پزشکان ایرانی بدهند که بتوان اطمینان حاصل کرد که آیا ادعای بیماری او صحت دارد یا نه.
جوابی که آمریکا میدهد این بود که پزشکان ایرانی فقط میتوانند پرونده طبی شاه را مطالعه کنند و این پرونده را در اختیار دو پزشک ایرانی قرار دادند. حتی در اوایل آبان ۱۳۵۸هنری پرکت، مدیر بخش ایران در وزارت خارجه آمریکا وارد تهران شد تا به بازرگان و یزدی اعلام کند واشنگتن تصمیم گرفته تا به دلایل بشردوستانه به شاه اجازه ورود به آن کشور را بدهد؛ پرکت خواست تا دولت موقت، محافظت کافی را از تمامیپرسنل سفارت در مقابل هرگونه اقدامیبرای گروگانگیری فراهم آورد. اما چنانکه منابع آمریکایی هم تصدیق میکنند دولت موقت از دادن هرگونه تضمینی به پرکت در مورد اینکه سفارت آمریکا از هر گونه حمله خصمانه مصون خواهد بود، خودداری کردند.پرکت با ابلاغ پیام دولت موقت به آمریکا بازگشت.
علاوه بر آن در ۴ سپتامبر ۱۹۷۹تلگرافی از سفارت آمریکا از سوی بروس لینگن کاردار ایالات متحده در تهران به سایروس ونس، وزیر خارجه فرستاده شد و در آن لینگن استدلال کرد که نباید آمریکا به شاه اجازه دهد تا در “این زمان” به دلیل احتمال گروگانگیری وارد آمریکا شود بلکه باید آن را تا بهار ۱۹۸۰به تأخیر انداخت. استدلال لینگن بر مشاهدات او از کمیتههای محلی و ناتوانی دولت موقت در کنترل خیابانها مبتنی بود. وی به واشنگتن توصیه کرد که “دلایل بشردوستانه” باید به مثابه توجیه هرگونه پذیرش شاه در آمریکا مطرح شود.
پس مساله اقامت شاه در آمریکا یکی از موارد مطرح شده در ملاقات بازرگان و برژینسکی بود؛ یزدی در سخنان خود در صحن علنی مجلس اول شورای اسلامیدر روز ۲۷ شهریور ۱۳۵۹ به بخشی از گفت و گوهای انجام شده در آن ملاقات اشاره کرده است:«اولین مطلبی را که آقای برژینسکی مطرح کرد این بود که “ما به خدا معتقد هستیم و ما دو دولت میتوانیم با هم کار کنیم.”
ما به آقای برژینسکی گفتیم: “در این ۲۷ سال این خدا و این انجیل شما کجا بود؟آن زمانی که مردم ما را روی اجاقهای برقی برشته میکردند این انجیل شما در این مورد چه میگفت؟وقتی بمبافکنهای شما ویتنام را بمباران میکردند خدای شما کجا بود؟
”بعد آقای مهندس بازرگان مطرح کردند که شما از ۲۸ مرداد ۳۲ که در کشور ما کودتا کردید مسوول تمام این جنایات هستید.آقای برژینسکی گفت:”یعنی میخواهید بگویید چون شما انقلاب کردهاید ما باید به شما غرامت بدهیم؟ “گفتیم: بله.هر تعبیری شما میکنید این حق ماست که بابت خساراتی که بر ملت ما از ۲۸ مرداد به بعد وارد شده از شما درخواست غرامت کنیم.»
با این وجود چنانکه بازرگان میگوید برژینسکی رئوس مطالب طرح شده را برای مشورت با مقامات واشنگتن یادداشت کرد و قرار شد پس از انجام مشاوره،رئوس موضوع از طریق کاردار سفارت آمریکا در تهران دنبال شود(بازرگان به یادداشت برداشتن برژینسکی اشاره میکند در حالیکه گیتس میگوید او یادداشتبرداری میکرد)پس بر خلاف آنچه وزیر دفاع آمریکا گفته آن دیدار پایان کار نبود.
گری سیک از کارمندان شورای امنیت ملی آمریکا در دوره برژینسکی هم در کتابش “همه چیز فرو میریزد” میگوید:
ـ «یزدی در این دیدار از فرصت استفاده نمود و تاکید کرد که حضور شاه در ایالات متحده،دولت ایران را آزار میدهد.برژینسکی نیز به منافع راهبردی مشترک میان دو کشور اشاره کرد و از امکان تداوم همکاری دو طرف،از جمله همکاری نظامیسخن گفت.برژینسکی پس از بازگشت به واشنگتن،به تعریف و تمجید از بازرگان،یزدی و چمران پرداخت.او این افراد را عاقل و فهمیده معرفی کرد و گفت:«آنان با جدیت و پشتکار خود و همچنین با ارایه ارزیابی واقعبینانهای از مشکلات پیش روی دولت انقلابی ایران،سخت مرا تحت تاثیر قرار دادند.»
یکی از حاشیههای پررنگ ملاقات بازرگان و برژینسکی در الجزایر طرف درخواستکننده این دیدار بوده است؛رابرت گیتس هم همچون دیگر مقامات آمریکایی میگوید این ایرانیها بودند که درخواست ملاقات دادند؛برژینسکی هم میگوید مهندس بازرگان از من در الجزایر درخواست ملاقات کرد.این درحالیست که مقامات ایرانی از همان ابتدا میگفتند پیشنهاد ملاقات در الجزایر را آمریکاییها دادهاند.
بازرگان پس از ملاقات با برژینسکی به خبرگزاری پارس گفته بود:
ـ «دو روز قبل از عزیمت من به الجزایر کاردار سفارت آمریکا در تهران به من اطلاع داد که برژینسکی مایل است هنگام اقامت من در الجزایر ملاقات و مذاکراتی انجام دهد و این دیدار انجام شد.» جیمز بیل، استاد بازنشسته علوم سیاسی در کالج ویلیام ومری، در کتاب «شیر و عقاب؛تراژدی روابط ایران و آمریکا» مینویسد:وزیر سابق امور خارجه ایران تصریح میکند که آقای برژینسکی خواستار این ملاقات شده بود.
به نوشته جیمز بیل«ابراهیم یزدی میگوید این ملاقات به پیشنهاد آقای برژینسکی برگزار شد و وی برای فرار از بار مسوولیت تحولاتی که متعاقب این دیدار رخ داد گفته است که هیات ایرانی این پیشنهاد را مطرح کرده است. یزدی میگوید: آقای برژینسکی به اتاق آقای بازرگان در هتل آمد و این نشان میدهد که آقای برژینسکی در این زمینه پیشقدم شده بود.»
یزدی علاوه بر آن در گفت و گویی در سال ۷۸ تصریح کرد که آمریکاییها از طریق سفارت ایران در الجزایر هم درخواست کرده بودند بین برژینسکی و بازرگان در جریان سفرشان به الجزایر دیداری صورت گیرد و در گفت و گوی دیگری در سال ۸۱ با تکرار اینکه سفیر آمریکا در گفت و گو با سفیر ایران در الجزایر چنین درخواستی را مطرح کرده،گفت:«وقتی آقایان از حزب جمهوری اسلامیدر مجلس از ما ایراد گرفتند شیخ صادق خلخالی به آنها جواب داد همین که برژینسکی رفته به دیدن مهندس بازرگان در هتل،یعنی او درخواست ملاقات کرده است.»
گری سیک هم در کتاب خود تائید میکند که بروس لینگن، کاردار آمریکا در تهران،از برگزاری جشن انقلاب در الجزایر و حضور مقامات ایرانی در آن مطلع شده و طی تماسی با واشنگتن از برژینسکی یا دیگر مقامات آمریکایی خواسته بود که با مقامات ایرانی در حین برگزاری این جشن دیدار کنند.گری سیک میافزاید:
ـ «لینگن همچنین به اطلاع بازرگان رساند که مقامات دو کشور میتوانند با هم دیدار کنند و بازرگان نیز به این دیدار ابراز علاقهمندی کرد.در جریان برگزاری این مراسم،هیات ایرانی طی پیامیخواستار دیدار با برژینسکی شد.برژینسکی موافقت کرد و بلافاصله دیداری بین طرفین انجام شد.»
دو روز پس از دیدار بازرگان و برژینسکی در الجزایر،حزب جمهوری اسلامیدر بیانیهای در همین باره به طرح چهار سووال از بازرگان با این عنوان که “آقای بازرگان!چرا با مشاور امنیتی کارتر ملاقات کردید؟”پرداخت:
۱) در زمانی که امام و امت شدیدا سیاستهای تجاوزکارانه آمریکا را محکوم میکنند آیا ملاقات با برژینسکی میتواند با حرکت انقلابی مردم مسلمان ایران هماهنگ باشد؟
۲) اگر چنانچه گفت و گو با برژینسکی ضرورت داشت چرا این ملاقات در سطح بالای سیاسی که در عرف سیاست جهانی مفهوم ویژهای دارد صورت گرفته است؟آیا بهتر نبود این ملاقات در سطح پائینتری صورت میگرفت؟
۳) ما نمیتوانیم از آمریکا بخواهیم روش خود را نسبت به ما تغییر دهد بلکه باید با حرکات مناسب انقلابی و سیاسی،آمریکا را ناگزیر به عقبنشینی در منطقه نمائیم.
در این رابطه خبر یکی از روزنامههای صبح تهران مبنی بر اینکه شما چنین درخواستی را کردهاید آیا صحت دارد یا خیر؟اگر صحت دارد مقتضی است که توضیحات لازم را بدهید و اگر صحت ندارد باید هر چه زودتر تکذیب شود؟
۴) ما لازم میدانیم که گزارش این ملاقات کامل و تمام در اختیار امام خمینی و شورای انقلاب گذاشته شود و ملت نیز کاملا در جریان امور قرار بگیرد تا از سوءتفاهمات احتمالی جلوگیری شود و این امر مورد بهرهبرداری سوء قرار نگیرد؟برژینسکی مشاور امنیتی کارتر است و مسوول حفظ منافع این ابرقدرت جهنمی.
یادمان باشد که مشاوران امنیتی روسای جمهور آمریکا بزرگترین سهم را در قتل و کشتارهای جهان سوم داشتهاند.»دو روز بعد از آن و وقتی سفارت آمریکا توسط دانشجویان انقلابی پیرو خط امام به تصرف درآمده بود آیتالله خلخالی راهی سفارت شد و گفت:
ـ «از ملاقات آقای مهندس بازرگان با برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر، یهودی لهستانیالاصل فراری از لهستان بهطرف ایالات متحده آمریکا که یکی از گردانندگان دستگاه تبهکارانه سیا،اف بیآی و موساد و پنتاگون است، سخت تکان خوردم.ما این ملاقات را با کمال قاطعیت محکوم میکنیم و به آقای بازرگان این اجازه را نمیدهیم که با تبهکاران بینالمللی ملاقات کند.»
روز ۱۵ آبان دکتر یزدی در گفت و گو با خبرنگاران در پاسخ به سووالی درباره ملاقات با برژینسکی که آیا به اطلاع امام رسیده بود یا خیر،گفت:
ـ «در ملاقات با امام جزئیات ملاقات با فرد فرد اشخاص مطرح نشد زیرا مشخص نبود که دقیقا چه اشخاصی به الجزایر خواهند آمد ولی کلیات این مسایل که جلسهای است با این مشخصات و نمایندگان دولتهایی به این جلسه میآیند و در این جلسه صحبتهایی خواهد شد و موضع ایران در قبال مذاکرات را مطرح ساخته و امام رهنمودهایی در این زمینه دارند که در سفر به کارمان آمد.»
بازرگان در آخرین پیام خود پس از استعفا تاکید کرد:«این مساله که چرا ملاقات با مشاور رئیس جمهوری آمریکا در بوق و کرنا گذاشته نشده بود یا به عرض و اجازه امام نرسیده؛ این ایراد به نظر من ایراد خیلی بیجایی آمد...در این مدت من و همکاران شاید با بیش از دویست وزیر و سفیر ملاقات کردهایم و هیچ یک را به شورای انقلاب نگفتهایم. کاردار آمریکا قبلا به ما اطلاع داد که به الجزایر میروید برژینسکی هم هست و ممکن است به ملاقات شما بیاید این را آقای دکتر یزدی میدانست و من از ایشان خواهش کردم که شب قبل خدمت امام برسیم.مطالب مختلف و از جمله روابط ما با آمریکا چگونه باشد یا چگونه خوب است و ایشان چه فرمایشی دارد.» اما گویی این کار به صادق طباطبایی سخنگوی دولت سپرده میشود که خبر این دیدار احتمالی را با امام در میان گذارد.
پرونده دیدار بازرگان و برژینسکی ۱۰ ماه بعد بازگشایی شد؛روز ۲۷ شهریور ۵۹ در مجلس اول و آن هم پس از سخنان علی اکبر ولایتی نماینده تهران که در سخنان خود گفت:«بعد از انقلاب برخوردی که حقش بوده با آمریکا نشده است.باید دید در این مدت که اینگونه با این ابرقدرت رفتار شد،آمریکا دست از کارهایش برداشت.ما نمیتوانیم سادهلوحانه برخورد کنیم و تماسهایی شبیه تماس با برژینسکی را تکرار کنیم.
البته ما معتقد نیستیم که آن تماس روی سوءنیت بوده اما نگرش سادهلوحانه به قضیه است،یعنی اگر قرار باشد که انسان قضایا را آنطور که باید نگاه نکند و از عمقش آگاه نشود،اینطور برخورد میکند که ما در آن ایام برخورد کردیم و منجر شد به اینکه بالاخره آن ملتی که انقلاب کردند انقلاب خودشان را از آن انحطاط نجات دهند.»یزدی که همچون بازرگان نماینده تهران در مجلس بود طبق ماده ۶۶ آئین نامه به سخنان ولایتی واکنش نشان داد و گفت:«اگر قبل از آن ملاقات و تا آن زمان امام صراحتا دستوری فرموده بودند که نباید چنین ملاقاتهایی بشود حرف شما را قبول میکنم.آنچه را که امام گفتهاند بعد از آن ملاقات بوده است.
شما حق دارید سووال کنید که ما در این مذاکره چه گفتیم.هر مذاکرهای سازش نیست.ما وقتی از الجزایر برگشتیم در کنفرانس مطبوعاتی تمام جزئیات مذاکره را به اطلاع ملت ایران رساندیم.حالا اگر سانسوری در رسانههای گروهی ما حاکم بوده این بحثی است جداگانه.تمام یادداشتها موجود است...اما میفرمائید که خط مشی دولت و شورای انقلاب در آن لحظه چه بوده است؟وقتی من از سازمان ملل برگشتم در یک جلسه مشترک شورای انقلاب و دولت به مدت ۴ ساعت تمامیجزئیات ملاقاتها چه با سایروس ونس و چه با گرومیکو و چه با بقیه را به آقایان دادم.کسانی که میگویند شورای انقلاب مایل بود که موضعگیریهای شدیدتری بشود خب باید همان موقع رهنمود میدادند.
ما گفتیم فقط یک قلم از مطالبات ما از آمریکا،نه اموال شاه،نه مساله غرامت بابت خسارات،یک قلم موجودی دولت ایران در تنخواهگردان ایران در وزارت دفاع آمریکا که در زمان شاه باز کرده بودند و ایران حق برداشت از آن حساب را نداشته،۲۱ میلیارد دلار پول ملت ایران را در زمان شاه به آن حساب ریخته بودند.آیا نباید تکلیف این ۲۱ میلیارد دلار روشن شود؟ما راجع به پرداخت غرامت و بازگشت اموال شاه صحبت میکنیم.ولی غیر از اینها به این مطالبات حقه ما که در حساب تنخواهگردان آمریکا بود و به حساب این ۲۱ میلیارد دلار چه کسی باید برسد؟...اگر رهنمود شورای انقلاب و رهبر این بوده که در همان روزها قطع رابطه بکنیم خوب باید قطع رابطه میشد.
مثل جریان مصر.اما وقتی رهنمود این بوده که فعلا کجدار و مریز کار بکنیم،معلوم است که من باید بروم و راجع به این مطالبات ملت ایران صحبت کنم...بعد از اینکه شاه به آمریکا رفت،ما در مقام یک دولت اخطار کردیم و از آمریکا رسما طی یادداشتی استرداد شاه و فرح را خواستیم.اما تا آن زمان کوچکترین رهنمودی از طرف امام و شورای انقلاب در مورد اینکه باید هیچگونه ملاقاتی صورت نگیرد،داده نشد.شما فقط یک چیز شنیدهاید که ما در الجزایر ملاقات انجام دادهایم،آن هم ما ملاقات کردیم.او عینا مثل شمر که شب عاشورا به دیدن ابوالفضل رفت به دیدن آقای مهندس بازرگان آمد.آقای مهندس بازرگان هم گفتند چه کنیم؟او را بپذیریم یا نپذیریم؟احمد توکلی در مخالفت با اظهارات یزدی گفت:«شما میگویید امام رهنمود نداده بودند و میخواهید مسوولیت را به گردن امام بیندازید.
امام در اول مهر ماه سال قبل رهنمود دادند که جوانان عزیز،بروید و تمام پایگاههای آمریکا را بکوبید.»سپس اکبرهاشمیرفسنجانی، رئیس مجلس ضمن انتقاد از دکتر یزدی گفت:«ما همان موقع همیشه در شورای انقلاب از آقای دکتر یزدی گله داشتیم که چرا شورای انقلاب را در جریان کارهایشان قرار نمیدهند.»در این حین اسماعیل فردوسیپور نماینده فردوس گفت که:«همانموقع که این ملاقات در الجزایر انجام شد من در دفتر امام بودم.تلفنی از ما خواستند که از امام سووال کنید که آیا از این ملاقات اطلاع دارند یا نه.من سووال را کتبا به حضور امام دادم و امام در جواب نوشتند من از این ملاقات بیاطلاع هستم و قبلا هم در این زمینه با من مذاکره نشده است.این نوشته به خط امام هماکنون موجود است.»
بازرگان در مقام پاسخ گفت:«سیاست خارجی کلی دولت در شورای انقلاب طی دو یا سه جلسه با حضور وزیر خارجه پیش از آنکه در هیات وزیران مشروحا مطرح گردد،تدوین شده بود و ما بودیم که اصرار داشتیم این جلسات طولانی باشد و همه مطالب گفته شود.ما هیچوقت جزئیات مسایل را نه با امام و نه با شورای انقلاب مطرح نمیکردیم.ولی رئوس و اساس مطالب با امام مطرح میشد.»
● ناگفتههای دیدا ر پس از سی سال افشا شد
وزیر دفاع آمریکا میگوید که برژینسکی در آن دیدار پیشنهاد به رسمیت شناختن انقلاب اسلامی و حتی احترام به قراردادهای فروش اسلحه به ایران را داد:
ـ «ما وارد جلسه شدیم و لب کلام ما این بود که ما انقلاب شما را می پذیریم. ما کشور شما را بهرسمیت میشناسیم. ما دولت شما را بهرسمیت میشناسیم. ما همه سلاحهایی را که قرارداد فروش آنها با شاه بسته شده بود را به شما میفروشیم. ما دشمن مشترکی در همسایگی شمالی شما داریم. میتوانیم در آینده با هم کار کنیم.» به گفته وزیر دفاع آمریکا، مقامات ایرانی شرکتکننده در این جلسه خواستار تحویل گرفتن محمدرضا شاه پهلوی شدند و مواضع خود را پنج یا شش بار نیز تکرار کردند اما در پایان برژینسکی برخاست و گفت: “تحویل شاه به شما با غرورملی ما ناسازگار است”.
منبع:شهروند امروز