نواب چهارگانه حضرت مهدي(علیه السلام)

نخستين ‏نايب خاص حضرت مهدی عجل الله فرجه ، ابوعمروعثمان بن سعيدعمری بود. نام وی «عثمان بن سعيد»، كنيه‏اش «ابوعمرو» و لقبش «العمری»، «سمّان»، «اسدی» و «عسكری» می‏باشد. علت ملقب شدن او به «سمّان» اين بود...
شنبه، 3 اسفند 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نواب چهارگانه حضرت مهدي(علیه السلام)
نواب چهارگانه حضرت مهدي(علیه السلام)
نواب چهارگانه حضرت مهدي(علیه السلام)

نويسنده:حجت الاسلام خدامراد سلیمیان
در مدت غيبت صغرا، چهار سفير يا نايب خاصّ، نامه‏ها و توقيعات حضرت مهدی علیه السلام را به مردم می‏رساندند و خود به زيارت ايشان نايل می‏شدند. اين سفيران يا نواب چهارگانه، به ترتيب عبارت‏اند از:

1. ابوعمرو عثمان بن سعيد عمری

نخستين ‏نايب خاص حضرت مهدی عجل الله فرجه ، ابوعمروعثمان بن سعيدعمری بود. نام وی «عثمان بن سعيد»، كنيه‏اش «ابوعمرو» و لقبش «العمری»، «سمّان»، «اسدی» و «عسكری» می‏باشد. علت ملقب شدن او به «سمّان» اين بود كه به تجارت روغن می‏پرداخت تا اين كار، مسئوليت اصلی او را بپوشاند و از شرّ حكومت حفظش نمايد.[1] شيعه، اموال و نامه‏ها را به ايشان می‏رساندند و وی آنها را در پوست گوسفند و امثال آن ـ كه به عنوان ظرف روغن به كار می‏برد ـ می‏نهاد تا كسی به آنها پی نبرد. آن گاه آنها را به سوی امام علیه السلام می‏فرستاد.[2]
وی از ياران، اصحاب و شاگردان مورداطمینان امام دهم و امام يازدهم بود. او مردی جليل‌القدر و مورد اطمينان بود كه از يازده سالگی در محضر امام هادی علیه السلام به خدمت‏گزاری، و كسب فقه، حديث و آموزه‌های اسلامی اشتغال داشت و شاگردِ تربيت يافته، و امامت بود.
شايد يكی از دلیل هایی كه ايشان در محضر دو امام پيش از حضرت مهدی عجل الله فرجه بود، اين است كه ديگر كسی در شأن و عظمت او ترديد نداشته باشد و به راحتی نيابت او از طرف حضرت مهدی عجل الله فرجه را بپذيرد.
از احمدبن اسحاق نقل شده است: «از حضرت هادی علیه السلام سؤال كردم: با چه كسی معامله كنيم؟ و از چه كسی مطلب را بگيريم؟ و گفته چه كسی را بپذيريم؟ امام فرمود: عمری مورد اعتماد من است؛ آن چه را از من به تو برساند، به طور قطع از من می‏رساند و آن چه را از قول من برای تو گويد، به حتم از من می‏گويد. سخن وی را گوش كرده، اطاعت نما، زيرا او مورد اعتماد و امين است».[3] وی پس از سپری شدن عمر شريفش، به دستور حضرت مهدی عجل الله فرجه ، فرزندش محمّدبن عثمان را پس از خود به عنوان نايب خاص منصوب كرد. البته پيش از اين، امام عسکری علیه السلام ، فرزند عثمان‌بن سعيد را که فرد موثق و مطمئنی بود، برای فرزندش حضرت مهدی عجل الله فرجه معيّن شده بود.[4]

2. محمّدبن عثمان

محمّدبن عثمان، دومين نایب از «نواب چهارگانه» امام زمان عجل الله فرجه و فرزند نايب اول است. در زمان حيات پدرش از طرف امام عسكری علیه السلام به نيابت امام غايب معرفی شده بود. بدين صورت كه آن حضرت وقتی گروهی از شيعيان يمن در شهر «سامرا» به حضورش شرف ياب شدند، ايشان عثمان‌بن سعيد را نزد خود فرا خواند، و بر وكالت و وثاقت او تصريح كرد. در ادامه فرمود: گواه باشيد كه عثمان بن سعيد عمری، وكيل من است و فرزندش محمّدبن عثمان وكيل فرزند من، مهدي شما است».[5]
عثمان‌بن سعيد به هنگام مرگ خود، نيابت را به دستور حضرت مهدی عجل الله فرجه به فرزند خود «محمّد» سپرد. به علاوه خود حضرت ولی عصر علیه السلام نيز در توقيعاتی، تصريح به نيابت او فرمود.[6]
آن حضرت در توقيعی چنين فرمود: «ما برای خداييم و بازگشتمان به سوی او است، تسليم فرمان خدا و راضی به قضای الهي هستيم. پدرت سعادت مندانه زيست و نيكو از اين جهان ديده بر بست. خداي رحمتش كند و او را به اوليا و موالی خود ملحق سازد كه همواره در راه آنان كوشا بود و در چيزهايی كه او را به خدا نزديك سازد، تلاش فراوانی داشت. خدای و تعالی رويش را سفيد و درخشنده گرداند و لغزش‏هايش را ببخشد».[7]
در بخش ديگری از آن توقيع شريف فرمود: «از كمال سعادت او بود كه خداوند چون تو فرزندی را روزی‏اش ساخت كه جانشين او باشد و به امر او قيام كند».[8]
هم چنين در توقيع ديگری فرمود: «... و اما محمّدبن عثمان عمری، پس خداوند از او و پدرش خشنود و راضی باشد، همانا او مورد وثوق من و نوشته او نوشته من است».[9]
محمّدبن عثمان، به رغم مخالفت‏هايی كه از طرف مدعيان دروغين نيابت با وی صورت می‏گرفت و با وجود فشارهايی كه از طرف حكام و خلفای آن دوران اعمال می‏شد، توانست جايگاه سفارت ولی عصر عجل الله فرجه را در کارهای واگذاشتة به خود, به گونه‌ای شايسته حفظ نمايد و نگذاشت غاليان با ترفندهای دروغين خود، شيعيان را متوجه خود سازند و نيابت او را متزلزل كنند. از اين رو دوست داران ائمه علیهم السلام هيچ‏گاه درباره نيابت و وثاقت ايشان، دچار شك و ترديد نگشتند.
نايب دوم، بيشترين‏مدت را در نمايندگی امام زمان علیه السلام به خود اختصاص داد و حدود چهل سال به عنوان نايب و رابط بين امام و شيعيان بود؛ به همین دلیل توفيق يافت مشكلات و مسائل فقهی، كلامی، اجتماعی و... بيشتری از محضر مبارك حضرت مهدی علیه السلام بپرسد و در اختيار مردم قرار دهد.
ابوجعفرمحمّدبن عثمان، طبق قول مشهور در سال 305 هـ.ق در آخر ماه جمادی الاولی وفات يافت. قبر او در كنار قبر مادرش،[10] بر سر راه كوفه و در محلي كه خانه‏اش آنجا بود، واقع است. اين محل در غرب بغداد واقع شده است.[11]

3. حسين بن روح

سومين سفير خاصّ از سفيران چهارگانه حضرت مهدی عجل الله فرجه ، محدث، فقيه و متكلم شيعی ايرانی، حسين بن روح نوبختی است. وی در ميان شيعيان بغداد، شهرت ويژه ای داشت و يكی از افراد مورد اطمينان و اعتماد محمّدبن عثمان عمری بود.
او در بين سال‏های 326 ـ 305 قمري به عنوان نايب امام زمان علیه السلام ، واسطه بين امام و شيعيان بود. اگر چه حسين‌بن روح دارای فضيلت‏های فراوانی بود، به صورت عمده شهرت و اعتبار او، به مسئله نيابتش بازمی‏گردد.
محمّدبن عثمان، او را حلقه اتصال بين خود و وكلای ديگرش در بغداد قرار داد. وی در دربار عباسی در زمان حيات نايب دوم، نفوذ زیادی داشت و از طرف بعضی از مقامات دولتی، كمك‏های مالی به ايشان می‏رسيد.[12]
نايب دوم، از دو يا سه سال پيش از وفات خود، با ارجاع برخی از شيعيان به حسين‌بن روح نوبختی ـ كه اموالی از سهم امام و غير آن پيش او می‏بردند ـ زمينه را برای نيابت وی از طرف امام زمان علیه السلام هموار می‏کرد و به كسانی كه در اين موضوع دچار شك و ترديد می‏شدند، تأكيد می‏كرد كه اين دستور، از طرف امام علیه السلام صادر شده است.[13]
او در انتصاب حسين‌بن روح به جانشينی خود، تأكيد فراوانی می‏كرد. گاهی به صورت انفرادی و گاهی در ميان شيعيان مخلص و وكلای خويش، اين مطلب را تذكر می‏داد. اين تأكيد بدان علّت بود كه از طرف ائمّه علیهم السلام، نصّی که دلالت بر وثاقت، امانت و نيابت حسين‌بن روح باشد، صادر نشده بود. از طرفی در ميان وكلای بغداد، كسانی بودند كه در ظاهر، ارتباط محمّدبن عثمان با آنان بيشتر بود؛ از اين رو عوام و خواص شيعيان، تصور نمی‏كردند حسين‌بن روح به جانشينی انتخاب گردد. بدين جهت، نايب دوم برای رفع شک و تردید آنان،از هر فرصتی برای تبيين نيابت ايشان از طرف امام زمان علیه السلام ، استفاده می‏كرد.[14]
پس از وفات ابوجعفر عمری و وصيت او در نصب حسين‌بن روح به عنوان نايب سوم امام غايب، ابوالقاسم حسين‌بن روح به «دارالنيابة» در بغداد آمد و بزرگان شيعه به گرد او جمع شدند.
حسين‌‌بن روح با هم كاری وكلای بغداد و ديگر مناطق، كار خويش را در جايگاه نيابت امام زمان علیه السلام شروع کرد و توانست با روش و شيوه‌ای انديشمندانه و منطقی، در بين دوست و دشمن از جایگاه بالايی داشته باشد.
احادیث، حاكی از آن است كه موقعيت حسين‌بن روح به عنوان سفير امام دوازدهم ـ برعكس سفير اول و دوم ـ در بين پيروان اهل بيت علیهم السلام آشكار بود. به همين دليل بعضی از عوام اماميّه، تصمیم گرفتند تا وكلای نواحی خود را ناديده گرفته، به طور مستقيم با خود او در تماس باشند؛ ولی رفته رفته با انجام تغييراتی در دستگاه حکومت و بركنارشدن برخی حاميان او، وضع دگرگون شد؛ به گونه ایی كه وی بخشی از اواخر عمر خود را در زندان به سر برد.
از جمله حوادث مهم دوران نيابت حسين‌بن روح، جدا شدن ابوجعفر محمّدبن علی شلمغانی (معروف به ابن ابی عزاقر) از آيين شيعی و تكفير او به دست آن نایب خاص است.[15]
حسين‌بن روح در سال 326 قمري از دنيا رفت. اگرچه در سال وفات او اختلافی نيست، ولی در محل دفن ايشان اختلاف وجود دارد. قبر ايشان در بغداد است؛ ولی مشخص نيست در قسمت غربی آن است يا قسمت شرقی.

4. علی‌بن محمّد سمری

ابوالحسن علی‌بن محمّد سمری، چهارمين و واپسين سفير حضرت ولی عصر عجل الله فرجه است. وی پس از رحلت حسين‌بن روح به مقام سفارت منصوب شد و مدت سه سال عهده‌دار اين منصب بود.
سمری از خاندانی با ايمان و شيعه بوده است كه در خدمت گزاری به «سازمان اماميّه» از شهرت زيادی برخوردار بودند و همين اصالت خانوادگی او، باعث شد كه در امر سفارت با مخالفت چندانی روبه رو نگردد.[16]
سمری فرصت زيادی برای فعالیّت نداشت؛ به همين دليل مثل نایبان قبلی نتوانست فعاليت‏های گسترده‏ای انجام دهد و تغييرات قابل ملاحظه‏ای در روابط خود و وكلا به وجود آورد؛ اما اعتقاد شيعيان به جلالت و وثاقت او، مثل ديگر نایبان بود و وی مقبول همه شيعيان بود.[17]
شش روز پيش از رحلت او، توقيعی از سوی امام دوازدهم صادر شد كه در آن صاحب الامر علیه السلام مرگ نايب چهارم را پيش گويی و زمان مرگ او را نيز تعيين كرده بود. متن اين توقيع شريف، نمايان‌گر پايان غيبت صغرا و انقطاع نيابت خاصه و آغاز غيبت كبرا و نيابت عامه است. اين توقيع در بسياری از كتاب‏های حديثی با اختلاف اندكی آمده است. [18]اين حادثه اسف‌بار در سال 329‌قمري رخ داد و قبر او در بغداد است.
برخی از مهم‌ترين وظايف نايبان خاصّ ـ كه حضرت مهدی عجل الله فرجه بر عهدة آنان گذاشته بود ـ عبارت بود از:
1. پنهان نگهداشتن نام و مكان حضرت مهدی علیه السلام و رفع شك و ترديد درباره آن حضرت
از احاديثی که نواب خاص نقل کرده اند و از توقيعات صادر شده از طرف امام زمان علیه السلام به دست آنان، معلوم می‏شود كه نایبان، يك وظيفه دوجانبه داشته‏اند:
از يك طرف، نام و محل زندگی امام را نه فقط از دشمنان، بلكه از شيعيان پنهان نگه می‏داشتند و به وكلای خود آموزش می‏دادند كه مبادا اسمی از آن حضرت به ميان آورند. از اين رو توانستند شيعيان را از خطر عباسيان حفظ کنند.
از سوی ديگر، بر آنان لازم بود كه وجود مبارك امام علیه السلام را برای هواداران مورد اعتماد، به اثبات رسانند تا خط انحراف، نتواند شك و ترديدی در ميان آنها پديد آورد.
ايشان در موقعيت‏های گوناگون، به افراد مورد اطمينان می‏گفتند كه حضرت را ديده‏اند و مكان‏های حضور او را يادآور می‏شدند تا غبار شك از قلوب آنها زدوده شود.
2. جلوگيری از فرقه گرايی و اختلاف بين شيعيان
فعاليت‏های سفيران، به اين هدف صورت می‏گرفت كه گروه اماميّه را از اختلاف حفظ کنند. برای رسيدن به اين هدف، آنها آن دسته از گفتارهای پيامبر و ائمه علیهم السلام را كه دلالت دارد مجموع امامان به دوازده ختم می‏شود و واپسين آنان غيبت خواهد نمود، بيان می‏كردند. نوّاب در اين مرحله، به توفيق چشم گيری دست يافتند و توانستند شاخه های پديدآمده در مكتب تشيّع را كمتر كرده و در نهايت به حداقل برسانند.
3. پاسخگويی به پرسش های علمی ـ عقيدتی
نايبان خاص، افزون بر پاسخگويي به پرسش‌های فقهی و شرعی شيعيان، مشكلات علمی و عقيده ای آنها را نيز جواب می دادند.
4. مبارزه با مدعيان دروغين نيابت.
5. گرفتن ‏اموال متعلق ‏به امام و توزيع آن در موارد لازم.
6. سامان‌بخشی به سازمان وکالت و وكيل‌های حضرت در مناطق مختلف.

پي نوشت :

[1] . ر.ك: پيشين، ص 354.
[2] . پيشين، ص 353، ح 314.
[3] . شيخ کلينی, الكافی، ج 1، ص 320؛ شيخ طوسی, كتاب الغيبة، ص 354، ح 315.
[4] . ر.ك: شيخ طوسی, كتاب الغيبة، ص 356.
[5] . پيشين، ص 356، ح 317.
[6] . ر.ك: شيخ صدوق, کمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 510، ح 41؛ شيخ طوسی, کتاب الغيبة، ص 361.
[7] . شيخ صدوق, کمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 188، ح 38.
[8] . پيشين.
[9] . شيخ طوسی, كتاب الغيبة، ص 362، ح 326.
[10] . علامه حلی، رجال، ص 149؛ شيخ طوسی, كتاب الغيبة، ص 366.
[11] . ر.ك: شيخ طوسی,كتاب الغيبة، ص 366.
[12] . پيشين، ص 372، ح 343.
[13] . پيشين، ص 369، ح 337 و ح 335.
[14] . پيشين، ص 369، ح 336.
[15] . پيشين، ص 389، ح 355.
[16] . داود الهامی, آخرين اميد، ص 109.
[17] . شيخ صدوق, كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 517.
[18] . شيخ صدوق, کمال الدين و تمام النعمة, ج2, ص516, ح44؛ شيخ طوسی, کتاب الغيبة, ص395؛ قطب راوندی, الخرائج و الجرائح, ج2, ص1128؛ طبرسی, احتجاج, ج2, ص478؛ علی بن عيسی اربلی, کشف الغمة فی معرفة الائمة, ج2, ص538؛ علی بن عبد الکريم نيلی نجفی, منتخب الانوار المضيئة, ص130.

منبع:www. salimian.com




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط