شاعر: انصاريان
چه سازم من چه گويم من الهى
به سوى خود مرا بگشاى راهى
نشد غير از گنه از من پديدار
همه آثار ذلت شد نمودار
ز من عزم گنه را دور گردان
دلم را از كرم پرنور گردان
مرا از بند غم آزاد گردان
به مهر و عفو خود دلشاد گردان
علاجى كن علاج، اين خسته دل را
ترحّم كن تو اين، بشكسته دل را
اگر از رحمتت من دور مانم
سيهرو گردم و رنجور مانم