نشناختم تو را

یارب به قدر قدر تو نشناختم تو را در حد فکر کوته خود ساختم تو را تا خلق را فریب دهم از ره هوس
شنبه، 28 اسفند 1395
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نشناختم تو را

نشناختم تو را

شاعر:جواهری وجدی

یارب  به قدر قدر تو نشناختم تو را

در حد  فکر کوته خود ساختم تو را

تا خلق را فریب دهم از ره هوس

صد جا میان معرکه انداختم تو را

گفتم که بر سرایر کونین واقفی

اما به نرد بی خبری باختم تو را

گاهی به وبام مسجد و گه بر فراز دیر

دادم ندای یارب و افراختم تو را

تصویری از قیاس و گمان داشتم به سر  

کز آب و  رنگ واهمه پرداختم تو را

دردیست رنج غفلت و رنجیست درد جهل

افسوس با تو بودم و نشناختم تو را



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط