تحليلي بر وضعيت موجود فناوري درحوزه متالورژي استخراجي در كشور

*با وجود منابع معدني حاوي فلزات اساسي و مزيت انرژي در اقتصاد ملي و همچنين روند رو به رشد مصرف فلزات، ناشي از رشد صنعتي، صنايع متالورژي استخراجي در اقتصاد ايران نقشي حائز اهميت دارد. در صورت برنامه‌ريزي دقيق به‌ويژه با نگاهي جامع به حوزه پايين‌دست، اين بخش صنعت مي‌تواند يكي از اصلي‌ترين موتورهاي محركه توسعه صنعتي و معدني كشور به حساب آيد.
يکشنبه، 4 اسفند 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تحليلي بر وضعيت موجود فناوري درحوزه متالورژي استخراجي در كشور
تحليلي بر وضعيت موجود فناوري درحوزه متالورژي استخراجي در كشور
تحليلي بر وضعيت موجود فناوري درحوزه متالورژي استخراجي در كشور

*با وجود منابع معدني حاوي فلزات اساسي و مزيت انرژي در اقتصاد ملي و همچنين روند رو به رشد مصرف فلزات، ناشي از رشد صنعتي، صنايع متالورژي استخراجي در اقتصاد ايران نقشي حائز اهميت دارد. در صورت برنامه‌ريزي دقيق به‌ويژه با نگاهي جامع به حوزه پايين‌دست، اين بخش صنعت مي‌تواند يكي از اصلي‌ترين موتورهاي محركه توسعه صنعتي و معدني كشور به حساب آيد.

1- تبيين اهميت نقش فناوري در صنعت متالورژي استخراجي

در يك بيان كلي، متالورژي استخراجي عبارت است از مجموعه‌اي از فناوري‌هاي مبني بر فرآيندهاي شيمي‌- فيزيكي و شيميايي كه طي آن مواد اوليه حاوي تركيبات فلزي طي مراحل مختلف به فلزات عنصري تبديل مي‌شوند. محدوده متالورژي استخراجي در بالادست با حوزه فرآوري و شيمي معدني و در پائين‌دست با متالورژي در ارتباط مستقيم است و ارتباطات و تأثيرات متقابلي بين آن‌ها وجود دارد. فناوري، كليدي‌ترين عامل نوآوري و توسعه در متالورژي استخراجي محسوب مي‌شود. فناوري در اين حوزه، مبتني بر مجموعه‌اي از پديده‌هاي شيميايي، فيزيكي و شيمي- فيزيكي است كه بر مبناي اصول علمي، امكان تبديل تركيبات فلزي به فلز عنصري را ممكن مي‌سازد. فرآيندهاي مختلف متالورژي استخراجي صرف‌نظر از تفاوت‌هاي آن‌ها در زمينه استخراج فلزات مختلف، عموماً متشكل از فناوري‌هاي اصلي زير هستند:
1- آماده‌سازي مواد اوليه
2- احياء
3- تلخيص و تصفيه
4- ذوب و ريخته‌گري
5- كنترل و مونيتورينگ
6- انتقال مواد
7- آماده‌سازي محصول نهايي
8- پشتيباني توليد
هر فناوري اصلي، خود متشكل از تعدادي از فناوري‌هاي فرعي است. از اين‌رو، آرايه فناوري در صنعت متالورژي استخراجي، آرايه وسيعي است كه تا سطوح جزيي نيز قابل تعميم است.

2- لزوم توسعه صنايع متالورژي استخراجي در كشور

به‌دلايل مختلفي توسعه صنايع متالورژي استخراجي كشور در سال‌هاي آتي لازم به نظر مي‌رسد. اين دلايل عبارتند از:
1- صنايع متالورژي استخراجي، تضمين‌كننده ايجاد ارزش افزوده در منابع معدني و اوليه كشور مي‌باشد. اين موضوع با سياست‌ها و راهبردهاي كلان توسعه اقتصادي و صنعتي كشور منطبق است.
2- توسعه زيرساخت‌ها و توسعه صنعتي در ساير بخش‌هاي اقتصادي كشور، دسترسي و تأمين مواد معدني مختلف در كشور را الزامي مي‌سازد.
3- وجود منابع غني مواد اوليه و معدني در كشور، امكان توليد در مقياس اقتصادي را فراهم مي‌سازد.
4- علاوه بر موارد ذكر شده، با توجه به اين‌كه اولاً اين صنعت از جمله صنايع انرژي‌بر مي‌باشد و ثانياً حمل و نقل يكي از اساسي‌ترين نياز‌هاي آن مي‌باشد. در كشور با وجود منابع خدادادي انرژي و همچنين دارا بودن سواحل گسترده دريايي، اين صنعت داراي مزيت فراوان بوده كه نويدي بر لزوم توسعه صنايع مبتني بر متالورژي استخراجي محسوب مي‌گردد.

3- نكات قابل توجه در توسعه صنايع و فناوري‌هاي متالورژي استخراجي در كشور

ويژگي‌هاي منابع معدني كشور، مجموعه‌اي از رويكردهاي مطلوب را در عرصه فناوري متالورژي استخراجي مي‌طلبد كه عبارتند از: به‌دليل وجود منابع عظيم گاز و انرژي در كشور، فناوري‌هاي استخراج فلزات متكي بر استفاده مستقيم از گاز به عنوان منبع انرژي و يا گاز به‌عنوان عامل احياء، داراي مزيت ذاتي هستند. به خصوص كه امروزه به گاز به عنوان منبع انرژي تميزي نگريسته مي‌شود. به‌دليل تنوع و گستردگي منابع معدني به‌ويژه سرب، روي و مس، جهت‌گيري‌هاي فناوري در جهت اقتصادي ساختن واحدهاي كوچك استخراج، مي‌تواند براي كشور مزيت اقتصادي و اجتماعي ايجاد نمايد.‌‌ در مورد فلزات منيزيم، سيليسيم، كروم و پاره‌اي از فروآلياژها، به‌دليل وجود منابع داخلي و در عين حال افق توسعه كمي و كيفي اين مواد در آينده، دست‌يابي به فناوري توليد در اين موارد الزامي به نظر مي‌رسد. با توجه به برنامه‌هاي تدوين‌شده توسعه صنايع فولاد و مس در كشور، برنامه‌هاي بومي كردن و تسلط بر فناوري‌هاي مرتبط با طراحي و ساخت تجهيزات و خط توليد اين فلزات ضروري مي‌باشد. اگر چه ظرفيت‌هاي توليد قابل ملاحظه‌اي در صنعت توليد فلزات اساسي‌كشور ايجاد شده است اما به‌دلايل متعدد، اين ظرفيت‌ها به لحاظ فناوري نيازمند نوسازي و بهسازي مي‌باشند. در غير اين‌صورت توليد در واحدهاي موجود متضمن حداكثر بهره‌وري از سرمايه‌هاي ملي و اثر‌بخشي مناسب آن‌ها نيست. اگر چه فناوري‌هاي توليد پاره‌اي از فلزات راهبردي الزاماً نمي‌تواند اقتصادي تلقي شود اما به‌دليل كاربردهاي اين فلزات، دستيابي به اين فناوري‌ها مي‌تواند از منظر راهبردي موجه باشد. به‌نظر مي‌رسد به‌دليل وجود منابع انرژي و هم‌چنين استانداردهاي نه چندان محدود زيست‌محيطي در كشور، توجه به دو روند جهاني كاهش مصرف انرژي و آلايندگي محيط زيست در كشور چندان مهم نباشد. اما توسعه فناوري با هدف كاهش مصرف انرژي و كاهش آلاينده‌ها و ضايعات، رقابت‌پذيري توليد كشور در بازارهاي بين المللي را تضمين مي‌نمايد. جهت‌گيري فناوري به سمت و سوي توليد محصولات با ارزش افزوده بالاتر و بهبود كيفيت محصولات نهايي براي رقابت‌پذيري و اقتصادي بودن صنايع ضروري است. از اين‌رو به نظر مي‌رسد ايجاد فناوري توليد و گسترش آلياژهاي مختلف نظير مس و آلياژهاي آن، روي و آلياژهاي آن و توسعه خانواده‌هاي جديد آلياژي از اين مواد و گسترش كاربرد آن‌ها بسيار جذاب و ايده‌آل مي‌باشد. با توجه به وجود مزيت‌هاي كشور در حوزه‌هاي استخراج فلزات، توسعه فناوري‌هاي حمايت‌كننده و پشتيباني‌كننده از توسعه توليد اين فلزات در بخش‌هاي بالادستي و پايين‌دستي، استخراج مي‌تواند داراي توجيه باشد.

4- جمع‌بندي

با وجود منابع معدني حاوي فلزات اساسي، مزيت انرژي در اقتصاد ملي و افزايش مصرف فلزات ناشي از رشد صنعتي، صنايع متالورژي استخراجي در اقتصاد ايران نقشي حائز اهميت دارد. در صورت برنامه‌ريزي دقيق به‌ويژه با نگاهي جامع به حوزه پايين‌دست، اين بخش صنعت مي‌تواند يكي از اصلي‌ترين موتورهاي محركه توسعه صنعتي و معدني كشور به حساب آيد. با توجه به نقش كليدي فناوري در رقابت‌پذيري اين بخش صنعتي، شناخت وضعيت موجود فناوري و نگاهي به سطح فناوري جهان و شناخت روندهاي اصلي توسعه فناوري در مطالعات تدوين راهبرد معدني و صنايع معدني داراي اهميت مضاعفي مي‌باشد.هم‌اكنون دامنه صنايع متالورژي استخراجي در كشور شامل واحد يا واحدهاي توليدي زير است:
آهن، فولاد خام و چدن
آلومينيوم اوليه
مس كاتدي
فروآلياژها
ورق كاتدي روي
طلا
شمش سرب
در بررسي تطبيقي ايران با كشورهاي مشابه از نظر منابع معدني، به‌نظر مي‌رسد ايجاد ظرفيت‌هاي توليد و توسعه آن‌ها در سال‌هاي اخير در بخش متالورژي استخراجي شامل توليد آهن و فولاد، طلا، مس، سرب، روي و فروآلياژها وهمينطور فضاهاي آن‌ها متناسب با ذخاير معدني و تأمين نياز كشور شكل نگرفته است در حوزه آلومينيوم علي‌رغم اهميت اقتصادي اين فلز و مزيت انرژي كشور در زمينه توليد آن، توازني بين منابع معدني حاوي اين فلز و استخراج آن وجود نداشته و از اين‌رو ضرورت ورود مواد اوليه معدني را ايجاد كرده است. در برنامه‌ريزي‌هاي انجام‌شده در زمينه فلزات اساسي، به توليد فلز منيزيم به‌ويژه با توجه به گستردگي منابع حاوي آن عنايت و توجه لازم مبذول نشده است. ساير فلزات به‌ويژه فلزات راهبردي به دلايلي نظير عدم شناخت، محدوديت مصرف داخلي و عدم دسترسي به فناوري، به‌طور جدي در دستور كار قرار نگرفته‌اند. البته يكي از منابع اصلي توليد چنين فلزاتي محصولات جانبي استخراج فلزاتي نظير روي، مس و آلومينيم است كه به استثناي توليد طلا و اكسيد موليبدن از محصولات جانبي فرآوري و استخراج مس، اهتمام جدي در استخراج ساير فلزات ارزشمند به‌عمل نيامده است.
*فناوري كنوني كشور در حوزه توليد فولاد خام متكي بر بهره‌گيري از فناوري غيربومي بوده است. عمدتاً ماشين آلات، تجهيزات و فناوري توليد، از كشورهاي ديگر تأمين شده است. سابقه تاريخي آن در قديمي‌ترين حالت به دهه1960 باز مي‌گردد (تاسيس ذوب آهن اصفهان). نحوه ورود فناوري در كشور عملاً خريد تجهيزات و ماشين آلات، نصب و راهبري و بهره‌برداري توسط شركت‌هاي خارجي بوده است.مروري بر وضع موجود فناوري متالورژي استخراجي در كشور وضعيت موجود فناوري استخراج فلزات در كشور از زواياي مختلفي قابل تجزيه و تحليل است. بخشي از اين تجزيه و تحليل مي‌تواند در سطح زيربخش‌ها انجام گيرد و بخش ديگر، الزاماً بايد در سطح بنگاه‌ها به‌ كار گرفته شود. در ادامه، وضعيت فناوري، نخست در زير بخش‌هاي فولاد، آلومينيم، مس، روي و فروآلياژها بررسي شده و در بخش نهايي، مدلي جامع براي ارزيابي سطح فناوري در سطح بنگاه‌ها ارائه مي‌شود.به‌طور كلي فناوري در حوزه متالورژي استخراجي را مي‌توان در سه محور زير مورد تجزيه و تحليل قرار داد:
1- فناوري توليد (به‌ مفهوم مجموعه توانمندي‌هاي كشور در فرآيندهاي استخراج و توليد فلزات اساسي از منابع معدني فرآوري ‌شده يا مواد اوليه وارداتي)
2- فناوري توليد خطوط و تجهيزات صنايع متالورژي استخراجي
3- توانمندي ابداع، اصلاح، بهينه‌سازي و توسعه در حوزه‌هاي فناوري توليد و يا فناوري توليد خطوط و تجهيزات صنايع متالورژي استخراجي
براي بررسي وضعيت فناوري در گروه اول بايد به واقعيات و شاخص‌هاي توليد در داخل بنگاه‌ها توجه به عمل آورد. در مورد فناوري توليد «خطوط توليد و تجهيزات»، مجموعه توانمندي‌هاي مهندسي و صنعتي پيراموني آن بايد مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد. در حوزه سوم عمده تمركز بر اجزاي نظام نوآوري شامل واحدهاي پژوهشي، واحدهاي تحقيق و توسعه و سامانه‌هاي مديريت و سياست‌گذاري فناوري در كشور است.

آهن و فولاد

1-1- فناوري توليد

توليد كنوني آهن و فولاد در كشور مشتمل بر هر سه روش اصلي توليد فولاد است. اين روش‌ها عبارتند از:
- توليد چدن خام و تبديل آن به فولاد در كنورتور.
- توليد آهن اسفنجي (احياي مستقيم) و توليد فولاد خام به روش ذوب آهن اسفنجي در كوره‌هاي قوس الكتريك.
- توليد فولاد در كوره‌هاي قوس الكتريكي مبني بر استفاده از قراضه و آهن اسفنجي.
در روش نخست دسترسي به كك متالورژيكي، در روش دوم وجود منابع گاز طبيعي و در روش سوم وجود كافي قراضه، نقشي كليدي را در عملي شدن روش‌هاي مذكور خواهند داشت.
به‌دليل فقدان منابع مناسب توليد كك متالورژيكي، روند توليد فولاد در واحدهاي احياي مستقيم كه متكي بر بهره‌برداري از گاز طبيعي است (به‌عنوان عامل اصلي احيا)، روندي اصولي و منطقي به‌نظر مي‌رسد.

2-1- ريشه تاريخي

فناوري كنوني كشور در حوزه توليد فولاد خام متكي بر بهره‌گيري از فناوري غيربومي بوده است. عمدتاً ماشين آلات، تجهيزات و فناوري توليد، از كشورهاي ديگر تأمين شده است. سابقه تاريخي آن در قديمي‌ترين حالت به دهه1960 باز مي‌گردد (تاسيس ذوب آهن اصفهان). نحوه ورود فناوري در كشور عملاً خريد تجهيزات و ماشين آلات، نصب و راهبري و بهره‌برداري توسط شركت‌هاي خارجي بوده است. در حال حاضر از نقطه نظر بهره‌برداري، توليد فولاد خام كاملاً متكي بر نيروهاي داخلي بوده و به‌طور اصولي بهره‌برداري در ابعاد مختلف مديريت، فني و پشتيباني در كشور، بومي شده است.

2-2- كيفيت توليد در واحدهاي موجود

نسبت ظرفيت در حال بهره‌برداري به ظرفيت نصب‌شده و كيفيت توليدات كنوني به ويژه محصولات مورد قبول در بازارهاي جهاني از جمله شاخص‌هاي كلاني است كه مي‌تواند براي ارزيابي وضعيت فناوري توليد كنوني فولاد كشور، مورد استفاده قرار گيرد. اين شاخص‌ها در حال حاضر شرايط نامطلوبي را براي فولاد كشور تصوير نمي‌كنند؛ اما از منظر شاخص‌هاي بهره‌وري كل عوامل توليد، (نيروي كار و انرژي) كه عمدتاً رقابت‌پذيري بنگاه‌ها در فضاي تجارت جهاني (بدون در نظر گرفتن حمايت‌هاي تعرفه‌اي) را نشان مي‌دهند، واحدهاي فولادسازي كشور نيازمند توجه جدي هستند. بخشي از تحول در ارتقاي بهره‌وري، نيازمند توجه به اصلاح و توسعه فناوري‌هاي موجود اين واحدها به ويژه در زمينه انرژي، اتوماسيون و مديريت ضايعات است.

2-3- ظرفيت‌هاي توليد

يكي از شاخص‌هاي مرتبط با ارزيابي سطح فناوري توليد، ظرفيت‌هاي مورد بهره‌برداري واحدهاي توليدي است كه از فناوري يا مجموعه‌اي از فناوري‌هاي توليد محصول استفاده مي‌نمايند. ظرفيت‌هاي توليد فولاد خام در كشور قابل مقايسه با ظرفيت‌هاي توليد واحدهاي فولاد‌سازي در جهان بوده و غير متناسب به نظر نمي‌رسد. ظرفيت واحدهاي فولادسازي كشور در جدول 2-2 ارايه شده است.

2-4- دامنه محصول توليدي:

يكي ديگر از مجموعه شاخص‌هاي ارزيابي سطح فناوري توليد، شاخص‌هاي محصول است. امكان‌پذيري توليد محصول باثبات در كيفيت، ارزش افزوده بالاتر در محصول توليدي، مصرف انرژي پايين‌تر، قابليت انعطاف بيشتر براي توليد انواع محصولات هم‌خانواده و اندازه و كيفيت محصول نهايي از شاخص‌هاي محصول به‌حساب مي‌آيند. بخش مهمي از نوآوري، پژوهش و تلاش‌هاي مهندسان در روند توسعه فناوري توليد فولاد خام، متكي بر اقداماتي در اين راستا بوده است. بايد خاطر نشان ساخت اين بخش از اثرات فناوري، عاملي تعيين‌كننده در بهره‌وري كل عوامل توليد و بهره‌وري انرژي تلقي مي‌شود.
فناوري اصلي توليد فولاد خام در كشور را بايد در توليد انواع شمش دانست. اين سطح از فناوري، سطح فناوري مورد قبول در مقياس جهاني است. اما بايد به روندهاي جديد توليد ورق نازك يا توليد مستقيم مقاطع، به‌ويژه در طرح‌هاي توسعه توجه نمود.
*در عرصه فناوري‌هاي توليد تجهيزات، احداث و نصب خطوط توليد فولاد خام، علي‌رغم وجود توان‌هاي پراكنده ساخت و توليد مهندسي، در مجموع، كشور فاقد توانمندي‌ قابل رقابت و منسجم در عرصه بين‌المللي است. از اين‌رو است ساخت واحدهايي جديد با بهره‌گيري از توان بين‌المللي امري لازم به نظر مي‌رسد.

1-1- تحليل تكنولوژي بر اساس عوامل زيست محيطي

به‌دليل مقاطع زماني مختلف براي احداث واحدهاي فولادسازي، فناوري‌هاي مورد بهره‌برداري در كشور و سازگاري اين واحدهاي توليدي با محيط زيست، متفاوت است. در اكثر واحدهاي توليدي پيش‌بيني‌هاي لازم براي جمع‌آوري آلاينده‌هاي گازي و جامد و همچنين گردش پساب‌ها در نظر گرفته شده است؛ اما در مجموع به ‌لحاظ زيست‌محيطي به‌نظر مي‌رسد سطوح فناوري‌هاي در دسترس به‌ويژه فرآيندهاي بازيابي و بازيافت، بهداشت محيطي و شرايط كاري، واحدهاي توليد فولاد خام را اگرچه نمي‌توان جزء مجموعه‌هاي غيرقابل قبول ارزيابي نمود اما مسلماً شرايط آن‌ها براي توليد پايدار مطلوب نيست.

1-2- تحليل سطح اتوماسيون و نفوذ فناوري اطلاعات در صنايع متالورژي استخراجي

واحدهاي فولاد‌سازي كشور داراي سطوح مختلفي از اتوماسيون هستند. طبيعي است واحدهاي قديمي‌تر داراي سطوح پايين‌تري از اتوماسيون بوده و واحدهاي جديد داراي برنامه‌ريزي بالايي از سطوح اتوماسيون مي‌باشند. براي نمونه مجتمع فولاد مباركه و شركت فولاد آلياژي ايران در سطح MIS در دايره اتوماسيون و نفوذ فناوري اطلاعات قرار مي‌گيرند. در صورتي كه در ذوب آهن اصفهان علي‌رغم اقدامات انجام شده در خصوص سيستم‌هاي ERP، هنوز نقاط ضعفي مشاهده مي‌شود.

1-3- جمع بندي

فناوري‌هاي توليد فولاد خام در كشور داراي منشاء خارجي مي‌باشند. اين فناوري‌ها متناسب با زمان احداث، از شركت‌هاي بين‌المللي با ظرفيت‌هاي منطقي توليد فولاد خام به كشور منتقل و در حال حاضر بدون وابستگي در بهره‌برداري به لحاظ فناوري، امكان توليد طيف وسيعي از محصولات فولادي در خانواده‌هاي فولادهاي ساختماني، كربني، آلياژي و كم‌آلياژي را ممكن ساخته‌اند. با وجود اين‌كه فناوري توليد پاره‌اي از فولادها درحال حاضر وجود ندارند، اما انواع محصولات توليدي كارخانجات كشور در بازارهاي بين‌المللي مورد پذيرش واقع شده‌اند.
هر چند كه فناوري‌هاي موجود، از نظر بهره‌وري، سطوح اتوماسيون، سازگاري زيست‌محيطي و بهداشت محيطي، نيازمند پايش، كنترل، نوسازي و به‌سازي مي‌باشند.

2-1- فناوري احداث، خط توليد، ساخت تجهيزات و مواد مصرفي در صنايع فولاد خام كشور

فناوري طراحي، ساخت، بهينه‌سازي و نوسازي تجهيزات اصلي و فرعي فرآيند توليد و فناوري‌هاي توليد محصولات مصرفي، مواد افزودني و مواد اوليه براي آن بخش از صنعت، كه امكان توسعه كمي و كيفي آن در هر كشور مطرح است و يا آن‌كه مي‌توان از طريق آن در عرصه بين‌المللي حضور يافت، حايز اهميت است. اين حوزه از نظر كاهش هزينه‌هاي توليد و كاهش وابستگي (به ويژه در اقلام اصلي مصرفي براي توليد و فرآيندهاي نوسازي و به‌سازي خطوط توليد موجود) شايان توجه است. توجه به اين بخش همچون توجه به فناوري توليد ضروري خواهد بود.

2-2- نگاشت فناوري در صنعت توليد فولاد خام

از منظر توانمندي ايجاد و توسعه صنعت فولاد، نگاشت زير قابل ارايه است:
بعضي از تكنولوژي‌هاي طراحي و ساخت:
كوره بلند
تجهيزات ريخته‌گري مستقيم
كنورتور
طراحي و ساخت تجهيزات كنترل، مونيتورينگ و اتوماسيون
واحدهاي احياي سيستم
طراحي و ساخت تجهيزات و ترانسفورهاي مختلف و ترانس‌هاي برق
سيستم‌هاي توليد گازهاي صنعتي و اكسيژن
طراحي و ساخت تجهيزات جمع‌آوري غبار و آلاينده‌‌ها
سيستم‌هاي توليد كك متالورژي
طراحي و ساخت تجهيزات حمل و نقل مواد
كوره‌هاي ذوب قوس الكتريكي و تجهيزات جانبي آن
طراحي و ساخت ابنيه و تجهيزات زيربنايي
واحدهاي متالورژي پاتيلي و ثانويه
پتانسيل‌سنجي دقيق وضع موجود كشور در عرصه‌هاي فوق، مقوله جداگانه‌اي است و تحليلي كه در اين بخش ارايه مي‌شود، تحليلي مديريتي و كلان بوده كه مي‌تواند زمينه‌ساز مطالعات بعدي در اين حوزه باشد.

2-3- فناوري‌هاي توليد تجهيرات، احداث و نصب

در عرصه فناوري‌هاي توليد تجهيزات، احداث و نصب خطوط توليد فولاد خام، علي‌رغم وجود توان‌هاي پراكنده ساخت و توليد مهندسي، در مجموع، كشور فاقد توانمندي‌ قابل رقابت و منسجم در عرصه بين‌المللي است. از اين‌رو است ساخت واحدهايي جديد با بهره‌گيري از توان بين‌المللي امري لازم به نظر مي‌رسد. طي سال‌هاي گذشته در زمينه‌هايي نظير مهندسي معكوس واحدهاي احياي مستقيم، نظير واحد زمزم در مجتمع فولاد اهواز يا ساخت كوره‌هاي بلند كوچك نظير فولاد ميبد، استفاده از شركت‌هاي مهندسي و ساخت و توليد داخلي در ساخت بخش‌هايي از تجهيزات نظير سيستم‌هاي انتقال مواد، گزارش‌هايي شده است اما به‌طور كلي نمي‌توان كشور را داراي فناوري احداث واحدهاي توليد فولاد خام دانست.
بايد يادآوري نمود در هيچ يك از قراردادهاي فناوري در حوزه احداث واحدهاي فولاد خام، موضوع انتقال فناوري ساخت به كشور مطرح نبوده و صرفاً در مواردي به الزام در بهره‌گيري از توان ساخت داخلي اشاره شده است. هر چند به نظر مي‌رسد اين موضوع نقطه ضعفي براي اين بخش تلقي مي‌شود اما نبايد فراموش كرد در بسياري از زمينه‌ها، ملاحظات اقتصادي و عدم رقابت‌پذيري با توان بين‌المللي نيز مي‌تواند مانعي براي گسترش اين توانمندي براي كشور محسوب شود.

2-4- فناوري توليد مواد اوليه و مصرفي

در توليد مواد اوليه و مواد مصرفي در فرآيند توليد فولاد خام، شرايط در كشور به‌مراتب بهتر از بخش پيشين است؛ توليد بخش مهمي از نسوز در كشور، بخش مهمي از فروآلياژها و تمام مواد كمك‌ذوب و سرباره‌ساز در كشور صورت مي‌پذيرد. تكميل واحد توليد الكترودهاي گرافيتي بخش مهمي از وابستگي كنوني ارزي اين صنعت به خارج از كشور را رفع خواهد نمود. كاهش ميزان مصرف ارزي توليد فولاد خام در حال حاضر، نمود توفيق در اين مسير است؛ هر چند در عرصه‌هايي نظير توليد برخي از مواد نسوز خاص، توليد فروآلياژهاي راهبردي نظير فروكروم كم‌كربن و فرومنگنز ضرورت اتخاذ تمهيدات لازم وجود دارد.
در خصوص توليد مواد اوليه اصلي شامل كنسانتره آهن يا گندله، با در نظر گرفتن نبود فناوري داخلي براي احداث واحدهاي جديد در كشور، موضوع عمدتاً معطوف به ايجاد توازن بين بخش‌هاي معدن و فرآوري و احداث واحدهاي توليد فولاد خام از سنگ آهن بوده و كم‌تر آن‌را مي‌توان به موانع ناشي از فناوري نسبت داد، هر چند تحليل ارايه شده در زمينه فناوري طراحي و ساخت خطوط توليد به اين عرصه نيز قابل تعميم است.

2-5- توانمندي ابداع، اصلاح، بهينه‌سازي و توسعه فناوري

در حالي‌كه در دو مبحث قبل توانمندي سخت‌افزاري كشور مورد ارزيابي قرارگرفت، تلاش بر اين است كه در اين بخش به نظام و ساختار فناوري در كشور در حوزه توليد فولاد خام توجه شود. اين ساختار توانمندي موجود در كشور در بهينه‌سازي، به‌سازي، اصلاح، بومي‌سازي و نوآوري در حوزه فناوري‌هاي توليد خام و يا توانمندي ايجاد و ساخت واحدهاي جديد را پوشش مي‌دهد. اين تحليل بر اساس شناخت وضعيت موجود در موارد زير، قابل ارايه است:
تحقيق و توسعه در بنگاه‌هاي توليد فولاد خام.
مجموعه‌هاي پژوهشي دولتي و خصوصي كه به‌صورت اختصاصي در حوزه توسعه فناوري مرتبط با فولاد خام نقش ايفا مي‌كنند.
وضعيت دانشگاه‌ها از ديدگاه آموزش‌هاي تخصصي و پژوهشي و ارتباط آن‌ها با صنعت توليد فولاد.
شاخص‌هاي توسعه فناوري شامل ثبت اختراعات.
توانمندي‌هاي موجود در پيش‌گويي آينده و آينده‌نگاري در حوزه فناوري.
توانمندي مديريتي در جهت بهره‌گيري از اجزاي نرم‌افزاري و سخت‌افزاري كشور در جهت اصلاح، بهينه‌سازي و ايجاد فناوري‌هاي جديد در توليد فولاد خام.
توانايي تأمين نيروي انساني براي بهره‌برداري مديريت و تحقيق و توسعه.
نگاهي به صنعت توليد فولاد خام در كشور نشان مي‌دهد بنگاه‌هاي فعال در حوزه توليد فولاد خام از توانمندي تحقيق و توسعه بنگاهي شامل فعاليت‌هاي پژوهشي در راستاي رفع پاره‌اي از موانع و گلوگاه‌هاي توليد خود برخوردارند. ضمن آن‌كه مي‌توانند با برقراري ارتباط با دانشگاه‌ها و مراكز پژوهشي كشور، پژوهش‌هاي تقاضا محور خود را در اين عرصه مرتفع نمايند. وجود فارغ‌التحصيلان، دانش‌آموختگان و دانشجويان دوره‌هاي تحصيلات تكميلي رشته‌هاي مهندسي به‌ويژه در عرصه مهندسي متالورژي و مواد، سراميك و نسوز كه داراي توانمندي‌ حضور در عرصه بهره‌برداري و تحقيقات در اين زمينه هستند، پتانسيل‌هاي مناسبي براي توسعه فناوري را در اين عرصه فراهم مي‌كند. اما متأسفانه عدم تناسب لازم بين تعداد فارغ التحصيلان دانشگاهي موجود در كشور و طرح‌هاي توسعه‌اي به اجرا درآمده، سبب تحليل رفتن اين پتانسيل موجود شده است.اقدامات گذشته در خصوص ايجاد مراكز تخصصي تحقيقات آهن و فولاد به سرانجام نرسيده و نمي‌توان مراكز تحقيقاتي تخصصي R&D را كه بتوانند مأموريت‌هاي توسعه فناوري را در اين حوزه به‌عهده گيرند در كشور يافت. از سويي به‌دليل موانع مختلف كه ناشي از دشواري تحقيقات صنعتي در عرصه متالورژي استخراجي (به‌ويژه توليد فولاد خام و هزينه‌هاي بالاي آن و ضرورت وجود امكانات پايلوت) است، مطالعات و پژوهش‌هاي دانشگاهي كشور عمدتاً داراي سطح آزمايشگاهي بوده كه نگاه متفاوتي را از اصلاح و بهينه‌سازي واحدهاي توليدي بخش صنعت دارد.
عدم وجود ثبت اختراعات در حوزه‌هاي مختلف فرآيند توليد فولاد خام
نبود ارتباطات بين‌المللي منسجم با مراكز تحقيقاتي معتبر در جهان
عدم وجود نقشه راه و چشم‌انداز مشخص براي نوآوري و توسعه فناوري
عدم وجود اولويت‌هاي پژوهشي و توسعه فناوري
وجود اين مسايل سبب مي‌شود علي‌رغم جايگاه مهم كشور در عرصه توسعه فولاد، نتوان مصاديق موفقي را از نوآوري‌هاي جديد در عرصه محصول يا فرآيند‌هاي توليد به‌ويژه تحقق آن در مقياس صنعتي يافت.
منبع: http://material.itan.ir




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.