نویسندگان: نینانورگارد، بئاتریکس بوسه، روسیو مونتورو
برگردانندگان: احمد رضایی جمکرانی، مسعود فرهمند فر
برگردانندگان: احمد رضایی جمکرانی، مسعود فرهمند فر
طبق نظر زبانشناس نقشگرا، هلیدی (1994)، زبان برای بیان همزمان سه گونه معنای متفاوت شکل گرفته است: معنای اندیشگانی، بینافردی و متنی. نظامهای دستوری متفاوت برای تحلیل این سه گونه معنا به کار میروند. معنای اندیشگانی (که گاهی اوقات با عنوان «معنای تجربی» یاد میشود) با روشی که تجربه از طریق زبان عرضه یا ساخته میشود، سروکار دارد. این امر به وسیلهی پیکربندیهای مشارکان، فرآیندها و عناصر پیرامونی در نظام زبانی انجام میشود که به «تعدّی» معروف است. مشارکان نوعاً توسط اسمیها، فرآیندها توسط فعلیها و عناصر پیرامونی توسط قیدیها متمایز میشوند مانند این نمونه «پیتر» (مشارک) «در لند» (عناصر پیرامونی) «هر روز» (عناصر پیرامونی). «میدوید» (فرایند). در تحلیل الگوهای تعدّی، محتوای معنایی بر شکل اولویت داده میشود بدین معنا که سازندهها به لحاظ کارکرد معناییشان عنوانبندی میشوند. هلیدی با شش نوع فرایند اصلی کار میکند (به اضافهی مشارکان و عناصر پیرامونی مرتبط) که مدعی است میتواند با تمام انواع تجربه منطبق شود. انواع فرایند عبارتند از فرایندهای مادی، ذهنی، کلامی، رابطهای، رفتاری و وجودی. فرایندهایی که بازنمودهای بیشتری در زبان دارند، عبارتند از: فرایندهای مادی (فرایندهای عمل در جهان مادی: خوردن، دویدن، دادن)؛ فرایندهای ذهنی (فرایندهای شناخت، عاطفه، ادراک دانستن، متنفر بودن)؛ فرایندهای کلامی (فرایندهای کنش زبانی: گفتن، پاسخ دادن، اشاره کردن) و فرایندهای رابطهای (فرایندهایی که وجود داشتن در چارچوب گونهای ارتباط را تشریح میکند: آشکار شدن، شدن، ...) (هلیدی، 1994).
کاربردهای زیاد الگوی تعدّی در تحلیل ادبیات (نورتن، 1982؛ هلیدی، 1971؛ کندی، 1982؛ نورگارد، 2003؛ تولان، 1998) ثابت کرده است که معنای اندیشگانی ابزاری سودمند برای حل این مسأله است که چگونه متنی مفروض، جهان، شخصیتها و کنشهای خود را میسازد؛ در این چارچوب چه کسی کاری انجام میدهد، برای که، در کجا، چه زمانی، چرا و برای چه. برای مثال با توجه به شخصیتپردازی، انتخاب بسیاری از فرایندهای مادی ممکن است شخصیتی را در مقایسه با شخصیتی که عمدتاً به عنوان مشارک فرایندهای ذهنی ارائه میشود، بسیار فعالتر و پویاتر عرضه کند. مثلاً ممکن است شخصیتی متناوباً در بخشی از متن به وسیله فرایندهای مادی به تصویر کشیده شود و در بخشی دیگر به وسیلهی فرایندهای ذهنی؛ بنابراین جنبههای متفاوت شخصیتی این فرد در طول متن گسترش مییابد و نشان داده میشود. کندی (1982) در تحلیل بخشی از متن «مأمور مخفی» (1907) کنراد، نشان میدهد که چگونه پیکربندیهایِ مشارکان و فرایندها برای تأثیرات خاصی در این متن به کار رفتهاند، در جایی که خانم ورلاک همسر خود را با چاقوی حکاکی میکشد. در اینجا آقای ورلاک به وسیلهی فرایندهای ذهنیِ دریافت (شنید، دید، فهمیدن) و فرایندهای مادی لازم که به دیگر مشارکان تسری نمییابد (منتظر شد، در حال دراز کشیدن بود، مُرد) به عنوان ناظِر منفعل مرگ خود نشان داده میشود. در عوض خانم ورلاک، شخصیتش به گونهای عرضه میشود که تا حدودی از کنشهای خود فاصله میگیرد زیرا اسلحهی او و سلاح کشنده، بیش از خود خانم ورلاک، به عنوان مشارکان (یعنی عامل) کنشهای او بازنمود میشوند. تحلیل سبکشناختی مشهور دیگری از معنای اندیشگانی در مقاله هلیدی دربارهی «وارثان» (1955) اثر گلدینگ است که در آن به اهمیت ا لگوهای تعدّی در ساخت گلدینگ از جهانهای متفاوت و جهانبینیهای او دربارهی رمان، اشاره میکند. رمان گلدینگ انقراض مردمان نئاندرتال توسط انسانهای اندیشهورز یا هموساپینس را مورد توجه قرار میدهد و تحلیل هلیدی نشان میدهد چگونه گروهی از شخصیتها یعنی نئاندرتالها، از طریق الگوهای تعدّی فرایندهایی که نوعآً بر دیگر مشارکان (اشیاء یا مردمان) اثر نمیگذارند و سرایت نمیکنند، از نقطه نظر زبانشناسی اولیه و بیاثر تفسیر میشوند. از سوی دیگر «وارثان» (یعنی هموساپینس) در میان فرایندهایی مادی که بر دیگر شرکتکنندگان تأثیر میگذارند، با کنشهای هدف محور تا حدی پیچیده تعریف شدهاند.
از آنجا که معناهای متنی، بینافردی و اندیشگانی بسیار در هم تنیده هستند، تحلیل معنای اندیشگانی میتواند کاملاً با ملاحظهی دوگونهی دیگر معنا در تحلیل سبکشناختی متن مذکور آمیخته باشد.
منبع مقاله :
نورگوا، نینا، (1394)، فرهنگ سبکشناسی، برگردان: احمد رضایی جمکرانی، مسعود فرهمندفر، تهران: انتشارات مروارید، چاپ اول