شاعر: اقبال بنی عامریان «شاهد»
مرد باید بود در میدان عشق
سر ز پا نشناخت با فرمان عشق
مردها در عرصهها رقصیدهاند!
سر نهاده در خم چوگان عشق
یا بیا و بوسه بر خنجر بزن
یا برون رو از صف مردان عشق
یا که بگذر همچو «جَوْن» از جان خویش
مرد میدان باش و هم پیمان عشق
یا که عریان پا بنه در عرصهها
همچو «عابس» باز در جولان عشق
یا که «حرّ» باش و حقیقت را شناس
روی دل بنمای بر ایوان عشق
چون «وَهَب» از حجله پا بیرون گذار
چهره رنگین کن تو در دامان عشق
یا «حسینی» شو شهادت برگزین
یا بگو چون «زینب» ازسلطان عشق
ورنه در دام «یزید» افتادهای
ره نیابی بر حریم خوان عشق