شاعر: علی ادیب
امروز اگر پر گشایم به هوایت
فرداست که سر میدهم آواز برایت
پیداست که این «سعی» تو خالی ز «صفا» نیست
از خستهترین، تشنهترین هرولههایت
دریایی و من مثل سراسیمهترین رود
سرمینهم از دورترین نقطه پایت
تا اینکه ضریحت نشود حلقۀ دستم
صد دور حرم میزنم ای دوست برایت
ای شهرهتر از جلوۀ نورانی باران
بیرنگترین آینهها باد فدایت