نویسنده: مرتضی اسعدی
ترکیه، کشور جمهوری مستقلی که بعد از انقراض خلافت عثمانی شکست این امپراطوری در جنگ اول جهانی و از دست رفتن مستملکات و متعلقات آسیایی و افریقایی و اروپایی آن، در 29 اکتبر 1923 م / 7 آبان 1302 ش در مرکز اصلی خلافت عثمانی، یعنی آسیای صغیر و بخشی از مستملکات اروپایی آن، شامل قسطنطنیه یا بعداً استانبول، تشکیل شد. چون بعد از فتح مصر (اسکندریه) توسط ناپلئون در 1798 م، سراسر جهان اسلام یکباره به عقبماندگی عمیق و گستردهی جهان اسلام از غرب و تمدن جهان واقف شده بود، و بسیاری از متفکران و روشنفکران غربگرای جهان اسلام کلاً این غفلتزدگی و عقبماندگی را ناشی از نفس یگانگی دیانت و سیاست و توالی فاسدی برای این یگانگی میدانستند که به زعم ایشان تمامت آن در خلافت عثمانی و تصور آن از پیشبرد جامعهی اسلامی متجلی شده بود، لذا بانی جمهوری جدید ترکیه در حالی که میراثدار آخرین کانون خلافت اسلامی در جهان بود، این جمهوری جدید را بنا بر گرایشهای شخصی و تعالیم برخی از روشنفکران مزبور، همچون مدحت پاشا و ضیاء گوکالپ، براساس جدایی دین از سیاست بنیاد کرد. مهمترین ممیزهی جمهوری جدید ترکیه در جهان اسلام همین پیشگامی آن در «اصطلاحات» علناً غربگرایانهی اجتماعی و سیاسی بوده است.
موقع جغرافیایی: جمهوری جدید ترکیه در جنوب غربی آسیا (97 درصد، همان آسیای صغیر یا آناطولی) و جنوب شرقی اروپا (3 درصد) واقع شده است. بخش آسیایی آن که 75688 کیلومتر مربع وسعت دارد. از شمال به دریای سیاه، تنگهی بوسفور، دریای مرمره. و تنگهی داردانل، از غرب به دریای اژه، از جنوب به مدیترانهی شرقی، سوریه و عراق، از شرق به ایران، از شمال شرقی به جمهوریهای ارمنستان و گرجستان محدود است. بخش اروپایی آن نیز، شامل تراس یا تراکیای شرقی، 23764 کیلومتر مربع وسعت دارد، و از شمال شرقی به دریای سیاه، از شمال به بلغارستان، و از غرب به یونان و دریای اژه محدود است. پایتخت این جمهوری از سال 1931 م / 1310 ش شهر آنکارا در مرکز آسیای صغیر است؛ در حالی که مرکز حیات فرهنگی این جمهوری همچنان شهر قسطنطنیه یا استامبول در بخش اروپایی ترکیه است که پیشتر پایتخت این کشور (و پیش از آن مقرّ باب عالی، مرکز خلافت عثمانی، و پیش از آن، به عنوان کنستانتینُ پول، مرکز امپراطوری بیزانس، یا روم شرقی) بوده است.
جمعیت جمهوری ترکیه: بنابر آخرین برآوردها (آمارهای بانک توسعهی اسلامی) جمعیت ترکیه در اواسط 1990 م / 1369 ش 56/28 میلیون نفر، و تراکم نسبی آن در سطح کشور 72 نفر در هر کیلومتر مربع بوده است. بنابر همان آمارها، نرخ رشد جمعیت این جمهوری در ده سالهی 1980-90 م / 1359-69 ش به طور متوسط سالانه معادل 2/4 درصد بوده است. همانگونه که به احتمال زیاد نخستین سکنهی سرزمینهای ترکیهی کنونی مردمی از استپهای آسیای مرکزی بودهاند، امروزه نیز اکثریت اساسی مردم این جمهوری را اعقاب ترکهای کوچیده از آسیای مرکزی به آسیای صغیر، بویژه در آستانهی حملهی مغولان در قرن هفتم / سیزدهم، تشکیل میدهد. ترکیهی کنونی به لحاظ تأکید بر تعلقِ قومیِ واحد داشتنِ همهی متکلمان به زبان ترکی، «رسماً» هیچگونه اقلیت نژادی ندارد، اما عملاً ترکها در برآورد غیر رسمی سال 1973 م / 1352 ش 92 درصد کل جمعیت این کشور را تشکیل میدادهاند. 48 درصد کل جمعیت این کشور شهرنشیناند، و بجز کردها و عربها، شمار هیچ یک از اقلیتهای قومی و نژادی در این کشور از 100000 نفر افزونتر نیست. کردها که مردمی از نژاد هندو اروپایی، و از اقوام ایرانی هستند، مهمترین اقلیت قومی مسلمان ترکیه را تشکیل میدهند؛ شمار این طایفه که عمدتاً در نواحی جنوب شرقی ترکیه سکونت دارند، به تفاوت از 2 یا 3 تا بیش از 8 میلیون نفر برآورد گردیده است. عدهی عربها نیز که اکثراً در نواحی مرزی این کشور با سوریه، در ایالت هاتای زندگی میکردهاند، در اوایل دههی 1970 م / 1350 ش تخمیناً به 300000 نفر بالغ میشده است. از جملهی جالب توجهترین جوامعی که در ترکیه زندگی میکنند «دونمه»ها هستند که از یهودیان مسلمان شده از اعقاب پیروان سبتای صوی، عارف یهودی متولد ازمیر بودهاند؛ سبتای (م 1676 م / 1087 ق) در سال 1648 / 1058 ق، خود را مسیح موعود قوم یهود خواند و در 1666 م / 1077 ق به قسطنطنیه آمد تا سلطان عثمانی را عزل کند. ولی گرفتار و زندانی شد و از ترس جان اسلام آورد. با آن که این کار عقیدهی پیروانش را نسبت به او تغییر نداد، اعقاب سبتاییان، یعنی همین دونمهها خود را مسلمان میدانند، ولی ترکها عموماً این ادعا را نمیپذیرند. شوربختترین اقلیت نژادی ترکیه ارامنهاند که در نتیجهی انقلابات ایشان (در سالهای 1894 م / 1312 ق تا 1922 م / 1301 ش) قریب به 300000 نفر از ایشان توسط نیروهای عثمانی قتلعام شدند. در سالهای اخیر شمار ارامنه و یهودیان ساکن ترکیه به ترتیب به حدود 70000 نفر و 30000 نفر میرسیده است؛ و ظاهراً تمام یونانیها و یهودیان مزبور در شهر استانبول زندگی میکردهاند.
تحولات دینی و مذهبی: اسلاف ترکان کنونی ترکیه از اوایل قرن 8 م / 2 ق اسلام آوردهاند و سرزمین کنونی ترکیه در سال 1071 م / 464 ق، با شکست خوردن سپاهیان روم شرقی یا بیزانس از سلاجقهی مسلمان در ملازگرد، به تصرف ایشان درآمده است. آسیای صغیر از سال 637 م / 16 ق مورد تاخت و تاز متناوب مسلمانان قرار گرفته، و در همان قرن 1/7 ق بخشهایی از آسیای صغیر یا آناطولی تا حوالی قیصریه (شامل طرابزون، قالیقلا، ملطیه، آمد، طرسوس و انطاکیه) به تصرف مسلمانان درآمده بود. امروزه بیش از 99 درصد جمعیت آن مسلمان (عمدتاً سنی حنفی)اند، ولی حکومت این سرزمین که از 1516 م / 922 ق تا 1924 م / 1343 ق / 1303 ش آخرین پرچمدار مقتدر «خلافت» اسلامی بود، از آن پس، همچنانکه پیشتر اشاره شد، به پرچمدار سیاستها و گرایشهای «ضد دینی» در میان کشورها و جوامع اسلامی تبدیل شد. بعدها رضا شاه در ایران، امان الله خان در افغانستان، و حبیب بورقیبه در تونس را از نخستین اقتداکنندگان به راه و روشها و گرایشهای «تجددطلبانهی» مصطفی کمال آتاتورک، بانی و مؤسس ترکیهی جدید، دانستهاند. آتاتورک در طریق «اروپایی کردن ترکیه» در مارس 1924 م / اسفند 1302 ش نظام خلافت را برچید؛ در 1925 م / 1304 ش انقلاب دینی کردستان را سرکوب کرد و به سیاستهای ضد دینی خود شدت بخشید؛ مناصب دینی و مراتب روحانی را از میان برداشت؛ تعدد زوجات و استفاده از فینه را ممنوع کرد؛ تعلیمات دینی را در مدارس متوقف ساخت، و بعضاً مساجد (و گاه کلیساهایی) را تعطیل کرد؛ و سرانجام در 1928 م / 1307 ش رسمیت دین اسلام را در این کشور لغو کرد. در حالی که پیشتر در قانون اساسی 1924 م / 1303 ش تصریح شده بود که اسلام «دین رسمی» کشور ترکیه است. در همان سال 1928 م / 1307 ش خط و الفبای عربی (یا فارسی) زبان ترکی جای خود را به خط و الفبای لاتین داد و تقویم میلادی مسیحی جانشین تقویم هجری قمری گردید. برچیدن طریقتهای صوفیانهی موجود در کشور (از جمله طریقهی صوفیهی بکتاشیه و قزلباش) در سال 1925 م / 1304 ش؛ فسخ و ترک قوانین اسلامی (شریعت) و جانشین کردن موبهموی قانون مدنی سوئیس، قانون جزای ایتالیا، و قانون تجارت آلمان به جای آن در سال 1926 م / 1305 ش؛ تعطیل کردن مدرسههای اسلامی؛ ممنوع کردن حج بیت الله الحرام؛ تبدیل کردن مسجد ایاصوفیه (یا سانتاسوفیا، به یونانی هاگیاسوفیا، شاهکار معماری بیزانس، که پیشتر کلیسا بود و معمار سنان پاشا آن را به مسجد تبدیل کرده بود)، به موزه؛ سپردن کار ادارهی سازمانهای اسلامی و امور مذهبی و وقف به مقامات غیر روحانی در ساختار سازمانی نخست وزیری؛ و بالاخره تصویب قانونی در دسامبر 1934 م / آذر 1313 ش که پوشیدن کسوت روحانی را جز برای رهبران و مقامات عالی مذهبی، آن هم فقط در اماکن مقدس و در طول نیایش یا اعمال دینی، ممنوع کرد، نیز از اقدامات ضد دینی آتاتورک بود. از مرگ آتاتورک در سال 1938 م / 1317 ش به بعد، اجمالاً تخفیفی در سیاستهای ضد دینی او حاصل شد، و گرایش حکومتهای بعدی ترکیه به اعادهی برخی ظواهر اسلامی در حیات اجتماعی این کشور، ولو با فراز و فرودهایی، تاکنون ادامه دادهاند. آهنگ تخفیف در سیاستهای ضد دینی ترکیه به خصوص در فاصلهی سالهای 1950 - 1960 م / 1329 - 1339 ش با قدرت یافتن حزب دموکرات تشدید شد، و حیات مذهبی مسلمانان این کشور تا حدودی اعاده گردید. تمهیدات و مقرراتی به منظور آموزش عمومی تعلیمات اسلامی بر پایهی قرآن مجید وضع شد، و یک «مؤسسهی عالی اسلامی» در آنکارا تأسیس گردید. در فاصلهی سالهای 1950-1964 م / 1329-1343 ش سالانه بیش از 1500 مسجد در ترکیه ساخته شد. سفر حج بیتالله الحرام که پیشتر ممنوع شده بود، و نیز گفتن اذان به زبان عربی، که پیشتر بنابر سیاستهای زیاده ترکی گرایانهی آتاتورک به زبان ترکی برگردانده شده بود، آزاد گردید. طریقههای درویشی و صوفیانه نیز دیگر باره علنی شدند و پیروانی یافتند. با کودتای 27 مه 1960 م / 6 خرداد 1339 ش ژنرال جمال گورسل، و در نتیجه سقوط حکومت عدنان مندرس، تقریباً تمام سیاستهای ضد دینی آتاتورک از سر گرفته شد. با قدرت یافتن حکومت ائتلافی بولنت اجویت در سال 1974 م / 1353 ش، و سپس حکومت ائتلافی سلیمان دمیرل، عمدتاً به مدد نفوذ «حزب سلامت ملی» که از احزاب کوچک این حکومتهای ائتلافی و متعهد به مبارزه با گرایشهای غیر دینی یا به طریق اولی ضد دینی، و بازگشت به ارزشهای سنتی اسلامی بود، پیوندهای میان سیاست و دیانت تا حدودی اعاده شد. حکومت نظامی متعاقب کودتای نظامی سپتامبر 1980 م / شهریور 1359 ش به رهبری ژنرال کنعان اورن، قانون اساسیای را در 19 اکتبر 1982 م / 27 مهر 1361 ش به تصویب شورای پنج نفری نظامی حاکم رساند، و سپس طی رفراندومی اجباری در 7 نوامبر 1982 م / 16 آبان 1361 تنفیذ کرد که مجدداً پیوندهای دین و سیاست را از هم گسست و سیاستهای ضد دینی را احیاء کرد. بنابر تمهیدات و مقررات ضد دینی قوانین ترکیه، هیچ سازمان و گروه اسلامی حق فعالیت و تبلیغات سیاسی در این کشور ندارد و عدم رعایت اصل جدایی دین از سیاست مستوجب حبسهای طویل المدت است. قوانین جزایی ترکیه برای فعالیتهای سیاسی «فرقهای» (و از جمله اسلامی) هفت سال حبس در نظر گرفتهاند، و بنابر قانون اساسی ترکیه تأسیس احزاب سیاسیای که برای استقرار نظامات «فرقهای» و یا مارکسیستی فعالیت کنند، ممنوع است. قانون احزاب سیاسی این کشور نیز تأسیس هرگونه حزب و تشکیلات سیاسی را که خواهان برقراری حکومت دینی و یا هر نوع حکومت یا قانون دیگری باشد که، ولو بعضاً، مبتنی بر اصول دینی باشند، ممنوع کرده است. لذا، در 3 ژوئیهی 1982 م / 12 مرداد 1361 ش یک دادگاه نظامی ترکیه 74 تن از اعضای یک سازمان اسلامی این کشور را به اتهام توطئه برای برقراری یک حکومت اسلامی در ترکیه به حبسهای طویل المدت محکوم کرد؛ در 10 نوامبر 1982 م / 29 آبان 1361 ش پلیس امنیتی ترکیه 22 نفر از اعضای یک گروه اسلامی، از متفرعات «حزب آزادیبخش اسلامی» (تأسیس 1950 م / 1329 ش در اردن) را بازداشت و به اتهام تلاش برای توزیع 5000 نسخه از یک «قانون اساسی اسلامی» برای وحدت بخشیدن به همهی مسلمانان تحت یک نظام خلافتی واحد و اجرای قوانین شریعت براساس قرآن، بازداشت و محاکمه کرد؛ در سال 1983 م / 1362 ش رهبران و گردانندگان «حزب سلامت ملی» به جرم «تبدیل کردن غیر قانونی یک حزب قانونی به جبههای برای استقرار یک رژیم حکومتی مبتنی بر اصول دینی» محاکمه شدند، ولی سرانجام یک محکمهی استیناف در سپتامبر 1985 م / شهریور 1364 ش ایشان را تبرئه کرد. اما فعالیت حزب سلامت ملی همچون بسیاری دیگر از احزاب و سازمانهای اسلامی یا دارای گرایش اسلامی، تا سالهای نخست دههی 1990 / 1370 که صحنهی سیاسی ترکیه شاهد گشایشی به روی احزاب و گرایشهای دینی و اسلامی بوده، متوقف و ممنوع بود. با تمام این احوال، بنابر قانون اساسی این کشور گذراندن درس تعلیمات دینی، البته مطابق با برنامهای که دولت برای مدارس تدوین میکند، برای همهی دانش آموزان کشور، «بجز آنانی که خود را غیر مسلمان بدانند» اجباری است. دروس تعلیمات دینی مزبور در هفته 2 ساعت توسط معلمی غیر روحانی تدریس میگردد. تدریس قرآن نیز، خارج از برنامهی مصوب درسی، به شرط استفاده از متون مصوّب حکومت، مجاز است. انتخاب شدن تورگوت اوزال (آوریل 1993 / فروردین 1372 ش) به مقام ریاست جمهوری ترکیه در نوامبر 1989 م / آبان 1368 ش طلیعهی تجدید حیات دینی و رونق جدیتر فعالیتهای اسلامی در ترکیه بود. اوزال نخستین رئیس جمهوری ترکیه در تاریخ این جمهوری جدید بود که حج گزارده بود و در نمازهای جمعه حضور مییافت.
شیعیان ترکیه: خلافت سنی عثمانی همواره سعی در سرکوب شیعیان داشت و حکومتهای غیر دینی پیدرپی جمهوری ترکیه نیز هیچ تمایلی به احراز و اظهار شمار جمعیت آنان نداشتهاند. به قول فردریک دیونگ (در مجلهی مخطوطات خاورمیانه، لیدن، ص 7) «از آغاز فتوحات ترکها و استقرار ایشان در آناطولی در قرن 11 م / 5 ق به این سو، هیچگاه نسبت سکنهی سنی و شیعهی این سرزمین بدرستی معلوم نبوده است». با این حال، بررسیهایی در مورد مسلمانان و اقلیتهای دینی آناطولی نشان داده است که گروههای بسیار زیادی از طوایف این سرزمین، خصوصاً در آناطولی شرقی، غیر سنی، یعنی شیعه هستند یا آنانکه به تفاوت، گرایشها و تمایلات شیعی دارند. علاوه بر اکراه همیشگی دولتهای ترکیه نسبت به احصای عدهی شیعیان این کشور، یکی دیگر از دلایل نامشخص ماندن عدهی دقیق اینان، کوچنشین بودن بسیاری از ایشان، بخصوص در آناطولی شرقی بوده است. در حالی که برخی منابع تنها حدود یک سوم از کل کردهای ساکن ترکیه را (مانند کردهای ایرانی جنوب سقّز) شیعه یا علوی (و عمدتاً پیرو فرقهی صوفیهی بکتاشیه و قزلباش) میدانند. بعضی منابع دیگر عدهی علویان ترکیه را که فرقه یا طریقهی بکتاشیه از بطن آن سربرآورد و امروزه در میان مردم سوریه و مصر و آلبانی و ترکهای مقیم اروپا نیز رواج دارد، کلاً بالغ بر 25 درصد، یعنی یک چهارم سکنهی ترکیه میدانند. ظاهراً در اروپا بکتاشیها را بیشتر از طریق «ینی چری» میشناسند.
اقلیتهای مذهبی دیگر: پیروان سایر ادیان و مذاهب در ترکیه عبارتند از ارتدکسها، ارمنیهای گرجی و یونانی، کاتولیکهای رومی، پروتستانها، یهودیان، کلدانیها، یعقوبیها، سطوریها، نصارای سوری و سایر ادیان مذهبی مسیحی که تعداد آنها مانند شمارهی اقلیتهای نژادی هیچک بیش از 100 هزار نفر نیست. حقوق اقلیتهای دینی کشور ترکیه را علاوه بر قانون اساسی، معاهدهی 1923 م / 1302 ش لوزان تضمین کرده است. بنا بر معاهدهی مزبور اقلیتهای دینی در ترکیه حق دارند مدارس جداگانه و مستقلی برای فرزندانشان داشته باشند. با این حال، جوامع مختلف اقلیت دینی در این کشور عموماً و مکرراً از تضییقات و اشکالتراشیهای عملی دولت در زمینههای مختلف آزادیهای تضمین شدهی ایشان شکایت داشتهاند.
منابع :
منابع مذکور در جلد دوم جهان اسلام، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1369 ش؛ Jong Fredrick, "The Iconography of Bektashiism", in Manuscripts of the Middle, East, Vol.4,Leiden,1989, PP. 7-29.
منبع مقاله :
تهیه و تنظیم: دائرةالمعارف تشیع، جلد 4، (1391) تهران: مؤسسهی انتشارات حکمت، چاپ اول.