ليبى و آمريكا

در حيطه روابط بين كشورها، سلطه و چيرگى هر چند كه برآمده از ماهيت ساختار نظام بين الملل است اما نبايد فراموش كرد كه سلطه، تكيه بر در هم‏ريختگى شناختى سلطه پذيران يا به عبارت ديگر سنتى ارزشى آنان دارد. چارچوب روابط و قواعد بازى در صحنه جهانى امروزه به گونه‏اى قوام يافته‏اند
جمعه، 9 اسفند 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ليبى و آمريكا
ليبى و آمريكا
ليبى و آمريكا

دوستى از نوع اول‏

در حيطه روابط بين كشورها، سلطه و چيرگى هر چند كه برآمده از ماهيت ساختار نظام بين الملل است اما نبايد فراموش كرد كه سلطه، تكيه بر در هم‏ريختگى شناختى سلطه پذيران يا به عبارت ديگر سنتى ارزشى آنان دارد. چارچوب روابط و قواعد بازى در صحنه جهانى امروزه به گونه‏اى قوام يافته‏اند كه از تونس در شمال قاره آفريقا تا آرژانتين در جنوب قاره آمريكا و روسيه در شمال قاره اروپا تا پاكستان در جنوب قاره آسيا سياست آمريكا در مورد عراق به چالش جدى و عملى گرفته نمى‏شود.
كشورهاى برتر نظام بين المللى در كنار كشورهاى بر بستر فلاكت اين منطق را پذيرفته‏اند كه همان گونه كه در حيات مادى قانون جاذبه حاكميت دارد در زندگى سياسى و در صحنه جهانى هم قانون قدرت حاكميت دارد. دستگاه رهبرى حاكم بر آمريكا با توجه به منافع ملى كه مبتنى بر يك تعريف جامع و همه‏گير در رابطه با ظرفيت‏هاى جغرافيايى سياسى، فرهنگى اقتصادى و نظامى‏اين كشور است بر ضرورت حذف صدام حسين از اريكه قدرت در عراق تأكيد مى‏ورزد. كالوين پاول، وزير خارجه آمريكا كه در مطبوعات به عنوان كبوتر در بين تصميم گيرندگان سياست خارجى آمريكا معروف است حتى تا آن‏جا پيش مى‏رود كه اعلام مى‏كند كه حتى اگر بازرسان سازمان ملل تا موعد مقرر نتوانند به شواهدى دال بر وجود سلاح‏هاى شيميايى، ميكروبى و اتمى دست يابند اين به منزله عدم نياز به تغيير رژيم در عراق نمى‏باشد. از ديدگاه او كه نگاه رسمى دولتمردان آمريكايى است حتى اگر نتوان ثابت كرد كه صدام اين سلاح‏ها را دارد و ليكن بايد قبول كرد كه او آن‏ها مخفى كرده است. اين كه آمريكا توانسته است جامعه جهانى را متقاعد كند كه رژيم عراق، شايستگى حضور بر سر قدرت را ندارد هر چند كه بازتاب قدرت فائقه اين كشور در تمامى حيطه‏ها است اما در سطحى وسيع‏تر نمايانگر اضمحلال درونى ارزش‏هاى غير آمريكايى است.
نيروى هوايى آمريكا در سال 1962 تا نيمه‏هاى سال 1972 مناطق وسيعى از خاك ويتنام را به طور مداوم بمباران كرد. ميزان بمب‏هايى كه هواپيماهاى آمريكايى در طول جنگ ويتنام به روى مردم ويتنام فرو ريختند بيش از تمامى بمب‏هايى بود كه در طول جنگ جهانى دوم بر روى مردم آلمان هيتلرى فروريخته شد. با وجود اين چنين قدرت تخريب فراوان در تاريخ 30 آوريل 1975 سربازان آمريكايى با شكست كامل از بام سفارت آمريكا در سايگون به وسيله هليكوپترهاى نظامى از مهلكه نجات يافتند به همين جهت بسيارى از روشنفكران و نخبگان دانشگاهى، سياسى و فرهنگى آمريكا به مانند پال كندى صحبت از زوال و نزول موقعيت جهانى آمريكا كردند. آن‏چه امروزه شاهد آن هستيم اين واقعيت تلخ و حزن‏انگيز مى‏باشد كه در طول كمتر از سه دهه كسانى كه اولين شكست نظامى را براى آمريكاييان در خارج از مرزهاى خودشان رقم زدند صحبت از اين مى‏كنند كه ويتنام تنها در صورتى «از نظر اقتصادى پيشرفت مى‏كند كه خارجى‏ها (آمريكاييان) هم بتوانند در آن‏جا پول دربياورند.» رهبر ليبى، معمر قذافى كه زمانى آمريكا را بزرگ‏ترين دشمن خود و توده‏هاى عرب معرفى مى‏كرد در هنگام ملى كردن شركت‏هاى نفتى آمريكايى به دنبال كودتاى نظامى بر عليه رژيم سلطنتى صحبت از مبارزه با امپرياليسم و استعمار نوين كرده امروزه بنيادگرايى را تهديد اصلى بر عليه كشورهاى منطقه خاورميانه مى‏داند. معمر قذافى كه دخترش به دنبال حمله هواپيماهاى آمريكايى در چادر محل اقامت او به دنبال دستور رونالد ريگان در سال 1986 كشته شد امروز با افتخار از همكارى اطلاعاتى با آمريكا عليه گروه‏هاى مرتبط با القاعده مى‏گويد. وى كه در طول دهه‏هاى گذشته ثروت ملى ليبى را صرف تأمين هزينه‏هاى شخصى رهبران ناكار آمد آفريقايى مالى گروه‏هاى افراطى در جهان عرب ساخته است به مانند آمريكاييان اعتقاد بر اين دارد كه صدام فردى غير منطقى است.
آمريكاييان، صدام حسين را غير منطقى و رفتار او را نشانه روان پريشى مى‏دانند و دراين رابطه صحبت از اين مى‏كنند كه در بيش از ده قصر صدام نزديك به نود ساختمان در آن‏ها است. او زندگى مجللى را پى مى‏گيرد و منابع كشور را به تاراج مى‏برد، معمر قذافى كه ميلياردها دلار از سرمايه شكل گرفته از فروش نفت به كمپانى‏هاى غربى را صرف پروژه جاه‏طلبانه انتقال آب از درياى مديترانه به وسيله لوله بر سرزمين داخلى ليبى كرد آن‏چه را مى‏گويد كه ضرورت قدرت و خواست‏هاى آمريكا مى‏طلبد، محققا بنياد گرايى تهديدى جدى براى منافع جهانى و منطقه‏اى آمريكا مى‏باشد. چرا كه تنها عاملى است كه قدرت بسيج توده‏ها و توانايى توجيه تئوريك و ضرورت مقابله با اشاعه ارزش‏ها و معيارهاى آمريكايى را دارا است اما اين كه معمر قذافى به عنوان رهبرى كه بر اساس ادعاى ملى‏گرايى و ضديت با امپرياليسم در طول سه دهه گذشته براى خود در بين بسيارى از روشنفكران جهان عرب اشتهار به دست آورده، صحبت از خطرات بينادگرايى كند خود گواه بر اين است كه آمريكا حاكميت ارزشى و ديگران شرم ارزشى را تجربه مى‏كنند.
قدرت آمريكا ناشى از آن نيست كه اين كشور 1/4 ميليون نظامى زير پرچم و 1/6 ميليون نظامى رزرو را در اختيار دارد و قادر است با اتكا به قدرت رديابى ماهواره‏هاى خود در هزاران كيلومترى بالاى جو، تويوتاى حامل افراد وابسته به افراد گروه القاعده را در بيابان‏هاى يمن با بمب‏هاى هواپيماى بدون خلبان نابود كند. سلطه و چيرگى جهانى آمريكا ناشى از فساد ساختارهاى قدرت در بسيارى از كشورهاى خارج از جهان عرب مى‏باشد كه به فرعون‏هاى زمان خود تبديل شده‏اند و منابع كشورهاى خو را در انحصار گروه‏هاى چپاول‏گر اقتصادى داخلى قرار داده‏اند. سياست مداران در بسيارى از حوزه‏هاى جغرافيايى غير عربى آن چنان تحت تأثير مظاهر مادى فرهنگ آمريكايى قرار گرفته‏اند كه ديگر اعتقادى به ارزش‏ها و سنت‏هاى پويايى بومى ندارند و حتى در بسيارى از موارد اين سنت‏هاى پوياى بومى را كه معيار مبارزه با امپرياليسم و استثمار كشورهاى غربى بود را عامل بازدارنده تلقى مى‏كنند.
اگر زمانى ايده‏هاى انسانى و آرمان گرايانه برپايى عدالت اجتماعى، بهره‏مندى منصفانه توده‏ها را منافع و مبارزه با دريوزگى رهبران در برابر آمريكاييان، سمبل تكامل انسانى بود، امروزه شرمسارى از ارزش‏هاى متعالى بومى و شيفتگى در برابر معيارهاى فرهنگى آمريكا، نهاد ترقى است. آن‏چه را كه «رفقا» «تكامل مسالمت‏آميز» مى‏نامند و شيوه‏هاى استاندارد در اكثر كشورهاى خارج از مدار غرب است در واقع چيزى جز پذيرش منطق قدرت آمريكا و خود تحقيرى نمى‏باشد. به همين جهت سخنان آن ديپلمات اهل ليبى كه هراسان پرسيده است كه «آيا پس از عراق آن‏ها سراغ ما هم مى‏آيند؟» كاملا طبيعى جلوه مى‏كند.




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.