انتظار و عوامل زمينه ساز
اتحاد و انسجام مسلمانان
پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمودند: اَلْمُؤمِنُ لِلْمُؤْمِنِ كَالْبُنْيانِ يُشَيِّدُ بَعْضُهُ بَعْضاً ؛افراد با ايمان، نسبت به يكديگر همانند اجزاى يك ساختمان هستند كه هر جزئى از آن، جزء ديگر را محكم نگاه مى دارد.
حال اگر مسلمانان دست به دست هم دهند و با اتحاد و انسجام همه جانبه در محور اسلام حركت كنند، همچون درياى خروشانى خواهند بود كه در برابر امواج سهمگين طوفانها ايستادگى خواهند نمود.
براى زمينه سازى ظهور حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و تشكيل حكومت جهانى، اتحاد و انسجام مسلمانان نقش اساسى را خواهد داشت و بايد مسلمانان از هر گونه اختلاف فرعى و موسمى پرهيز كنند و در برابر دشمنان مشترك، با اتحاد و وحدت و هماهنگى خود بايستند تا بتوانند راه را براى ظهور مصلح كل جهانى هموار سازند.
استقامت و پايدارى و شجاعت
نمونه هاى صبر و استقامت مسلمانان صدر اسلام در تاريخ بسيار است و نمونه هاى صبر و استقامت در جنگهاى اسلامى به خوبى در روحيّه مسلمانان آشكار است، آنها با كمترين نفر و كمترين ابزار جنگى پوزه بزرگترين ارتش دشمنان را به خاك ماليدند.
مثلاً جعفر طيّار(رحمه الله) برادر امام على(عليه السلام) در جنگ موته (جنگ با ابر قدرت روم) با اين كه دو دستش قطع شده بود و نود زخم به بدنش رسيده بود، پرچم را با دو بازوى بريده اش نگهداشته بود و همچنان مى جنگيد.
قرآن صد و چهار بار سخن از صبر و استقامت به ميان آورده و در آيه 200 سوره آل عمران مى فرمايند:
يا اَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَاتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛اى كسانى كه ايمان آورديد، استقامت كنيد و در برابر دشمنان نيز پايدارى به خرج دهيد و از مرزهاى خود مراقبت به عمل آوريد و از خدا بپرهيزيد شايد رستگار شويد.
مسلّماً براى زمينه سازى براى يك حكومت جهانى اجراى اين دستورات نيز لازم و ضرورى است.
ايمان و توكّل به خدا
پس از آنكه مكّه به دست ارتش اسلام به رهبرى پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)فتح شد، ابوسفيان كنار ارتش قوى اسلام قدم بر مى داشت و مى گفت: «لَيْتَ شِعْرى بِماذا غَلَبَنى؛كاش مى دانستم كه محمّد(صلى الله عليه وآله وسلم) با چه وسيله اى بر من پيروز شد؟ ما كه سازماندهى و تشكيلات و پول و جهاز جنگى و جمعيت داشتيم چطور مغلوب شديم، ولى پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) با دست خالى بر ما پيروز گرديد.»
پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) دست بر دوش او گذارد و فرمودند: «بِاللّهِ غَلَبْتُكَ؛ من به كمك خدا بر تو پيروز شدم.»
آرى ايمان و توكل به خدا است كه اتّحاد و انسجام و روحيه قوى مى سازد و كارهاى ناممكن را ممكن مى كند و مشت خالى را بر تانكها پيروز مى گرداند، به طور قطع مى توان گفت كه نقش ايمان و توكل برجنگها به مراتب بيش از نقش وسائل و ابزار جنگى و تشكيلات است.
و ما نيز بايد در سايه ايمان و توكّل به خدا به پيش رويم و فكراً و عملاً زمينه ساز آينده درخشان باشيم، چنانكه مسلمانان در صدر اسلام در پر تو ايمان و توكل، به پيروزى هاى معجزه آميز نائل شدند.
بر خوردها و روشهاى منطقى با يكديگر
اين بحثها و تجزيه و تحليلهاى روشنگرانه نقش مؤثّرى در توسعه اسلام داشت.
قرآن مى فرمايند:
«مردم را به راه پروردگارت با حكمت و پندهاى نيكو و جدال و بحث و انتقاد دعوت كن.»
حكمت همان روشهاى استدلالى و منطقى است.
موعظه نيك عبارت از اندرزهايى است كه جنبه عاطفى و احساسى دارد.
مجادله نيك بحثهاى رو در رو وبر اساس انصاف و حسن نيّت است.
حضرت على(عليه السلام) فرمودند:
«طرفداران پنج دين مختلف به صورت گروههاى پنج نفرى به حضور پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) براى بحث ومذاكره آمدند به ترتيب: گروه يهود، سپس گروه مسيحى سپس گروه مادّى، سپس گروه دوگانه پرست، سپس گروه مشرك، شروع به مناظره كردند.
پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) با كمال متانت سخن آنها را گوش داد و به پاسخ آنها پرداخت، و اين مناظرات، سه روز بيشتر طول نكشيد، كه هر پنج گروه قانع شدند و به اسلام گرويدند، در پايان گفتند:
ما رَأَيْنا مِثْلَ حُجَّتِكَ يا مُحَمَّدَ، نَشْهَدُ اَنَّكَ رَسُولُ اللّهِ؛اى محمّد(صلى الله عليه وآله وسلم) ما همچون حجّت و استدلال تو هرگز در جائى نديده ايم، گواهى مى دهيم كه تو رسول خدا هستى.»
آرى! اگر براى جذب تحصيل كرده ها و افراد مختلف غير اسلامى با چنين شيوه اى رفتار شود، نقش مؤثّرى در گسترش اسلام خواهد داشت و همچنين زمينه سازى فكرى حساب شده اى براى آينده درخشان به دست حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خواهد بود.
تعاون و همكارى
پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمودند: «مؤمنان در دوستى با مؤمنان ديگر همچون اعضاء يكديگرند كه اگر يك عضو بدرد آيد عضوهاى ديگر نيز ناآرام هستند.»
اگر براستى جامعه ما نسبت به همديگر چنين احساسى مى داشتند پيشرفت بى نظيرى در زمينه هاى مختلف نصيبشان مى شد.
توجّه به طبقه مستضعف
اسلام هيچگاه روى خوش به مستكبران و طاغوتيان نشان نداده است، چنانكه در آغاز، حامى پيش برنده اسلام افراد مستضعفى همچون بلال(رحمه الله)، سلمان(رحمه الله) جوبير(رحمه الله)، خبّاب(رحمه الله) و عمّار(رحمه الله)، سميّه(رحمهما الله) و ... بوده اند.
پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) به اين گروه از افراد توجّه خاصّى داشت، حتى همه اموال همسرش خديجه(عليها السلام) را در اين راه مصرف نمود و خود عملاً همچون مستضعفان مى زيست و بيشتر با آنها محشور بود.
به هر حال توجه به مستضعفان، و تأمين نيازهاى آنها، و برقرارى عدالت اجتماعى و جلوگيرى شديد از استعمار و استثمار و استحمار، يكى ديگر از عوامل زمينه ساز براى حكومت اميد مستضعفان جهان حضرت مهدى(علیه السلام) خواهد بود. در حالى كه اين سطور را مى نويسم: اخبار مى گويد: امام خمينى فرمودند: «من يك لاخ موى گودنشينان را به همه كاخ نشينان نمى دهم.»
جاذبه قرآن و حقّانيت اسلام
در صدر اسلام، درستى و واقعيتِ هماهنگى دستورات اسلام با عقل و وجدان و انسانيت و پيكار اسلام با هرگونه آلودگى و فقر و بدبختى و بى عدالتى خودبخود يك جاذبه قوى داشت كه انسانها را به سوى خود مى كشانيد، و پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) از اين راه پيروزى هاى چشمگيرى به دست آورد، تا آنجا كه گاهى مى شد سرسخت ترين دشمنان اسلام مانند وليد بن مُغيره وقتى چند آيه از آيات قرآن را كه حكايت از قوانين اسلام مى كند شنيد ديوانهوار به مجلسى كه از طرف دودمانش تشكيل شده بود آمد و گفت:
به خدا سوگند از محمّد(صلى الله عليه وآله وسلم) سخنى شنيدم كه نه شباهت به گفتار انسانها دارد، نه جن ها;
وَ اِنَّ لَهُ حَلاوَةٌ وَ اِنَّ عَلَيْهِ لِطَلاوَةٌ وَ اِنَّ اَعْلاهُ لَمُثْمَرٌ وَ اِنَّ اَسْفَلَهُ لَمُغْدَقٌ وَ اِنَّهُ يَعْلُوا وَلا يُعْلى عَلَيْهِ;گفتار او شيرينى خاصى دارد و زيبائى مخصوصى، بالاى آن (همه شاخه هاى درختان برومندش) پر ثمر و پايين آن (مانند ريشه هاى درخت كهن) پرمايه است، گفتارى است كه بر هرچيز پيروز مى شود و چيزى بر آن پيروز نخواهد شد.
امروز نيز تكيه برچنين مكتب پر مايه و استوار و مقايسه علمى و منطقى آن بر ساير مكتبها، از نظر معنوى بزرگترين عامل حركت و زمينه سازى براى يك حكومت عدل جهانى است، و به تنهائى كافى است كه نيازهاى مادى و معنوى انسانها را بر آورد و آنها را در همه ابعاد مثبت انسانى به پيش ببرد.
براستى اگر در انقلاب فرهنگى در دانشگاهها، قرآن به صحنه آيد و حقائق نورانى آن به مردم برسد و پياده گردد، ريشه دارترين زمينه براى آينده سازى و حكومت جهانى مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) پديدار خواهد شد.
رهبر شايسته
ولايت يعنى حكومت و سرپرستى دين و دنياى مردم، كه بسيار مقام پر مسئوليّت بزرگى است و تنها افراد شايسته و كامل مى توانند عهده دار آن گردند.
همانگونه كه در صدر اسلام رهنمودهاى رهبر شايسته نقش اساسى در پيشبرد داشت، امروز نيز در راه انتظار حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و زمينه سازى براى حكومت جهانى آن حضرت حتماً بايد اين خط حفظ گردد، تا مسلمانان در نظم و انسجام خاص تحت رهنمودهاى رهبر شايسته كه امروز از آن به ولايت فقيه تعبير مى شود راه زمينه سازى صحيح را دريابند و با پشتگرمى معنوى خاصى آن را دنبال كنند. و به عبارت روشنتر، نائب و معاون به حق حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مسلّماً به راه مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نزديكتر و آگاهتر است، و رهنمودها و سرپرستى او مى تواند نزديكترين و حساب شده ترين شيوه براى رسيدن به حكومت مولى امام زمان(عليه السلام) باشد، با توجه به اينكه انجام دو وظيفه بزرگ امر به معروف و نهى از منكر انسان را از بى تفاوتى بيرون مى آورد، و وادار مى كند كه حضور فعّال در صحنه داشته باشد.
به اميد آنكه با به كار بستن اين عوامل كه در رأس عوامل ديگر است بتوانيم همچون مسلمانان صدر اسلام به پيش رويم و جهان را به استقبال حكومت جهانى حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) سوق دهيم كه خود در مسير انقلاب، و تداوم انقلاب است كه نهايت آن آينده درخشان و اهتزاز پرچم «لا اله الاّ اللّه» در كلّ جهان خواهد شد، و همين اميد به آينده روشن ـ نه مبهم و تاريك ـ خود همان عامل درونى و انتظار است كه بايد به صورت علم و عمل درآيد و به نتيجه عينى برسد.
بايد توجّه داشت كه خود امام قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نيز در انتظار است كه شرايط فراهم شود و خداوند متعال، اذن خروجش را صادر فرمايد و جهان را از ظلم و فساد رهائى بخشد و بقدرى در اين مورد بى تاب است كه حتى وقت خروج وارد مسجد الحرام مى شود و بين مقام ابراهيم(عليه السلام)و كعبه دو ركعت نماز مى خواند و پشت به حجر الاسود زده، سپس دستهايش را به سوى آسمان بلند كرده و آنچنان گريه و تضرّع مى كند كه به زمين مى افتد و اين است فرموده خدا در قرآن:
اَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ وَ يَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الاَْرْضِ؛آيا خداى شما كسى است كه دعاى مضطر را اجابت مى كند و گرفتاريها را برطرف مى سازد و شما را خلفاى زمين قرار مى دهد؟» (يا معبودهاى باطل)
امام صادق(عليه السلام) فرمودند: سوگند به خدا «مضطّر» همان قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.
آرى امام قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اين چنين بى تابانه در انتظار اصلاح و انقلاب جهانى است، تا جهان را از لوث آلودگيها و جنايات و ستمگريها نجات بخشد.
زهد و رعايت اخلاق و حقوق
اخلاق پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) و امامان(عليهم السلام) و شاگردانشان بسيارى از گردنكشان را به سوى اسلامِ پر از مهر و صفا جلب كرد و موجب تقويت مسلمانان گرديد.
امير مؤمنان(عليه السلام) در وصف پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) مى فرمايند:
«از پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) پاك و نازنين پيروى كن، او لقمه دنيا را با اطراف دندان مى خورد (نه اينكه دهانش را پر كند) و دنيا را به چشم (دقيق) نمى نگريست، از جهت پهلو لاغر و از جهت شكم گرسنه ترين اهل دنيا بود، مانند بردگان سياه بر روى زمين مى نشست و كفش خود را با دست خود اصلاح مى كرد و لباس خود را با دست خود مى دوخت احياناً بر الاغ برهنه سوار مى شد و از شدّت تواضع و فروتنى ديگرى را هم رديف خود سوار مى كرد.
يكى از همسرانش روزى پرده اى نسبتاً زيبا و داراى نقش و نگار بر در خانه آويخته بود، به آن بانو فرمودند: بى درنگ اين پرده رنگارنگ را از در خانه بردار، چرا كه من با نگاه به اين پرده به ياد دنيا و زينتهاى آن مى افتم ... اكنون مرا ببينيد چگونه زندگى مى كنم، بر اين جامه پوشيده ام چندان وصله زده ام كه از وصله كننده آن شرم دارم، روزى وصله كننده به من گفت: اين پيراهن پاره را كه ديگر وصله نمى خورد به دور اندازم، گفتم آهسته باش سبكباران زودتر به سرمنزل مقصود مى رسند.»
براستى اگر همه شاخه هاى اخلاق اسلامى رعايت گردد بهترين زمينه سازى معنوى براى ظهور امام زمان(عليه السلام) خواهد بود.
علم و انديشه و به كار انداختن آن
براى پيشرفت و زمينه سازى براى حكومت ايده آل جهانى اسلام به رهبرى امام مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) يكى از راههاى محكم، تحصيل علم و دانش و كاراندازى آن است، در صورتى كه اين دو بر اساس شناخت و اولويّتها و كارهاى مثبت و عادلانه به كار رود.
در اين مورد اسلام اكيداً سفارش فرموده، در اينجا به دو گفتار ذيل از پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) توجّه كنيد:
پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمودند: لِكُلِّ شَيْئ دِعامَةٌ وَ دِعامَةُ هذَا الدِّينُ اَلْفِقْهُ وَالْفَقِيهُ الْواحِدُ اَشَدٌّ عَلَى الشَّيْطانِ مِنْ اَلْفِ عابِد؛هر چيزى، اساس و پايه دارد، پايه اين دين (اسلام) فهم وشناخت است، و موضع گيرى يك مسلمان فهيم و داراى شناخت در برابر شيطان و هرگونه فساد، محكمتر و بيشتر از هزاران مسلمان بدون شناخت است.
امام على(عليه السلام) در عبارتى فرمودند: قوام و دوام دين و دنيا به چهار چيز بستگى دارد: نخست ... به دانشمندى كه دانش خود را به كار اندازد.
بنابراين بايد همه مسلمانان در تحصيل علوم مختلف و عينيّت بخشيدن آن علوم در جامعه تلاش كنند و بدين وسيله زمينه فكرى و علمى را در همه ابعاد براى حكومت جهانى حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) فراهم سازند.
لزوم برنامه ريزى
حال كه چنين است بايد مسأله را جدّى گرفت، در طول تاريخ در اين باره حرف زياد زده اند ولى براى وصول به اين هدف بايد همّت كرده و آن هم همّتى عميق، همه جانبه در كل جهان، و هميشگى، و در عمل.
با مطالعه و بررسى آيات و روايات مربوط به نهضت و ظهور امام زمان(عليه السلام) به دست مى آيد كه مسأله وصول به اين ظهور مسأله راحت طلبى نيست و با يك يا چند قيام و قعود به دست نمى آيد بايد در راه آن عرقها و خونها ريخته شود.
از طرفى اين مسأله داراى ابعاد گوناگون است، مانند ابعاد فرهنگى، اقتصادى، سياسى، مكتبى، نظامى و خلاصه آميخته با مسأله دين است، همانگونه كه دين حقيقى يك مجموعه عميق و اهرم قوى و همه جانبه براى رشد در همه ابعاد است، مسأله قيام مصلح جهانى حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) كه در هر زمانى مطرح بوده و در هر دينى از آن به نوعى سخن به ميان آمده و در اسلام از آن به عنوان يك اصل مهم انقلابى ياد مى شود داراى ابعاد گوناگون است.
منبع: www.imamalmahdi.com