در لغت دارای یك اصل و ریشه است و آن كُندی، بازماندن و تأخیر است و اطلاق آن بر گناه بدین سبب است كه گناهكار از خوبی باز میماند. (1) بر همین اساس راغب مینویسد: إثم نامی است بر كارهای بازدارنده از ثواب، و كلام الهی كه فرموده است «فیهما اثم» یعنی در ارتكاب قمار و شرب خمر، بازماندن از خیرات است. (2)
برای اثم در كتاب الوجوه و النظائر فی القرآن دامغانی (3) و وجوه قرآن تفلیسی معانی مختلفی ذكر شده است (4) كه شاهدی از تفسیر ندارد. یكی از معانی اثم را «خطا» ذكر كردهاند و به آیه «فَمَنْ خَافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَیْنَهُمْ فَلاَ إِثْمَ عَلَیْهِ » استشهاد شده است (5)؛ به این معنا كه هركس از وصیت كنندهای بیم اجحاف یا خطا داشته باشد و بین آنان آشتی دهد، گناهی بر او نیست. در حالی كه زمخشری در كشاف برعكس، «جنف» را به انحراف از حق به دلیل خطا، و اثم را به معنای تعمد در اجحاف میداند. (6) مرحوم شیخ طوسی نیز به نقل از ابن عباس و حسن و ضحاك و سدّی و با استناد به روایت امام باقر (علیه السلام) همین معنا را ذكر كرده است. (7) طبری نیز اثم را ظلم تعمدی در وصیت دانسته است (8) و آلوسی در روح المعانی در معنای اثم، قصد را معتبر دانسته است. (9) نتیجه آن است كه كلام نقل شده از مفسران، برعكس معنایی است كه در كتاب الوجوه و النظایر و وجوه قرآن ذكر شده است.
موارد دیگری كه در معنای اثم ذكر كردهاند، دلالت مطابقی آیه نیست، مثل معنای شرك در آیه «لَوْ لاَ یَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَ الْأَحْبَارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ» (10) برخی مفسران اهل سنت اثم را به معنای كذب دانستهاند (11)و برخی دیگر علاوه بر معنای كذب، در فرق بین اثم و عدوان گفتهاند اثم به معنای گناهی است كه اثرش فقط به فرد برمیگردد و عدوان گناهی است كه به دیگری نیز سرایت كند. (12) این در حالی است كه مؤلف كشاف آن را به معنای كذب دانسته و در احتمالی، مقصود از اثم را شرك معرفی كرده است. (13)
طبرسی از مفسران شیعه مینویسد: «عن قولهم الاثم ای عن تحریفهم الكتاب و قیل عن كل ما قالوه بخلاف الحق» (14). براساس تفسیر ایشان مقصود از اثم، تحریف كتاب یا هر سخن خلاف حق است و صاحب المیزان نیز معتقد است از قرینه آیه پیشین كه اثم و عدوان به همراه یكدیگر آمده و در این آیه فقط اثم آمده، استفاده میشود كه اثم و عدوان یك چیز است و آن تجاوز از حدود الهی در گفتار است، در مقابل معصیت و گناه عملی كه خوردن چیز حرام است. (15)
بدین ترتیب نمیتوان احتمال شرك را كه در كلام یكی از مفسران آمده است، بدون شاهد و قرینه، معنای آیه دانست. همین گونه است آنچه الوجوه و النظایر در معنای «ظاهر الاثم و باطنه» (16) آورده و گفته است مقصود از «اثم» زناست (17)؛ زیرا اگرچه این احتمال در برخی تفاسیر وارد شده، از احتمالاتی است كه بر آن قرینه و شاهدی نیست، به ویژه آنكه كلمه «اثم» بدون قید آمده است. مؤلف كشاف در معنای «ظاهر الاثم و باطنه» سه احتمال ذكر میكند (18) و مرحوم طبرسی پنج احتمال كه در ادامه آن مینویسد: بهتر آن است كه آن را به معنای گناه، چه در ظاهر و چه در پنهان بدانیم؛ زیرا معنایی عام است كه شامل دیگر معانی میشود. (19)
پینوشتها:
1. ابن فارس؛ معجم مقاییس اللغه؛ ج1، ص60.
2. حسین راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ القرآن، ص63.
3. حسین بن محمد دامغانی؛ الوجوه و النظایر، ص50.
4. حُبیش بن ابراهیم تفلیسی، وجوه قرآن، ص6.
5. بقره: 182.
6. محمود زمخشری؛ الكشاف، ج1، ص224.
7. محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج2، ص114.
8. محمد بن جریر طبری؛ جامع البیان، ج2، ص131.
9. محمود آلوسی، روح المعانی، ج2، ص84.
10. مائده: 63.
11. محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج4، ص638.
12. محمد فخر رازی؛ التفسیر الكبیر، ج12، ص33.
13. محمود زمخشری؛ الكشاف، ج1، ص654.
14. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج3و4، ص335-336.
15. سید محمدحسین طباطبایی؛ المیزان، ج6، ص31.
16. انعام: 120.
17. حسین بن محمد دامغانی؛ الوجوه و النظایر، ص49.
18. محمود زمخشری؛ الكشاف، ج2، ص 61.
19. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان، ج3و4، ص552-553.
كوثری، عباس، (1394)، فرهنگنامه تحلیلی وجوه و نظائر در قرآن (جلد اول)، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول